تاریخ محلات زنجان واز عصر اشکانی

وتا محلات تخریبی عصر امیر کبیر

( بخش اول )

مشکلات سرمایه داری اسلامی ودر جوامع شهری آسیا

از : دکتر محمد خالقی مقدم

تخصص : جامعه شناس شهری

وآری قدمت تاریخی محلات قدیمی شهر زنجان وبرمبنای اسنادومدارک تاریخی مستند وبه چند هزار سال قبل می رسد ویا حتی به نقل تاریخ ومثلا به دوره اشکانی وماد ها می رسدکه در آن دوره تاریخی ،زنجان وتنها یک "محله قریه گونه" در لبه زنجانرود دوران مادها وجود داشته ولی محله های دیگرزنجان وبعد ها ودرادوار تاریخهای بعدی و در دولت های مختلف بعدی شکل گرفته اند ولی شهر شدن زنجان و تنها زمانی می باشد که "اردشیر بابکان ساسانی" وقدرت را بدست گرفت و"دولت اشکانیان" را ساقط کردکه تنهادر"دولت ساسانی " دوقریه زنجان بودکه در لبه روخانه زنجانرود قرار داشت که "دولت ماد" آن یکی ویا دو قریه را اداره می کرد ویا "مالیات زراعی" از آن می گرفت ولی در آغاز دوره اشکانی وجود دو قریه زنجانی ودر لبه روخانه زنجانرود وبالای راه آهن زنجان حتمی است که در صدسال اخیر وبا خشکاندن زمینهای کشاورزی این دو قریه اشکانی کشیده اند وتا اینکه اردشیر بابکان ساسانی وسعی کرد که در یک نقطه استراتژیک وکناره زنجانرود وپایه و"هسته اولیه شهرشدن زنجان "را بگذارد وقبل از آن دوران وزنجان تنها یک ویا دو قریه کشاورزی خیز کوچک بود ویا قریه مالیات دهنده به "دولت ماد" ویا به" دولت اشکانی" بود که سندمستند "شهر شدن آن هم ودردوران ساسانی" وهمان اسناد تاریخ نزهت القلوب ویا سند تاریخی کتاب فتوح البلدان والفتوح وغیره می باشد ومکان ومحله شهری قدیمی شهر زنجان هم ودر دوران 700ساله دولت اشکانی نیز ویا در دوران دولت 420 ساله دولت زرتشتی ساسانی هم وتنها دو محله جنوبی شهر زنجان ومستقر در بالای دو تپه اش ودر دو طرف جنوب خیابان سعدی واقع بود واز همان دوران تاریخی که دو محله زرتشتی مزبور وچسبیده به لبه بستر زنجان رود شکل گرفته بود واولن محلات زنجان هستند که سکنه زرتشتی مقیم همان دو محله زنجان هم ودر لبه زنجانرودوکشاورزی اولیه داشتند ومثل امروز وحرفه دیگری وبلد نبودند !ویامحلات اولیه شهری زنجان و در مکانی بود که با یک پیچ دره ایزنجانرود واز کنار کهندژ ساسانی می گذشت ودارای مختصاتی بود که رود خانه زنجان رود ودر این مکان قرار داشت ویا وِیژگی جغرافیایی دو محله شهری قدیمی زنجان بودوبعدا محلات دیگر شهری زنجان هم وبه آن "دومحله قدیمی زنجان "افزوده شد ندوامروزه 40 الی 50 محله دارد ویا دراین نقطه جغرافیایی بود که با لبه رودخانه زنجانرود همراه مماس بود ونیز با یک فرورفتگی صخره ای ودر دو تپه صخره ای داشت ویا واقع درلبه کنار رودخانه وبا گودی بستررودو لبه رود خانه بود وراه آهن زنجان نیز ودر صدسال اخیر شکل گرفته ویا در بسترخشک شده همان رودخانه زنجانرود ودر ناحیه نسبتا گود نسبت به شهر ساخته شده است وبعلاوه بستر رودخانه هم ودوباره ودرناحیه "مالدره"غرب شهر ودوباره گودترمی شود وحال ویژه ای به محل اولیه استقرار مکانی زنجان می دهد ولذا در این "نقطه جغرافیای حساس" می باشد که کهندژ قدیمی دوهزار ساله ساسانی شکل می گیرد وتا سال 1318 شمسی وادامه می یابد که اکنون هم وبقایاویا آثار این مکان وکهندژ خراب شده آن ودر ناحیه شمال غربی میدان راه آهن معاصروهنوز می باشد که اسناد ومدارک مختلف ومستند دوره های تاریخی این قدمت بنای مزبور را ونشان می دهد ویا قدمت شهری دومحله شهری جنوب زنجان را وبیان می کند! وبعلاوه در این نقطه جغرافیایی زنجان وبستر رودخانه زنجانرود شکل خاص داشت که لبه دیواره ای داشت که از دیوار صخره ای آن تپه ها وحداقل دو چشمه جوشان بیرون می زد وچشمه اختصاصی آن دو دهکده عصر ماد ویا قریه عصر اشکانی را بوجود می آوردکه بعدا محلات دیگر زنجان هم وبه آن دومحله قدیمی زنجان ودر این 2700سال افزوده شدند وآب این دو چشمه تاریخی هم پس از آبیاری اراضی جالیز کاری سکنه دوقریه ساسانی واشکانی مزبور ودر جنوب خیابان سعدی کنونی زنجان وبه رودخانه زنجان رود می پیوست ونیز دردوسوی همین قسمت دره زنجانرودهم وچند چشمه ای جوشان دیگرهم وجود داشت ویا ازپائین دیواره صخره های پائین دو دهکده تپه ای زنجان بیرون می زد ویا در اطراف دو محله قدیمی جنوب شهر زنجان وهمان دو چشمه ها بیرون می زد وبه وسعت آبیاری اراضی تحت کشت سکنه دو محله مزبور می افزود ویا درقسمت جانبی اراضی حاشیه رودخانه زنجان رود می افزود وسپس آبهای اضافی اش و به زنچانرود می ریخت وهمانطوریکه هر قریه ایرانی هم ویک ویا دو چشمه اختصاصی دارد ویا یک قنات وبرای آب شرب سکنه روستا وزراعتش دارد وهمین دو قریه تاریخی زنجان عصر ماد هم ودو "چشمه جوشان اصلی داشت ویکی بنام چشمه باغ خانلق"وبا دهنه گشاد در جنوب غربی خیابان سعدی زنجان بود که مصارف شرب دهکده ویاآب کشاورزی خانه های تپه نشین همان محله تپه های آن دو ناحیه را ودر غرب میدان راه آهن را هم تامین می نمو د و"چشمه جوشان دیگری" هم ودر قریه همجوارش بود وچشمه جوشانی وبنام" گل حاج علی" بود که مصارف آبی خانه های های تپه ای ویادر محله تاریخی بالای کاروانسری سنگی صفوی را وتامین می کرد ویا در محله تپه ای شرق خیابان سعدی را ودر دوران مادها وتامین آبیاری و یا تامین زراعی اولیه می دادوبه نقل ص 2064کتاب مرات البلدان و"اقوام مادها" از نزاد یافث بن نوح بودند ودر منابع دیگر امده است که یافث نیز ترک بود و"زرتشت "نیز یکی از پیامبران "یافث بن نوح "بود که در "گنجه آذربایجان "بدنیا آمده بود ودر کنار دریاچه ارومیه هم وفات یافته بودواولین محله زنجان هم ویکی از تیره های کوچک"اقوام ماد" بزرگ بودندکه مرکزشان در هکمتانه بود وهمچنین دو قریه کشاورزی خیز ویا زرتشتی نشین شرق وغرب میدان راه آهن زنجان هم و"تاریخ محله شهری ثانوی" دارد و"قریه اولیه ودر جنوب زنجان "وتاریخ قریه اش وحدود 2700 سال قدمت دارد که یک روستای باستانی ومتعلق به "عصر ماد"می باشد که "قدیمی ترین محله زنجان" می باشد ویا "اولین ترین محله شهری زنجان" می باشدکه دولتشان در 2700قبل بود بعدا محلات دیگرزنجان هم به آن پیوسته اند واین محله قدیمی زنجان وبرروی تپه های کناره رود خانه زنجان قرار گرفته بود وبا با خانه های زاغه نشینی ومتعلق به "عصر ماد" می باشد که با کشیدن خیابان خیام ویا با تاسیسات جدیدشهری اش ودردوران جمهوری اسلامی ومقدار زیادی از تپه باستانی آن خراشیده شده ویا با لودرهای ماشین وخراشیده شده وبرخی ادارت ویا شرکتهای صنعتی در اراضی خاکبرداری شده آن وبعد از جمهوری اسلامی شکل گرفته ولی سکنه سابق وباستانی آن ومالیات زراعی خود را ودر کناره زنجانرود خود و در 2700قبل وتنها به "دولت مادبزرگ " می دادند ویا به محصلان مالیانی در شهر هگمتانه ماد ( وهمدان کنونی می پرداختند ) ولذا تا صدسال قبل هم و"دروازه همدان" زنجان نیز و در آن محله قدیمی زنجان بود ویا "دروازه هکمتانه زنجان" هم ودر جنب این محله شهری قدیمی زنجان بود ولذا تخمین عمرمحله اش و به 2700 سال قبل می رسد ویا اولین محله شهری زنجان می باشد که "سکنه زرتشتی نشین" داشت که قبلا آداب ورسوم نماز ویا روزه گرفتن ویا نحوه ازدواج ویا نحوه مالیات زراعی سکنه خودش را وبراساس فقه بخش کتاب "زنداوستا " انجام می دادند ویا مالیات زراعی قریه خود را وبرمبنای "فقه اوستا" به حاکمان "ماد بزرگ همدان "می دادند وبعلاوه "آتشکده زند اوستا" هم ودروسط روستای تپه ای آن محله بود وبهمین دلیل هم نام قریه زراعی خود راو در آن دوران تاریخی و"قریه زند" نامیده بودند وهمانطوریکه عنوان برخی از روستاهای لبه رودخانه زنجانرودوقریه زند نام نهاده بودند ونام "زندیجان رود"واز نام این قریه باستانی اخذ شده است وامروزه در کنار ان رودخانه وروستاهای دیگری بنام "روستای کوشکن" ویا "روستای بناب " ودر حاشیه همین زنجان رود ودر مسیر این رودخانه تاریخی قرار دارند ولی تنها نام این دوروستای تاریحی" زند وپازند" ومزین بنام این رودخانه وشهرزنجان می باشند وبعلاوه دو چشمه این دو روستای تاریخی زنجان هم واخیرا وبا حفر چاههای عمیق ویا با دستکاری دهنه اش وخشکیده شده است ویا با خیابانکشی بوسیله شهر داری ودر سالهای اخیرو خشک شده است ولی در اواخر دوره پهلوی وهمه مردم شهر زنجان وجوشش آبدهی کثیر آنرا ودیده بودند وبعلاوه تاریخ "قدمت دومین محله زرتشتی" نشین قدیمی زنجان هم ودر غرب خیابان سعدی جنوبی می باشد که یک محله قدیمی دیگرزنجان وچسبیده به قریه اول می باشد که با یک رشته خانه های تپهای و"دره کوچک وسط آن دو واین دوقریه از همدیگر جدامی شدند وهمچنین عمر قریه کشاورزی قدیمی دو م نیز وزیاد می باشد و همگی در خانه های تپه ای جنوب شهرودر مرز زنجانرودزندگی می کردند وعمر این قریه هم به دوره 2400سال قبل می رسد ویا به دوره (ماد آتروپاتن ویا ماد کوچک وماد آتروپاتکان)می رسد که لقب (ماد آذربایجان ) می رسد ولغت آتروپاتکان هم ونام "سردار آترو پات) می باشد که یک سردار نظامی داریوش سوم هخامنشی وبعد از غلبه اسکند قیام کرد وبه نقل کتاب سفرنامه کلاویخو وداریوش سوم هخامنشی نیز ودر فرار از دست اسکندر مقدونی ودر این محله باستانی زند زنجان وچند روزی آسودهبود ویا در خانه کدخدای آن قریه روستایی باستانی " زند" وچند روزی اسکان یافته بود وسردار وی نیز بنام "آتروپات" بود وبعدا با اسکندر مقدونی درافتاد وبرای بیرون کردن سربازان اسکندر وازاین ناحیه ایران ومقر حکومت خود را وازشهر هگمتانه "ماد بزرگ" واز همدان بیرون برد وبه مقر" کوهستانی شهر تخت سلیمان"غرب زنجان وانتقال داد ! که آنرا" پایتخت "ماد کوچک آتروپاتکان"می نامیدندو"لغت آذربایجان واز آن دوره تاریخی "سردار آتروپات "پیدا شدکه مرکز حکرانی خودش را در تخت سلیمان قرار داد کشهر قدیمی ودر غرب ماهنشان زنجان وبربالای کوه بلقیس انگوران زنجان می باشد واز نظر جغرافیایی هم وجزو میراث فرهنگی استان زنجان می باشد وزیرا از شهر اورمیه بسیاردور می باشد ولی در دوره رضا شاه پهلوی وبه "اداره میراث فرهنگی ارومیه "داده شد وتا دوران سلجوقیان ترک و"تخت سلیمان" ومرکز "آذربایجان اولیه " بود که پایه گذار آن "لفظ آذربایجان" هم وهمان (سردار اتروپات)بود ویا بنیانگذار "ماد کوچک" بود که بعدا سردار آذر بایجانی مزبور واطاعت دولت اشکانیان را پذیرفت ویکی از سرداران نظامی انان شد ودر ابتدای دولت اشکانی هم و"خوره اذربایجان اشکانی را وپایه ریزی کرد که دوقریه کشاورزی جنوب زنجان وهم وجزو مالیات دهنده های زراعی آن "مرکز" بودند ومالیات زراعی قریه خود را وبه تخت سلیمان می فرستدند که در آن دوران وبجای "تبریز" وهمان "تخت سلیمان" وپایتخت آذربایجان بود ویا مرکز "آتروپاتکان" بود که مالیات می دادند و"دروازه تخت سلیمان "زنجان هم ودرناحیه غرب قریه دوم زرتشتی نشین بود که تقریبا در جنوب خیابان فردوسی کنونی بود " ودر آغاز دوره اشکانی هم ومردم دوروستای بالای زنجانرودنیز ومالیات زراعی وکشاورزی کشت خود را ودر اراضی جنوب راه آهن و به تخت سلیمان آذربایجان می فرستادند ونیز درابتدای حکومت اشکانیان هم و(سر دار اتروپات) ویکی از سرداران اشکانی "گردید وآنگاه اصلاحاتی در مالیات گیری ویا در خراج کتاب اوستا انجام دادکه تعلیمات آنرا و" بخش پازند اوستا "می نامیدند وبهمین دلیل هم وسکنه روستایی قریه دوم غرب میدان راه آهن نیز وخودشان را "قریه پا زند"نامگذاری کردند وزیرا مالیات زراعت قریه خود را ودرلبه کشتزارمزبور ومتصل به زنجانرودویا با "اب چشمه باغ خانلق" وبا "رسوم پازند اوستا" انجام می دادند ولذا نام قریه خود را هم و"قریه پا زند "نامیده بودند واین باروبجای همدان ومالیات زراعی کشتزارهای لبه آب زنجانرود خود را وبه "حاکمان اشکانی مستقر درشهر تخت سلیمان می فرستادند وبهمین دلیل هم و نام قریه ویا آتشکده روستایی خود را و"قریه پازنداوستا " نام نهاده بودند وتا اینکه اردشیر بابکان پیدا شد ویا اولین شاه ساسانی که اشکانی ها را "برانداخت "ویا به نقل منابع مستند تاریخی ودرحدود 1960 سال قبل و"قلعه نظامی کهندژ ساسانی زنجان "را ساخت که به نقل حمدالله مستوفی 10000گام مساحت آنست ودر پائین کوچه عطارد زنجان وتا لبه آخر خیابان خیام بود ومساحت بزرگ وبا چند حیاط تمرین نظامی سربازان وانبار جنگ ابزارها داشت ویا اردشیر بابکان ودر وسط این دو قریه قدیمی کشاورزی خیززنجان بنا نهاده بود ویا در میان دو محله قدیمی زنجان ساخت ویا در بین دو روستای سابق زنجان ساخت وبا این عمل خودش هم وآن دومحله درهم ادغام کرد که عمر روستای زرتشتی ناحیه غرب میدان آهن زنجان وقبلا 2700سال عمر سالیانه "عصر مادی" دارد ولی عمر روستای زرتشتی نشین دوم دوره اشکانی زنجان هم ودر غرب میدان راه آهن زنجان نیز وعمرمحله ای وعمر 2400 ساله دارد وبعلاوه عمر قلعه نظامی کهندژ ساخته اردشیر بابکان هم ودروسط این دو قریه کشاورزی نیز وعمر 1960 سالهدارد ویا در محل میدان کنونی راه آهن زنجان و عمر 1960 ساله داردویک قلعه باستانی نظامی مهم ودر مسیر انواع کاروانهای تجاری شرق وغرب بود که استحکام زیاد داشت و تا 170 سال قبل هم خراب نشده بود وبعلاوه در دوره های تارخی مختلف هم تعمیروبازسازی شدهبود ولذا محل حکومت حاکمان عصرهای مختلف ونظامیان 56 "دولت قدیمی ایران" بود وبا شمشیر ویا با وسایل منجنیق قدیمی وقابل خراب شدن نبود! وتنها با توپهای سنگین انگلیسی امیر کبیرودر 170 سال قبل خراب شد ویا در ابتدای عصر ناصری فروریخت که 9 ماه تمام واین قلعه را وتوپ باران می کردندکه مردم شهرزنجان وآنرا سنگر دسته جمعی حفاظت جان خود کرده بودند وبعلاوه در حنگ جهانی دوم هم هواپیماهای روسی وبخشی از بقایای آنر خرابتر کردند وتا محوطه با وسعت راه آهن زنجان وبرای تدارکات حمل 140 هزار ماشین انتقالی باشدویا مکان ذخیره توپ وآذوقه ویا مهمات به روسیه باشد که انگلیسها وامریکایی ها به روسیه می دادند ویا از راه آهن زنجان به روسیه می فرستادند وتا دربرابر ارتش آلمان سقوط نکندو بازبشتر از گذشته تخریبتر شد ولی هنوزبازهم امروزه وبرخی آثار قدیمی آن وقابل رویت می باشد که حیاط چند "گاراژ انست که قبلا محوطه استقرار سربازان ساسانیبود ویا محل حجره های خوابگاهی سربازان آنان وانبار اسلحه وخزانه انها ودولتهای بعدی بود ویا یک تپه بلند تر ودر وسط آن قلعه بود که مقر نشیمن حکمروایان ویا محل نظاره گری به بیرون وپائیدن دشمن بود وبعلاوه با دهنه یک چاه قدیمی که به چشمه گذرگاهی زیر ان تپه وصل می شد که مجرای گذر چشمه باغ خانلق وصل می شد وتا در هنگام محاصره دشمن وبا دلو وسطل وآب چاهبکشند ویا برای سربازان ودر درون قلعه اب بکشند ویا چند محوطه آسیاب ساسانی ودر دیواره غربی همان قلعه ساسانی اردشیر بابکان بود ویا در غرب همان کهندژ بود که یک "آسیاب آب ساسانی وچندین محوطه انبار ذخیره آردهم ومتعلق به انبار غله روستای اطراف در آن بودکه از روستاها وبا خورجین حیوانات واز روی سه پل ساسانی زنجانرود گذشته وبه اسیاب مزبور وبرای آرد کردن می آوردندولی همان اسیاب ساسانی هم ودراواخر عهد پهلوی ودر محوطه مزبور ودر میدانچه کاروانسری پاشاوآسیاب وی لقب گرفته بود وبا یک مجری سراشیبی آب چشمه خانلق ووارد آب "ّآسیاب ساسانی "شده وبا فشار وگردونه چوبی آنرا می چرخانید وهمان قلعه ساسانی واز نظر زیبایی قشنگتر از قلعه فلک الافلاک خرم آباد ویا ارگ بم وارگ کریم خانی شیراز ویا ارگ طبرک اصفهان بود ویا یا زیباتر از آسیاب آبی خوانسار بود ولی امروزه واغلب مخروبه شده است وبعلاوه از نظر ادوار تارخی ومذهب نظامیان وکارمندان مالیاتی وکاتبان مستقردر همان "قلعه ساخته اردشیر بابکان "هم و"مذهب پازند اوستا "داشتند ولذا اردشیر بابکان ساسانی وبا بنیان نهادن قلعه نظامی مزبور ودر بین دو محله قدیمی زنجان اقدام خاصی کرد ویا با تاسیس قلعه دولتی خودش ودر وسط این دو قریه قدیمی کشاورزی خیز زنجان وآنها را واز مرحله قریه کشاورزی محض بیرون آورده وبه"مرحله دو محله شهری زرتشتی نشین" وارد نمود! وزنجان بعد از ان تاریخ وارد "مرحله مدنیت شهری" شد وچونکه نام هر دو قریه هم "زند وپازند" بود ویا در لبه رود خانه زنجانرود وچنین عنوانی داشتند! ولذا نام این دو روستا بهانه شد که بعد از آن تاریخ واین شهررا و"زندیگان" نامیدند ! ویا با دو محله زرتشتی نشین دوران 420 ساله دوران ساسانی خودش و آنرا " زندیگان " می نامیدند که بعدا وبه "واژه زندیجان وزنجان" تبدیل گردید وزنجان هم وتاعصر ظهور اسلام وتنها یک شهر دو محله ای وکوچک بود وزیرا عرض دو محله شهری مزبورواندک بود ویا در جنوب خیابان سعدی جنوبی وبه اندازه مساحت 15 مغازه عرض داشت ولی طول درازی همان دو محله زرتشتی نشین غرب وشرق کهندژ دوران ساسانی هم وطولانی بود! ویا در بالای زنجانرود وازجنوب خیابان سعدی وتا جنوب خیابان فردوسی زنجان ودرازا داشت و"محله دیگر هم "واز جنوب خیایان سعدی وتا جنوب خیابان صدر جهان بودویا در دوطرف میدان راه آهن ودرازی محله ای داشت ویا در مسیر خیابان خیام داشت که دو شهرک دراز ساسانی بودند ولی هر دو محله و جمعیت اندکی داشتند ویا دردوران 420 ساله ساسانی وجمعیت کمی داشتند ولی "کارکرد قلعه نظامی آن "ودر تحولات منطقه زیاد بود وهمچنین عر ض وطول دو محله شهری عصر ساسانی زنجان هم ویا "محلات دوقلو و درازگونه آن شهر ساسانی" وبا عرض کم 50 متری محلاتش ویا با درازی 700 متری طولی که داشت واز درون آن دو محله ساسانی هم ویک "کوچه دراز قدیمی پیچ در پیچ" می گذشت ویاگذر کاه محله ای وبا پیچ وتابهای متعدد وسراسری بود که ساختار شهری دو محله ا ی ساسانی زنجان را نشان می دارد وبافت معماری اش یک نوع مدل روستا شهر بود وبعلاوه استقرار خانه های زاغه ای ویا تپه ای کوچک اش ویا خانه های کوچکش وبا پستی وبلندی تپه ای کوچه دراز دومحله قدیمی زرتشتی نشین زنجان وچنین وضعیتی را داشت ویا دردوران ساسانی واز آن ناحیه و یک شهر کشاورزی خیزوبا 9 کوچه پلکانی ساخته بود و9 کوچه رو به پائین ان هم و معبرهای پلکانی بود وبطرف رودخانه زنجانرودواراضی کشاورزی اش باز میشد ویا بطرف "کرت های کشاورزی"حاشیه رودخانه پائین می رفت ونظیر "آبادی ماسوله" یک "شهرک ساسانی پلکانی" بود وبه جالیز کاری آن کرتهای کشاورزی باز می شد ویا نظیر یک "روستای بزرگ کنار قزل اوزن بود" ولی ساختاری معماری اش وبزرگتر از مدل روستاهای طارم ودر کناره قزل اوزن بود ودر عین حال و"مرکزیت سیاسی همه آن روستا های طارم ویا دهات ماهنشان راهم وبعهده خود داشت وبعلاوه استقرارش برروی دو تپه درازو دیواره دارودر لبه رودخانه زنجانرودویک نوع ساختار کالبد اولیه آنرا ومعماری اولیه اش را ومتمایز کرده بود و فرصتی بود که سیل گیری ویا حفاظت قلعه حکومتی کهندژ قلعه راحفظ می کرد هم ویا بعهده می گرفت ویا"حفاظت آبرسانی" با دوچشمه نموده ویا "حفاظت آبریزی " وبا لبه صخرهای دو آبادی زرتشتی نشین قدیمی رامی نمود ویا ازطغیان سیل زنجانرود و مصون می کرد که در ایام بهاروسیل فراوان واز دشتهای فوقانی زنجانرود وجاری می شد ویا از وسط تپه های اطراف زنجانرود جاری شده ویااز شیبهاوشیارهای متعدد وکثیر آن مجرا جاری می شد ومقادیر زیادی سیل جاری می گشت ووارد بستر رودخانه در مکان تنگه زنجان ومالدره کنره ان می شد وفشار بطرف تنگه باریک لبه زنجان می آورد ویا در مسیر 25 کیلومتری آن رود واز ابتدای مسیرش وتاآستانه دیواره صخره ای زنجان ودر ناحیه دو قریه جنوبی زنجان وجاری می شدندولی آسیبی به خانه ها ویا به قلعه نظامی شهر نمی رساندند ونیز در گذشته هم دروازه غربی محله زرتشتی نشین غربی زنجان ویک "دوازه تخت سیلمان" ودر محل کنونی "دروازه قلتوق" وجنوب خیابان فردوسی بود که امروزه مدخل پله ای کوچه سید ستار نامیده میشود وبعلاوه دروازه محله شرقی شهرزنجان هم ویا محله دراز گونه شرقی شهر هم و "دروازه همدان" بود ویا "دروازه هکمتانه بود وبعلاوه همان دیواره صخره ای وقلعه میانی آن هم وبا خندق پشتش وهمین ناحیه شهری ویا خانه های دو آبادی زرتشتی نشین سابق را ومصون از سیلاب وحمله دشمن در کشتزارهای پراب می نمود و بعلاوه برای ورودسکنه کشاورزش به بسترجالیز کاری رودخانه هم ویا جهت کشاورزی خودشان وحداقل 9 کوچه پلکانی داشتند وساختاری نظیر ماسوله داشت وبعلاوه در دوران سلجوقی هم ودر مابین سالهای 434 والی 455هجری ویا در بالای این کهندژ ساسانی وسه کوچه "ال شکل " مانندکشیده شد وبه دو میدان ساخته بازارآهنگران سلجوقی زنجان وصل گردیدودو مسجد صنفی مسگران ویا یک مسجدصنفی "کوزه گران وسفالسازان ویک مسجد صنفی اهنگران ودومسجد صنفی زرگران وشال بافان ویک مسجد جمعه هم در بلای همان کهندز ساسانی ساختند وبعلاوه دو کوچه ال مانند دیگر هم واز ناحیه "دروازه تخت سلیمان" زندیگان شروع شده وبه وسط بازار سلجوقی کشیدندکه درازی بازارسلجوقی آن محله جدید هم ودر ناحیه هموار غربی وشرقی بود وبرخلاف بستر" کوچه درازوپیچ در پیچ عصر ساسانی" واین بارودر مسیر هموارکوچه سلجوقی ومسیر راست وهموار بود که معبر بازار شرقی زنجان بود ویا در بالای کوچه ناهموارعصر ساسانی قرار داشت ویا در بستر هموار غربی وشرقی شهر واقع بود وتوسط سلجوقیان طراحی گردیده بود ودر جنوب همان کهندژ هم وامروزه وخیابا ن خیام زنجان را کشیده اند که ماشینهای عبوری همه استانها وقطارها ی استانها وکشورهای واتوبوسها از ان خط دره تنگ زنجانرود می گذرد وبرخلاف گذشته که همه کاروانهای شتری مجبوربودند و برای اسکان وخرید وارد شهر بشود وولی امروزه با عملکرد میران ناشی واز بستر خشک شده زنجان رود وبا سرعت گذشته وبا کشیدن این سه اتوبان شوسه ویا راه اهن ویا اتوبان ماشیهای شخصی وهمگی در بستر زنجانرودبسرعت گذشته ویا همه ماشیهاوقطارهای عبوری ودر عبور از آن تنگه زنجانرود وامکانات مجموعه بازار سنتی گذشته زنجان را ازبین برده اند وبراقتصاد شهر وبازا سنتی ان وودر سی سال اخیر وتاثیر ناروا داشته وفقط بوق قطار ویا آژیرتریلی واتوبوس و ماشین شخصی شنیدهمی شودویا در معبر زنجانرود شنیده می شود واشتباه استانداران بی تجربه خمسه معاصر را نشان می دهد ودر حالیکه کارکرد دولت های سابق وبرخلاف روش انان ودر اشتغان این شهر تجاری مهم بود ویادر تبدیا خرابه های آن کهندژساسانی ومجموعه بازار سنتی زنجان وتاثیر معکوس در عمران ورشد تجارت وبازار قدیمی شهرواشتغال جوانانش دارد وباید افزود که خرابه هایش در زمان پهلوی و "کولوگ سردار"گفته می شد (ویا خرابه های سردار ذوالفقارخان )می گفتند وبعلاوه در دوره پهلوی هم ویا در ایام افطارهای رمضان نیز و توپ درخرابه های آنجا شلیک می کردند وهمچنین در جنوب آن ناحیه هم ودهنه "چشمه بزرگ آب "بود واز زیر کهندژ ساسانی خارج می شد وآنرا( باغ خان لوق) می گفتند ویا "باغ خانهای حاکم بر زنجان" می نامیدند ومحل سبزی کاری سکنه شهر بود واکنون محل دهنه چشمه بزرگ آنرا و بسته اند وقبلا به زنجان رود می ریخت وبعلاوه در دوره ساسانی نیز ومجرایی از آن چشمه به "آسیاب ساسانی" محله های زرتشتی نشین وصل کرده بودند که" محل آسیاب" اش و در بالای کاروانسرای پاشا خان بود وتا 40 سال قبل هم وفعال بودوبرخی هم ودر آب اضافی آن چشمه وخامه رنگرزی وفرشهای خود رادر عهد سلجوقی می شستندودر کاروانسرهای عهد سلجوقی بازار می فروختند ونیز در دو طرف این دو چشمه بزر گ عصر ساسانی هم و "کاریز حیدر"در شرق شهرک ساسانی قرار داشت که مزارع زرتشتیان رارونق می داد ویا با رونق تر آبیاری می نمود وبعلاوه "کاریز و"چشمه قره بولاغ" ویا "چشمه توپ اغاج" هم ودر غربش"وابیاری مزارعش را بهتر می نمود وبه جالیز های کشاورزی بالای زنجان رود ورونق ابیاری می داد که هرپنج چشمه ویا کاریزمزبور هم ونهایتا به دره زنجانرود می ریختند وبعلاوه اردشیر بابکان هم ودر ساخت کهندژ مزبورو"سیاست خاصی "داشت و"دولت های بعدی ایران "هم در حفظ وتوسعه مجموطه بازار سنتی زنجان" ویا "سیاست تخریب اشتغال سکنه اش "را ودنبال ننمودند واز مشاوران خودش و ونظر خواهی ویژه کرده بود ولذا نهایتا مکان کهندژ را وبربالای هما ن چشمه استراتژیک ساخته بود وزیراگر صد سال هم و محاصره می شدند ویا محاصره نظامی قلعه کهندژ انجام می گرفت ولی نظامیان همان قلعه ویا سکنه دو محله شهری وهمچنان وهمچنان آب زلال وگوارا داشتندکه از اب چشمه زیر خاک بود واب آلوده رودخانه را نمی اشامیدند وبعلا وه هر کاروان تجاری عبوری هم ومجبور بود که از مسیر وکناره آن دو چشمه وحتما گذشته ویا در پیچ یکرشته دره های تنگ زنجانرود گذشته ویا میان دو رشته تپه ها گذشته ویا کاروان تجاری ویا کاروان نظامی خود راو عبور داده وآنگاه ضمن خوردن آب آشامیدنی وتامین اذوقه ومیوه خود که از دهات فراون طارم می اوردند خودودر مسیر ومجرای تنگ مزبور ومالیات تجاری کاروان خودشان را هم وبه سربازان ساسانی بدهند وامروزه بخشی از خرابه ها وبقایای کهندژ مزبورودر روبروی اداره اوقاف زنجان می باشد که زمانی کاروانسرای سنگی هم "دوران شاه عباس دوم" بود که در روبروی آن دژ قدیمی ساسانی ساخته بودند که کاروانهای اروپا وبه اصفهان ودرمسیر آن کاروانسرای عباسی لبه زنجانرود حرکت کرده وکالا واز شتر پائین آورده که حیاط واتاقهای متعدد داشت وکهندژقبلی ساسانی هم ودر روبروی آن کاروانسرا ومقر "اقامت حاکمان صفوی "شده بود که امروزه چند تکه مختلف شده است وبخشی به ساختمان "رستوان سنتی" صفویه در خیابان خیام تبدیل شده و وبخشی از کاروانسرای مزبور هم وبه "اداره اوقاف شهر" تبدیل شده وبخشی دیگرهم وبه "اداره کمیته امداد" تبدیل شده است وقبلا هم محل کهندژحکمرانی 230 ساله حاکمان صفوی ودر همان معبر زنجان بودویا در روبروی درب آن کاروانسراصفوی بود واز جمله آن حاکمان صفوی هم ویکی نیز و محل حکمرانی "آقا خان مقدم "بود که "خان طائفه مقدم "شهر مراغه بود ونیز اوو به نقل یکی از کتابهای تاریخ عصر صفوی و بخشی از طوایف مقدم مراغه را هم به زنجان وبعنوان سربازان خودش آورده بود وبه توصیه شاهان صفوی واز سربازان افشاری زنجان استفاده نمی کرد ولی همان تیره های قوم مقدم وبعد از صفویه ودر دهات شمال سلطانیه مستقر شدند