مردم شناسی "اقوام قزاقستان آسیا" وسیاست حذف دلار - دکتر محمد خالقی مقدم
مردم شناسی "اقوام قزاقستان آسیا" وسیاست حذف دلار
( بخش اول )
از: دکتر محمد خالقی مقدم
مردم شناس اقوام آسیائی
در نشریه ایران مورخ 12/9/1399ش درج شده بود که پس از قزاقستان ، ونخست وزیر روسیه هم و خواهان کنار گذاشتن دلار واز مبادلات تجاری کشورهای عضو سازمان شانگهای شده است وبعلاوه در این گزارش خبری آمده است که آقای "جومارت توکایف "رئیس جمهور قزاقستان وبا اشاره به پتانسیل های بالای کشورهای عضواین سازمان شَانگهای ودیگران را هم وبه همکاری آسیایی خودشان طلبیده است وبعلاوه مطلب مزبوراضافه می کند که "سازمان شانگهای" در سال 2001و ابتدا بین سران 6 کشور روسیه وچین وقزاقستان وقیرقز ستان وتاجیکستان وازبکستان ایجاد شد ولی توضیح نمی دهد که "سازمان شانگهای " مزبور و در آغاز تاسیس اش ودر بیست سال قبل،وچنین , ادعاهای اقتصادی امروزین سال 2021م میلادی را نداشت که "سیاست حذف دلار" را شعار خودش بکند ویابرای معاملات مغازه ها ویاصنایع دیگران ویا جهت رونق معادن آنها و حداقل 5 میلیارد سکنه آسیایی و"شعار حذف دلار" راسر بدهد!ودر حالیکه حداقل 80 سال می باشد که اساس نظام بانکی جهانبا دلار ریخته شده ویا کسب وکارها ویا معامله سکنه مابین 213 کشور دنیا رادلار (وچه غلط ویا چه صحیح؟) تشکیل می دهد ؟ویا بر اساس نظام ارزدلاراست ویا ارزیابی چنج پول دلار است ؟ ویا صرافی های مبتنی بر مقیاس سنجی ارز دلار گذاشته شده است ؟ واگر در پایه ریزی نظام بانکی جهان واشتباه شده بود ویا در کاربرد صرافی های مابین دول جهانی اشتباه جهانی انجام گرفته است ؟ومی بایست که از همان موقع سالهای 1919 ویا 1920 ش انجام نمی گرفت ویا می بایست که در همان موقع ، وبه اشتباه خود پی می بردند و"دلار" را در معاملات مابین دول جهان ویادر مابین آسیائی ها ، رواج نمی دادند ؟ونه اینکه در سال 2021 م اتفاق بیفتدوبرخی از کشورهای متعلق به دنیای کمونیست وبه ان نتیجه گیری برسند وبقیه ملل جهان را هم وبه شعار دهیهای خودشان دعوت بکنند ؟ که نظام معیشت ویاکسب وکار همه آسیاییها راو به خطر خواهد انداخت ! ولذانمی توانند که با شعار دهیهای تنها سه کشور آسیائی چینی ویاقزاقستانی ویاروسیه و "نظام معیشت خود " را بهم بریزند ویا زندگی خودشان را خراب بکنند ! ودر حالیکه همان مردم آسیاو" تاریخ مستند آسیا " را خوب خوانده اند ومی دانند که بقدرت رسیدن همان سه کشور مزبورچگونه بود ویا پیدایش جغرافیای خاکی همان سه کشور مزبورودر "قاره آسیا " وچگونه پیدا شد ؟!ویا پیدایش همان سه پول ملی" یوان چین" ویا "روبل روسی" ویا " تنکه قزاقستان " چیست ؟و چراکه باتسلط غاصبانه این سه کشورزور گو و بر اراضی اقوام همسایه های بدبخت آسیایی خودشان بود ؟ویا در تسلط ظالمانه بر اراضی اروپای شرقی ومردم بدبختش بود ؟ویا در تحمیل مرام وعقیده الحادی خودویااقتصاد اشتراکی خودشان وبرآنها بود ویا در تحمیل فساد نظام خانواده ها و بر سکنه آسیا بود ویا در 80 سال اخیرهم وبا زور تفنگ وزبانهای قومی آسیایی ها راو از آنها گرفته اند ویابزور، زبان اغلب این کشور ها وبه "زبان تحمیلی روسی" درآ ورده اند ، که در دهها کشور آسیایی است ویا در اروپای شرقی وبه زور تفنگ هایشان ودر کتب مدارس ویا در سینما ها ومطبوعات جیره خوارشان رواج می دهند ؟ ویادر تبانی پشت پرده بود که سران همان سه کشور زور گو وبعد از جنگ جهانی دوم وبوسیله دو کشور انگلیس وامریکا بقدرت رسیدند ؟ویا در همان ایام "جهانی سازی شدن دلار" بود! ویا درایام شکل گیری اغلب " نظامها ی بانکهای متعدد جهان " بود ویا توسط همان دوکشور انگلیس وآمریکا بود که در همان قرار داد"برتون وودز " 80 سال سابق ودر دنیا رواج عمومی یافت ویا با دول مختلف جهان قرار دادمی بستند؟ ویا در "تبانی پنهانی" وبا سران دو کشور انگلیس وامریکا بود که یک قرارداداستعماری دیگربسته شد که اراضی جغرافیایی کنونی چین ویا قزاقستان وروسیه ودر وسعت های بزرگترکنونی وبصورت سرطان جغرافیایی در خاک اسیا بروید وبعلاوه اراضی بقیه ملل همسایه اش راو مثل "تمساح" ببلعد که اکنون نان" میراث خواری " مزبور را می خورند !که بزرگترین خاک کشور های آسیایی را وبه ضرر بقیه آسیائی ها بوجودآورده اند؟ ویا با غصب اراضی اقوام بدبخت دیگر آسیایی هاست، که وسعت کنونی اراضی کشور خودشان را زیادتر کرده اند! و یادر اسناد نقشه های جغرافیایی جهان ویادردروس دانشکده های تحمیلی خودوآنرا به بقیه قبولانده اند ! که وسعت اراضی مزبورو از پدر بزر گ سه رئیس جمهور "زور گوی مزبور وبه آنها ،ارث رسیده است ! ولی فراموش کرده اند که چگونه سران دو دولت انگلیس ویا آمریکاو بعداز جنگ جهانی دوم وسکنه 213 کشور جهان را کنار گذاشتند وتنها "سران زد وبند چی" دوکشور چین وروسیه را وارد "شورای امنیت"سازمان ملل جهانی کردند که محلش در "نیویورک" خاک امریکامی باشد که ترویج جهانی ویابانکی دلارهم می کند ویا در "خیابان وال استریت" همین شهرانجام می گیرد ویااز 80پیش وتا کنون ، انجام می گیرد ویا درجنب همان خیابان وال استریت که مروج دلاراست و کاخ بلند سازمان ملل هم قرار دارد که امریکایی ها وبا پول دلارهای خود و آن کاخ بلند راساخته اندویا در شهر خودشان ساخته اند و(نه درخاک چین ویادر شهر شانگهای چین ؟) ویا درشهر های روسیه که هزاران کیلو متر و با خاک واراضی سازمان ملل فاصله دارد ؟ ویا درخاک قزاقستان نیست که رئیس جمهور ش وچنین شعارهای عوام فریبانه راسرمیدهد! ویابرای نابودی بقیه کسب وکارهای مردم بدبخت 5 میلیاردی آسیا ،سر می دهد!! که فقط رئیس جمهوریک کشورجهان می باشد و (نه ریاست 83 ملت آسیایی )که تصورش را می پندارد؟! ولی با شعار دهی های فریبکارانه خودش وخویشتن را هم ،رئیس جمهور 83 قوم بزرگ آسیا هم جا می زند!؟ ولذا از عوض آنان نیز ، سخن می گوید؟ ودرحالیکه تاریخ 80 ساله تشکیل کشور قزاقستان خودشان را نخوانده اند ،ویا از یادش رفته است که چگونه تشکیل شد ؟ ویا چرا تشکیل شد ؟ ویا با چه شگردی وبه این وسعت کنونی ودر خاک آسیا تشکیل گردید؟ ویا حداقل در 80 سال اخیر وچگونه خاک این کشور و به دستور سران دولت روسیه وبه "تبعید گاه بزرگ آسیایی ها " تبدیل شده است ؟ویا حداقل به تبعید گاه 100 قوم بدبخت آسیایی تبدیل کرده اند ؟که از ترس همان 100 قوم تبعیدی آسیایی هم وهراس دارندکه اغلب در 8 والی 9 استان جنوبی این کشورمستقر می باشند! واغلب نیز از "زندانیان سیاسی سیاسی "ملل مختلف آسیا می باشند ! ویا درشهرهای بزرگتر آن کشور وبطزر بدی زندگی می کنند ؟وشکوائیه خود را هم ودر اینترنت گذاشته اند ! ونیز اغلب نیز مسلمانان حنفی مذهب ملل مختلف می باشند! ویا در صد بیشتری از جمعیت 556000/ 18نفره قزاقستان کنونی را تشکیل می دهند !واغلب آنان نیز معتقدند که " کشور قزاقستان امروزی وبه معنای واقعی کلمه وجود نداردویا در خاک آسیا وجود ندارد !ویادر 80 سال اخیر وجود ندارد! وبلکه "تبعید گاه بزرگ روسیه" می باشد!و حتی "دولت مدعی قومیت قزاق" ونماینده حقوقی ویاحقیقی قزاق ها هم نمی باشدکه نصف جمعیت کشور است وتا منافع آنان را پاس بدارد! وبلکه به دستور مقامات کرملین عمل کرده وبه4 / 53 درصد شاخه های اقوام مختلف قزاق هم ظلم می کنند که در این کشور اسیر روسها گردیده اند! وفقط نام این قوم را وبرعنوان این کشورنهاده اند ویا به آن دلیل گذاشته اند که برای فریب افکار عمومی باشد !ونیز بنام این 4/53 درصد قوم قزاق وانواع ظلمها و به اقوام دیگر آسیای مرکزی هم بکنند! ویا برخلاف میل 84 قوم دیگر آسیایی عمل بکنند! که استالین وناراضی های اقوام دیگر راوبه آن کشور تبعید کرد ! ویا به میزان 98" گروه سیاسی "وبه این کشورقزاقستان تبعید کرده است !وهمگی هم ،از اقوام بدبخت اینگوش ویاچچن بوده ! ویا از اقوام بالخار ها وتارانچی ها ویا از اقوام کاراچای ها ویا اسلاوها ویاتاتارهای کنار دریاچه آزوف هستند ویا از اقوام کالموک ها ی تبعیدی ویا از قوم اوکراینی های تبعیدی بوده ویااز اقوام نا راضی میان مرز کره شمالی وروسیه می باشند که بدلیل دشواری کنترلشان وبه قزاقستان تبعید شده اند ویا ازاقوام ناراضی ترک های آذربایجانی های باکو هستند که به آنجا تبعیدشده اند !!
ومثلا اولین گروه تبعیدی های آذربایجان شورویبه انجا ودر سال ۱۹۳۴ م،بود ویا بهدلیل مخالفت با اصلاحات اقتصادی کمونیستی بود ویا به دلیل مصادره اموال و زمینهایشان وبه فرمان استالین و به آن کشور کوچانده شدند!.و دو موج تبعید ی دیگرهم واز کشور آذربایجان شوروی وبه قزاقستان ودر سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۵۲ م اتفاق افتاد که محل زندگی کنونی اغلب آنهاو در قزاقستان،امروزی و در استانهای آلماتی، ویا در استان جامبولی، ویا در شهر های تالدی،وشهر قورغان ویادر شهر جیمکنت قزاقستان معاصر می باشند .
که صد ها هزار نفر هستند ویا تبعیدی های آذر بایجان ایران می باشند که از شهر های مشکین شهر وبیله سوار و تبریز وغیره می باشند که امروزه در شهر "مرکه "قزاقستان می باشند ویا در دهها روستای اطراف آن زندگی می کنند وعلت تبعیدشان نیز آن بود که بعد از غایله آذر بایجان ایران که بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد و ارتش شوروی وآذر بایجان ایران را اشغال کرده بود ویا بعد از فروکش کردن غایله مزبور وافرادی که گول خورده بودند وبه شهر باکو وغیره فرار میکنند ولی بعدا استالین واز ترس آنکه آنها ودرخاک آذر بایجان شوروی هم وشورش براه نیندازند ولذا اغلب آنان راو به کشور قزاقستان تبعید می نماید ! واکنون آذربایجانی های مزبور و حدود 350 هزار نفر می باشند که در شهر مرکه قزاقستان ویادر روستاهای اطراف جیم کنت وتالدی و غیره زندگی می کنند ویا تبعیدی های قوم اویغور هستند که 4/2 جمعیت می باشند ویا تعداد دیگری از تبعیدیهای قیر قیز ویا ناراضی های اوزبک هستندودو گروه مزبورهم و3درصدجمعیت می باشند ویا ناراضی های اوکراینی هستند که 7/3 می باشند ویا ناراضی های آلمان شرقی که 5/2 بودندوبرخی خارج شدند ویاعده ای دیگر از ناراضی های ترکمن ویا تاجیک ویا ازتاتارها ویاچرکسهای قفقاز روسیه بودند ویا از کره ای ها وغیره می باشند ولذا این "تبعیدی های سیاسی" و بعد از عصر فروپاشی شوروی ودر سال 1991 م به بعد ودر برابر تبلیغات نظام الحادی وضد دینی سران حکومت قزاقستان ایستادند و حدود 400 مسجد را وبعد ازعصر فروپاشی شوروی ودر این کشور دایر کرده ا ند!ویا برخی از آنها مسیحی های اروپای شرقی هستند وبه اندازه5/2 جمعیتش وناراضی های کاتولیک بوده ویا از پروتستانها ی تبعیدی واز اروپای شرقی در این کشورمی باشند وبا روسهای ارتدکس مذهب وحاکم بر قزاقستان تضاددینی دارند ! و تا مغایرت فرهنگ ویا قومیت خودشان را ونسبت به حکومت کنونی قزاقستان و نشان بدهند که حکومتش وصرفا منافع قوم روس را پاس می دارد ویا در این کشور پاسداری می کنند!که کمتر از 30 در صدجمعیتش می باشند ویا "کولونی استعماری 130 ساله " ودر این کشور تشکیل داده اند ویا از دوره تزار ها ودر این کشور بوجود آورده اند ! که اغلب اسلاو های ارتدکس مذهب بوده ودر شهر های کوچک ویا در شهرهای شمالی قزاقستان می باشند ویا در شهر های تازه ساز این کشور ساکن شده اند ! ویا بصورت قوم مخلوط با اقوام دیگر زندگی می کنند ویا در شهرهای شمالی دریای خزرساکن شده اند ویادر طراف دریاچه آرال ودر 80 سال گذشته ساکن شده اند که اسناد تاریخی آن را نشان می دهد! ودر حالیکه اسناد "سفرنامه ابن بطوطه" ویا متون کتاب "ظفر نامه یزدی" ویا "سفرنامه ابوالحسن خان ایلچی به روسیه "چیز دیگر می گوید ویا صدها کتاب دیگر تاریخی وچیز دیگر را نشان می دهند ومی نویسند که اغلب این شهر ها وقبل از 130 سال پیش و اغلب متعلق به اقوام دیگرتاتاربود ویا متعلق به کالموک ها ویا قراقالپاق ویا قنقرات بوده ولی استالین ویابقیه سردمداران روسیه و در 80 سال اخیرو این "جمعیت کولونی روسی را" ودر حاشیه شمالی خزرساکن کرد ویا در نواحی دیگر قزاقستان ساکن کردند ویا "جمهوری خود مختار کالموک "رابرانداخته ویا در این ناحیه منحل کرده وبه سیبری تبعید کردند و تا "توسعه ارضی " خود را داده ویا در خاک آسیا بیشتر بکنندولذا جمعیت 4 / 53 درصدی "قوم قزاق کشور"مزبور هم واغلب " قوم " اولوس جوجی مغول " می باشند ( ونه قزاق ) که از دوره چنگیز خان و به دشت قبچاق مزبور آمده بودند وتا اواخر عصر قاجاریه ودر دشت قبچاق مزبور و"زندگی دامدارانه "داشتند ویاآلاچیق نشین بودند وخودشان را هم "قوم جوجی نژاد" می دانستند (ونه قوم قزاق که روس ها وبر عنوان آن قوم ونامگذاری اخیر کرده اند! ویا در 130سال اخیرکرده اند ویا به دلایل متعد دپشت پرده سیاسی نا مگذاری مزبور راکرده اند! وتا بهره برداریهای مختلف واز این " لقب قزاق " بکنند ! وتاز ه این " قوم جوجی نژاد 4/53درصدی جمعیت مزبورهم ویا سایر اقوام تبعیدی آسیایی ها هم ودراین کشور وبه تیول این 30 درصد "قوم روس تبار های " کولونی نشین "داده شده اند و تا به استثمار آنها بپردازند! و اغلب آنان هم واز ،زندانیان سیاسی کشور های مختلف اتحادیه جماهیر شوروی سابق بودند که از کشورهای مختلف جمع آوری شده اند وبه قزاقستان آورده اند ! ویا در این کشور هم وبه تیول روسها داده شده اند ! که قبل از جنگ جهانی دوم و"قوم روسها"ودر این کشور خاکی نداشتند وبلکه در همه منابع تاریخی "دشت قبچاق" آسیا نامیده می شد که فقط "اقوام شرقی متعددکوچرو" داشت ویا در آن دشت بزرگ آسیائی مستقربودند ولی قوم روسها وزمینی در این کشور نداشتند که کتاب "سفرنامه تحف بخارا" نیزو به آن اشاره دارد ولی بعد از "کولونی سازی استعماری" خود و" نام "آنراقزاقستان نامیدند که به معنی (نظامیان وفادار به شخص "تزارروسی "می باشد) ولقب "قومی سابق آنان" نبود وبعد از آن تاریخ هم وبقیه آسیائی ها هم وبدلیل بیسوادی تاریخی خود تکرار کرده اند ویابدلیل فقر سواد جغرافیایی خود واین لفظ استعماری را تکرار کرده اند!؟ ونیز"روسهای مهاجم به خاک آسیا " وحتی در شهرهای شمالی مرزهای قزاقستان هم ویا در شهر های دیگر این کشور هم واسامی قدیمی شرقی را عوض کرده اند واسامی روسی بر انها گذاشته اند ویا اسامی شهرهای آسیائی سابق دشت قبچاق را تغییر نام داده والفاظ روسی نموده اند ویا اغلب آنها را ودر 80 سال اخیر ونام روسی گذاشته اند که از زرنگی آنها نشات می گیرد !وتا به همه دنیا بباورانند که از قدیم الایام "قوم روس" وساکن "دشت قبچاق آسیائی "می باشد که امروزه ونام اغلب شهر هایش وشهر روسی است ویا برای تحریف علم جغرافیایی جهانی است که با "اسامی روسی" نام گذاری کرده اند! وچرا که اسناد تاریخی آسیا که نویسدگان کثیر دارد وبرعکس آنرا نشان می دهد که در میان سرخ پوستان امریکای لاتین هم واین همه از مورخ تاریخی ویا دانشمند آسیئی وجود نداشت که اسپانیولی های استعمار گراروپایی واراضی آن سرخ پوست ها و در امریکای لاتین گرفتند ویا مذهب وزبان آنها را به مذهب وزبان وفرهنگ اسپانیا در آوردند که "استعمار گران روسی" هم می خواهند که با سکنه باسواد" آسیای بزرگ " نیز وهمان گونه رفتار بکنند !ومثلا به نقل ص 817 کتاب "ظفر نامه یزدی" که کتاب تاریخی معتبر ومتعلق به دوره تیموریان می باشد ونوشته است که "اراضی خارج قزاقستان" هم وتا بالای شهر مسکو نیز ومتعلق به "قوم شرقی مغولها "ویانژاد جوجی بوده که آنرا "اردوی زرین "می نامیدند ونیز در این ص کتاب مزبور آمده است که حتی اراضی نزدیک به شهر مسکو روسیه هم که با مرز قزاقستان هم وکیلومترهافاصله دارد و متعلق به "اقوام اولوس جوجی "شرقی بوده که از شاخه های اقوام جوجی بودند ویا از اقوام " باتوخان "وفرزند جوجی ونواده چنگیزخان مغول بودند ومثلا به نقل ص817 مزبورکه " ظفر نامه یزدی " می نویسد و کاتب دولتی تیموریان بوده ومی نویسد که اقوام ویا "طوایف اطراف مسکو" که در سال797هجری که تسلیم تیمور لنگ شدند که داماد "خاندان جغتائی بود" ویا"جد چندمش" نیز وبه "جغتا" می رسید وبعد از استقرا ر210ساله آنها ودراراضی اطراف مسکو وبه تابعیت قومی تیموریان خودشان را در آورده وآنگاه تیمور اجازه دوباره استقرا رشان و در اطراف مسکو می دهد ویا درشهر مسکو را ودوباره به آنان می دهد که تادوره قاجاریه دوام داشت ودر تاریخ مزبور هم آمده است ویا بعد از غلبه تیمورلنگ و بر"توقتمش خان"مغول در ناحیه مزبور است (که نوه بیست وسوم جوجی بود ویا 23 امین فرزند جوجی) و پسر چنگیزخان بودودر اراضی اطراف مسکو وچراگاه ملکی داشتند ویا از سال 621 هجری ودر آن ناحیه بودند وتا سال 798نواده های جوجی وبر اراضی بالای قزاقستان حاکم بودند ویا حتی بر شهر مسکو هم حاکم بودندکه منظم التواریخ می نویسد ویا به آن اشاره دارد ویا همه شهرها ویا همه دهاتش وبرخلاف امروز واسامی شهری مغولی داشتند وتنها در سال مزبوربود که توقتمش خان ونواده جوجی وبعد از شکست از تیمورلنگ تسلیم وی گردید که طوایف جنگجوی زیادی ودر زیر نظرش بود وسفرنامه کلاویخو وبه جنگ خونین آن دوگروه وقوم جوجی ویاجغتایی ودر ایام تیمورلنگ اشاره دارد ولی تیمور لنگ ودوباره همان اراضی اطراف مسکورا ویا دشت قبچاق را وبه همان نواده های تسلیم شده اولوس جوجی خان پس داد ولذا به نقل صفحات 189 الی 182 همان کتاب ظفرنامه واستمرار حکومت نوه های بعدی جوجی هم وتا دوره "نوادگان سی ودوم جوجی "نیز وبا اولوس جوجی بود که مقارن تدوین کتاب ظفرنامه یزدی می باشد ویا در" دربار دولتی پسرش شاهرخ " است که بوسیله شرف الدین علی یزدی نوشته می شود که "مورخ رسمی دولت تیموریان "بود و واز اساتید کنونی دانشگاه های مسکو وغیره هم بیشتر به تاریخ اقوام ویا اراضی زیر نظر تیموریان آشنا بود ویا به اراضی نواده های چنگیزخان در انشهر علم داشت ویا در اراضی اطراف مسکوآگاهی داشت که تا جزیره ساخالین شمال ژاپن استقرارداشتند که امروزه هم وحتی بخشی از آن مغولان ودرخود شهر پکن هستند ویا در شهرهای شمال وغرب پکن هم ساکن هستند و قوم بزرگی در شمال شرقی آسیا هستند که شهر خان بالیغ و(یا پکن کنونی ) وساخته نوه چنگیز می باشد واغلب هم "اقوام مغولی خلخی" بوده ویا دین بودایی لامایی نیز دارند که با دین چینی ها ومغایرت دارد ولی ظاهرا چینی ها زرنگی کرده ودر سال 1921 به بعد ویا پس از تشکیل دولت کمونیستی خودو بخش کوچکی از اراضی اقوام مغول را واز خاک چین خود تفکیک کرده وظاهرا به عنوان " دولت حزب کمونیست مغولستان "وبه مرکزیت شهر" اولان باتور" به آنها دادند وتا صدایشان در نیاید که کشور با جمعیت اندک تلقی بشوند وبقیه اراضی اشان را وخودش ویا استالین وتا شهر مسکو وبرای خودشان برداشتند که امروزه جزو اراضی روس گریده است که تنها یک قوم اروپای شرقی می باشد وتا سران روسیه وبه دریاهای گرم و در بالای ژاپن وصل بشوند ویا ناوگان دریائی ودر آبهای گرم جهان داشته باشند ودر حالیکه تا تاریخ سال 1921م واغلب این نوع از اراضی سرد سیری شمال شرقی آسیا متعلق به مغولها بود ویااراضی غیر مساعد ویا وبا آبادیها ی کوچک وپراکنده اش ومتعلق به اقوام پراکنده مغول بوده که امروزه روس ها معتقندند که اراضی مزبور واز اراضی پطر کبیر است ولذا اراضی این قوم بی خبر از اسناد تاریخی را وجزواراضی خودشان کرده اند ویا معتقدند که از جد بزرگ "پطر کبیر" وبه "پوتین "ارث رسیده است ومتاسفانه شرکتهای خارجی مستقر در خاک آسیا هم ودر 80 سال اخیر وهمه این نوع از ادعای دروغین آنها را وباور کرده است و بهمین دلیل با آنها معامله می کنند ویا تکنولوژی نوین به آنها می دهند! ویا در چین سرمایه گذاری خارجی می کنند! ولی سکنه واقعی قاره آسیایی ها را ودر" سازمان تجارت جهانی خود" وبه رسمیت نمی شناسند! که احتمالا بخاطر این عملکرد غلط خوددر خاک آسیا و به درد سر خواهند افتاد! ودر حالیکه اسنادتاریخی آسیا می گوید که طوایف مختلف وگوناگون قبیله ای مغولها واز چندین هزار سال قبل وتاکنون در شمال شرقی اسیا بوده ودر بالای قزاقستان زندگی می کردند وتا سال621هجری ودر آن اراضی شمال دشت قبچاق بودندکه صدها کتاب مستند عصر ایخانی ویا تیموری انها را می نویسد ویاص 45کتاب ظفرنامه ویا صفحات مختلف کتابهای جامع التواریخ وآنها را 8طایفه بزرگ ویا 8 شعبه اقوام تاتار شمال شرقی اسیا می داند ولی تنها در اراضی شمال دشت قبچاق بودند که استپ های نواحی سرد سیری اسیا بود ولی به نقل ظفر نامه یزدی دشت قبچاق که زمین مساعد ورودخانه های فراوان برای چراگاه داشت در دست فرزندان اوغز خان ترک بود ونظیر ترکان اوغز قنقلی وِیا قارلق ویا اویغور ویاخلج ویاقبچاق ترک زبان و"نواده های اوغز خان ترک "بودند که گاهی با تاتار های شمال دشت قبچاق اختلاف ارضی موقتی می یافتند (ماخذ ص 50 الی 58 کتاب ظفرنامه یزدی )ولی با اشتباه حاکم شهر اترارکه در قزاقستان کنونی می باشد وقبلا در سال مزبور وبه قتل تاجران مغولی ودر شهر اترار قزاقستان اقدام نمود که قبلا همگی ترک نشین بودند ولذا در سال 621وقسمتی از اراضی دشت قبچاق هم واز دست ترکان مزبور خارج گشت وتا دوره قاجاریه وبدست نوادگان جوجی افتاده بود وتازه اویغور ها ی ترک زبان اویغورستان چین هم ودر آن ایام ویا "قوم قیرقیز ها ی قیرقیزستان روسیه نیز ودر دشت قبچاق مزبورمانده بودند و یا با نواده های جوجی ساخته بودند ولذا قرنها واز مراتع قشلاقی آن دشت آسیایی و،استفاده مرتعی می کردند ویا زندگی مسالمت آمیزو با نوادگان جوجی ودر دشت قبچاق داشتند که روسها ویا چینی ها نیزآنرا وبهم زدند ویا آن کار راهم و با سه "قوم اویغور" ویا"قوم قیرقیز "ویا" قوم تاجیک آسیا نکردند وبلکه دائما آنها را سرکوب کرده ویا در 80 سال اخیروزیر سلطه غیر قانونی خود برده اند ! وبعلاوه کتاب ظفرنامه که در دوره زمامداری شاهرخ تیموری ودرشهر هرات افغانستان نوشته شده است ودر این باره می نویسد که : اقتدار 32 نوه جوجی ودر دشت قبچاق ویا دراراضی اطراف مسکو ویا در جنوب وناحیه قفقاز هم همچنان وجود داشت ولی بعد از فروپاشی حکومت تیموریان بود ویادراوایل قرن دهم هجری که اوزبکها ودر ماورالنهر وسمرقندوبخارا وحکومت اوزبکستان وترکمنستان کنونی خود را تشکیل دادند ویا پایه گذاری کردند ولی هنوز دشت قبچاق واطراف مسکو همچنان در دست اقوام جوجی بود ویا قسمتی هم در دست طوایف اویغور وقیر قیزها باقی مانده بودند که آنرا ناحیه "جته ویا دشت قبچاق بزرگ" می نامیدند وتا انکه بعد از 220 سال که از آن تاریخ گذشته بود و نادر شاه ایرانی که از قوم افشار ترک ایرانی شده بود ولی اجداد ترکش قبلادر کنار دریاچه آرال بود وخود شر واز قبیله ترک "آوشار" ویا "اوچار" بود که در ترکی به معنی پرواز کننده است وسابفا در منطقه منقشلاق غرب دریاچه آرال قزاقستان زندگی می کرد ند ولی در دوره هلاکوخان ودر برابر تهاجم مغولان وبه عنوان آوارگان جنگی وبه ایران آمده بودند وهمان نادر شاه وبعد از احیائ قومیت ایرانی واز دست افغانی ها و منطقه اوزبکستان ویاترکمنستان ویا تاجیکستان را هم می گیرد که با نادر شاه جنگ براه انداخته بودند ولی به نقل کتاب عالم آرای نادری وحکومت "باسلوخان" وازبقایای نواده های جوجی را نگه می دارد ودر "دشت قبچاق "منقرض نکرد وبلکه به سردارجنگی اش توصیه کرده بود که در مقابل مخالفان حکومت " باسلوخان" وبه او کمک نظامی بکنند( ماخذ ص1145 الی 1159 کتاب عالم آرای نادری) واین مطالب و در کتاب ,عا لم آرای نادری دوره تاریخی وی نیز ذکر شده است و لذا قبایل مغولی مزبورو تا سال 1954 وهمچنان در دشت قبچاق بودند که تزارهای روسی وبا کمکهای تسلیحات مدرن توپخانه ای ویاباکمک تفنگهای جدیدشان که از کمپانی مسکوی انگلیس گرفته بودند وبردشت قبچاق واقوام کوچروش تسلط می یابند ویا براراضی آسیای مرکزی تسلط نظامی ودر دوره ناصرالدن شاه قاجار ایرانی می یابند واراضی مزبور را واز چنگ اقوام گوناگون شرقی آسیا بیرون اورده وبنام "اراضی روسیه تزاری نامیدند وبعلاوه در جنگ دوم جهانی نیز که ژاپنی ها قدرت طلبی می کردند ولذا ناوگان آمریکائی ها راو در "پرل هاربر"و نزدیک دریای زاپنی خود و مورد حمله خود قرار دادند ویا به متصرفات انگلیسی ها ودر جنوب شرقی اسیا چنگ انداختند وبا اعمال مزبور ویا همزمان با هیتلرو به امریکا وانگلیس اعلان جنگ دادند وباضافه آنکه جهت توسعه ارضی خود وسرتاسر خاک چین را وهمان ژاپنی ها ی مزبور اشغال نمودند که تا نزدیکی های شرقی دشت دشت قبچاق امتداد داشت ولذا آنها هم ومتحد هیتلر گردیده بودند که مسکو را چندین مدت وارتش المان ودر محاصره خودداشت یاودر آن تاریخ داشت وژاپنی ها نیزو درآن تاریخ می خواستند که اتحاد "اقوام مغولی شما ل" کشور چین وغرب مسکو را بخود جلب بکنند ویا در اعلان جنگی که کرده بودند ویا دراتحاد با هیتلر وبه امریکا وانگلیس داده بودند ولذ در صدد بودند که حمایت اقوام مغولی شمال چین را جلب بکنند ویا مغولهای نواحی سیبری شرقی راکه در ناحیه ساخالین شمال کشور ژاپن بود وامروزه بدست روسها افتاده است ویااتحاد اقوام مغولی مزبوررا ودر اطراف شهر های کنونی کامسومولسک شمال چین را جلب کنند ویا مغولهایی در اطراف کوههای خینقان بزوک شمال پکن بودند ویامغولهای که در اطراف دریاچه بایکال بودندوامروزه روسها معتقدند که جزو اراضی آنهاست ویا اتحاد مغولهای در شمال "شهر اولان باتور" ومرکز مغولستان کوچک شده اکنونی را جلب کنند بودند ویا اتحاد اقوام مغولی که در اراضی شمال کشور قزاقستان کنونی بودند را وبطرف خودشان جلب بکنند ویا حمایت مغولهای جوجی دشت قبچاق قزاقستان کنونی را وبخود جلب بکنندو یا متحد ژاپنی ها بکنند واز ناحیه شرقیوشهر مسکو را بگیرند که ص 717همان کتاب ظفر نامه واز آن طوایف مغولی اطراف شرقی مسکو یاد می کند وتا با همدستی آنها واز ناحیه شرقی آسیا هم ژاپنی ها نیز و به شهر مسکو حمله بکنند ودوتایی وبا همدستی آلمانی ها وشهر مسکو را بگیرند ودر مقابشل استالین نیز و برای عدم سقوط شهرش ودر برابرژاپنی ها وآلمانی ها وازناحیه شرق ویا از ناحیه غرب که آلمانی ها تاخته بودند و از غرب به روسیه تاخته بودند ولذا استالین هم با ارتش امریکا ویا با ارتش انگلیس همدست شد ویا در جنگ دوم جهانی متحد شد ویا در سال تاسیس بانک جهانی ودر " برتون وودز " متحد تاکتیکی گشت و تاشهرش مسکوباقی بماند واز دو طرفش سقوط نکند ولذا در همان ایام جنگ جهانی دوم وشهربدبخت تهران را و"پل پیروزی خود" قرار دادند ویا در قرار داد با روسای دولتهای امریکا وانگلیس عمل کرد که در تهران حضور یافته بودند وفقط 145 هزار خود روجنگی وغیره واز سران دو دولت امریکا وانگلیس گرفت که با قوای نظامی آلمانی وژابنی واز دوطرف بجنگند ویا مقادیر زیادی اسلحه ویامهمات فراوان واز انها گرفت وبعلاوه غلات روستاهای ایرانی را هم غارت کردند وتا آذوقه رسانی وبه ارتش خود بکنند ولذا مردم ایران وچندین سال ودر قحطی بودند ویابا کمکهای اعطایی آن دودولت غربی بود که امروزه هم به انها فحش می دهند ویا با کمک غلات ایران بود ویا با مستهلک کردن راه آهن ایران بود که چندین سال بارکشی ویا سلاح کشی وبه روسها می کرد ند واز سوی غرب ومسکو وخاک 20 کشور اروپای شرقی را گرفت وتا برلین ویا آلمان شرقی اشغال نمودند ونیز از ناحیه شرقی هم و سرتاسر اراضی طوایف مغولها راواز چنگ انها در آوردند و تا دریای اوختسک ودر بالای ژاپن "اشغالگری استعماری از مغولها "کردند که اکنون همه آن اراضی اشغالی خود را وبنام اراضی "خاک روسیه" و در جغرافیای جهانی ثبت کرده اند که بزرگترین خاک را ودرخاک آسیا بوجود آورده است وتا سال 1991 میلادی هم و براغلب اراضی 15 کشور اروپای شرقی هم چنگ انداخت ویا تا آلمان شرقی چنگ انداخته بودند که اقوام اروپای شرقی وبا آنان مبازره پنهانی می کردند وزیرا سکنه کشورها اروپای شرقی وبدلیل سواد بالاترخود شان وسعی کردند که دردوره گورباچف وکشور اشغال شده خود را واز چنگ ودندان روسهای استعمارگر نجات داده وپس بگیرند وفقط روسیه سفید وبه مرکزیت شهر" مینسک" مانده است که از قوم دیگراروپای شرقی می باشد ولی اغلب مردم آن کشور هم و چندین ماه می باشد که در تظاهرات خیابانی وبرعلیه روسیه ونوکرش در این کشور هستند ولذا به نقل مطبوعات جهان و به دست نشانده پوتین ودر خاک کشور خودشان و واژه "برو گم شو" را می گویند! ویا چندین کشور اشغالی روس هم ودر آسیای مرکزی ونظیر تاجیکستان ویا قیرقیز ستان است که سالهاوسال وبا روسیه درگیرسیاسی می باشند ویا تعدادی نیزو در ناحیه قفقاز روسیه بوده که نظیر چچن ها ویاگرجستانی ها ویا ارمنستان ویا آذربایجان باکو می باشند که با "اقوام روسی "مخالفت نیمه علنی می کنند وفقط اقوم بدبخت مغولهای شرق مسکوهستند که بدلیل پراکندگی جغرافیایی مجبور به تحمل سلطه روسها هستند که تا جزیره ساخالین بالای ژابن وقومهای کوچک وپراکنده از 8 شاخه تاتار هاهستند که اراضی اش و متعلق به اقوام کم سواد ویا متفرق مغول است ولی چونکه متعدد وپراکنده می باشند ولذا پراکندگی ویا فقر سوادشان و تابحال نگذاشته است که تاریخ ویا قومیت دیرینه خود رابفهمند که اراضی اشان و تا نزدیکی های مسکوبود ولذا امروزه ،اراضی کنونی کشور روسیه وبیشترمتعلق به "قوم مغول آسیایی "می باشد وجزواراضی" اقوام روسیه" نیست وتنها اراضی خارج مسکو وتا ناحیه پطزربورگ و در پائین کشور فنلاندمتعلق به انها بود که در منطقه سردسیر اروپای شرقی قرار داشت ویا متعلق به "اراضی قدیمی قوم روس "می باشد که ابن فضلان وآنرا دیده است وبعلاوه خودشان هم وجزو اقوام آسیائیی نمی باشند که امروزه ادعای دروغین وبه جهان می کنند وبلکه از وایکینک ها اروپایی می باشند ولی با جعل اسناد گوناگون تاریخی وخودشان را آسیایی جا می زنند ویا شرقی می دانند ولی درطی 80 سال اخیر هم وهمه اقوام اروپای شرقی ویا"اقوام آسیایی "ارا آزرده واز این "قوم مردم آزار" صدمات فراوان دیده اند وامروزه هم واز جمعیت 150 میلیونی روسیه وتنها 3/16 درصدجمعیت روسیه واز نژاد قوم روس ارتدکس می باشد ولی بقیه جمعیتش واز نژاد های تاتار ویا چواش ویا چچن ویا کالموک ویا اقوام گرجستانی ساکن مسکومی باشد ویا از اقوام ارمنستانی ویا اوکراینی ویا چرکس ویا مولداوی ویا استونی وغیره می باشند که تاریخ دانها ویا جغرافیا شناسان جهان ویا مردم شناسان به آن مسئله وقوف علمی نیافته اند !ولذا شهر مسکو نیز وشهر هزار قومیت ها بوده وبعلاوه از دوره چنگیز وتا اواسط عصر قاجاریه هم ویک شهر مغولی بوده که چهار محله قدیمی مغول نشین ودر شهر مسکو قرار داشته ویا به نقل مخبرالسلطنه که در سفرنامه اش وبه این شهرسفر کرده ومی نویسد که یکی از محلات مغول نشین مسکو نیز ومحله کرملین کنونی می باشد که واژه مغولی می باشد ولفظ روسی نیست وزیرا مخبرالسلطنه و در دوره مظفرالدین شاه واز مسکو وتا ژاپن سفر کرده بود ولذا در ص 13کتاب سفرنامه اش وبه این چهار محله قدیمی مغول نشین شهر مسکو اشاره کرده ویا به تحولات کالبدی شهری عصر قاجاریه آن اشاره می کند ویا در همان زمان هم وپایتخت تزار های روسی ومسکو نبوده وتنها شهر اروپایی پطرزبورگ وپایتخت آنان بوده وبعلاوه عبداله مستوفی ونویسنده کتاب "شرح زندگانی من" که قبل انقلاب اکتبر1917م وبه آن شهر سفر کرده است و به همان مسئله مزبورودر کتابش اشاره دارد ولی در دوره های بعدی انقلاب اکتبرو شهر پطرزبورگ اروپایی را رها کرده وجهت سلطه گری گسترده بر اراضی آسیائی وپایتختشان واز شهر پطرزبورگ اروپایی به شهر مسکو آوردند وسپس شروع به " آسیا خواری " گسترده نمودند
آری بعد از تسلیم شدن توقتمش خان مغول وبه تیمور لنگ واقوام دیگر طوایف مغولی اطراف مسکو هم تسلیم تیمور لنگ گشتند وحتی چها رمحله مغولی مسکوتسلیم شد که تولی وپسر جوجیو در مسکو پایه گذاری کرده بود واز جمله محله مغول نشین کرملین مسکو بود که تسلیم تیمور لنگ شد وزیرا ص 817 ظفر نامه یزدی وبه آن مسئله تسلیم مسکوو بدست تیمور لنگ اشاره دارد که چگونه تیمور لنگ ودر سال 797هجری ووارد مسکو گردید ونیز در همان ص 817کتاب ظفرنامه یزدی نیز واقوام اطراف مسکو را شاخه های مختلف مغولی واز " اقوام قبونچی قراول " ذکرکرده است ویااز "قوم کوربوقا" ویا از " قوم پرلان" یااز قوم "یور کون" ویا از قوم " کلچی " اطراف مسکومی داند وهمگی تسلیم تیمورلنگ می گردند وحتی سکنه مغولی آن شهرمسکو هم وخودشان را تسلیم تیمور لنگ می کنند ویاتیمورلنگ و امرای سرکش دیگرآن شهر را هم منکوب می کند وکتب دیگر عصر تیموری به ان مسئله اشاره دارد ویا کتب عصر ایلخانی هم وبه وجود مغولها در شهر مسکو اشاره دارند ولی امروزه روسها واراضی مغولی مزبوررا تسخیر کرده اند و شهرهای روس نشین "نیژ نی تاگیل" ویا "نیز نی نوگورود" ویاشهر "چلیابنیسک " ویا شر "اومسک" ویا "نوووکوزنتسک " را ودر اراضی مغولهای مزبور ساخته اند وبعلاوه تیمور لنگ در این دوره تاریخی ومناطق دیگر قفقازرا تسخیر می کند که از اقوام چرکس ویا چچن وتاتارقبلی بودند که از دوره چنگیز خان وبه منطقه کوهها ی قفقاز آمده بودند وقبلا نیز اراضی قفقازو متعلق به قوم روس نبوده وبلکه اراضی متعلق به اقوام "ترک خزران" بود ویا اراضی ابخاز ها ارمنی بود وجزو اراضی روسها ، محسوب نمی شد واقوام چچن ویا چرکس ویا تاتار قفقازهم واز دوره چنگیزخان ودر ان اراضی قفقاز مستقربودند ولی روسها تنها در دوره قاجاریه واراضی مزبورتسخیر کردند ویااراضی اطراف دریای خزر را تسخیر کرده واقوام روس را به انجا ها کوچانیدند ومثلا به نقل کتاب سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی به روسیه و ارتش روسیه ودر دوره قاجاریه از چنگ چچن ها ویا چرکس ها ویا داغستانی های مغولی بیرون آوردند وجزو "خاک تزارهای روسی" کرد ند ودر حالیکه آنها هم واز دوره "تولی خان ویا نواده چنگیزو در ناحیه قفقازمزبور زندگی می کردند ولی 200 سال بعد ودر دوره مزبورو همگی تسلیم تیمور لنک شدند ویا ص 213 همان کتاب ظفر نامه یزدی واز "چیچن خان" نام می برد که سردسته قوم چچن مغول می باشد که از "اولوس جغتای مغولها " بودند که سران روس واراضی آن چچن ها را نیزگرفتند ویا در 130 سال اخیرگرفته اند ویا در کوههای قفقازروسیه واز دست آنان بیرون آورده اند ویا در سالهای7- 1994م وشهر مرکزی چچنها را وبنام "شهر گروزنی آنها "را وبا تانکهاویران نمودند ویا تعداد زیادی از آنان راهم و به قزاقستان معاصر ویا به المان وغیره تبعید نموده اند ویا اراضی قوم کالموک های مغولی رااز چنگ آنها در آوردند که در حاشیه شمالی دریای خزربود و از دست این قوم گرفته وخود آنهاراو به قزاقستان وسیبری تبعید نمودند ومکانهایشان را وبه روسها دادند ومثلا سند تاریخی ص 180 "ظفر نامه یزدی" ویا اسناد سفرنامه ابن بطوطه وبیان می کند که چگونه شهر "سرای " کنار دریای خزر ویا شهر "بندرآستارا خان " ودر شمال دریاچه خزر را و"ّباتوخان وپسر جوجی ساخته است ویا در سال 654 هجری ساخته ویا برای سکونت اقوام کالموک وقراقالپاق ویا سایر اقوام مغول ساخته ویا در شمال غربی دریای خزر پایه گذاری کرده بود ولی "اقوام اروپای تبار روس ها "ودر سالهای اولیه حکومت قاجاریه وبندر ویا ناوگان تجاری ودر کنار این دریاچه بزرگ خزر آسیا ئی نداشتند که سفر نامه میرزا ابوالحسن خان به روسیه آنرا ذکر کرده است ویا کتب دیگرهم آن را بیان می کنند وبهمین دلیل هم و53 در صد جمعیت قزاق این کشورقزاقستان معاصر هم جوجی نژاد بوده ویا 17 در صد ویا بلاتر اقوام تبعید ی به قزاقستان وبا آنان مخالفند که اغلب از طوایف مختلف مغول ویا ترک وقیرقیز هستند ویا از طوایف اویغور ترک ویا قوم قیرقیزبوده ویا از قوم ترک آذربایجانی هستند ویا از اقوام کاتولیک های اروپای شرقی می باشند که روسها واز زرنگی خودشان ونام آنها را" قوم قزاق "نامیده بود که معلوم نباشد که از چه قومی تشکیل شده اند ؟که در اسناد تاریخی مختلف وچنین قومی در آسیا قبلا وجود نداشت وبعلاوه این اقوام سابق دشت قبچاق هم واز نارضایتی زندگی خود ودر این کشورمی نالند ! ویا در انواع نشریات اینترنتی ،شکایت دارند وحتی آلمانی ها هم که برای مدیریت صنایع خصوصی سازی شده آنها امده بودند ویا به قزاقستان معاصر آمده بودند واز آن کشور رفتند و معتقدند که بعد از سال 1920م ویا بعد از جنگ جهانی دوم وچیزی بنام "قزاقستان" ودر خاک "آسیا وجود ندارد وبلکه این 30 در صد روس تبار منطقه مزبورهستند که حاکم واقعی قزاقستان بوده ولی برای فریب تاریخ نویسان ویا جغرافیا دانها آن " لفظ قوم قزاق" را آفریده اند ویا برای فریب مردم عوام وکوچه بازار آسیا ست که این واژه را اختراع کرده اند که "تیول بزرگ قوم روس " باشند ولذا بجای نامگذاری فریبنده مزبور " کشور قزاقستان " وواژه " قبچاقستان را می پسندند ودر حالیکه بهتر بود که " کشور "تبعید گاه بزرگ اقوام متعدد آسیایی " می نامیدند ویا بعد از سال 1921 م نامگذاری میشد وچرا که برخلاف "اقوام دیگر جهان" که حد اقل نقش کوچکی ودر اداره کشور "مسمای وبنام قوم خود" دارند ویا در یک کشور دارند ولی هیچ کدام از سکنه 70 درصدی قوم قزاق ویا اقوام دیگر ساکن ودر این کشورآن حق را ندارند ویا بجز از "روس تبار ها" واقوام دیگر نقشی دراداره این کشورندارند! ویا در طی 150 سال اخیر نداشته اند! وچرا که هدف ارتش تزار واز تسخیر خاک قراقستان ودر دوره قاجاریه وتنها تسلط بر دریای خزربود ویا تسلط بر جاده های تجاری وخاکی قزاقستان بود وتا از طریق آن جاده ها ویا دریاچه برزگ آسیاءی وراههای آبی اش واراضی وخاک بقیه اقوام را نیزتسخیر بکنند ویا به زیر سلطه خود دربیآورند ویا خاک چند ین کشوردیگر آسیای مرکزی را هم وتسخیر بکنند ! ویا ازطریق پایگاههای نظامی کشور قزاقستان وراههای تجاری ملل همجوار راو تحت کنترل خودشان بگیرند ! ویا از طریق برده گرفتن نظامی همان قوم " قزاق ها " ودر لشکر کشی های دوران تزاری خود ویادر فرستادن آنها وبه جنگهای جوامع مختلف جهان و بقیه ملل آسیایی راهم وتابع خود بسازند ویا بوسیله آن برده های نظامی قزاق نام گرفته و مستعمرات خود را در خاک آسیا گسترش داده ویا زیاد بکنند که واحد های نظامی "بریگارد قزاق های دوران قاجار" ایران که در شهر های متعدد بود ویادگار آ ن مسئله می باشد ویا" ارتش قزاق" تحت نظر لیاخوف روسی ودرگلوله باران مجلس ایران وهمگی حاکی از این مسئله سلطه خواهی است ویا فلسفه وجودی قزاقهای نظامی ودر کشور های دیگرآسیا چنین است ویا نقش آنان ودر جنگهای اول ویا جنگ دوم جهانی و فقط سوء استفاده از نام " قومیت " آنان می باشد که "سفرنامه میرزا ابوالحسن خان به روسیه "ودر ص 170 و171 کتابش وبه وجود 60 هزاز نظامی قزاق ودر گارد شخصی تزارها اشاره میکند که چند زرع واز بقیه بلند قد تر بودند ویا در سال 1905 هموتزارها به جنگ ژاپنی ها برده بودند ویا سیاست تبدیل کردن خاک قومی آنان وبه "تبعید گاه بزرگ اقوام آسیائی های ناراضی" بود ویا محل تبعید گاه زندانی های سیاسی ملل متعدد آسیا یی بود ویا درطول 80 سال اخیربود ویا در تبدیل کردن خاک این کشور وبه مکان استقرار صنایع نظامی روس بود که به نقل اسناد تاریخی واستالین بعد از خاتمه جنگ دوم جهانی وپیچ ومهره های کارخانه های نظامی هیتلر راودر خاک المان شرقی باز کرد ویا از صنایع نظامی آلمان شرقی واتریش وپروس وغیره باز کرده وبه آنجا آورد ویا برای اینکه احساس امنیت واز استقرار آنها ودر خوداطراف مسکونمی کرد ویا در داخل خاک روسیه احساس امنیت وبرایشان نمی کرد که مبادا مورد حمله ملل اروپایی واقع بشود؟ ویا مورد حمله اروپای شرقی قرار بگیرند؟ ولذا ترجیح دادند که سیاست بازی کرده وآنها را صرفا ودر خاک قزاقستان مستقر بسازند که ظاهرا قوم مستقل شمرده می شدندولی در دست روسها بود ویا با بزرگ کردن نام " قوم قزاق "ویا " کشور " قزاقستان " بود که آن صنایع نظامی سرقتی را واز هیتلر آلمان بدزدند وبه خاک قزاقستان وتحت تیول خودشان بیاورند که ارتش هیتلرو با آن صایع نظامی سنگین خود وحداقل 20 کشوراروپای شرقی را گرفته بود ویا تا شهر مسکو تسخیر کرده بود ولی این بارو در خاک قزاقستان وبنام "صنایع نظامی استراتژیک " قزاقستان نامگذاری گردیده بودند که اکنون دهها "مجتمع نظامی سنگین قزاقستان" نامیه می شوند که به اسامی آنها اشاره نمی کنم ویاحداقل نظیر " پایگاه بایکونور " قزاقستان است که مهمترین سایت آزمایشات هسته ی روسها ودر خاک قزاقستان می باشد ولی این نوع از سیاستهای چند قومی کردن خاک قزاقستان واز اقوام تبعیدی وعاقبت خوشی ندارد ولذااقوام تحت ظلم روسها ودر این کشور و درآستانه فروپاشی از هم قرار دارند که روسها مجبور شده اند که به وقوع احتمالی آن ودر قزاقستان اعتراف بکنند !
ومثلا متن نوشته ذیل واز خودم نمی باشد وبلکه از نشریه می باشد که خود پوتین هم ودر آن نشریه وبه وخطر "یوگسلاوی شدن دوم قزاقستان "اشاره داردکه ذیلا ودر چند سطر وبرای مستند کردن گفته هایم ذکر می نمایم ولازم به ذکر میباشد که خاک کنونی قزاقستان ویا با وسعت دوبرا برخاک پاکستان می باشد ولی با جمعیت بسیار اندکتر 18 میلیونی می باشد ویا باباشهرهای پراکنده ودر چهارده استان قزاقستان ویابیشترمی باشد که حداقل پنج استان آن کشور و بنامهای استانهای قزاقستان شمالی نامیده می شود ویاقزاقستان جنوبی ویا قزاقستان غربی ویا قزاقستان شرقی ویا غیره نامیده می شوند که100 قومیت متضادالفرهنگو در آن استانهامی باشند ویابا 40 نوع مذهب ویا بادهها نوع اززبان رایج در استانهای آنکشور وجود دارد وهیچ کدام نیز وبزبان روسی تحمیلی دولتی صحبت نمی کنند وبلکه به زبانهایقومی خود صحبت می کنند
ومثلا به زبانهای اوکراینی،ویا زبان تاتاری، ویا قرقیزی، ویا اویغوری، ویا ازبکی، وترکی آذربایجانی، وباشقیری، وفارسی ویا تاجیکی، ویا زبان آلمانی، ویا زبان کرهای، وزبان ترکمنی، وزبان ارمنی و ویا زبان مغولی سخن می گویند که تنها تعدادی از مهمترین زبانهایی می باشد که بزرگترین اقلیتهای قومی این کشور وبه آنها سخن میگویند.
ویا مدتی است که اسامی شهر هایشان را و روسها وبه "زبان روسی " اسم گذاری کرده اند ولی همان اقوام وبا همان اسامی قومی سابق خودش ، آنها تلفظ می کنند ومثلا شهر الماتی را همان شهر" المااتا ویا شهر درختان سیب می دانند که در جنوبش کوههای پربرف تیان شان اویغورستان قرار دارد ویا حداقل 5/2 "درصد از جمعیت اویغور های ناراضی چین ه ودر این استان جنوب شرقی قزاقستان زندگی می کنند ویا همیشه در حوادث تاریخی قزاقستان نقش داشته اند که در اغلب کتب تاریخی وبه آنها اشاره شده است ویا شهر جامبول ویا مرکزاستان زامبیل را هم وهمان "شهر طراز"سابق می خوانندویا شهر "اترار" می خوانند که مرکز این استان پرجمعیت می باشد ونیز اولین برخورد مغولان وبا ارتش خوارزمشاهی هم ودر این شهر اتفاق افتاد که درآن شهرو حداقل 20 هزار سرباز"غایر خان "ویا حاکم خوارزمشاهی کشته شدند وسپس مغولها شهر "اترا ر"را گرفتند ویا استان پرجمعیت " قزاقستان جنوبی " وبه مرکزیت شهر "جیمکنت میباشد که با500/000/ 2" نفر جمعیت که بدلیل بافت خاص قومی اش ویا مذهبی اش ویا زبانی اش ودل خوشی از حکومت وابسته به روسهای قزاقستان ندارند ویا استان جنوبی دیگرش وبنام آستان " قزیل اورتا " است ودر کنا ره های رود سیحون می باشد که از قدیم مرتع های چراگاهی ترکها بود ویا محل گذر گاهی اقوام غزبود ویا به استان منقشلاق می رفتند وبه مرکزیت "شهر آق تاو " درقزاقستان می باشدکه اقوام متعدد دارد و یا ساکنان استان آتیرائو ودر کنار دریاچه خزراست که حکومت وابسته به روسهای قزاقستان ونام شهر مرکزی آنرا وبا واژه روسی "کورِیِف" نامگذاری کرده اند ولی با این واژه سازی های تصنعی زبانشناختی خودشان ونمی توان گفت که نظام قومیت های این کشوریکدست است ویا بامذاهب متعددسکنه اش ویابا فرهنگهای گوناگونش که دارد ویا با نظام های رفتاری واعتقادی وافکار وعقاید گوناگونش واین ملیت بظاهر خاموش را وآتش زیر خاکستر نموده است که تئوریسن های بیسواد ویا بی مغز دانشگاههای مسکو واین قبیل از مدل کشور سازیها درست کرده اند ویا این نوع از تعیین مرزهایش را وبه لنین ویا به استالین یاد دادند که هیچ گونه اطلاعی از مردم شناسی کشورها نداشتند ویا از علم از فرهنگها نداشتند که در قرن نوزدهم پیدا شده بود ویا از علم جغرافیایی اقوام آسیایی نداشتند که تازه بعد از 70 سال از :کشور داری دیمی بلوک شرق خود ،وتازه گورباچف ویا یلتسین ویاتنگ شیائو پیگ چین وبه نواقص عمیق سیاسی ان پی برده اند ند ویا تازه به "کشور داری دیمی خود ودرخاک آسیا یی[برده اند وآنهم بعد ازگذشت 70 سال ویابعد از خراب کردن زندگی همه مردم آسیا بود که سرنوشت سکنه این قاره بزرگ جهان که بدست این "دوسه نابغه تاریخ بشری "سپرده شده بود!؟ ولذا در سال 1991 م وحداقل 80 و90 کشورآسیایی واروپای شرقی واز اتحاد جماهیر شوروی جدا شند ویا برخ ها هم "اتحاد یه چین کمونیست زرد پوست ها "جدا شد ند ویا حزب های کمونیست فرمایشی آنها ویاسران آنها وبه زباله دان تاریخ ودر خاک آسیا افتادند !ولی امروزه وبرخی از بقایایش و در چند کشورمزبور ویا با شعار "اتحادیه فرمایشی شانگهای ویا"اوراسیا "دیده می شوند ولی امروزه تنها پنج وشش کشور ودر خاک آسیا بیشتر نیستند ولی هنوز بلند گوها ی تبلیغات گری بزرگی دارند وبهمین دلیل و بعد از گذشت 30 سال و از آن تاریخ 1991سال م ویا از تاریخ فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وتازه آقای پوتین ومتوجه "و خامت تفکرات تئوریکی اش" شده است ویا در مورد "فدراسیون من درآوردی روسیه خودش " ویا "اقتصاد اوراسیایی آن" شده است ویا معضل قومیت ها ی متعد دومتعارض را ودر 6کشور زیر مجموعه اش میبیند ! ویا وخامت تفکرات اقتصادی اشان را ودر مورد نظام خصوصی سازی جدیدشان ویا در مورد نظام اشتراکی قدیمی مزرعه های آسیایی اشان را دیده که به امکان یوگسلاوی شدن دوم ان اذعان می کند ولی همچنان در طی 70 سال گذشته وانواع بدبختی ها را وبه ملل بیچاره آسیا تحمیل کرده اند ویا با تفکرات بی مغزانه ا شان تحمیل کرده اند ومثلا در مورد "اتحادیه شانگهای" ویا با "تز" ومدل من در آوردی "اقتصاد اوراسیایی " خودشان که تحمیل می کنند ولذا مطلب ذیل را واز نشریه ای ذکر می کنم که پوتین هم ودر آن نشریه وبه وخامت اوضاع قزاقستان ،اعتراف کرده است :
خطر تجزیه:
نوشتار اصلی:در استان قزاقستان شمالی:
ولادیمیر پوتین ودر یک کنفرانس مطبوعاتی ودر مورد قزاقستان گفتهاست که قزاقستان هیچ وقت یک کشور نبودهاست و تنها بعد از فروپاشی شوروی تأسیس شدهاست که موجب ناراحتی نور سلطان نظربایف، شدهاست. وکارشناسان این بیانات را ودر واکنش به حمایت نظربایف واز عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا دانستهاند. وپوتین نیز در سپتامبر سال ۲۰۱۴ میلادی ودر دیدار دانشجویان ودر پاسخ به این پرسش که «آیا رشد روحیات ملیگرایی در قزاقستان ومنجر به تکرار سناریوی اوکراین نخواهد شد ؟وزیرا فعلاً نورسلطان نظربایف نقش عامل بازدارندگی را بازی میکند»، وبه توصیف شخصیت نظربایف پرداخت ولی با بیاناتی موجب آشفتگی افکار عمومی قزاقها شد. وپوتین گفت که :نظربایف کار شگفتانگیزی کردهاست و در قلمروی کشورش ودولتی بنا نهادهاست که هرگز در طول تاریخ صاحب دولت (حاکمیت) نبودهاست. ودر واقع او به صورت تلویحی گفت که قزاقستان وهیچگاه به عنوان یک کشور وجود خارجی نداشتهاست. و"ملی گرایان قزاق" واز دیدگاه روسیه مبنی برنداشتن دولت و حاکمیت در طول تاریخ ،ناراحت شده و به آن واکنش نشان دادند. وحدود یک چهارم ساکنان قزاقستان و نیمی از جمعیت قزاقستان شمالی را "روس تبارها "تشکیل میدهند. وقزاقستان بعد از روسیه وبیشترین تعداد گویش وران زبان روسی را دارد.[۲۸][۲۹][۳۰]
ولذا در این راستا وشهر "آقتپه "که در نزدیکی مرز روسیه می باشد و محل نخستین حمله انتحاری در قزاقستان در سال ۲۰۱۱ شد.[۲۶] ویا به گفته مقامات قزاق واز این کشور حدود ۳۰۰ نفر بوه سوریه و عراق رفته و در صف گروههای افراطیها و بهخصوص به داعش پیوستهاند.
ونیز در پی اعتراضات کشاورزان قزاقستانی ویا به سرمایهگذاران چینی وقرارداداجاره 25 سله زمینهای آنها وشورش شد ولی این اعتراضها ودر ماه مه ۲۰۱۶ سرکوب گردید و شماری نیز بازداشت شدند
ویک بارنیز در قزاقستان اعتراضات عمدهای برگزار شد که در سال ۲۰۱۱ بود که کارگران صنعت نفت اعتصاب کردند. ودر آن مقطع نیز ،پلیس وبا شلیک به معترضان ۱۴ نفر از آنها را کشت.[۲۷]
وبعلاوه تحریمهای دوجانبه روسیه و غرب نیز وبه سقوط روبل روسی و یا به بحران اقتصادی روسیه منجر شده که تأثیراتی جدی وبر جماهیر دیگر سابق شوروی، واز جمله بر قزاقستان، گذاشتهاست.[۴۳]
بعلاوه ودومین اشتباه سیاسی قزاقستان آن بوده که شا لوده بندی ارتش خود را وبرمبنای تفکرات تئوریکی دو کشور روس وچین گذاشته است که در گزینش نظامیان خود ویا در اکادمی های دانشگاهی ومطبوعاتی خود ش ودرطی 100سال اخیر و سه ملاک را در نظر ٌمی گیرند که شامل گزینش نظامیانی می باشد که مغز کوچکتر از بقیه داشته ولی بازوان ستبر تر داشته باشند وتایا درجه کیلویی بیشتربیابند ویا شاخه دروس اکادمیک دانشکده های نظامی این چند کشور را وصرفا از منظر نظامی گری صرف ببیند ! ولذا مردم شناسی نظامیان مزبور وبشکلی انجام می شود که بحرانهای اقتصادی ویا سیاسی حاد جامعه خود را تولید می کند وآنها نمی بینند ! ولذا مطلب ذیل را و اینجانب از "متن کتاب خاطرات یک قزاق " می گویم که دوست نزدیک رضا خان بود ویا در ذکر آموزش های نظامی دهها ساله اش که دیده بود وانها را نوشته است ومی گوید که بما در آموزش ها ی ارتش قزاقی گفته بودند که وقتی رفتی بیک بازار وبا لگد خودت واگر زدی وبه زیر طبق چوبی یک میوه فروش بدبخت بازار ودر ان صورت درجه می گیری !ویا اگر در ایفای وظیفه نظامی خودت واگر معیارهای هم وطنی را رعایت کنی ویا معیارهای هم دینی ویا همشهری را رعایت بکنی !ودر آن صورت است که به تودرجه نظامی قزاقی داده نمی شود ! ودیگری هم واز متن " کتاب خاطرات سروان مرتضی زربخت " می باشد که سیستم اموزشی نظامیان روس ویا چین مشاهده کرده است ویا مدل نظامی کشور های زیر مجموعه آنان را ذکر می کند که درخاطراتش نوشته است ومثلا "سروان زربخت مزبور" که علی رغم کوچک بودن درجه نظامی اش ولی در آموزش نظامی رشته خلبانی دوره رضا شاه پهلوی خودش مهارتهای بزرگی یافته بود و لی در هما نایام " جزو " حزب توده ایران "شده بود ولذا در غایله آذربایجان ایران شرکت کرد وبرخی از هواپیما ها واز پادگان دوشان تپه تهران و با همکاری دوستانش دزدیده وبه تبریزدموکرات گشته برده بودند ویا در سالهای1320الی -1325برده بودند ولی ارتش اشغا ل گرشوروی ودر آن خطه آذربایجان ایران وبا آموزش های دیمی خودش که داده بود ویا با درجه های کیلویی که به ارتش مردمی ویا خلقی آذربایجان ایران که داده بود ولذا آن "بقال های نظامی" "شهر تبریزرا درجه کیلوئیی داده ویا یا نظامیان محلات میانه که نظامیان ستبر بازو" وکم دانش بودند وتا از آنها " ژنرال های خلقی" بسازند ولذا در همه صحنه های جنگی مزبور ودر کوه ها ویادره ها ی قافلانکوه ایران وفقط نظامیان گول خورده ایران بودند که باختند ویا فقط نظامیان گول خورده ایران ویاپیوسته به جرگه آنان ضرر کردند ویا سالهای سال و در کوهستانهای پربرف غرب ایرا ن وسرگردان شدند ویا به زندان ابوغریب عراق افتادند ویا در هوای تفتیده و تبعید"گاه جزیره خارک ایران ،وزندگی ویا جوانی خودشان را باختند ! ولذا به نظراینجانب وخواندن این نوع از خاطرات افراد نظامی مزبور وازدیدن همه فیلمها ویا سریالها ی سازیمختلف واجب تر است ویا از خواندن داستانهای رمانی صد ساله اخیرواجب تر می باشد ویا از شنیدن صحبت صدها نظامی که در دانشکده های نظامی خود وفقط راجع به معجزه موشک ها وغیره بحث می کنند ! ویا در مورد دروس صرف نظامی ودر مورد خمپاره ویا ناو جنگی بحث می شود ویادر مورد معجزه زیر دریایی که تدریس می شود !ومتاسفانه این نوع مدح وثنا ها ویا رجز خوانی های رسانه ای ویا در مورد اندازه ویا قدوقواره موشکها ویا در مورد قدرت وساخت بومی آن موشکها در مطبوعات هم منعکس می شود ونهایتا قدرت خود ستایی نظامیان را وبشدت بالا میبرد که از عالم حقایق جهان پرت بشوند ویا به خود اجازه بدهند که در دنیای سیاست هم اظهار نظر بکنند ویا در مورد اقتصاد مردم هم واظهار نظرجسورانه بکنند که هیچگونه مطالعه ای ودر ان مورد ندارند ویا تحقیق ویا پرسشگری ودر مورد آن مطالب ندارند !ولذا این نوع از مدل تفکرات نظامی گرانه و از رهاوردهای تفکرات مدل چینی وروسی می باشد که اقتصاد ویا معیشت ویا کسب وکار همه سکنه 5 میلیاردی جمعیت آسیا را خراب تر کرده است وبهمین دلیل هم واظهار نظر ریاست جمهور قزاقستان ودر مورد"سیاست حذف دلار" واز این قبل مطالب می باشد ویادر مورد اقتصاد شانگهای ویا اقتصاد اوراسیا یی واز این قبل تفکرات هور قلیایی می باشد که مطبوعات چاپلوس و"یا " بادمجان دور بشقاب چین " آسیا نیز وآنرا لعاب کاری بیشتر می کنند وزندگی اقتصادی مردم را خراب می کنند وبعلاوه نظامیان چاپلوس چین ویا کره شمالی ویا پایگاه بایکونور قزاقستان هم وبا شلیک یک موشک بلند قد ترخودشان و آن نوع از سخنان اقتصاد شانگهایی ویا "اقتصااوراسیایی" را تایئد می کنند ودر حالیکه در دورس دانشکده های نظامی خود وآن نوع از مانورموشک ودر مقابله با دلار را نخوانده اند ! ولی نظامیان چین ویا روس ویا قزاقستان وبا برگذاری مانور های مختلف مزبور ودر برابرتحریمهای اقتصادی جهان وکاری انجام می دهند که به تخصص ویابه حرفه نظامی انها مربوط نمی شود ومثلا با بر گذاری یک مانور دریایی ودر بین تایوان وچین واین نوع از بن بست اقتصادی چین بوجود می آورند ؟ ودر حالیکه نتیجه بر عکس می دد ولذا به این نوع از نظامیان سطحی نگر چین ویا روس می گویم که این نوع از اظهارات رسانه ای آنها ویا با بینش نظامیگرایانه صرف و در مورد "اقتصاد اوراسیا "ویا در مورد ا"قتصاد شانگهای" ویا در مدل جنگ سرد موشکهای بالستیک واقتصاد جهان وچزی نیست که با مدل نظامیان دوبلوک جهان حل بشود! وبر عکس هرچه نظامیان ودر مورد مسایل اقتصادی ویا در مورد سیاست جوامع آسیایی واظهار نظر مطبوعاتی بکنند ولذا باعث وحشت شرکتها بزرگ اقتصادی ویا فن آورانه جهان می شودکه سرمایه های خود را واز یک کشورو به کشور دیگرجهان ببرند که هراس آور ی نکنند ومثلا همانطوریکه بعد از ظهور کرونا وبسیاری از شرکتهای بین المللی مزبور وسرمایه ویا حرفه ویا مهندسان ماهرزیر خود را از شهر های چین خارج کردندوبه ویتنام وتایلند بردند وتا کارگران چینی وچوب سخنان گزافه نظامیان خود را بخورند ولی متاسفانه نظامیان مزبور واخبار اقتصادی جهان را نمی خواهنند که بدانند که ا چگونه اظهارات مطبوعاتی دلهره آورنظامیان آنان وچقدر به جابجائی سرمایه های خارجی منجر شده است ؟ویا چقدر به ورشکستکی خیلی ازآنها منجر شده است ؟ویا در کدام کشورها شده است ؟ وتا عادت بکنند که فقط درمورد مسایل نظامی صرف خود سخن مطبوعاتی بگویند ؟
این وبلاگ شامل :