کمونهای آسیایی چین وتاثیرش در جهانی شدن اقتصاد از :دکتر محمد خالقی مقدم
کمونهای آسیایی چین وتاثیرش در جهانی شدن اقتصاد
از :دکتر محمد خالقی مقدم –
تخصص : مردم شناس اقوام آسیایی
73 سال است که حکومت چین ،حکومت کمونیستی اعلام شده است وبعلاوه,4/1میلیارد نفر جمعیت چین هم وجامعه کارگری کمونیستی چین نامیده می شوند ولیکن "کمونیسم" چی می باشد؟ ویااین مفهوم از کجا پیدا شده است؟ وباید افزود که :کمونیسم از"واژه کمون" ویاکلمهco mmunity, اروپایی است وکلمه "کمون هم در میان جامعه شناسان قرن هیجدم ونوزدهم اروپا پیدا شد وبه جامعه قدیم بابل وسومر وبا شیوه تولید ومعیشت اولیه بشری گفته می شدومارکس نیز بعنوان یک جامعه شناس هم پیشنهاد کرده بوده که جهت صنعتی سازی آسیا ویا برای تکامل ابزار های تولیدی آسیاباید بطرف مضمون این واژه بروند ویا جهت اشتغال زایی فنی جمعیت بزرگ قاره آسیا و باید که از "مجرای شیوه تولید کمونیستی" بگذرند! ولی افزود که مدل جامعه کمونیستی قرن بیستمی آسیا وباید که از مدل (کمون نهایی بشر )باشند وبعلاوه با (کمونهای اولیه بشری )ودر تمدن بابل وسومر باید که مقداری تفاوت داشته باشند! وفردیناند تونیس جامعه شناس هم ویا ماکس وبر جامعه شناس آلمانی هم اوز "کمون وکمونیزاسیون"سخن گفته اند وژرژگورویچ جامعه شناس فرانسوی هم ودر (کتاب طبقات اجتماعی )خود از واژه (کمونیون)نام می برد ! و"دولت کمونیستی چین" هم وبه معنی (دولت ویا گروه سیاسی طرفدار جامعه کمونی) می باشد ولازم به تذکر است که سی وچند سال بعد از مرگ مارکس ویا بعد از سال 1917 م وحدود 81 کشور آسیایی واروپای شرقی واقبال به "دولت های کمونیستی "کردند وکشور چین هم ودر سال 1949م به (جرگه آنان) پیوست واکنون نیز 73 سال است که از عمر دولت کمونیستی چین می گذرد وهرچند بعد از "گورباچف" اغلب دولت ها ی آسی واز (شیوه جامعه کمونیستی )پشیمان شدند وسعی کردند که تغییردر ماهیت دولت ویا شیوه تولید بدهند و(یا روش ودولت خصوصی سازی )را در پیش گرفتند! ولی "دولت چین" در همان چهار چوب ماهیت سابق خود باقی ماند! واکنون هم سعی دارد که در قالب " "اتحادیه شانگهای چین"وهمان رویه را دنبال بکند و بقیه دول آسیایی راهم بدنبال خود بکشاند ویا به "شیوه اداری جامعه "خود دوباره معتقد بسازد !وگرچه در طول 73 سال گذشته هم نظام سیاسی واداری حزب کمونیست چین هم وعلی رغم همه تلاطمهای نهادینه شدنش هنوز باقی مانده ویا در طول 73 سال عمر سیاسی اش ودر چین و حدود 6 الی 7بار تغییر کادر اداری ویا تشکیلاتی حزبی – اجرایی داده است ویا سعی کرده است که پرسنل حزبی سابق خود را بارها پاکسازی بکند وکادر جدید وجوانتر بگیرد ویا جایگزین قبلی ها بکند ولذا همچنان "قالب بندی سیاسی اش" ویا پوسته خارجی آن نهاد سیاسی وحزب ویا شعار "کمونیزاسیون کردن جمعیت کارگری چین" وهمچنان باقی مانده است ورهبرانش این نوع "شیوه سیاسی "را بهتر از "نهاد های سیاسی جوامع دیگر" می دانند ومعتقد ند که این شیوه نهاد سیاسی چین که توانسته است ودر طی 73 سال اخیر وجامعه زراعت پیشه فقیر چین را به بزرگترین جامعه کارگری آسیا تبدل بکند ویا به انواع شاخه های مهارت کارگری بکشاندکه تقسیم کا رجهانی مهارتها بوجود آورده است وآنها از دوچرخه چینی گرفته که تولید می کنند وتا موبایل ویا مداد چینی میسازند وبه میان دول مختلف جهان میفرستند ولذا باعث "جهانی شدن اقتصاد" شده اند! ویا معتقدند که بشر جوامع دیگر را به رفاه کامل کشانده اند ! ودر ادامه مطلبم نکاتی دراین باره ذکر میکنم ولی اکنون چگونه چین وبا شعارهای مزبور وجهان را به "دونظام قطبی شدن کامل جوامع کارگری جهان " کشانده است ویا می کشاند مورد بحث است ؟ویا جهانی شدن اقتصاد را به دوبلوک کاری غرب وشرق جهان خواهد کشانید؟ ویا جهانی شدن اقتصاد وبوسیله سیاستهای اخیر چین ودو تکه شده اند و(یا دو قطبی شده ویا به اقتصاد رقیب همدیگر )منجر خواهد شد! وبدنبلش جنگ سردونیمه آشکار در میان "دو گروه بندی کارگری کشور های غرب وشرق جهان " روی می دهد ونتیجه سیاست های اخیر چین می باشد که "صنعت جهان "را به آن طرف می کشاند وبدنبالش جنگ سردسابق احیاء شده ویا دو قطبیت نظام سرمایه داری وبا نظام کمونیستی سابق که در سالهای اخیرو به جنگ (دو طبقه کارگران غرب وشرق جهان) منجر خواهد شد! وچراکه با کور شدن راه تجاری مهم جهان ونظیر کا نال سوئزوتا باب المندب وبا نامن شدن برای تجارت دوطرف کشور ها واین امر حتمی است ویا با بسته شدن تجارت دریای سیاه به اروپا واقتصاد 212 دولت جهان به طرف ویرانی می رود که با حمایت غیر عاقلانه چین وقوع یافته وتجارت شهر ماریوپل واودسای اوکراین ودر کناره های دریای اوکراین را بسته است وتا تنگه داردانل ودویست جزیره ای که در دست یونان وقبرس است ودولت مولداوی ویا گرجستان وبلغارستان هم در کناره دریای سیاه هم که از قدیم دشمن روسیه بودند وخواهان پیوستن به "ناتو"هستند وراه تجارت چین به اروپاهم بسته شده است ویا انتقال انژری وغلات آسیا به اروپا هم بسته شده است ویا چین با حمایت غیر عاقلانه از جنگ اوکراین ویا با دادن موشک های ساخت کارگران چینی وبه برخی از دول کوچک خاورمیانه وبیداد می کند ویا دوسوی دریاچه سرخ را در یمن ویا اریتره وجیبوتی وسومالی وسودان ولبنان را بسته است ویا رفت وآمد انواع کشتی های تجاری جهان واز این دو آبراهه باریک جهان را منتفی کرده است وبدنبالش تجارت صنعتی وقطعه سازی آسیا واروپا هم بسته خواهد شد ویا قطعه سازی وتامین ماشین الات وابزار آلات صنعتی دوسوی جهان هم منقطع شده ویا تجارت نفتی جهان دو قطبی شده ویا تجارت غله ای ویا تجارت مواد غذایی جهان هم وبروی تجارت 212 کشور جهان دو قطبی شده وبعلاوه با حذف دلار همراه گردیده ویا با بسته شدن دو آبراهه دریایی باریک وسط جهانهمراه شده ویا با بسته شدن دو جاده خاکی مهم ابریشم افغانستان ودر تداومش به جاده سین کیانگ به پکن ویا با بسته شدن جاده خاکی ابریشم کی یف اوکراین و به لهستان اروپایی همراه شده وجمعیت کار گری 6/7میلیاردی جهان را به "دو نیمه ژئو پلیتیک صنعتی " وتقسیم صنعتی ویا جهانی کرده وبعلاوه حمعیت کارگری جهان راهم دو نیمه کرده ویا تمامی کارخانجات جهان ویا کارگران فنی مزارع جهان را دو نیمه غیر مکمل ساخته است ویا کارگران درمانی ویا کارگران فروشگاهی جهان را ووادار به تقسیم سلولی کرده است ویا مجبورشده اند که برای بقای معیشت وزندگی بخور ونمیر خودشان وخط مشی معیشت خودشان را وتغییر بدهند! ویا منافع کارگری خودشان را ازو همدیگرا جدا کرده ویا تفکیک سازی کرده ویا خط مشی سازی کارگری جدید بکنند! ویا راه بقائ زندگی کارگری خود راو شفاف سازی برای هموطنانشان بکنند ویا بقای تجارتشان را از همدیگر جدا بکنند ! وفرضا ممکن است با روند مزبورو کار گران چاههای نفت لیبی ویا نفت الجزایر ودر شمال افریقا ترجیج صنعتی بدهند که دوباره نفت پالایشگاههای خودشان را به صنایع ایتالیا وفرانسه ودر آنسوی مدیترانه بفرستند!ویا برعکس مایحتاج وسایط صنعتی مورد نیاز خودشان را واز همان کشور های اروپایی بخواهند وبه آسیا مراجعه نکنند که دیپلماسی صنعتی دوسوی مدیترانه را در وزارتخارجه خود دنبال بکنند و"دول دوسوی مدیترانه" هم که مدتها بود که از همدیگر بدشان می آمد ونظر کشور مالی ویا باغداری مراکش در این راه بیفتند واین پدیده برای کشورهای غرب افریقا ویا افریقای مرکزی هم صادق است نظیر سنگال وغنا وصادق است که اکنون نمی توانند اوز طریق دریای سیاه از اوکراین وقزاقستان غلات بگیرند ویا ذرت بخرند وبهمین دلیل وسکنه غرب افریقا اکنون دچار گرسنگی شده اند که روزی غله خود راو از راه دریای سیاه می آوردند وبعلاوه با مین گذاری دریای سیاه وتوسط سکنه شهر های ویران شده اوکراین مسئله تجارت نا امن شده ویا با نارضایتی سکنه بندر های گرجستان وبلغارستان ویونان وجزایر متعدددر دریای که از ارتش روسیه ناراحتند ویا گریز از تجارت با روسیه دارند واین بارجوامع غرب آفریقا مجبورند که دوباره مایحتاج کشور های مستعمره گران سابق فرانسه وبلژیک را از اروپا بخرند ویا به تجارت دوباره وبا همان مستعمره گران سابق اروپایی بپردازند وچرا که دیگر هیچ گونه راه تجاری با کشور چین ندارند !ویا راه دریایی به هندوستان ندارند!ویا به چای وبرنج آن کشوردسترسی ندارند وبعلاوه مکانیزم صرافی سنتی دلار با پولهای افریقایی ویا صرافی دیجیتالی پول افریقایی وبا پول اسیایی وبا سیاستهای غلط "تجارت تهاتری چین وروسیه "با افریقا بسته شده است " ویا راه تهاتر الکترونیکی پول "یوان چین ویا روپیه هندوستان وپاکستان وبا پول غرب افریقا بسته شده است !! وهمچنین راه دریایی تجارت موز هندوراس ویا اکوادورآمریکای لاتین هم با بنادر شرق آسیا هم بسته شده است ویا صادرات گردوی شیلی ویا مس شیلی هم وبا کشور های آسیایی دیگر وجود ندارد! ولذا تجارت حدود 90 کشور آسیایی دگرگون می شوند واز این رو برخی از کشور های شرق آفریقا ویاشرق آسیا مجبورند که "اتحادیه کشور ها ی شرقی "جهان راتشکیل بدهند که نظیر سابق کشور زنگبار وتانزانیا هم وبه اتحادیه شانگهای بپیوندند که باهمدگر تجارت ویا داد ستد قطعه صنعتی کارخانه ای بکنند ولذا محدوده این همکاری تجاری اکنون حدود 4 میلیارد جمعیت کارگری جهان را در برمی گیرند که نصیب اسیا می شود وخط مشی جمعیت کارگری 130 کشور جهان نیزخط مشی دیگر می یابد و در ناحیه غرب جهان ودگرگونی اتاقهای تجارت می دهند که حدود 4/3 میلیارد جمعیت کنونی جهان را تشکیل می دهند ودرجغرافیای کارخانجات غرب جهان کار می کنند که مجبورند از (سازمان تجارت جهانی سابق بریده ) ویا از سیاست مناطق تجارت آزاد آن سازمان کل بریده که 29 سال از عمر آن سازمان جهانی تجارت می گذرد واین با ربجایش "سازمان تجارت دول غرب جهان "را تشکیل بدهندو تا کارخانجاتشان کار بکند ویا ازار الات مزارعشان وباغاتشان وبدلیل فرسودگی "قطعات صنعتی اشان "تعطیل نشود و وزیرا "شعار تجارت جهانی کالا" وحتما "راه تجارت امن به همدیگر"را هم می طلبد که اکنون وجود ندارد! وتا به تجارت امن با یکدیگربپردازند واکنون در تجارت دو سوی کانال سوئز وتا دماغه امید نیک افریقا وجود ندارد واز دماغه امید نیک وتا بالای رودخانه ولگا جهان به دوقسمت متخاصم تبدل می شود !ولذا تجارت جهانی وبطرفی می رود که نظیرتجارت "دوره دولت تیموران وممالیک مصر "خواهد شد که رقیب همدیگر بودند وودر آن دوره تاریخی مدت چند قرن ملل غرب جهان واروپائیان با ملل شرق جهان تجارت نمی کردند وچرا که در آن دوره تاریخی "دولت تیموریان" با تسلط نظامی بر دریای سیاه ودریای آزوف وتنگه داردانل وجاده ابریشم افغانستان ومانع آمدن کمپانی پرتغالی ها به شرق بودند ویا مانع آمدن تجارکمپانی هند شرقی وهلند شرقی وبه بنادر تجارت چین وهنگ گنگ ومالزی وسیلان وبمبئی بودند واز سوی دیگر هم وارتش ممالیک مصر هم که رقیب نظامی تیموریان بودند وکنترل نظامی بنادرجنوبی دریای مدیترانه راو در دست خود داشتند ویا کنترل تجارت کانال سوئز ویا دریای سرخ وباب المندب یمن را در دست خود داشتند وبا این مکانیزم سیاسی بود که مانع آمدوشد اروپائیان وآسیایی ها وبه تجارت قاره افریقاوآسیا بودند واکنون نیز دولت چین نیز چنین ایده ای را دارد ویا با "ایده یک جاده ویک کمربند"وهمان سیاست 6 قرن سابق را تعقیب می کند !ویا با سیاست حمایت از روسیه ودر حمله به اوکراین با قبایل اسلاواروپایی ومسیحی اوکراین ودیگر اسلو های اروپای شرقی درگیر شده است ویا با سیاست حذف دلاراز معاملات جهانی ویا با تهاتری کردن پول یوان چین وبا پول 212 کشور جهان وباز به انحلال "سازمان تجارت جهانی نوپا "پرداخته واین بار شعار و"تز تجارت شرقی ها با همدیگر را ودر پیش گرفتهاست ویا هدف "شعار خود ساخته است ولذا ژئو پلیتک تجاری 90 کشور جهان دگرگون می شود وفقط می توانند که دنبال این شعار بروند! واز سوی دیگر هم تعدادی از کشورهای عربی کم جمعیت خاورمیانه هم بلاتکلیف مانده اند که فقط نفت دارند ولی نیاز جمعیتی کثیربرای خرید اجناس چین ندارند که در ازایش آن همه کالا ی کثیروفراوان و مبادله تهاتری با چین بکنند وبعلاوه با ناامن شدن مرزهای هوایی اشان وبوسیله موشک های چینی ویا بوسیله پهپاد های چینی وروسی ودر مانده شده اند که آیا باید آسیایی باشند ویا اروپایی بشوند ؟ونظیربلا تکلیفی کشورهای اردن ویا امارات ویا بحرین وعربستان وکویت که برای امن ماندن هواپیمای مسافرتی شاهزادهای خاورمیانه در مانده اند که بوسیله موشکهای چینی که به یمن ولبنان فرستاده شده اند واکنون مجبورند که امنیت مرز هوایی خود راوبه هر نحوممکن تامین بکنند! وپادگانهای امریکا هم ودر سه سال اخیر از خاورمیانه رفته اند ولذا نظیر اوکراین وسوئد وفنلاند مستاصل شده اند ومی اندیشند که در برابر حمله روسیه وتقاضای عضویت در ناتو را کردند ودول کوچک خاورمیانه هم تقاضای پیوستن به "ناتوی خاورمیانه "را دارند که پدافند هوایی جمعی ومنطقه ای داشته باشند که جایگزین پادگانهای امریکایی خاورمیانه بشود !واز 27 دولت اروپا خواستارند که عضو ناتو هستند وتقاضای آنرا دارند که در ازای تضمین مرز هوایی خودشان وآنان هم نفت به اروپا بفروشند که جایگزین نفت وگاز قطع شده روسیه بشود وتا اروپا در زمستان ودر سرما باقی نماند ویا تضمین ناتویی بدهند که از آسمان خاورمیانه حفاظت بکنند وتا موشکهای ساخت کارخانه چین وجان شاهزادگان عربستان وامارت وبحرین را نگیرند ویا پالایشگاه آرامکو راو درفضای خود عربستان وناامن نکند ودر غیر این صورت ناچارند که نفت خود را وبطور ماشینها های نفتکش قاچاق وبه همان دول اروپایی وبا راههای ناامن بفرستند ویا نفت قاچاق خاورمیانه را وجایگزین نفت وگاز قطع شده روسیه وقزاقستان وترکمنستان وآذربایجان بکنند که سابقا از راه اوکراین وفنلاند ولیتونی وبه اروپا می فرستادند ! وبن بستی است که "دولت چین" وشعار های معاصرش ودرروند تجارت جهانی بوجود آورده است !ویا این نوع تغییر ژئو پولیتیک تجاری جهان و درآینده نزدیک وبیشترین نقاط جهان را تحت تاثیر قرار می دهد که با زرنگی سیاسی دو دولت وجهان به آن طرف بن بست سیاسی کشیده می شود ویا تجارت ملل مختلف جهان را وبه انتهای بن بست خود رسانده است ودیگر امکان برگشت به عقب وجود ندارد !و یا برای سکنه 212 دولت جهان وباقی نمانده است ! وبلاوه لازم به ذکر است که در گذشته هم فسفه شکل گیری جامعه کمونیستی چین ودر ضرورت تحول "معیشت زراعی "جمعیت چین به "معیشت صنعتی بود " ویا در تحول (حقوق کار طبقه رعیت ) وبه (حقوق کار طبقه کارگر) وتحول (ابزار آلات تولید زراعی ) وبه (ابزار الات تولید کارخانه ای وصنعتی ) بود که متفکران اروپایی این نوع پروسه اجتماعی را وتوصیه می کردند وهمگی براثر مطالعه آنان درمورد (جبر های روانشناختی اجتماعی) و(جبرهای فرهنگی رسانه ای )(وجبر نیروهای مسلح ) تاثیراتش بر تحول ابزار الات کشاورزی است وطوری است که این "تحول ساختاری "و تغییر جامعه (فئودالی – کشاورزی چین) وبه (جامعه صنعتی چین )را بوجود خواهد آورد وبه نظر این نوع از جامعه شناسان قرن 19 وبدون این نوع از جبرهای اجتماعی و" تمدن کشاورزی چین" وقرنها به تمدن صنعتی تبدیل نخواهد شد ویاحتی ابزار الات کارخانجات سنتی آنها وتحول خود بخود ی نمی یابد ویا حتی با دانش بومی ومهندسی معکوس سازی صنعت هم اتفاق نمی یابد که اکنون رسانه ها ی مختلف این نوع از حرفهای عوامانه را ودر تلویزیون رواج میدهند ولی علم جامعه شناسان استدلال داشت که قرنها تمدن چین وابزار آلات جامعه چین ودر عهد تمدن کشاورزی باقیمانده بود ویا با مکانیزم گاو اهن زراعی وخیش وبیل دستی باقی می ماند وبه "تراکتور صنعتی" و"داس الکترونیکی مدرن "تبدیل نمی گردید که رفاه سکنه اش زیاد بشود !ویا به نقل "مردم شناشان فرهنگی " ویا به نقل "جامعه شناسان حقوقی" و"روانشاسان اجتماعی" که یک قرن تمام تحقیق ودر مورد تکامل ابزار الات جهان تحقیق می کنند ویا در عهد قرن 18 الی 19م داشتند وبر روی "جبر های اجتماعی" وتاثیرات عمیقش برروی "تکامل ابزار الات فنی جامعه" وتحقیق می کردند ویا در مورد "تغییرات تکنولوژیکی-حقوقی جامعه " تحقیق داشتند ویا در مورد "تغییرات نظام سیاسی جامعه" ونهاد های سیاسی آسیا" تحقیق داشتند ویا مطالعه وبحث وبررسی در مورد آنها پرداخته بودند ومعتقد بودند که تنها از راه مکانیزم جبرهای اجتماعی است وفشرده شده ودر یک برهه تاریخی تحقق می یابد "وتحول اجتماعی در مورد ابزار الات یک جامعه اتفاق می افتد! وبعلاوه از راه مکانیزم این نوع جبرهای اجتماعی " وجامعه برده داری" به جامعه زمین داری زراعی تبدیل می گردد "ویا به "جامعه سرمایه داری اروپا "تبدیل می گردد ویا به جامعه فنی وصنعتی شوسیالیستی آسیا و"قابل تحول اجتماعی است! ویا قابل تغییر اجتماعی است واز جمله کسانی که به "نقش جبر های اجتماعی "پی برده است ویا به مکانیزمش در تغییر وتنوع جوامع پرداخته است وژرژ گورویچ جامعه شناس فرانسوی می باشد که در دانشگاه سوربن فرانسه درس می داد و در کتاب " جبر های اجتماعی وتغییرات ساختاری " خود وبه این موضوع پرداخته است ویا کتابهای دیگری هم ودرمورد نقش جبر های اجتماعی نوشته است ویا درمورد (تکامل معیشت جامعه )نوشته شده است که بدلیل اختصار مطلب واز ذکر آنها خود داری می کنم ولی لازم به ذکر است که "کمونهای اجتماعی اولیه قوم چینی "زراعت کارجادوگرانه بودند ویا در کناره های آبرفتی رودخانه یانگ تسه چین زندگی می کردند وبراثر این نمادهای شمن پرستی بودایی ومعابد آن به تمدن اولیه زراعی رسیده بودند که تعالیم ونماد های جادو گرانه اشان کشت وکار اولیه انان را بوجود آوردو سازو کار می نمود ویا براثر جبر های روانشناختی اجتماعی این نوع از جادوهای معابد کنار رود یانگ تسه بود که بر کنش کشت وداشت وبراشت اولیه غلات چینی ها اثر می گذاشت ویا براهلی کردن گیاهان آنها اثرمی گذاشت بعلاوه هنوز در آن موقع تاریخی وهنوز اقوام ابتدایی چینی ودر ان موقع ومفهوم مالکیت زراعی را نمی شناختند ویا مالکیت ابزار الات زراعی را ندانسته ویا مفهوم کدخدا ویا مدیریت زراعی وفروش مازاد زراعی را نمی شناختند وتا دادوستد مازاد بر احتیاج زراعی راداشته باشند و تا قرنها نمی شناختند! ویا قرنها بصورت برده زراعی ساده لوح عمل می کردند وبرخی از گیاهان وغلات را با تعالیم جادویی می رویاندند! وفرضا بر اثر تعالیم جادوگران کنش زراعتی می کردند ویا بر اثر جبر گرسنگی خود وبه الهه آب معتقد بودندکه در زبان چینی " واژه خاص " داشت ویا در تفکرات جادویی خود و(بنام الهه اردیبهشت ورویاندن دانه گیاهی ) معتقد شده بودند !وفرضا با اعتقاد مزبور آنها دانه غله ای را ودر زیر خاک کنار یانگ تسه وبعنوان یک دانه مرده شده پنهان می کردند وچونکه نظیر امروز وعلم زراعت گیاه ویا علم شناخت مکانیزمهای گیاهپزشکی را نمی دانستند ولی بر اثر تعالیم جادو گران قدیمی چینی معتقد شده بودند که باید دانه را ومثل مرده در خاک دفن بکنند وسپس مقداری از (الهه آب)را وبرروی آن دانه دفن شده بریزند وتا الهه آب اثر بکند وانرا "جان "بدهد وآنگاه دانه مرده وکوچک وبر اثر" قدرت الهه آب "زنده می شود ویا حیات می یابد! واگر هفته قبل می دیدند که ساقه گیاه نو پا ی مزبور وکوتاه بود ولی در چند روز بعد وبر اثرریزش الهه آب برروی ان دانه بزرگتر می شود ویا هفته بعد متوجه می شدند که بیشتر قد کشیده است وجان می یابد ویا هر روز بزرگتر می شودودر زمان ( الهه مرداد بلوغ کامل می یابد که رب النوع چیدن بود) ولذا انرامی چیدند وتعجب از این شیوه جان گرفتن گیاهانداشتند ویا در مورد دامهای نوپا می کردند ! که آن شیوه تفکر را و"مانا پرستی" ویا "شمن پرستی "ویا "رب النوع پرستی "می نامیدند والبته "مانا پرستی" ویا جان پرستی (تمدن بابل وسومر) جلوتر از چینی ها بود ویا در دوره فراعنه کناره رود نیل وقدمتی بیشتر از ماناپرستی کناررود یانگ تسه چین دارد! ولذا مردم شناسان قرن 18 اروپا واین شیوه از زراعت کردن بر اثر تعالیم جادویی را و" کمون ابتدایی " بشر می دانستندویا می نامیدند که هنوزدر آن شیوه زراعت سنتی نقش رهبری زراعت " را نمی شناختند ویا به آن قایل نبودند ویا نظیر مکانیزم امروزو"سازماندهی تکنیکی وهمکاری گروهی زراعت"در روستا را نمی شناختند ویانقش "طبقه مالک زراعت در آن دوره تاریخی "برایشان نبودکه مازاد تولید خود را وبه او بدهند! ومارکس وانگلس که برخی از اثار مردم شناسان قرن هیجدهم را خوانده بودند وبا خواندن آنها وبرای سازماندهی ومدیریت فکری کار گران صنعتی اروپا وفرانسه ،نظریه تراشی جدید کردند ویا پیشنهاد دادند که برای مدیریت نیروی کار نو پای صنعتی اروپا ومدل "معیشت کمون اولیه بشری" اتخاذ بشود! وچرا که به نظر آنها واین شیوه بهترین مدل نظام تولید است وتا شیوه استثمار تولیدی واز بین برود! ودر آن صورت کار گران اروپایی ویا آسیایی می توانند که هر چیزی را که با نیروی کار خود وتولید می کنند وتمامی حاصلش را هم ببرند ونهایتا به رفاه برسند! ویا همه ماحصل تولیداتشان و نصیب خودشان بشود! ودر آن صورت چیزی بنام "مازاد تولید" بوجود نخواهد آمد که "طبقه کارفرما"بوجود بیآید ویا طبقه صاحب کار خانه بوجود آید! ویا از "مازاد تولید کارخانجات" و"صاحب سرمایه" و"صاحب ثروت"تولید بشود ویا "طبقه سرمایه داری" تشکیل بشود که سرمایه اش ومتعلق به کار کردن شخصی خودش نباشد وبلکه حاصل جمع شدن سرمایه های اندک کارگران می باشد ویا بخاطر شگرد استثمارگری مالک صنعت است که از بقیه کارکنان می کند ویا با محاسبه حسابداری دروغین قیمت تولید وی است که بضرر کارگران انجام می دهد واسم این نوع از (تولید صنعتی فاقد استثماروفاقد طبقه مالک را )" وکمون نهایی بشرمی نامیدند "ویا طرفداران این شیوه معیشت را و" "کمونیست "می نامیدند وحدود 40 سال بعد از مرگ مارکس هم وطرفدارانش ویا پیروان نحله فکری اش زیاد شدند ویا حواریون اش ودر اروپای شرقی ویا در آسیا زیاد شدند و81 دولت کمونیستی را ودر اروپای شرقی وآسیای مرکزی سر کار آوردند ویکی از آن 81 حواری جان باخته تعالیم مارکس هم وشخص "مائو" بود که یک فوق دیپلم کتابداری بود ویا در یکی از کتابخانه های چین کار می کرد وبا خواندن آثار مارکس ودر کتابخانه تحت مدیریت خود وشیفته آفکار او شده بود ویا در حلقه پیروان فکری مارکس در آمده بود والبته لازم به ذکر می دانم که در آن موقع تاریخی وکمتر کسی در چین دیپلم داشت ویا حتی نه کلاسه چینی هم اندک بود ویا حتی سواد ابتدایی هم نداشتند ویا اهل کتابخانه رفتن ویا کتابدار شدن هم نبودند وچرا که اکثریت مردم چین وهمگی روستائیان فاقد سوادبودند ویا مدرسه هم نرفته بودند! ولذا افکار مائودر آن دوره تاریخی درخشید ویا در میان سکنه چین وطرفداران زیاد یافت واگر بخواهم بیطرفانه ودر مورد او قضاوت بکنم باید بگویم که شیوه عقاید آن روز گار مائو وتقریبا از وی یک (کنفسیوس دوم )ساخت ویا در میان چینی های معاصر بوجود آورد ولذاسخنانش تاثیرات عمیق در (جامعه جدید التاسیس کمونیستی چین )گذاشت وبرروی صنعتی شدن عمیق چین تاثیر گذاشت ویا برروی تحولات اداری ودانشگاهی وقومی چین ( اثرات منفی ویا مثبت زیادی ) گذاشت که هرکدام طرفداران خاص خودش رادارد ویا درجامعه معاصر چین یافته اند !ومردم چین هم که از قدیم ومردمی مطیع حکمروایان بودند! ولذا در طرفداری اطاعت گونه از وی ویا تبعیت کور کورانه از عقاید وی هم دریغ نکردند ویا در طی 73سال معاصر جامعه صنعتی چین را وبا افکار وی ساخته اند وطوری که 81 جامعه کمونیستی سابق آسیا وآن نوع از (ویژگی خاص را ندارد ویا وسعت اجتماعی) را ندارد وچراکه چین ونظیر 81 جامعه کمونیستی آسیا واروپایشرقی از یک شعار واحد ( جامعه کمون گرایان ومثل بقیه )شروع کرد ولی درنیمه راه وخط مشی کمونیستی خود را واز بقیه کمونیستهای آسیا جدا کرد ویا در جلسات کنگره های بین المللی کمونیست های جهان و"راه وروش خاص کمونیستی چین خود را واز بقیه جداکرده وسعی نمود که پیروان عقاید کمونیستی روسیه وویتنام ولائوس را کنار بگذارد وبعلاوه طرفداران خاص خودش را در شیوه کمونیستی بیابد ویا در میان "حزب"کمونیست آلبانی "وحزب کمونیست یوگسلاوی "و"کامبوج وآنگولا " وغیره طرفدار پیدا بکند ویا رخنه در شعار های ا حزاب کمونیست جهان بیندازد! ولذا قبل از فروپاشی دول دیگر احزاب کمونیست آسیا وبیک باره "تحول "یافت واین بار در چهارچوب دولت کمونیستی خودش وگرایش به جامعه سرمایه داری غرب را پیدا کرد وتا سکنه فقیروتازه صنعتی شده اش واز گرسنگی شیوه تولید ادعایی اش و نمیرند !وبدنبالش استقبال ازآمدن نیکسون وکارتر وریگان وبهکشور چین کمونیست کرد ویا دعوت از رهبران جامعه صنعتی سرمایه داری کانادا ویا استرالیا وژاپن وفرانسه وآلمان وایتالیا نمود وتا صنعت چین را بیشتر از گذشته پیشرفت بدهد ویا بیشتر از جوامع دیگر آسیایی به درون کشور چین بکشاند ویا با شگرد مزبور وکارگران چینی را وماهرتر از کارگران دیگر جوامع کمونیستی ازبکستان بکند !ویا از از کار گران تاجیکستان وقیر قزستان وغیره بکند !ودر این راه هم ومقداری توفیق یافت ! ولی اخیرا که می بیند که روسای جوامع سرمایه داری وتوقع آن را دارند که بدنبال سرمایه گذاری خارجی خود ودر چین و"تغییر سیاست "بوجود بیآورند ویا در نهاد سیاسی چین ویا در شعارهای حزب کمونیستی چین وتغییر پدید بیاورند وچین هم هم وصلاح خودش را ندیدکه جامعه فقیر خودش را ودر "تغییر حزب کمونیست" ببیند وبعلاوه در دوره تنگ شیائو پینگ هم وبدنبال شورش دانشگاههای شانگهای وپکن وغیره چین به این نتیجه رسید که آن دانشجویان خواستار تشکیل (دولت لیبرال دموکراسی ) در چین بودند ولذا احساس خطر بیشتری کرد ویا برای جمعیت فقیر خود واحساس خطر کرد ودر حالیکه ودر همان موقع و فرو پاشی حزب کمونسیت روسیه اتفاق افتاده بود ویا بقیه احزاب کمونیست اروپای شرقی وآسیای مرکزی وغربی هم واغلب فروپاشیدند ویا احزاب دیگرخصوصی سازی را وجایگزین حزب کمونیست سابق خود کردند ولی چینی ها نهاد حزب کمونیست خود را وتغییر ندادند وبعلاوه تامل واندیشه بیشترو در این مورد نمودند تا در قالب مصلحت اندیشی خاص خودعمل کرده و شعار های خصوصی سازی مارگارت تاچر وریگان راوبا "اهداف حزب کمونیست چین "عجین بکنند وافرادغربی که دیدار از چین داشتند ولی ثروت غربی ها را وبا شعارهای گذشته کمونیستی خود وتلفیق نمودند وهر چند به خواسته آنان و مناطق آزاد را ودر 5 ناحیه چین بوجود آوردند ویا 14 شهر بندری چین را ومنطقه آزادتجاری نمودند ویا به خواسته جوامع غرب ونظیر انگلستان وامریکا پرتغال واسترالیا وژاپن عمل کردند که خواهان تغییر سیاستهای چین ودر مورد مسایل اقتصادی وسیاسی قومیتهای خاص چین بودند وتغییرات اندکی بدهند ونظیر برخورد با تاجران چین که مسالمت امیز باشد! ویا با روسای اقوام هنگ گنگ ویا روسای تایوان ویا جزیره ماکائو وسین کیانگ (اویغورستان)چین وتبت ومغولستان داخلی چین وچنین رویه ای داشته باشند که برخی از آزادیها وبه آنها بدهند! ویا به منطقه خود مختار مسلمان نشین نین شیای چین وغیره بدهند! وتا تضاد های خارجی چین وبا همسایگانش از بین برود! ویا با لیبرالیزه کردن سیاست قومی چین وتضاد های قومی داخلی خاتمه بیابد ویا رهبران غربی چین را ودعوت می کردند که تضاد های خارجی اش با ویتنام وژاپن وکره جنوبی وفلیپین واسترالیا وسنگاپور وفیجی وهند را وبکاهند ویا از دخالتش در مورد منطقه بحران زده خاورمیانه بکاهد! ولی در دوسال اخیر واین خواسته ها معوق مانده است وچین دوباره گرایشات افراط گرایانه درون حزب کمونیست چینی را وزیادتر کرده است ویا بازگشت دوباره به شعارهای مائوئیستی سابق یافته وبعلاوه در آشتی مجدد با روسیه که سالهای متمادی در مرزدوکشور جدال داشتند دوست شده ویا در برخورد با تایوان واصلاح طلبان هنگ گنگ وسین کیانگ تغییر رویه داده اند ولذا سیاست خارجی اش در سالهای اخیر دگرگون شده است ! ویا در فرستادن مکررهواپیماهای جنگی اش وبه اطراف کشورهای ژاپن وتایوان وتحریک آفرینی می نماید ویا با نفی خصوصی سازی ونفی مناطق آزاد خودی وتغییر سیاست داده ویا با فشار آوردن بر شرکت های خارجی ومصادره اموال آنان عمل کرده ویا در حمایت از حمله نظامی روسیه به اوکراین وتغییر رویه افراطی دارد ولذا راه نجات خود را وازترس تجزیه چین ویا از متلاشی شدن چین و در این روشها می داند ولی بنظر معلومات چین شناسی اینجانبروش غیر صحیحی است اگر چین بخواهدکه مانع فقر شدید سکنه اش بشود ویا در آینده بشود وچاره اش تنها برگشت به سیاست های اقتصادی 7قرن قبل می باشد! وتا مانع بشود که اغلب چینی های متخصص و دسته جمعی واز چین کوچ نکنند ویا اگر بخواهد که از متلاشی شدن کشور چین وبا "حذف شدن حزب کمونیستی "چین بکاهد که یکنوع جبر های اجتماعی وعارض بر آن شده است وباید نظیر تحولات سیاسی گذشته اش ودر 73ساله قبل عمل بکند که راه حلش به تنگنا نرود که با حفظ قالب بندی حزب کمونیست چین ودر آن دوره تاریخی وحداقل 6 بار کادر مرکزی حزب را عوض نمود وتا بتواند "برنامه ریزهای اقتصادی جدیدی ودر چین بوجود بیآورد! ویا کادر های ایالتی واجرایی حزب کمونیست را وتصفیه نمود ویا پاکسازی کرد که دیدگاهای غلط ودر مورد برنامه ریزی چین داشتند وایده های دیگر اقتصادی را ونمی پذیرفتند وبجایش کادرهای جدید حزبی راو سر کار آوردند ویا جایگزین کادر اداری سابق نمودند که به مدرن سازی صنعتی چین بپردازند ویا به رفع فقر ومهار مهاجرت خواهی چینی ها بپردازند وامروزه یکباره دیگرهم واصلاح شعارهای بیرون منطقه ای چین لازم است! ویا اصلاح سیاست های درون منطقه ای حزب کمونیست چین لازم است !وتا قالببندی قدیمی نهاد سیاسی حزب را وحفظ بکند ویا همچنان باقی بماند! ودر عوض محتوای برنامه ریزیهای داخلی چین عوض بشود ویا سیاست خارجی چین وعقلانیت بیشتری بیابد که به بحران بیشترمنطقه شرق آسیا منجر نشود! ولذا راه حل نهایی آنان برگشت دادن سیاستهای حزب کمونیست چین وبه سیاست های داخلی وخارجی (عصرسلسله یوان چین ) سابق می باشد که( سلسله حکومت یوان چین وآن موقع داشتند و یک نوع مرام کمونیستی سنتی داشت ) که به نقل ابن بطوطه که مشاهده کرده بود ودر قرن مزبور واقتصاد چین آن موقع را وبا آن روش دیوانسالاری مرکزی اداره می کردند که مقبولیت بیشترداخلی ویا خارجی داشت ویا در عهد مزبورهم وبرخلاف عصر 73 ساله کنونی دولتش وجذبه داخلی داشت ویا توتالیزم قوی داخلی وهمراه با دمکراسی داخلی داشت ! ویا در ان موقع تاریخی وهمراه با اختیار دادن به قومیتهای متعدد چین عمل می کرد ویا با آزادی انواع مذاهب ودر چین همراه کرده بودند وبه نقل مشاهدات ابن بطوطه که ذکر می کند ودر همان موقع هم واقتصادش یک نوع مالکیت دولتی بود که برتجارت اقوام داخلی ویا بر معاملات خارجی تاثیر مثبت داشت ویا برروند قرار داد های خارجی حاکم بود ودول اطرا ف چین هم واحساس امنیت می کردند واز سوی دیگرهم در آن موقع تاریخی واز "دموکراسی اقتدار آمیز چین دوره یوان )حساب می بردند وبعلاوه جاده ابریشم نیزودر ان موقع تاریخی با تفنگ وتانک بسته نشده بود ویا نظیر امروز واداره امنیتی نمی شد ویا در آن موقع تاریخی و شایستگان داخلی وخارجی مقیم چین واحساس امنیت می کردند ولذا در اداره دیوانساری چین شرکت داده می شدند که دیوانسالاری چین را بهینه بکنند که گزارشهای مردم نگارانه مارکوپلو ویا ابن بطوطه حاکی از این امر می باشد! ویا این نوع از ویژگیهای سیاسی – اقتصادی عصر یوان چین را نشان می دهد وبرخلاف امروز ویک نوع "امپراطوری غیر نژاد پرستانه" در چین ایجاد کرده بودند که همه قومیت هادر آن نهاد سیاسی سهیم بودند ویا در اداره اقتدارآمیز نظم اقتصادی ونظامی چین آن روزگارو شرکت رضایت مدارانه داشتند ونظیر شعار های کمونیستی چین معاصر نبود که مدیریت حزبی تنها در کنترل قومیت های خاص چینی عاجز باشد ویا هیات حاکمه اش ونظیرامروز وصرفا از نژاد چینی ها انتخاب نمی شدند که صرفا دولت نژاد پرستانه ملی وتشکیل بدهند ! وبلکه چین آن روزگار وگرایش امپراطوری آسیایی جامع نگرانه داشت که با اقوام گوناگونش وسازش اقتصادی وتجاری داشته باشد! ودر عین حال به اقتصاد جاده ابریشم جهانی وکمونیزم آسیایی سنتی می اندیشیدند ولی "شونیزم کنونی چینی" وآنرا طرد می کند وبعلاوه برخلاف شعار های "انترناسیونالیستی کمون بین المللی ومورد نظر مارکس اعمل می کند واو با "کمون نژاد پرستانه چین معاصر "مخالف بود وآنرا با نظام کارگری مغایر می دانست وبهمین دلیل است که مارکس دائما در دعوت کارگران آسیا وبه "کمون نهایی " دعوت می کرد ویا دائما آنها را دعوت به اتحاد کارگران جهانی ( ونه اتحاد کارگران نژاد چینی)دعوت می نمود ویا منظورش هم از کمون آسیایی وصرفا سیادت نژاد قوم خاص چینی ویا هژمونی اش بر بقیه کارگران اقوام داخلی ویا خارجی نبود )ولذا دائما دعوت به کمینفرم ویا کمینترن بین المللی می کرد !ولی کادر های مرکزی حزب کمونیسم چین کنونی ودر برخورد با کارگران قومیت های داخلی وخارجی خودشان وچنین مرامی ندارند ! ویا هنوز تفاوت سیاسی آن نوع مفاهیم را نمی دانند! ویا هنوز نمی دانند که نژاد زرد که در آسیا زیاد می باشد وتنها جمعیت چین نیست وبلکه همه اقوام ژاپنی ویا چینی ومغولی ویا تایلندی ویتنامی وکامبوجی وغیره را در برمی گیرد !ویا همگی جزو نژاد زرد می باشند ولی چرا همه آنها که همگی پوستشان زرد است ولی در 73 ساله اخیرورشد فنی نکرده اند ویا بعنوان "اژدهای اقتصادی زرد آسیا" نشدند وتنها چین این عنوان را پیدا نمود ؟ وبهمین دلیل اندیشه نمی کنند که چگونه ممکن است که در آینده نزدیک ووضع اش عوض بشود واین عنوان هم از چین گرفته بشود ویا ازکارگران چین واقتصادش گرفته بشود؟ وشاید بیک کشور عقب مانده صنعتی در آسیا تبدل بشوند! که از عواقب شعار های نژاد پرستانه چینی آنهانشات می گیرد ! واگر کمی دقت بکنند! وبخوبی متوجه خواهند شد! که جهان امروزین ,وجهان رشد مهارتهاست وزیرا جوامع مختلف جهان وامروزه کارگران ماهر زیادی داردکه درکارخانجات کشورهای مختلف جهان وپراکنده هستند ! وهمانطوریکه "صنعت موبایل سازی" هم ودر چند سال اخیرهم عوض شده است واز چنگ انحصاری چینی ها خارج گشت ولذا امروزه هم مقدار زیادی از آنها ودر کشور کوچک ویتنام ویا کره جنوبی ساخته میشود وبرخی هم در هندوستان وتایلند ساخته می شود وبه جوامع دیگر جهان صادر می کنند ویا ساخت صنایع صوتی والکترونیک دیگر جهان هم و چنین وضعی را دارد وممکن است که در آینده نزدیک و212 کشور جهان تصمیم بگیرند که بخاطر شعار های نژاد پرستانه کنونی چینی ها وصنعت مورد نیاز خود راعوض بکنند ویا از کشور غیر چینی تامین بکنند! ویا صنعت خود رو سازی برقی آینده خودشان راهم وچنین بکنند ؟ویا مکانیزاسیون کشاورزی وغیره کشور خود را واز کانالها وجغرافیای دیگر جهان وتامین بکنند ؟ ویا مهارت ساختنش را به درون کارگران ماهر جوامع خود بکشانند! ویا سیاست دانشگاهها ونوآوریهای دانشجویان خود را به این طرف بکشانند ؟که از دست هژمونی اقتصاد چین نژاد پرستانه کنونی چین خلاص بشوند ونجات بیابند؟ ویا از دست اقتصاد شانگهای وجاده ابریشم خواهی وی نجات بیابند! که همراه با ارعاب آنان است ولذا نجات بیابند !ولی توجه به این نکته وبرای چینی ها وهنوز سخت می باشد ؟که دیر تر از جوامع دیگرجهان وبه تاسیس دانشگاه روی آورده اند ویا دیر تراز جوامع دیگرجهان به پرورش دانشجو پرداخته اند ! وبعلاوه در برهه اندک تاسیس دانشگاه خودشان هم وچندین بار آنان را وبا "شعار های انقلاب فرهنگی "طرد کردند وصرفا به نیروی بازوی کارگران کثیر خود می بالند ! که صنعت وتکنولوژی مدرنشان وحاصل تفکرات آنان نیست ویا در 73 سال قبل نیست ! ودر حالیکه اغلب حرفه های آنرا واز جوامع دیگر عاریت گرفته اند که بواس مردم شناس ویا دیگ مردم شناسان فرهنگی وبه این اقتباسهای فرهنگی اشاره کرده اند !ولذا ممکن است که در آینده نزدیک هم وهمان حرفه فنی کشورشان را به حرفه های پیچیده تردیگری تغییر ماهیت بدهند و یا به جوامع دیگرکوچ فنی بکنند !ودر آن صورت می باشد که اغلب ملل جهان واز تولید صنعتی کارگران چینی روی بر میگردانند ویا (بدلیل کهنگی تکنولوژی آن جامعه ونسبت به عصر آینده خودشان ) و بی نیاز می گردند!وهمانطور یکه امروزه خیلی ها موبایل ویا کامپیوتر مدل 20 سال قبل جهان را نمی خرند که در فنلاند ساخته می شد ! ودر آن صورت هم وبا دگرگون شدن نیازهای آینده جهان وتکنولوژی چین هم عوض می شود به کهنگی صنعت دچار خواهد شد! ویا روزنامه نگارانش دیگر نمی توانند که از "اقتصاد چین" وبه عنوان "دومین اقتصاد جهان" نام ببرند! ویا آنان را به وسوسه حمله به تایوان کم جمعیت بکشانند! ویا به حمایت از حمله روسیه به اوکراین بیدفاع بیندازند! ولی امروزه هنوز "توهم صنعتی شدید"دارند و بر چینی ها حاکم است که فقط فکر می کنند که تنها چینی ها صنعت جدید دارند! ولی سایر ملل جهان وعاجز از"خلق آن نوع تکنولوژی جدید " می باشند ! ویا "ژئو پلیتیک صنعتی"جهان تنها در خاک چین و"رویش بارورانه" دارد ولی بقیه خاکها ی جهان وعقیم به "پدیده صنعت" می باشند واین نوع از تصورات غلط چینی ها وانها را به قدرت طلبی زیاد وامی دارد که ازدرک عواقب آن عاجز می باشند ! ویا هنوزمتوجه تغییرات عمیق "ژئو پلیتیک صنعتی جهان"نیستند که بضرر آنهاودر حال رشد ونمو می باشد ونیز در اینجا لازم به ذکر است که از نظر "مردم شناسی تکنولوژی" ویا از نظر "علم مردم شناسی حقوقی – اداری "وتحولات 73ساله چین راوبررسی بکنم ویا فلسفه شکل گیری ویا تنگناهای کمون نهایی چین معاصر را و کمی بشکافم که چین کمونیست صنعتی نامیده می شود ولی اغلب روزنامه نگاران کنونی جهان وهنوز شناخت علمی ومتدولوژیک از آن پدیده ندارند وبهمین دلیل هم در طی 73 سال اخیر ونه از درون مکتوب نویسان خودشان ونه از میان روز نامه نگاران واشنگتن پست ویا نشریه نیویورک تایمز ویا غیره مطلب مهمی نوشته نشده ویا در باره چین نوشته نشده است !وبعلاوه از میان "دپارتمانهای چین شناسی اخیر دانشگاهها هم چیزی وجود ندارد "که جدید التاسیس هستندولذا کسی به شناخت عمیق چین ورغبت نشان نمی دهد ویا هنوز یک "کتاب معرفت شناسانه عالمانه " ودر مورد چین نوشته نشده است ویا در تحولات اقتصادی – جامعه شناختی معاصرآن نوشته نشده است! که چرا امروزه اقتدار طلبی سیاسی اش ومعضل همه شرکت های جهانی گشته است!؟ ویا جهت گیری های سیاسی اخیرش واغلب مشاغل جهان را وبه تعطیلی کشانده است؟ ویا سیاستهای خارجی اش وفقر غله ویا فقر آذوقه وفقر انرژی در جوامع دیگر راه انداخته و تشدید می کند ؟!ویا چرا هل من مبارز طلبی می کند که اگر کسی به "هژمونی اقتصادی شانگهای "ویا به پول یوان چین "واگر گردن ننهد ودر آن صورت همه سکنه دنیا ومجبورند که از فقر درآمدوبیکار بشوند !ویا بخاطر "فقر حرفه مندی صنعتی خود" واز گرسنگی بمیرند ؟!ولذا در سه سال اخیر هم که با ترامپ در گیر شده اند ویا بر اثر تعرفه های تجاری آمریکا وچین ودر گیر شده اند !واین نوع از شعار توهم آمیز چینی هاهم وزیادتر شده است ولذا اکثر مشاغل جهان راو به تعطیلی کشانده است! ودوست هفکرش روس نیزوچنین فکر می کند که در چند سال اخیر واز دشمنی با یکدیگر دست برداشته ویا با هم وبخاطر حمله به اوکراین صمیمیتر شده اند ویا هم عقیده شده اند! واین نوع معضل بشری را وتشدید می کنند! ونیز لازم به یاد آوری می باشد که قبل از شکل گیری حکومت کمونیستی چین ودر سال 1949م ونظام اجتماعی چین یک نوع "نظام ارباب ورعیتی زراعی قدیمی " بود که عمر 2500 ساله در چین داشت وقوانین حاکم بر زراعت چین هم واز "تعالیم کنفسیوس" نشات می گرفت که 8 قوم چینی ویا کمون اولیه چین را متحد نمود ویا در کناره های رود خانه یانگ تسه راو دعوت کرد که با تبعیت از یک خاقان واحد ودر نظام تولید زراعی خود همدست شده وهنجارهای واحد اجتماعی داشته باشند! ولی پیشینه تمدن زراعی خاورمیانه وغرب آسیا قدیمی تر است وحدود 4000سال عمرپیشینه زراعی دارد واز تعالیم آسمانی 4 دین بزرگ ( یهودی وزرتشتی ومسیحی واسلام )نشات می گیرد که نظیر احکام مزارعه اسلامی ویا مساقات زراعی (یا باغداری ویا ساقه کاری ) وغیره می باشد والبته "اشاعه فرهنگی" تمدن زراعی فئودالیسم اروپایی ویا امریکای لاتین و تنها از تعالیم مسیحیت نشات می گیرد که از منشائ شهر ناصریه خاورمیانه وبه اروپا رفته بود و"فئودالسیم اروپایی راهم درست کرده بود که مارک بلوخ آلمانی ودر کتاب دو جلدی اش وبه ان "شیوه معیشت زراعی مسیحیان اروپا "اشاره دارد ولی "تشکیلات اداری ویا حقوقی فئودالسیم آسیائئ و"تنها ازمفاهیم حقوقی سه دین یهود وزرتشتی گری واسلام خاورمیانه الهام می گیرد که قوانین حقوقی اش وبه پیدایش آن نوع دیوانسالاری زراعی آسیایی منجر شد ویا به ساخت وساز ابزار های زراعی اش منجر شد وعمر بالای 3800ساله دارد که از زراعت خاورمیانه وکناره های چند رودخانه فرات وکارون وارس شروع شد وبه نقاط دیگر آسیا "اشاعه فرهنگی" یافته است وخانم لمبتون در کتاب " مالک وزارع درایران" به برخی از ابعاد آن اشاره کرده است ولی عمر تمدن زراعی کناره های رود یانگ تسه ورود هوانگ هو وعمر 2500 ساله دارد که قوانین وهنجار های تشکیلاتش نیز ونیمه جادویی بودند وهنوز از نماد ها ودستورات شمن پرستی قدیم ویا خاقان پرستی اولیه چینییان الهام می گیرد! ویا پیدایش خط وزبان اشکال گونه چین هم وچنین وضعی را دارد که برخلاف ملل دیگرجهان و حروف مکتوبی فراوان دارد واز این امر نشات می گیرد وهمچنین تشکیلات زراعی اولیه چین هم از تعالیم کنفسیوس منشائ حقوقی می گرفت ویکبار دیگرهم در 1800 سال قبل واز تعالیم دین مانوی زرتشتی متاثر شده که در چین غربی وناحیه ختا وختن وسین کیانگ نفوذ یافته بودومفاهیم حقوقی زراعت دهات کناره های "رود خانه تاریم "سین کیانگ چین را متاثر می کرد وبعدا تاثیرات فرهنگی وحقوقی بر تولید زراعت چین شرقی می گذارد ولذا نقاشیهای "کتاب دینی ارژنگ مانی "هم که با نقاشی چینی عجین شده است وحکایت از این تاثیر پذیری فرهنگی دارد ویک بار دیگرهم بعد از حمله چنگیز خان به چین بود که وقوع یافت ویا توسط تعالیم زراعی اسلامی وعجین گشت ویا توسط کارکرد اداری محمود یلواج ودر چین عجین شد که توسط چنگیز خان و به وزارت خوددر چین بر گزیده شده بود واو هم با کمک مسعود یلواج برادرش عمل کرد که از دیوان ها ی شهر خوارزم سلطان محمد خوارزمشاهی آمده وبه نزد چنگیز خان مغول پناهنده شده بود ند وروش مالیات گیری زراعی-اسلامی دهات را در بلاد اسلامی می دانستند ویا درپایتخت خوارزم ودر دیوان استیفای خوارزم وخوب آموخته بودند وجهت ساختن منبع در آمد زراعی وبرای ارتش بزرگ چنگیز خان " ودر چین را "مد اجتماعی "کردند ویا جهت دیوانسالاری منگو قاآن وقوبیلای قاآن وغیره ودر سرزمین چین وطراحی نمودند ویا با بقایای قوانین زراعی دین کنفسیوس روستاهای چین آمیختهکرده وتشکیلات جدید اداری چینی های "سلسله یوان چین "راساختند ویا در فاصله سالهای 606 الی 803هجری بوجود آوردند ولی با اقتدار یابی "سلسله مینک چینی "که همزمان با مرگ تیمور لنگ وتهاجمش به چین بودوقدرت سلسله یوان در چین از بین رفت واقتدار سلسله مینک چین ونظام اداری وزراعی جدیدش باقی ماند که گرایش به برگشت به سیستم حقوق زراعی کنفسیوس قدیمی داشت ویا به مالیاتهای زراعی عصر قدیمی چین تمایل داشت ولی این بارهم وجانشینهای (سلسله مینک چین )وبا تهاجم پرتغالیهای مسیحی روبرو شد که به "بندر ماکائو چین "آمده بودند ویا با تهاجم کمپانی هلند شرقی وهند شرقی انگلیسی که به هنگ گنگ وغیره امده بودند روبرو گردیدند که فقط با تعالیم مسیحت حاضر به قبول خرید وفروش مازاد محصولات کشاورزی چینی ها بودند ویا آنها را خرید وفروش می کردند ! ویا با معیار های حقوقی دین مسیحیت وحاضر به واردات وصادرات از کشور چین بودند ولذا این نوع از "آمیختگی فرهنگ ها" وبرخی از تعالیم زراعت تمدن 2500 ساله قدیمی چین راساخت ویا تا سال 1949م تحت تاثیرخود قرار داده بود ومقوله ای بنام "زراعت روستایی چین "را بوجود می آورد وبعدا در جریان جنگ جهانی دوم هم وسرتاسر چین ویا روستا هایش تحت اشغال سربازان ژاپنی در آمدند که می خواستند مدلی از "قوانین حقوقی زراعتی ژاپنی" راوبه نفع مالیات گیری امپراطور ژاپن واز دهقانان چینی بگیرندولی چینی ها قبول نکرده ومقاومت کردند وبعدا با بیرون راندن ژاپنی ها ونظام مالیات گیری زراعی از دهقانان چینی راو با (تعالیم جدید مائو) عوض کردند وبنام (انقلاب سرخ اکتبر چین سال 1949م )نام گذاری کردند که "کمون زراعتی چین جدید " نامیده می شود ودر مالیات گیری زراعی جدید از دهقانان چینی وطور دیگری عمل می نماید ویا برخلاف مالیات گیری زراعی خاقانهای چینی سابق بود که در "محله ممنوعه شهر" پکن وانواع قصر های خاقانی داشتندودر مقابلش هم که شهر ساخته شده "خان بالیغ قوبیلای قاآن "بودکه امروزه پکن نامیده می شود و"میدان تیان مین آسمانی پکن" ودر جلوی ان قصر ها بود ویا حتی مفاهیم حقوقی زراعتش با مالیات گیری مالکان قدیمی دهات فرق داشت ویا حتی با حقوق زراعی طبقه کدخدا ها وخرده مالکان چین سابق وفرق داشت که حق اخذ مالیات ویا عوارض زراعی را ومثل سابق نداشتند وبلکه عواید آن نوع زراعت وبعد از انقلاب چین ودوباره می بایست به نفع خود طبقه زارعان چینی گرفته میشد ویا بکار می انداختند ویا صرف نوسازی ابزارهای زراعی وکانالهای آبیاری زراعت چینی های انقلاب نموده همراه می کردند و یا می بایست که "باز تولید رفاه مجدد آنان "می گشت وتا "استثمار طبقه زارعان چین "واز بین رفته باشد وتا درآمد آینده زراعی آنان وافزایش بیابد ویا با شگرد سیاسی جدید کادر (حزب چین وطرفدار کارگر مدرن ویا زارعان جدیدچین )وافزایش بیابد ودچار استثمار طبقاتی نشوند! ویا به نفع آنان مصرف بگردد که بخاطر ایدئولوژی طرفدارانه از طبقه زارعان چین وانها را (حزب کمونیست چین) می نامیدند! ویا گروه طرفدار "کمون نهایی چین"نامیده شده ویا کمونیست نهایی قرن بیست یکمی ویا کمون گرایان سکنه چین نامیده می شدندوبا آرمان شهر اتوپیایی وتخیلی فارابی وکتاب مدینه فاضله اش تفاوت داشت وزیرا که اید ئولوژی جدید چینی ها و خواهان اصلاح استثمارزراعی روستا ها بود ) ویا بعد از سال 1949 م وخودشان "را کمون گرایان حزبی "می نامیدند و این نوع ایدئولوژی حقوقی واداری عمر 73 ساله در جامعه چین معاصر دارد! ولی ماهیت حقوقی آن ودرحین پیاده شدن ودر طی چندین برنامه ریزی اصلاح زراعی وفنی داشت ویکسان اجرا نشده است وبلکه (تغییرات محتوایی – تشکیلاتی )زیادی دیده ویا در طی 73 ساله درست کرده است !که به برخی از آن موارد اشاره خواهم کرد! ویا بعد ازاعلام مرامنامه حقوقی وتشکیلاتی "شورای خلقی چین "اتفاق افتاد که می بایست به" منافع طبقه زارع وکارگرچین وفاداری" نشان می دادند ویا در"شورای خلقی چین "در سال 1949 این نوع سیاست های خلقی غیر استثمار گرانه را تعقیب می نمودند ودر آن تاریخ وگروهی از همان "اعضای شورای خلقی حاکم چین "ودر سال 1950 م وبه مدت یک ماه وبه روسیه کمونیستی مسافرت کردند ودر آنجا یک نوع (پیمان نامه سی ساله با دولت روسیه) بستند ویا برخی تصمیمها را ودر مورد اختلافات مرزی وملکی خودشان گرفتند ویا در طی آن پیمان نامه ومسائل خود را حل کردند که فرضا اراضی متعلق به "مالکیت خوانین مغولان "راو بین روس وچین تقسیم بکنند ونام آنرا "مغولستان داخلی چین "ویا "مغولستان خارجی چین" بگذارند ویا در مورد گروههای قومی داخل چین تصمیم گرفتند ونظیر تصمیم گیری در مورد "اراضی خوانین اویغورستان سین کیانگ چین "بود ویا در مورد "اراضی خوانین تبت چین "ویا در مورد اراضی قومیت های داخل روسیه" نیز وچنین تصمیم هایی را گرفتند ! ودر مقابل چینی ها هم ومبلغ 300 میلیون دلار از روسیه وام گرفتند ویا جهت اصلاح کشاورزی دهقانان چینی ویا جهت مدرن سازی زراعت چینیان وام گرفتند! وبعد از بازگشت به کشور خودشان وابتدا یک کنفرانس ملی واقتصادی ودر مورد برنامه ریزی های آینده خود ترتیب دادند وبدنبالش قانون ازدواج در چین را عوض کردند که "مالکیت دولتی" را منتفی می کرد ویا "قانون چند همسری" را ودر درون دهات چین را وملغی کردند ومعتقد بودند که چند همسری گذشته روستائیان وبه بهانه ازدیاد فرزندان آنها ویا جهت گماردن آنها در کار زراعت دهات وبه تشکیل حرمسراها در دهات چین وتبدیل می شودویک نوع زایش طبقه مالک است ویا برخی از روستائیان را و به خرده مالکان تبدیل می نماید که سعی بکنند که بانیروی کار فرزندان زیاد شده اشان وثروت اندوزی مالکانه بکنند! وبعلاوه در سالهای بعد هم قانون "ارث خانودگی چین" را هم وحذف کردند که فرزندان خانواده های دهقانی "مالکیت ارثی "پیدا نکنند که در ادیان قدیمی می توانستند وحداقل اثاثیه منزل دهقانی خود را و ارث ببرند ویا کاسه وکوزه خانه پدری را وبعد از فوت پدر وبین خود تقسیم بکنند ولذا از این مزایای ارث پدری دوران ارباب ورعتی هم محروم شدندویا "نظامهای خویشاوندی بزرگآسییی " و"خانواده های ستاکی "وعروسی دختر عموها وپسر عمو ها اسیایی عوض شد که ثروت درون خانوادگی باقی بماند که در "جامعه شناسی خانوادگی غربی "وتدریس می شود ویا نظام قبیلگی وایلی دیرینه را در" دهات آسیایی وتیره ها وطایفه ها" نگه می داشت واز این راه وقبایل وتیره های آسیایی رو به اضمحلال گذاشت بعلاوه بدنباش در ژوئن سال 1950 م وبا تصویب قانون "اصلاحات ارضی چین "که تا سال 1952 م بود که به مرحله اجرایی در آوردند که (معادل سالهای 1330 الی 1332شمسی ایران بود )واجرای آن اصلاحات ارضی در چین که جلوتر از اصلاحات ارضی ایران بود که کندی رئیس جمهورآمریکا واز ترس شورش دهقانان ایرانی وبه شاه ایرانی وآنرا بروش "انقلاب سفید غیر خونریزانه" توصیه کرده بود ولی در اصلاحات ارضی چین وقبلا تصویبتصویب انقلاب سرخ شده بود وقرار بود که به هر روستایی جوان چینی ومقداری اندکی وزمین کشت بدهند که به سن کار 16 سالگی می رسیدند ویا از طریق پرسنل دفتری کادر حزب تازه تاسیس شده دهات چین وزمین کشاورزی توزیع می شد که بصورت "هیات های واگذاری زمین چین" بودند وحدود 2 الی 3 هکتار زمین زراعی وسالیانه می گرفتند ویا جهت کشت وداشت وبرداشت وبه هر "جوان دهاتی چینی" داده می شد وتا سالیانه بهره ورزراعی بگردانند که درتمدن زراعی ایران وآن را " نسق بندی زراعی " می گفتند که به اندازه قدرت شخم زدن چند گاو خیش کننده زراعت بود ویا مقدارش بود ودر مجموع 10500میلیون هکتار زمین زراعی بین زراعان چینی وجهت تولید 300 میلیون زارع چینی دادند ویا در آن روزگارو تقسیم زراعی کردند وحدود 300 میلیون نفر دیگر بقیه سکنه چین هم وجمعیت کودکان پائین 16 سال بودند ویا جماعت های شهر نشین چین بودند ویا جمعیت قشر خوش نشین دهات بودند که تقسیم زمین نصیب آنها نشده بود ویاجمعیت دوره گرد دهات ویا تعمیر کاران ابزارالات کشاورزی در دهات چین بودند که بقیه جمعیت چین را تشکیل می دادند و"چهره جامعه شناسی روستایی" چین ووچنین وضعیتی را داشت که در آن روزگار وازمیان 60امیلیون جمعیت چینی وچنین اقشار روستایی ویا شهری چینی بودند ویا جمعیت دوره گردروستایی ویا کودکان روستایی زیر 16 سال بودند ویا در فاصله سالهای 1950 والی 1952م بودند ویا در آغاز حکومت مائو ویا در ابتدای حکومت کمونیستی وچنین آمار جمعیتی را داشتند ونیز قرار بود که طبقه 300 میلیونی زارعان چینی بالای 16 سال زمین بگیرند ویا در سن کار ویا جزو قشر فعال کشاورزی روستا ها زمین بگیرند وبعد از تقسیم زراعی دولتی هم وحدود 17 الی 18 در صد درآمد زراعی خود را وبه دولت چین بدهند ویا به صندوق در آمد "حزب روستا" بریزند وآنها هم به "سازمان برنامه وبودجه چین" بدهند وتا بعنوان "بودجه ریزی سالهای آتی" چین مصرف بشود ویا "صرف نوسازی کشاورزی چین"بکنند ویا صرف خرید تراکتورهای اولیه چینی بکنند که بجای گاو آهن قدیمی وبه دهات بیاورند ویا صرف تعمیر انهار سنتی کشاورزی چین ّبکنند ویا صرف نصب پلهای جدید رودخانه های چین "بکنند ویاجهت حمل ونقل محصولات کشاورزی ودامی وغیره چین بکنند ویا صرف ساخت راه آهن چین بکنند که محصولات زراعی آنهاراو به سیلو های گندم شهرهای چین ببرند ودیگر "سهم زراعتی اربابی "سابق را بطبقه مالک قدیمی چینی ندهند وبلکه به دولت بدهند که دوباره به خود آنان سرمایه گذاری دوباره بکند وهر چندقبل از اصلاحات ارضی چین ومالکان چینی هم و همین اندازه از مالیات را واز "طبقه زارع "می گرفتند ولی آن نوع مالکان برای ساخت راه آهن اقدام نمی کردند ویاجهت ساخت موشکهای بزرگ چین مصرف نمی کردند ویا جهت فرستادن ماهواره به فضا ومالیات زراعی نمی گرفتند ویاجهت اخذ هزینه میتینگ های خیابانی اخذ نمی کردند وفرقش آن بود که یک خان قدیمی چینی ویا مالک قدیمی چینی وتنها خانه ای بزرگترچوبی برای خودش می خرید ویا از آن مالیات زراعی وساخت وسازمی کرد واغلب هم همان مالکان سعی می کردند که خانه اربابی خودشان را وبزرگتر از منازل وحیاط باغی رعایا ی چینی خود نسازند که استثمار می گفتند وتا احیانا رعیت را واز کار کردن زراعی ودرمزارع روستا هاو منزجر بکند؟ وفقط مالکان تنها خانه های بادوام تر از طبقه رعیت چینی داشتند وگاهی هم سقف اتاقها ی اربابی آنان ویا شیشه های دربهایشان و رنگ امیزی شده تر از خانه طبقه زارع بود وکسی در ایدئولوژی تمدن فئو دالی چینی این اموررا مقدس نمی دانست ویا "تعصب مرامی "در این مورد نداشت که جهت ساخت ماهواره چینی گران قیمت مصرف بشود ویا مالیات از زارعان فقیر چینی اخذ بگردد ؟ ویا جهت مخارج میلیاردهای کارخانه بشود ویا جهت هزینه های ساخت کارخانه موبایل هواوی چینی ومصرف بشود؟ وودر این راه وخورد وخوراک اولیه همان طبقه فقیر چینی گرفته شود و بنام "ایدئولوژی انقلابی "واز دست انان بگیرند وصرف تکامل تکنولوژی چین بّکنندوچنین "تعصب عقیدتی ودر تکامل تکنولوژیکی "ودرمیان اربابانسابق چینی نبود ویا در ایدئولوژی طبقه مالک قدیمی چینی نبود وتا "سفره غذایی روستائیان چین" راخالی بکند ویا جهت "ارتقای صنعت چینی"خالی بکند ویا بخاطر تعصب ساخت موشک چینی وپهپاد چینی وخالی بکند؟ ولی در دوره مائووشی جین پینگ این نوع تعصبات تکامل صنعتی اتفاق افتاد که سفره دهقان خالی از هرنوع غذا یی بشود وتا "تکنولوژی هسته ای" چین وپا بگیرد ؟ ونیز باید گفت که حداقل روستائیان چین وقبل از اصلاحات ارضی ودر خانه روستایی خودراحت بودند وحداقل چند مرغ وخروس اضافی داشتند که در موقع گرسنگی فرزندانشان وبرخی از آنها را سر بریده ومی خوردند ولذا عقده ای نشده بودند ویا با شیردهی ولبنیات بزهای خانه روستایی خود وسیر می شدند ویا در موقع گرسنگی وشیر آنها را می دوشیدومی خوردند !ونظیر امروزچین نبودند که جهت خرید یک لیتر شیر لبنیات پاستوریزه شده چین ومجبور باشند که چند یوان درآمد روزانه کارگری مدرن خود را بدهند ویا جهت هزینه مدرنیزاسیون کردن صنعت نظامی چینی بدهند!ویا جهت ساخت ناو هواپیما بر "فوجیان" چین بدهند ویا جهت ساخت "کشتی شاندونگ چین "ودهها رزمناو موشک اندارش را بدهند ولی "تعصبات کورایدئولوژی انقلابی چینی برعکس بود ویا در 33 سال اخیرو بلایی سر کارگر جدید چینی آورده است که "شعار های تمدن فئودالیستی چین" وچنین بلایی را وبرای روستائیان چینی نداشت ویا جهت نوسازی شخم آهن چینی نداشت ویا سر زراعان چینی ودر طی 2500 ساله حقوق اجتماعی ارباب رعیتی خودشان ونیاورده بود !؟واین نوع از مقایسه حقوق اجتماعی دو دوره کارگری ویا دو دوره تاریخی قدیم وجدید ودر ذهنیت اغلب چینی ها وجود دارد! که تدابیر حقوقی واجتماعی دو دوره تاریخی چین را از نزدیک دیده اند ویا در عمر 73 ساله خود وبچشم خود دیده اند ؟ وآری در "اصلاحات ارضی چین ودر"دوره مائووطبقه مالک وخرده مالکان حذف شدند ویا کدخدایان دهات عوض شدند که در " تئوری مائو" وبه چهار طبقه مالک اراضی چین تقسیم شده بودند ودر دستورات وی2 دسته از طبقه مالک غیر کشت کننده مستقیم حذف شدند ویا برروی زمین اشان عوض شدندوبدنبال این نوع از (اصلاحات ارضی سرخ چینی) وحدود 3 میلیون طبقه مالک چینی وتصفیه خونین گشتند که در "قانون طبقه بندی مالکان "کمیته مرکزی حزب چین وجزو دو طبقه مالک غیرشخم زننده مستیقم ملک خود بودند ویا اغلب اقلیت های قومی ودر مناطق خومختار چینی بودند وبخاطر شیوه اقتصادی جدید ومورد کینه قرار گرفته بودند که سر به شورش برداشتند ولذا چندین با رشورش کردند ومثلادر منطقه خود مختار تبت چین بود که درسالهای1951م 1959م و و1987م واغلب به خاک وخون کشیده شدند ویا فقط در سال 1964 م وحدود 100 هزار نفر از مسمانان سه شهر ستان تاچینگ اویغورستان چین و تبعید شدند ویا سکنه شهرستان "یومین" اویغورستان ویا شهرستان "خوچنگ"ایالت مزبور واز ترس به کشور روسیه پناهنده شدند وبعلاوه در ایالت خود مختار" نین شیا خویی "چین ودر سال 1958م وسرکوب شدند که از مسلمانان آسیای مرکزی بودند ویا از ایرانیانی بودند که مغولان آنها را به کناره های رودخانه زردچین کوچانده بودنده که به اصلاح اداری وزراعی چین بپردازند ویا به رشد حرفه های سنتی چین بپردازند وبعلاوه از 31 قومیت دیگر آسیای مرکزی در ناحیه مزبور بودند ومخالف شیوه های اصلاحات ارضی سرخ مائو بودند ویا سکنه 19میلیونی جمهوری خواه جزیره تایوان بودند که در برابر تهاجم مائو وبه "جزیره تایوان" پناهنده شده بودند ویا سکنان "جزیره خی نان "که 6 میلیون جمعیت دارد وجزو استان سی ویکم چین شده است ویا سکنه 10 میلیونی هنگ گنگ است که از دویست سال قبل وتا کنون وبه شیوه معاملات آزاد تجاری عادت کرده بودند وحاضر به پذیرش مالکیت دولتی نبودند ویا سکنه "ماکائو" که از قدیم، فرهنگ تجارت آزاد با پرتغالیها را یاد گرفته بودند ولذا مخالف این نوع از سیاستهای سوسیالیستی دیکتاتور مابانه مائو بودند ولی مائو وپیروانش معتقد بودند که این شیوه "دیکتاتوری طبقه پرولتر زراعی وفنی چین و"یک نوع مرام انقلابی می باشد واز "خواص دیکتاتوری شخصی خود مائو"نیست ویا نشات نمی گیرد! ولذا آنرا برعکس بقیه و"دموکراسی توده ای ویا خلقی " می نامید ویا بخاطر پا گرفتن این نوع از دیکتاتوری ومرام طبقه کارگرمی دانست ولذا اغلب مناطق خود مختار سابق چین وحقوقشان منحل شد که زیر بار چنین سیستم اقتصادی جدید نمی رفتند !وبرای پیاده کردن این اهداف و طرفداران گارد سرخ چین پا گرفت که عقیده مزبور را پیش ببرندویا بخاطر پیش بردن آن نوع "مرام " ودر سالهای 1959م1961م ودهها هزار دانشجویدانشگاه پکن ویا کارمند شهرداری پکن سرکوب شدند ویا هنرمندان وهنر پیشگان تئاتر پکن و سرکوب شدند که همراه دانشجویان تظاهرات می کردند ویا در روز 23 مه سال 1961م وبرای اعتراض به شیوه های اصلاحات اقتصادی مائوو به خیابانهای پکن ریخته بودند وتظاهرات خیابانی می کردند ولی مائو هم آنان را وبا شعار "انقلاب فرهنگی پرولتاریایی" سرکوب کرد ویا سر دبیر اغلب روز نامه های چین را عوض نمود ویا تعداد زیادی از کادرهای حزبی را که منصوب کرده بود وعوض نمود که مخالف این شیوه سیاستهای سخت گیرانه مائو بودند ولی انتقادات مطبوعاتی ویاانتقادهای شفاهی ودر طول چندین ماه وهمه شهر های چین را وبه آشوب کشیده بودودر حالیکه از عمر انقلاب چین وحدود بیست وچند سال بیشتر نمی گذشت ولی مائو بالاخره با شعار تداوم انقلاب فرهنگی خودش وبا نصب نظامیان جدید وتازه درجه گرفته کشوردر ارتش ویا با عوض کردن نظامیان قدیمی وبا گماردن گاردنظامی برمدیریت اغلب کارخانجات وادارات و"کمون های خلقی دهات چین " را تقویت کرد ویا بر"کمون های حاشیه شهرها "گماشت ویا با گماردن کمیسر های نظامی بر واحد های تولید زراعی وآن نوع شورش را خنثی کرد که گارد سرخ جدیدش واز قشر های لمپن حاشیه شهر ها بودند ونهایتا توانست با سرکوب حداقل 12 میلیون شورشی ودر سرتاسر شهر های چین وعمل بکند ویا دوباره کنترل چین را وبنام "انقلاب فرهنگی "بدست خود بگیرد! ودر این فرایند وتعداد زیادی از دبیران مدارس چین واز آموزش وپرورش چین اخراج شدند ویا تعدادزیادی از مدارس وبنام انقلاب فرهنگی وتعطیل گشتند ویا دبیران چینی وجهت کار اجباری به روستا ها اعزام گردیدند وتلاطم تا سال 1966 م ادامه داشت وبعلاوه همان "انقلاب فرهنگی سرکوب دانشجویان"و دوباره در دانشگاههای شانگهای وپکن وکانتون وشن جن دوام داشت ویا در شهر خه فی ودر دانشگاه علوم تکنولوژی چین عود کردویا در 20 سال بعدودرسالهای 1987 م ودر دوره حکومت "تنگ شیائو پینگ" هم دوباره عودت نمود ودر ان ایام نیز دانشجویان چین با تظاهرات عمومی در خیابانها ویا در میدان تیان مین پکن وخواستار برچیده شدن حزب کمونیست چین شدند ونیز در جریان آن دوره تاریخی وباز تعدادی زیادی از کادرهای حزبی چین عوض شدند واز جمله 131 عضو بالای حزب بود که برکنار شدند وبالاخره با کنار رفتن تنگ شیائو پینگ واز رهبری چین ودوباره باند دیگری وبرحزب کمونیست چین ودر سی ساله اخیر مستولی شده است ! واخیرا هم دوسال تمام است که سکنه هنگ هنگ اغلب در خیابانها ی این شهر بزرگ چین وتظاهرات می کردند وخواهان تغییر سیاست های اقتصادی دولت چین بودند ویا درموردمنطقه ده میلیون نفری هنگ گنگ بودند که دوباره شی جین پینگ آنرا برانداخت که چندین دوره رئیس جمهوردائمی چین شده است ویا ارتش را وبر سرنوشت هنگ گنگ مسلط کرده ویا کادر های اداری ایالت هنگ کنگ را وعوض نمود وبعلاوه باید ذکر بشود که تابحال کمتر نویسنده ای سعی کرده است سیستم اداری وتشکیلاتی کمونهای خلقی چین 73 سال گذشته را وتحقیق کرده ویا مکتوب عالمانه بکند؟ ولی اندکی تفحص ودر آن مورد نشان می دهد که پدیده" کمون چینی" وپدیده عجیبی در تاریخ تحول نیروهای کار فنی جهان می باشد! وبا هیچکدام از بیگاریهای رعایاقابل مقایسه نیست ویا در گذشته تاریخ بشر قابل مقایسه نیست !وفرضا منابع تاریخی نشان می دهد که در دوره قوبیلای قا آن ورعایای چینی مجبور گشتند که کانال عمیق آبیاری زراعی را واز پکن وتا نزدیکی های دریا وبا بیگاری خود وحفاری بکنند ولی چونکه از فواید زراعتی آن کانال بهره مند می شدند ولذا چندان برایشان ناخوشایند نبود ویا در ایام قدیم وبرخی از خاقانهای گذشته چین ورعیت خود را مجبور کردند که با بیگاری خود و"دیوار عظیم چین" را بسازند که باز بدلیل مصون ماندنشان واز حمله تاتارهای آن سوی دیوار چین وبرایشان چندان ناخوشایند نبود !ولی وقتی می دیدند که گارد سرخ مائو که در برخی از ایام وتعدادشان بیش از 10میلیون نفر بالغ میشد ومی خورند ومی خوابند ولی بنام رواج "کمونیسم انقلابی جهان "ویا بنام "مدرنیزاسیون کشاوزری "انها را "اغوا به بیگاری می کنند ویا بنام "ذخیره مازاد تولید کشاورزان " شعار می دهند که مبادا دستمزدشان به جیب اربابان روستا ها برود ویا به جیب کدخدا ها ومباشران برودومدیرانی زحمات زیاد ودر سازماندهی زراعت دهات داشتند ولی در نظریه مائو طبقه ستم گر واستثمار گرومالک تلقی می شدند ولذا نباید از رفاه بیشتر بهره مند شوند ولی برخلاف مائو واز رعایایدهات خود این همه کار نمی کشید ولی در دوره مائو می دیدند که مازاد تولید کشاورزی آنها و تنها صرف ساخت کارخانه تراکتور سازی چین نمی گردد که در سال1959 م ساخته شد ویا با پول "مازاد تولید کشاورزان"ساخته بشود که اولین کارخانه ترکتورسازی "لویانگ چین "بود که ساخته شد ویا براه انداخته شد که اغلب تراکتورهای زمخت وغیر کارآتولید می کرد ویا پل رودخانه یانگ تسه راساخت ویا در جنب شهر "چونگ چینگ "ساختند وتا محصولات کشاورزی را واز روی این پل 820 متری چین حرکت بدهند ویا با "مازاد تولید کشاورزی "آنان بود کهکانالهای آبیاری را ساختند ویا از رودخانه یانگ تسه منشعب کرده وبه مزارع دهات خود بردند که انها را "کانالهای آبیاری اشتراکی چین" کمونیست می نامیدند وروستائیان چینی وبا این نوع از صنایع زراعی مخالف نبودند ولی برخی از بیگاری کشیدنها و جهت ساخت "موشک هسته ای" ویا "انفجار های اتمی"را نمی پسندید ند ویا از این نوع بیگاریها وچندان راضی نبودند ولی وقتی می دیدندکه نظیر اربابان سابق وحتی مروت آنرا ندارند که بعد از برداشت محصول ویا بعد از داده شدن "حصه اربابی و"بقیه مازاد زراعی ودامی " خود آنها هم وصرف خودشان نمی شود ویا بقیه سهم بری کارگری آنها هم وبه خودشان داده نمی شود که با خیال راحت زندگی بکنند ویا سهم زراعی زحمتکشانه خود را ببرند! ویا در کلبه روستایی خود وبا زن وبچه خود بخورند ولیکن برای دزدیده شدن "سهم الحصه زراعی آنان" ودولت چین "سالن های غذاخوری اشتراکی" در دهات چین دایر کرده بود که مسئولان حکومتی اش وبا خرید دولتی مواد غذایی بی کیفیت ودوبار از جیره غذایی انان بریده ومواد غذایی بی کیفیت می خرند ویا در زیر نظر گارد سرخ روستایی و"غذا ی مشترک کارگری بی کیفیت "به خورد آنها می دهند ویا در "سالنهای غذا خوری مشترک روستایی "غذا می خورند ویا در زیر نظارت گارد سرخ غذا می خورند! وبیاد روزهای گذشته ارباب – رعیتی خود می افتادند که خانهای چین <چقدر منصف بودند ؟ویا حداقل در کشت وداشت وبراشت زراعی خود از "گارد سرخ اربابی" استفاده نمی کرد ویا کمک نمی گرفتند ولذا در طول چندین هزار سال "تمدن ارباب ورعیتی" آسیا ویک نوع رضایت آمیخته بافقربرای معیشت خود داشتند که به آن پدیده وبه قول دورکیم جامعه شناس وجدان پذیری وجامعه پذیری حقوقی یافته بودند ولذا نفرت اندکی از نظام تولید تمدن زراعی 2500 ساله چین خود داشتند ولذا تاریخ نشان می دهد که بخاطر مکانیزم مزبورو شورشهای دهقانی و در تمدن قدیم آسیا نبود ویا برعلیه مالکان انجام نمی گرفت وبلکه جنگها واغلب از جنگ یک قبیله وبرعلیه قبیله دیگر ویابرعلیه ملت دیگر نشات می گرفت ولی مائو وبا شعارهای انقلابی خود وجیره غذایی دهقانها را هم از حلقوم رعیت بدبخت می زد وبه حلقوم گارد سرخ خود می ریخت که کاریدی وزحمتکشانه نداشتند وتنها محافظان امنیتی کار اجباری دهات بودند که "جامعه شناسان حقوقی "ومدل حقوقی آن شیوه کشت زار را مدل حقوقی بردگی زراعی می "دانند که سیستمش عقب مانده تر از "مدل حقوقی رعیت کشاورزی" است که ادیان قدیم آسیایی وقوانین مختلف وبه نفع "حقوق کاریدی نیروهای تولیدی معیشت زراعت وضع کرده بود ویا به نفع آنان ودر طی 4000 تاریخ تولیدی بشر وضع کرده بود ونگاهی به متون آیات دینی کتابهای آسمانی واین نوع از حقوق رعیت زراعی را نشان می دهد ویا لحاظ شدنش به وسیله ارباب روستا ها ویا کارفرمای کارگاههای شهری راتدوین شرعی کرده بود که در" نظام معیشت "رعایت بشود ولی قبل از ظهور ادیان مزبور و در حقوق تولیدی برده های 4000سال قبل وجود نداشت ویا چنین مفاد حقوقی وجود نداشت ولی در کتابچه های تدوینی مائو واخلاف حزبی اش وچنین "حقوق کارگری" حذف شدند ویا وجود ندارند وبعلاوه دیوانهای اداری عصر فئو دالیسم آسیاهم که در اغلب جوامع 8 نوع دیوانسالاری مختلف داشتند واز این نوع حقوق رعیت کشاورزی حکایت دارد که مربوط به نحوه تقسیم رضایتمندانه مازاد تولید زراعی – دامی روستا ها بود ولذا این نوع از اجبار به کار تولیدی راودر گذشته تاریخ نهی می نمو د ولی در تشکیلات اداری تولیدچینی وهمگی حذف شدند که " زراعت کمونی "می نامند ولذا در راس هرم تولید روستا ها وتنها گارد سرخ تصمیم می گیرد ولذا رضایت در تولیدوجود ندارد ویا همفکری در تولیدوجامعه پذیری برای آن وجود ندارد ویا همکاری باطنی در تولید وجود ندارد ویا در تشکیلات دهی روستا های چین 73 ساله وجود ندارد ولذا برنامه ریزی کمونهای روستایی تولید چینی وبه این روش طراحی شده بود که "مدیریت مرکزی تولید "در دست "کادر مرکزی حزب در پکن" باشد ویا با مدیریت مرکزی نظامی انجام بشود و"اولین کمون روستایی "هم ودر "ایالت هونان" چین پدید آمد وسپس به نواحی دیگر چین وگسترش داده شد وبعلاوه واژه "کمون "هم غیر واز "روستا ویا در فرهنگ "ایرانیان می باشد وبعلاوه "تشکیلات کمون"نیزوبا "تشکیلات روستا وشهر های ایرانی" فرق دارد وهر "کمون چینی "واز چند "روستای چینی" تشکیل می شد که هرکدام یک کدخدا ویا دهدار ویا "شورای ده" نداشتند که مدیر عاقلانه زراعت باشند ویا معضلات روستا را وبا کدخدایی عقلانی خود حل بکنند ویا نظیر جامعه ما نداشتند وبلکه "کمونهای چینی" بسیار بزرگتر از"واحد روستا" بود ند وهر "کمون "از 5 تا 10 "بریگاد" تشکیل می شد وهر بریگاد هم واز 6 "تیم کار تولید زراعی"تشکیل می شد که شامل تیم شخم زدن روستایی بود ویا تیم برداشت گندم روستا بود که تشکیل می شدند ودر مجموع وروستاهای چین وبا این سیستم وبه 74000"کمون خلقی "تبدل شدند ویا در ابتدای کار تقسیم بندی شدند وبعلاوه "مدیریت کمونها" هم ودر سه سطح بود ند کهاولی "مدیر کمون "ویا دومی "بریگارد تولید کمون" ویا "تیم کاری کمون "بودند ومالکیت شخصی ویا خانوادگی هم در کمون چینی نبود ویا نظیر جوامع خاورمیانه ای واروپایی وجود نداشت وبرای شکل گیری این نوع از کمونها درکشور چین و ابتدا انواع "تعلیمات کنفسیوس" منع شدند ویا در مورد کار تولیدی ودرافکار عمومی کمون منع شدند وزیرا طرفداران حزب معتقد بودندکه این نوع از تعالیم کنفسیوسی وخطر بازگشت به سرمایه داری را وزیاد می کند ویا احیائ مالکیت راو در نزد چینی ها وسوسه انگیز خواهد کرد وبعلاوه چند روزنامه معروف چینی هم وآنرا تبلیغ می کردند ونظیر "پرچم سرخ " یا " روزنامه خلق " ویا "خبرگزاری شین خوا "وغیره بود که این نوع "وعظ مالکیت کمونی" را می کردند ویا ضرورت آن را برای مردم چین تذکر می دادند ویا هر روزه با تیتر های خود و موعظه می کردند وهر" کمون روستایی"هم ویا "کمون حاشیه شهری" هم ودر یک تشکیلات شهرستان واستان چین وتشکیلات آن ادغام شده بودند که 35استان چین وهرکدامشان یک نوع دبیرحزبی استانی ویا ایالتی داشتند ودر مرکز هم وریاست حزب وبا "اعضای کادر مرکزی حزب" بود ویا با "دفتر سیاسی حزب" بود که سالیانه گنگره ملی داشتند ویا برای تصمیمگری گروهی خود داشتندومائو هم در سال 1968م وبا رشد تظاهرات دانشجویی در شهرهای چین وبا تز انقلاب فرهنگی "مدارس خاص حزبی "را بوجود آورد ویا برای تربیت کادر های افراطی اداری واین نوع از " مدارس حزبی را "تاسیس کردویا "کمیته های انقلابی "را وبرای تصفیه عناصر ناباب سیاسی و تاسیس کرد وبعلاوه روستا ئیان مزبور را دعوت کرد که "آموزش دهنده تحصیل کرده ها "باشند وهمچنین سازمان برنامه وبودجه چین هم ودر زیر نظر "شورای مرکزی حزب کمونیست چین وکادر اجرایی آن کار می کرد وبرخی از معاونان حزب هم ومشاور بودند وهمان چندین برنامه ریزی سوسیالیستی چین هم ودر طی 73 سال اخیرو"تحولات زیادی داشتند ویا "ناکامی های زیاد" داشتند وکارشناسان همان "برنامه های پنجساله چین"هم که از سال 1953 الی 1957م شروع شد و اغلب ازکارشناسان روسیه آمده بودند که "خط مشی سالیانه کمونهای چینی" را تعیین می کردند ویا نوع تشکیلات آن را بوجود آورده ویا توسعه می دادند ولی در سال 1959وبا رشد اختلافات چین وروسیه وهمان کارشناسان روسی برنامه ریزهم واز چین خارج شده ویا در سال 1959م رفتند واین بار خود چینی وبا تعقل شخصی خود ویا واز یاد گرفته های خودشان برنامه ریزی وبرای رعایای چینی می کردند وبرخی مواقع هم وجلسات گروهی وبرای تحقیقات روستایی داشتند ویا برای یافتن عیوب اجرایی کار خودداشتنند ویا برای بیان شیوه توسعه خود داشتند وآنرا "گنگره حزبی "می گفتند وبعلاوه سالیانه سران حزب در گنگره سراسری خارجی 81 حزب کمونیست آسیا ویا اروپای شرقی شرکت می کردند وتا تبادل تجربیات با یکدیگربکنند ویا در در مورد شیوه تولید سوسیالیستی آسیایی خود داشته باشند ولذا تشکیلات اداری وسیاسی چین وبه این شکل بود ونظیر 17 وزارتخانه "مدل غربی ها" نبود وتشکیلات آن دو وبا همدیگر فرق داشت وبعلاوه "کمیته مرکزی حزب چین" هم وگاهی قوانین آزمایشی وضع می شد ویا برای "کمونهای خلقی روستایی" وضع می کردند ویا شیوه مجازات خاطیان واز شیوه تولیدرا ودر کمون مزبور و تصویب می کردند ویا "مجازات گروههای سیاسی وضد انقلابها "را ووضع می نمودند ویا قوانین مربوط به اصل اشتراک در کشاورزی وتجارت وامور فنی را ووضع می کردند ومثلا در سال های قبل ازسال 1979 م وروستائیان چینی وفقط حق تولید کشاورزی را داشتند وحتی حقوقی نظیر حقوق رعایای سابق خاورمیانه را هم نداشتند که فرضا حق فروش بز وگوسفندرا داشت ویا حق فروش لبنیات خانگی مازاد زارع حق وی بود که صرفه جویی کرده بود کهبفروشد و به جنس دیگر تبدیل بکند ویا حق فروش در بازارهای شهر هم نداشتندوتجارت آزاد در شهر هاهم نبود وبازاریان فقط محصولات دولتی را از انبارهای دولتی می گرفتند وبه بقیه می فروختند ولی از این سال 1985مبه بعد خصوصی سازی در چین وتا حدی رواج یافت و"بازار آزاد روستایی "در چین بوجود آمد وتعدادی از روستائیان چین اجازه یافتندکه نصف محصول خود را ودر بازار آزاد شهر های چین بفروشند ونصف دیگر آنرا می بایست که به دولت چین می فروختند وهمین سال هم زمانی و یا ایامی است که در سال 1979 م وتنگ شیا ئو پینگ رهبر چین وبه امریکا می رود وبدنبالش با 6 سازمان تجاری امریکا قرار دادمی بندد وبعد از آمدن به کشور خود ومصوبات خصوصی سازی بوجود می آیند ویا آزادی فروش نصف محصولات روستائیان چینی ودر بازارهای مصوب می گردد که در مورد 18 قلم محصولات کشاورزی ودامی وضع شده بود که نظیرفروش غله وپنبه وروغن خوراکی ویا خوک پرورشی چینی هادر بازار بود ونیز در این سالها وکشت برنج دانه بلند اصلاح شده در مزارع چین افزایش یافت که برنج آن در 17 میلیون هکتار کاشته شد ویا با ابزارهای نوین کشاورزی غربی درچین رواج یافت که نظیر ابزار آلات نشاء کاری مدرن ویا شخم زنی مدرن ویا سم پاشی جدید می شد وبدنباش تراکتورهای قدیمی وزمخت عصر مائوی چین واز رده خارج گشتند ویا در روستا ها وشغل صنایع دستی وجهت افزایش درآمد روستائیان ورواج یافت ویا در همین سال وکمیته مرکزی حزب کمونیست چین وقوانین "تضمین سرمایه گذاری خارجی ها" ودر چین را وتصویب کرد ویا "قوانین شرکت های مشترک چینی وخارجی "را وتصویب کرد که باعث ورود سرمایه های خارجی وبه چین شد ولذا ادوات تکنولوژی چینی و در سالهای اخیر تکامل می یابد ویا در سال 1981 م واصلاحاتی در سیستم اداری ایالتهای چین پدید آمد ویا در نظام کارمندی چین پدید آورد که "خصوصی سازی چینی" دوام بیاورد ونیز در سال 1982م وکنفرانس ملی "کار روستایی" را وبکار انداختند تا اعضای "کمونهای روستایی "عیوب سابق مدیریت کشاورزی خود را بدانندویاقوانین "اصلاح امورکارگری" بوجود آمد که قرار داد کارگری موقت باشد ویا "قوانین کاهش تعرفه گمرکی"شکل گرفت ویا "قوانین ساخت مناطق ازاد تجاری" شکل گرفت ویا "عضویت در بانک توسعه آسیایی" وبرای چین پدید آمد ویا اصلاح نظام آموزشی ویا تاسیس رشته های دانشگاهی جدید ودر چین تصویب شد وقبل از آن تاریخ ودادن مدرک دانشگاهی را واز "خصایل خرده بورژوازی "می دانستند ویا "قانون اعاده حیثیت روشنفکران" تصویب شد یا در همین سال و"قوانین بازسازی حزب وکادر های دولتی چین " تصویب شد ویا در این راستا وتعداد از کارمندان نا لایق را کاهش دادند ونیز با آمدن مارگرت تاچرنخست وزیر آنگلستان وبه چین ویابا آمدن نیکسون وکارتر وریگان وغیره به چین ویا با باز شدن سفارت امریکا در کشور چین وتحولات خصوصی سازی در چین زیاد گشت ویا با دعوت از روسای دول کانادا ویا استرالیا وفرانسه وآلمان وایتالیا وژاپن وتحولی در صنایع چین پدید آورد ولی در 4سال گذشته وچین تحولات خصوصی سازی خود را ومحدود کرده است ویا به "تضمین سرمایه خارجی "پشت نموده است ویا منکر "سیاست مناطق آزاد" شد ه ودوباره به شعار های افراطی مائو ئیستی دهه 1950 الی 1960 برگشته است که روابط غرب وچین را وخیمتر می کند ! ونیز لازم به ذکر می باشد که "سازمان برنامه وبودجه چین" که "برنامه ریزی سانترالیستی" داشت ویا در زیر نظر "کمیته مرکزی حزب "انجام می داد ویا در گذشته چین وچندین برنامه 5 ساله چین را تصویب کرده وبه اجراء گذاشته بود واز جمله (برنامه پنجساله ششم چین)بود که در سال 1982 م به بعد اتفاق افتاد ودر آن برنامه ریزی چین و"اولویت نخست اش در درجه اول ودر مورد "توسعه روستاِیی" است که اولویت اول برنامه ریزی را داشت وسپس "توسعه صنایع سنگین"ومورد نظر آنان بود که با مازاد تولید کشاورزان آنجام بگیرد ونظیرسرمایه گذاری در فولاد سازی بود ویا در پل سازی ویا در ساخت راه آهن ویا صنایع نظامی بود ودر مرحله آخرتوسعه صنایع سبک وتزئینی ولوازم خانگی اولویت بعدی را داشت وتوسعه صنایع دستی هم در اولویت آخر بود وبهمین دلایل سیاسی قبل واز"برنامه ششم چین" واز در آمد کشاورزان وبه توسعه صنایع سبک ولوازم خانگی وچیزی پرداخت نمی شد وصرفا مازاد تولید کشاورزان را وصرف ساخت صنایع سنگین می کردند ولی بعد از برنامه ششم چین ویا با وامهای خارجی ودولت چین اقدام به "توسعه صنایع سبک "کرد ومثلا ساخت لوازم خانگی ویا موبایل ویا کامپیوتر رواج یافت ویا ساخت دوچرخه سازی ویا ساخت یخچال وماشین لباسشویی ویا پارچه بافی ویا کیف وکفش وغیره است که سکنه اش ّه آن روی آوردند ولی امروزه وبا رواج کرونا در چین وبعلاوه با تحریمهای غربی واین نوع از صنایع تزئینی چین هم وبا تنگنا روبروست که فقط مشتریانی در خارج کشور دارد ویا چین در برنامه هفتم خود وساخت زیر دریایی ها را آغاز کرد ویا بهره برداری از نیروگاه یانگ تسه را آغاز کرد ویا دومین ماهواره مخابراتی خود راو به فضا فرستاد ویا اولین خط اهن برقی دوطرفه را ساخت ویا پهن ترین پل چین را وبطول44 /2023متر را بر روی رود خانه زرد ساخت ویا ساخت "سد عظیم گوجوبا"است که از استثمار کارگران چینی ساخته شده است وهمچنین اضافه می کنم که با آغاز برنامه ریزی اول چین و"مرکز امار چین" هم پدید آمد ویا در سال 1953 م بوجود آمد که در سر شماری همان سال وجمعیت چین وحدود 350/938/601نفر بودند که از همان سال 1953م واولین برنامه پنجساله چین هم آغاز شد ویا در فاصله سالهای 1953 الی 1957 م شکل گرفت ودومین سرشماری جمعیت چین هم ودر سال 1964 م وقوع یافت که جمعیتی معادل 369/ 070/723نفر داشتند ودر سرشماری بعدی هم ودر سال 1986م وجمعیت چین به حدود 000/210/061/1نفر می رسد وسپس در سالهای اخیرهم وجمعیت چین وحدود 4/1 میلیارد نفر شده اند که از "اقشار مختلف کارگری تشکیل می شوند" ولی اکنون با جهانی سازی اقتصاد ونیز بدلیل ناسازگاری چینی ها وجمعیت کارگری جهان به دونیمه شرقی وغربی متفرق تقسیم می شوند که "حاصل کمونهای آسیایی چین" وتاثیرش بر "تعارضهای داخلی ومنطقه ای" می باشد
این وبلاگ شامل :