مقایسه کارکرد اجتماعی دارالفنون تهران و جوامع اروپایی -اثر :دکتر محمد خالقی مقدم – جامعه شناس
.
مقایسه کارکرد اجتماعی دارالفنون تهران و جوامع اروپایی
ا ثر :دکتریحمد خالقی مقدم – جامعه شناس
در این مقاله دو قسمتی نخست به تأثیرات فرهنگی – اجتماعی مدرسه دارالفنون تهران بر فرایند تحصیلی دانش آموزان جامعه ایرانی می پردازیم و در بخش دوم آن به دارالفنون های جوامع دیگر جهان که هم دوره ی تاریخی با دارالفنون تهران بودند اشاره می کنم و در نتیجه گیری اجتماعی خود ،دلایل مزیت کارکردهای آموزشی دارالفنون تهران را از نظر علم جامعه شناسی به معلمین و دانش آموزان و اقشار فرهنگی ایرانیان بیان می کنم.
گرچه دارالفنون تهران و تبریز سالها بعد از تأسیس دارالفنون در جوامع دیگر اروپائی پدید آمدند .ولی تأثیرات اجتماعی که این مدرسه از نوع ایرانی، از نظر علم جامعه شناسی ببار آورده است.با مدارس جوامع دیگر قابل مقایسه نیست.و بلگه بیانگر یکنوع نبوغ ایرانی در پدیده علم و آموزش و پشتکار آنان در این راه است . و در بخش بعدی مقاله ام به دارالفنون های جوامع غربی اشاره خواهم کرد که در شهرهای اروپائی وجود داشتند که احتمالاً همزمان و یا سالها قبل از دارالفنون تهران و تبریز تأسیس شده بودند.و.علت پیدایش آنها د ر شهرهای اروپایی هم در اواخر سده هفدهم و یا اوائل سده قرن هجدهم میلادی آن بود که جامعه اروپا از تمدن با معیشت کشاورزی به تمدن با معیشت صنعتی روی می آورد و برای سازماندهی معیشت جدید اقتصادی خود دیگر نمی توانست به آموزش های قدیمی خود متکی باشد و لذا برای چرخاندن اقتصاد نیمه صنعتی خود نیاز به آموزشهای جدیدی داشت که در دارالفنون شهرهای خود سازماندهی یادگیری می کردند .و احتمالاً جامعه ایرانی نیز برای تغییر معیشت اقتصادی خود و با استفاده از الگوی فرهنگی جوامع مزبور اقدام به تأسیس دارالفنون تهران و تبریز می کند.و و لذا دارالفنون تهران نیز در حدود سالهای 1267 قمری و در اوائل حکومت ناصرالدین شاه در تهران و بعدها در شهر مهم دیگر ایران یعنی در تبریز افتتاح می گردد .که صفحه 325 کتاب رجال آذربایجان در عصر مشروطیت و کتب دیگر به دارالفنون شهر تبریز هم اشاره دارند.و از این نظر دارالفنون تهران از جنبه الگوی سازماندهی نظیر دیگر دارالفنونهایی بود که در آغاز پیدایش عصر صنعتی در شهرهای جوامع بشری اروپا پدید می آید .ولی تفاوت کارکرد اجتماعی وتفاوت هویت اجتماعی که دارالفنون تهران نسبت به دارالفنون های جوامع دیگردنیا دارد بنظر اینجانب جالب است که از بعد علم جامعه شناسی به تأثیرات فرهنگی یک مدرسه نسبت به مدارس دیگر می اندیشم که چه فرقی در یک مدرسه نسبت به مدرسه دیگر شبیه خودوجود دارد . زیرا یک نوع نبوغ ایرانی را در شیوه سازماندهی و تأثیر گذاری اجتماعی این مدرسه ایرانی می بینیم که در شهر ایرانی تهران تولد یافت. و دست اندرکاران این مدرسه ایرانی در این ناحیه ازجغرافیای ایران دست اندرکار. آفریدن یک شاهکار فرهنگی شدند.که تابحال مورد توجه علمی و پژوهشی ایرانیان کنونی قرار نگرفته است. و بنظر اینجانب شاهکار آفرینی دارالفنون تهران نظیر شاهکار فرهنگی ایرانیان در آفریدن مدارس نظامیه بغداد و اصفهان در دوره سلجوقیان بود که نخستین نهادهای آموزشی جوامع بشری را در قاره آسیا آفریدند و به جوامع دیگر جهان سرایت فرهنگی دادند که در میان آنان بنام اسکول نام گرفت و این بار مکان جغرافیایی این شاهکار فرهنگی آنان بجای بغداد و اصفهان و نیشابور در شهر تهران قرار داشت . و این شاهکار فرهنگی ایرانیان به نظر علمی اینجانب از روی آثار اجتماعی خاصی قابل ملاحظه است که بعد از پدیدآمدن پدیده اجتماعی دارالفنون تهران در نظام فرهنگی ایرانیان پدید آمد و از نظر علم جامعه شناسی آن را کارکردهای اجتماعی یک پدیده اجتماعی می نامند. و یکی از این شاهکارهای فرهنگی که د ر مدرسه ایرانی مزبور آفریده شدآنست که بعد از تأسیس مدرسه مزبور، علم تاریخ نویسی ایرانیان تکامل اجتماعی یافت، علمی که در گذشته هم ایرانیان برتر از ملل دیگر جهان بودند و بعد از تأسیس مدرسه مزبور هم چنان جهش یافت که ایرانیان به بزرگترین تکامل تاریخ نویسی در میان جوامع بشری ارتقاء فرهنگی یافتند و پیدایش کتابهایی نظیر مراه البلدان و ناسخ التواریخ و منتظم ناصری و مراه الوقایع مظفری و روضه الصفای ناصری ،و فارسنامه ناصری و حقایق الاخبار ناصری و حدیقه ناصری و تاریخ نو و مطلع الشمس و صدها جلد گزارش اجتماعی از حوادث شهرهای ایرانی و کشورهای دیگر جهان نتیجه آن بود .
آری اگر امروزه ایرانیان به برتری فرهنگی درمیان جوامع دیگر بشری مشهور شده اند که همه دنیا می گویند ایرانیان جامعه متمدن هستند از برکت این نوع کاتب ها و وزرای باسواد ایرانی بودند. و در حالی که به نقل مارک بلوخ در کتاب جامعه فئودالی اروپا فئودالهای آن نظیر حکام و خان های ایرانی با سوادی نبودند که جامعه با معیشت کشاورزی دوران خود را با دانش اداری لازم اداره بکنند و یا حوادث آن را بتوانند بنویسند.
بعلاوه نبوغ ایرانی در تأسیس مدرسه دارالفنون تهران طوری عمل کرد که حتی رؤسای مدرسه مزبور و یا ناظم های این مدرسه ایرانی نیز با بسیاری از ناظم ها و مدیران مدارس کنونی تفاوت اجتماعی داشتند زیرا هر چند امروزه برخی فکر می کنند که دبیرستان های آنان نیز نظیر مدرسه دارالفنون است چون از همان نوع ساختمان و کلاس و تخته سیاه و کتب درسی بهره مند است که دارالفنون کنونی تهران از آن بهره مند می باشد .و صرفاً آنها مجبور شده اند که در اوایل مهر به جای گوش دادن به زنگ دبیرستان خود با زنگ مدرسه دارالفنون تهران به کلاس های خود بروند ولی باید بدانند که بسیاری از ناظم های این مدرسه و یا حتی رؤسای این مدرسه دارالفنون تهران از چنان عمق فرهنگی برخوردار بودند که نظیر رضاقلی خان هدایت که ناظم مدرسه دارالفنون تهران بود و با آفریدن کتاب هایی نظیر سفارت نامه خوارزم و یا کتاب چند جلدی روضه الصفای ناصری و یا کتب دیگر بهترین گزارش نویسی های اجتماعی و جغرافیایی را از ایران و کشورهای دیگر جهان تهیه کرده است و یا برخی از معلمین این مدرسه دارالفنون تهران نظیر عبدالغفار نجم الملک با آفریدن کتاب سفرنامه خود بهترین گزارش نویسی مردم شناسی را از اقوام و ایلات خوزستان تهیه کرده است و یا نظیر برخی از فارغ التحصیلان این مدرسه نظیر وحیدالملک شیبانی است که در کتاب خاطرات مهاجرت خود بهترین گزارش سیاسی – اجتماعی را از منطقه کرمانشاه و اروپای دوران جنگ اول جهانی تهیه می کند که بسیاری از کادرهای علمی دانشگاههای کنونی نیز حتی قادر به رقابت با این دبیران ساده مدرسه دارالفنون تهران مزبور نبودند .
آری این شیوه ایرانی مدرسه توانست یک شاهزاده قاجار حاکم و بی قید و بند نسبت به سرنوشت مردم را به یک نویسنده ماهر تبدیل بکند که لااقل بتواند یک گزارش اجتماعی از منطقه ای که اداره می کند بنویسد ویا برای ایرانیان کنونی باقی بگذارد که در آن زمان در این منطقه حاکم مزبور چه می گذشته است ،کاری که فئودالهای اروپایی هم نمی توانستند آنرا انجام بدهند و یا حتی زنان درباری بی سواد ناصرالدین شاه را مثل مونس الدوله را به یک نویسنده تبدیل بکنند
آری حتی انتخاب نام و واژه دارالفنون به این مدرسه ایرانی هم (و به معنی خانه انواع فن ها)حاکی از یک نوع نبوغ ایرانی بود که در اروپا نظایرآنها را با عناوین کالج و یا اونیورسیته و اونیورسال به معنی علوم عمومی می نامیدند. و گرچه فوروکاوا که همراه سفیر ژاپن به تهران آمده بودو به مدرسه دارالفنون رفته بود و برای اظهار فضل خود چند سؤال از یک شاگرد دارالفنون در مورد علم جغرافیا می پرسد که نمی داند که به نقل خودش، استاد آن کلاس فرانسوی بود و آن را عیب معلم فرانسوی دارالفنون نمی داند و بلکه عیب بچه های ایرانی می داند ویا دلیل زرنگی خود نمی داند که از جغرافیای کشور کره می پرسد که در نزدیکی ژاپن است وخودش که از آن گذشته است بیشتر ازآن آگاه است تا یک دانش آموز ایرانی و وی آن را دلیل برتری ژاپنی ها نسبت به ایرانیان تلقی می کند و باید بگویم که سؤال کردن از مسیرجغرافیایی که خودش رفته است از کسی که آن را نرفته است هنر علمی نیست که آن را دلیل استهزا دارالفنون تهران گرفته است و بلکه برعکس تأثیر دارالفنون را در بسیاری از مسائل فرهنگی باید جستجو کرد که بسیاری از ژاپنی ها آن را در دارالفنونهای ژاپنی خود وهمزمان با دارالفنون تهران یاد نگرفته بودند که آلوین تافلر نویسنده آمریکایی هم به آن اشاره کرده است که چگونه هنوز ژاپنی ها معنی تمدن الکترونیکی وی را به خوبی درک نکرده اند و در حالی که بسیاری از کارخانه های آمریکایی راکه امروزه بعد از خلع سلاح ژاپن در این کشور مونتاژ می شوند ما امروزه دلیل برتری فنی و صنعتی ژاپن تلقی می کنیم.
آری امروزه صدای مدرسه دارالفنون در اول مهر ماه هنوز برای بسیاری از نخست وزیران سابق و یا رؤسای جمهور و وزرای آموزش و پرورش امروزین و یا مدیران مدارس ایرانی هنوزکاملاً ملموس نشده است .وصرفاً بعنوان نماد خشک و خالی شروع سال تحصیلی تصور می شود و در حالی که دارالفنون تهران الگوی فرهنگی برای آموزش بومی ایرانیان است ودر درس یاد گرفتن و به کلاس رفتن با روش دارالفنون سابق تهران است . . و به معنی آن است که چند میلیون دانش آموز ایرانی در مدارس مختلف شهرها و روستاهای ایرانی همگی به صورت یک ارتش علمی و فقط با زنگ مدرسه ایرانی خود در دارالفنون تهران باید به کلاس بروند و در کلاس های مزبور نیز نظیر معلمین و ناظمین و شاگردان دارالفنون سابق تهران به تغییرات علمی بومی خود بیاندیشند که سرنوشت صنعتی و اشتغالزایی انان را در جامعه جدید می سازد و این الگو گیری فرهنگی تنها با صدای زنگ دارالفنون انجام نمی شود و بلکه با پیروی فرهنگی همه جانبه از آن بوجود خواهد آمد.ونماد احترام دسته جمعی چند میلیونی آنان به یک الگوی ایرانی مدرسه سازی ایرانیان است .
و از جمله دارالفنون های کشور های دیگر که همزمان با دارالفنون تهران بود ،دارالفنون استانبول است زیرا ابراهیم صفایی در صفحه 140 کتاب رهبران مشروطه خود و درباره سید جمال الدین اسد آبادی و سخنرانی های وی در دارالفنون شهر استانبول چنین می نویسد:
و نیز منابع دیگر تاریخی .هم نظیر کتاب رجال آذربایجان در عصر مشروطیت که دربارۀ مکان تحصیلی بسیاری از این رجال مشروطیت بحث می کند به برخی دارالفنون های شهرهای اروپایی اشاره می کند که برخی از این سران مشروطیت آذربایجان در آنها تحصیل کرده بودند و از جمله به دارالفنون ادنبورگ و شهربرلین و شهر لورن بلژیک و لوزان بلژیک و بروکسل اشاره میشود و مثلاً کتاب مزبور در صفحه 85 خوددربارۀ دارالفنون شهر ادنبورگ چنین می نویسد:
رضازاده شفق پس از مدتی تحصیل در آنجا به آلمان مسافرت نمود و در دارالفنون برلین مشغول به تحصیل شد و یا همین کتاب رجال آذربایجان د ر عصر مشروطیت و در صفحه 26 خود دربارۀ دارالفنون شهرلورن بلژیک چنین می نویسد:
و یا همین کتاب رجال آذربایجان د ر عصر مشروطیت و در صفحه 125 خود دربارۀ دارالفنون شهر لوزان بلژیک چنین می نویسد:فرزند میرزا مسعود آقا در دارالفنون لوزان از بلاد سوئیس تحصیل طب نمود .
و یا حاج سیاح در صفحه 450 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر پطرزبورگ روسیه می نویسد:دارالفنون بزرگ آن دولت که موسوم به انیورسیته است در نهایت انتظام می باشدو جمیع زبان ها و معلمین و متعلمین دارد .و یاهمین حاج سیاح در صفحه 457 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهرهای لهستان می نویسد:و دارالفنون های مختلفه همگی در نهایت امتیاز و آراستگی است .و یا حاج سیاح در صفحه 459 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر برلین آلمان چنین می نویسد:و دارالفنون بزرگ موسوم به انیورسیته دارد که از قرار مذکور عدد شاگردان آنجا یک هزار و هفتصد نفر می باشد .و نیز حاج سیاح در صفحه 475 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر هایدلبرگ چنین می نویسد:دارالفنونی دارد که از عمارت عالیه آنجاست و مردمانش در نهایت دلگرمی مشغول به تکمیل و تحصیل صنایع خود و عدد نفوس اهالی هفده هزار نفر و کتابخانه خوبی دارد و محتوی از کتب لاتین و غیره که زبان شرقیان کمتر داشت .
عدد نفوس اهالی شهر هزار است و.دارالفنون ها دارد برای تحصیل.و یا حاج سیاح در صفحه 252 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر ژنو سوئیس می نویسد:و نیز دارالفنون خوبی مسمّی به اونیورسیته در کمال نظم دارد و مجمع صنایع سوئیس در آن شهر است.و یا همین حاج سیاح در صفحه 262 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر مودِن چنین می نویسد:دارالفنونش که اونیورسیته باشد.به نحوی است که در( شهر) بولونی ذکر شد.و یا حاج سیاح دوباره در صفحه 266 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر فلورانس ایتالیا چنین می نویسد:عدد نفوس مردم(آنجا) یکصدو ده هزار ... و دارالفنون بزرگ آنجا موسوم به اونیورسیته است .و در نهایت نظم و طلاب با کمال شوق مشغول به تحصیل اند.و یا همین حاج سیاح در صفحه 110 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر ونیز چنین می نویسد:و او هم دارالفنونی بنا نموده و می گفتند که در آن مدرسه به شش زبان تحصیل می کنند و سفره خانه یکجا و خوابگاه اطفال یکجا بودو گردشگاه همان میدان مدرسه است.و یا همین حاج سیاح در صفحه 114 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر ورونا(ونه تیا) در شمال ایتالیا چنین می نویسد:دارالفنون ارباب صنایع خیلی سست کار می کردند .و یا همین حاج سیاح در صفحه 115 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر میلان ایتالیا چنین می نویسد:و دارالفنون بزرگ سلطانی و یاهمین حاج سیاح در صفحه 124 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر تورین که در جزیره ساردنی مدیترانه است چنین می نویسد:عدد نفوس اهالی دویست و هفت هزار و دارالفنون متعدد دارد و بزرگ تر از همه موسوم به اونیورسیته است.و یا همین حاج سیاح در صفحه 150 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر لیون فرانسه چنین می نویسد:دارای مدارس معارف متعدد است و دارالفنون بزرگش موسوم است به انیورسیته.و یا همین حاج سیاح در صفحه 224 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر بروکسل چنین ادامه می دهدکه:بروکسل دارالفنونی دارد مشهور به انیورسیته و در نهایت انتظام و برای تمام علوم معلم مخصوص دارد.و یاهمین حاج سیاح در صفحه 487 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر گوتینگن(از شهرهای پروس در ایالت هانور اروپا) دوباره چنین می نویسد:
و یاهمین حاج سیاح در صفحه 495 سفرنامه خود به فرنگ درباره دارالفنون شهر کپنهاک دانمارک چنین می نویسد:
بعلاوه مخبرالسلطنه در دوره قاجاریه و در ص19 کتاب سفر نامه مکه خود از دارالفنون شهرتمسک سیبری یاد می کند ومی نویسد که تمسک اول شهر سیبری محسوب میشودودارالفنونی دارد، که شامل دوشعبه ،یکی طبیعی وطب ودیگری حقوق وچهارصد محصل در آن مشغولند وادامه می دهد...قدیمی ترین آثار بشر رادر موزه دارالفنون تمسک می توان دید وکتابخانه اش صد هزار جلد کتاب دارد وبعلاوه مخبرالسلطنه در ص90 کتاب سفرنامه مکه اش می نویسد که در چین دارالفنون نبود ومدرسه ای برای آموزش السنه خارجی د اشت که درسال .1899تاسیس شده است
و بعلاوه نویسنده کتاب مرآه الوقایع مظفری در مورد دارالفنون های کشور های دیگر در دوره قاجاریه اضافه می کند که چگونه چین که به نقل مخبرالسلطنه دارالفنون نداشت بعداً به تأسیس دارالفنون در شهر پکن چین پرداخت و در صفحه 201 مرآه الوقایع مظفری به آن اشاره دارد و یا در صفحه 937 کتاب مرآه الوقایع مظفری دوره قاجاریه از دارالفنون اسلامی شهر کلکته هندوستان یاد می کند و یا در صفحه 892 مرآه الوقایع از دارالفنون لوین در شهر بلژیک اروپا یاد می کند که دکترای افتخاری به ارفع الدوله ایرانی داده بود و یا در صفحه 657 کتاب مرآه الوقایع مظفری از دارالفنون پاریس یاد می کند که علی نقی حکیم الممالک ایرانی در آن دارالفنون پاریس به تحصیل پرداخته بود
رعایت حقوق مولف ووبلاگ فارسی الزام قانونی است
این وبلاگ شامل :