تحولات اجتماعی – شهرسازی قریۀ امیرکبیر در تهران از مرحلۀ روستایی امیرآباد – تا محله شهری امیرآباد پژ
تحولات اجتماعی – شهرسازی قریۀ امیرکبیر در تهران
از مرحلۀ روستایی امیرآباد – تا محله شهری امیرآباد
پژوهش از :دکتر محمد خالقی مقدم-جامعه شناسی شهری
زمانی که از تحول اجتماعی - شهرسازی قریۀ امیرکبیر سخن می گویم که . بافت روستایی آن به بافت شهری کنونی امیرآباد کنونی تبدیل شد.وا مروزه ساختمانهای مجلل و معظم دانشگاه تهران در سرتاسر خاک محله امیر آباد با غرور و عظمت معماری آن آرمیده اند.و منظورم تغییرات عمیقی است که باعث تحول شیوه شهرسازی و معماری و تشکیلات وفز م بندی محلات مزبور و عناصر و اجزای مختلف سازنده ی این محلات شهری و قشربندی های مختلف اجتماعی ساکن آنست که در آن پروسه اجتماعی از بافت روستایی به بافت محله شهری کنونی محله آمیر اباد تبدیل میشود و یابا تحولاتی که در مشاغل این محله در طی صد و شصت سال تاریخ با شکوه این قریۀمعظم ایرانی بوجود می اید .
. مرحلۀ اول: زمانی است که امیرکبیر بعد از اخذ منصب صدارت خود و گرفتن تیول اداری زمین، در قبال خدمات وزارتی خود، اقدام به عمران اراضی و احیای موات این منطقه می نماید و بعد از آنکه این اراضی را به صورت باغ و یا اراضی زراعی آباد کرد، در افکار عمومی. آن روزگار تهران دوره قاجاریه باغ وی را قریۀ امیرآباد . نامیدند و برای این که اراضی مزبور را هم را به دست آورد احتمالاً یا با پول وزارتی خود آن اراضی را به طور شرعی خریده است و یا این که در قبال خدمات اداری- وزارتی خودو طبق سیستم حقوقی معیشت کشاورزی آن دوران می توانست از عواید باغی و زراعی آن برای زندگی خانوادگی خود سهم شرعی ببرد ولی بعد از این که به قتل رسید سرنوشت ملکی اش با چند دست تحول امروزه به دانشجویان دانشگاه تهران به میراث. رسیده است تا اگر برای دانش آموزان تهرانی مدرسه دارالفنون را ساخت ،از فرایند امکانات ملک اش بچه های مستعد شهرهای دیگر ایرانی نیز درس بخوانند و به مرحله دانشجویی برسند و لذاانتقال شرعی این ملک امیر به دانشجویان و بچه های ایرانی نیز در دفتر خانه رسمی در سال 1313 اتفاق افتاده است و به همین دلیل نیز بود که در رژیم پیشین نام خیابان مزبور را امیر آباد نامیدند و نیز به همین دلیل بود که در صفحه 122 کتاب المأثر و الآثار به این قریۀ امیرآباد اشاره کرده است که چگونه از احیائات میرزا تقی خان امیر کبیر می باشد و نیز صفحه 88 کتاب تهران در آئینه زمان هم همین موضوع را تکرار می کند و بعلاوه صفحه 567 کتاب ناسخ التواریخ و یا صفحه 701 همین کتاب به قریۀ امیرآباد اشاره تاریخی دارد و یا صفحه 299 خاطرات اعتمادالسلطنه هم به این قریه اشاره می کند و برای اینکه دانشجویان مستعد دانشگاه تهران به تاریخچه محلۀ زندگی شان پی ببرند می توانند به این منابع تاریخی مراجعه کنند تا ویژگی های بیشتری از این محله زندگی خود و محلۀ درس خواندن و محلۀ رفت و آمد و سابقه محلۀ خوابگاه و محلۀ کار علمی خود در دفاتر و آزمایشگاهها و بیمارستانهای دانشگاه و یا موزه و غیره آن.بدانند .
از آنجایی که افرادعامی جامعه از پدیده دانشگاه تهران . فقط چند دانشکده آن را می شناسند. که در جنب میدان شرقی خیابان انقلاب قرار دارد ولذا در افکار عمومی عوامانه جامعه ، مفهوم دانشگاه تهران . فقط همان حوزه مکانی .را دانشگاه و مابقی محله امیرآباد را جزوی از دانشگاه تهران نمی دانند و متأسفانه بی توجهی دانشجویان این دانشگاه در سالهای اخیرهم به محیط پیرامونی خود باعث شده که با چسبانده شدن تابلوها و عناوین مختلف بر محوطه های مختلف اطراف این دانشگاه، هویت فرهنگی دانشگاه تهران روز به روز تخریب شود و در حالی که محوطه دانشگاه های دیگر ایرانی که در چارچوب سیم خاردارها و یا دیوارها قرار دارند از نصب تابلوهای مختلف و من در آوردی بر روی محوطه اش مصون است ولی دانشگاه تهران که در مرکز شهر تهران قرار دارد و با لطف خاصی که امکاناتش را علاوه از دانشجویان در اختیار عموم مردم نیز قرار داده است تا با عدم کشیدن دیوارهای نرده ای بر مجموعه ی امکانات و دارائی هایش مردم تهران را دچار مشکلات مختلف نکند وهمین امرهم باعث سوء استفاده های مختلف در تخریب چهرۀ فرهنگی این دانشگاه بزرگ ایرانی می شود و به همین دلیل مجبورم که به خیلی از کسانی که در این مظاهر فرهنگی دانشگاه حقوقی را برای خود قائل شده اند حریم فرهنگی و حقوقی دانشگاه تهران را در چارچوب معرفی قریه امیرکبیر بیان کنم که جزو اراضی این دانشگاه است تا نظام شهرسازی این منطقه را و یا نام مهم فرهنگی دانشگاه تهران. با انواع کارهای بی فرهنگی در اطراف حوزه های آن تخریب فرهنگی نشود زیرا وجهه فرهنگی دانشگاه تهران با وجهه فرهنگی ما صدها هزاردانشجوی فارغ التحصیلاش ویا در حال تحصیل. آن رابطه عمیقی دارد وبهمین دلیل است که نسبت به بقیه دانشجویان زحمات بیشتری کشیده ویا بیشتر درس خواندیم تافقط در دانشگاه تهران قبول بشویم نه در جاهای دیگر .ولذا آن شورای محترم شهرتهران هم ناچار است که نگذارد بسیاری از عناوین کوچه ها و یا خیابان ها و یابا تصمیم گیری های مختلف مربوط به حوزه فرهنگی – علمی محله امیرآباد ویا. با نامگذاری های متفرقه تخریب .شودو همان چیزی که در محوطه های دانشگاه یزد و یا کرمان و یا دانشگاه سیستان و بلوچستان و غیرههم رواج فرهنگی دارد. و دانشجویان کنونی دانشگاه تهران نیز باید سعی کنند تا آوازه بلند نامی خاصی که دانشجویان گذشته برای این دانشگاه بوجود آورده بودند نگذارندکه تخریب شودویا مفهومی که از محله علمی آنان وجود دارد به دیگران ودر طی جزوات و نوشته های خود تفهیم علمی بکنند تا مرکزیت اصلی شهر تهران که دانشگاه تهران باعث اصلی عمران و آبادی آن بوده است به یک کانون. . فاقد هویت فرهنگی -مدنی . حقوقی تبدیل شود که دانشگاه مزبور باآن همه از اراضی اش دراین ناحیه به هیچ کاره تبدیل .گرددو به بهمین دلیل بوده که گذشتگان آن همه از اراضی وسیع برای دانشجویان دانشگاه تهران خریده بودند . وآنهم.در مرکزیت شهر ونقاط گرانقیمت آن، تاعظمت دانشگاهی خود را با آن وسعت آراضی خود که از ژ.ئو فیزیک تا خیابان انقلاب کشیده است بصورت یک شهرک دانشگاهی سروسامان بدهند والا می توانستند در بیرون شهر و یانقاط بیغوله وتنها با چند ساختمان این هدف را برآورندو همانطوریکه در نقاط مختلف هم این طور عمل میشودولی برای آنکه دانشگاه تهران در خور وشان مردم چند میلیونی تهران بزرگ باشد اراضی یک قریه بزرگ بنام قریه امیر آباد را برای شهرک دانشگاهی آنان خریده بودند که مالکیت آن در دستان امیر کبیر . بود و وامروزه هم به دانشجویان این دانشگاه رسیده ولذا. دانشجویان دانشگاه تهران نیز میبایست امروزه اطلاعات بیشتری از این قریه امیرآباد داشته باشند که اکنون محل زندگی ومحل درس آنها ویا نگهداری حریم فرهنگی اش با انهاست ولذا مجبورم که اطلاعات بیشتری از این قریه محل زندگی آنها بدهم .
. قریۀ امیرآباد صد و شصت سال پیش قریۀ روستایی بود ولی امروزه هم نمی بایستی همان سیر قهقرایی را طی بکند و تازه در همان زمان نیز از میان شصت هزار قریۀ ایرانی به دلیل دانش بالای امیرکبیرکه از حفر قنات و یا ازایجاد باغ با روش علمی و یااز نهر کشی های خوب و یااز کاشت درختان مفید داشت وبه او راهنمایی هم می کردند قریه اش از اغلب قرای دیگر ایران . آبادتر وپیشرفته.تر بود. و اینمطلب را اینجانب به عنوان علم جامعه شناسی روستایی خود و نیز با تکیه به منابع و مستندات تاریخی ذیل اعلام می کنم وآنچه که در منابع تاریخی آمده است علاوه از مطالبی است که در مقاله پیشینم و در مورد قریۀ امیرآباد .. نوشتم و منابع دیگری نیز ذکر خواهم کرد ولذا مراجعه به این منابع تاریخی در زمینه جامعه شناسی روستایی ویژگیهای اجتماعی قریۀ امیرکبیر را نشان می دهد که چگونه در اراضی وی دو باغ بالا و باغ پایین وجود داشت و. به وسیله یک خیابان خاکی کالسکه رو و یا اسب رو که در میان درختان آن می توانست حرکت بکند دو باغ مزبور به هم وصل می شد و احتمالاً مقداری از اراضی اش نیز به صورت اراضی کشتزار بود و در منابع دیگر نیز از دو باغ زارعیه و باغ ورقائیه در این منطقه بحث شده است و در منابع دیگری هم از قنوات امیرآباد در این منطقه یاد شده است که احتمالاً خود امیر کبیر در دوره حیاتش دستور کندن و ساختن آنها را داده است . و نیز از استخری بحث شده است که احتمالاً آب قناعت مزبور را در آن می ریختند و سپس از طریق استخر مزبور به نهرهای مختلفی تقسیم میشد که بتوانند چند کیلومتر باغ و یا اراضی زراعی را تحت آبیاری خود بگیرند . و ممکن است در طراحی این نهرها ویا استخروغیره از افراد صاحب نظر آن روزگارقاجاریه که معمولاًدرآن جامعه . با معیشت اقتصادی کشاورزی وزمین داری زندگی می کردند.و برخی از افراد در این فنون مهارت زیاد داشتند ومسلما امیرکبیر را هم یاری فکری کرده اند و بعلاوه از قهوه خانه ای در منابع تاریخی یاد می شود که در مسیر حرکت مردم تهران .درقریه امیر بود و.مردمی که از دروازه های .تهران به طرف فرحزاد –امام زاده داود . و . برای زیارت می رفتندو . امیر کبیر آنرا در اراضی خود برای استراحت و چای خوردن آنان ساخته بود و نیز در زمین های اراضی اش دستور ساخت قزل قلعه ای را .داده بودتا امکانات قورخانه جدید تهران را در آن قلعه قرار بدهد تا از دستبرد هاو تخریب در امان مانده و در مواقع لزوم هم بتواند سریعاً به آن دسترسی داشته باشد که امروزه قزل قلعه امیرآباد تهران نامیده می شود ودر آن طرف دانشکده اقتصادقرار داشت .واز اجزای ساختمان های قریۀ روستایی امیرکبیربشمار می رفته است و نیز در منابع تاریخی به چهار قلعه قدیمی دیگری نیز اشاره می شود. که در جنب این قلعه جدید بود . و از آنجایی که اراضی آبادی وی هم وسعت زیادی داشت و لذا برای عمران و آبادی و پدیده کاشت و داشت و برداشت و چیدن میوه و غیره آنهابه نیروی لازم باغبان ویا زارع . نیاز بودو وبهمین دلیلً امیرکبیر تعدادی از رعیت های آن دوره را در مکانی که شبیه ساختمان های روستایی امروزه است استقرار سکونتی داده بود که مرکز اصلی قریۀ امیرآباد بشمار می رفت و ممکن است که در نزدیکی استخر و قنات وی باشد تا بتوانند از آب آن برای شرب نیز استفاده کنند ولی هنوز نمی داننم که تعداد آنها چند خانوار بوده است .ونیز در منابع تاریخی از توتستان هایی نام برده می شود که امیرکبیر کاشته بود و اینجانب وقتی در سال 1354 می خواستم . از خوابگاه دانشجویی دانشگاه تهران و از درب جنوبی اش خوابگاه خارج شوم که در پشت دانشکده اقتصاد قرار داشت و به خیابان جلال آل احمد کنونی بروم تعدادی از این درختهای کهنسال توت شمیرانی را دیدم که دانشجویان خوابگاه دانشگاه تهران مشغول چیدن آنها بودند و یاد این جمله فارسی فارسی افتادم که می گفت ما امیرکبیر اینها را کاشتیم تا دانشجویانی که بعد از ما می آیند آن را بخورند. وانها...
و بعلاوه در منابع مختلف تاریخی به قناتها و انهار مختلفی اشاره می شود که در اراضی .قریه آمرآباد قرار داشت که در ذیل به آنها اشاره . و اضافه می کنم که در قریۀ امیرآباد به دلیل فرهنگو دیدگاه . بالای امیرکبیر سیستم آبیاری خوبی نیز وجود داشت و از جمله در صفحه 188 کتاب تهران در گذر زمان هم به آنها اشاره می شود و مثلاً می نویسد که قناتی که از خیابان امیر آباد به طرف پایین آمده و سرازیر می شود و در 250 متری ،پارک لاله آن را قطع کرده و از 40 متری خاوری خیابان امیرآباد به سمت جنوب متمایل می شود و نهر کرج را (نهر بلوار کنونی کشاورزرا) قطع کرده و تا شمال باختری دانشگاه تهران ادامه می یابد و از همین منبع بر می آِید که احتمالاً امیرکبیر قنات خود را طوری طراحی کرده بود که می توانست به محوطه کنونی دانشگاه تهران برسد که در جنوب شرقی ترین ناحیه قریه اش بود . و نیز در صفحه 188 کتاب تهران در گذر زمان هم از قناتی بحث می شود که از محله امیر آباد و در شرق بیمارستان امام خمینی کنونی قرار داشت که جزوی از قریه امیر بود. و از میدان انقلاب به طرف پایین سرازیر می گردیده و نهایتاً از محله بریانک سر در می آورده و احتمالاً امیر کبیر این قنات را نیز برای آبیاری مناطق غربی تر قریه خود در نظر گرفته بود که می توانست از محوطه میدان انقلاب کنونی نیز بگذرد و در مسیرهای بالاتر خود یعنی باغ نصرتیه ( محوطه خیابان نصرت کنونی . .) باغ های مختلف وی را آبیاری کند و نیز در صفحه 119 همین کتاب تهران در گذر زمان از قنات جمشیدیه در محله ی امیرآباد بحث می شود که می توانست باغات محوطه پادگان جمشیدیه و احتمالاً آن نوع از باغاتی سیراب بکند که امروزه به جای درختانش،.ساختمان های دانشکده پزشکی بیمارستان امام خمینی و. واقعشده در میدان توحید را ساخته اند . و نیز در غرب قریه امیر آبادهم آبهای دره ی اوین و درکه جاری بود که احتمالاً امیرکبیر با کارشناسی تعدادی از کارشناسان آبیاری دوران قاجاریه خود زمینه مهار آنها ویا استفاده از آنها در باغات قریه خود را فراهم می آورد و به همین دلیل است که در محوطه باغ جمشیدیه و یا پادگان مزبور تأسیسات آبیاری خاصی وجودداشت که می توانست مهار . و هدایت آبهای مزبور را به باغهای قریه ی وی . فراهم آورد و نیز امیر کبیر از آبهای کرج هم نهری را به طرف تهران کشیده بود که از درون اراضی قریه وی می گذشت که امروزه نیز به نام نهر بلوار کشاورز نامیده می شود و ممکن است از آن شاخه های مختلفی برای آبیاری اراضی پایین دستی قریه خود اخذ کرده باشد و این نوع قناتها و سیستم های آبیاری نشان میدهد که اراضی امیر کبیر سبز و آباد بوده استو بعلاوه از تپه های امیر آباد چند رشته قنات دیگر نیز جدامی شد . و. از جمله قناتی که از امیرآباد تا محدوده سفارت روس جریان می یافته که در صفحه 192 تهران در گذر زمان و صفحه 89 کتاب هویت شهر تهران از آن بحث می کند که از ناحیه قریه امیر آباد جاری می شد و از کانالهای مختلف به منطقه سفارت انگلیس می رسیده و یا در صفحه 87 کتاب هویت شهر تهران از قناتی که از این منطقه امیرآباد جاری می شد و به منطقه سفارت روس می رسید بحث شده است.
.
.و احتمالاً بخش جنوبی قریۀ وی که امروزه محوطه اصلی دانشگاه تهران است و در آن سویش خیابان نصرت و غیره است . .. از بهترین نقاط باغی قریۀ امیرابادوی بوده است که باعث شده بودتا برخی از افراد بعد از مرگش از ناصرالدین شاه آن نواحی باغی را برای خود بطلبند و یا . از وی بخرند که نظیر باغ جلالیه.است که شامل دو قسمت باغ جلالیه بالا (پارک لاله کنونی) و جلالیه پایین (محوطه اصلی دانشگاه تهران) و باغ نصرتیه (خیابان نصرت)است که پدر جلال الدوله قاجارو به نام نصرت الدوله آن را در دست داشت ویا باغ جمشیدیه.است که امروزه به نام پادگان جمشیدیه نامیده می شود . و توسط ارباب جمشید تاجر زرتشتی تهران . بعد از مرگ وی از ناصرالدین شاه خریده میشود ویا ازکانال دیگری که آن را از ملک قریۀ امیر کبیر تفکیک کرده و به وی می فروشد و منابع تاریخی دیگرهم. نشان می دهد که در هر کدام از این باغ های جلالیه و نصرتیه و جمشیدیه تفکیک شده از قریۀ امیر کبیرهستند.ودر آنها امکانات مختلفی. نظیر کوشک جلالیه و غیره وجود داشت ویا از پولهای زیادی که جلال الدوله در این باغ باقیمانده ازقریه امیرکبیر صرف کرده بود نشان میدهد که چرا در دوران رضاخانی فکر . کردند که برای ساختوساز بهترین نقطه ای که.برای دانشگاه تهران وجود دارد همین محوطه های باغی است که با امکانات خوب باغبانی و زراعی و آبیاری عمران شده بودند و بعلاوه در بیرون دروازه های تهرانو نیز نزدیک ترین نقطه آباد به منطقه شهری تهران بود زیرا در پایین قریۀ امیر کبیر که آن را باغ جلالیه می نامیدند خیابان خاکی ویژه ای نیز به نام خیابان چهل گزی کشیده شده بود که امروزه سردرب اصلی محوطه اصلی دانشگاه و در خیابان انقلاب در آن ناحیه قرار دارد.و بعد از مرگ امیرکبیر قریه وی . به سه باغ نصرتیه و جلالیه و جمشیدیه و خیابان اصلی چهل گزی آن تقسیم میشدکه آنها را به شهر تهران و دروازه های آن وصل می کرد وبعدا توسط بعضی از تاجران تهرانی نظیر حاج رحیم آقا تاجر تهرانی و ارباب گیو تاجر از مالکان سابقش خریده شده بودند که دانشگاه تهران نیز در خرداد سال 1313 در دفتر خانه رسمی تهران این اراضی را از این تاجران تهرانی خریده و به مابقی اراضی امیرآباد ضمیمه کردکه ابعاد عمرانی کمتری داشتند . و به تدریج نیز در بخش هایی از این باغ های . قریۀ امیرکبیر با بودجه ای که آن روز برای دولت امکان داشت بعضی ساختمان هایش راساختند نظیر ساختمان های دانشکده فنی و علوم پایه و حقوق و غیره راکه در منطقه جنوب شرقی قریۀ امیر ابادبود و برخی ساختمانها . به صورت بیمارستان پانصد تختخوابی آن روزبود که به نام بیمارستان پهلوی نامیده می شدو درمنطقه میدان توحیدقریه امیر کبیر بود و برخی اراضی نیز به ساختنمحوطه خوابگاه دانشجویان . دانشگاه اختصاص داده شد که درمنتهای قریه امیر اباد بود و با آن که دانشگاه تهران اراضی زیادی در محوطه نزدیک به ساختمان های اصلی کنونیخود در اختیار داشت ولی به پیشنهاد برخی هاکارسناسها تصمیم گرفتندکه برای این که دانشجویان شهرستانی که از شهرهای مختلف برای درس خواندن به دانشگاه تهران می ایندشادباشندو در محوطه با صفایی برایشان خوابگاه ساخته شودولذا ساخت آنها را در بالای تپه های قریه امیر آباد در نظر بگیرند. که دراواخرناحیه قریه امیر اباد بود تا دانشجویان مزبور هم اگر نمی توانند نظیر بسیاری از اشراف قاجار و یا خوانین ایران باشند که در محله های شمالی شهر نیاوران ویا صاحبقرانیه و غیره منزلهای بزرگ و شیکی داشته باشندکه از هوای ییلاقی ارتفاعات شمیران هم بهره مند بودند حداقل دانشجویان دانشگاه تهران نیز در بالای تپه های مزبور زندگی بکنند ویا از بالایآن تپه ها محل درسی خود را در چند کیلومتری آنطرف ترو به راحتی مشاهده کنند و یا به مناظر و زیبایی های اطراف خود از بالای تپه های امیر آباد نگاه بکنند که تا سالهای 1327 اغلب منطقه امیر آباد باغ و اراضی زراعی بود و بعد از این سالهاست که ساختمان های مختلف در محوطه مزبور ساخته می شود و. لکن ضرورت بزرگ شدن محله های تهران و در جوانب مختلف قریۀ امیر آباد ویا آمدن ماشین و غیره هم باعث شد که خیلی ها از دانشگاه تهران بخواهندکه از اراضی خود برخی خیابان ها تفکیک کرده و برای ساخت راه تردد راهها به. نواحی شهرکهای دیگر بدهد ویا با متعدد. شدن رؤسای دانشگا هها در طول 75 سال سابقه اش . دائماً اراضی مختلفی از دانشگاه تهران می خواستند که به واحدهای مختلف اهدا بکند و از جمله به دانشگاه تربیت مدرس و غیره که هیچگونه زمینی برای ساخت ساختمان های خود در اختیار نداشت وهمین امر شکل ویژه ای به شهرک جدید امیر آباد داد.و یاشهرسازی ان رابشکل کنونی در آورد واز جمله در منابع تاریخی مختلف و مثلا در صفحه 350 کتاب یادداشت های روزانه ناصرالدین شاه و در صفحه 86 و 120 کتاب المآثر و الآثار و در صفحه 219 کتاب شرح زندگانی من عبدالله مستوفی به برخی ویژگی های باغ جلالیه ویا مهمانی های اشراف مختلف .قاجار در این باغ جلالیه اشاره شده است که از مرغوب ترین قسمت های اراضی قریۀامیرکبیر بود که نهری هم ما بین جلالیه بالا و جلالیه پایین به نام نهر کرج می گذشت که امروزه نیز بقایای آن در پایین پارک لاله وجود دارد و بعد از آن که باغ جلالیه قریه امیر آباد رابرای دانشگاه خریدند و . با امکانات بودجه دولتی آن روز فقط می توانستند تعدادی دانشکده های موجود را بسازندو قسمتی نیز در بالای آن اراضی باقی مانده بود که گاهی برای رژه نظامی و یا در سالهای 1342 برای میتینگ سیاسی و غیره استفاده می شد و مدتی هم به صورت پارک در آمد که آن را با نام پارک الیزابت نامیدند و.ازآننوع از اراضی . بود که از دانشگاه تهران بریده بودندوآن را به نام بلوار الیزابت . نامیدند و من متعجبم که الیزابتی که در لندن است ولی چطوری پارکش در شهر تهران قرار دارد و بعد از انقلاب هم برای این که لقب الیزابت را پاک بکنند آن را با نام پارک لاله نامیدند و در حالی که به دلایل حقوقی و شرعی و مدنی شورای شهر می بایست نام پارک مزبور را پارک دانشگاه تهران و بلوار مزبور را به جای نامیدن با نام برزگر و کارگر با نام فرهنگی بلوار دانشگاه تهران می نامیدند تا هم هویت فرهنگی مردم تهران ونظام مدنیت بزرگشان حفظ میشد و هم حقوق دانشجویان دانشگاه تهران که اولویت حقوقی – فرهنگی بیشتری از شورای شهر و شهرداری منطقه در نامیدن مناطق.محله امیر آباد دارد که از نظر حقوقی- فرهنگی متعلق به عضویت فرهنگی.آنان در دانشگاه تهران است که اغلب اراضی این از.ان دانشگاه بزرگ ماست ولی متأسفانه با نامیده شدن اطراف دانشگاه با نامهای کارگر. و برزگر وغیره که از دهان برخی از دانشجویان خام دانشگاه تهران در اوایل انقلاب بیرون می آمد هم هویت فرهنگی دانشگاه تهران تخریب شد و هم منطقه اصلی شهر که عمران و آبادی اش به خاطر وجود دانشگاه تهران در این نقطه انجام شده بود به یک منطقه کارگر نشین و برزگر نشین جلوه داده شد که تخریب فرهنگی املاک مردم حوزه های اطراف نیز بود زیرا تنها در جوامع عقب مانده است که نام یک برزگر . مهمترازنام . پیشرفته ترین دانشگاه مردم .ایران شمرده میشود وآن هم در دینی که . حضرت علی (ع) به شما شورای اسلامی فرموده بودکه من علمنی حرفا ....
ونهایت.سخنم با آنکه بعد از مرگ امیر کبیر سرنوشت مالکیت این قریه امیرکبیرو به دلیل مرگ سیاسی وی نامعلوم است و هر چند وی با احتمال دادن مرگش، سرنوشت کاروانسرای امیر خود را در منطقه بازار تهران روشن کرده بود و وکالت آن را به شیخ عبدالحسین و امام جماعت مسجدی به همین نام در بازار واگذار کرده بود اما سرنوشت قریه امیرآباد و برخی قرای دیگرش نامعلوم است اما با سیاقی که در دولتهای سابق نیز وجود داشت ممکن است که بعد از مرگ وی تصمیم گیری در مورد قریه امیر آباد نیز دوباره به خود ناصرالدین شاه واگذر شده باشد و او نیز قسمتی از قریه وی را تفکیک کرده و به نصرت الدوله برادر بزرگ فرمانفرما می دهد ونیزبه جلال الدوله . که باغی در این منطقه دارد و پسر نصرت الدوله بود و بعلاوه به ارباب جمشید که باغ جمشیدیه اش که در قریه امیر اباد قرار داشت از آن جمته است ولی معلوم نیست که از کدامیک خریده باشد . .و در هر حال بعد از انقراض سلسله قاجاریه ،مالکیت این نوع باغهای تفکیکی از قریه امیر کبیر به حاج رحیم اقا وارباب گیو رسیده بودو با فروخته شدنشان در دفتر خانه رسمی در اختیار دانشگاه تهران . قرار گرفت.و امروزه هم دانشجویان دانشگاه تهران حافظ حریم حقوقی –فرهنگی و مدنی املاکی هستند که از آثار امیر کبیر است و نمی بایست نام وی را از منطقه خیابان امیر آباد پاک می کردند زیرا هم توهین به وی می باشد و هم توهین به دانشجویانی آست که در بالای این خیابان زندگی می کنندو به عنوان کارگر. شمالی نامیده شده اند و در حالی که از امکاناتی هم که از آثارخیریه امیر است نیز استفاده . میکنند
این وبلاگ شامل :