طبس و جامعه شناسی تاریخی و کارکرد شهری آن از: دکتر محمدخالقی مقدم- جامعه شناس شهری

طبس و جامعه شناسی تاریخی و کارکرد شهری آن

از: دکتر محمدخالقی مقدم- جامعه شناس شهری

طبس، شهریست که در وسط کویر ایران قرار گرفته است، ولی غریبه و فراموش شده برای ایرانیان نیست و بلکه همیشه نویسندگان منابع تاریخی ایران در 14 قرن گذشته از این شهر در منابع مکتوب خود یاد کرده اند و لذا در اغلب ادوار تاریخی ایران نام طبس ذکر شده است و در دوره قاجاریه هم به اوج حداکثری خود می رسد. و از این رو کمتر شهری در ایران، نظیر طبس مورد اعتنای تاریخ نویسان ایرانی بوده است . در قرن 21 نیز اینجانب پژوهشی در مورد تحولات تاریخی این شهر کویری ایران تدوین کرده ام. که خلاصه ای از آن را در اینجا مکتوب می کنم. و به نظرم دلیل اهمیت یافتن طبس در مکتوبات فرهنگی و آثار تاریخی ایران احتمالا بخاطر نقش حساس جغرافیایی و کارکرد شهری و مکان یابی شهرهای چهارسوی اطراف آن می باشد که امکان تبادل تجاری- اقتصادی شهرهای چهار سویه اش با یکدیگر و بدون امکان حیات شهری طبس در کویر ایران ممکن نبود . و لذا این ستاره کویری را نظیر ستاره های شبانگاهی در آسمان کویر ایران، برای همه نویسندگان برجسته و درخشان کتبی کرده است .

و به همین دلیل نخستین بار، کتاب "فتوح البلدان" (و از اولین کتاب های بعد از اسلام) در ص 158 کتاب خود از طبس و طبسین در فتوحات دوره اسلامی نام می برد و آنگاه تاریخ بیهقی در ص 339 کتاب خود می نویسد که : در زمان عثمان به ریاست عبدالله بن عامر بن کریز. به تسخیر خراسان آمدند و نخست در محلی موسوم به طبس را فتح کردند و آن دو محل را طبسان و طبسین (یعنی دو طبس) گفتند و احتمالا در دوره ساسانی دو آبادی شبیه به هم در وسط کویر ایران بوده اند که اعراب آن را طبسین (یعنی دو طبس) نامیده اند. و بعدها در اغلب کتب تاریخی ایران، از این ناحیه با عنوان، "طبس مسینان" و "طبس گیلکی" نام برده شده است . و لذا کتاب اخبارالطوال دینوری در ص 405 خود، از دو طبس (طبسین) نامبرده است و یا تاریخ بیهقی هم در ص 514 خود آن را طبسین می نامد و یا مروج الذهب مسعودی نیز در جلد دوم کتاب خود و در ص 633 آن کتاب از طبسین نام برده است و یا تاریخ یعقوبی هم در ص 59 و 320 کتاب خود از دو طبس و طبسین نام برده است و یا حدود العالم نیز در ص 91 کتاب خود از طبسین نام برده است و بعلاوه کتاب اشکال العالم جیهانی در ص 175 کتاب خود از طبسین نام می برد و بعلاوه در ص 170 کتاب خود از طبس کریت و طبس مسینان نام برده است، و یا کتاب اعلاق النفیسه هم در ص 121 کتاب خود از طبسین نام برده است و بعلاوه در همین صفحه کتاب مزبور از "طبس خرما" و "طبس عناب" نام برده شده است و یا کتاب احسن التقاسیم نیز از طبسین نام برده است و یا تاریخ بخارای نرشخی در ص2 37 و تاریخ الرسل و الملوک طبری هم در صفحات مختلف خود از طبس نام برده اند و در متن ص 91 کتاب حدود العالم در مورد طبسین آمده است که: شهریست گرمسیر و اندرو خرماست و آب ایشان از کاریز است و اندر میان بیابان است و نیز در مورد طبس مسینان می نویسد که : اندر میان کوه و بیابانست و جائی با نعمت است.

همچنان، لازم به ذکر می باشد که طبس بعنوان یک "واحه سبز" در وسط کویر ایران می باشد . که همه جای آن ناحیه کویری به رنگ نارنجی و یا زرد می باشد . ولی واحه در زبان عربی بعنوان باغی در قلب بیابان خشک می باشد که فلسفه سبز شدن درختان آن ناحیه در وسط کویر ایران هم مربوط به قنات هائی است که در این ناحیه کویری از دل خاک بیرون زده است و در کنار هر کدام از این قنات ها هم تعدادی آبادی شکل گرفته است که در منابع تاریخی مختلف ایران از 14 الی 60 آبادی نزدیک به هم ذکر شده اند و دو آبادی مهم و سبز این بیابان شن زار هم به نام طبسین می باشند که از دوره ساسانی، مکان زیست ایرانیان  سابق بوده است و لذا دارای چشمه قنات و یا چاه آرتزینی است که طرح و نقشه شهر طبس را تامین می کند . و آن را به صورت باغی در می آورد که قبلا متعلق به حاکمان سابق طبس بوده و از آب جاری اش، رعیت خرما کار آن قصبه هم استفاده می کردند و مدتی است که ساختمان این باغ سبز به شهرداری طبس اختصاص داده شده بود و میدان اصلی شهر طبس نیز در پائین این باغ و چشمه آن قرار دارد . و اینجانب در ایام جوانی ام و قبل از "زلزله طبس" از باغ گلشن طبس و پلیکان های آن دیدن کرده بودم و از میوه های نارنج در خیابان های طبس که مردمش نمی چیدند تعجب کردم. و نیز دارای دو نهر اصلی بوده و بعدا نهرهای دیگر از آن منشعب شده و در اطراف آن نهرها هم درختان سرو بید و چنار و برخی درختان نخل و گاهی درختان نارنج وجود داشت و یا گاهی در پای همان نهرها بوته های گل سرخ و گل اطلسی سفید کاشته بودند و در شهر طبس آن را "باغ گلشن" می گفتند . و به نقل ص 397 کتاب "سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس" در اطراف طبس حدود 60 پارچه آبادی وجود دارد که اغلب در جلگه صاف واقع شده اند و آذوقه بیرجند را می دهند و یا کتاب مراه البلدان نیز در صفحات مختلف خود از تعدادی آبادی اطراف طبس نام می برد که دارای قنات است و بعلاوه به نقل ص 397 کتاب "سفرنامه سایکس" در اطراف طبس از دوره ساسانی، طاحونه های بادی وجود داشته که به صورت آسیاب های بادی بوده است و گندم این منطقه را با انرژی چرخش باد فراوان منطقه آسیاب می کرده است و مولف "سیاحت شرق" نیز می نویسد که : در اطراف طبس، مهمترین بخش حرکت شن های این کویر می باشد که بر اثر وزش باد دائما جابجا می شوند و لذا در منابع تاریخی آن را ناحیه "ریگ شتران" می گویند و مهمترین گزارشات اجتماعی را در دوره قاجاریه کتاب "زیر آفتاب سوزان" و "کتاب کویرهای ایران" از شهر طبس بدست داده اند و در ص 111 کتاب "زیر آفتاب سوزان" مولف اش طبس را بزرگترین واحه کویری ایران می داند . و یا در ص 109 این کتاب می نویسد که : واحه مزبور از 14 روستا تشکیل شده است و برخی مرکب از پنجاه خانه و 400 نفر می باشد . و خانه های آن ساده و گلی و با سقف گنبدی است و چند مزرعه هم در کنار آنهاست و مقداری اصله نخل هم دارند و یک گورستان بزرگ و کاروانسرای خوش ساخت دارند و اضافه می کند که شهر طبس در دامنه رشته کوهی باریک و در وسط کویر قرار دارد . و در ص 112 کتاب مزبور می نویسد که نهرش در شرق طبس است و در سرتاسر ایام سال آب دارد و اینجانب که در دانشگاه تهران، روش های مونوگرافی اجتماعی را آموخته بودم. در سفر ایام جوانی ام به این شهر ایرانی سعی کردم که به تهیه مونوگرافی این شهر کویری ایران بپردازم که مستند بر منابع تاریخی هم باشد .

و نیز کتاب کویرهای ایران در ص 447 خود می نویسد که طبس 200 نخلستان بزرگ و همین اندازه نخل زار کوچک دارد و می نویسد که اساس تغذیه مردمش از نخل است و عمر نخل های آن را 200 ساله ذکر می کند و یا در برخی از صفحاتش از مناره قدیمی طبس با خط کوفی نام برده است و یا از مسجد جامع طبس یاد می کند که در نزدیکی آن نیز مدرسه ای وجود دارد و نیز از تکیه طبس و دروازه باغ طبس و قلعه طبس و امامزاده سلطان حسین میرزای طبس یاد می کند و یا از بازار طبس و کوچه های آن شهر که به تکیه دولتی عمادالدوله (در دوره مظفرالدین شاه) وصل می شد، یاد می کند و نیز در صفحاتش از کانال رودخانه باغ طبس و یا از دروازه بزرگ قلعه طبس یاد میکند و در برخی از صفحاتش هم ذکر می کند که سالیانه 500 کاروان شتر دسته جمعی از شهر طبس می گذرد که نشان می دهد که اساس اقتصاد شهرهای یزد و کاشان و سبزوار و کرمان و بیرجند و مشهد و سمنان و قم و غیره، بدون گذر از این واحه سبز کویری امکان پذیرنبوده است و نیز از تل استخوان های شترهای گم شده در کویر دیده می شود یاد کرده است و یا کتاب "سیاحت شرق" نیز از تردد های توام با هوشیاری و زرنگی کویر شناسانه در بیابان های اطراف طبس بحث می کند .

و بعلاوه کتاب کویرهای ایران در صفحات 431 و 432 خود از دروازه قصر حاکم طبس و از دیوانخانه حاکم طبس و از خیابان طویل طبس و درختان توت و خرما و بید مجنون طبس یاد می کند و در برخی از صفحاتش نیز از میدان طبس یاد می کند و یا کتاب سیاحت شرق نیز در ص 103 کتاب خود از باغ عمادالملک طبس و حوض بزرگ باغ طبس یاد می کند ویا از  باغات آن و از بازار طبس و ناهاری که در آنجا خورده است در ص 104 و غیره خود بحث می کند و یا در صفحات دیگرش از میل های شاه عباسی در اطراف شهر طبس بحث می کند که آن را ناحیه ریگ شتران می گویند که بلندی آن میل های ساختمانی هم توسط شاه عباس ساخته بود و در زیر تپه های شنی دفن نمی شدند . و مانع آن می شدند که مسافران کویری ایران در ریگزارهای شن زار مزبور راه خود را گم بکنند که هر لحظه جاده هایش بر اثر وزش بادها و حرکت شن ها به شکل جدیدی در می آیند و بعلاوه وی از زردالوی طبس یاد می کند و گزارش سون هدین نیز در "کتاب کویرهای ایران" در سال 1905 میلادی و قبل از جنگ جهانی اول بوده است و از مسجد جمعه و مناره قدیمی طبس و مدرسه دینی و باغ حاکم و امامزاده و غیره طبس یاد می کند.

هرچند تاریخ نویسان قبل از دوره قاجاریه از مرفولوژی شهری طبس چندان بحث مبسوط به میان نیاورده اند ولی اغلب توجه آنان به مسائل گذرگاهی طبس است و یا به حاکمان آنها و خطر سقوط شهری مزبور بدست مخالفان می باشد که مورد اعتنای همان تاریخ نویسان گذشته ایران بوده است و به همین دلیل هم در دوره سلجوقیان نیز چندین جلد کتاب تاریخی عصر سلجوقی، اشارات گذرائی به طبس و طبسین دارد . و یا کتاب جامع التواریخ در ص 412 خود از ایلیت نام  بعنوان شحنه طبس در دوره خوارزمشاه نام می برد و یا در دوره ایلخانی نیز کتاب های مختلف واز جمله کتاب تاریخ گزیده و نزهه القلوب و جهانگشای جوینی و غیره از طبس گیلکی و طبس مسینان یاد کرده و یا از شمس الدین طبسی نام برده اند . و نیز در دوره ی تیموریان نیز کتاب ظفرنامه یزدی از ابوسعید طبسی بعنوان یکی از امرای سپاه آل مظفر یاد می کند که در مقابله با تیموریان درآمده بود . و به همین دلیل در دوره تیموریان داروغه های مهم نظامی تیموریان به شهر طبس گمارده می شدند . و مثلا کتاب زبده التواریخ عصر تیموری و در ص 110 و 213 و غیره خود از امیر یوسف جلیل بعنوان "داروغه طبس" نام می برد. و نیز در ص 503 از شیخ هندوشاه "داروغه دیگر طبس" نام می برد . که از سوی تیموریان بر آن شهر تعیین شده بودند و یا کتاب فی اوصاف مدینه هرات ، در ص 328 کتاب مزبور از طبس بعنوان یکی از بلوک هرات در شرق ایران نام می برد که اداره آن مستقیما توسط  پایتخت هرات اداره می شد و یا کتاب خلدبرین عصر تیموری در ص 221 کتاب خود از سلطان محمد طبسی در متن کتاب خود یاد می کند. و یا مجمل فصیحی نیز در ص 1112 کتاب خود از علاء الدین علیشاه طبسی یاد کرده است و بعلاوه منابع مختلف نشان می دهد که ابوسعید طبسی و پسرش محمد طبسی در منطقه مزبور قدرت نسبی داشته اند . و یا تاریخنامه هروی نیز در ص 629 کتاب خود از "شمس طبسی" شاعر این دوره تاریخی، نام می برد و بعلاوه کتاب "دیار بکریه" عصر قراقوینلو و آق قوینلوها نیز از "امیر اویس خواندشاه" بعنوان والی تون و طبس یاد کرده است . و بعلاوه دهها جلد کتب تاریخی عصر صفویه هم از طبس یاد کرده اند . و علل توجه آنان هم به طبس هم احتمالا بخاطر آن بوده است که در عصر صفویه شهر طبس و یا رباطات اطراف آن محل رخنه قوم ازبکان بوده است و از بیابان زار منطقه مزبور دائماً سوء استفاده کرده و مرتبا به یزد حمله می کردند . و به همین دلیل  هم به نقل صفحات مختلف کتاب روضه الصفویه، سلیمان خلیفه ترکمان را شاهان صفویه "والی تون و طبس" کردند تا مانع رخنه و یا تهاجم ازبکان از ناحیه بیابان مزبور بگردند و یا در سال 1007 هجری. محراب خان قاجار مروی را که از مهمترین حاکمان صفویه در خراسان بود و در شهر مشهد حاکمیت داشت . مدتی بعنوان حاکم شهر طبس کردند. تا امنیت تجاری این منطقه را در برابر حمله افاغنه و ازبکان به دست گیرد. و بعلاوه شاهان صفویه به ساخت و ساز جدید قلعه طبس پرداختند و یا به توسعه استحکامات شهری آن پرداختند و به همین دلیل اغلب کتب تاریخی این دوره  هم و از جمله ص 950 کتاب خلاصه التواریخ به قلعه طبس گیلکی در این دوره صفویه اشاره می کند و یا در ص 1006 کتاب احسن التواریخ از "تردی باباحاکم طبس" در این دوره تاریخی یاد می کند و یا در این دوره تاریخی از میرمحمدخان طبسی در ص 98 کتاب فواید الصفویه یاد می شود و بعلاوه کتاب روضه الصفویه و غیره در ص 184 کتاب خویش از "امیربابا" بعنوان محافظ طبس، یاد می کند و یا در صفحات دیگر از مصطفی خان بعنوان "والی طبس" و از مولانا نظام الدین طبسی در این دوره تاریخی و در صفحات 734 و 735 یاد می شود.

و در دوره افشاریه و زندیه نیز برخی از حکام محلی طبس به یاری نادر شاه آمدند که در کتاب عالم آرا نادری و یا جهانگشای نادری اسامی آنها وجود دارد و بعد از سقوط دولت افشاریه و آغاز عصر زندیه نیز باز برخی اسامی روسای بومی این منطقه در کتب گلشن مراد و یا گیتی گشا و رستم التواریخ و مجمل التواریخ و غیره دیده می شود و مثلا صفحات 401 و 402 کتاب رستم التواریخ از میرمحمدخان حاکم طبس یاد می کند و نیز ص 92 همان کتاب از صفدربیگ طبسی یاد کرده است ویا کتاب اکسیرالتواریخ از امیرحسین خان حاکم طبس یاد کرده است و اغلب کتب دوره قاجاریه هم به طبس پرداخته اند و به طبس اعتنای تجاری – و گذرگاهی دارند و از برخی از روسای محلی آن دوره تاریخی به عنوان وکیل یاد می شود و از جمله ص 422 کتاب فهرس التواریخ ، از علی نقی خان وکیل طبسی یاد می کنند و یا در ص 315 از امیرحسن خان طبسی یاد می شود و یا در ص 303 از میرمحمدخان طبسی یاد می شود و یا کتاب "مأثر سلطانیه" در ص55 کتاب خود از امیرخان طبسی یاد کرده است و کتب دیگر این دوره تاریخی هم گزارش های جغرافیایی و تجاری از طبس دارند  و بعلاوه کتاب منتخب التواریخ نیز در ایام دولت مظفرالدین شاه از محمدباقر خان وکیل طبسی یاد می کند (که بعنوان عمادالملک) بود . و لذا در این دوره تاریخی اغلب روسای محلی طبس با عنوان وکیل و امین دولت قاجاریه در شهر طبس تلقی می شوند که باید به وکالت از سوی دولت قاجاریه، امنیت راه های کویری مزبور را برای تجار ایرانی حفظ بکنند و احتمالا محمدباقر خان وکیل هم همان فردی است که «کتاب کویرهای ایران» از باغ گلشن وی و قصر او در طبس یاد کرده است.

و بعلاوه در این دوره تاریخی قاجاریه، شهر طبس از حالت یک قلعه نظامی در آمده که حافظ راه های کویری بود و به شکل یک قصبه تجاری میان راهی کویری می شود که می تواند کاروانسرای زیبایی هم داشته باشد و پانصد کاروان کویری را در طول ایام سال پذیرفته و از درون قصبه ی مزبور، مسکن و مأوا و خوراک و علوفه بدهد و لذا کتاب «روزنامه سفر خراسان میرزا قهرمان» در ص 157 کتاب خود، در این دوره تاریخی از طبس بعنوان «قصبه» یاد می کند . و بعدا در دوره پهلوی هم با افزایش تعداد خودروها و ماشین ها و ترددهای تجاری در ناحیه ی کویری ایران، این قصبه ی زیبای ایرانی، کم کم شکل یک شهر تجاری و گذرگاهی کویری را به خود می گیرد و یا خیابان کشی های جدیدی می یابد و دیگر همان شهری نیست که در صفحات 302 و 306 و 316 و غیره قاجاریه دیده می شود که صرفا از حاکم طبس در ناسخ التواریخ و نقش آن در امنیت راه های منطقه بحث می کند و بلکه به مرفولوژی شهری آن و نحوه ی تامین معاش سکنه شهر توجه شده و یا به نحوه ی ارتزاق اقتصادی سکنه آن در میان کویر خشک مزبور توجه شده که متاسفانه "زلزله" طبس  در اواخر دولت پهلوی این ساخت و ساز متاخر طبس را ویران کرد و بعد از واقعه ی حمله ی هواپیماهای آمریکایی به طبس هم این شهر دوباره نوسازی گردید و یا مورد توجه اقتصادی و معیشتی جدید قرار گرفته است  و جای آن دارد که  برنامه ریزی های تجاری و زیست محیطی بهتری برای این شهر ستاره کویری ایران انجام بگیرد و امروزه فضای شهری طبس هرچند رشد و توسعه بیشتری یافته است ولی به تدابیر اقتصادی بهینه تر نیاز دارد تا کارکردهای شهری کویری را با معیشت سکنه آن بیامیزد و نقش ترانزیتی و تجاری و توریستی آن را در قلب کویر ایران به وجود آورد.