بازار ومسجد جمعه دوره سلجوقی زنجان

وتخریب اش توسط مغولها وامیر کبیر

( بخش اول )

مشکلات سرمایه داری اسلامی ودر جوامع شهری آسیا

از : دکتر محمد خالقی مقدم

تخصص : جامعه شناس شهری

زنجان امروزه دارای محلات شهری زیادی است وتاریخ اولین محله زنجان و درشمال شرق راه آهن وبه دوره مادها واشکانیها می رسد ولی حدود 170 سال قبل و امیر کبیروبا اعزام دهها فوج نظامی قاجاریه واغلب محلات زنجان را خراب کرد ومغولها هم یکبار آنرا خراب کرده بودند ولی در سال 1266هجری زنجان وتوسط توپهای امیر کبیر دچار قتل عام دسته جمعی شد وبعلاوه خانه های همه مردم زنجان خراب شد وحتی تیر چوبی سقف منازل سکنه مقتول زنجان هم بوسیله نظامیان وی واز سقف خانه های ویران وکنده شده وسربازانش بردند ودر شهر های خودشان و به نفع جیب شخصی خود فروختند! وبعدا هم صد ها تاجرقاجاری ویا شاهزادگان فاسد قاجاری ویا حکم گرفته از امیر کبیر ویا از ناصر الدین شاه وفرصت یافتند که به غصب کاروانسراهای ویران شده شهرزنجان بپردازند ویا به غصب اراضی روستائیان بدبخت وفقیر افشار استان زنجان دست اندازی کرده واراضی طبقه فقیر وبدبخت زنجان را واز دست قوم افشاراستان زنجان بیرون آورده وجزو اموال تاجران قاجاری بکنند ویا جزو اموال خویشاوندان نزدیک ناصر الدین شاه قاجار بکنند وبرای اینکه به انوع غصبها ی آنها بپردازم ویا به انواع قتل عامها ی غیر شرعی ودسته جمعی مردم زنجان ویا روستاهای اطرافش بپردازم و امروزه مطبوعات وزارت ارشاد ویا میراث فرهنگی مانع است ومعتقد است که آنها مالکیت شرعی دارند وعلامتش تابلوهای میراث فرهنگی است که بر در ودیوار کاروانسراها ی زنجان است ویا بر راسته های بازار سنتی زنجان زده اند ویا به اموال غصب شدگان مزبور ودر طی 170 سال اخیر ومشروعیت بخشیده اند وگفتند که مردم زنجان ودر دوره مزبور وهمگی بابی شده بودند ولذا حق اشا ن بود که چنین بلایی وبر سرشان بیاید وتا نواده های همان مقتولین بدبخت هم وجرات نکنند که سوالی در مورد فلسفه قتل پدر بزرگانشان واز آنها بپرسند ؟وبعلاوه نه تنها از نظامیان قبیله قاجار که به دستور واصرار امیر کبیروآنها را می کشتندویا در 9 الی واا ماه تمام وخانه های همان مردم بدبخت راو خراب می کردند ویا 24 ساعته وبه توپ بسته می شد که اغلب زنان واز غرش مداوم آن توپها واغلب سقط جنین میشدند وبعلاوه لشکر قاجارهم، ومجهز به 8000 تفنگ مدرن بودند که پسر مشهد قربان آشپز واز انگلیسیها گرفته بودکه مردم بدبخت وترک ویا شیعه مذهب یک استان رابکشد؟ ویا در ابتدای وزارتش بکشد؟ وتا عده ای ودر کتابها یشان ومداحی وی را کرده ویا در مکتوباتشان بنویسند که امیر کبیر،و بزرگترین اصلاحگرقرن بوده است ؟ ویا در مطبوعات ودانشکده های تاریخ معاصرو بنویسند که هیچ صدر اعظم قرون قبلی ایران ونتوانسته بودند که کار وی را وانجام بدهند ؟ وبهمین دلیل هم ودهها کارگردان طمع کار ویا بیسواد ویا حق کش ،ودر مورد مردم مظلوم زنجان اجحاف کرده ویا در دهها استان که در دوره وی وهمگی دچار قتل عام شدند ومثلا در نیریز ویا در بارفروش ویزد وغیره که کشته شدند ونتوانستند که حرفشان را بزنند !وچرا که کارگردانهای تهران ویا دهها فیلم ودر مورد حقانیت امیر کبیر فیلم می سازند ویا از تلویزیون سر تاسری پخش کرده اند وتا خانواده های مقتولین استانهای مختلف ونتوانند که از مطبوعات کشور ی ویا از ناشرین کتاب مزبور و فلسفه اش را وبپرسند ؟ومثلا فلسفه شرعی وقرانی قتل عام مردم استان شیعه نشین زنجان چه بوده است ؟ویا در آن دوره تاریخی وچه گناهی داشتند ؟ویا چرا وزارت ارشاد وبه نفع جریان مزبور وموضع گیری می کند ؟ویا اجازه چاپ کتاب انتقادی ویا حق سوال را وبه شبهه کنندگان کشتار زنجان نمی دهد ؟وتا سوال کنندگان مزبورهم و مطرح بکنند که اطلاق کلمه "باب" و در دوره تاریخی مزبور وبه مردم زنجان چه بوده است ؟ ویا اطلاقش به 23 هزار مردم بدبخت مزبور چه بوده است ؟ ویا به افرادی که در شهر های دیگر وکشته شدند ؟ویا با عنوان بابی کشته شدند ؟ومثلا در نیریز 2000نفر کشته شدند ویا در بارفروش 2000نفر ویا در تهران 37 نفرکشته شدند ویا در یزد ونجف آباد واصفهان وغیره که از ظلم وبیداد نظامین قاجاریه وبه تنگ آمده بودند وبه دیگران بگویند که رواج واژه (یاران باب امام زمان )ودر شورشهای ضد قاجاریه دوران مزبور وچه نوع ریشه قرانی داشته است ؟که از بیسوادی کامل دینی وقرانی طرفداران وی است ویا بخاطر فقر اطلاعات تاریخی وفرهنگی پرسنل ومدیران میراث فرهنگی می باشد که حق کشی یکطرفه ودر مورد زنجان بوجود می آورند؟ ویا نمی گذارند که در مورد مظلومین همین استان ایرانی وسوال پرسیده بشود؟ ویا اجازه دادخواهی تاریخی به آنها داده نمی شود ؟ ویا حق طرح سوال مطبوعاتی داده نمی شود ؟ویا حق رفع شبهه وبه طرف مقابل ودر افکار عمومی جامعه داده نمی شود ؟ویا مجوز چاپ وسخن گفتن ودر رسانه ها وصرفا بنفع ظالمین وغارتگران وقاتلین تاریخی داده نشود؟ ویا نوشتن مطلب مطبوعاتی ودانشگاهی وصرفا بیک طرف دعوا داده میشود ! که در سایه برخی مفاهیم ایهام آمیزاست وحق طرف مقابل و ضایع نشود ؟ ویا با ادعاهای دوپهلوی مذهبی وضایع نشود؟ وقاجاریه هم نمی توانست بر اموال ویابر ناموس وجان سکنه یک استان وچنگ انداخته ویا هویت تاریخی مردم آن استان را وخراب بکنند ! وبرعکس حق سوال متقابل را هم واز طرف مقابل بگیرند! وهر چند بعد از سالها سکوت وامروزه چاپ ونشر کتاب " جنگ زنجان " آقای پرویز فتح اله پوروجالب است که بیطرفانه اسناد ودعاوی دو طرف "جنگ زنجان" را مطرح ساخته است !ویا با تکیه به اسناد مختلف ومطرح کرده است ویا با دست خط های قدیمی کتابخانه های داخلی وخارجی ومطرح کرده ومورد مداقه قرار داده است ! واولین بار ظلم 170 ساله ویا حق کشانه وبه ضرر مردم زنجان را ومطرح کرده است ویا دوباره وبه افکار عمومی کشانده است! وقبلا هم وکتاب شرح رجال مهدی بامداد نیز وبرخی مطالب راداشت ویا خلاصه وار مطرح کرده بود که گنگ بود وچرا که در گذشته واغلب مطبوعات ایران وساکت بودند ویا نویسندگان کتاب هم ودر ایران ویا مجوز دهندگان وزارت ارشاد هم وتنها به عده خاص واجازه مطلب می دادند که به محکومیت طرف مقابل فکر بکنند ! ولذا به عمد ویا غیر عمد ودر مورد ظلم به مردم زنجان وکوتاهی می شد ؟ وبهمین دلیل هم اینجانب وضمن تذکر یک نکته شرعی وبه آقای ضرغامی واز وی می خواهم که به زد وبند اداری وفرهنگی کارمندان اداره میراث فرهنگی استان ودر دفاع از قوم قاجار ودر زنجان وخاتمه بدهد که معتقدند همه میراث فرهنگی زنجان ومتعلق به قوم قاجاریه می باشد واجازه انتقاد از آنها راهم و به کسی نمی دهند! وتا در سایه تابلوسازیهای من در آوردی آنان ودر راسته بازار زنجان ویابر سر درب مسجد ها وکاروانسراها وآب انبار ها ی زنجان وتاریخ واقعی زنجان وفراموش بشود !ویا به نفع یک قوم حق کش قاجاریه وانکار بشود ! و صرفا منافع پاسداری از قاجاریه را ودر اداره میراث فرهنگی وپاسداری میکنند ویا با چسبانیدن انواع تابلوها ی کذایی وبر درب فلان انبار انبار تاریخی ویابر درب فلان رستوران سنتی زنجان وصرفا به دنبال آن هستند که تاریخ وهویت واقعی زنجان راوانکار کرده ویا به بزیر سوال ببرند؟ ویا ظلم تاریخی وبه همان قشر بدبخت را وانکاربکنند ! ویااجحاف خانواده فتعلیشاه را وبه مردم زنجان وبرعکس نشان بدهند! ویا همه میراث تاریخی زنجان را و نتیجه اقدامات قا جاریه بدانند !ودر حالیکه اسناد تاریخی میراث فرهنگی زنجان وبرعکس آن می باشد ! وفقط پرسنل میراث فرهنگی زنجان واین نوع مفاخر فرهنگی زنجان را وصرفا به نفع خانواده فتعلیشاه معکوس می کنند! وزیرا پرسنل میراث فرهنگی زنجان ودر معکوس سازی حوادث زنجان ،ودست دارند وبه همین دلیل هم و برخی از از افراد زرنگ بازار زنجان نیز ودر ساخت وپاخت با پرسنل میراث فرهنگی قرار گرفته ویا با نصب تابلو وبردرب یک مسجدزنجان که 600 سال تاریخ در بازار زنجان وقدمت دارد ویا حداقل 300 سال نماز جمعه شیعه ودر آن مسجد وخوانده می شد وآنرا مسجد عصر پهلوی نشان میدهند ودر حالیکه در اسناد تاریخی دارالعرفان خمسه آمده است که توسط جهانشاه قراقویونلو وساخته شده است ولی همان کارمندان میراث فرهنگی وبا چسباندن نام پدرشان وبر درب مسجد مزبور ومعتقدند که آن مسجد و در دوره پهلوی ساخته شده است که تنها پیشنماز آن مسجد بوده وتا به همه مردم شهر ویا به گردشگران شهر های دیگرایران و القاء فرهنگی غلط بکند که مسجد مزبور ویا در بازار مزبورو در دوره تاریخی 600 سال قبل دوره قراقویونلو ها وساخته نشده وبلکه در دوره پهلوی ساخته شده است که تنها پدرش پیشنماز همان مسجد مزبور ساخته است !ویا فلان مغازه دار روستایی ده انگوران زنجان هم ودر زد وبند با فلان کارمند میراث فرهنگی زنجان ویک تابلو وازهمان کارمندان میراث فرهنگی گرفته وبنام " بازار ده انگورانیهای مقیم زنجان "گرفته وبر دیوار بازار بالا ی زنجان زدهاست ویا برسردرب مغازه اش می چسبانند وتا به همه رهگذران بگویند ویا به گردشگران ویا به نویسندگان باسواد شهریو القاء فرهنگی بکنند که همان بازار بالای زنجان ودر دوره سلجوقیان ساخته نشده است وفقط بوسیله چند مهاجر کوچ کننده به شهر ودر سالهای اخیرو ساخته شده است که از "کوره ده انگوران زنجان "آمده اند ویا به فلان مغازه بازار آمده اند وسپس با ادعای فروختن خیار ویا بادمجان در یک دکان وآن باز ار را ساخته اند که پدر رعیتشان ودر انگوران وپول زیادی داشته وبه وی داده است که بخشی از "بازار سنتی زنجان "راو بسازد! وصرفا با این تابلوهای کذایی است که خون 23 هزار کشته شده وبدبخت زنجانی وانکار تاریخی می شود! ولذا آقای ضرغامی ویا معاونانشان "وباید توجه فرهنگی "بکنند و به کارمندان زیر دست خودشان و"اجازه تفسیر فرهنگی سر خودانه ندهند ! ویا از "بازار تاریخی زنجان وحوادث گذشته آنرا وندهند! ومن در اینجا وعلاوه از توصیه به خواندن مطالب کتاب "جنگ زنجان " واین نکته را به کارمندان غافل میراث فرهنگی زنجان می گویم ومتهم هستند که در ریخته شدن خون 23 هزار مردم بدبخت زنجان ودر دوره ناصرالدین شاه و"شریک فرهنگی شده اند "وبعلاوه از بیسوادی قرانی خودشان وهنوز نمی دانندکه چگونه مردم آن دوران وصرفا با فتوای یک روحانی حکم گرفته از فتحعلی شاه ومنجر به قتل سر تاسر مردم زنجان شد واگر در 170 سال قبل که فتح علیشاه و ورقه شیخ الاسلامی شهر راو به وی داده بود ویا در طی این مدت170 سال ودورژیم عوض شده است ویا معممین وابسته به دو رژیم هم وعوض شده اند ولی هنوز تابلوهای فتوادهنده قتل آنان ومورد حمایت کارمندان میراث فرهنگی بوده ونام شیخ الاسلامی قاجاری وی واز کوچه دراز بازار پائین وحذف نمی شود ؟تا به همگان بگویند که هنوز هم ،ایشان و شیخ الاسلام کل شهرمی باشد ! ویاخوب شد که فتوای قتل 23 هزار نفر مردم زنجان را وصادر کرد! وچراکه مردم زنجان وحاضر نشدندکه در پشت سر آن روحانی منصوب شده فتحلیشاه قاجارو نمازجمعه بخوانند؟ وتا کشته نشوند !ویا خوب شد که مسجد جمعه مردمی اهل زنجان هم وخراب شد !وچرا که نخواستندودر پشت سر امام جمعه منصوب شده فتح علیشاه ونماز بخوانند ! ویا با مسجد جامع شرعی خودشان وعوض بکنند؟! ولذا حق اشان تنها کشته شدن بود؟واستدلال عجیبی است که پرسنل میراث فرهنگی زنجان دارند !وعلاوه از ادعای میراث فرهنگی وادعای مرجع تقلید مذهبی همه مردم شهر را هم می کنند! که حق شرعی با چه کسی بوده ویا نبوده است ؟ ودر اینجا من وبه نقل مستند چند کتاب تاریخی واز حوادث مزبور می پردازم واز جمله به کتاب ناسخ التواریخ ویا تاریخ رجال ایران مهدی بامداد وغیره اشاره می کنم که مستندا نوشته اند وتنها بالای 15 الی 18 هزار نفرمردم زنجان وبصورت قوم افشارمسلح زنجان ودر پشت سر ملامحمد علی زنجانی نماز می خواندند وبه نماز جمعه دولتی فتعلشاهدر زنجان نمی رفتند ویا همه جمعیت غیر خرد سال شهری زنجان هم وبه نماز جمعه همان گمارده فتعلیشاه نمی رفتند که شهرزنجان ودر آن موقع و تنها 23000جمعیت شهری داشت ویا مردم زنجان وتنها ودرپشت سر مرجع تقلید مورد قبول خودشان ونماز جمعه می خواندند که فردی بنام ملا محمد زنجانی بود که نماز جمعه با وی می خواندند ووی هم ودر کربلا درس فقه خوانده بود !وبعلاوه به نقل اسناد وشواهد دیگر تاریخی هم وفقیهی با تقوا ومبارز با منکرات قرانی بودکه سرتاسر مردم شهر ووی را قبول داشتند ویا افراد شیعه دهات اطراف هم ویا شیعیان افشاری استانهای همجوارهم و تنها وی را قبول مذهبی داشتند که مرجع فرهنگی همه اقوام افشار اورمیه وتا افشار کرج بود وتنها وی را "مرجع دینی " خود می دانستند وقبل از تاسیس مسجد جمعه فتعلیشاهی ودر زنجان هم وی امام جمعه آنان بود ویا درهنگامی که در سال 1240 هجری وبنام مسجد سید سبزه میدان را وفتعلیشاه وبعنوان مسجد جمعه دولتی تاسیس کرد وقبلا مردم افشاری زنجان وحدود 70 سال هم ودر پشت سر ملا محمد علی زنجانی وپدرانش نماز جمعه خوانده بود ند که به نقل کتاب مرات البلدان واز سال 1173 ه وتعمیرکرده وبه عنوان مسجد جمعه زنجانیها ی عهد کریم خان زند ویا بعد از قتل نادرشاه ومحسوب میشد ویااغلب سکنه شهر زنجان و مقلد دینی بودن خودشان را هم ودر اختیار کارمندان میراث فرهنگی نمی دانستند که حتما شیخ الاسلامی افراد فتح علیشاه راو قبول بکنند ویا نکنند؟ ولی هنوز هم آن کارمندان میراث فرهنگی زنجان وبا چسباندن کلمه "مجتهد" بر کوچه منزل میرزا ابوالقاسم میرزایی ویا برکوچه سید محمد سیردانی وهمه مردم شهر را وفقط محکوم می کنند که چرا پشت سر آن دونفر ونماز نخوانده بودند وتا کشته نشوند ؟وآری امروزه مسلمان بودن مردم یک شهر ویا مسلمان نبودنشان هم وتابع مقررات وزارت خانه آقای ضرغامی است ! ویا تابع نظر وزیر ارشاد شده است که تا کسی را که از فتعلیشاه فاسد وزن باره وحکم امام جمعگی گرفته اند را وحتما وزورکی قبول داشته باشند! ودر حالی که هدف فتح علیشاه هم و از ساختن مسجد جامع دولتی زنجان هم وتنها رواج دادن قران ویا دین ودر مسجد جمعه ساخته شده همان فتعلیشاه ودر زنجان نبود که مردم مجبور به نماز خواندن ودر پشت سر آخوندی باشند که به وی وحکم شاهنشاهی داده بود وبلکه هدف پشت پرده فتعلیشاه واز ساختن آن مسجد دولتی سید زنجان ویا در حکم دادن به آن دو آخوند دولتی زنجان وتنها دست اندا ختن به ملک وناموس مردم زنجان بود ویا دست انداختن به اراضی دهات سرتاسر مردم افشار نشین استان زنجان وترکان دیگرآذربایجان بود ! ولی مردم زنجان وتجربه خونین 40 ساله خودشان را ودر جنگ با خاندان قاجاریه داشتند ویا در جنگ کنار رودخانه کرج وبا آقامحمد خان قاجار را دیده بودند ویا در جنگ منطقه قراباغ ویا در لشکر کشی 50 هزار نفری آقامحمد خان قاجار وبه زنجان را ودیده بودند! وحاضر به قبول امام جمعه فتعلیشاهی نبودند! وبعلاوه تجربه کرده بودند که چگونه با حمایت آن دو نفر روحانی حکومتی قاجاریه وچگونه روسها زور به مردم زنجان می گویند !ویا روسها ودر عبور از زنجان وبر درب هر منزلی که می خواستند ووارد خانه اش بشوند ویا در عهد فتح علیشاه ومحمد علیشاه قاجاروزور گویی می کر دند یا مامورن روسی وقتی می خواستند که درآن مکان ومنزل زنجان واقامت شبانه بکنند وفورا پرچم روس راو بر درب آن خانه زنجانی ها می زدند ودر یکی از سفرنامه ها ی تاریخی هم وبه موضوع مزبور واشاره شدهاست ودر صورت اعتراض همسایگان وی هم وبا کتک خشن نوکران همان حاکم قاجاری شهرزنجان و روبرو می شدند! وبعلاوه با حمایت همان دونفر روحانی حکومتی زنجان وهمان حاکم زنجان هم وزور گفته وفردی بنام "اشرف خان ماکویی" را جری کرده بودند وهمان حاکم قاجاری هم که جزو خانواده ویا فامیل حاجی میرزا اقاسی صدر اعظم بود وجرات کرده بود که زن شوهر دار یک عضو مسلمان زنجانی را وربوده وشب به خانه خودش ببرد وتجاوز به وی بکند !وآنهم تجاوز به زن با غیرت یک قبیله افشار زنجانی که تجاوزبه کل قبیله ودر فرهنگ قومی آنان محسوب می شد و وی را شب ودر خانه خودش نگه می داردوزنا می کند! ودر حالیکه این امرو طبق آیات سوره نساءقران ویک نوع زناء محصنه حرام حاکم شهرمی باشد ! ویا با رعیت بدبختش انجام می دهد که با فتوای آن دونفر آخوند دولتی زنجان هم وتشدید می شود ویا با حمایت غیر شرعی آخوند کلباسی اصفهان که از فتحلیشاه فاسدودفاع می کرد ویا همان شیخ الاسلام زنجانی که ازآخوند کلباسی اصفهان وحکم اجتهاد فقهی گرفته بود ! ودر حالیکه همه بخوبی می دانستند ویا واقف بودند ویا آگاه بودند که اگر حضرت علی هم بود ووی را مجازات می کرد !ویا اگر بجای ملامحمد زنجانی هم بود که حاکم شرعی زنجان محسوب می شد وهمان اشرف خان ماکویی زنا کار را وحد شرعی می زد! ولی آخوند کلباسی ودر حوزه علمیه اصفهان ویا آخوند ملا محسن نراقی ویا علمای تائید کننده حکومت فتحلیشاه قاجار و نمی توانستند این قبیل از اعمال گماردگان فتعلیشاه در زنجان را و"اعمال فقهی ضد قرانی" ندانند ؟ ودر حالیکه مردم غیرتی زنجان هم وجزو ایل قبیله افشا ر بودند وغیرت ناموسی داشتند وعلاوه از قبول داشتن دستورات قرانی ودر سوره نساء وغیرت ناموسی قومی هم وجزوسنن فرهنگی قومی اشان بود که در فرهنگشان تجاوز حرام به یک عضو قبیله ومفهومش تجاور ناموسی به همه اعضای قبیله بود ودر فرهنگ قدیمی اقوام آسیایی آنان هم واین نوع تجاوز ها وبه زن عضو یک قبیله انجام نمی شد ویا تا عهد خانهای عصر صفویه وقاجاریه ومرسوم فرهنگی بین قبایل ایرانی نبود و"فرهنگ غیر آسیایی "بودکه خانهای حاکم شهری قاجاریه ودر شهر های ایرانی و"رواج فرهنگی "دادند ولذا در فرهنگ آسیایی گذشته آنان وهمگی ودر صورت عدم حد زده شدن وی وبوسیله آخوند ابوالقاسم میرزایی ویا بوسیله سید محمد سیردانی امام جمعه دولتی زنجان وهمه شهر آشفته شده وخودشان رامسئول پیاده کردن حکم شرعی قرانی می دیدند ! ووقتی خانواده شاکیان وبه آن دو نفر مجتهد حکومتی زنجان ومراجعه کردند ولی امتناع نمودند واین بار وبه سراغ مرجع تقلید خود شان مراجعه کردندویا در عهد محمد علیشاه قاجار رفتند وتکلیف شرعی خود را وپرسیدند ؟ ووی هم که فقه را ودر کربلا ودر نزد شریف العلمائ خوب آموخته بود وبه شاکیان زنجانی جواب داده بود که حاکم مزبور و طبق آیات قران ومرتکب عمل حرام شد ه است ومستوحب حدشرعی می باشد ومردم شهر زنجان هم وعصبانی وبدون ترس از نظامیان فراوان قاجاری ودردارالحکومه قاجاری زنجان که در سبزه میدان ساخته بودند ونظمیه ویا زندان وتفنگچی هم داشتند ویا عبدالله میرزا قاجارساخته بود ویا فرزندیازدهم فتعلیشاه وبرای اولین ودارالحکومه قاجاری را ساخته بود ویا خودش هم واولین حاکم قاجاری همان دارالحکومه سبزه زنجان شده بود ومردم زنجان هم وبه نقل ناسخ التواریخ واشرف خان ماکویی ویا منصوبی محمد شاه قاجار را کشتند واین در حالی بودکه بعد از صفویه ،زنجان وتادوره فتح علیشاه وفقط چند "حاکم های افشاری داشت که اسامی اشان ودر منابع تاریخی آمده است ودارالحکومه آن پنچ وشش خان افشاری زنجان همو همگی در میدان راه آهن ودر دژ مستحکم باقی مانده از عهد ساسانی بود ومردم زنجان هم در دوره محمد شاه ریختند وهمان "اشرف خان ماکوئی" را ودر "دارلحکومه تازه ساز قاجاریه ودر سبزه میدان زنجان کشتندکه با پول خزانه صد ساله سلطانیه ودر سبزه میدان زنجان وبرای خودش دارالحکومهدرست کرده ویا مسجدحکومتی ویا قیصریه شخصی ساخته بود ولذا شاه فاسد ونقرس دار قاجاریه هم که به نقل منابع تاریخی وهمان افسران توپخانه انگلیسی ودر برابررقبای سیاسی اش وبه قدرت رسانده بودند و"قلیچ خان ماکویی "را وبه زنجان فرستاد وبدبخت ملا محمد علی زنجانی را گرفته و به تهران تبعید کردند ! واین تبعید هم ویکبار دیگر نیز ودر عهد محمد شاه قاجار تکرار شدویا وقوع یافته است ولذا این قبیل از اعمال حرام حاکمان فاسد قاجاری در زنجان ویا در شهر های دیگر ایرانی وتکرار می شد واز جمله در شهر نیریز که به کشته شدن 2000 مردم شهرو منجر شد! ویا مردم کرمانشاه که با "محمد علی خان ماکویی" ودر کرمانشاه درگیر شدند ! ویا در گیری در شهر های خراسان ومثل ترشیز ویا در بشرویه ویا مثل درگیری با "ملا محمد علی ترشیزی" بود ویا در گیری با 400 روحانی درس آموخته کربلابود وهمگی روحانی های جوان شهر های مختلف ایران بودند که با امام جمعه های گمارده فتعلیشاهو بر آن شهر ها ی ایرانی خودشان ودرگیری مذهبی داشتند واغلبشان هم ودر حوزه علمیه کربلا ودرس خوانده بودند ویا شاگرد سید کاظم رشتی ویا شیخ احمد ا حسایی بودند که به آنها گفته بودکه بخاطر ظلم زیاد فتعلیشاه در ایران و ظهور امام زمان نزدیک است وبایدکه منتظرظهور امام عصر باشید وآن 400 نفر روحانی جوان کربلا هم وکلمه " باب امام " را واز ان دو نفر استاد خود یاد گرفته بودند که بمعنی "یاران امام زمان " باشید !ویا خودتان وحکام ظالم شهری قاجار را و امر به معروف بکنید! ولذا این واژه اختراع شده عصر قاجاری و رواج یافت ویا کلمه "باب امام زمان شدن ویا "بابی شدن در دورس فقه کربلاهم ورواج یافت که ازعبارت مذهبی (انا مدینه ا لعلم وعلی بابها وتا عصر امام زمان است )وبه شهر های تحت ستم حکام قاجاری کشیده شد وبعدا هم وهمان واژه دینی "باب " وبطور معکوس وبرعلیه شورشیان مذهبی ایران وبکار گرفته شد ویا با (اختراع دین انگلیسی بهائیت بعدی )وبکار گرفته شده ویا معکوس گردیدودر حالیکه بابیت وبا بهائیت فرق دارد ویا مستمسک حکام فاسد قاجاری وبوسیله آخوند های درباری قاجاری وماموران انگلیسی اش شد که از دولت قاجاریه و "دفاع شبه مذهبی" می کردند ویا با "تفسیر مذهبی معکوس" وبرعلیه شورشیان مذهبی همان شهر های ایرانی و بکارمی گرفتند !وچراکه اعضای درس خوانده ویا باهوش سفارت انگلیس و از واژه دو پهلوی امام عصر(ع) و"مشروعیت شبه مذهبی ساخته ویا برای دوام دولت قاجاریه" وپایه ریزی تئوریکی "کرده بودند وتا به اعمال ننگین حکام قاجاری وگمارده اشان وبرشهر های آسیایی ایران و"مشروعیت شبه مذهبی" بدهند ! ولذا "حوزه فقه دولتی وانگلیس ساخته قاجار هم ودر ایران بوجود آمد وجایگزین فقه اداری قرانی صحیح مدارس فقهی نظامیه عصر سلجوقیان شد که از قران وایاتش واستنباط من درآوردی وبه ضرر مردم شهر های ایرانی نداشتند! ولی در "مدرسه مروی ناصر خسرو"زائیده شد که "خان قاجار مروی" ودر عهد آقا محمد خان ساخته بود ویا رواج فقه انگلیسی می داد ویا در مدرسه دینی وفقهی "سپهسالار قاجار قزوینی" ودر تهران رواج یافت وبعدا آنرا دانشکده الهیات معقول ومنقول نام نهادند وبعدا هم به دروس دانشکده الهیات دانشگاه تهران هم وراه یافت ویا توسط علی امینی قاجار زاده وکشاندند ویا در "دروس مدرسه فقهی سلطانیه" بازار تهران ورواج یافت که فتعلیشاه ساخته بود ومرتبا طلبه ویا آخوندفقه انگلیسی تربیت کرده ویا در مدارس مذهبی ساخته فتعلیشاه ودر تهران ویا در شهر های دیگر ایران ورواج می دادند وهمگی شیخ الاسلام ویا امام جمعه دولتی تربیت کرده ویا پیشنماز مسجد تولید می کردندویا با حکم شاهان قاجار وبه مسجدهای قدیمی شهر می فرستادند که قبل از دوره قاجاریه ومردم همان محلات شهری ایران وفقط "فقه صحیح قرانی "داشتند "ویا از جهل مردم ونسبت به محتوای دینی قرانی ونهایت سوء استفاده را کرده ورواج مذهبی می دادند وبجای دستورات قرانی وفقط دستورات سران قاجار را و"وحی منزل "می دانستند واگر در گذشته هم وفقط خلفای اموی عرب ویا خلفای عباسی ویا خلفای عرب مصر ویا خلفای عثمانی ترکیه وحق برگزاری نماز جمعه شهر ها را داشتند ویا حتی سلطان محمود غزنوی هم نداشت ویا شاه سامانی همو حق برگزاری نماز جمعه را نداشت ویا در آن دوره تاریخی وحق تعیین قاضی شهرهارا نداشتند ویاحق خطیب شدن و"خطبه خوانی "شهر ها را نداشتند که تنها "خطبه سیاسی "وبنام همان خلیفه اموی ودر شهر های ایرانی خوانده می شد ولی در "فقه جدید انگلیسی قاجاریه "هم که کمپانی هند شرقی ساخته بود واین قوم فاسد قاجاریه را وبعنوان "دولت مشروع " وبر "بقیه اقوام ایرانی" 1 3استان ونظام قومی آنها ومسلط کرده بود ویا سر کار آورده بود وتنها خطبه های نماز جمعه بعهده آخوندهای قاجاری بود وخطبه مجاز هم می بایست که بنام "فتعلیشاه قاجار باشد" ویا در شهرهای ایرانی کردستان وبلوچستان ولرستان وآذری زبانها هم بنام وی خوانده بشود ویا تنها وی و حق تعیین امام جمعه شهر ها را داشت ومردم بقیه شهر وحق نداشتند وطرفداران این نوع از فقه انگلیسی قاجاریه معتقد وبودند که خداوند در ارسال سوره نماز جمعه ودر قران وانحصار خواندن آنرا وتنها بنام "خانواده فتعلشاه" ودر قران ذکره کرده است واگراحیانا ملامحمد علی زنجانی هم ونماز جمعه در زنجان بخواند وخداوند از خوانندگان همان نمازجمعه و قبول نمی کند ویا همان شاه قاجار و تنها حق تعیین قاضی شرع شهر ها را داشت ویا تنها وی وحق تعیین مدیر اوقاف شهری همان شهر هارا داشت ویا حق تعیین مدیر حوزه های علمیه همان شهرهای قاجاری را داشت ویا حق پیشنماز فرستادن مسجدهای معمولی همان شهر ها را وداشتند ولی مردم آن شهر ها نداشتند !ولو همان روحانی قاجاری گمارده ناصر الدین شاه برزنجان هم ودر همان دادگاه شرعی وبرخلاف نص "ایه لاتاکلو اموالکم بینکم بالباطل وان تدلوا الحکام )وفتوای غصب ملک یک رعیت بدبخت افشاری زنجان رابدهد! ! ویا به نفع یک خان قاجاری آن شهر بدهد! ودر حالیکه برعکس بود وخداوند در قران ویا در آیه مزبور وهمان قاضی عمامه دار قاجاری همان شهر را و "حکام رشوه خوار وغاصب" ودر فقه واقعی قران وذکر کرده است ویا همان قاضی ویا "نایب صدر موقو،فه" عصر قاجاری ودر ایه "من لم یحکم بما انزل الله وهو کافر" ودر قران خطاب کرده است ونباید که برخلاف متن قران وقضاوت دادگاهی می کرد! ویا ثبت سندملکی خلاف بکند؟ ویا در ادعای موقوفه ای خودش بکند که که نص قران وآنرا "قاضی کافر"خطاب کرده است ویا دراغلب آیاتش "و قضاوت دینی"غیر شرعی آنان را طرد می کند ویا قضاوت غیر قرانی می داند که در دهها "آیه قضاوت قرانی "وصریحا ذکر کرده است و یا در اداره اوقاف عصر قاجاریه ویا در درس فقه دادن ورعایت بکنند! ویا در فتوا دادن هم ونباید که "استنباط ضد قرانی داشته باشند ولی نظریه آن آخوند قاجاری ووابسته به سفارت انگلیس وبرخلاف این نوع دستورات قرانی ودستور پیامبربود ولی این نوع از فقه ضد قرانی ودر عصر صفوی ساخته گردید وهمچنین در عصر وقاجاریه هم ورواج کامل یافت وتنها نظریه آخوندهای قاجاری بود که نظریه خود را و مهمتر از نص آیات قران ودستورات پیامبر می دانستند ویاآنرا "فقه اخباری شیعه صفوی وقاجاریه" می نامیدند که در 50 الی 60 مدرسه ساخته شده صفوی وقاجاریه رواج داشت واین سبک از استنباط فقهی ورواج داده شده بود وتا اعمال غیر شرعی حکام قاجاری ودر شهرهاومشروع جلوه داده شود ویا "شرع کامل "جلوه داده بشود! ویا بنیان گذاران این نوع از "فقه دولتی " ومعتقد بودند که شاهان قاجار و جانشینان واقعی امام زمان غایب می باشند ! ولذا همه اعمال اداری آنان ودر شهر های ایرانی و"معصومیت کامل "دارد ومردم ایران هم ونباید که در مورد آن عملکرد حاکمان شهری وچون وچرا ی مذهبی بکنند! ولذا نظریه فقهی قرانی شافعی وحنفی وحنبلی ومالکی وبعد از عصر صفویه و"تغییرمحتوای قرانی" یافته بود ومورد اعتراض دینی همان 400 نفر روحانی جوان کربلا بودکه درس فقه را ودر کربلا می خواندندویکی از آنها هم و"ملا محمد علی زنجانی" بود که در کربلا ودرس فقه خوانده بود که معتقد بودندکه خطبه نماز جمعه شهر های ایرانی وبجای فتعلیشاه وبایدکه "بنام امام زمان غایب "خوانده بشود! وهمین تز مذهبی آنان هم وباعث رواج کلمه "باب امام زمان "شد وبعدا هم وباعث قتل همه آنها گردید! و"حامد الگار اروپائی"ویا دیگر ارو پائیان هم ودر نظریه "رابطه دین ودولت در ایران " وطرفدار این نوع از مشروعیت فتعلیشای ودرایران بودند ویا برای برگزاری نماز جمعه ویابرای دخالتش در امور دینی شهروندان ایرانی بودند ویا طرفدار "فقه شیعه فتعلیشاهی "می باشند ولی "مخالفان حوزوی" این نوع فقه هم ودر حوزه کربلا ی دوره محمد شاه قاجار هم وپیدا شده بودند ومخالف این نوع از "تئوری سیاسی و مذهبی" وبرای "مشروعیت دادن به "اعمال کار گزاران دولت قاجار وصفویه "بودند ومعتقدبودند که دستورات قرانی وتنها در مشروعیت دادن به اعضای دولت نمی باشد وبلکه تنها در مجبور کردن اعضای دولت ومدیرانش به دستورات دینی می باشد ویادر متقاعد کردنشان وبه دستورات قرانی می داندکه آنان را ودر ایه دیگرقران اطیعوالله و اولوالامر وتابع دستورات خداوند وپیامبردر قران خطاب کرده است ویا اولوالامر تابع نفسانیات اداری خودش راهم وسورههای قران و"طاغوت "خطاب کرده است! ولی این گروه جدید فقهی پیدا شدند ویا در حوزه علمیه کربلای دوره محمد شاه قاجار واز نظر فقه دینی ومعتقد بودند که اگر دولت یک عصر ایرانی هم و به دستورات قرانی وعمل نکنند وآن دولت ایرانی ویا احزابش هم "دولت مشروع" نیستند ویا دولت مورد نظر قرانی نیستند ویامثلا و در استباط فقه قرانی و"درست اجتهاد" نمی کنند ولذا "مجتهد قرانی "نیستند ولی اروپائیان ودر علم سیاسی جدید خودشان ویادر جامعه شناسی سیاسی جدیدشان و در دانشگاههای اروپا ودر "نظریه دولت ودین " ویا در "رابطه دین ودولت" ونظریه معکوس فقهای شافعی مدارس نظامیه عصر سلجوقیان را وارائه می دادند که موقوفات ویا مسجد جمعه زنجان راوبا همین تئوری ساخته بودند ویا سرمایه داری غیر صحیح زمین داری آسیایی را بوجود آورده بودند ویاآیات مزارعه مبتی برکشت وکار قرانی صحیح راو در زراعت دهات ایران ورواج می دادند ویا بنام "اقطاع اسلامی"دوره سلجوقی وبوجود آورده بودند ویا تجارت صحیح ومبتنی "برعقود اسلامی واقعی تجارت" را ودر امپراطوری اسلامی شهر ها وبازارهای سلجوقی آسیایی سلجوقیان را وبوجود آورده ویا مضاربه قرانی صحیح را ودر کاروانها تجاری بوجود آورده بودند که مردم آسیا واقوامش واز ان نظریه دینی تولید شده آنان نفع برده ویا راضی بودند ویا در در"فقه نظامیه ها"ی متعلق به نظام الملک ونفع تجاری می بردند! ویا نفع زراعی واقعی می بردند! ولی در "نظریه فقهی" تولید شده عصر قاجار ونفعی نداشتند! ومثلا ودردورس فقهی مدرسه مروی قاجار ویا درمدرسه سپهسالار ومدرسه سلطانیه قاجار ویا در مدرسه فقهی عبدالله میرزای قاجار زنجان ونفع نداشتند ویا در مدرسه شاهزادگان دارلفنون قاجارونفع نداشتند (ویادر رابطه دولت با "دین ")ونظریه معکوس شده بود وصرفا تفسیرهای معکوس از دین می شد که در گذشته هم وباعث شورشهای فراوان علیه قاجاریه گردید و امروزه هم و شرکتهای تجاری وفنی اروپا ودرجوامع شهری آسیا را وبه درد سر خواهد انداخت! وهمانطوریکه شهر آسیایی زنجان ودر 170 سال قبل وپایه های اولیه ظهور سرمایه داری در آسیا را وبه چالش فکری وسیاسی ومذهبی کشاند! وبعدا هم به شهرهای دیگر ایرانی نیریز ویا بارفروش ویزد واصفهان وترشیز وبشرویه وغیره نیز کشیده شد ویا در چالش سازی سیاسی خود هم وتابع نظریه فقهی خواجه نظام المک طوسی بودند که آن مسجد جمعه واقعی زنجان را ودر زنجان ساخته بود ویاتوسط مهمترین متفکر سیاسی آسیایی بود ویا در عصر خودش بود ویا تئوری پرداز سیاسی امپراطوری آسیا یی بودکه "دین اسلام" را وبا "سیاست صحیح اداره مملکت داری" میآمیخت ویا از آن یک نوع "تئوری بزرگ مملکت داری آسیایی" وبیرو ن آورده بود وهدفش هم ودر بنیانگزاری مسجد جامع سلجوقی زنجان ویا درپایه ریزی بازارسلجوقی زنجان وهمین نوع از هدف سیاسی ودینی مهم بود وخودش راهم یک صدر اعظم بزرگ آسیایی می دید که بایدشهر های آسیایی راو با تئوری دین ی اش وآباد بکند ویا تجارت در آن شهر هاو براه بنیدازد! ولی مسجد همان صدر اعظم خواجه نظا م الملک و دوبارخراب ویا تخریب گردید وتا تئوری آسیایی وی راو خراب بکنند !ویکبار بدست مغولهای شمن پرست خراب شد وتا همه آسیا ودر تجارت وعمران و"شمن پرست "بشوند ! ویکبار دیگر هم وبدست "صدر اعظم امیر کبیرقاجار" ویران شد وتا تا املاک یک قوم بزرگ اسیایی افشار وبه "نفع طبقه فاسد " قوم قاجار آسیایی" و"غصب عدوانی" بشود!ونظام طبقاتی شکل بگیرد وفرق دو صدر اعظم ایرانی ودر آباد کردن یک شهر ویا برعکس ودر خراب کردن همان شهر آسیایی 2700 ساله مثل شهر زنجان می باشد وکار کردشان وبا همدیگر فرق می کند! ویا در "فهم تفاوت رویه" و"تفاوت تئوریهای" دو صدر اعظم چنین است که بنیانگزاری دولتهای آسیایی را وبعهده گرفته بودند وهر کدام "مدل خاصی از دولت" می ساختند که یکی در تئوری اسلامی خودش ویک شهری مثل زنجان را و آباد می کند! ویا "تاسیسات بازاری خوب " ودرآن شهر می سازد ودیگری هم وبرای بنیان گذاری "نظریه خود ویا در شالوده سازی یک دولت فاسد ایرانی" وبنام "دولت قاجاریه" ویا برای ساماندهی وجا انداختن رفتار های غلط مدیرانش همان دولت وهموطنان زنجانی خود رامی کشد ویا در یک شهر برزگ ایرانی می کشد! وتا "طرفدارن فقه سیاسی نمازخوانی جمعه" ودر این مسجدجمعه زنجان وپخش وپلا بشوند! وتااینکه "تئوری دیگری واز شهروندی دینی " خود وارائه ندهند ! ویکباردیگر هم در ابتدای آمدن مغول به ایران وهمان مسجد جمعه زنجان وخراب شد! ویا تجمع کنندگان تئوریکی ان مسجد جمعه زنجان وکشته شدند تا مهمترین دروس فقهی 16 نظامیه ایران را وفراموش بکنند ودر این رابطه خراب شد ویا در نحوه برگزاری نماز جمعه وتفسیر مذهبی آن وخراب شد وتا تئوری یاسای چنگیز خانی ودر مورد تجارت را وبپذیرند که در عصر غازان خان مغول وکنار گذاشته شد ویک بار هم وامیر کبیر و"مخالف آن تز سیاسی نظام الملک بود " ولذا دوباره این مسجد جمعه زنجان را وویران کردند که دردو مقاله بعدی ام وتفصیلا به نظریات انسانشناسی فرهنگی آندو نظریه خواهم پرداخت و"تز سیاسی دیگراسیا " هم برعکس آنست که مدتی است اروپایی ها و از دوره صفویه ودر شهر های آسیایی معاصر اشاعه داده اند ومعتقدند که دین ونص دستورات قرانی وباید تابع تفسیر کارگزاران دولتی همان کشور باشد! ویا برای توجیه نظام اداری همان کشورباشد! ویا باید "دین سازی جدید وبوسیله دولت صفویه ودولت قاجاریه" بکنند! ویا باید شاهان 52 کشور مسلمان آسیایی ویا ریاست جمهور های همان 52 دولت آسیایی هم و باید "دین سازی خاص خودشان "راو بکنند! ویا دین مورد نظر دولت عصر خودشان راوبسازند! ویا در همان کشور آسیایی بسازند! وبه خوردهمان ملت خودشان بدهند ویا روحانیتی را وتربیت بکنند !که صرفا اعمال حکام دولتی همان کشور را و "توجیه ضد قرانی" بکنند وبعلاوه توجیه شرعی روحانیون حکومتی هم ودرامر دادگاه ویا در امر اوقاف ویا در میراث فرهنگی ویا در امور بانکی وبورس ومعاملات تجاری وزمین داری چنین باشد ویادر امور مزارعه و مضاربه اسلامی وبیمه ورسانه و منبر وتلویزیون ونماز جماعت مسجد هاوچنین باشد که با "دین سازی جدید آنان "ومستمراهمخوانی رسانه ای داشته باشد ! ولی به محتوای واقعی همان "دستورات قرانی وپیامبر توجه نداشته باشند واین نوع از "تز سیاسی دینی جدید "هم واز دوره شاهان صفوی" وتوسط اعضای کمپانی هند شرقی و وارد حوزه فقهی 50مدرسه دینی اصفهان شد که همه مدرسه ها یش و وساخته شاهان فاسد صفویه بودند که نظیر مدارس دینی جده بزرگ ویا مدرسه جده کوچک اصفهان بود ویا نظیر مدرسه سلطنتی شیخ لطف اله ودر اصفهان بود ویانظیر مدرسه دینی چهارباغ ساخته شاه حسین صفویه اصفهان بود که عده ای روحانیون دولتی ودر آن مدرسه ها ی دولتی وپرورش یافتند ویا با بودجه دولتی صفویه واستخدام شده بودند ویا با طرزفکر خاص وآموزش دیده ویا تربیت شده بودند که اعمال ننگین شاهان صفوی را وتوجیه شرعی بکنند !ویا اعمال ظالمانه حکام گرجی ویا حکام ارمنی ویا حکام سیک مذهب کرمان وشیراز را ومقبول بسازندآ ویا نظیر اعمال گنجعلیخان سیک حاکم کرمان راو توجیه مذهبی بکنند! ویا اعمال غیر شرعی اللهوردیخان ارمنی ودرشیرازرا ویا گرگین خان گرجی ودر قندهار را ویا اعمال حکام درویش مسلک زنگنه وزرای شاها ن صفوی را ودرحاکمیت شهر های ایرانی وتوجیه شرعی بکنند! ویا اعمال غیر شرعی کارمندان اوقاف ویا دادگاه شرعی آنها ویااعمال غصب زمینداری حکام شاهان صفوی راوتوجیه کرده که مرتبا املاک اقوام راو بنام وقف ومصادره می کردند ویا برخلاف نص قران وتوجیه شرعی می نمو دند ودر دوره قاجاریه نیزوچنین بود ویا چنین رویه ای وادامه داشت ویا ادامه آن حوزه علمی هم ودر مدرسه کلباسی اصفهان جریان داشت که جای مدرسه فقهی چهار باغ اصفهان سلطان حسین را و گرفته بود واز اعمال ننگین کارگزاران قاجاریه ودر کشتار مردم زنجان ودفاع منبری ویا تبلیغی می کردند وکاری که در فقه شافعی دوران سلجوقیا ن رایج نبود! ویاحتی در "فقه نئو حنفی" حکام شهری عصر تیموریان وچنین توجیه مذهبی وجود نداشت !ویا برای اعمال کارمندان وحکام شهری وفرزندان تیمور لنگ هم ورایج نبود! که "تفاوت فقه "این دو دوره تاریخی آسیا را ونشان می دهدوودر همان دوره تاریخی هم ودر مصر واین نوع از "فقه انگلیسی ابزاری کردن دین اسلام رواج یافت ویا توسط کارگزاران دولتی مصر " ویا توسط همان اعضای کمپانی هند شرقی ووارد "حوزه فقه مصر "اخوان المسلمین دانشگاه الازهر مصرشد که سفیر کبیر انگلستان وبنام هاردینگ و در مصر ودر کتابش وبه آن موضوع واشاره کرده است ویا توسط حوزه علمیه جبل عامل لبنان وسوریه وارد عراق شد ویا در همان دوران تاریخی هم ووارد حوزه علمیه وهابیت عربستان شد که "فقه سالم مالکی قدیم عربستان "را وکنار بگذارد! وتفسیری جدید از اسلام وبرای توجیه اعمال کارمندان عربستان وامارات وبحرین وارائه بدهد ! ویا وارد حوزه فقه شهر کراچی ولاهور پاکستان شد ویاوارد حوزه علمیه حزب مسلم لیگ پاکستان وکشمیر وبنگلادش شد ویا وارد حوزه علمیه کابل افغانستان طالبانی شد ویا وارد حوزه فقه استا نبول وآنکارا شد که اعمال غیر شرعی حزب عدالت وتوسعه اردوغان را وتوجیه شرعی ویا مردمسالارانه جدید بکند! ویا در اندونزی ومالزی و52 کشور مسلمان هم ودر آسیا نیز و رواج یافت ونظیر یک "حوزه های جدید فقهی می باشد (که تئوری سرمایه داری شبه اسلامی آسیایی راو رواج می داد!ولی با متون قران بیگانه بود ولی ایدلوژی بانکداری ربوی ویا بورس قمار گرایانه این کشورهای آسیایی را ومخلوط فرهنگی با آیات قرانی می کند که معجون عجیب وغریبی از "نوسازی اسلام" ودر "ظهور سرمایه داری آسیا " وبوجود آورده است ویا با" مذهب قدیم تمدن زمین داری سالم آسیا "ودر تضاد می باشد ویا در نهاد سازی قبلی دولتها واحزاب ودادگها ی سابق آسیا وفرق ماهوی دارد ولی روحانیون کم سوادکنونی و این نوع از تز جدید جوامع آسیایی را وبا تز "تقریب مذاهب اسلامی" عجین غیر صحیح کرده وسعی دارندکه محتوای فقه قدیمی شافعی ونئو حنفی وحنبلی ومالکی قدیم آسیا را دور بریزند که مغایرتهایی با بانکداری وبورس وبیمه وتجارت ومعاملات ملک ربوی دارد واز اروپا وارد آسیا شده وسعی می کنند که سیستم سرمایه داری جدید اروپا را و"عجین فقهی با آیات من درآوردی قران وحدیث بکنند! که توسط شرکتهای اروپایی ووارد خاک آسیاشدهاست ویا وارد شهر های آسیایی شده اند ولی بخاطراینکه این نوع از "دینسازی جدید" وتولید بی عدالتی شدیدمی کند وبا مذاق آسیایی ها وسازگار نیست! ویا برای 4 میلیارد مردم آسیا وقابل قبول نخواهد شد! واحتمال اینکه موفقت داشته باشد وکم می باشد !ویااحتمال رویش اش و در خاک اسیا بسیار اندک است ! وتنها یک نوع تز سیاسی عقیم می باشد که امکان رویش ونمو ودر خاک آسیا را ندارد ویا در میان مردم گرسنه آن قاره را ندارد وتنها بصورت ابزاری و درادارات دولتی آسیا واستفاده تبلیغاتی ابزاری وبرای توجیه فساد اداری وبانکی کارمندان فاسد 52 کشور اسلامی وانجام می شود! ویا تنها آبروی حزبهای شبه اسلامی عدالت وتوسعه ترکیه را می برد ! ویاتنها آبروی حزب مسلم لیک پاکستان را ومی برد ویاآبروی حزب شبه علوی بشار اسد سوریه را می برد !ویا آبروی حزب الدعوه اسلامی عراق ویا حزب النهضه اسلامی تونس ویا خواهر خوانده های اسلامی اش ودر اندونزی ومالزی را ومی برد که بدستورات قرانی وپیامبر بی اعتنائ هستند ولی به "دین اسلام" وبصورت "ابزاری" نگاه می کنند! ویا اعتقاد واقعی وبه دین اسلام ودر آسیا ندارند ودر حالیکه "فقه حرام بودن بانکداری در آسیا وهنوز معضل بزرگ اقتصادی مردم آسیامی باشد واقوام قدیمی اسیا هم وبرای رعایت عدالت درمیان اعضای قبایلشان ویادر معاملاتشان و "ربا " را قبول نداشتند وبعلاوه یازده آیه ربای قران نیز وحرام انرا وتوصیه می کند وتنها اختصاص به قوم عرب ندارد وبلکه اغلب قبایل بزرگ آسیایی وبرای عدم خونریزی شدید ودر آسیا واز " معیشت رباخوادی بانکی و پر هیز می کردند ویا حرام بودن اتاق بورس وبیمه وحق شفعه ودرتجارت کشور حزب الدعوه عراق را خراب می کند وبا تز "البانک لا ربوی "مرحوم محمد باقر صدر وبا تز جدید حوزه نجف هم ونمی خواند! ویا عدم سوء استفاده از اوقاف نیز ودر قران حرام است ویا متون فقهی آشکار دارد ویا با افکار بنیانگذاران حزب النهضه تونس نمی خواند وصرفا با حزب سازی اسلامی "گوناگون این نوع از روحانیون نواندیش اسلامی آسیا ومعجون عجیب وغریبی از اسلام ودر آسیا بوجود آورده است ونمی توانند با توجیات شبه شرعی خود وبرفقر ویا گرانی وبی عدالتی وسیع غلبه بکنند! که برمردم آسیا وتحمیل می کنند ویاباور بشود که مردمش و مقاومت نکنند! ولذا پایه های جرقه های اولیه این نوع از "مقاومت دینی"ودر برابر تمدنسازی شبه دینی امیر کبیر ودر 170 سال قبل اتفاق افتاد ویا در حوزه فقهی کربلا زده شد وحدود 800 نفر طلاب جوان حوزه فقه کربلا وبه آن تئوری پیوستند و اولین بار واز نظر "استنباط فقه قرانی و"در حوزه کربلای دوره محمد شاه قاجاریپیدا شد وسپس به حوزه فقهی مدرسه ملامحمد زنجانی ودیگر شهر ها کشیده شد! و نظیر جنبش اسماعلیه قدیم بود و هنوز طرفداران فکری و استدلالی مختلف دارد ویا در این راستا هم وبرخلاف حوزه دینی اصفهان وحوزه های فقهی دیگرایران ودر "مسجد جمعه اقوام افشار یزنجان "متولد گشت که ابتدا چند نفر روحانی وبنیانگزار آن "تز جدید فقهی" بودند وبعدا هم ومردم شهرزنجان نیز به آن رویه پیوستند ویا نماز گزاران پیرو همان چند نفر روحانی نیزپیوستند که در قدیم "مسجد حجت" ویا "مسجد ملا"نامیده می شد وامروزه هم بنام "مسجد ولی عصر" ودر بازار بالای زنجان است واحتمالا درمکان سابق مسجد جمعه عصر مغول هاست که در سال 1173هجری و تعمیردوباره شده بود ویا دوباره ونماز جمعه شیعی ودرآن مسجدقدیمی جمعه خواندندکه بعد از عصر مغول وویران شده بود واین بار در آن مسجدجمعه عصر افشاری هم و چندنفر روحانی زنجانی واز ایل شجاع افشارو نماز جمعه شیعی خواندند ویا بعد از سقوط صفویه ونماز می خواندند ویا فتوا داده ویا در همان حوزه دینی وفقهی و تربیت 400 شاگردو انجام شد ه بود ویا تربیت کرده بودند ولی تدوام این مسجد جمعه افشاری زنجان و بعد ازسقوط حکومت صفویه وتا ظهور فتح علیشاه وبه مدت 130 سال ودایر بود وتا اینکه در دوره فتعلیشاه وناصر الدین شاه وبه درگیری فیزیکی کشیده شد ویا با سکنه شهرزنجان واقدام خونین کردند و یابا نماز خوانهایش و بخاطر عقیده مدهبی اشان و کشتار بعمل آورده ولی همچنان تفکرآنان وتداوم بعدی یافت ویا توسط ملاقربانعلی وشاگردانش وتداوم یافت که از علمای قیدار افشاربود واحیائ فقهی دوباره وتوسط وی گردید که یک "شیخ حسن جوری" جدید بود ویا شاگردان متعدد یافت که بازهم توسط پپرم خانی ارمنی ویا اعزامی از دربار قاجار وتبعید گردید وآنها هم در " تئوری دینی "وحوزوی خودشان ومعتقد بودند که در زمان غیبت امام زمان ویا واجب بودن نماز جمعه شهر ها وساقط می باشد ویا جزو حقوق شاهان ایرانی نمی باشد !ویا اگر هم نماز جمعه برگزار بشود! ونباید که خطبه بنام فتعلیشاه خوانده بشود! وبرعکس باید "وبنام امام زمان وخطبه نماز جمعه خوانده بگردد ویا در مسجد جمعه زنجان وتهران واصفهان وغیره وخوانده بشود !وتا بوسیله خطبه خوانی مزبور وعده ا ی کارمند ومرتکب اعمال حرام ودر ادارات دولتی نشوند! ویا بنام شاهان قاجار وحکام قاجاری وظلم وجور ودر شهر ها را رواج ندهند ویا در عمل نکردن به قران وعده ای مامور دولتی خاطی وتربیت نکنند ولو آنکه ودر همان عصرهم و شیخ الاسلام وامام جمعه گمارده فتعلیشاه وآن نوع از اعمال کارمندان دولتی را وغصب ندانند ؟! وآری امروزه عصرویا دوران رژیم قاجاریه ومنتفی ویا پایان یافته است ولی هنوزدر میراث فرهنگی زنجان واکنون نیز و مستمسک کارمندان میراث فرهنگی کنونی شده است که بگویند چونکه 23 هزارنفر مردم زنجان ودر سنگرهای 48 گانه دسته جمعی زنجان ودر حوادث توپ باران وهمگی کافر شده بودند ودر حالیکه اسناد تاریخی وبرعکس آنرا نشان می دهد که مرتبا فریاد ویا شعار( یا امام زمان)سر می دادند ولذا کافربودن ویا (بابی بودن مدل بهایی)وبرایشان تلقی نمی شود! ویا ریخته شدن خونشان وبوسیله فتوای میرزا ابوالقاسم وشرعی تلقی نمی شود ؟ ولی میرزا ابوالقاسم که دستور قتل اغلب مردم زنجان راو صادر کرده وسپس دستور داده که جنازه های اغلب اشان وبه خندقهای جنوب شهر زنجان وریخته بشود وهنوز در نظر این کارمندان میراث فرهنگی یک نوع شیخ الاسلام محسوب می شود! ودر حالیکه همان موقع هم وسربازان فوجهای مسلمان ایران وازپذیرش کشتار آنان امتاع می کردند ویا به وسیله فتوای این دو نفر و امتناع نظامی می کردند واز جمله فوج شیعه همدان ویا فوج فیروزکوه و غیره که امتناع نمودند وتنها حسنعلی خان کرد کبووند گروسی واجراء کرد ویا همه نمازگزاران مسجد حجت زنجان را وبا دستور امیر کبیر وشیخ الاسلام واعدام نمود ویا با حکم واصرار شدید امیر کبیرواعدام نمود! وتا وی هم وبخاطر سلطه انداختن بر دهات جنوبی زنجان وخدمتی به قاجاریه کرده باشد! ویا بخاطر رسیدن به ریاست نظامی سکنه ترک آذربایجان وتبریزوپست نظامی بالاتر بگیرد !ولذا بعد از قتل عام مردم زنجان وارتقاء درجه نظامی یافت و یا امیر الامرائ کل ترکان آذر بایجان گردید! ودر این راه وی وفقط سه هزار زن وبچه شیعه بیگناه زنجانی را ودر قلعه علیمردان خان افشار زنجان کشت که اسنادش وجود دارد که همگی فریاد یا امام زمان سر می دادند ولی دراتاقهای قلعه علی مردان خان افشار زنجان که به آن پناه برده بودند وهمگی قتل عام شدند! که در همان قلعه علیمردانی و7 عمارت وتودر تودرودر خیابان سعدی وسط زنجان وجود داشت ویا درکوچه پشت خیابان سعدی ووسط زنجان و3000 نفرو قتل عام شدند وبعلاوه در 48 سنگر دیگر زنجان هم وپناهگاه دسته جمعی سکنه دیگر شهر بود که 23000 زن و کودک دیگر هم ودر آن پناهگاههای جمعی و قتل عام شدند ویا 9 ماه تمام ومردم شهرزنجان ودر پناهگاههای شهر ویا با فقر ونداری تمام ومرتبا "امام زمان" می گفتند ولی با دستورات اکید امیر کبیرومرتبا توپ باران می گشتند ومردمی که در این 9قلعه خانهای افشار زنجان وپناه گرفته بودند ویادر پشت دیواره های آنها و مکان حفاظت جان خودشان وکرده بودند ویا در کاروانسرای گلشن ویادر کاروانسراها ومسجدهای ساخته سران افشار ویا در مکانهای محکم بازار زنجان وپناهگاه خودشان کرده بودند وتا در برابر توپهای انگلیسی امیر کبیر ومکان امن بیابند ویا جهت حفظ جان خودشان وداشته باشند! که با شلیک هر گلوله توپ وبخشی از همان پناهگاهها وفرو می ریخت ولذا همه سکنه شهر به زیر خاک می رفتند ویا بقیه سکنه شهر هم ودر48 سنگر دسته جمعی ونگران جان خودشان بودند وبرخی از کتابهای عصر قاجاریه هم ونظیر ناسخ التواریخ ویادر کتاب روضه الصفای ناصری ویا در کتب دیگرعصر قاجاریه وبطور مختصر ویا دو پهلو وابهام آمیزو به وقایع تلخ زنجان اشاره کرده اند ولی نهایتا حسنعلی خان کرد ویا با دستورمستقیم واصرار شدید امیر کبیرواغلب آنان را می کشد ویا با فتوای شیخ الاسلام قاجاری شهرزنجان وآنان را می کشد! ونهایتا حدود 2000زن وبچه اسیر شده ویا بدبخت مردم زنجان را هم وکشته می شوند ویا بعد از تسلیم شدنشان وبا شیوه های زشت وشکنجه شده وسپس و به نقل اسناد تاریخی ودر سبزه میدان زنجان وتیر باران شده ویا با فتوای همان شیخ الاسلام قاجاری واعدام دسته جمعی می شوند که اسنادش ودر دست خط های کتابخانه های قدیمی ایران وجود دارد ! وتا آنهاو جایزه خود را واز دولت استعماری روس وانگلیس وامیر کبیر بگیرند !وتا دیگر علی مردان خان افشارزنجانی ویا دیگراقوام افشاری زنجان و جرات نکنند! که به جنگ های ایران روس بروند ؟ وچرا که اسامی همان خانهای افشاری ودر جنگهای ایران وروس ودیده می شود که بعنوان جهاد از شهرهای آذربایجان شمال ارس ودفاع می کردند وهمانطوریکه نادرشاه افشار ترک هم ویا الب ارسلان سلجوقی ترک هم ویا سردار اتروپاتکان ترک اشکانی هم واز آذر بایجان دفاع کرده بود ویا همان صاحب قلعه علیمردان افشار زنجانی هم ویا صاحب همان قلعه علیمرادخان افشار ویا قلعه عباسقلی خان زنجانی ودر جنگهای ایران روس وهمگی ذکر شده اند ونیز اسامی اعضای دیگر قبیله افشارزنجان هم وهمگی درتاریخ جنگهای سی ساله ایران وروس وذکر شده اند وهمگی مزاحمت وبرای دولت روس وبوجود می آوردند ویاحداقل دیگر ترکان آذربایجان هم ودر برابر سلطه روسها و سکوت اختیار بکنند که بیش از 100 سال ودر آذربایجان حاکم بشوند ویا همان نظامیان روس هم وتنها بوسیله سلطه حسنعلیخان کرد گروسی وبرترکان آذر بایجان وحکومت جابرانه می کردند! والبته کردهای شریف دیگر ایران ومبرا هستند که نظیر کردهای شریف اردلان شهر های سنندج ویا کرد سقز ویا غیره که بی تقصیر می باشند وهمگی از این نوع اعمال زشت خان گروسی وحمایت نمی کردندولذا کمتر در گیری با مردم ترک افشاری زنجانی یافته بودند ویا با ترکهای آذربایجان یافتندکه اسناد تاریخی مختلف و گواه آنست وآری این نوع از آخوندهای درباری فتحلیشاه ویا شیخ الاسلام های منسوبی فتعلیشاه وبرشهر ها ی ایرانی ودر حالی خودشان را ومسلمان می دانستند که " ملا محمد زنجانی ومجتهدزنجانی وامام جمعه مردمی شهرزنجان بود ویا طرفداران وی هم وهمگی افراد مذهبی ونماز خوان بودند ولی برعکس وآنها واین گروه را و بابی کافر نامیدند که اموالشان را از چنگشان بیرون بیآورند ویا جزو املاک خانواده های قاجاری ودرزنجان بشود! ویا کشته بشوند! ودر حالیکه اسناد تاریخی نشان می دهد که تا آخر عمرشان و اغلب نماز می خواندند ! ویا طبق اسناد تاریخی هم وملا محمد علی زنجانی نیز وکاروانسرای سنگی زنجان را بسته بود که حکام قاجارو"فاحشه خانه" کرده بود ند ویا با حمایت آخوند های قاجاری و"فاحشه خانه" کرده بود ویا همان ملامحمد علی زنجانی ودستور بسته شدن مشروب خانه های زنجان را ودر عصر محمد شاه قاجاری صادر کرده بود که حکام قاجاری ودر زنجان تاسیس کرده بودند ویا با صلاح دید حکام شبه مسلمان قاجاری ودر زنجان رواج داده شده بود ویا در ایام مقاومت یازده ماهه مردم شهر زنجان ودر برابر ارتش قاجاریه وهمان ملا محمد علی زنجانی ودستور داده بود که طلاجات زنان را و جمع آوری کرده وسکه ای بنام امام زمان و چاپ بکنند که در یک طرف آن ونام "قائم "زده بودند و درطرف دیگر سکه هم وعنوان "قائم آل محمد" وضرب شده بودولی حکام فاسدقاجار ویا آخوندهای دربای فتعلیشاه در زنجان ویا یا 15 هزارنماز جمعه خوان پشت سر وی را و تکفیر کردند! که کشته بشوندوتا در برابر دولت قاجاریه ونایستند! وبعدا هم همان حکام قاجار ی و همین رویه از رفتارها راوبا 400 روحانی جوان وشاگردان حوزه فقهی ملا محمد علی زنجانی وانجام دادند که اسامی آنها ونظیر "ملا برات" ویا "ملاولی" ویا "ملااسکندر" بود که دراسناد تاریخی آمده است ونیزهمین رویه راو با شیخ قربانعلی زنجانی انجام دادند که یک روحانی وارسته وباسواد"قبیله افشار قیدار" بودولی او هم وبا حکم همان حاکمان فاسد قاجاریه مخالف بود ولذا دوباره تبعیدشد ویا به عراق تبعید گردید! که مرتبا با حکم ناصر الدین شاه ویا شاهان دیگر قاجارومخالفت می کردکه به مردم زور می گفتند! ویا با دستور آخوندهای قاجاری ودرغصب اراضی اقوام بدبخت زنجان مخالفت می کرد ویاطرفدار افراد فقیرافشار قیداربود ویا در غصب اموالشان وبا حکام قاجاری مخالفت می کرد! که مرتبا در دادگاه قاجاری زنجان ویا در اداره مالیات شهری زنجان ویا در اداره اوقاف واداره ثبت اسناد زنجان واز مردم بدبخت واموالشانرا گرفته ویا دهاتشان را غصب می کردند وسپس به حکام قاجاری وتاجران قاجاری وروحانیون قاجاری وداده می شد ونهایتا وبه در گیری با ان حکام قاجاری منجرمی شد واز جمله درگیری سکنه افشار قیدارزنجان وبا احتشام السلطنه قاجاربود که حاکم زنجان بود ولی در غصب دهات قیدارو زخمی گردید ویا درگیری با خان دیگر حاکم قاجاری زنجان هم باز کشته شد ویا درگیری نایب الصدر قاجاری ویا با اشرف الملوک قاجاری ویا با آقاخان مظفر قاجاری ویا علیقلی تاجر وملک التجار قاجاری ویا مستوفی قاجاری که اسمش در کتاب مرات البلدان امده است ویا در گیری با رکن الدوله علینقی میرزا قاجار که دهات ابهر را ومصادر کرد ویا میرزا حسین خان سپهسلار که دهات هیدج وخرمدره را وتصاحب کرد ویا علی اصغر خان امین السلطان که بردهات ماهنشان ودست انداخته بود ویا کارمندان دیگری هم که در مناصب اداری عصر قاجاریه و به غصب املاک مردم زنجان می پرداختند وغیر از کشته شدن اشرف خان ماکویی ودرگیری با امیر اصلان خان قاجارهم رواج داشت ویا در دوران مشروطیت ویکبار دیگرویک حاکم دیگر قاجاری هم وبدست مردم زنجان وبه قتل رسید ونهایتا هم و شاهان فاسد قاجار و یپرمخان ارمنی را وبه زنجان فرستادند ویا با فوج نظامی زیاد وفرستادند که همراه وی آمده بودند و همان شیخ قربانعلی زنجانی را هم ودر زنجان ودستگیرکرده وسپس تبعیدنمودند واین در حالی بود که مردم بدبخت وفقیر زنجان و در بیرون کردن افاغنه وازبکها وروسها وعثمانی ها واز ایران وهمگی شرکت داشتند ولیکن تنها قربانی می دادند ویا در دوران جنگهای ایران روس هم وتنها از همه قومهای ایرانی وفقط قوم افشار زنجان بودند که به جنگ فرستاده می شدند ولذادائما زخمی ویا قربانی میشدند ومثلا در جنگهای هرات ومحمره دوره محمد علی شاه وچنین بود وفقط مردم افشار زنجان وقربانی می دادند ولیکن بخاطر حمایت انگلستان وروس واز حکام فاسد قاجاری که در بندهای ننگین ترکمنچای گنجانیده شده بود وفقط مردم زنجان می باختند! ویا در طول 100 سال حکومت خانهای قاجار برزنجان وباختند ویا فقط از آنها ستم دیدند! ویا املاکش ویا وکاروانسراهایشان وبوسیله تاجرهای قاجاریه وبالا کشیده شد که همگی فامیلهای قاجار بودند ولی اکنون میراث فرهنگی زنجان و اسامی این نوع تاجران قاجاری ی را وبر سردرب اغلب کاروانسراهای غصب شده واز کشته شدگان افشاری شهرو نصب کرده است ونهایتا وفقط مردم شهر کشته داده اند ویا املاکشان واز جنگشان خارج گشته است ونهایتا مسجد جمعه واقعی شهر هم ویران گردید ویا امام جمعه واقعی مردم شهر هم و بدست امیر کبیر قاجاری وکشته شد که مورد قبول دینی اغلب مردم زنجان بود وامروزه هم وفقط در مجموعه بازار سنتی زنجان وفقط عکس ها ویا تابلوهای قاجاریه است که نصب شده است ویا دیده می شود که بعنوان میراث فرهنگی زنجان وبردرودیوار بازار زنجان نصب شده اند که مدعی اند وآن کاروانسراها ویا مسجدها راو ساخته اند! ودر حالیکه قبلا این نوع از خانهای زالو صفت قاجاریه ودر زنجان وملکی نداشتند که امروزه صاحب میراث فرهنگی زنجان شده باشند! ولی امروزه افراد دولتی و حتی اجازه بحث ویا گفتگو را هم ودر مورد حوادث مزبور نیز وبه نویسندگان شهر نمی دهند که از گذشته تاریخی محلات زنجان وبحث بمیان بیاورند! ویا در مطبوعات ومحافل جمعی وبحث های شفاهی ومکتوب بکنند! وبهمین دلیل وامروزه باید آقای ضرغامی وبه این نوع ازطرفداری زشت آنها وخاتمه بدهد! ونیز اجازه بدهد که بقیه سکنه شهرها هم و تاریخ گذشته زنجان را وبهتر بفهمند که چگونه بوسیله عوامل حکومتی قاجاریه وقتل عام شدند ؟ ویا به چه دلایل تاریخی واتفاق افتاده است؟ ویا حد اقل از هویت تاریخی محلات گذشته زنجان وباخبر باشند !وهمان حقوقی که مردم سایر شهر ها هم دارند! ویا در گفتگو از مسجد ها ومحلات تاریخی شهرهای خودواین نوع از حق فرهنگی را هم دارند! ولی مردم زنجان وهنوز ندارند! ویا بخاطر عملکرد غلط میراث فرهنگی وهنوز ندارند ویا به مردم شهرداده نشده است !که به مطبوهات واهل قلم وتاریخ شهر خود ویا حقایق را بگویند؟ ویاتاریخ محلات شهری خودشان را معرفی بکنند! که اجداد بدبختشان ودر کدام محلات زنجان زندگی می کردند ؟ ویا به چه دلایل واهی وهمگی قتل عام شدند ؟ ویا افرادی که در سده های قبلی شهرزنجان وچه کسانی بودند! ویا بناهای تاریخی بازار زنجان راو چه کسانی ودر دوره سلجوقی ساخته اند ! ویا چه کسانی ساخته اند؟ وهم اکنون وکشته شدگان 170سال است که به زیر خاک رفته اند وبیرون نمی ایند که دوباره ادعای صاحب ملکی همان املاک را واز بانکها بکنند ویا از اداره مجهول المالکی وزارت اقتصاد بکنندوبعلاوه اغلب این نوع املاک بازار سنتی زنجان هم وامروزه و دارای انواع وام بانکی هستند که برای نوسازی آجری خود ویابرای تعمیراتی همان عرصه های ملکی ویا اعیانی حجره های خود ویا برای کاروانسرهای سنتی بازارزنجان واز بانکهای وزارت اقتصاد معاصر ووام گرفته اند ولذا متعلق به خانواده های قاجاری ویا تاجران قاجاری نیست !ولی انکار حق واقفین سلجوقی ویاواقفین قراقوینلوویا واقفین افشاری کشته بازارومساجد زنجان نیز برای مدیر عاملهای بانکها ایران وشایسته نیست ویا برای بانک گردشگری میراث فرهنگی ایران وشایسته نیست !که نام واقفین واقعی همان ملک ومسجد وکاروانسرای را حذف بکنند! ویا برعکس بنام قاجاریه بکنند! ویا حمامها وآب انبار ومسجدهای موقوفه آنان ودر دروه سلجوقی را وانکار بکنند وبرای پس گرفتن وام بانکی خودهم و از مستاجران بازاری زنجان ونام "قبیله قاجار" را برسردرب انواع کاروانسرها ی زنجان بچسبانند! ویا مدعی بشوند که عرصه زمینی فلان مسجد قدیمی را وخواجه نظام المللک وموقوفه شرعی نکرده ؟ وبلکه فلان خان قاجاری وموقوفه کرده است وتا نا م افراد قاجاریه وبرمکانهای سنتی بازار و نصب بشود که نه دروقف عرصه ای آن ملک بازار زنجان وموثر بودند؟ ونه در نوسازیاعیانی آن کاروانسرای عهد قراقوینلو وعصر دولت افشاریه ومشارکت مالی وبانکی داشتند ؟ولذا صاحب هیچ گونه سهم مذهبی ویا مالی ودر عرصه واعیانی ووقفی کاروانسرا ها ویا حمامهای سنتی زنجان نیستند ! ولذا سوال معاصرین آنست که چرا میراث فرهنگی شهر نمی گذاردکه نویسندگان باسواد شهر وبه گردشگران شهر های دیگر بگویند که کدام محله زنجان ودر کدام قرن وساخته شده است ؟ویا کدام کاروانسرا ی زنجان ودر کدام دوره تاریخی سلجوقی ویا دوره جستانیان ویادوره قره قوینلوویادوره صفوی وساخته شده است ؟وتا گردشگران دیگر شهر ها هم ومایل به مسافرت به زنجان باشند! وتا رفاه خریدگردشگری ودر زنجان بدبخت وزیاد بشود؟ وزیرا همان مسافرخوزستانی ویا لرستانی ودر شهر خودش هم وراحت است !ومی تواندکه توت فرهنگی 100هزار تومانی را وبهمان قیمت ویا ارزانتر بخرد! ولی از راسته بازار انگورانیهای مقیم زنجان ودر شهر دیگر وگران نخرد ! ویا غذایی گران ویا غیر مفید واز رستوران باصطلاح حاج داداش زنجان ویا کاروانسرای سنتی زنجان ونخرد! که فایدهای به حالش ندارد که تنها مجوز میراث فرهنگی دارد! ولی کیفیت ویا قیمت غذایش و با سایر شهر ها وفرق ندارد! وزیرا همان گردشگراستانهای دیگرهم ومی توانستند در شهر خودخرید بکنند ویا ارزانتر از زنجان هم وغذا بخرند!وفرضا غذایش را ودر همان مغازه های جنب قلعه فلک الافلاک خرم آباد بخورد ! ویا غذایش را ودر فلان بازار وکیل شیراز بخورد! وبه بازار پایین زنجان نیاید که پرسنل میراث فرهنگی معتقد ند که بازار مزبورو در دوره 600 سال قبل ودر دوره " قره قوینلوساخته نشده وبلکه در ایام جدید حکومت مدیران کنونی میراث فرهنگی زنجان و ساخته شده است که مدیریت میراث فرهنگی قدیمی زنجان راهم وخراب کرده اند ولذا پدیده ای شکل گرفته است که برخی از رستورانچی های فلان انبار قدیمی زنجان ویا فلان حمام قدیمی زنجان ومجوز رستوران گرفته اند ویا جواز رستوران خود راهم واز میراث فرهنگی گرفته اند وبخاطر همان جواز پخت غذا ومعتقدند که تاریخ همان بنا ی خصوصی سازی شده هم ویا تاریخ همان ملک قدیمی زنجان هم واز وقتی است که همان رستورانچی سنتی و از قریه زنجان و به شهرزنجان کوچیده است ویا با گرفتن جوز پخت غذا وتاریخ قدیمی آن ملک راهم انکار می کند ! وبخاطر فقر سوادش و به تاریخ قدیمی کوچه ویا محلات قدیمی زنجان هم وعلاقمند نیست !وبعلاوه تابلو گذاریهای دیمی میراث فرهنگی هم ونمی گذارد که وی عاقلانه اندیشیده ویا علت محوشدن خون افراد بیگناه شهر را ودرهمان مکان بفهمد ؟ویا درفلان کوچه ومحلات شهرزنجان ویادر بازارش را وبفهمند ؟ ولذا مجبورم که یکبار دیگرهم ویا با تکیه به اسناد تاریخی مستند و تاریخ تحولات بازار ومسجد جمعه قدیمی زنجان را وبنویسم ویا تاریخ مسجد جمعه جدید ویا مسجد جمعه میانی زنجان را وبنویسم ویا تاریخ محلات قدیمی وجدید زنجان را وباتکیه به اسناد تاریخی وبیان بکنم ؟ویا تاریخ محلات قدیمی زنجان را واز دوره اشکانی و دوره ساسانی وتا محلات جدید شهری کنونی زنجان را وتا عصر حاضررا وبیان بکنم که تابلو گذاریهای دیمی کارمندان میراث فرهنگی زنجان ومانع فهم تاریخ زنجان است ! وناچارا با زحمت وبرای هر کدام از محله های زنجان وسند تاریخی بدهم که "مدیریت رستورانی واداری غذاسازی خصوصی دایره عریض وطویل میراث فرهنگی زنجان ونمی گذارد ویا بخاطر گرفتن اجاره بهائ اداره خود واز آشپزهای مستاجرزنجانی اش نمی گذارد که تاریخ 2700 ساله زنجان وروشن بشود !وچراکه "مدیریت میراث فرهنگی گذشته زنجان را وبا مدرکهای تحصیلی کیلویی خودشان و خراب کرده اند ! وهر چند صدها مقاله مستند اینجانب ودرمورد تاریخ گذشته زنجان وتا بحال فایده نداشته است! وچرا که همچنان تابلو چسبانیهای جاهلانه پرسنل میراث فرهنگی وهمه امور را خراب می کند! ویا با تفسیرهای فرهنگی جاهلانه اشان وفقط به نفع جیب روستاییهای سود جو ودر بازار زنجان وتابلو می زنند! وتا همه مفاخر معماری گذشته زنجان را وخراب بکنند وتا تاریخ شکل گیری محلات قدیمی زنجان و واز بین برده شود !ویا به نفع سود جویی یک مشت روستایی فروشنده در بازار سنتی زنجان واز بین برده باشند ! ومغازه دارانی که تاریخ دهات خودشان هم نمی دانند ویا چیزی از تاریخ قریه خود هم نمی دانستند ولی اکنون وبا مجوزهای شغلی میراث فرهنگی ودر بازار زنجان و معتقدند که در گذشته زنجان وچیزی بنام بازار سنتی وتاریخی زنجان وجود نداشته است !ویا در گذشته وچیزی بنام "قلعه علیمردان افشار ویا مقبره اخی زنجانی " ودر زنجان نبوده ؟ویا در نزدیکی مغازه دوربین دار وی نبوده ؟وبلکه بنیانگذار زنجان وهمان خودش می باشد که آن مغازه بازار را واز میراث فرهنگی زنجان اجاره کرده است ؟ویا از اداره آنان ومجوز فروش غذا گرفته است؟! ویا در یک آب انبارقدیمی وحمام قدیمی بازارزنجان واجازه پخت غذاواز "داره میراث فرهنگی ومجوز پخت غذا "گرفته است ؟ویا اجازه سبزی فروشی ودر محل ومقبره ویران شده اخی فرج زنجانی گرفته است ؟ ویا مجوز سبزی فروشی گرفته است !ولذا خودش را هم و"مفسر تاریخ بناهای قدیمی زنجان " می داند ؟ ویا "مفسر تاریخ لباس بومی زنجان "هم می داند ولذا فرصت یافته ولباس بختیاری را هم ودر همان محل پخت آبگوشت فروشی سنتی حاج دادش خودو می چسباند !وبه بقیه گردشگران هم معرفی می کند که لباس محلی سکنه زنجان هم وهمان لباس بومی بختیاریها ی رستوان وی می باشد ! واین نوع از مسائل ومفهوم سازیها ودراداره میراث فرهنگی سازی زنجان وهمه تاریخ گذشته زنجان را ازبین برده است ویا به ابتذال کامل کشانده است که باید مدیریت فوقانی وزارت میراث فرهنگی کشور ودر آن موردو بهتر اندیشیده وتجدید نظر اساسی بکنند!