مردم شناسی "اقوام ترک اویغور چین" وبحران جاده ابریشم آسیایی ها - دکتر محمد خالقی مقدم
مردم شناسی "اقوام ترک اویغور چین"
وبحران جاده ابریشم آسیایی ها
( بخش اول)
از : دکتر محمد خالقی مقدم
_مردم شناس اقوام آسیایی
وهنوزمردم دنیا، واز بحران اقتصادی وبیکاریهای ناشی از "کرونای چینی "نجات نیافته اند که 9 ماه می باشد که اقتصاد جهان راو به بحران کشانده است ویا صدها شرکت بزرگ جهانی راودر کشورهای بزرگ وبه ورشکستگی کشانده است ویا شرکت های هواپیمایی ورشکست شده وبعلاوه مسافرت وجهانگردی به کشورهای مختلف هم متوقف شده است ولی "تز یک جاده ویک کمربند"دولت کمونیستی دولت چین ودر "منطقه ترک نشین اویغورستان چین وامروزه"غوغای دیگری می باشد که چینی ها مکمل کرونای چینی خودکرده اند و تا اقتصادوتولیدوتجارت نیم بند کنونی راهم مختل بکنند وآنهم با دامن زدن به بحران قوم کشی اهالی سین کیانگ که چهارراه ارتباطات تجارت قاره آسیامی باشد ویامکان انشعاب جاده های تجاری ملل گوناگون ودر این استان است که آنرا" جاده ابریشم انحصاری چین می نامند " وبخاطراستراتژیک بودن جاده های این استان وبرای بقای تجارت چین وبا ملل دیگر آسیاست که این راه ابریشم بلای جان اویغور ها شده است ولذا چینی ها ، به تداوم "قوم کشی ترکهای اویغور استان سین کیانگ خود" ادامه می دهند وبعلاوه عدم اعتراض به آنراهم و یک "مسئله داخلی چین " می دانند که دخالت ملل دیگر آسیا ودر این مورد بیهوده می باشد وبعلاوه در جنوب استان سین کیانگ اویغور نشین واستان تبت هم در وسط خاک آسیا غائله دیگر دارد ودر آنجا هم به سرکوب سکنه شهر "لها سا" وشهرهای دیگرش ادامه می دهد که مرکز استان تبت چین بوده واقوام ساکن در شهر هایش پیرو مذهب دالایی لاما می باشند که رهبر مذهبی آنان بوده وبدلیل اینکه سیاستهای استعماری چین راوبه ضرر سکنه شهرهای "استان تبت چین " خود می دانست ویا به ضرر توسعه منطقه ای آنان می دانست ،وتبعید شد وعلت تبعید رهبرشان هم ودر سال 1957 میلادی ویا 8سال بعد از قدرتگیری "دوایراداری" حزب کمونیست چین ودرشهرهای استان تبت بود که به هند تبعید گردید و این امر اختلافات اهالی تبت را وبا سربازان چینی زیادتر کرده است وگاهی ارتش چین هم ریخته وشورش شهر "لهاسای تبت" ویا مرکز استان را سرکوب می کنند ومتقابلا در آوریل سال1989 نیز و"سکنه تبت "هم ودر هند رفته وتمامی شیشه های سفارت چین در هند را می شکنند واحتمالاامروزه هم درگیریهایهای مرزی ارتش میان دوکشور هندوستان ویا چین هم وبه همین دالایل بر می گردد که به کشته شدن 50 سرباز هندی وبدست سربازان چینی ودر تابستان سال جاری منجر گشت ویا در مرزهای تبت چین وهندوستان ودر یکی ودو ماه اخیرافتاده است ولی هنوز ، مطبوعات جهان وبه فلسفه پشت پرده این نوع از زد وخوردمرزی آنان نپرداختند وبعلاوه نظیر این دیدگاه بدبینانه و به سیاستهای اقتصادی دولت مرکزی چین را هم وسکنه ماکائو ویا هنگ گنگ دارند که 7 ماه تمام بود که در خیابانهای هنگ گنگ وتظاهرات می کردند ومعتقد بودند که سیاستهای اقتصادی دولت مرکزی چین وبضرر آنهاست وبعلاوه برنامه ریزی های سانترالسیم گونه اقتصادی کنگره حزب کمونیست چین را محکوم می کردند که به برنامه ریزی منطقه ای وبیکاری سکنه استان آنها توجه ندارندولذا باعث ورشکستکی شرکتهای هنگ گنگ شده اند ویا باعث بیکاری جوانانش می شوند که سال200می باشدکه هنگ گنگ ، منطقه آزادتجاری چین اعلام شده است ولی پکن نشینان هنوز مخالف آن هستند وبرعکس سکنه هنگ کنگ ، نحوه زندگی زندگی خودشان را ویامکانیزم فروش مغازه ها ویاحرفه هایشان ویا شکل گیری شرکت هایشان را وبر اساس تئوری اقتصاد "منطقه آزاد تجاری پایه گذاری کرده اند که اکنون پکن نشینان وبرعکس عمل می کنند وهمین طوروضع "کشور تایوان چین" هم به همین منوال می باشد که بدلیل عقاید سیاسی اشان وزیر فشار پکن قرار دارند ، وعلتش آنست که سکنه تایوان و بجای تز"دولت کمونیستی " پکن وبرعکس طرفدار دولت جمهموری خواه شدند و72 سال قبل این کار را کدند که دولت پکن کمونیستی شدواخیراهم انتخابات خود را هم وبراین اساس تثبیت کرده اند ودر زمان مائو هم وجزو، مخالفان سیاسی مائو بودند ویامخالف " تز کمونیستی او"بودند وهمزمان با قدرت گیری دولت اقتدار گرای مائو در اراضی خاکی چین هم ویا در پکن وآن مخالفان وی نیزو به "جزیره تایوان" فرار کرده ودر آنجا وبرای خود " دولت جمهوریخواه تشکیل دادند ویا از سازمان ملل وپرچم استقلال وبرای خود گرفتند ولی اکنون چین معتقد است که ارتش چین وباید به سرنگونی "دولت آنان "بپردازد ولی کرسی نشینان پکن معتقدند که پس گرفتن جزیره تایوان واز مخالفان سیاسی خودش و به ملل دیگر جهان مربوط نمی باشد ویک مسئله داخلی آنان می باشد ومردم دنیا هم وبرای استفاده از محصولات فراوان چینی ونباید که در این گونه از موارد ،دخالت بکند و همین معضل سیاسی راهم دولت چین وباسکنه استان مغولستان داخلی خود رادارد و با آنان نیز واختلافات مذهبی واقتصادی قدیمی دارد ومغولستان خارجی همسایه شمالی چین نیز که روابط خویشاوندی باسکنه مغولستان داخلی دارد وبهمین موضع گیری کشیده خواهد شد وبعلاوه با کشور همسایه اش ژاپن نیز اختلاف دارد دارد که بعد از شروع اصلاحات اقتصادی تنگ شیائو پینگ ودر چین ویا با اقدام وی به خصوصی سازی در چین که طرفداران مائو وارتش ،مخالف آن تز اقتصادی وی بودند ولی دولت ژاپن ،اعتماد به دولت آنان نمود وبا آنکه سالها روابطشان قطع بود ولی مجددا روابط سیاسی برقرار نمودند ولذا در فاصله سالهای 1979 م و الی 1984میلادی وسه فقره وام خارجی کلان ژاپن وبه آنها داده شد که صرف ساخت راه آهن جدید چین کرده که در دوران حکومت سی وچند ساله مائو وبه عقب مانده ترین کشور جهان تبدیل شده بودند ویا صرف کارهای عمرانی ویا توسعه تاسیسات شهری کرده ویاصرف ساخت کارخانه شیمیایی ویا توسعه کشاورزی بکنندولی وقتی "دولت تنگ شیائو پینگ "واز تز اصلاحات اقتصادی خود دست برداشت و50 هزار دانشجویان دانشگاه شانگهای وپکن راسرکوب کرد که مدتها اعتصاب غذا می کردند ویا شعارهایی برعلیه دولت کمونیستی میدادند ویا در میدان تین آن مین پکن وجلوی تانکهای ارتش چین می ایستادندودولت چین هم ان دآنشجویان را کشت ومثلا 50 هزار دانشجوی دانشگاههای شانگهای ویا دانشجویان علم وتکنولوزی چین ویا دانشجویان شهر های "حذفی "ویا "دخان "وشن جن "ویا "معلمان دبیرستانهای چین" که با آنها هم فکری می کردند ولی جوابشان فقط فقط اعدام ویا فرستادن به اردوگاههای اجبای کار بود ولذا دولت ژاپن نیز ترسیده وعقب نشینی نمود وروابطشان مجددا سردتر گردید وامروزه هم ودر تابستان 1399 ش ومطبوعات نوشته بودند که هر روزه تعدادی از جنگنده های چینی وبه هوا برمی خیزند ویا در نزدیکی های مرزژاپن می روند ویا هرروزه مانورنظامی می دهندویا سلب آسایش واز نیروی هوایی ژاپن می کنند وآنان را هم ودائمادر حالت آماده باش نگه می دارندولذا خسته اشان کرده اند وچین همین نوع از اختلافات مرزی را ویااختلاف سیاسی ویانفت دریایی راو باکشور ویتنام دارد که در مورد حل آنهاوبا گورباچف مذاکره کرده بودند که در "ویتنام" وروسیه مزبور پایگاه نظامی داشت وی همین نوع از اختلاف راوچین با کشورهای همسایه آسیای مرکزی خود دارد که بخاطر ناامن نشدن مرزهای شمال غربی چین وبا آنان تدابیرامنیتی بسته است ویا انواع "پیمان نامه های امنیتی بسته"اند و تا دو جانبه وشورشهای دو سوی مرزهای شمال غربی چین را کنترل بکنند وتا سکنه دوسوی مرزهای مزبور نیزهمدستی نکرده ومرزهای اسیای مرکزی چین را ناامن نکنند! ویابا سکنه خویشاوندشان در چین ویا با یکدیگر ودر دوسوی مرزچین ویابا سکنه هم دین ویا اهل سنت حنفی دوسوی مرزهمدست شده وپدیده هم دینی ویا هم نژاد با یکدیگرنشان دهند ویا در دوسوی مرزهای مزبور تحریک انجامبگیرد وبعلاوه دولت چین ودشمنی عمیقی نیز با دین بودایی ودر سالهای اخیر نشان داده است که روحانیون دولتی معابدش را وادار کرده با کا گ- ب چین همکاری کرده وتعالیم بودا را کنار بگذارند ویاروحانیون بودایی نیز و علی رغم اعلام ارتداددولت چین وبا دولت مزبور همکاری بکنند ویا دولت آنان را ومشروع نشان بدهند وتا به بقیه سکنه مسلمان آسیای مرکزی زور بگویند واز این رو و برای آنکه "تز سیاسی" برخورد تمدنهای هانینگتون ودر زد وخورد مذهبی "دین بودا ودین اسلام" ودر این ناحیه آسیای مرکزی اتفاق نیفتد ولذا بعد از فروپاشی دولت های کمونیستی آسیای مرکزی وبه دین اسلا م حنفی سابق خود برگشتند واین امر باعث ترس دولت چین شده و در سال 1991 میلادی به بعد واین نوعاز قرار دادهای امنیتی را وبا دول همسایه اش بست ویابا دولتهای قزاقستان وقیر قیزستان وروسیه بسته شد واخیر هم با دولت پا در هوای افغانستان بسته است که به شرطی وبه دولت ورشکسته کابل دولت چین کمک مالی خواهد کرد که اویغورهای ترک فراری وبه خاک افغانستان راوهمان دولت کابل به دولت چین تحویل دهد ویا به عنوان تجزیه طلب تحویل دهد ویا دولت پاکستان همم نگذارد که اویغورهای ترک سین کیانگ چین ودر باریکه نازک کوههای مابین مشترک افغانستان وپاکستان وچین ومنطقه وجاده تجاری آنان راناامن کرده ویا آن اویغور های ترک ودر دهلیز باریک مزبور وپایگاه نظامی بسته وآنان هم ودر ازای کشتار اویغور های شهر ارومچی سین کیانگ ویا نواحی مختلف چین و متقابلا کوشش کرده تا جاده مزبور نا امن شود ویا دولت چین وبا دولت عراق وسوریه قرار داد بست که در ازای کمک مالی ومانع اموزشهای نظامی ترکان مصیبت زده اویغورو در پایگاه ابوکمال عراق بشود ویا از جبهت النصره ادلب سوریه آموزش نظامی بگیرد ولذا دولت چین وجهت مهار راههای تجاری آسیای مرکزی ویا جهت کنترل تجارت اقتصاد جاده های تجاری آسیای مرکزی ودر دست خود وتزی بنام "تز یِک جاده ویک کمربند آسیایی را دنبال می کند ونام آنرا چند جانبه گرایی آسیای ها گذاشته است که مردم آسیا واز اهداف پشت پرده آن سر در نمی آورند ولذا این نوع از قرار دادهای امنیتی با همسایگان و یابا دولتهای مزبور بسته شده ویا با دولتهایی که بقایای دولتهای حزبهای کمونیستی سابق آسیای مرکزی می باشند ولی امروزه رنگ عوض کرده اند ویا "پایگاه مردمی "ندارند ویا در میان مردم کشور خودشان را ندارندویا بخاطرآنکه اغلب مردم کوچه وبازار کشورهایی قیر قزستان سنی حنفی هستند ویاسکنه تاجیکستان ویا نصف مردم قزاقستان ومخالف آنها هستند ویا نصف مردم قزاقستان حنفی مذهب قزاق می باشند ونصف دیگرشان هم وجزو اقوام روسی کوچ داده شده به قزاقستان هستند ویا بخشی از سکنه قزاقستان هم وجزو اقوام اوکراینی مهاجر هستند که استالین وجهت دست یابی به اراضی اقوام قزاق وآنها را به کشور قزاقستان کوچانید ویا تعدادی کارمند روسی راهم وبه کشور قیر قیزستان اشغال شده وتوسط ارتش روس کوچانید واز این رو سکنه بومی این کشورها ویااقوام اصلی این نوع کشور های آسیا مرکزی ومیانه خوشی وبا احزاب فرمایشی این نوع از دولت های جوامع بعد از عصر فروپاشی شوروی ندارندکه چین با آنها قرار داد ببندد ویا مردم حنفی افغانستان ویا مردم پاکستان که همگی مذهب سنی حنفیدارند ویا ویااویغور های شهر های منطقه سین کیانگ وهمخونی وهمدردی با اقوام اویغور ساکن پکن ویا شانگهای داخل چین دارند ویا با تاجرهای مسلمان شهر های چین دارند وبا تاجرهای مسلمان مالزی واندونزی وفلیپین همسایه چینی های خود دارند وبا آنها همکاری می کنند وبعلاوه و برای آنکه واز مردم حنفی مذهب "ایغورستان چین "حومایت نشودولذا با همکاری کشور های دیگر وجاده های تجاری منتهی به جاده ابریشم اویغورستان را کنترل بکنند و یا کاروانهای تجاری وبه شهرهای چین را کنترل بکنند وتا نا امن نگردد ولذا در سالهای گذشته وبااغلب این دولت ها ی همسایه چین و قرار داد امنیتی شانگهای وغیره بسته اند ویا بنامها ی انواع قراردادهای جنوب شرقی آسیا ویا اتحادیه شانگهای وغیره بسته شد که اغلب آنها و با سکنه خودو یا مردمشان نیز اختلاف عقیده اقتصادی ویا اشتغال زایی منطقه ای دارند ویا اغلب در حزبهای فرمایشی خود ودارای آرای مردمی نیستند ویانظیر دولت قرقیزستان و با تقلب انتخاباتی بالا آمده اندکه بعد از "اصلاحات گورباچفی آسیا" نهراسیده وکنترل مرزی ویا تجاری بشود که ضعف تئوریهای "سازمان تجارت جهانی " را نشان می دهد و" ویا ضعف افکار علمی صندوق بین المللی پول ویا مبادلات بانکی بین ملل آسیایی را نشان می دهد که از راه این نوع از "اتحادیه های اقتصادی بند تومانی " واقتصاد کرونا زده آسیا احیا شده ویا دوباره رونق فوری بگیرد ولی در باطن طرفدار تز اقتصادی مسکو بشوند که تز اقتصادی پوسیده دیگری داردکه ساختار اقتصادی ملل آسیایی را بهم می زند ویا نظام تجارت مابین آنها را عقب می دارد ودر مقاله بعدی ام به آن مکانیزمهای اقتصادی – سیاسی پوسیده آنها اشاره خواهم کرد وچرا که دولت تزار ویا دولت شوروی وبه اصطلاح انقلابی سابق ودولت پوتین ودر اراضی این کشور های غافل آسیای مرکزی و از 150 سال قبل وتا کنون وپادگان نظامی زده است که به غصب اراضی این اقوام آسیایی ها منجر می شود ویا ساختارهای سیاسی واقتصادی پوسیده را برآنهاتحمیل فکری ومطبوعاتی میکند ومثلا اختلاف عمیقی که مردم حنفی مذهب قیرقزستان وبا رئیس جمهور "روس زده" دارد ویابا " پارلمان روس زده دارد ویا در 15 سال اخیرداشت ویا در یکماه قبل داشت ویا در آتش زدن کاخ ریاست جمهوری اش ودر پایتخت بیشکک قیزقیزستان داشت ونشان بی محتوا بودن این نوع از پیمان نامه های امنیتی واقتصادی "تجارت چین "وبا دولت قر قیزستان است ویا از دره های عمیق جاده ابریشم قیر قیزستان را نشان می دهد که بتوانندآرام و به جوامع اروپایی کالا ببرند ولذا بیهوده وبه تجارت چین دلبسته اندوتا جمعیت فراوان چین ویاسکنه یک میلیارد واندی کارگری"ارزان " چین ورفاه اروپایی را وبرای آنان فراهم بکند ؟! ویا برای آنان اشتغال به بار بیاورد ویا آنان را واز راه اقتصاد اوراسیایی بزرگ واز بحران بیکاری 9 ماهه کرونا نجات بدهند ودر حالیک خبر ندارند که فقدان تعقل درسران دولت چین واقتصاد همه جهان را تهدید مینماید ویا سرکوب شدید سکنه بدبخت ترک ایغورستان هم وتوسط ارتش چین معضل می آفریند ویا توسط پلیس لباس شخصی دولت چین ودرشهرهای اویغورستان ومعضل می آفریند که در سالهای گذشته به شهرهای بومی آنان کوچانیده اند واقتصاد این شهر هارا را واز سکنه اصلی این استان گرفته اند وبه خویشتن داده اند ویا به این لباس شخصی های شهرهای اورمچی ویا کاشغر وغیره داده اند که از هر چند روزوقت یکبارومغازه های خود را بسته ویا در گیری خونین و با سکنه اصلی این شهرهای ترکستان شرقی بوجود می آورند ویامشکلات اداری واقتصادی وخانوادگی فراوان وبرای اقوام بدبخت ترک زبان اویغور ترک فراهم می کنند ویا برای زیر دستانشان ودر معبر انواع تقاطع های جاده ابریشم آسیایی فراهم می کنند وآنهم در وسط خاک آسیا که میلیونها ترک زبان قاره آسیا را عصبانی خواهد کرد ویا سرکوب وبرای سکنه بدبختش ودروسط جغرافیای مرکزی اتصال جاده های تجاری ویا پنج قاره جهان ونهایت بی عقلی آنهاست ویا نهایت فقدان تعقل سران دولت چین ویا دانشگاههای دولتی آن است ویابی مغزی مطبوعات چین را نشان می دهد ودر حالیکه سابقا هیچ کدام از سلسله های حکومتی گذشته چین وباسکنه اویغور واین طور برخورد نکرد معبر راه ابریشم مزبور وباز بماند ولذا این گونه معامله نکردند وتا اقتصاد تجاری مردم بدبخت چین هم خراب نشده ویا با جمعیت زیاد چین واز دستشان بیرون نرود که "دولت معاصر چین" وبا آنها چنین می کند ؟ ولذا "تز سازمان تجارت جهانی "را بهم خواهد زد واز این رو "تز یک جاده – ویک کمر بند امنیتی آسیایی شی جینگ پینگ پا نخواهد گرفت که می خواهد وبا قوم کشی آنها و"تز سازمان اقتصادی شانگهای چین "را پیش ببرد! ویا محصولاتش راو به همه ملل جهان بفرستد ویا از طریق جاده آنها صادر بکندویا یکجانبه گرایی اقتصادی آمریکایی ها بهم بزند ویا درسرکوب ونسل کشی آنهابجوید واز شدت جهل جغرافیایی خودش ویا دانشگاهیان دولتی وزیر نظرخودش واین پروژه وی نخواهد گرفت ویا به توقف کل "نظام تولیدجهان " منجر خواهد گشت! ویا به توقف تجارت ودر میان ملل مختلف جهان منجر خواهد شد که امروزه و در"تقسیم کار جهانی صنعتی " به یکدیکر وابستگی عمیقتر از گذشته یافته اند ولی با این نوع از تفکرات مالخولیایی "سران سرکوبگر دولت چین" وبهیج وجه امکان ندارد وچرا که آنان ودر تفکرات اقتصاد قرون وسطایی چین بسر می برند ومعتقد شده اند که هر ملت ودر تولید ملی خودش ویا در تجارت خودش نباید که خود کفا باشد وبلکه باید وابستگی کامل به اقتصاد چین داشته باشد وتا اشتغال جمعیت انبوه چین شاغل بمانند ویا رفاهشان فراهم بشود ولذا در پیاده کردن این تز اقتصادی واعمال غیر عاقلانه خودشان در سیاست خارجی وداخلی خود افراط انجام می دهند که تولید ملی همه جوامع جهان را بهم خواهد ریخت !ویاتجارت همه ملل جهان را وبا یکدیگر و بهم خواهد ریخت !ودر حالی که جهانیان امروزه و به همدلی وتعقل بیشتر نیاز دارند ویا در تصمیمات اقتصادی وتجاری نیاز دارن د ویا در عدم شعار دهیهای جاهلانه، نیاز دارند وبعلاوه سرمایه گذاریهای شرکتهای بزرگ جهانی را هم در این کشور بزرگ بهم خواهد ریخت ومثلاسرمایه گذاری وسیعی که گوگل ویا ماکروسافت ویا اینتل را ودر صنایع الکترونیکی این کشور کرده بود وآنها را پشیمان خواهد کرد که چرا در خاک چین ریسک کرده وبدون تعقل سرمایه گذاری نموده اند؟ و یاصاحبان صنایع دیگر پشیمان خواهند شد ؟وچرا که "مفهوم صنعتی تولید" و تنها داشتن کارگر ارزان قیمت نمی باشد وبلکه امکان فروش آن هم مطرح است ! ویا گذر دادن تجاری آن از یک جاده هم لازم است ویا فقدان مسئله آن کالا واز خاک ملل دیگر جهان هم لازم است که در جغرافیای خاک خود ومذهب وفهم فرهنگی دیگر حمل ونقل می شود ویاجزو خاک خودشان نیست ویا جزو سرزمین حزب کمونیست چین نیست ویا جزو سرزمین گا- گ – ب ،چین نمی باشد ولی رئیس جمهورمعاصرچین ویا ارتش آنان ویا سازمانها ی امنیتی چین وبا تفکرات باقی مانده از دوران مائو واین مسایل را نمی فهمند وچرا که ارتش چین ومدیرا ن اداری اش و رهبر خودشان را ودر اقتصاد دورن چین ویادر فهم اقتصاد بقیه ملل جهان وتنها با تفکرات خام ویا ناپخته یک "فوق دیپلم کتابداری" چین اداره می کنندکه چیزی در مورد اقتصاد دولتی نمی دانست ویا نظام امنیت تجارت را در یک کشور نمی دانند که چیست ؟ ویا از نظر فهم نظامی نمی دانند که چیست؟ ویا چه وظایف قانونی بعهده آنهاست؟ ویا چه وظایفی در مورد انتشار عقاید اقتصادی دارند ؟ویا در نشر مطبوعاتی ودانشگاهی ویا در فهم مدرن وظایف نظامیان دارند که به وظایف حقوقی واداری ارتشیان چین مربوط نمی شود ولی با عضویت احمقانه اشان ودر حزب کمونیست چین واین نوع ازآموزشهای عقیدتی را اخذ غیر عقلانی کرده ویا جامعه پذیر شده وسپس درجه نظامی گرفته اند که ارتش چین را وبیک ارتش قرون وسطایی جهان عقب رانده است که اقتصاد مردم بدبخت چین رافلج بکند وهمچنان در دوره سی وچند ساله حکومت مائو هم فلج کرد واز تفکرات اقتصاد دولتی وی تبعیت کرده وبه روستاهای عقب انده وفقر زده جهان کشاندند واکنون هم انتظار دارند که تفکرات عقب مانده اقتصادی خود را وبه بقیه ملل جهان هم بقبولاند ویا 202 ملت جهان وتفکرات عاقلانه خویش را ازمفهوم اقتصاد رها کرده وبرعکس واز تفکرات اقتصادی مائو تبعیت بکنند وتا رفاه به جامعه فرانسه بیاید؟ ویارفاه به ایران ویابه اندونزی ویا به اتریش وغیره بیاوردکه تفکرات احمقانه ای می باشد که ارتش چین 72 سال است که آن را یدک می کشد ولذا رژه رفتن احمانه در برابر مائو ویا عکس او وسرکوب واعدام مخالفان عقیدتی او وتنها تفکرات عقب مانده اقتصاد مائو راقبول دارد ویا آنها را کریسمائئ وآسمانی کرده ولذا کسی در چین ویا در خارج چین وحق زیر سوال بردن عقاید سیاسی ویا اقتصادی وی را ندارند والا با اعدام و حبس وشکنجه واخراج گا گ- ب ای آنان روبرو می شوند وکاری که با صدها هزار دانشجوی دانشگاههای چین کردند ویابا نویسندگان اهل نظر مطبوعات ویابا دبیران باسواد دبیرستانهای چین کردند ومثلا آنها را واز درس دادن درمدرسه ودر 72 سال گذشته برکنار کرده وبه کار اجباری ودر مزرعه ها وادار به کار زراعت کردند که دست از عقایدش بر دارد وترفندی که در تفکرات ارتشیان جوامع دیگر جهان وجود ندارد وبجز ازچین وروسیهکه نهادینه شده است و می خواهندکه به تفکرات بقیه ملل جهان نیز بقبولانند وهمین نوع از تفکرات پوچ در باره وظایف یک فرد نظامی و عدم فرقِ یک ارتش اید ئولوژیک وبا فرق یک " ارتش حرفه ای را بوجود می آورد که مردم اهم ز ترس آنان حرفه ها ویا مشاغل مفید را انتخاب نکنند وبلکه مدل اقتصاد چینی را وبه 72 سال گذشته برگردانند ویا احمقانه ترین تفکرات اقتصاد بشری تبدیل بکنند وعیب این شیوه تفکر نظامیان در درون سران حزب کمونیست چین هم ودر 72 سال گذشته نیز همیشه مورد بحث بوده وآنرا مانع اصلی رشد اقتصادی بهینه چین می دیدند که بخاطر ارتش ایدئولوژیک بودن ویا ارتش خلقی بودن آنانست! ولذا معتقد بودند که اگر معیارهای ارتش ایدئو لوژیک چین کنارگذاشته نشود ویا معیارهای ارتش حرفه ای را یاد نگیرند ویا فهم فرهنگی آنرا و در حفظ وحدت اقتصادی شهرهای یک جامعه را یاد نگیرند اقتصاد چین دچار مشکل می شود ویااگر به فرهنگ نظامی حرفه ای فرهنگ پذیر ویا جامعه پذیر نشوند واقتصاد مردم انبوه چین ویافقر ومحرومیت چینی ها حل نخواهد شد! وبعلاوه به وحدت اقتصادی وهمکاری اقتصادی با ملل همجوارهم منجر نشده ویا با بقیه ملل قاره ها نیز نایل نخواهند آمد ولی هر وقت که بحث این نوع از عیوب ارتش بمیان می آمد ویا عیب سیستم سیاسی ونظامی چین ودر بحث های درون حزبی سران چین مطرح می گشت ومی خواستند که به میان بقیه افراد جامعه هم بکشانند وفورا با تصفیه آن افراد بحث کننده حزب کمونیست چین روبرومی شد ویا اعضای ارتش چین ویا اعضای دولت ومدیران شهرها تصفیه می شدند وهمین امر ،مدیریت دیوانسالاری واداری ویا نظامی ویا تجاری وبرنامه ریزی منطقه های شرکتهای معاصر چین را به قرون وسطی عقب می راند ولی چینی ها ودر ادعای تمدن معاصر چینی خودگزافه گو هستند و به ملل دیگر جهان ودر مورد جمهوریت نظام خود دروغ می گویند ونام این نوع از سیستم سیاسی آنان و" خاقانیسم قرون وسطاِیی " است واز طریق مطبوعات چاپلوس ودستمال بدست خود ویا چاپلوس صفت خود " وارونه نشان داده شده و"دموکراسی مردمی" نامیده شده ویا "اقتصاد دولتی " واقتصاد مدرن " و"اقتصاد فقر زدایی کننده طبقاتی" جار زده می شود ویا سازماندهی ارتش آن کشور نیز نظامیان برتر نامیده می شوند که این نوع از تئوریهای اقتصادی سران دولت سابق خود را وبه زور تفنگ وبه یک میلیارد وسیصد میلیون انسان محتاج تحمیل می کنند وآنان که به لقمه ای نان احتیاج دارند واگر هم قبول نکنند باید از گرسنگی بمیرند ویااگر در پذیرش آن شیوه مدیریت شهری واداری وفنی حکام گمارده شده بر شهرهای معاصرچین ،شک کنند ویا چون وچرا بکنند ویا عیب جزیی به آن سیستم اداری چین بشمارندوفوراسر وکار آنان با اوردوگاههای کار اجباری خواهد بود ونحوه سازماندهی اداری ویا شرکتی ویادانشگاهی تمدن معاصر چین وچنین پدیده ای می باشد ویا براساس چنین تئوری اقتصادی وفرهنگی وازشیوه "معیشت بشری"نهاده شده است ویا " شیوه معاش مفید اقتصادی" را نمی پذیرد ویا" نهاد سازیهای اداری " 72 ساله گذشته را کنار نمی نهد وبلکه وبرای همه بشریت هم وبعنوان سوغات پیشرفته فرهنگ وتمدن چین عرضه میشودوعده ای هم به آن " ایده سازیها" (به، به) ویا ( چه، چه )می گویند! ولذا منطق واستدلال ویا دانشگاه وآموزش ویا مدرسه رفتن ودر جامعه معاصر چین بی معنامی باشد !وتئوری احمقانه ای که "نهالش " واز طریق طرز "اندیشه روسها" وارد تمدن آسیایی ها شد ولی کاشت وآبیاری ویا بزرگ کردنش و برای بشریت وتوسط "مدیران تمدن سازچینی " انجام می گیرد که امروزه معلم وآموزگار بشر شده اند که انواع نظامهای اداری ویا نظامی ومدیریت شهری وخانودگی وصنعتی 5 میلیارد " بشر آسیایی " خود را از آنان بگیرند ودر جوامع خودشان هم اشاعه بدهند! وکسی هم نمی تواند که از آنها بپرسد که " این مدل اداری وشرکت های خود را وازکجا آورده اید؟!که در دروس دانشگاهی وعلوم مدیریت اداری 200 ساله اخیر بشری وجود ندارد؟ و چرا فکر می کنید که مائو پیشرفته تر از کنفسیوس اندیشه می کرد که چنین نهادهای عظیم اداری ونظامی را وبرای سکنه کثیر چینی ها نساخته بود ولی مائو توانست ؟ ویا در کدام یک از دروس تحصیلات فوق دیپلم کتابداری مائو وجود داشت که "روش برخورد بهینهو با اقوام گوناگون جهان وچنین باید باشد، که اکنون ،ارتش معاصر چین وبه آن رهنمود هایش عمل می نمایند ؟ ویا به چه دلیل فلسسفی وبه رهنمودها فوق بشری او عمل می کنند ومثلا دبیر برخی از دبیرستانها چین راو از شغل تدریس نهی کرده وبه شغل زراعت در روستا هابفرستند ؟ ویااین "مد ل اجتماعی "ساخته شده چین معاصرو در کدامیک از تمدنهای گذشته ویا جدید بشری وجود داردکه چینی ها رواج می دهند ؟وحداقل یک مورد را وبعنوان مثال وبجزاز خود چین معاصر وبرای ما بشمارند! ویا چرا چهار تانک جنگی چینی را راو به سراغ یک دانشجوی چینی وتنهامی فرستند که عکس وتصورآن صحنه ودر میدان تیان مین پکن هنوز وجود دارد؟ودانشجویی که حاضر بود که به زیر هر چهار تانک برود ولی حداقل استدلالش را ودرمورد عیوب دانشگاههای پکن به نظامیان بگویدویا به چه دلیل عقلانیت سیاسی انتخاب رئیس جمهور وبه روش انقلاب فرانسه را در چین کنار گذاشته اند ومدل دیکتاتوری را "دموکراسی چینی" نشان می دهند ؟ ورای دادن به رئیس جمهور راودر پای صندوق رای راو " دموکراسی غربی فاسد "نامیده ولی انتخاب رئیس جمهور چین وبه روش حزبی را رواج می دهند که مبتنی بر انتخاب آگاهانه وتعقل آمیز افراد چینی نمی باشد وبلکه تنها شرطش ورود به حزب کمونیست وجامعه پذیری وحرف شنوی تام ودر برابردستورات مافوق حزبی خودشان است ودر ازای "رانت اداری "گرفتن می باشد و بعلاوه اینکهبا عضویت حزبی مزبور و حق پیشنهاد دادن اداری ویا حتی اقتصادی ویا منطقه ای را هم ندارند ویادر ازای همان مزایای پنهانی وپرسش تعقلی را واز خود دور کرده اند؟ ویاموکول کرد ن تمامیت آن پیشنهادها ویا نقدها ویا قضاوتهای منصفانه وبه کسی که قبلابه او وبعنوان رئیسش نگاه می کند ،ویا محرمانه برایش تعیین کرده اندویا حضور یافتن در جلو دور بین ودروغ گفتن به بقیه ودرمورد تصمیمات اداری وشرکتی مافوقان حزبی خودشان می باشد ویوسف افتخاری که مدتی فریب این قبیل از افراد را خورده بود وجزو کمونیست های ایران شده بود وبهمین لحاظ هم ودهها سال ودر میان انواع کشورهای کمونیست آسیایی زندگی کرده بود وهمه تجربه های خودش را ویا خاطراتش را ودرمورد انواع سازمانهای اداری بلوک شرق جمع بندی کرده ویادر مورد وضع کلانتریها ویا دانشگاهها ویا محافل مطبوعاتی وروشنفکری ونظامی این نوع از جوامع آسیایی کمونیستی جمع بندی کرده ودر یک جمله خلاصه کرده است وآنرا در کتاب خاطراتش نوشته است ودر این باره می گوید که : من در طول سی الی 40 سال زندگی ام ودر میان آنهاو فقط یک چیز را در میان انها دیدم وآن هم مفهوم " حزب پاداش ایسم " است که به آن خووخصلت عادت فرهنگی کرده اندوحزب کمونست در میان آنان نیست وبهمین دلیل است که چین هم مفهوم سیاسی ریاست جمهوری ویا حزب ویاطبقه کارگر ویاانقلاب ویا انقلاب فرهنگی را وازگونه کرده واصلا نمی شناسند که چه پدیده ای می باشند؟ وبعلاوه این نوع از مفاهیم ویا توجه به آن مفاهیم نیز و در تمدن چند هزار ساله قدیمی چینی ها هم قبلا نبوده ویادر طول 72 سال گذشته هم نبوده وهنوز هم نمی دانند وفقط "لباس نوین فرانسوی پوشاندن "وبه نهادهای قرون وسطایی تمدن چینی ها می باشد که به خورد نویسندگان جوامع دیگر داده اند ویا مطبوعات احمق چینی هاویا چاپخانه هایش انجام داده اند که می خواهند به افراد تحصیل کرده جوامع دیگربقبولانند که باسوادتر از بقیه می باشند ومتاسفاتا بحال هم از بی خبری این نوع از جوامع از وضع داخلی وعدم درزاطلاعات واخبارکشور خود وبه کشورهای دیگرجهان وضربه به کشورهای دیگر هم زده اند که کمترین کتابهای جهان را در مورد چین نوشته شده اند فقط با مادوکیف چینی آشنا می شوند ولذا تابحال قالب های بشری را خراب کرده اند وبعلاوه این معضل بی خبری هم امروزه بیشتر شده است وعلتش آنست که اکثر مردم آسیا وتمدن ویانظام اداری ویافرهنگ معاصر چین را وفقط از روی مداد چینی خود می شناسند ویا از گزارشگری خام یک خبرنگار جوان وجویای کارمی شناسد که نمیداندکشور چین کجاست ؟ ویااز سخن گفتن یک حاجی بازاری "وراج وپرحرف " در تلویزیون می شناسد که از وادارت ویاصادراتش به "چین "داد سخن می دهند ولذا از این راه ها "ذهنیت فرهنگی اقوام متمدن تر آ سیا را هم خراب می کنند ویا نظام فرهنگی خانواده های ایرانی را بهم می زنند!! ویا الگو گیر ی از نظام اداری احمقانه چین معاصر رارواج داده ویا بر "معیوب سازی نظام اداری ایرانیان" هم توصیه می کنند وبدون آنکه در این گونه از "وراجی های رسانه ای خود" کتاب ویامقاله ویاگزارش مستند هم بخوانند ویا از فرهنگ گذشته ویا جدید چین وروس مطلع باشند وسپس صحبت بکنند که با اقوام دیگر آسیایی وچگونه رفتار کرده اند؟ویا چگونه ودر تخریب فرهنگ آسیایی ها می کوشندویا در وراجی های خود وبه مطالب افراد صاحب نظری ومثل ابن بطوطه ویا مارکوپلوتوجه بکنند که مدتها در این کشور بودند ویا به نظرات یوسف افتخاری ویانویسنده های مورخ باسوادی نظیر مولف کتاب ظفر نامه یزدی ویا نویسنده عالم آرای نادری توجه کنند ویا به گزارش مایا وانگ وپژوهشگر حقوق بشر ودرامور چین سازمان ملل توجه بکنند وبدانند که چین قدیمی چه بوده؟ ویا اکنون ودر قرن 21 هم وتمدن چه چیزی ازآب بیرون آمده است ؟ویا چه فرقی باایام سابق کرده است ؟ ومثلا منظورچینی ها را واز تانک بردن بر روی دانشجویان دانشگاهای پکن وشانگهای وشهرهای دیگر را بفمند؟ که به جوامع دیگر همسرایت می دهند وتا چنین رفتارهایی راو با قشر دانشجویان بکنند وفرضا رئیس دانشگاه تهران هم ویاریاست صنعتی شریف هم و با دانشجویان این دانشگاه وچنین معامله ای را بکنند ؟ ویا پرسنل سازمان برنامه ایران هم ودر برخورد با عمران وتوسعه منطقه ای استانهای ایران ونظیر رفتار مسئولان برنامه ریزی منطقه ای استان سین کیانک چین عمل بکنند؟ ودر آن صورت نتیجه بهتر می گیرند ؟ وبهمین دلیل می باشد که این جانب وبرای عبرت گرفتن این نوع از "وراجان تلویزیونی " جوامع مختلف وبخشی از گزارش مایا وانگ وبه سازمان عفو بین الملل راودر موردفرهنگ چینی ها را ذکرمی کنم که درمورد ابتذال جاسوسی چینی هاست که در مورد خانواده های اویغوری بدبخت وزیر دستان اداری ترکستان شرقی چین خود انجام می دهند ویا چه کارهایی ودر قرن 21ا ودر مورد آنان انجام می دهند؟ که شبیه فرهنگ جاسوسی آنان در 8 قرن قبل می باشد که ابن بطوطه ودر کتابش واز آنها ذکر کرده است ویا مارکوپلو که به شهرهای خاقان قدیمی چین رفته بود ونظیر همین نوع از جاسوسی فرزند از پدر ویا یک خویشاوند واز خویشاوند دیگررا ذکر می کند ویا سایر ابتذالهای خانودگی را که دیده است ومثلا در سفرنامه مارکوپلوه وبه نظام فرهنگی ابتذال خانواده های چینی ودر شهرهای "ایالت تانگوت" و "شهرکامول" چینی وغیره اشاره می کند که در صفحات 60 الی 69 سفرنامه اش آورده است ودر حالیکه ماها تصور می کنیم که افراد بی فرهنگ آسیا فقط مغولها می باشند ولی مغولهای آن دوران هم وبا این قبیل از امور مخالف بودند ونمی خواستند که مسایل مزبور وجزو فرهنگ قبیله آی آنان بشود! وبه همین دلیل مارکوپلو ذکر می کند که : منگوقاآن مغول هم با این قبیل از رفتار های چینی ها مخالف بود. ومتاسفانه همان مغولان وامروزه در زیر دست حکومت پکن افتاده اند که تعدادی از آنان در شهر پکن زندگی میکنند وتعدادی دیگرهم و در شهرهای شمالی تر پکن که استان مغولستان چین می باشد وبرخی نیز تحت کنترل روسها ومغولستان خارجی آسیارا تشکیل می دهند ومتاسفانه تحت "سیستم امنیتی "این دو کشور ونمی توانندکه به فرهنگ آفرینی چینها اعتراض بکنند ولی آن رفتارها را ودر فرهنگ خانوادگی وقبیله ای خود زشت می شماردند که در گزارش مارکوپلو آمده است ، ولی چینی های معاصر واز برکت رواج مداد چینی خود ویاشیکی موبایل هواوی چینی خود واین نوع از فرهنگ قبیله ای قرون وسطایی خود را هم "جهانی سازی" می کنند وبه فرزندان اقوام دیگر آسیایی هم "سرایت فرهنگی" می دهندکه چطور با موبایل های هواوی دوربین دار خود چکار ها که نکنند ؟ ویا چطور از روابط جنسی محرمانه پدر ومادر خود هم " جاسوسی جنسی " بکنند ودر شبکه های اجتماعی نوین بگذارن د وتا از این راه پول کفش وکیف چینی خود را در بیاورند وبلایی است که مایا وانگ فکر می کند که حقوق بشر وفقط در میان اقوام اویغور زیر پا گذاشته می شود که به محتوا ی گزارش او در مورد نقض حقوق اویغور ها اشاره دارد وتوجه ندارد که چینی ها وبا بی فرهنگی خود ،و"حقوق بشر"جوامع دیگر راهم زیر پا گذاشته اند که باعث بهم خوردن اغلب زناشویی های جوامع دیگر می شوند! ویا در ساخت وساز احمقانه این نوع از موبایل های دوربین دارخود و به فرهنگ جوامع مسلمان ومسیحی هم ضربه زده اند ویا بدلیل بی سوادی عمیق خود توجه ندارند که قران وحداقل در 15ایه سوره نسا ء( یعنی سوره زن ) ویا سوره طلاق وغیره خود وفرهنگ حقوقی نظام ازدواج حد اقل 53 کشور مسلمان آسیایی ویا آفریقایی راتعیین وترسیم کرده است ویا در توافق حقوقی دفترخانه ازدواج رسمی تعیین کرده است که رعایت نظام حقوقی طرفین را بکنند ویا افراد کنترل کننده جامعه هم به ان توجه کنند وهمین طور غیر از معیارهای دین اسلام و فرهنگ مسحیت اروپایی هم وخریدوفروش دوربینهای هواوی چین را منع شرعی می کند ویا در انجیل ونظیر قران منع شده است ولی در فرهنگ چین وروس که معتقدند ایدئدلوژی تشکیل دولت ویا ارتش اشان وباید از نظام الحادی از نشات بگیرد ولذا رعایت فرهنگ قران ویا انجیل ویا اوستا وحتی دین هندی و دالایی لاما هم لازم نیست ویا ارزش ندارد وزیرا به نظر مائو چینی وقدرت دولتشان وتنها از لوله تفنگ بیرون می آید واحمقانه تر از عنصر فرهنگی ساخت وساز موبایل های "هواوی چینی" مزبور وواژه" ارتش خلقی چین " است وبخاطر آنکه همه سران ارتش آنها درجه کیلویی گرفته اند وسواد وفهم درک نظامی آنر ا ندارند که فرق "ارتش حرفه ای"و " ارتش ایدئولوژیک وخلقی" را بفهمند که ساخت وساز اولی برای حفظ وحدت جغرافیایی یک کشورمی باشد ویا جهت جمع کردن مذاهب گوناگون یک کشوروزیر ستادنظامی مرکزی یک ارتش است که میل به جدایی آنان از هم کم بشود ویا با تدبیر حل بشود د ویا انواع طرزفکرهای گوناگون بتوانند که در یک کشور ودر کنار هم زندگی بکنند ویا سکنه استانای مختلف المذهب ومختلف الاقوام یک کشور هم ودر درون یک جغرافیای واحد یک کشور"حفظ مدبرانه" بشوند ولذا حرفه ای ماندن وبی طرف ماندن "ساختار ارتش" واز تنشهای مذاهب آن جامعه ویااز فرقه های گوناگون آن کشور واین نوع وحدت اقوام کشور مزبور را حفظ بکند وبرعکس " معنای ارتش خلقی چین "آنست که مبنای تشکیل ارتش چین ویا درجه گرفتن آنان واساس دیگری داشته باشد ویا دفاع جانانه از "مرام ایدئولوژی الحادی فرقه کمونیزم" آن کشورباشد ویا بضرر مذاهب واقوام مختلف العقیده ان کشورباشد ویاسرکوب هر فرد ویا هر جمع باشد که حکومت آن ایدئولوژی را وبر دوایر سیاسی واقتصادی کشور چین رااستدلالی نمی پذیرد ولذا همین نوع از عنوان تابلوهای پادگانهایشان وآنها را به درگیری با 7 الی 8 اید ئولوژی ومذاهب گوناگون داخل کشور چین خواهد کشاند ودر خارج کشور هم با اید ئولوژی اسلام حنفی چندین کشور همسایه اش در گیری فرقه ای خواهد شد وزیرا مذاهب آسمانی ومذهب کنونی چینهای راوطبق متون قران و "روش الحادی" می بیند وجهاد با آنرا واجب شرعی برای خود ویا خویشاوندانش دانسته که در کوهستانهای ودره های عمیق آسیای مرکزی ویا سه مرزکوهستانی چین ودر دست پیروان اسلام حنفی ویا لامائیسم است ودره های جنب پاسگاهای نظامی مرزی چین ودر دست آنهاست وانشعابات تمامی جاده های راه ابریشم شهرهای آسیائی از کوهستانهای بلند مزبور وادره های عمیق ویا صحرای مخوف تکله ماکان وصحرای گبی وتساید ام آنها می گذرد وبعلاوه کوههای بلندپامیرتاجیکستان که انرا بام دنیا می خوانند ویا کوهستانهای بلندبا قله های 7500متری تیان شان قرقیزستان وترکستان شرقی ویا کوههای بلند قراقروم کشمیرمسلمان حنفی پاکستان ویا کوههای بلندودره هندو کش طالبان افغانستان ویا کوههای مرتفع التون شان وکونلون ترکستان شرقی ودر دست این اقوام مسلمان حنفی کوهستان نشین است که همه جاده های مسیر جاده ابریشم ملل اروپایی به آسیا ویا به تجارتخانه های اتحادیه شانگهای ویا کامیونهای تجارت جهانی اشان مجبورند که از کوهستانها ودره های بلندترین قله های پنج قاره جهان است ویا دهکده های این اقوام مخالف باچین وبا ایدئولوژی لا مائیسممبارز ودر استانهای تبت ویا نپال وبوتان وبا ارتفاعات همالیا وقله اورست 8848 متری اش ودر دستان آنان می باشد واز دهلیز این کوهستانهاست که کالای اروپایی باید به شهر شانگهای چین ویاب شهر شانتون ویا پکن وهنگ گنگ برود و تا 3/1میلیارد کارگر چینی شاغل بشوند؟ ود رحالیکه وبعد از پیدایش "تز خصوصی سازی" ویا "تجارت با ملل مختلف جهان " و هنوز دولت الحادی چین ویا پلیس سیاسی چین وهنوز عقایدش را در مورد کشتار این نوع از مرز نشینان کثیر وکوهستانی خودو عوض نکرده است ویا هنوزو بعد از سال1980 م واقدام به قوم کشی این اقوام مسلمان وخویشاوند با یکدگر می کندتا با کشتار انها وجاده های ابریشم مزبور را واز دست آنها بگیردویا اقتصاد پولشویانه خود را وبا کمک پوتین و به کشورهای اروپایی ویا به شهرهای دیگر آسیایی وصل بکند ودر حالی که خویشاوندان قومی آنان ودر کوهستان هستند ویا همگی از دین حنفی مسلمان تبعیت می کنند ویا همگی در مرزهای نزدیک بهم وهمجوارکوهستانهای چند کشورافراطی همسایه زندگی می کنندونظیر لشکر طیبه کشمیر پاکستان ویا طالبان افغانستان ویا اویغور ترکستان شرقی ویا افراطی های حنفی مذهب پامیر تاجیکستان ویا قرقیز های افراطی وحنفی مذهب وضد روسی هستند که در دره های تیان شان قیرقیرستان می باشند و 150 سال است که با روسها می جنگند ویا بخاطر اشغال سرزمین آنها می جنگندویا افراطی های تبت که در دره های کوه اورست همالیا قرار دارن د که چسبیده به کوهستانهای پنج قوم مسلمان جنگجوی خویشاوند وهمخون وهمجوار می باشند وفدائیان لامائیسم تبت نیز با پلیس سیاسی چین بشدت مخالف می باشند ومعتقدند که چین وبعد از جنگ جهانی دوم وکشور آنان را اشغال کرده اند وبخشی از جاده مسیر تجارت ابریشم چینیی ها وبه دول جنوبی اسیا و ازمعبر اراضی افراطی های تبت ودر اسیای مرکزی می گذزد ولذا کار احمقانه ارتش چین ودر قوم کشی افراد کناره های جاده ابریشم وبرانگیختن عناد قومی آنان می باشد که از تجزیه وتحلیل بی مغزانه آن دست برنمی دارند وبعلاوه این اقوام مخالف چین هم ودر کشورهای متفرق قرار دارند ولذا باید با نسل کشی کامل آنان تجارت جهانی خود را پیش ببردکه ممکن نمی باشد ولذا جنایت کردن توام با قساوت آنان ودر 31 سال گذشته هم و کم کم اثرات خود رانشان می دهد ویا در نابود کردن تجارت جهانی آنان واز طریق جاده های کوهستانی جاده ابریشم آسیایی نشان می دهد ککه وزیران تجارت جهانی وبی خبر از جغرافیای جاده ابریشموچیزی در مورد آن نمی پرسند ویا وزیران امور خارجه وبی خبر از جغرافیای سیاسی آسیا واز معضل آفرینی آن غافلند ویا در جلسات میوه وشیرینی و با خبری ودر اتحادیه شانگهای جمع می شوند ونمی دانند که کلیه جاده های ابریشم آسیابه بحران کشانده می شود ویا با سیاست احمقانه پلیس چینی بسته می شود وکشورهای مختلف جهان وبرای تجارت چند جانبه گرایانه خود وفقط باید کالای خود را وبا هواپیما واز بالای کوههای 7500الی 8500متری اورست ویا تیان شان ویا پامیر وقراقروم وهندوکش وبه خاک چسن بفرستند ازویا از سوماتری اندونزی وتایلند به اروپا ببرند ویاکالای آلمانی وبلژیکی واز راه پل هوایی به شانگهای چین برود و عیب بزرگ جاده ابریشم آسیا آنست که از وسط از دره های عمیق این کوهستانهای بزرگ می گذرد که در پنج قاره جهان نظیر ندارد و به درد تجارت جهانی نمی خورد ویاجهت حرکت کالایی کامیونها ودردره های آن نمی خورد که وزرای خارجه جهان و برای باز ماندنش و به ملاقاتهای همدیگر می روند وبلکه برای تجارت جهانی آینده می بایست که پیشرفته تر فکر می کردند وقبل از تاسیس اتحادیه شانگهای واوراسیای خود وبه فکر جاده کشی هوایی می افتادند ویا به تاسیس "هوا بری تجاری "می پرداختند وچراکه جاده ابریشم وبدرد تجارت 800 سال قبل می خورد که عصر شتر وقاطر بود که وزرای راه وترابری 200 کشور جهان به آن نیاندیشیده اندویا بدون اندیشه می خواهند که تجارت جهانی چند جانبه گرایانه خود را و بایکدیگر واز طریق این کوهستانهای بلند آسیا،براه اندازندکه با کشتار قومی توام با زرنگی ارتش چین می باشد که از اقوام بدبخت این گونه کوهستانهای بلند آسیا بعمل می اورد تا جاده مزبور باز بماند یا به" جاده جهانی سازی "کالاهای چینی خود برساند و به اروپا وروسیه وخاور میانه واروپای شرقی جنس بفرستد ولی بدلیل بیسوادی روسای اقتصاد شانگهای ونسبت به مفهوم "جاده تجاری" ودیگر بدرد تجارت مابین دول اسیا ها نمی خورد که بخاطر آن جادهو بسیاری از اقوام بدبخت آن واز سوی ارتش چین قتل عام بشوند وبعلاوه دوستان مذاکره کننده با آنان هم ودر اقتصاد شانگهای هم وبه دولت چین نمی گویند که اول این جاده آسیایی ها را وبا اعمال بی مغزانه ارتش خود ناامن نسازید وسپس با ماها قرار داد شانگهای را ببندید و هنوز اقتصادجوامع ما از شر ویروس کرونای شما ها نجات نیافته است که غایله کوهستانهای چین را می آفریند ویا ادامه می دهید ولطفا برای تجارت ماها وبا شهر شانگهای چین واول یک پل هوایی تجاری بکشید وسپس به ماها زنگ بزنید ومتاسفانه ارتش چین وبا بیسوادی بیش از انداه خود وبا کشتن سکنه بدبخت این ناحیه که قوم وخویش فراوان ودر کوهستانها و دره های آن دارند و چنان کینه وعداوت عمیقی ودر دل قبایل مرزهای کوهستانی خود آفریده است که به این زودی ها حل نخواهد شد ویا از دل آنان بیرون نخواهد رفت که تجارت با ملل مختلف جهان واز طریق مرزهای جنوب غربی چین وبرای ملتی فراهم باشد وهمچنین مرزهای شمال غربی چین هم وبدیلیل کینه اقوام مغولستان ودور بود ن از معبر های اصلی وبیهوده زئوگرافیکی اش و به درد تجارت جهانی نمی خورد وحتی اگر بخواهد که با همدستی پوتین هم وبقیه شهرهای آنا نرا هم بمباران بکنند وباز اقوام مزبور کوهستان نشین کامل خواهند شد وشهر ها ی نیمه ویران خود را رها کرده ودر شکاف کوهستانهای بلند آسیا زندگی خواهند کرد که از دوران آباء واجدادی خود ودر آنها زندگی می کردند وبزرگترین حماقت ارتش چین ودر آنست که بعد از جنگ دوم جهانی واداره این مرزهای شمال غربی وغربی ویاجنوبی کوهستانی بلند آسیا راو با بیمغزی خود به عهده خود گرفتند ویا در سال 1949 م ویا در پایان جنگ جهانی واز ارتش متفین قبول کردندکه از اداره آن عاجزند که به دلیل آنکه طولانی ترین کردن جغرافای خود و مرزهای سه گوشه چین خود را کوهستانی کردند ویا پاسگاههای نظامی وقوای ارتش چین خود درشکاف دره های خطرناک این مرز طولانی کوهستانی چین وبا انبوه جمعیت جویای کار خود خود پر کردند که شغل نظامی می خواستند و همسایه با سکنه دهات این مرزهای طولانی وکوهستانی وبلند اسیا شدند که همگی از دوقوم متضاد حنفی مسلمان ویا لامائسیم هستند که از قدیم با چینی ها دشمن بودند ویا ازاقوام کوهستانهای تبت ونپال وبوتان هستند که مرزهای خطرناک کوهستانهای همالیایی چین بوده ودر مرز های جنوب غربی چین قرار ودر کنار پاسگهاهای نظامی مرزی چین مزبور هم سکنه دهات مرزی قرار داند ولی با فتوای دالایی لاما که چین را استعمار گر جدید می داند ومشکل برای خود افریدند ونظیر مسلمانان حنفی وبا نظامیان پاسگاههای مرزی چین دشمن خونی هستند وچین تقصیر دشمنی آنها وباخودوبه دولت هندوستان نسبت می دهد کهتنها مزرکوچکی ودر بالای بنگلادش باکشور چین دارد ولی چین بخاطرمذهب دالایی لاما ضربه خواهد خود که سال به سال طرفداران بیشتر می یابد ونمی بایست که درسال 1949م وخاک تبت را از متفین تحویل می گرفت ویا بارها انها را در شهر لهاسا وغیره کشتار می کرد ویا با مذهب هندوهمسایه می شد که پیروان زیاد در آسیا دارد وبعلاوه امتدادمرزهای همالیایی مزبور وبطرف جنوب شرقی اسیا هم چین ومقدار بسیار ندک مرزی ودر در ناحیه جنگلی جنوبی خود وبا سه کشور میانمار ویا لائوس وویتنام داردکه تا حدودی پاسگاههای نظامی امن وکم درد سرو برای چین می باشند ولی برخی اختلافها هم با دول مزبور دارد وتنها مرزهای دریایی شرق چین می باشد که مرزهای نیمه امن هستند که انرژی زیادی از ارتش چین هم می کاهند ومثلا 14بندرتجاری مهم منطقه آزاد شرق چین ودرناحیه مرزهای ساحلی چین می باشند که جمهیت چین در این نواحی استقرار دارد ومثلا دربندرهای سواحل دریای زرد چین ویا دریای چین جنوبی قرار دارند ویانیروی دریایی چین راهم و به چالش عمیق می کشانند ودر این مرزهای دریایی چین هم هم نیروی دریایی چین با قوای مسلح ژاپن وکره جنوبی وارتش تایوان درگیری دارد و بعلاوه مقدار زیادی اختلاف هم ودر مرز دریایی خود وبا سکنه هنگ گنگ وماکائو ودولت فلیپین وگاهی هم با ویتنام دارد وتنها مرزآرام چین ودر چهار طرف خاکش وناحیه کوچکی می باشد با روسیه همسایه خاکی شده است که بخاطر رفاقت ایدئولوژیکی آن دو کمتر اختلاف دارند ولی خطرناکترین مرزهای چین ومرزهای کوهستانی وطولانی اش با آسیای مرکزی مسلمان نشین می باشد که همگی در چند کشور مزبور واقوام مسلمان حنفی مذهب کوهستانی هستند که اغلب دهکده های کوهستانی دارند ولذا اداره پاسگاهای نظامی مرزهای چهارگانه چین وانرژی زیادی واز ارتش چین می برد ویا تعقل وتدابیر استراتژیک عمیق می طلبد که ارتش چین وبه دلیل بی سوادی عمیق خود قادر به اداره چنین مرزهای طولانی خود نمی باشد وکشتارشان ودر ناحیه جاده ابریشم که اساس اشتغال سکنه کثیر چین می باشد و نشانه اشتباهات عمیق نظامی آنان است ولقمه بزرگی می باشد که از گلوی چین پائین نخواهد رفت وبهمین دلیل بود که از 2550سالقبل که تمدن چین بوجود امد هیچ کدام ار امپراطوران سابق سلسله های حکومتی چین واین قدر بی مغزی نکرده بودند که اداره این همه پاسگاههای نظامی وکثیر کوهستانی ناحیه غربی چین راو به عهده ارتشهای خود بگذارند ولذا همیشه مرزی ناحیه غربی خود ودر آنطرف شرق ریگزارهای تکله ماکان ویا صحرای گبی مغولستان ویا صحرای تساید ام قرار داده بودند که مساحت ریگزارهای مزبور ویاکم جمعیت مزبور که نصف خاک کنونی چین را تشکیل می دهد وبرای دفاع نظامی اشان مفید تر از الان بود که دهکده هاویا شهرهای اندکی و در آن چند صحرا بو د ودر ان سوی ریگزارهای سه گانه و اقوام چینی نژاد زندگی می کردند وبه این طرف نمی آمدند وتا در گیری با سکنه کوهستانهای بلند منطقه مسلمان نشین آسیای مرکزی پیدا بکنند ویا با اقوام شمالی کوهای هیمالیا در گیری بیابند ویا مقدار زیادی پاسگاه نظامی خطرناک ودر دره های خطرناک وسط آسیا بزنند وهزینه زیاد برای نگداری انها براقوام جهانی تحمیل کنند وجاده تجارت ابریشم چین وفقط جاده کوچک شرق صحرای تکله ماکان وصحرای گبی وتساید ام می گذشت ودر مرزهای شمالی خود با اقوام مغولستان وبجای پاسگاه نظامی خود وفقط دیوار بزرگ چین را کشیده بودند ولی از بی عقلی مائو بود که دانش نظامی نداشت وصرفا یک فوق دیپلم کتابداری داشت که در سال 1949م وبدون اندیشه وتدبیر سیستم اداره مالی وجانی ونظامی این همه پاسگاه نظامی خطرناک کوهستانی راو به عهده ارتش خلقی چین گذاشت کههمگی کیلویی درجه نظامی گرفته بودند وصرفا حوزه ریگزارهای مزبور راو بخاطر قدرت طلبی های بیش از اندازه خود گرفتند وپیروان بی مغز بعدی اشان هم فکر می کنندکه با تخریب چند شهر غرب تکله ماکان واویغور نشین ومی توانند که کوهستانهای خطرناک وسط آسیا را اداره بکنند ویا در این راه واز بیعقلی های پوتین کمک بگیرند ویا با کمگ همدیگر دهلیزواخان وسط دوکشور پاکستان وافغانستان راداره بکنند که به شهر کاشغر ها وصل می باشد ویا جهت سلطه برتجارت شهرهای آسیایی ودر ست خود نگه دارند ولذا برای نگهداری دهلیز واخان هم با ارتش طالبان وافراطی های پاکستان وتاجیکستان درگیر شده اند ونیزتجارت سکنه اسیایی ها راهم را بعد از کرونا وبه خطر انداخته اند ولذا ارتش چین هم ووضعی بهتر از ارتش شوروی ودر خاک افغانستان نخواهند داشت وبویژه با فروپاشی شوروی وتحولات سیاسی وفرهنگی جوامع آسیای مرکزی واین امرو در31 سال بعد تشدید تر خواهد شد وبویژه آنکه با فروپاشی دهها حزب کمونست اروپای شرقی وآسیای مرکزی باعث تعقل سران ارتش آنان در "ساختار بندی مجددوجهت گیری عاقلانه ارتش اشان هم نشد شد ویا منافع اعضای حزب کمونیست کشورشان ومانع تحولات ارتش این کشور می شود ویاآنان را به در گیری حتمی وبا سکنه استانهای مختلف چین می کشاند وهمچنین سوء استفاده از واژ ه ریاست جمهوری ویا واژه حزب وواژه طبقه کارگر ویا انقلاب فرهنگی که در فرهنگ سیاسی جوامع دیگر معنی دیگر میدهد ولی در فرهنگ چینی هاو معنای متضادش را بوجود آورده است است وآنها را به درگیری گروههای آزادیخواه درون چین می کشاند ویا به در گیری قلمی وبا نویسندگان خرج کشورشان خواهد کشاند که مخالف تسلط فرهنگ قرون وسطایی چین وبر سکنه قاره آسیا می باشند ونمی بایست که وسعت فرهنگشان راوخارج از مرزهای جغرافیایی خودشان وسعت می دادند وبا ادعاهای پوچ خواهانه جهانی سازی فرهنگ چین همراه می کردند که امروزه با ادعاهای پوچ مزبور زندگی ورفاه بقیه اقوام آسیا را هم به خطر انداخته اند وبهمین دلیل می گویم که که "مدل های اداره خانواده هاِ ی چینی وبدرد جوامع دیگر نمی خورد که از آن "اسوه فرهنگی "بگیرند ویا به درد "اداره شهر های دیگر آسیایی" هم نمی خورد ویا به درد اداره صندوق های رای جوامع دیگر آسیایی هم نمی خورد ویابه درد "اداره توسعه استانها ی جوامع دیگر" هم نمی خورد که از مدل فرهنگی چینی ها تبعیت بکنند وصرفا توسط "وراجان جوان خبر نگارگونه" تعریف وتمجید میشود که در دست هرکدامشان نیزیک موبایل هواوی چینی می باشد ویاموبایل " شیائو چینی خبرنگارانه" وجود دارد وبه جهانی سازی ویا آسیایی سازی فرهنگ چین معاصرکمک می کنندولی تحصیل کنندگان واقعی قاره آسیا و به "کارکردعلمی یک فرهنگ "ودرروند تخریب زندگی یک جامعه توجه دارند ویادر بهبود زندگی مردم آسیا توجه دارند ولذا مجبور خواهند شدکه تحقیقات بیشتری را ودر مورد تاثیرات سوء فرهنگ معاصر چینی وبر تخریب نظام اداری ایرانیان ویا درتخریب زندگی آنان بپردازند ویا بدلیل اشاعه فرهنگ چینی معاصر و بیشتر تحقیق بکنند واز این رو برای این نوع از "وراجی کنندگان رسانه ای نوجوان " ومتن برخی از گزارش مایا وانگ را وازمیزان تمدن چینی ها ذکر می کنم که در اینترنت گذاشته است ویا تحت عنوان" در سین گیانگ چین وبرمسلمانان چه می گذرد" می باشد ومایا وانگ می نویسد:
ودر چین ، مقامهای ایالتی سینکیانگ واز مردم روستای مسلمان نشین خواستند تا برای مراسم برافراشتن هفته وار پرچم ملی چین جمع شوند.و روز بعد، پلیس چین و یک زن کهن سال مسلمان را شدیدأ زخمی ساخت و از وی خواست که دیگر چادر بر سر نکند.و پلیس همچنان نسخههای قرآن کریم و وسایل مسجد را نیز ضبط کردند
ویامدتهاست که مقامهای چینی ویک سلسه تعزیرات فراگیر راو بر آداب و رسوم مذهبی صلحآمیز مردم این ایالت وضع کرده اند که از سال2016 به بعد تشدید شده است
ویا در این ایالت، حتی اطفال حق ندارند که در خانههای شان ودر مورد دین و مذهب آموزش ببینند.
ومحدودیتهای مذهبی حکومت چین و در حال حاضر بسیار سختگیرانه است.و دولت چین وهرگونه هرنوع عمل اسلامی در این ایالت را ممنوع کرده است.و در کنار آن، داشتن یک عضو خانواده ودر یک کشور خارجی که پکن آن را در فهرست رسمی ۲۶ کشور "حساس" وعمدتأ مسلمان و از جمله افغانستان، قرار داده، ومیتواند که به بازجویی این خانوادهها منجربشود
نقض گستردۀ حقوق بشر در چین که انواع روشهای سرکوب گرایانه را به همراه دارد، بی سابقه است
ودولت چین و در حدود یک میلیون جاسوس راو در ایالت سینکیانگ گماشته است تا از فعالیتهای مردم وحتی در داخل خانههای شان جاسوسی نمایند.و در این ایالت حتی همسایه از همسایه جاسوسی میکند و دولت نیز کدهای مخصوصی راو بر خانههای مردم نصب کرده تا فعالیتها و رفت وآمد های آنان را زیر نظر بگیرد
ودولت چین حتی روند بایومتریک مردم – مشمول دی ان ای و نمونۀ برداری از صدای آنان - را روی دست گرفته و این عمل حتی بر اطفال، بدون رضایت خود و خانوادههای شان در حال عملی شدن است
مقامهای چینی حتی پرسشنامههایی را ترتیب نمودهاند تا از فعالیتهای روزمرۀ مردم آمار جمعآوری می نمایند.و
ودر این پرسشنامهها وپرسشهای مختلفی گنجانیده شده است و. مثلا آیا سیگار دود میکنید؟ آیا شراب مینوشید؟ آیا در خانه مقدار زیادی از غذا انبار کردهاید؟ وآیا در خانه وسایل ورزشی دارید؟و تابفهمند که آیا عقاید اسلامی دارد ویا نه ؟
وآکن افزود: که «آمارهای موثق نشان میدهند که در حدود یک میلیون نفرو در کمپهای سیاسی دولت چین وبدون مجوز قانونی نگهداری میشوند و در آنجا، دولت چین وبه آنان آموزشهایی مبنی بر حمایت از حزب کمونست چین میدهد.ویا در خارج از این اردوگاهها، ومردم مجبور میشوند تا در جلسات سیاسی نیز حضور یابند. ومردم ناگزیر ند که برای سفر از یک قریه به قریه دیگر،و چندبار در مسیر راه خود و از سوی پلیس بازجویی شوند ویا از پلیس اجازه بگیرند وتا به جای دیگری سفر بنمایند
ودر این مناطق، دولت چین حق دسترسی مردم به پاسپورت را نیز محدود ساخته است و مردم حق ندارند تا با جهان خارج ویا با یکی از اعضای خانواده شان ودر بیرون از کشور ارتباط داشته باشند و این سیاست حتی بر اطفال نیز تطبیق میشود.و در بعضی از موارد، دولت چین به دستگیری اطفال میپردازد و آنان را بازجویی میکند.و دیده شده است که در بعضی از مناطق، اطفال آنعده از کسانی که در" اردوگاههای سیاسی "قراردارند وبه یتیم خانههای دولتی انتقال داده شدهاند و دولت به آنان و آموزشهای دلخواه خود را میدهد.
وچین یکی از سرمایه گذاران بزرگ در افغانستان است.و این کشور از افغانستان خواسته وتا از ورود مسلمانان ایغورها واز طریق "دهلیز واخان "به ایالت سینکیانگ، با چین همکاری کند.و چین، از این طریق میخواهدکه بر مرزهای خود و حتی بیرون از مرزهای خود تسلط داشته باشد.
دولت افغانستان نباید با توسل به زور، مسلمانان اویغور و مسلمانان ترک تبار را به کشور چین تحویل بدهد
ولی واین نوع ازگزارش وانگ ویا گزارشهای دیگر افراد صاحب نظر ویامورخ وچهره فرهنگی وتمدنی چین را نشان می دهدوبعلاوه ادعای دروغشان ودر مورد متعلق بودن تاریخی استان سین کیانگ وبه جغرافیای قدیمی چین را نشان می دهد که اسناد تاریخی مختلف وبر خلاف آنرا نشان می دهند وهرچند که ادعا های دروغشان ودر مورد "واژه های "انقلاب فرهنگی ویا طبقه کارگر وغیره ممکن است که به مذاق جوانان امروزین چینی ها خوش بیاید !ولی چونکه به فریب پنج میلیارد سکنه آسیا هم میپردازد وخارج از چالش نویسنگی جوامع دیگر نخواهد نخواهد شدوزیرا الگوهای اداری وسیاسی ویا دانشگاهی ویا نظامی جوامع دیگر را خراب می کندکه نمی خواهنداز الگوهای های قرون وسطایی نظام اداری چینی ها تبعیت بکنند ویا "الگوگیری فرهنگی "بکنند ویا "مدل سازی اداری" ویا اخذ"الگوی خانوادگی "آنانرا بکنند و مثلا چند میلیاردسکنه قاره آسیاوعقل وشعورشان راکنار نخواهند گذاشت که از فرهنگ قدیمی ومتمدنانه ویا جوانمردانه پدران خودتبعیت نکنند ویا فرهنگ شهرهای غیر چینی آسیا یی را کنار بگذارند وبرعکس الگوی تشکیل خانواده ویا الگوی امرار معاش خانواده های خودرا واز فرهنگ چین معاصر اخذ بکنند که به متلاشی شدن خانواده آنها منجر می شود وبه همین دلیل هم کمپانی های بزرگ جهان واشتباه کرده اند که کارخانه های موبایل سازی ویا مداد سازی خود را وبه چین برده اند وتصور می کنندکه 85 قوم بزرگ آسیایی هم ناچارخواهند شد که "الگوی تشکیل خانوادگی خود" را واز الگوی چینی اخذ فرهنگی بکنند وحاشاکه چنین کاری را بکنند وبدانند که مردم قاره آسیا وبه چنین خفتی تن نخواهند داد وبهمین دلیل صاحبان این نوع از شرکتهای بزرگ جهانی وباید دقت بکنند که فرهنگ وتمدن بشری در قاره آفریقا تکوین نیافتهاست ویا در آمریکای لاتین ویا در تمدن 200 ساله قاره استرالیا شکل نگرفته است ویا حتی در تمدن 300 ساله امریکای شمالی ویا در تمدن 700 ساله اروپا هم شکل نگرفته است وبلکه "مادر تمدن همه قاره های جهان" وتنها تمدن قاره آسیاست که چند هزار ساله قدمت دارد وبعلاوه افراد سایر قاره ها و ازسکنه این "قاره مادرجهان " هم وتمدن اولیه خود را یاد گرفته اند وبعلاوه درپیشینه فرهنگ آفرینی قاره آسیاهم و" اقوام چینی ها نیز " کمترین نقش را داشتند وبدلیل آنکه کارکردهای فرهنگی تمدنشان وبدرد رفاه زندگی اقوام دیگر آسیایی نمی خورد وبهمین دلیل هم ودر طول 5000 سال تمدن بشری واقوام مختلف آسیایی ومعیارهای اداری وسیاسی واقتصادی تمدن چینی ها نپذ یرفته بودند ونمی شود گفت که آنرا نمی شناختند واحتمالا بعداز این تاریخ هم نخواهند پذیرفت وزیرا به "درد سر آفرینی هایش" نمی خورد ویابه دردسرهای آن فرهنگ چینی وبرای زندگی بهینه خودواقف اند وبعلاوه دروغگویی آنان ودر طول این 72 سال ونسبت به واژه های تقلبی طبقه کار گر ویا انقلاب فرهنگی ویا حزب وریاست جمهوری ضد مردمی بودن فرهنگ انان را نشان می دهد ویا ماهیت دروغگویانه فرهنگ چینی را علنی کرده است و زمانی هم که جوامع دیگر وحدود 70 و80 کشور کمونیستی وبه اشتباه سیاسی خود در پی بردند وساختارهای سیاسی اروپای شرقی ویاآسیای مرکزی خود را عوض کردند ولی فرهنگ چینی و بخاطر ماهیت ارتجاعی وقرون وسطایی خودو همچنان به مرام ایدئولوژیکی نهادهای قرون وسطایی خود وفا دار مانده است وبرعکس از بقیه جوامع اروپای شرقی ویا آسیایی می خواهد که به ساختار سیاسی وپلیسی 72 سال قبل آنان برگردند واز این طریق همه نویسندگان جهان را به مسخره گرفته است ولذا سرمایه گذاری شرکت های بزرگ جهان ودر خاک اسیا شکست خواهد خورد ویا با روشنگری های اجتماعی جوامع مختلف واحتمالا اشاعه فرهنگی اش شکست خواهد خورد !واین کمپانی های بزرگ جهان خواهند بودکه ریسک کرده اند ولی هنوز هم نمی خواهند که عبرت بگیرند که فرهنگ چینی ه قابل "جهانی سازی "نمی باشد واستقرار آنهاو در خاک چین وبه بهانه زیاد بودن جمعیت کارگری اش وبه معنی تحمیل نهادهای سیاسی ارتجاعی اش بر بقیه جوامع صاحب فرهنگ می باشد ومردم آسیایی ها فرهنگ جوانمردانه مغولها وتیموریان را بهتر از فرهنگ ناجونمردانه روسها ویا چینی ها می دانند که در دوره تسلط یابی صد ساله خودو میلیونهانویسندویا اهل قلم آسیا رابه قتل رسانده ویا اخراج اداری کردند ویا از کشورشان آواره نمودند ولی اسناد تاریخی نشان می دهد که برخلاف نسبت بی فرهنگی که به قوم مغولهانسبت داده می شود وآنها معنی فرهنگ ویا تمدن را بهتر از قوم روسها وچینی ها درک می کردندولذا در گشودن انواع شهرها ویا ایالت ها امپراطوری گسترده خود وافراد صاحب حرفه ویا متفکر ویا کاتب اداری را واز بقیه افراد تفکیک می کردند وبه دربارهای خود می بردندواداره امور دیوانها ی اداری ویا شهر سازی ویا کتابت خود را وبه آنها می دادند ودر اداره اقتصادی واداری شهرها وروستا ها وکارگاهها ی تحت مالکیت خود ویا جهت اداره نظام شغلی طبقه ضعیف جامعه وفقط نظرات کاتب های باسواد متعلق به خود همان قوم را بکار می بردند ویا در مورد مسایل اداری وفقط خانهای بزر گ مغول وتنها نظرات کاتب های متعلق به آن قوم را میشنیدند وبهنظرات هیچ کدام از نظامیا ن خشن وخونریز شان در آن مورد اجازه سخن گفتن نمی دادند وفقط در مورد مسایل نظامی دخالت می دادندواسنادتاریخی حکومت 300 ساله مغولها وتیموریان وبر قاره آسیا و انبوه از چنین روش های عاقلانه اداره قاره آسیاست ولی در اسنا دتاریخی دوران حکومت دارودسته مائو ویا استالین وفقط نظامیان بی مغز این دوکشور وحق اظهار نظر داشتند وبقیه نویسندگان ویا دانشگاهیان ویا دانشجویان ومتفکران جامعه باید خفقان می گرفتند والا توسط اینوع از نظامیان پرونده ساز امنیتی وبرای آنان مسئله درست میشد ویا بعنوان مخالفت با "انقلا ب قلابی "آنان اعدام می شدند ومدیران این نوع ازکمپانی های بزرگ گوگل ویا ماکروسافت واینتل وغیره توجه بکنند که در ساخت وساز سیاسی جدید قاره اسیا وبعد از فروکشی کروناوسرنوشت امنیتی شرکت های خود را بدست نظامیان بی مغز این دو کشور ندهند واز نظامیان معقول کشورهای دیگر آسیا استفاده بکنندوزیرا نویسندگان ودانشگاهیان قاره آسیا وجرم نکرده اند که در این قاره بزرگ جهان وبه دنیا آمده اند که بخاطر صنعتی سازی این قاره بزرگ وجان ومالشان وقربانی بی مغزهایی نظامیان این دوکشور بشوند که نظامیان بی مغز مائو وتنگ شیائو پینگ تانکهای جنگی خود را وبه سوی دانشجویان دانشگاه پکن وشانگهای برانند ویا نظامیان بی مغز روس همو تانکهای خود راهم و بطرف دانشجویان دانشگاههای چکسلواکی ویا مجارستان برانند وبا این شیوه تفکر از وظایف نظامی گری که دارند ویا به بقیه هم یاد می دهند و بهیج وجه امکان صنعتی شدن قاره آسیاوجود ندارد ویا امکان رونق تجارت ودر آن جغرافیا وجود ندارد
این وبلاگ شامل :