1. تیسفون و تحولات پایتختی آن ومقابله فرهنگی با تمدن شهرروم
  2. بخش دوم
  3. از : دکتر محمد خالقی مقدم- جامعه شناس شهری
  1. وهمچنین نکته دیگر درمورد شهر سازی تیسفون است که باید بیفزایم که خانه های یونانی ساز شهر پیلس تیسفون ویا محله جدید ساز کتیسفون عصر اشکانی ویا محله های دیگر تیسفون ودر مابین فرات ودجله ومدل خاصی داشت که معماری اش کمتر از مدل معماری شهر روم نبود که شهر روم بر روی هفت تپه کم ارتفاع ومشرف بر "رود تیبر "روم واقع بود وتیسفون نیز مدل خاص شهر سازی شرقی داشت ودر محلی تل گونه نزدیک بغداد کنونی و انرا ساختند که مدتی آنرا "سی تا سه "ویا شهر " آپولونیا "می نامیدند که الهه یونانی بود ودر ایام قبلی ه ان "محله را "کتیسفون معماریونانی " نامیده ودر جنب محله بابل قدیم ساخته بودند وسپس در دوره اشکانی ها وعنوانش عوض شد و "محله سلوکیه "می خواندند که بنام 12 شاه سلوکوس مقدونی وبعد از اسکندر لقب گرفته بودند که همگی پسوند "سلکوس" داشتند وخود اسکندر یونانی مهاجم به خاک عراق هم ودر همان محل بابل قدیم فوت کرده بود وبعلاوه شهر سازی آن محله هم ودر وسط دورودخانه نزدیک بهم دجله وفرات انتخاب شده بود که نهرهای انشعابی از انها واز وسط محلات شهری تیسفون می گذشتند وسپس طراوت ویا زیبایی خاصی وبه درختان وفضای سبز تیسفون ومحلاتش می دادند ویا به عمارتهای شهری پر درختش می دادند که بوسیله ماهرترین معماران اسیایی ساخته شده بودند واهواز کنونی این طراوت فضای سبز را نداشت که شاهان مختلف تیسفون شهر سازی کرده بودند ویا از حکام محلی آسیا وآن نوع معماران وبنایان ماهر را وطلب می کردند وبعدا هم که اشکانیان وارد تیسفون شدند ودر ابتداتنها یک اردوگاه نظامی بزرگی داشتند ویا در همان "محله سلوکیه ساختند ویا در محله کتیسفون "ساختند وبعداانرا به محله مسکونی با دوام وبا مصالح خوب تبدیل کردند که چسبیده به محله قدیمی بابل تیسفون بود وخود محله بابل هم واز سه خرده محله شهری تشکیل می شد که ترکیبی از معماری قدیم وجدید ودر اطراف برج بابل باستانی بود وشامل محله های " بور سیب "ویا محله " دوباله" ومحله " نیب بور " بود که آبادیهای باقی مانده از آجر سازی "تمدن سابق کلده سابق " ودر این نقشه شهر سازی هم ومسافت دو رود دجله وفرات بهم نزدیک می شدوبعلاوه اولین کوره های پخت اجر بشری وبرای ساخت منزل در ان ناحیه بود که ابرفتهای خاص داش ویا کتیبه نویسی بادوام پخته هم در منازل آنان پا گرفت که در نقاط دیگر نبود وچراکه در دهات ویا در قریه های دیگر جهان وتنها خانه سازیها ی با مدل خشت وگل خام وجود دارد ویا خانههای کپری وحصیری وسیاه چادر رواج داشت که تا 150 سال قبل وتداوم یافته بود ولی کوره های اجر سازی کنار فرات ودر جنب تیسفون ویا استفاده از انها در دیوار منازل وتزیین انها یا در سقف اتاق ویا در کف کوچه ها ودر حیاط منزل وهر چند در دوره تمدن کلده وبابل وشاهان قدیمی آن شکل گرفت ولی در دوره تمدن 1100 تیسفون تکامل شهرسازی یافت ویا در شهر های دیگر جهان تنها از کوچه های گل الود می گذشتند ودر تیسفون برعکس بود وبعلاوه در شهر سازی خودشان هم واز وسط هر محله تیسفون ویک "نهر شاهی " وحفر کرده بودند که دورودخانه دجله وفرات ومنشائ ان نهر ها بود وبهم وصل می شدند وقبلا هم یونانی ها ویا "معما ر کتیسفون یونانی هم "آن نوع محله سازی سلوکیه را پسندیده ودر ملتقای آن "نهر شاهی کلده "ساخته بود که مادام دیو لافوا ویا مولف کتاب "تمدن کلده وبابل " عصر قاجاریه وبه آن موضوع ویا به "قایق های کوچک گبه ای "جاری در نهر کوچه ها یش اشاره دارد وبعدها همان "محله کتیسفون یونانی ساز" واین بار مقر حکمرانی اشکانیان گردید وبعلاوه اداره محله قدیمی بابل وسلوکیه را هم عوض کردند وبعلاوه به شهر داری وخشتر بانی ( شهربانی )تیسفون ضمیمه کردند که ادارت حکومتی آن هابود ویا در کنار دهانه کوچک منشعب از فرات ساخته بودند وبعدااین مدل ادارات پراکنده در اطراف نهر هار اجمع کرده وهمه را به "درون کهندز اشکانی "انتقال دادند وتا در صورت حمله دشمن اوستحکام اداری وامنیت داشته باشد واطراف این کهندژویا محوطه بیرو نی را که شامل دو محله قدیمی تیسفون بود وشامل محله بابل ومحله سلوکیه را و"شارستان "نامیدند که امروزه "لفظ شهرستان" نامیده می شود وتنها در درون شارستان و قلعه درونی کهندژ اشکانی آنها قرار داشت وولذا با این مدل شهر سازی مقاوم و"قلعه نظامی درون شهری حکومت سلوکیان طراحی شد ویا معماری کردند وآن قلعه درونی هم که ادارات اشکانی ودر درون آن بود وبر روی یک تل خاکی ساخته شده بود و"کهندژحکومتی اشکانی " نامیده میشد ودر کنار آن هم گنج خانه وزندان حکومتی وارو گاه نظامی خود را هم تاسیس کردند ودر ربض همان کهندژ اشکانی هم واولین "بازار تجاری اسیا "را ودر تیسفون دوره اشکانی ساختند که بازار برخی از تجار یهودی هم در همان ربض بود وبعلاوه برخی تدابیر شهر سازی کردند که در ایامی که رومی ها ویا با کمک اعراب مسیحی سوریه به تیسفون حمله می کردند و انها فقط گنج های خود را از تیسفون خارج کرده وبه "قلعه فراسپا "ودر نزدیک تخت سلیمان می بردندکه در وسط کوههای بلندسهند و قافلانکوه بود وخودشان در همان کهندژ تیسفون می جنگیدند وتنها یا یک "اسپهبد "هم وهمان پادگان مرکزی تیسفون" را اداره می کرد که فرمانده بقیه پادگانهای داخل کشور هم بودوبعلاوه در اطراف تیسفون هم وتعدادی قلعه نظامی دیگر کاشته بودند ویا انواع اسلحه خانه ها دایر کرده بودند که در هنگام حمله ارتش روم استحکام داشته واز شهر وسکنه اش محافظت بکنند که به اسامی ان قلعه های بیون شهری تیسفون اشاره نمی کنم وبعلاوه یک " دریک بد "ویا ( رئیس دربار ) ویا ارگ بد ویا وریاست پاسداران شاهی هم بر کاخها ویا بر ریاست کل پرسنل درباریان ویا بر کارمندان حکومتی تیسفون وبنام بزرگ فرمذار گمارده بودند ویا در دیوانها وادارات 12 گانه تیسفون گمارده بودند د ونیزبر اداره زندان تیسفون ویا بر اداره ضرب مسکولات درهم داشتند که اعراب وبه غلط واژه پول " دراخم اشکانی تیسفون " را وتنها " درهم " می دانند ویا پول مضروب اشکانی ها ودر تیسفون عراق را عنوان درهم ودینار عربی گذاشته اند وتادر کتابهایی ونظیر "کتاب تمدن عرب" گوستالوبن وغیره اودعا بکنند که اختراع مسکولات درهم ودینارومحصول تمدن عربی انهاست ویا مصرف خراج وجزیه ( یا واژه گزیت عصر ساسانی ) وهمگی محصول تمدن عربی دمشق اموی می باشد وانرا توسط افرادی مثل فیروزان واز تمدن تیسفون "خذ فرهنگی" ناقص نکرده اند ویا دفتر داری پیشرفته اداری آن اسناد هم ومعلول "تمدن عربی بغداد ودمشق ویا بیروت" است ویا معلول تمدن اعراب مراکش ولیبی می باشد ولی اقوام دیگر آسیایی این نوع نظام اداری ویا نظام پولی را نداشتند! ودر حالیکه اسناد تاریخی ومستند و این نوع ادعای تمدن عربی مصر ودمشق وبغداد ومراکش را قبول ندارند !و در حالیکه این نوع مفاهیم فرهنگی واداری من دراوردی آنها وقرنها قبل از ظهور این نوع از نویسندگان عربی معاصر وتنها در تیسفون آسیایی وجود داشت وبعلاوه اشکانی ها ودرهمان دوره تاریخی خودشان واین نوع از "سیستمهای اداری معیشت "ویا "شهرسازی خاص اداری "را بوجود آورده بودند ویا با ابتکار آنا ن بودکه همه ادارات مزبور را ودر قلعه نظامی درون شهر تیسفون پایتخت خودشان وتجمع مکانی داده بودندوتا محافظت بیشتر بشوند وبعلاوه در دوره تاریخی تمدن افرینی حکومتآنها ویا دورادور این نوع از عمارات حکومتی ویا اداری آنها ویک نوع حصار بزرگی کشیده بودند که از بقیه محلات تیسفون جدامی شدند ویا محوطه کهندژ نظامی واداری آنان را ساخته بودند واز "شارستان اطراف شهر" جدامی شد وحتی بازار هم در ربض وبیرون کهندژ مجوز فعالیت داشت که تاجران آزادی رفت واند وبه محل کسب وتجارت خود داشته باشند ویا از خانه های معمولی شهر تفکیک می شد که مشاغل سیاسی نداشتند وانرا "ماحوزه "تیسفون می نامیدند ودر ادوار بعدی تاریخ هم این نوع مدل شهر سازی کهندژ تیسفون وبه بقیه نقاط شهری آسیا "اشاعه فرهنگی "یافت ویا در آنها هم وربض ویا شارستان ویا خوره استانی تاسیس شده ویا دایره فادوسپانی آن نوع خوره ها اشاعه یافت ویا اداره طسوج حومه شهر ( ویا بخشداری معاصر ) هم چنین است ویا مفهوم اداره دهات ویا دهداری ویا کدخدایی دهات وقریه ها ی تابع شهر ها هم چنین است که از مدل تیسفون اشاعه یافت وسپس مورد تقلید فرهنگی بقیه شهر های آسیایی قرار گرفت که کتاب المسالک والممالک اصطخری به آن نوع شهر سازی مدل آسیایی اشاره دارد که مدل تفکیک شهر از روستامی باشد وفرضا در درهر دومکان سکونتگاهی یک انسان واحد سکونت دارند ولی یکی را شهری می نامند ودیگری را و"انسان روستایی "که سکونت گاهش "فاقد نظام اداری قریه "می باشد ویا کتاب احسن التقاسیم مقدسی هم واین از نوع تقلید فرهنگ شهر سازی ویا تقسیمات اداری ورایج عصر خودش را دمی بیند ویا در اکثر شهر ها وبلاددیده ویا در کتاب فتوح البلدان ان روزگا ر هم ذکر شده است ولی هنوز خیلی ها ومنشاءفکریوفرهنگی آفرینش خاص آن نوع تمدن شهری آسیایی را ذکر نمی کنند که چه قومی می باشند ؟ ویا معلول آفرینش کدام نوع نژاد بشری است ؟ویا معلول نظام فرهنگی کدام حکومت بشری است ؟ ودر کدام شهر تیسفون ویا در دمشق وقاهره ورباط مراکش نضج یافته آست ؟وحتی چنین سیستم شهر سازیتیسفون ویا تقسیمات نواحی شهری واداره ونظامی وخوره بانی ان ودر"تمدن شهر باستانی روم قدیم "هم وجود نداشت ؟ویا آن نوع از سیستم معماری پیچده شهری ونظامی لازم را نداشت ویا در شهر های اروپایی هم نمی شناختند وبهمین دلیل نقص داشت وبدنبالش مورد تهاجم اقوام بربر "ویزیگوت" ویا "استروگوت" وقوم واندال "وقوم ژرمن وفرانک اروپایی قرارگرفت ولذا تمدن امپراطوری روم باستان آنها وزود فروپاشید! که رقیب شهر تیسفون بود ویا از طریق تسخیر شهر روم وبوسیله اقوام بربر اروپایی وزود فروپاشید که مولفانی نظیر گیبون ویا "دان ناردو "وبا نوشتن کتاب "علل عظمت وانحطاط تمدن روم باستان "وسعی می کنند که فلسفه فروپاشی آن"تمدن رومی "را بشناسند ویادر دانشگاهیهای غربی وبه دانشجویان خود معرفی بکنند وولی اشکانی ها ودر ساخت وساز پایتخت تیسفون خودشان وروش شهر سازی دیگر را انتخاب کرده وتا محافظت از شهر کرده ویا انحطاط وفروپاشی پایتخت خودشان را خوب بلد بودند ویا نحوه حفظ مرکز تمدن کشاوزی آسیا یی ودر"تمدن اداری تیسفون" دوره خاص خودشان را بلدبودند ولذا این نوع از محافظات معماری ویا محافظت اداری ویا محافظت نظامی تیسفون را وخوب تعلیم دیده بودند و یا خوب یاد گرفته بودند وآنگاه در سیستم ساخت وساز محلات شهری تیسفون وپیاده کردند وتا در برابر حملات نمکرر نظامی ارتش بزرگ روم باستان و8 قرن دوام بیاورند ویا در برابر تعلیمات جدید لژیونرهای روم وکاربرد ادوات نظامی جدید انان و8 قرن دوام بیاورند وتا از این طریق و مرکز سازماندهی کشاورزی ومعیشتی واداری شهرهای کوچک آسیا وحفظ بشود وتا زیر دستانشان اعتماد بکنند مدیریت معیشت خودشان را وبه اشکانی ها سپرده بودند!ویا با حملات ارتش دیگران و زود فرو نپاشند ویا نظیر فرو پاشی اقتصاد قبلی دامداری وکشاوزی شهر های کوچک اسیا ودر عصر حمله اسکندریونانی نگردند که به مدل پایتختی تخت جمشید بی حصار حمله کرد ! که چنین نوع از استحکام سازی وپیچدگی محلات شهری تیسفون اشکانی را وهمان تخت جمشید قبلی نداشت ویا در قلب خاک ایران حصارقابل استحکام نداشت ولی ابتکارات شهر سازی پایتخت تیسفون اشکانی وساسانی طور دیگر بود وچنین وضعی نداشت وبلکه همان تسفون ودر لبه مرز حملات نظامی فرات وقرنها مقاوم بود ویا در نزدیکی حملات دشمن و1100سال دوام آورد وتمدن کشاورزی آسیایها را حفظ می نمود ویا در برابر ارتش مهاجم آنها واین شیوه اقتصاد اسیایی را ومصونیت می بخشید ویا با مدنیت خاص اداری وفرهنگی خودمصونیت می بخشید ویا از طریق پایتخت سازی خاص تیسفون مصونیت می بخشید ویا با نحوه خاص معماری نظامی آن حفظ وهمچنان اداره می کرد وبهمین دلیل هم و در طول حکومت 500 واندی ساله حکومت اشکانی ها وکالبد تیسفون دوام آورد ویا دربرابر تهاجم نظامی واقتصادی اقوام اروپایی وبه درون خاک آسیا تسخیر کامل نشد ولذا همان حملات بلا اثر مانده بود! وبعلاوه در این مدت حکومت 500 ساله اشکانی هاومعشت کشاورزی آسیا رشد می کرد ویا بعد از بیرون کردن ارتش اسکندر واز درون خاک اسیا وهمه اقوام اسیایی و"مدیریت مدل اشکانی "را قبول داشتند وتنها 160 سال سلوکیان وتنها در وسط خاک بین النهرین باقی مانده بودندوبقیه نقاط اسیا از انان تبعیت نمی کردند وبعدا نیز همان ناحیه کوچک اسیا هم از سلوکیان طرفدار اسکندر گرفته شد وبه اشکانی ها دادند که حدود 340 سال بقیه حکومتشان وبا پایتختی نظامی وسیاسی تیسفون وبقیه نقاط اسیا را مدیریت موفق بکنند وتا معیشت آسیایی آنها و مصون بشود که که بارها مورد حملات سنگین ارتش روم ویا لژیونر های مسلح آن آن ارتش قرار می گرفتند که قوی تر از ارتش اسکندر مقدونی بودند ودر حالیکه قبلا تنها روش ساده جنگهای صد ساله "آتن واسپارت "را بلد بودند ولی اروپاییهاو ورومیهای بعدی و نظیر دوره اسکندر وتنها جنگ ساده با شهر های اسیایی بلد نبودند وبلکه روشهای پیچیده نظامی وسیاسی را ودر حمله به خاک آسا درپیش می گرفتند وتا قبضه درآمدی دهات وشهر های اسیایی را بدست خود بگیرند ولی با تدابیر ومدیریت شهرسازی ونظامی واداری اشکانی ها وساسانی ها خنثی می شد! ویا با تدابیر مکاتباتی شهر بزرگ تیسفون اشکانی وبا آنها خنثی می شد ودر ارتباط با سران شهر های کوچک آسیا ویا در شیوه مدیریت بهینه شهرهای کوچک آسیا خنثی می شد ند ویا حدود 500 سال خنثی می شد که رومی ها وحملات مکرر می کردند وآنها هم در لبه مرز فرات دفع می نمودند ودر تاریخ کمتر کشوری است که پایتختش ودرلبه مرز دشمن باشد !ولی با تدابیر بهینه دو دولت مزبور و شهر تیسفون لبه مرز ی آنها مصون بود ولذا نتوانستند که کاری انجام بدهند ومن به صد ها حمله انان ودر دوره اشکانی اشاره نمی کنم وتنها متذکر می شوم که چنین تدابیرمفید ویا با شیوه خوب نگهداری پایتخت ویا با ساخت مفید اجزای شهری تیسفون و یا توسط اشکانی ها وطوری بود که لشکرکشی سردار رومی وبنام "سوروس "برشهر تیسفون و ناموفق شد وهرچند بلاش سوم اشکانی و دردوره مزبور ویا سال 197 میلادی واز همان ارتش مجهز رومی ها ودرنزدیکی تیسفون پایتخت شکست خورده بود ولی بدلیل همین نوع از استحکامات نظامی خوب کهندژ تیسفون ویا در تسلط بر بقیه اجزائ شهری آن شهر ورومی ها موفق نگردیدند ویا بدلایل مختلف نظامی وسیاسی نتوانستند که در تیسفون باقی بمانند وناچارا برگشتند و همچنین در طول حکومت 440 ساله ساسانی های بر تیسفون هم چنین وضعی وجود داشت که تیسفون همچنان مدیریت قتصاد بزرگ ویا نیمی ازخاک آسیا را وهمچنان بعهده خود داشت ومی توانست که دائما در برابر حملات مکرر ارتش بزرگ روم وبه شهر تیسفون دوام آورده ونقشه هایشان را خنثی بکند که حداقل 20 حمله بزرگ ارتش روم وودر طول دولت ساسانی ها وبه چنین وضعی دچار شد ویا برای تسخیر تیسفون ویا در حمله به خاک درونی آسیا وخنثی می شد ویا بی اثرمی ماند وهر چند گزارش اغلب این نوع از حملات به تیسفون ودر منابع تاریخی خود مردم آسیا وجود ندارد وازبین رفته است ولی در خود کتابهای مورخین اروپایی وجود دارد وهمگی ذکر شده اند که اسناد کتب تاریخی خودشان را ودر کتابخانه شهر رقیب روم وبه آتش نکشیده اند ویا نظیرکتب تاریخی کتابخانه تیسفون وبه آتش کشیده نشده است! ولذا اغلب آنها باقی مانده اند وامروزه مورد استناد مورخین معاصر هستند ومثلا در اروپا واسامی صدها مورخ اروپایی وجود دارد که در عصر اشکانی وساسانی گزارشگر تارخی بودند ولی در جامعه ما واسامی مورخین آسیایی ویا در در عصر در گیری 440 ساله دو شهر "تیسفون و روم "وهنوز وجود ندارد!ودر حالیکه ما دانشگاههای آسیایی ومدعی هستیم ولی بدلیل آتش زده شدن سه کتابخانه بزرگ دولتی تخت وجمشید ویا کتابخانه تیسفون وحتی کتابخانه نظامی اصفهان عصر سلجوقی وزبانمان قاصر می باشد ولذا تاریخ مدنیت مستند 500 هزار ساله آسیایی خود را نداریم ویا بدلیل آتش سوزی کتابخانه های خودمان نداریم وحتی علل آنرا ودر مکتوبات دانشگاهی ومطبوعاتی خود نمی شناسیم وعوامانه خود مان را گول می زنیم ویا تنها از روی ادعا های دروغین کتاب گوستالوبن وغیره می اندیشیم !ویا بجای تاریخ مستند ومکتوب وصرفا بر اساس اشعار شاهنامه نویسی ویا خدای نامه نویسی واسطوره ای اندیشیده ویا وبا اشعار دروغین فردوسی ویا دقیقی طوسی ودر مورد ملیت خود می اندیشیم ویا با افکار مخلوط با اشعار حماسی وغیر مستند ودرمورد تاریخ گذشته خودداریم ویا با چنین شیوه های سطحی ومی خواهیم که فرهنگ وتمدن 500 هزار ساله مدنیت اسیایی خود را وحفظ کنیم ودر حالیکه در کتابخانه های قدیمی ارو پا چنین نیست ویا بدلیل عدم آتش زده شدن اسناد تاریخی اش وهمچنان وجود دارند ومثلا هنوز کتابهای تاریخی مستند هرودوت ویا پلوتارک ودر عصر قبل از اسکند رودر اروپا وجود دارندکه مورد استناد دیگران قرار می گیرند ویا در عصر 900 ساله در گیری نظامی ایران اشکانی وساسانی مورد استناد است ویا دردرگیری با ارتش نظامی امپراطوری روم وهمچنان وجود دارند ویا اسامی صد ها مورخ رومی واروپایی این دوره تاریخی وجود دارند که نظیرتاریخ امیانوس مورخ رومی است که مستند ادر گیری ارتش تیسفون وبا ارتش روم را گزارش می دهد ویا درگیری ودر قریه ها ویا در بیرون قلعه تیسفون را گزارش کرده ویا در کتاب تاریخی خودش و ذکر کرده است !ومثلا وی نحوه لشکر کشی یولیانوس رومی وبه شهر تیسفون دوره شاهپور دوم راو مستندا گزارش کرده است ویا در کتاب خود ومفصلا ومستندا ذکر کرده است !وبعلاوه حدود 20 مورخ رومی دیگر هم وانواع لشکر کشی های ارتش روم وبه شهر تیسفون را ذکر کرده ویا در گزارشهای مستند تاریخی خودشان ذکر کرده اند! ویا هنوز اسامی مورخین اروپایی ویونانی وارمنستانی آنها وهمچنان در کتابخانه های دانشگاههای اروپایی وجود دارند ومثلا یکی از مورخین رومی ذکر کرده است که اولیانوس رومی ودر حمله به تیسفون وهمه گنج های تیسفون را غارت کرد وبرد !ولی ما مردم ایران ویا دیگر جوامع آسیایی ودردست خود چیزی نداریم وتنها ادعا داریم که تنها باسواد ترین اقوام آ سیایی می باشیم ولی بقیه ملل آسیایی ها نیستند ویا به اندازه ما ایرانیان نیستند !ویا کتب تاریخی ویا مولفین تاریخی مثل ما ها ندارند! ودر حالیکه در کتابخانه دانشگاه تهران خودمان وچنین نمی باشد که امروزه "دکتری تاریخی "می دهد ویا در دانشکده دیگرش ودکتری شهر سازی وشهر شناسی شهر های آسیایی را می دهد! ویا در کتابخانه ملی ویا در کتابخانه مجلس ما هم نیست !ویا هنوزعنوان یک مورخ ایرانی گذشته ودر آنها وهنوز وجود ندارد که نظیر هردوت ویا پلوتارک ویا پلینی ویا موسی خورنی باشد که تاریخ تمدن سیاسی واداری ومعیشتی 5000 سال قبل آسیا یی خودمان را ذکر کرده باشد ویا بما ها ومستندا بشناساند! ویا در کتابش ذکر کرده باشد! وحتی کتب تاریخی بعد از اسلام ما نیز چنین وضعی را دارند ! وهمه آنها وبدلیل عادت کتابخانه سوزی غلط خودمان می باشد که تاریخا به آن پدیده زشت عادت فرهنگی داده شده ایم وتا تکیه تاریخی به گزارشات شفاهی ویا دروغین دیگران کرده وویا به گزارش غیر مستند نژاد های دیگران تکیه بکنیم که در نزد ما مردم ایران وجاهت فرهنگی بالاتری دارد ویا بدلیل خود کم بینی زیاد ماهاست وبهمین خصایل اخلاقی خودمان است که امروزه وتنها تاریخ گذشته خودمان را بلد نیستیم ویا تنها از دیدگاه دیگران درمورد آنها اندیشده ویا بدون مستند نگاری قبول می کنیم وبعلاوه گزارش آنها هم وتنها دوقرن وبعد از ظهور اسلام ویا بعد از سقوط تیسفون است که می شناسیم وبعلاوه فلسفه واقعی سقوط شهرهایمان را درهمان دوره تاریخی وویا درادوار دیگر وفقط از دیگاه دیگران می شناسیم ویا دیگران هستند که وبرای ما ها وگزارش تاریخی کرده اند که نظیر تاریخ " لسترنج " "ویا "ریچارد فرای" است ویا افراددیگری نظیر آنها هستند که روایت غیر مستند می کنند ! بعلاوه مفسر ان مطالب مزبور هم وتنها خودمان نیستیم وبلکه مورخین عربی می باشند که بعد از دوقران از وقوع حوادث مزبورودر مورد فلسفه سقوط شهر هایمان نیز گزارش ذکر کرده اند ونظیر گزارش بلاذری عرب می باشد که هم کتاب فتوح البلدان را نوشته وهم توجیه کننده تاریخی ان حوادث است ویا فلسفه سقوط شهرهای ایرانی مان را هوفقط با منافع اعراب توجیه تاریخی می کند ویا آنهم تنها و بعد از گذشت دوقرن از وقوع حوادث ذکر کرده است که تاریخ تدوین کتاب مزبور می باشد ویا بوسیله اعراب دیگر نوشته شده است ومثلا در کتاب الفتوح بن اعثم کوفی نیز چنین است ویا در تاریخ نیشابور الحاکم انیز چنین ست که ذکر شده است ویا در کتاب "البلدان "فقیه همدانی عرب زبان می باشد که نوشته شده است ویا در کتاب "ابن فضلان عربی" است ویا در کتاب "ابن بطوطه " "ویا در کتاب ابن جبیر عرب" ویا "ابن رسته" و"ابن اثیر "و"ابن خلدون "وا"بن جوزی عربی "وغیره است که تاریخ اقوام آسیایی را نوشته اند ! ویادر کتاب "تمدن "عرب گوستالوبن است که فلسفه بافی تاریخی خاصی دارد !ویا مطالبی تاریخی بریده شده می باشد که در کتاب اخبار الطوال وغیره نیز چنین مندرج شده است وبدون انکه منشائ خبر تاریخی مزبور معلوم باشد ! ویا فرد گوینده "آن روایت تاریخی "ذکر شده باشد؟ویا در کتاب های تاریخی مسعودی هم راوی اصلی خبر ذکر بشود ؟ویا در کتاب مقدسی ویا در کتاب طبری وبلعمی ویا در کتاب حمزه اصفهانی وابن مسکویه هم ومستندا ذکر بشود که منشائ خبر ویا روایات تاریخی ناقص خودشان را وازکدام کتابهای گذشته دزدیده شده که اغلب از کتابخانه تیسفون می باشد که نمی خواهند انرا علنی بکنند ؟ وبه خوانندگان خود نمی گویند که چرا منشائ خبر مزبور را ومخفی کرده اند ویا به خواننده خود معرفی نمی کنند! ودر حالیکه این نوع روش زشت تاریخ نویسی را مورخین یونانی ندارند ویا مورخین رومی هم انجام نمی دهند!واگر اتش سوزی کتابخانه تیسفون نبود وأر ان صورت روش تاریخ نگاری ماها نیز طور دیگر ی بود وفرضا اسکولاستیک که یک مورخ یونانی است ومطلبی در باره ر حوادث تاریخی ساسانی ها ذکر کرده است که امانت دارانه می باشد ویا ذکر می کند ومی نویسد که " مطالب تاریخی مزبور خودش را واز " مخازن دولتی وسالنامه های کتابخانه پایتخت تتیسفون ساسانی اخذ کرده است ویا ومنعکس می کند ویا "افرات "مور خ سریانی هم چنین است که وضع مسیحیان ایران ویا تیسفون را وتنها از مطالب دولتی ایرانیان عصر ساسانی ذکر کرده است که در کتابهای تاریخ نویسی اعراب بعد از ظهور اسلام وجود ندارد! ویا این نوع از روش امانتداری ویا ذکر مطالب تاریخی وجود ندارد ویا درمورد گذشته آسیا وجود ندارد !وهمگی باعث شده است که ما امروزه ووضع گذشته تیسفون درک نکنیم !ویا وضع حوادث بعداز اسلام ویا علل اضمحلال فرهنگی تیسفون را نشناسیم !وکاری است که "گیبون" ویا "دان ناردو"درمورد تاریخ تمدن شهر روم نکرده اند وبلکه با نوشتن :کتابهایی مثل کتاب " علل عظمت وانحطاط روم باستان " واین نوع روش غلط تاریخ نویسی را رها کرده اند ویا مارکس وانگلس هم ودر مورد شناخت " معیشت برده داری روم باستان "وفرقش با "تمدن سرمایه داری روم صنعتی معاصر "هم انجام نداده اند ویا آن نوع از تحلیل غلط تاریخی را وانجام نداده ند که ما در مکتوبات دانشگاهی تاریخ نویسی خود داریم ویا در تحلیل رسانه ای خود وانجام می دهیم !ویا خودمان را مغرورا نه ودکتراهای تحلیل های تاریخی ویا سیاسی جهان معاصرمی شناسیم !ویا در تلویزیون ایران معرفی می کنیم !؟ولی در تبین حوادث تاریخی تیسفون عاجز می باشیم ونهایتا در اینجا ذکر می کنم که بعد از سقوط اشکانی ها ودولت ساسانی ها ودر سال 226 میلادی ودر شهر تیسفون شکل گرفت وهمگی بدلیل شکست داخلی ودرون ساختاری اردوان پنجم اشکانی اشکانی واز اردشیر بابکان بود وبدنبالش با آمدن ساسانی ها وبه شهر تیسفون واین بار وشاهان ساسانی هم وادارات حکومتی خاصی رادر تیسفون تاسیس کرده وسپس عمارات دولتی خودرا از "محله سلوکیه اشکانی "وبه "محله جدید ساز"ویه اردشیر " تیسفون " ساسانی انتقال دادند که کوچه های سنگ فرش دارداشت وهمچنین اصطبل های بزرگ نگه داری اسبان نظامی هم در همان محله بود که در جنگها بکار می گرفتند وبعدا هم ادارات ومحل حکومت خود را وبه محله جدید ساز دیگریوبنام اسبانبر بردند ویا بنام "محله اسبانبرتیسفون " بردند که اکنون هم و"مقبره سلمان فارسی" ودرهمان محله اسبانبر " تیسفون می باشد وبعلاوه بقایای "کاخ انوشیروان "هم ود ر کنار آرامگاه سلمان فارسی ودر همام محله است که امروزه و"طاق کسری "نامیده می شود وهمچنین محله اسبانبر هم ودر ناحیه جنوبی خود وبه بستر قدیمی دجله وصل می شد ویا در ان ناحیه هم و"تلی "بود که بر بلندی ان و"خزانه کسری" را ساخته بودند وبعلاوه چسبیده به همان "محله جدید ساز اسبانبر هم ومحله جدید ساز دیگر ی وبنام محله "رومکان "ویا دارالرومیه تیسفون را ساختند که از "صنعتگران رومی "تشکیل می شد ویا خانه ها ومغازه های آنان هم ودر همان محله رومگان ساخته شد ویا همگی در دوره ساسانی ها ساخته شده بودند که نظام فنی ویا حرفه مندی جدید صنفی شهر سازی تیسفون بوجود آورند ویا در تمدن شهر سازی آسیایی ها وتکامل حرفه یابی بوجود آید ویا از این راه وشهر های اسیایی را وتکامل شغلی وفنی بدهند! ویا در تقسیم کار جدید شهری به محلات شهری وتقسیم بهینه داده شده ویا الگوی شهر های آسیایی ویا رابطه اش با مشاغل اداری وسیاسی درون شهری بهتر بشود که بافت شهر سازی دوره ساسانی ونمونه عالی آن نوع از تکامل فرهنگی شهر آسیا می باشد که راه را برای تکامل فنی بقیه شهر های اسیایی بگشاید که در شهر سازی تمدن بابل وآشور وآتن عصر اسکندر وجود نداشت که مدل اغلب شهر های زراعی بزرگ بودند ویا حتی در مدل شهر سازی روم باستان ویا تخت جمشید ایران هم وجود نداشت بعلاوه ودر 5 کیلومتری محله "ویه اردشیر" هم و"محله بلاش آبادتیسفون "قبلی قرار داشت که اعراب آنرا و" ساباط " می گفتند وهمچنین ساسانی ها وبرای تامین آب شرب شهری تیسفون ویا برای محلات شهری اش ویا برای تامین آبیاری باغات خانه های محلات هفت گانه تیسفون هم وچندین نهر بزرگ اوز فرات جدا کرده بودند ویا از "کوچه های تیسفون" می گذارانیدند ونیز بوسیله این نوع سیستم نوین آبیاری شهری خود وباغات تیسفون را مشروب می کردند ویا "فضای سبز شهری" راودر هوای گرم بینالنهرین زیاد نمودند و نظیر " نهر گوده (ویا نهر کوثی )است ویا نهر نیل که هر دو از فرات منشعب می شدند وهمچنین نهر کوثی که از فرات جدا می شد وسپس به دجله می ریخت ویا نهر هایی که به " محله ویه اردشیر وبهر سیر " می آمدند ویا نهری که به " محله رومگان " آورده بودند ویا " نهر درقیط "ویا " نهر جوبر"که از تیسفون می گذشت واغلب هم حوض ها ویا آسیابها وحمامها وباغات "محلات تیسفون "ویا عمارتهای مجلل آنرا را مشروب می کرد ونیزشاهراه بزرگی هم واز تیسفون جدا کرده بودند ویا بعد از گذشت از شهر حلوان ویا شهر کرند وشهر طاق بستان کرمانشاه ویا آبادی بیستون وکنگاور وسپس به جاده های تجاری داخل ایران وصل می شد که کاروانهای تجاری از آن مسیر می گذشتند ویا کالا های مختلف واز چین وهند وبه بازار بزرگی نزدیک ساحل شرقی فرات تیسفون می بردندوبعلاوه در داخل شهر تیسفون وبرخی بازار ها ی عصر ساسانی را درست کرده بودند که با بازار عهد عتیق اشکانی فرق داشت وبعلاوه برخی معابد مسیحی ویهودی هم در ان محله ها وجود داشت ویا معبد بزرگ مزدا پرستی مغان زرتشتی هم ودرشهر تیسفون قرار داشت وبعلاوه در ابتدای حکومت ساسانی ها وبخش کوچکی از اعراب یمن نیز به نزدیکی وبیرون تیسفون آمدن ویا با پذیرش تابعیت سیاسی ساسانی ها ویا با قرار داد شرکت در امور پادگانی انها واز انها اجازه خواستند که در آبادی حیره نزدیک تیسفون زندگی بکنند که در اواخر عصر ساسانی وجمعیت آبادی حیره هم به حدود 5000 نفر رسیده بود که پایه گذار خط کوفی اعراب بودند که از کاتبان حروف الفبای پهلوی اوستا ی ساکن تیسفون واین نوع خط را یاد گرفته بودند وآنگاه در دوره ابوسفیان هم وخط کوفی مزبور را وبه مکه بردند ولی تا قرن پنجم نیز وهمان خط کوفی اعراب ساکنان حیره هم ویا اعراب نزدیک کوفه واغلب نقطه گذاری نداشت ومثلا تفاوت الفبای ب وت وث وپ ان زبان کوفی معلوم نبود ویا اعراب نداشت وتنها در دوره سلجوقیان وبوسیله نویسندگان ایرانی تکمیل شد ویا نقطه گذاری دستور زبانی شد ویا دستور زبان وصرف ونحو عربی هم بوسیله سیبویه ایرانی تکمیل گشت که خانواده اش واز فراریان تیسفون بود وخودش هم ومعلم عربی "مامون عباسی "بود وبعلاوه لازم به یاد اوری است که از سال 538 قبل از میلاد که کوروش هخامنشی ومحله بابل تیسفون را تسخیر نمود ویا در همانجا تاجگذاری هم نمودوتا سال 636م بعد از میلاد که تیسفون سقوط کرد واین شهر واز "یک محله شهر"ی کوچک وبه "هفت محله مهم "شهری تبدیل گشته بود وبعلاوه جمعیت آن هم دهها برابر رشد یافته بود ویا دهها رسته کارمندی ودرآن شهر بوجود آمده بود که درمحله بابل قدیم نبود ولی در سال 636میلادی وتوسط اعراب فتح گردید وبدنبالش سه روز همه خانه ویا کاخها ویا مغازه هایش وتوسط اعراب غارت شد ونهایتا حیات شهری اش خاتمه یافت ولی هنوز شهر روم وبرخلاف نظام تمدنی شهر تیسفون وهنوز باقی مانده است ویا علیرغم تغیرات مکرر امپراطوری اش وهنوز نظام تمدن شهری اش حیات دارد ویا توسط اقوام اروپایی نمرده است وبرعکس تیسفون واین بار تمدن شهری روم وبا مدل جدیدی شکل دیگر گرفته است ولی شهر تیسفون آسیایی چنین نشد که 1100سال ومقابله فرهنگی ونظامی وکشاورزی ویا اداری وبا "شهر روم باستان "داشت ویا یا "شهر روم بیزانس "ویا با شهر "روم قرون وسطی" ویا "روم رنسانس "ویا "روم صنعتی معاصر" داشت ولی بیک باره وتوسط برخی از اقوام آسیا یی وبه مدنیتش خاتمه داده شد ولذا حتی اعراب تسخیر کننده این پایتخت بزرگ آسیایی هم هنوز نمی دانند که فلسفه سقوط تیسفون چیست ؟ویا چرا که و بعد از کشتار ویا بیرون کردن سکنه 7 محله بزرگش ودوام نیاورد ؟یا بعد از بردن اشیای قیمتی منازل ویا بعد از مصادره املاک وعمارتها ومغازه هایش وچراتا سال 145 هجری و حاضر نشدند که در منازل بزرگ واعیانی این شهر بزرگ آسیایی وسکونت بکنند ؟ ویا دیوانهای اداری آنرا وادوباره حیائ نکردند ویا حاضر نشدند که آنرا در کنار دیگر شهرهای تحت سلطه خود وبعنوان یک شهر متوسط بپذیرند ؟ویا حداقل بصورت یک شهر کوچک عراق کنونی نگه بدارند ؟ ویاحداقل بازسازی شهری دوباره نکردند ؟ ویا برای دولت عربی جدید خود نکردند ! ویا حداقل بصورت یک "قصبه زراعی "متوسط عراق هم در نیاوردند وتا از این طریق و امکانات شهری خوب وباقی مانده از رژیمهای سقوط کرده سابق را وبرای دولت خودشان نگه بدارند ؟وبلکه بدلیل این نوع از سیاست های غلط خودشان وحاضر گردیدن که تمدن 1100 تیسفون بمیرد ویا همه سرمایه گذاریهای مادی وفرهنگی واداری گذشته ؟ن وهمگی واز بین برود ؟ویا به ضرر ملل دیگر آسیا یی هم واضمحلال سرمایه تاریخی واداری بیابد ؟ که گوستالوبن وآنرا "تمدن مدل عربی" می نامد! وکاری که دولت آشوری وبا شهر بابل قبل از خودش نکرد ه بود ویا در سقوط دادن مدنیت فنی واداری ومادی شهر های سابق سومر وبابل واکد وعیلام ودر بین النهرین ویا در خاورمیانه انجام نداده بود ولی تمدن برخاسته از تمدن مشق شام انجام داد ویا با دستاوردهای تاریخی ومعماری پیشرفته تیسفون انجام گرفت که همگی بخاطر صلاحدید های سیاسی وفرهنگی ودینی حاکمان دمشق وبیروت عربی بود که تیسفون وحدود 145سال تمام و غیر مسکونی باقی بماند وتا به زباله دانی تبدیل بشود ؟وتا همه خانه ها ویا مغازه ها ویا عمارتهای اداری ویا کاخهای حکومتی تیسفون وهمگی ازبین رفته ویا بعد از غارت همه اسباب واثاثیه اش واین بار ومعطل اداری بماند ه ویا غیر مسکونی بماند ! وکاری که اقوام بربر ویزیگوت ویا استروگوت ویا واندال اروپا هم وبا شهر روم انجام ندادند ویا هونهای تسلط یافته بر کشور رومانی اروپا هم وبا تمدن شهری روم باستان انجام نداده بودند! ولی بر اثر سیاست گذاری اداری وفرهنگی خلفای مزبور چنین بود ولذا با سیاست خلفای بنی امیه واین بار شهر بزرگ تیسفون خالی از جمعیت گشت ویا ترجیج دادند که بجایش وکوفه ساخته بشود ویا با خانه های گلی وبدون سیستم اداری ساخته بشود! ویا شهری بدون دفاع شهری وجایگزین تیسفون پیچیده تاریخی بشود !ولیکن برخلاف بینش آنا ن وهمان شهر سازی کوفه هم نماند ویا پا نگرفت !وبعد ها هم واز صحنه شهرهای عراق و حذف شد !ولذا سران عرب ترجیح فرهنگی دادند ویا ترجیح مذهبی دادند که تیسفون خلع سلاح بشود ویا فاقد دولت وفاقد ارتش و وخالی از جمعیت بماند ویا این بار بصورت یک شهر بزرگ غیر مسکونی ودر بیایدوتا فراموش بشود؟ ویا حتی ترجیح دادند که از اسکان دادن خانواده های اعراب نظامی ودر خانه های خالی تیسفون هم وجلوگیری بکنند؟ ویا در عمارتهای هفت محله تیسفون وکسی نماند ویا ممانعت بعمل آوررند که با عمل مزبور واعراب تحول رفتاری بیابند ویا مبادا با عمل مزبور ورو حیه نظامی گری خود را از دست داده ویا کشور گشایی اعراب وازبین ببرود ؟!ویا با عادت کردن به سکونت دائمی در محلات تیسفون وتغییر رفتاربیابند ویا بدلیل داشتن شغل اداری وکشاوزری دائمی ویا یک جانشینی ودر همان محلات تیسفون ومبادا روحیه کشور کشایی آنان وحذف ّبشود ؟ولذا در راستای همان سیاست های فرهنگی آن سران عرب بنی امیه و دمشق وتیسفون خالی از جمعیت ماند ولذا در طول حکومت آنان ویا حدود 145 سال وتنها ودرحیاط های تیسفون ومنازل آن وفقط علف هرز می روئید وحتی کاربرد کشاورزی هم نداشت ویا حتی اراضی آن شهرهم وبا وسعت زیادش وبه درد زراعت مفید وروستای گونه مفید نمی خورد که توام با زحمت کشی کاشت و داشت وبرداشت کشاورزی بین النهرین باشد که "مولد تمدن کشاورزی " بگردد ! ویا بعد از سقوطش وتنها خاصیت رویدن علف هرزرا داشت ! ویا در وسط دوروخانه بزرگ وکشاورزی خیز دجله وفرات جهانو برای خودش حفظ کرده بود که قبلا خاصیت تمدنی کم نظیری ودر تمدن تولیدی بشری داشت ! وبعلاوه حتی در کوچه هاومعبر های تیسفون هم و چنین وضعی وجود داشت وتنها علف هرز ودرمساحت 7 محله بزرگ تیسفون وتسخیر شده اعراب می روئید !ونهایتا هم با سقوط تمدن ساسانی وتنها بصورت یک شهر ومدنیت غیر مسکونی جهان در آمد ! وتا با این نوع از سیاست های غلط فرهنگی اعراب دمشق وبغداد وتنها تاریخ فرهنگی ومدنی گذشته تیسفون وبه فراموشی سپرده بشود !وحتی خلفای قبلی هم ومایل به این نوع از سیاست فرهنگی بودند وبهمین دلیل فکر می کردند که ساخت دو شهر پادگانی کوفه وبصره بهتر است واین بار کارکرد تیسفون اوز بین خواهد رفت !ولی یک قرن ونیم بعد هم همان شهر خشت وگلی کوفه پا نگرفت !ویا شهری ونظیر بصره کم رونق شد ویا با خانه های حصیری ونیزاری اش و دو قرن پا نگرفت وبعلاوه بعد! هم ودچار قیام زنگیان وبرده های آفریقایی گردید که اعراب آنا ن را واز آفریقا آورده بودند وتا خرما ودر نخلستانهای بصره بکارند !وبعلاوه وبه نقل مولف فتوح البدان ودر همان دوقرن اول هم وخانه های حصیر ی بصره ومرتبا دچا آتش سوزی مکرر می شد ویا در طول دو قرن اول اسلامی می شد ! ولذا نتوانستند که جایگزین نظام مدنی ویا شهر سازی ویا تجاری تیسفون بشوند! وبیهوده بر آن نوع از سیاست شهری اصرار می ورزیدند ! ولی همان سیاست شهری بنی امیه هم جواب نداد ویا سیاست حاکم بر شهر بغداد جواب نداد وبعلاوه آنها وبا ملاحظه برخورد اعراب دوشهر کوفه وبصره وبا حضرت علی وهمگی آگاه بودند ویا آن موضوع را وبخوبی مشاهده کرده بود ند که چگونه اعراب بصره وکوفه ویا در طی سه جنک جمل وصفین ونهروان وبا حضرت علی چه کردند ؟ویا در جنگ جمل نزدیک بصره وبا امام علی چه کردند؟ویا در جنگ صفین وجنگ نهروان اطراف فرات وچگونه به حکومت انتخابی خودشان وخیانت نمودند ! ویا چگونه با این نوع از جنگهای داخلی وپنج ساله خودشان وبا حضرت علی وچگونه به حکومت 5 ساله حضرت علی ودر کوفه پایان دادند وکوفه ای ساخته عمر بود وحضرت علی از مدینه وبه شهر کوفه آمده بود که 19 سال از عمر کوفه می گذشت ویا امام علی ودر سال 35 هجری واز مدینه بیرون آمده بود وتا در کوفه وحکومت اسلامی تشکیل بدهد !ولی برعکس شد وتنها در رمضان سال 40 هجری ودرهمان مسجد کوفه اسلامی وتوسط خوارج کوفه کشته شد !ویا پسرش امام حسن هم وبهمین دلایل سیاسی بود که ترجیج دادکه حکومت کوفه را رها کرده ودوباره به مدینه برگردد! وبعلاوه پسر دیگرش بنام امام حسین هم که توسط نامه های دورغین اعراب کوفیان ودعوت شده بود ولی در کنار فرات وبا خانواده اش وتوسط اعراب کوفه وقتل عام شد ویا در سال 61 هجری کشته شد! وسپس همان مردم کوفه هم و این بار طرفدار عبداله بن زبیر گردیدند وزمام کوفه خود را به دست وی دادند وسپس وی هم دوام نیاورد! ویا توسط قیام مختار ثقفی حذف شد وسپس در قیام سال 67 هجری ودر کوفه کشته گشت وآنگاه وبدنبالش وتعدادی زیادی از همان اعراب کوفه وبصره هم وبصورت خوارج در آمدند که "شاخه های مختلف خوارج را ساخته " بودند و شبیه "خوارج ازراقه" ویا "خوارج اباضیه "ویا خوارج شراه" وغیره بودند که کتاب مروج الذهبب مسعودی ویا کتاب "ملل ونحل" هم به اسامی مختلف آن خوارج عرب اشاره کرده است وهمگی از دو شهر بصره وکوفه نیز خارج گشته واین بار متفرق شده ویا این بار ودر استانهای اهواز ویا کرمان وفارس وسیستان ویا عمان وبحرین ومصر پراکنده شدند ویا ملل مغلوب شده را وتحت فشار مالی ونظامی خود قرار دادند واعراب خوارجی که نه حکومت خاندان حضرت علی را ودر مدینه قبول داشتند !ونه حکومت بنی امیه را ودر شهر دمشق قبول داشتند! ولذا خاندان بنی امیه هم وبخاطر همین هوی وهوسهای مردم کوفه ودر سالهای 73 الی 90 هجری ترجیح داد که کوفه وبصره هم حذف بشوند!ودراین راه و به ججاج بن یوسف ثقفی وکار گزارخودشان ودر عراق متوسل شد ند ویا به وی دستور دادند که با ساختن "شهر واسط "ودر منطقه عراق عمل کرده ویا آن شهر واسط جدید التاسیس را بوجود آورده وجایگزین سه شهر مزاحم کوفه وبصره وتیسفون بزرگ بکنند ! وبعلاوه تنها اعراب خراسان را هم ودر تحت حکومت حجاج قرار دادند ویا دراتحت داره فرمانداری شهر واسط عراق قرار دادند ! وتا با این روشهای اداری خود وریشه این سه شهر مهم بزرگ وتاریخی بین النهرین کنده بشود ! وبعلاوه با این قبیل از سیاستها ی غلط و کالبد شهری تیسفون قبل از اسلام کنده شد ویا کالبد شهری کوفه وبصره بعد از اسلام نیز کنده شد وحیات هردو شهر عراق تحت وحکومت آنان وخشکیده شده بود ویا فراموش می شد ! وبعلاوه معضل دیگر سیاسی کوفه هم ودر سالهای بعدی اتفاق افتاد که خاندان بنی عباس ربیشتر به فکر حذف شهر کوفه انداخت ویا با قیام زیدیان کوفه ودر این شهر تشدید گردید ویا با قیام داعیان حکومت سفاح عباسی در شهر کوفه ومعضل سیاسی حکومت دمشق هم بیشتر گشت ونهایتا منجر به قیام ابومسلم خراسانی وبه نفع خاندان بنی عباس ودرکوفه شد وهمچنین با قیام اقوام عرب طرفدار حکومت بنی عباس ودر کوفه وخراسان که هر دو باهمدیگر و رفت وامد دائمی داشتند ونهایتا در سال 132هجری وحکومت دمشق عربی کنده شد ویا بوسیله ابومسلم منقرض گردید وهمین امر هم وترس خاندان جدید بنی عباس را واز کوفه بیشتر برانگیخت ومشاهده کردند که اتکای ابومسلم خراسانی و به شورش گری اعراب کوفه می باشد ونهایتا ابومسلم هم در سال 137 به قتل رسید ونهایتا منصور عباسی ترجیح دادکه مرکز خلافت عباسیان هم از کوفه خارج شده وجمعیش رهسپار بغداد بشود وبعلاوه تیسفون خالی از جمعیت هم نباید باشد واین بار با ساخت وساز شهر جدید بغدادوکاملا منهدم بگردد ولذا در سال 145 هجری وبا تصمیم به ساخت بغداد وسیاست حذف هر دو شهر کوفه وتیسفون را دنبال می نمود وچرا که وی نیز نظیر بنی امیه واحساس ترس فراوانی واز سه شهر کوفه ودمشق وتیسفون می کرد وبهمین دلیل در سال 145 هجری سعی کردند که با تبدیل آبادی کوچک "بغ اباد "نزدیک تیسفون وبه شهر بغداد وهم کوفه حذف بشود وهم خاطره احیائ شهری تیسفون حذف بگردد !چرا که هر سه شهر مزبورخطر افرین و به شهر بغداد نزدیک بودند وبهمین دلیل ترجیه دادند که مصالح آجری تیسفون خالی از جمعیت نیز کنده شده واین بار در ساخت وساز کاخهای بغداد بکار گرفته شوند !وتا خاطره این "سه شهر مزاحم" وحذف بشود ! ویا با مکانیزم مزبور واین بار درگیریهای سیاسی آینده آن سه شهر هم وازبین برود ! وبهمین دلیل منصور عباسی تصمیم گرفت و بقیه خلفای عباسی هم وتصمیم وی را تکمیل کردند که بعد از گذشت 145 سال ومقرر شد کالبد فیزیکی تیسفون هم واز خاک عراق حذف بشود ویا حتی اجر ها ومصالح ساختمانی تیسفون هم کنده شده ودر ساخت وساز شهر بغداد وسامرا بکار گرفته بشود !ویا آجر های عمارتهای 7 محله بزرگ وغیر مسکونی تیسفون هم وکنده شده ودر ساخت وساز کاخهای شهر بغداد وبکار گرفته شوند !ویا در ساخت منازل جدید محلات تازه ساز بغداد وبکار گرفته شوند ! که به نقل منابع تاریخی مختلف وبا مخالفت خاندان برامکه ایرانی نسب روبرو شدند که سمت وزارت داشتند ولی به تذکرات آنها هم اعتناء نکردند واین بار برامکه راهم وبرانداختند! وبعدها هم موضع گری اقوام ایرانی صاحب قدرت هم وبا پذیرش تز خلفای عباسی وچنین موضع گیری ودر مورد شهر تیسفون یافته بودند که از این راه وخاطره تاریخی شهر تیسفون وفراموش بشود !ولذا همان سران ایرانی دولتها ی مزبور که بعدا بر شهر بغداد تسلط یافته بودند ونظیرسران ال بویه ایرانی ابودند ولی بغداد را گرفتند ویا سران سلجوقیان ویا سران قراقویونلو ویا سران اق قویونلوایرانی هم ویا حتی سران عثمانی های حاکم بر شهر بغداد هم وچنین تفکری داشتند بود وهمگی از احیای عظمت شهری تیسفون خوششان نمی آمد ویا با احیائ خاطره تاریخ ونظام تمدنی تیسفون موافق نبودند!ولذا با سیاست خودشان عمل کرده وباعث شدند که حیات دوباره شهری تیسفون وکوفه ودر بین النهرین برنگردد ویا برای همیشه ودرخاک عراق وبین النهرین وازبین رفته باشد !ویا حتی ال بویه هم که ادعا می کرد که یک حکومت ایرانی می باشد ویا مخالف حکومت بنی عباس ودر بغدادمی باشد ! ولی هیچ وقت سعی ننمود که به احیای دوباره شهرهای کوفه وتیسفون بپردارند که حداقل کوفه احیاء بشود که محل حکومت حضرت علی بودودر حالیکه ادعای تبعیت از وی را داشتند! وتنها با احیائ مقبره حضرت علی ودر بیرون شهر کوفه و"در قبرستان نجف "موافق بودند ویا با این سیاست خود وتنها نجف را و بصورت یک "دهکده کوچک زیارتی "در آورده وجایگزین کوفه کردند وحتی افسران انگلسیی هم وچنین کردند !که با کمک 300 هزار سرباز هندی وعراق وبین النهرین ومداین ویرانه را گرفته بودند ویا در جنگ سال میلادی 1917واز چنگ سر بازان عثمانی بیرون آورده بودند ! وتنها سعی کردند که دوشهرکم رمق بغداد وبصره توسعه بیابد وتا بصورت بنادر تجاری انها ودر حاشیه دجله دربیاید ویا در ارتباط با تجارتخانه های بنادر کمپانی هند شرقی ودر کنار اقیانوس ها عمل بکنند ! ودر راستای همین سیاست پنهان تجاری آنان هم وسعی ودر کتمان کردن مدنیت تاریخی تیسفون نمودند !ولذا با سیاست فرهنگی انها بود واز دوره قاجار وتا کنون ومیراث فرهنگی تیسفون ودر حال فراموش شدن از سوی مطبوعات ودانشگاههای غربی است وبهمین دلیل هم اغلب مردم شناسان اروپا ویا مورخین ویا باستان شناسان متاثر از آنها هم تنها به اکتشافات تاریخی ومدنی وباستان شناسی بابل قدیم می پرداختند وچیزی بنام شهر تیسفون نمی شناختند ویا تفسیر دیگری از بابل وسومر بین النهرین می کردند ونظیر مادام دیو لافوا که تنها از تمدن کلده وبابل عراق ودر کتابش یاد می کند ویا مولف سفرنامه بایندرمی باشد که تنها از تمدن آشوری عراق سخن می گوید ویا سفر نامه راولینسون انگلیسی هم وچنین وضعی دارد وبعلاوه مولفان دیگر تاریخ نویس سومروبابل اروپا هم وچنین نوع از کتاب نویسی را دنبال می کنند وتا تنها تمدن اولیه بابل قدیم را ودر بین النهرین را وتمدن اصلی نشان داده وبرعکس تمدن 1100 ساله تیسفون واز دیدگاه همه متفکران دانشگاههای اروپا ویا امریکا حذف بشود ویا از دیدگاه مولفین دانشگاههای بیروت وعراق ومصر هم حذف بشود !وحتی از دیدگاه مولفین استعمار زده دانشگاه تهران ویا تبریز هم حذف بشود ویا تاریخ تمدن تیسفون ودر دروس شهر سازی دانشکده معماری وشهر سازی دانشگاه تهران هم فراموش بشود ! وتنها به عقاید افرادی نظیر گوستالوبن عادت فرهنگی وعلمی بکنند که نویسنده کتاب "تمدن اسلام وعرب "می باشد ویا به مستندات افرادی مثل لسترنج وریچارد فرای وجرجی زیدان تکیه بشود که صرفا اعراب را بانیان فرهنگ آسیایی معرفی می کنند ویا مولفین عرب زبان دانشگاه امریکایی بیروت است که تنها قومیتگرایی اعراب را دامن می زنند ! ولی از پذیرش چیزی به اسم تمدن 1100تیسفون آسیایی وامتناع دارند ویا دوست دارند که همگان قبول بکنند که در عراق وفقط چند قوم کوچک بابل وسومر واشوری وجود داشتند که امروزه تمدن همه بشریت واز آنهاست ولذا تحریف بزرگی در تاریخ نویسی جهان بوجود آورده اند ویا با همین شگرد آنهاست که مطبوعات ودانشگاه های غربی هم وعوام فریبی کرده ویا در تالیفات خود دوست دارند که همه کاسه وکوزه های شکسته ویافته شده در کاوشهای عراق را وبنام تمدن بابل قدیم نامیده وبرعکس بابل قرون بعدی را وقیچی بکنند! که بیش از هزار سال وجزو یکی از محلات تیسفون بود ویا هم کتیبه های لوحی که در عراق می یابند وهمگی را متعلق به اقوام بابل ومنقرض شده 3800 سال قبل بین النهرین فرض بکنند وسیاستی که امروزه و در موزه های باستانشناسی دانشگاههای غرب رایج است و دنبال می شود ودر حالیکه تحریف عمیقی در تاریخ نویسی بشر تولید کرده است ودر حالیکه بعد از سال 538 قبل از میلاد ودیگر در خانه های بابل قدیم و واغلب اقوام بابلی قدیم زندگی نمی کردند وهمان اقوام قدیم بابل وغیره وبدلیل جنگها ی مختلف ویا بدلیل مهاجرت وغیره ومنقرض شده بودند وبعلاوه کاسه وکوزه ویا لوح گلین یافته شده موزه های غربی وهمگی کاسه وکوزه گلی بابل قدیم نیست وبلکه بسیاری از انها جزو اسباب الات منازل افرادی بود که مدت زیادی در 7 محله تیسفون زندگی می کردند ویا به مدت 1100 ودر دوره حکومت هخامنشیان واشکانیان وساسانی ها ودر 7 محله بزرگ این منطقه میان فرات ودجله زندگی می کردند که آنرا " تیسفون "خطاب می نمودند ولذا به نقل ص 858 کتاب جغرافیای تاریخی ایران وگروه اکتشافی اکسفور فیلد در منطقه کیش بابل موفق به کشف چندین کوشک کاخ ساسانی ها میگردند وارتور پوپ نیز در مقاله خودش وبنام" یک کوشک ساسانی "وازیک کوشک شکیل وپنج گنبدی ساسانی ویا با ستونهای رعنا وکشیده آن کوشک ویا با درختان خرما وبوته های گل در اطرافش سخن می گوید ولی هنوزاغلب باستان شناسان غربیها وتنها سعی دارند که با قیچی کردن تاریخ تیسفون ایرانی وهمه محلات ویران شده بابل وسلوکیه واسانبر وویه اردشیر تاریخ تیسفون را وبه زیر مجموعه تمدنی بابل سنتی ببرند و یا کاربرد همان کاسه وکوزه گلی ودر منازل ایرانیان ساکن محلات مزبور را هم و در سه تمدن هخامنشی واشکانی وساسانی را حذف کرده ویا با تحریف های غلط کتاب گوستاولوبن ویا مادام دیولافوا واشپولر ولسترنج وغیره وهمگی را جزو تمدن اعراب محسوب دانشگاهی بکنند واعرابی که قبل از تاریخ 636 م وکمتر قوم عرب درخاک بین النهرین وقریه ها شهرهای آن دیار بودند داشت ! وبجز از اشکانیان وساسانیان وتاریخ در مورد اقوام ساکن بین النهرین چیزی ننوشته است ولی اموزه خیلی از مورخین ویا مردم شناسان غربی ویا مولفان اداری ویا معماران غربی وتفسیر دیگر دارند ویا برخورد علمی یکطرفه وبا مظاهر فرهنگ وتمدن باستانی "شهر تیسفون " انجام می دهند که در مورد سابقه "تمدنی شهر روم" می کنند وطوری که امروزه حتی معماری ویا نظام سنای شهر واشنگتن را هم ونتیجه تمدن سرخ پوستی امریکا نمی دانند وبلکه تکامل معماری شهر روم ایتالیا می دانند که توسط مهاجران اروپایی واز خاک اروپا وبه خاک امریکای سرخ پوست نشین سابق انتقال فرهنگی داده شده است ! ووبعلاوه تمدن امپراطوری روم باستان اروپا راهم وحاصل تمدن ملی فرانسه ویا آلمان ندانسته ویا حاصل تمدن اتریش ویا انگلستان هم نمی دانند وبلکه همگی را حاصل "حوزه فرهنگی متاثر از تمدن غنی شهر روم "می دانند که شاخ وبرگ غربی اش ودر کشور مختلف اروپا رشد یافته است وبرعکس چنین تحلیل تاریخ نویسی ویا مردم شناسی وبا فرهنگ آفرینی شهر تیسفون اسیایی نمیکنند که قبل از سال 636 م وهمه اقوام آسیایی را متاثر از خود کرده بود ویا فرهنگ کشورهای مختلف چین وهند هم واغلب متاثر از نظام نوین اداری وزراعی ومعیشتی ومعماری تمدن تیسفون و آسیا بود ولی امروزه یا با سوژه سازی دروغین رسانه ها ی غربی ویا با تز در گیری اقتصادی چین وامریکا ویا تز در گیری روسیه وامریکا ومسکو وماجرا طور دیگر شده است ودر حالیکه همه مظاهر ساختمانی ویا مظاهر هنری ویا علمی ویا معماری وفنی ونظامی آسیا هم به تمدن 150ساله مسکو پکن ربط ندارد ولذا همه مدنیت سابق آسیا ودر زیر خاکهای تاریخ نویسی جدید مدفون می گردد ویا در زیر خاکهاویا باز یافت تاریخی غلط مدفون می گردد واز سوی دیگر وبرعکس همه حوزه "تمدن آفرینی آسیایی تیسفون "واز یاد همه تاریخ نویسان ویا مردم شناسان دانشگاهها بیرون رفته وتنها "حوزه تمدن افرینی شهر اروپایی نشین روم باستان "وبرای سکنه پنج قاره جهان ذکر می شودو.برعکس شناخت شهرسازی ومعماری تیسفون فراموش می شود که درطی 1100سال وجود داشت ویا بوسیله معماری وابتکارات سه رژیم هخامنشی واشکانی وساسانی ودر اسیا انجام گرفته بود که معماری خوب ویا با مصالح با دوام ونقشه کشی محلات مناسب دوام داشت ومخصوصا در محلات "ویه اردشیر واسبانبر ورومکان "دوام داشت ویا در طی حکومت 34 شاه ساسانی وساکن در تیسفون دوام داشت ویا با ساخت منزل برای کارمندان ودبیران ونظامیان ایرانی آن شهر تیسفون دوام داشت ویا در طی 440 سال عمر دولت ساسانی ویا در طی 22 شاه اشکانی ساکن تیسفون دوام داشت ویا وسیله کارکنان اداری ونظامیانش ودر طی حکومت 350 ساله آنان دوام داشت که در تیسفون مستقر بودند وبعلاوه 7 شاه اشکانی هم که حکومتشان وهنوز بر تیسفون مستقر نبود که دولت 500ساله ایرانی داشتند ویا بعد ازفوت اسکند داشتند ویا از دوره فرهاد دوم نیز که هفتمین شاه اشکانی بود و توانست بقیه پیروان اسکندر را هم واز تیسفون بیرون بیندازد وبعلاوه در طی حکومت 340 ساله اشان هم ومعماری محلات بلاش آباد ومحله ماحوزه تیسفون رابوجود آورده وشکل دادند وبعلاوه اقوام ایرانی ونظامیان اشکانی را هم در محله سلوکیه تیسفون ( کتیسفون سابق ) مستقر کردند ویا معماری ونقشه کشی محلات سلوکیه یونانی ها را هم تغییر دادند که حدود 140 سال وجود داشت ویا در طول حکومت 12 شاه سلوکی دوام داشت ویا آن "محله سلوکیه "تیسفون را ساخته بودند که از دوره سلکوس اول شروع می شد که در سال 312 قبل از میلاد بود وحدود 20 سال بعد از تسلط اسکندر وبران شهر حکومت داشت وتا دوران "انتیوخوس ششم "دوام داشت که دوازدهمین شاه سلوکی بود که ساخت وساز در محله سلوکیه می نمود ودر حالیکه در سال 129 قبل از میلاد وارتش ایرانی فرهاد دوم وسران دولت سلوکی ویا همه سربازان یونانی را واز محله سلوکیه تیسفون بیرون انداخته وتا سال 224 بعد از میلاد که سه محله مهم تیسفون را وشهر سازی کردند ودر همین سال هم جایشان به معماری وشهر سازی 34 شاه ساسانی دادند که سه محله مهم دیگرساخت ونظیر شهر سازی محلات " ویه اردشیر " ویا"اسبانبر "و" یا "رومکان "که درادوار بعدی بوجود آوردند وتا اینکه بعدا اعراب ودر سال 636 میلادی (ومعادل سال 14 هجری) ویا چند سال بعد از وفات پیامبر وبه تیسفون هجوم آورده وبعلاوه براثر 8 سال خلاء سیاسی قدرت که در تیسفون وجود داشت واعراب یمن وعربستان هم وارد بین النهرین شده واین بار به تمدن 1100 ساله تیسفون ودر بین النهرین خاتمه دادند ولی قبل از آن دوران وتنها چند هزار عرب وساکن بین النهرین بودند وآنان هم اندک بودند وحدود 5000عرب لخمی یمنی بودند که در پادگان عربی – ایرانی حیره وماموران جنگ با رومیان شده بودند وتا در مواقع جنگ ووارد میدان وبه نفع ساسانی ها بشوند ! وهمچنین قبل از دوران شاهان سلکوس واسکندر هم وحدود 208 سال وفرمانداران هخامنشی ویا سربازان ایرانی وبراولین محله تیسفون حاکم بودند ویا "محله بابل تیسفون " را اداره می کردند ویا ساخت وساز ویا طراحی شهری آنرا وبا "خزانه دولت هخامنشان تکمیل "می کردند ومثلا منازلی در اطراف برج قدیمی بابل ساختند که معبد قدیمی ویا برج باغات معلقه آنان محسوب ویا برای ارتش وکارمندان ایرانی ساکن آن شهر ساختند ویا با معماری وشهرسازی هخامنشی ساختند که کورش اولین بار ودر سال 538 قبل از میلاد ووارد بابل شده بود ویا آنرا از دست آخرین حاکمان آشوری خارج ساخته بود وآنگاه فرمانداران خودش را هم برآن محله شهری گماشته بود وتا اینکه آخرین فرماندار بابل تیسفون هم ودر سال 331 قبل از میلاد بود که داریوش سوم هخامنشی ودر جنگ گوگمل شکست خورد ویا در جنب فرات وبابل تیسفون وشکست خورد وآنگاه ارتش اسکندر اروپایی وارد محل فرماندار حاکم هخامنش در بابل شد ویا طرفداران سلوکی آن ووارد این شهر شدند ولی ساخت وساز محله سلوکیه آنان هم در تیسفون ودر فاصله سال 125 الی 138 قبل از میلادوجود داشت ولی توسط ارتش فرهاد دوم اشکانی وازهمان "محله سلوکیه تیسفون " نیز بیرون انداخته شدند ودر نهایت بایدبیفزایم که در فاصله سال 538 قبل از میلاد وتا سال 636 بعد از میلاد وساخت وساز شهری تیسفون دوام داشت ویا از یک محله شهری کوچک وبه 7 محله شهری مهم وپر جمعیت تیسفون تبدیل شده بود وشکل معماری وشهر سازی تیسفون هم ویا ابزارها تکنولوژی شهر سازی آن شهر هم ودر طی 1100 ساله مدنیتش وافزوده شده بود وبعلاوه بزرگترین نظام کارمندی مکتوب ویا پیچیده اداری را هم داشت ویا در آسیا بوجود آورده بودومثلا در دوازده دیوان اداری تیسفون وحدود چند صد هزار کارمند اداری ونظامی وتجاری وفنی وپزشکی وکتابداروجود داشت ویا مترجم ومعلم وخنیاگر وجود داشت که نظیر آنان ودر هیچ شهر آسیایی وجود نداشت وحتی در پکن ویا دهلی نو ومسکو وحتی در شهر روم باستان هم وجود نداشت ولی با خلائ قدرت سیاسی 8 ساله ای که در تیسفون شکل گرفت وهمه آن چند صد هزار کارمند نظامی وفنی واداری وتجاری تیسفون متلاشی شدند ومثلا در تیسفون وبالای 160 هزار کارمند نظامی ساکن وجود داشت ولی تعدادی از آنان ودر طی جنگهای قادسیه وزنجیر وجنگ پل وجلولا وغیره کشته شدند که خانواده هایشان در تیسفون بودند واین بار بدون سرپرست شدند ویا بدون حقوق دولتی شدند وبعلاوه منازل واسباب منازلشان هم ودرهفت محله تیسفون وتوسط اعراب مصادره گردید که فقط در جنگ جلو لا وحدود 100 هزار نفر آنان کشته شده بودند ونهایتا حدود 200 الی 300 هزار خانواده آنان ویا پرسنل دههاهزار کارمند اداری تیسفون هم آواره شدند ویا تعداد زیادی از تاجران ویا مغازه دارها ویا صنعتگران وپزشک ویا مترجم ویا خنیا گر ساکن 7 محله تیسفون هم ودچار ترس شدید شدند واین بار اسباب واثاثیه ولوازم قیمتی ویا مرغ وخروس منزل خود را هم رها کرده واز بیم جان خودشان وشبانه از تیسفون فرار کرده ویا د رسال 636 م بعد از میلاد واز دروازه های شهر خارج گشته وبه شهر های مختلف ایران پناهنده شدند واسناد تاریخی مختلف ولیستی ازحرفه های متنوع آن کارمندان ساکن هفت محله مهم تیسفون را بیان می کند که در 12 دیوان اداری تیسفون بودند ویا در چندین سازمان متعلق به عصر معیشت کشاورزی آنان فعالیت می کردند وبعلاوه اسناد تاریخی مختلف مشاغل آنان را به شرح ذیل می شمارد :که برخی کارمندان "اداره برید تیسفون " بودند که امروزه ودر غرب وزارت پست وتلگراف نامیده می شود وهمچنین کارمندان دیوان برید عصر غزنوی ویا سلجوقی 500 سال بعدهم وتنها کپی برداری از "دیوان برید عصر ساسانی "می باشد ودر دوره مزبور اختیارات مهمی ودر عصر ساسانی داشتند ویا در راهداریهای آن دوران داشتند وفرضا انوشیروان ساسانی ویکبار ودر هنگام خروج از تیسفون ویا در رفتن به جنگ وتنها " رئیس دیوان برید تیسفون " را وقائم مقام خود ودر پایتخت کرده بود وبعلاوه دهها هزار کاتب "دیوان استیفای عصر ساسانی "هم در تیسفون چنین بودند که شامل کارمندان اداره ارزیابی مالیات زراعی دهات آسیا بودند ویا کارمندان مساحی اراضی مزبور ویا کارمندان ممیزی مالیات ویا ماموران نگه داری اسناد مالیات ها وخراج زراعی بودند ویا ماموران مالیات راهداری ومالیالت صنفی وتجاری ویا تحصیل داربودند که آنها را "گهبد "می گفتند یا کارمندان اداره ضرب سکه ونقره درخم و یا دینار ساسانی بودند که با فوت هر شاه تیسفون هم وسکه های جدید وبا چهره شاه جدید تولید می کردند ویا نقوش جدید آن دوره ودر کارگاههای تیسفون ضرب میکردند ویا ماموران مکاتبه با روسای شهر ها ویا کارمندان "دیوان انشائ تیسفون"بودند که شامل کارمندان کاتب ویا کارمندان رسائل ویا پیک ها ویا ماموران بایگانی آن اسناد اراضی زراعی دولتی ویا زمین شخصی ویا زمین های اداره موقوفات وخیریه ها بودند ومثلا یکی از آنان و بنام " فیروزان بود که به عمر خلیفه دوم ونحوه نگهداری اسناد خراج دولتی را یاد داد ویا کارمندان "دیوان پاسداران شاهی "بودند که شامل محافظان شاهان ویا شاهزاده ها ویا نگهبانان قصر ها ودربهای دولتی ویا باغات سلطنتی بودند ویا "کارمندان اداره خزانه ساسانی "بودند که نگهداری سکه ویا جواهرات ویا غنایم اخذ شده از سربازان رومی وغیره را وبعهده خود داشتند ویا توسط آن "کارمندان خزانه تیسفون "بودکه آنها را "کنز بر" می گفتند ویا ماموران " نگهداری فرشهای قیمتی قصر ها ویا عمارات دولتی بودند ویا نگهبانهای نگهداری اسباب های قیمتی 12 دیوان اداری بودند که در محله اسبانبر تیسفون قرار داشت ویا ماموران نگهداری پرده های قیمتی ولباسهای الوان ویا حریر ویا دیبای خانواده ساسانی بودند ویا ماموران نگهداری وسایل قیمتی کاخها ویا عمارتها وحرمسرا ها ویا ماموران نگهداری خزانه اسلحه ویا شمشیر ونیزه ویا لگام اسب ویا لگام وسپر های ارتش بزرگ ساسانی وبعهده آنان بود وبعلاوه "کارمندان دیوان اسپهبدی"تیسفون هم که شامل کارمندان نگهبانان داروازه قلعه های تیسفون وبرج های دیده بانی آن بودندد ویا کارمندان "ارگ بد "و قراولان کوچه ها ویا گزمه های شهر ویا نگهبانها مشعلدار ودر شبها بودند ویا در کوچه های محلات 7 گانه تیسفون بودند ویا سرهنگان وسرجوخه های پادگان مرکزی تیسفون بودند ویا کارمندان کارگاه شمشیر سازی ونیزه سازی تیسفون بودند ویا کارمندان اصطبل های نظامی بودند که 1200فیل جنگی داشتند ویا 12000هزار اسب جنگی داشت ویا ماموران 9000قاطر بارکش نظامی بودند ویا صد ها گاری بارکش جنگی بودند ویا کارمندان صد ها منجنیق قاروره انداز آتشین بودند که از نمد های اغشته به قیر ودر جنگهای رومی واز آنها استفاده می شد وبعلاوه منزل همه این نوع از کارمندان نظامی هم ودر تیسفون بود ویا منزل "کارمندان دیوان حکمرانی ساسانی "بود که امروزه "وزارت کشور" خوانده می شود وشامل کارمندان خوره بانان ایالات ویا فاذوسفانها ویا مرزبانها بودند که در تیسفون خانواده داشتند ویا "خشتر بوانها "که امروزه "اداره شهر بانی "گفته می شود ویا طسوج بانها ( بخشداری معاصر )ویا اداره دهبانها وکدخداها که ماموران اداره مزبور چندین هزار روستای زراعی بین النهرین حومه تیسفون را رتق وفتق کشاورزی می کردند وساسانی ها اداره کشاورزی دهات بین النهرین را به 12 گروهبندی کدخدایی ویا طسوجی ومدیریت ان تقسیم کرده بودند ویا "کارمندان تشریفات در بار "بودند که به نقل اسناد تاریخی وحدود 1000نفر آشپز ویا مامور خرید وطبخ کاخها ویا عمارات دولتی تیسفون بودند وبرخی هم وهمراه خروج یزدگرد ساسانی واز تیسفون خارج شده وحدود 16 سال هم وهمراه وی وبه شهر های مختلف می رفتند وتا زمان مرگ وی ودر شهر مرو ویا در سال 652 م وهمراه وی بودند ویا حدود 1000 خنیاگر وبربط نواز بودند که بهرام گور واز هند وبلاد مختلف آورده بود وآنها هم وهمراه یزد گرد واز تیسفون خارج شدند ویا برخی از انان ونطیر" باربد "دوره خسرو پرویز بود وبرخی هم ونواده های نوازنده ماهر داشتند که ابراهیم موصلی دربار خلیفه عباسی واز خنیاگران فراری شده مزبور واز تیسفون بود ویا حدود 1000 کارمند باغبان ومیراب باغات سلطنتی ساسانی بودند ویا ماموران آبگیر که به انها " ور "می گفتند ویا کارمندان میر آخور شاهی ( اسپاپت )ویا کارمندان نگهداری آهو وگور خر وطاووس وغیره در "باغ نجیر گاه تیسفون " بودند ویا دهها مترجم دربار ساسانی بودند که به زبانها مختلف سانسکریت وچینی ورومی ولاتین یونان وارمنی وترکی وعربی وافریقایی آشنایی کامل داشتند وتا در هنگام آمدن سفیر واز چین ویا از روم ویا از هند به دربار عمل کرده وآنها هم مامور ترجمه شفاهی مکالمه سفیران بودند ویا مامور ترجمه نامه های رومی زبان امپراطوران روم به شخص شاه بودند ویکی از آنها هم "روز به پزشک "می باشد که در عین حال که پزشک دوره انوشیروان بود ولی آشنایی کامل نیز به زبان سانسکریت هندی داشت ولذا با دستور انوشیروان وکتاب "کلیله دمنه "را واز زبان سانکریت هندی وبه زبان " فهلوی اوستایی "ترجمه کرده بود وبعلاوه تعدادزیادی هم از خانواده های این نوع مترجمان ماهروبعد ها واز تیسفون خارج شده وبه شهر بغداد ودر 23 کیلومتری تیسفون رفتند ومثلا درابتدای دوره خلفای عباسی وبیت الحکمه بغداد را تاسیس کردند که ترجمه آن دوران را رواج بدهند وتا بقیه اسناد مصون مانده از آتش سوزی کتابخانه تیسفون وحفظ بشود ویا تحت عناوین مختلف "خدای نامه "وغیره هم وبه زبان فارسی دری وترجمه شده ویا به زبان یونانی وغیره ترجمه بکنند وتا برخی از اسناد تاریخی گذشته مزبور وحفظ شده ویا با عنوان افراد مختلف نشر شده وتا در مکتوبات تاریخی ایران باقی بماند وبنظر می رسد که محتوای کتاب مروج اذهب مسعودی ویا محتوای کتاب " التنبیه والاشراف مسعودی ویا دهها جزوه وی ومحصول نقل قول این مترجمهاست که مربوط به حوادٍ تاریخ های گذشته است ولی ترجمه های ناقص واز مترجمان بیت الحکمه بغداد می باشد که بدلیل زرتشتی بودنشان ونمی خواستند که نامشان افشاء بشود ویا کتاب " الرسل والملوک "طبری است که در آن موقع ودرشهر بغداد بود ویا کتاب " تاریخ شاهان وپیامبران حمزه اصفهانی است ویا کتاب "اخبار الطول دینوری "است که مربوط به تاریخ عصر ساسانی می باشد و یا حتی محتوای کتاب "فتوح البدان بلاذری "ویا "الفتوح ابن اعثم "است که دوقرن بعد از اسلام تدوین شده است واصل اسناد آن ها هم ودر کتابخانه تیسفون بوده است ولی در همه آن کتابها ومنبع اصلی خبر حذف شده وعمدا بنام دیگران تحریر گشته ویا چاپ شده است وزیرا مولفین مزبور ویا هیچ کدام از مولفانش آن کتابها ودر دوره ساسانی نبودند ویا در عصر امپراطوران روم باستان زندگی نمی کردند که بحث های تاریخی ودرمورد ان سوژه وبلکه نقل قول توام با واسطه است وبعلاوه در دربار تیسفون وصد ها پزشک ماهر وجود داشت که مامور معالجه شاهان ساسانی بودند ویا مامور معالجه ودرمان وجراحی جراحت های فرماندهان ویا سربازان ارتش ساسانی بودند ویا در هنگام جنگهای خونین وبا ارتش روم وهیاطله وغیره طبابت می کردند وبرخی از آنهاهم ونظیر "برزوئیه طبیب "است ومدارک تاریخی نشان می دهد که برخی از آنان را ویزدگرد اول ساسانی به تیسفون کشاند ه بود وزمانی کهوی مریض شده بود ولذا از شاهان محلی هند خواسته بود که پزشکان ماهر دیار هند را وبه تیسفون معرفی بکنند وبرخی دیگر هم واز نواحی دیگر ایران معرفی به دربار شده بودند ویا حتی از بلاد فرنگ بودند که به دربار تیسفون آمده بودند ویا پرسنل بیمارستان دولتی ودر تیسفون را ویا برای شاهان وزنان وبچه ها ی آنان بوجود آورده بودند ویا برای معالجه فرماندهان نظامی ساخته شده بود وبرخی دیگر هم ودر قصبه جندی شاپور نزدیک دزفول خوزستان اقامت کرده وبیمارستان جندی شاپور خوزستان را تاسیس کردند وبعدا هم پزشکان فراری شده ازتیسفون ویا بچه های آنان وبه دربار خلفای عباسی هم رفتند وبعد ها هم وهمان افراد وپزشکان بیمارستان عضدی بغدادرا بوجود آوردند واینجانب تحقیقی در مورد پزشکانی ایرانی بیمارستان عضدی بغداد تدوین کرده ام وبنظر می رسد که حتی زکریای رازی هم ویا ابوحیان وغیرههم ودر نزد پزشکان وخانواده فرای شده از تیسفون درس خوانده اند ویا آموزش طبابت دیده اند وبعلاوه تعدادی دیگری از سکنه تیسفون هم وکارمندان کتابخانه بزرگ تیسقون بودند که اسناد کتیبه ای ویا اسناد پوستی ویا اسناد پاپیروس کاغذی را ونگه داری می کردند ویا اسنادی از قرون قدیم بابل وآشور وسومررا نگه داری می کردند وهمگی اسناد تاریخی بود که سر گذشت اقوام آسیایی را بیان می کرد که با آن قومها ارتباط داشتند ویا اسناد عهد عتیق پیامبران بود وبعلاوه همان کتب گذشته را هم ودر صندوقهای دولتی کتابخانه تیسفون وحدود 1100 سال ونگهداری کرده ویا بازنویسی کرده بودند ویا تعمیر کتابت کرده بودند ولی اعراب وبا ورود به تیسفون وعلاوه از غارت هزاران اموال قیمتی کاخها ومنازل ودکانها ونهایتا اینوع اسناد کتب قدیم را ازبین بردند وهر چند مورخین مختلف واز کثرت غنایم غارتی آنان در تیسفون تعجب کرده اندویا اسنادغنائم غارتی آنها و در برخی از کتب تاریخی ذکر کرده اند ولی بزرگترین ضربه اعراب آتش زدن کتابخانه بزرگ تیسفون بود وبه بهانه اینکه کتب مزبور واغلب کتب ضاله وکفر بوده ویا از عهدقدیم بت پرستی مانده است وبرخی هم مربوط به دین کفر زرتشتی می باشدکه انها را "کتب گبر" ویا"کتب کفر "می دانستند و لذا آنرا اتش زدند وهمان کاری که اعراب ساکن اصفهان هم انجام دادند که طرفدار حسن صباح عرب مروی بودند ویا با دستور خلیفه اسماعیلی مصر وبه آتش زدن کتابخانه ومدرسه نظامیه اصفهان وبعد از فوت نظام الملک وملک شاه پرداختندکه هزاران جلد کتاب ذیقیمت داشت ویا در کتابخانه مزبورسوخت که همه آنها وبا همت نظام الملک گرد آمده بود ویا با پول خزانه بزرگ امپراطوری سلجوقی ودر کتابخانه نظامیه اصفهان گرد آورده شده بودند ونمونه دیگرش هم وآتش سوزی کتابخانه بزرگ تخت جمشیدبود ویا بوسیله طرفداران اسکندر اروپایی ویونانی انجام گرفت و در حالکه افراد سطحی نگر میراث فرهنگی وآنرا آتش سوزی کاخ تخت جمشید جلوه می دهند ودر حالیکه سوزاندان ستونهای سنگی کاخ تخت جمشید وعملی بی فایده تلقی میشد که توسط اسکندر انجام بگیرد وبلکه سوزاندن کتابخانه تاریخی تخت جمشید هدفش بود که تابحال مدیران میراث فرهنگی وآنرا ندانسته اند که چه لطمه ای به فرهنگ غنی تمدن آسیایی زد ه شد وبعلاوه تیسفون ودر دوره ساسانی وتعدادی کارمند آموزشی ویا معلم با سواد هم داشت که از حقوق دولتی خزانه ساسانی پول می گرفتند ویا مدرسه دولتی تیسفون را ساخته بودند که در مدرسه مزبور هم وفرزندان شاه را "درو س علمی" داده ویا خواندن ونوشتن ویا علم وفن سخن گفتن با سفرائ خارجی را به انها می آموختند ویا علم شناخت جنگها ویا علم مقابله با دشمن را یاد می دادند ولی با تسخیرتیسفون وهمه آن 400 الی 4500 هزار کارمند اداری ونظامی تیسفون وهمگی رفتند ویا در طی جنگهای جلولا وجنگ قادسیه وغیره کشته شدند ویا کارمندان دیگر ی بودند که همراه یزدگردسوم واز تیسفون خارج شده وبتدریج کمتر شدند وتا اینکه در اواخر عمرش وتنها تعدا د4000نفر خدمه دولتی باقی مانده بود ویا آشپز همراهش باقی مانده بود ویا افراد خنیاگر ویا افراد حرمسرا ها که باقی مانده بودند که در سال 652 م ووی در شهر مرو کشته شد وهمان 4000نفر هم ومتفرق گشتند که همراه یزد گرد واز تیسفون بیرون آمده بودند وبعلاوه درهمان تیسفون هم وتعدادی از کارمندان عالی رتبه هم منزل داشتند که برخی روسای 12 دیوان اداری تیسفون بودند ومثلا رئیس انها و"بزرگ ویا ورزک فرمذار "نامیده می شد که در اصطلاح امروزین و " صدر اعظم نامیده می شود وهمگی خانواده آنها هم ودر محله اسبانبر زندگی می کردند ونظیر خانواده بوذر جمهر است که صدراعظم انوشیروان بود ویا خانواده "مهر نرسی" که وزیر بهرام گور بود ویا یزدان گشنسب که صدر اعظم شیرویه بود ویا " یزد پت " که مشاوراعظم ملکه بود که در تیسفون منزل داشتند ویا در همان دربار ساسانی وچند ین هزار معمار ویا بنای ماهر وجود داشت که مامور ساختن قصر ها ویا مامور تعمیر آآن عمارتها بودند ویا مامور تعمیر دروازه های شهر ویا پلهای ساسانی بودند ویا در شهر های مختلف ویا در جاده ها ی مختلف بودند ویا مامور طراحی پایه های معابد زرتشتی بودند ویا مامور نقشه کشی ایوان های قوسی ساسانیها بودند ویا مامور ساخت منازل اعیان بودند ویکی ازآن معماران تیسفون و"روز به بن بزرگ مهر همدانی" بود که بعد ا معماری ویا ساخت وساز بنا ویا ستونهای مسجد بزرگ کوفه را انجام داد واعراب وساخت وساز این نوع ستونها ویا سقف بزرگ انرا "بلد "نبودند واین نوع معماران ساکن تیسفون هم و بهمراه چندین هزار صنعتگران رومی محله رومگان تیسفون وخارج شدند ویا تاجران عمده شهر که از تیسفون فرار کردند ویا به بلاد دیگر رفتند وهمچنین تیسفون در دوره ساسانی ودارای تعدادزیادی موبد زرتشتی بود که در محلات مختلف ومناسک دینی را برای مردم انجام می دادند ویا کتاب اوستا را وتعلیم می دادند وبعضی از آنان هم ومفسر مذهبی اوستا بودند وبرخی هم وفقیه های زرتشتی بودند که مسئول استخراج حقوقی آیات اوستا بودند ویا برای معاملات مردم بودند ویا جهت ازدواج مردم بودند ویا مسئول استخراج "احکام اوستا" ودر مورد نحوه صدور حکم دادگاهها بودند ویا از روی متون اوستا بود ند که در کار خود هم حرفه ای شده بودند ونواده یکی ازآنها هم وبنام ابو حنیفه وبه منصور عباسی معرفی شد که "پایه فقه حنفی "را ودر بغداد پی ریزی بکند ولذا به نقل جلد اول کتاب مجمل فصیحی وپدر بزرگ ابوحنیفه هم ودرشهر تیسفون دوره انوشیروان و"فقیه کتاب اوستا" بود ویا اصول فقه زرتشتی ویا استنباط مذهبی از آنرا می دانست وبعلاوه آن شیوه علمی راو به اعضای خانواده خود هم وآموخته بود واین قبیل از موبدان نیز ودر تیسفون منزل داشتند ولی با آمدن اعراب به درون قلعه شهر واغلب آنها هم واز شهر خارج گشته وبه نقاط دیگر رفتند وبرخی از این موبدان آشنا به فقه اوستا هم وجهت حل اختلافات مالی واختلافات خانوادگی مردم وبعنوان "موبد قاضی "محسوب " می شدند وبه "دیوان قضای تیسفون " راه می یافتند ومثلا برخی وبا عنوان (وردان ویا قاضی ) ودر دادگاه تیسفون کار می کردند وبعلاوه ریاست آن قاضیان هم و"داد ور داد وران " نامیده می شدند ونیز همانطوریکه گفتم وسقوط تیسفون نیز بیش از آنکه معلول "اقتدار اعراب "باشد وبیشتر نتیجه خلاء قدرت 8 ساله ودرشهر تیسفون بود که وقوع حوادث ناگوار سیاسی وپی در پی آن را بوجود آورد ولذا اغلب سکنه شهر را وبه ترس شدید کشاند وعلت آن هم چنین بود که "شیرویه" ویا پسر خسرو پرویز وبا تبانی برخی از نظامیان کودتا کرده وپدرش خسرو پرویز را ودر 70 سالگی واز سلطنت خلع کرد هوبه زندان انداخت وبرای اینکه خودش هم ودچار درد سر نشود ولذا 17 تن ا ز برادرانش را کشت ویا اعضای خانواده اش را هم وبه قتل رسانید وبعدا خودش هم وترور شد ونهایتا وبجز از دوتن از دختران خسرو پرویز که بنامهای پوراندخت ویا آزرمیدخت بودند وکسی نمانده بود ویا برای ایفای سلطنت وباقی نمانده بودند ودر این وسط وبرخی از فرماندهان نیز سعی کردند که قدرت دربار را بدست بگیرند که با مخالفت بقیه نظامیان تیسفون روبرو شده ونهایتا به قتل رسیدند وبعدا هم و قدرت به آزرمیدخت ساسانی رسید که مدت 6 ماه وسلطان شده بود ولی فرمانده پادگان مرکزی تیسفون هم وبنام " فرخ زادان " وشرط اطاعت نظامی واز آزرمیدخت را وتنها در آن می دانست که وی به همسری "فرخ زادان "در بیاید ودر این راستا و برخی از مشاوران سیاسی آزرمیدخت هم مخالف ان تز بودند ویا این نوع از همسری را وصلاح ندانستند وبه وی اعلام کردند که وی می خواهد که خودش سلطان بشود ویا سلطنت ساسانی ها را براندازد ودر این وسط هم وبرخی افراد پادگان تیسفون و فرصت یافته وفرخ زادان را مقتول می نمایند وپسر وی هم که در خراسان بود ویا مسئول پادگان خراسان بود وبنام "رستم بن فرخزاد" نامیده می شد واز شنیدن خبر قتل پدرش وعصبانی شد واز خراسان حرکت کرده وبه تیسفون لشکر کشید ونهایتا نیز آزرمیدخت را وبه قتل رسانید ودر این وسط وتعدادی از اعراب هم وبعد از وفات پیامبر واز مدینه خارج شده وبه مرزهای بین النهرین آمده بودند ویا با مرزبانان ساسانی ها ودر جنگ پل وغیره روبرو شده بودند ونهایتا با رستم فرخ زاد هم در گیر می شوند که قدرت را بدست گرفته بودومسئول امنیت مرزها بود ولی با کشتن آزرمیدخت ومورد نفرت نظامیان دیگر قرار گرفته بود ولیکن با آمدن اعراب وبه مرزهای ساسانی وناچار بود که به دفع آنان بپردازد ولی نظامیان زیر دستش هم که کشتن دختر خسرو پرویز وبدست وی را دیده بودند واز اطاعت وی ناراضی بودند واو هم با خیانت در جنگ قادسیه وترتیبی اتخاذ کرد که اعراب بتوانند وتعدادی از نظامیان پادگان مرکزی را واز بین ببرند که از وی ناراضی بودند واین نوع از خیانت ها ی نظامی ویا سایر حوادث سیاسی 8 ساله وهمگی باعث شده بود که بخش بزرگی از اعراب وبسادگی وارد خاک بین النهرین شده ویا به طرف تیسفون حرکت بکنند وبعلاوه دروازهای تیسفون هم وکوچکترین مقاومت را ودر برابر آان انجام نداد ولذا بدون درد سر واز دروازه ها ووارد شهر شد ند وسه روز تمام وبه غارت تیسفون پرداختند وبدنبالش خیلی از سکنه شهر هم وناچار گردیدند که اسباب واثاث منزل خود را رها کرده وبرای حفظ جان خود واز تیسفون فرار بکنند وبعدا همان اعراب هم وفرهنگ حفظ ونگهداری یک شهر متمدن وبرزگ آسیایی را نداشتند ولذا ترتیبی اتخاذ کردند که بعد از فرار همان سکنه اش نیز وکالبد فیزیکی شهر نیز فرو بپاشد ویا سرمایه گذاریهای مادی 1100ساله آن شهر هم ازبین برود ویا نیروی انسانی ماهر کارمندی آن شهر به تباهی کشیده شود ومتفرق بگردند و بعد از آن تاریخ هم وکاری کردند که اغلب عمارتهای هفت محله بزرگ تیسفون هم وروی به ویرانی بگذارد که "فلسفه اضملال تمدن تیسفون" است !