تفاوت امپرطوری تیموریان وبا امپراطوری

ملکه انگلیس در اداره جاده ابریشم آسیا

( قسمت ششم )

از دکتر محمد خالقی مقدم

مردم شناس اقوام آسیایی

در مقاله قبلی ام اسناد تاریخی لازم راو در کنترل راه ابریشم آسیا ونحوه وچگونگی مختصات وشعوب ویا شاهراه اصلی جاده ابریشم آسیا راشرح دادم ودر این مقاله ام تفاوت دوایدئو لوژی غربی وشرقی را در نگریستن به مسایل ومعضلات تجارت در جاده ابریشم آسیایی را ذکر می کنم که به شالوده های تمدنی متفاوت دوقاره آسیا واروپابرمی گردد ویا به پدیده تجارت میان اقوام مختلف مربوط است که تشکیلات ویا اجزاء وعناصر ویا نظام وزارتخانه ای تجارت را ودر قاره آسیا بیان می کند ویا فهم فرهنگی متفاوت حقوقی واقتصادی قاره آسیا  وبا سکنه اروپا را روشن می سازد ولذا در این مقاله ام سعی دارم که فلسفه سیاسی ویا علل کنترل جاده ابریشم ویا اهداف متفاوت کنترل جاده مزبورو  توسط امپراطوری تیموریان را وشرح بدهم  ویا تفاوتهای ماهوی تجارتش در سازمان تجارت  ملکه انگلیس را شرح بدهم که تدوین بندهای موافقتنامه تجارت آزاد ومیان اقوام وبنام "گات "در سال 1947میلادی واز منویات فرهنگی وفکری ملکه انگلیس بود که  شرح بدهم ولذا اکنون تشکیلات سازمان تجارت جهانی ویا شالوده بندی اقتصاد شانگهای وپیمان اوراسیا ویا پیمان اکو واتحادیه تجاری اروپاو مدل مارگارت تاچری را بوجود آورده است ومبسوطا شرح بدهم که دو شیوه معیشت بازرگانی جدا گانه اقوام آسیایی ویا با نگرش اقوام اروپایی وبه تجارت رانشان می دهد ویا "متفاوت تمدنی "دو نگرش به جاده ابریشم را روشن می سازد که از دو مقوله جدا از هم هستند

,ودر این باره باید توضیح بدهم  که فلسفه کنترل راه ابریشم آسیا وتوسط امپراطوری اول تیموریان وبخاطر اهداف ذیل بودند  که امروزه از عهده اجزاءمتفرقه پیمان شانگهای برنمی آید  ویا از عهده موافقت  نامه تجارت ترجیحی سازمان تجارت جهانی برنمی آید  وچرا که اهداف دولت تیموریان چنین بود که :

:1-کنترل امنیت در جاده ابریشم آسیا ودر دوره مزبورو بخشی هم بخاطر آن هدف  بود که کالای برخی از کاروانهای جاده ابریشم امن بماند   وکالای برخی از کاروانها هم ومتعلق به کاروان تجاری  شخصی تیمور وفرزندان بعدی اش بود واذا برای امن ماندن امنیت برخی از کاروانهای سلطنتی وکالای قبایل دیگر و مجبور به امن نگهداشتن بقیه اموال کاروانهای دیگر خصوصی هم میشدند  که نگذارند تا  ساختار امن ماندن این جاده طولانی وبهم بریزد!  ولذا داروغه ها تیموری و در تامین امنیت جاده مزبورومسئول بودند ودر صورت  عاجز ماندن ومجازات میشدند 1

2- تامین امنیت جاده مزبورویا حرکت کاروانها در آن جاده ها و به عهده داروغه های حاکم تیموری بود  وبعلاوه امنیت  جاده  ویا امنیت بازارفروش  اقوام مختلفش نیزوباز  زیر  نظر امپراطور ی تیموری بود ویا  تنها بعهده داروغه های تیموری محول حقوقی شده بود وارتشهای بومی ویا محلی آسیا ودر امنیت جاده های آسیایی دخالت داده نمی شدندوخودشان هم قادر به این کار نبودند  وتا همه اقوام آسیا وامکان تردد کالای خود ودر تمام جاده های آسیایی را داشته باشند ویا از اشتغالزایی آن نفع ببرند  ویا نظام حفظ امنیت جاده ها ویکدست باقی بماند ولی در عصر سازمان تجارت جهانی وامنیت همان جاده ها وبعهده ارتش های متفاوت العقیده ومتضادالمرام سپرده شده ویا در سازمان ملل یکصد ساله اخیر واگذار شده است که دائما با یکدیگر درگیری مرزی دارند ویا در گیری جاده ای دارند که نقیصه نظام تجارت جهانی می باشد  که فرضا باید در جغرافیای جاده های یک ارتش ملی کالا تولید شود ویا در اراضی یک قوم خاص وکالای  خاص تجاری تولید بشود  ولی در محدوده جفرافیایی  دیگرو جاده قوم دیگر وحرکت کاروانی بنماید  وسپس در جغرافیای دولت ملی سوم نیز ویا ارتش ملی سوم ومتضادنیز  وباید  همان کالا وبه  مصرف برسد  که توافقات موافقت نامه های ترجیحی جهان را به لجن می کشد  ودر حالیکه طبق  سیستم حقوقی  امپراطوری تیموریوطور دیگر بود  وبعلاوه  میراث امپراطوریهای سابق آسیا هم بود ونگرش ژئوپلیتکی خاص  به جاده های اقوام متفاوت داشت  واز3000 سال عمر امپراطوریهای متفاوت آسیایی وانواع جاده های تجاری آسیا ودر مالکیت هیچ قوم خاص آسیایی نبود ونظیرخیابان معبر عمومی و شارع عام بود که خانه های ساکن در کنار خیابان مزبورو مالک آن جاده مزبورنبودند  ویا مالک عبور ومرور هایش نبودند وبلکه جاده تجاری مزبور وجاده همه اقوام بود و مقوله  اش ومالکیت مشاع عمومی داشت که بهره برداری اش در اختیار ارتشهای محلی نبود وتنها ارتش امپراطوری بزرگ آسیایی وحق کنترل آن جاده بزگ تجاری را داشت واین "شیوه کنترل عمومی جاده های آسیایی" در عهد امپراطوری هخامنشی هم جزو حقوق امپراطوری بود وامپراطوریهای بعدی نیز همین نوع از مدل حقوقی را داشتند  وجزو حقوق قوم خاص ودر آن منطقه نبود ودر عهد امپراطوری سلجوقی نیزبهمین روال بود و یا در عهد چنگیز خان هم و بهمین روال حقوقی اداره می شد ویا در عهد امپراطوری تیموریان نیز چنین بود که از طرف تیمور که امپراطورکل شهر های اسیا بود  وامنیت عمومی جاده مزبور وبعنوان یک حکم " یر لیغی  بود که به داروغه های خاص وجهت حفظ امنیت عمومی آن  جاده سپرده می شد  و بعلاوه در سیستم حقوقی یرلیغ است که یک لفظ ترکی  است ونظام حقوقی عصر تیموریان می باشد و در نظامنامه امپراطوریها هر قوم ساکن در یک منطقه جغرافیایی ویا "یر" به معنی زمین  ویا "یرلیغ قومی "آسیا وفقط درامور اقتصاد داخلی  اشان آزاد بودند ومگر در پذیرش داروغه جاده هایش که محدود بودند ومی بایست که  تحت حاکمیت امپراطوری بزرگ تیموریان می رفتند ویا در آسیا بروند! ولذا با این سیستم حقوقی خاص وسلب حق از دزدان اقوام محلی وشهر ها شده بود ویا در سیستم حقوقی یرلیغ شده که از یاسانامه حقوقی "چنگیزخان  نشات می گرفت وجزو سیستم حقوقی  یاسانامه بود وبعلاوه سکنه اراضی گشوده شده وتوسط تیموریان هم ودر اداره تمامی امور داخلی خودشان آزاد بودند ومگر در چند چیزکه  محدویت حقوقی داشتند وفرضا اقوام گرجی ویا عرب ویا ارمنی ویا کرد حق زندگی وکسب وکار وازواج قومی در شهر خود راآزادانه  داشتند وتنها نمی توانستند "قلعه بان "شهر کرد نشین را وخودشان تعیین بکنند  ویا قلعه بانان  شهر های قوم ارمنی نشین ویا عرب نشین  خودشان  هم چنین بود دوهنوز هم فرمانده پادگان ارمنستان با روس هاست وبا قوم ارمنی نیست ویا قوم گرجستان وقوم قیر قیزستان ویا اوزبکستان وتاجیکستان وقزاقستان وغیره چنین است  ودر150 سال اخیرو  امپراطورویا تزارههای سابق مسکوآنرا تعیین می کنند   ویا تزارهای سرخ مسکو نشین وآنرا تعین می کنند ودر میان اقوام دیگرآسیا که  وابسته به غرب بودند وهمه فرمانده ارتشهای باصطلاح ملی راوتنها  مسئولان  رکن دو ارتشهای ملی تعیین می کنند  وخود آنها هم وتوسط  امپراطوری ملکه انگلیس انتخاب  می شدند  ونظیر مدل امپراطوریهای سابق آسیا بود  ولی با نواقص زیادتری که  نسبت به آن   مدل دارد ونیز در امپراطوری اول تیموریان نیز چنین بود که مدل حقوقی اش 170 سال عمر داشت  وتا مبادابا تعیین "قلعه بانان" از درون قومیتهای  خودشان وکودتا کرده و قلعه شهر خود را باز کرده وبد دست دشمن بدهند ولذا همه "قلعه بانان "شهر های آسیایی وتوسط تیمور تعیین می شدند  ویا در امپراطوریهای آشوری وهخامنشی نیز چنین بود وبعلاوه عزل  ونصب همه داروغه های شهر های آسیایی  نیز چنین بود وجزو حقوق سیاسی ونظامی اقوام مختلف آسیایی نبود که هرکدام امنیت درون شهری خاص خودشان  راوتنها خودشان  تعریف بکنند  ویا امنیت بیرون جاده ای را وبا فرهنگ  محلی ومرام گروهی خاص خودشان  تعریف بکنند  واز این راه صدها قوم همجواردر گیر جنگ بشوند  ویا صد ها سیستم گوناگون حقوقی بوجود آورند  وبعلاوه  در مرام سیاسی امپراطوریها وتعیین اسلحه خانه دار ها نیزو جزو "حقوق محلی" اقوام مختلف آسیایی نبود وتا با غارت اسلحه مزبور وهر کدام بتوانند وبه جان قوم دیگر بیفتد وبعلاوه هرقوم نیز  و"حقوق گمرگی "خاص جغرافیایی خودشان  را نداشتند  که فرهنگ انگلیسی در 120 سال اخیر در جوامع آسیایی وبرعکس فرهنگ سازی کرده است ولی در قدیم جزو سیستم حقوق تجاری اقوام گذشته آسیایی نبود ولی امروزه اقتباس پذیر از فرهنگ انگلیسی معاصر شده اند ولذااین چند عنصر سیاسی واز حقوق محلی اقوام متفاوت آسیا ومحسوب نمیشدند   وانحصارا در اختیار ارتش امپراطوری بود ویا در اختیار وزارت اطلاعت امپراطوری بود که یامخانه ها وپیکهای جاسوسی آسیا را اداره می کردند ویا اداره کلانتریها هم ودر اختیار قوم های محلی نبودوواقوام حق معرفی کلانتر شهر خود را داشتند  وگاهی  توسط اقوام به تیمور معرفی می شدند  ولی تیمور در دادن حکم به وی ویا در ندادن حکم داروغه گری  به وی آزاد بود واگر معیارهای امنیت امپراطوری را اجرا نمی کرد ونصب آن داروغه به شهر مزبورهم  انجام نمی گرفت  واین سه سیستم نظامی انحصار جزو حقوق امپراطوری بود  ودر تقسیم کار آسیاییها وصرفا ازاختیارات  امپراطور بزرگ  آسیا محسوب می شد  ولی اغلب اقوام آسیایی ها ودر تعیین 15 وزیر دیگرشان آزاد بودند ویا  برای اداره امور فنی واقتصادی وزراعی  وآموزشی وقضایی خودشان واختیار تام محلی داشتند وبا همین فلسفه سیاسی وایدئولوژی بود که  در عهدامیر تیمورو روسای کلانتریها ی  همه شهر ها راوخود تیمور  تعیین می کردوخودش را مسئول امنیت نظامی همه اقوام می دید  وآنها را در دوره مزبور وداروغه می گفتند  ودر عصرامپراطوری  سلجوقی ویا مغولها هم وآنها را "شحنه های شهری "می گفتند  ودر ,عصر امپراطوریهای بنی امیه وبنی عباس هم " محتسب" می گفتندکه جزو حقوق خلفای اسلامی بود  که سند حکم مزبور  راو از قوم خاص ساکن آن شهر نمی گرفتند وبلکه از دست امپراطور خاص آن دوره تاریخی آسیا می گرفتند ولی همان افراد هم  و می بایست که  معیار های حقوقی داروغه های تیموری وگمارده بر جاده ها را می پذیرفتند که جزو" مانیفیست سیستم حقوقی داروغه گری "عصر تیموریان بود وچنین "مانیفست امنیت تجاری"  وامنیت دادوستد بازار شهری ودر" پیمان شانگهای"نیست  و یا در پیمان اکو "ویا در "|پیمان  اوراسیا "ویا در موافتنامه های آ سه آن ونفتا واتحادیه تجاری اروپا ویا در مناطق آزاد سازمان تجارت جهانی ویادر" سازمان بازرگانی جهانی" وجود نداردویک نوع پیمان نامه امنیتی  دوجانبه را می طلبد که وفاداری به ان سخت است که با تاسیس جامعه ملل بعد از جنگ اول جهانی ویابا  تاسیس سازمان ملل وبعد از جنگ جهانی دوم بوجود آمدند  ویا شعبات سازمان  تجاری وبازرگانی بین المللی ویا سازمان بهداشت  جهانی ویا سازمان بین المللی کاروغیره آن وهمگی   وآز ره آورد های حقوقی وفرهنگی ناپایدار  سازمان ملل وسازمان تجارت جهانی است که غرب تعریف حقوقی نارسا کرده است   ویا از اندیشه های متفکران انگلیسی وبعد از جنگ اول ودوم جهانی است  که کنترل جاده ها وتنهادر  کنترل قومیت  ارتش قومی درون مرز ملی وتحقق بیابد ! وبدنبال همین سیاست غلط است  و پیمانهای خارج از مرزملی است که تعهدات همان قوم  نیزپا نمی گیرد  ویا دچار انواع  تفرقه اتحادیه تجاری ومنطقه ا ی  صد ساله شده است   که از مزیت های نسبی تجارت هر منطقه خارج می باشد  ویا بر اساس تفکر آدام اسمیت وریکاردو در انگلیس نشات گرفته است که عیوب زیاد دارد  ولی  "مفهوم حقوقی تجارت" ودر انواع امپراطوریهای 3000 ساله آسیا وچنین نبود  ویا با  سیستم اختلاف تجارت ترجیحی موافقتنامه   گات 1947 م ( سازمان بازرگانی جهانی ) وفرق داست که دومقوله مزبور وتفاوت فرهنگی وسیاسی مختلف داشتند ولذا  داروغه های عصر تیموریان وملهم از ایدئولوژی تجاری سابق آسیایی ها بودند   ونیز با نگرش فرهنگی دیرینه خود واجازه ورود وخروج انواع کاروانهارا  وبه شهر ها واراضی اقوام گوناگون آسیا را می دادند ویا توسط داروغه هاوپیک های جاسوسی یامخانه های امپراطوری کل تیموریان صادر می گشت  ولی امروزه کنترل ناحیه ای وچنین نمی باشد  واز مرز کنترل یک داروغه وبه کنترل  داروغه بلاد دیگر فرق می کند  ولی در سیستم قبلی همان امپراطوری تیموریان وسیستم واحد آسیایی وجود داشت  ولذا حوزه کنترلش واز یک داروغه نفر اول و به داروغه نفر دوم همان جاده ابریشم وتحویل امنیتی می شد  ولذا  در امنیت تجاری جاده ها ویا در مشاغل افرینی عصر تیموری وتعصب قومی ویا مذهبی افراطی وجود نداشت ویا در شالوده بندی امپراطوری اش وحذف شده بود ولی در سیستم گمرکهای ساخته انگلیسی هاودرخاک  آسیا چنین نیست ووبر کنترل های تجاری جاده ها ویک نوع  تعصبات قومی تجاری  غالب می باشد  ولذا  یک مرز بندی جغرافیایی یکدست ندارد  وبعلاوه اختراع وفناوری تاسیس مناطق آزاد تجاری اخیرهم چنین وضعی دارد  ویا در حوزه قانونگذاری مجالس قومی همان ملت دچار سوال است ویا تجارت  ملل متفاوت با هم ویا با ایدیولوژیهای  گوناگون همراه شده  ویا با انواع قوانین متضاد سیاسی وقانون گذاری می شوندکه تجارت اینترنتی را به فساد عمیق کشانده است  ویا قوز بالای قوز ودر  سازمان تجارت جهانی معاصرWt0 شده است وچنین سیستم  های کنترل چند  پارچه , اراضی تجاری مختلف وبا ملل متفاوت العقیده ویا با ایدئولوژی های گوناگون ومتضاد ومفهوم امنیت جاده تجاری را واز بین برده است  ویا در سر تاسر آسیا واز بین برده است ومثلا درگیری اخیر ایران وآذر بایجان وارمنستان وترکیه وبر سر جاده تجاری است ویا در گیری ملل دیگرهم و در دوره معاصر وچنین است  که بخاطر گذر کامیونهای تجاری واز جاده های ملل مزبور واتفاق  می افتد  که درفرهنگ  امپراطوری تیموریان حل شده بود ونمونه دیگرش  درگیریهای گذر لوله های  نفت است  ویا از خاک ملت دیگراست  ومثلاگذر نفت روسیه  واز  خاک اوکراین ویااز خاک  مجارستان وبردنش به خاک  آلمان ونمونه دیگر آنست   که دربدنه  ایدیولوژی  "اتحادیه اقتصادی اکو"وجود دارد  ویا در بدنه پیمان "شانگهای "و"آ سه آن  وغیره دیده می شود ویا بدلیل  تعدد اید ئولوژیهای مذهبی ویا سیاسی ویا رسانه ای اقوام کنونی آسیایی  اتفاق می افتد ویا در کنترل یکسان  جاده های متعدد نفتی ویا ریلی ویا ترانزیتی آسیاییها  واتفاق می افتد که در امپراطوری سابق تیموریان حل شده بود

3و4- گرفتن مالیات راهداری وحقوق گمرکی کالا ها واجناس در عهد تیموریان وبرخلاف سیستم های اداره گمرک 120 ساله اخیر آسیا بود که از  ایده امپراطوری انگلیسی نشات می گیرد  که به ملل متفرق آسیا وتززیق فرهنگی کرده اند  وتا درآمد راهداری ویا پته مالیاتی ویا گمرکی راهداری وصرف استخدام و یا بودجه ریزی تشکیلات 85 دولت ملی گوناگون  آسیایی بشود ولذا شعار "کوچک سازی دولتها"را خنثی می کند وبرعکس هزینه مردم را ودر خرید اجناس ملل دیگر وزیاد می نماید   ولی تنها در عصر تجارت  دولت های ملی شکل گرفته است   که ساخته  وپرداخته ایدئولوژی انگلیسی ها ودر 120 ساله اخیر آسیاست  ویا بعد از جنگ اول جهانی بوجود آمده است  ولی  در عصر تیموریان وجود نداشت که  امپراطوری یکدست بود وبعلاوه امپراطوریهای  سابق آسیا یی  نیزو چنین مانیفست سیاسی را داشتند ودر حالیکه  در آمد گمرکی جاده ها ونمی تواند کفاف هزینه بودجه ای 85 دولت متفرقه ویا پر هزینه آسیا را وتامین بکند ودائما کسر بودجه می آورند  ویا در عصر خصوصی سازیها  ونمی توانند که بر آورده بکنند !ولذا برخلاف مانیفست  کنونی جهانی که برای 85 کشور آسیاوتدوین فرهنگی شده است  ویا 85 نوع متفاوت منطقه آزاد تجاری در سازمان ملل بوجود آورده است ولی "مانیفست حقوق تجاری وحقوقی وگمرکی امپراطوری تیموری وبرعکس آن بود وِلذا  در آمد گمرکی جاده ها و صرف تامین بودجه کارمندی 85 نوع دولت متفرق آسیایی نمی شد  وتا باعت گرانی خریداری اجناس ملل متعدد نشود وصرفا حقوق گمرگی همه جاده های تجاری آسیا وبابت تامین هزینه همان نظامیان وقراولان جاده ها اخذ می شد وتا امنیت جاده مزبور راو ونگه بدارند ولذا کاهش مالیات گیری وبه نفع مصرف کننده های عصر مزبوروجود داشت و  فراهم می کرد   وصرفا اخذ مالیات وجهت تامین بودجه قراولان مامور امنیت جاده ها بود ویا زیر نظر داروغه های حافظ همان منطقه صرف می شد

5- وهمچنین  سیستم حقوق تجاری ویا مالیات گیری عصر تیموریان وبرخلاف تز اتاقهای بازرگانی وکنسول گری ملی گرایانه بازرگانی بود  ویا با قوانین ترجیحی تجارت ملل متعدد ودر بازرگانی آسیایی واقنومهای تجارت منطقه ای آننمی خواند  که "ملوک الطوایفی در تجارت آسیایی ها" بوجود آورده است که بر تعددیابی  قوانین تجاری ودر دانشکده های تجاری 85 ملیت  ها اثر گذاشته ویا در قانونگذاریهای مجالس مالی  متعدداثر گذاشته وهر روزه باعث گرانی اجناس خریداری شده واز ملل دیگر می شود! ولی در عصر امپراطوری تیموریان وافراد ملل متعدد وهمگی  حق صدور کالا به افراد ملتهای  دیگر آسیایی  را داشتند  ویا حق عبور کالایشان  واز همه جاده های آسیایی را داشتند  وفقط کافی بود که حقوق راهداری بپردازند ویا به  پرسنل قراولان همان منطقه گذر گاه آسیایی را بپردازند! ولذا با پذیرش فرهنگی ایده بازرگانی مزبور ودیگر آزاد در مشاغل خود بودند   ومی توانستند که جنس خود را ودر هر بازار شهر های مختلف آسیایی  بفروشند ویا خودشان  به تنهایی جنس خریداری را انتخاب بکنند واز بانک مرکزی محلی خود وجوازویا چگونگی آنرا  نگیرند  ویا از پرسنل گمرک ملی نگیرند ویا از اتاق بازرگانی ملی ووزارت خارجه ملی  و جوازهای متعدد  نگیرندکه دچار انواع بروکراسی ها بشوند ! وتا صرف بودجه پرسنلی کارمندی همه آنها بشود !

6- وایده ششم کنترل جاده ها ی مزبور بخاطر آن هدف بود که تجارت آزاد میان اقوام گوناگون آسیا و بعمل آید ویا با ایدئولوژیها ومرامهای سیاسی ومذهبی وقومی  گوناگون وبعمل آید ویا برای هر کا رتجاری آزاد باشد ! ومگر در یک چیز آزاد نبودند  که  صدورجواز حرکت یک کاروان بود  یا نحوه ورود وخروج یک کالا وتوسط داروغه ها ویا نظارت آنها برکاروانها ی جاده ابریشم  بود وبعلاوه  حمل ونقل اسلحه های سلاح سرد هم ودر جاده های ابریشم نیز  برای تجارت همگانی ممنوع بود  که جزو مانیفست داروغه های تیموریان بود ویا درکنترل  جاده های آسیایی یکی از هدف ها بود بود والبته آنهم وبه معنای تجارت کاملا ممنوع العمل نبود وبلکه نیمه ممنوع بود وبدین معناکه هر آهنگر چینی حق داشت ویاهر آهنگر  مصری ویا دمشقی وبرای امرار معاش خود ومی توانست  که در کارگاه آهنگری شهرش  وکار بکند ویا انواع شمشیر ویا خنجر ویا نیزه ویا سپر بسازد وتا امرار معاش روزانه بکند ولی در فروش  اش وآزاد نبود ویا در صدور خارجی آن  نوع متاع اسلحه ای وآزاد نبودند   وچرا که داروغه های عضر تیموریان ودر کنترل جاده ها ویا در جوازدهی  عبور ومرور کالاهای سلاح   واز منطقه حین نظارت خود ودستورالعمل خاص وجود  داشت که عبور سلاح سرد را کنترل بکنند  ولذا تاجران  وبازرگانان  سلاح هم واز ملل مختلف وفقط می توانستند  بار شتر پر از اسلحه کاروان خود را  وتنها  به پرسنل خریدار اسلحه "دیوان لشکر هرات" بفروشند  ویا یا به پرسنل نظامی سمر قند دوره  تیموریان بفروشند !وآنها هم با ز ارزیابی کیفیت ویا دوام وِیا آلیاژ اسلحه های مزبوررا برسی کرده  وبعدا  آنرا از تاجران  همان کاروان خریداری می کردند ویا به انبار اسلحه "قلعه بانان "شهر های متعدد آسیایی می بردند  ویا به اردوگاه حمل ونقل آغروق اسلحه داران لشکرهای متحرک می فرستادند ویا در بلاد متخلف تحویل لشکر ها می دادند وتاجر اسلحه مزبورهم  ویا سازنده آن سلاح هم وممنوع از فروش کثیر آن وبه اقوام متعدد بودند وتنها مسئول تدارکات دیوان لشکر ارتش تیموریان وحق سیاسی خرید آنها را داشتند ویا در خاک آسیا داشتند واصولی بود  که امروزه همه کارخانه داران بزرگ سلاح گرم هم ودر جوامع امروزین نیز وآنرا بکار می بندند  ولی بطور آشفته رعایت می شود  ولی در تجارت راه ابریشم آسیایی عصر تیموریان ورعایت کامل می شد  وآری سازمان راهداری عصر امپراطوری تیموریان که از قوانین یاسا نامه چنگیزی نشات می گرفت ویا در ترکیب فرهنگی وبا مجازات های اسلامی ملهم از آیات قران بود وترکیب فرهنگی  خاص وبرای "اداره قلعه بانان"  شهر ها داشت  ویا قواعد دینی خاص وبرای روش نگهداری وکاربرد اسلحه داشت   ویا برای جواز داران آن اسلحه داشت که در یاسا نامه چنگیزی وغازان خانی وتیموری درج شده بود  ویا در روش تجارت وبیع حلالش وبرای تجارت کالاها حلال وحرام بود ومثلا ایاتی که  در سوره نسائ وغیره قرآن وبرای بیع وتجارت ورضایت در خرید وفروش آمده است وهمگی قواعد دینی ویا دستور العمل های تجارت کالادر عصر تیموریان بود  ویانحوه  مجازات خاطیان آنرا و شکل می داد که قوانین تجاری مصوب عصر رضا شاه که ملهم از قوانین فرانسه وبلزیک بود وآنرا از بین برد  ویا قوانین تجارت اینترنتی ویا تجات الکترونیکی وزارت بازرگانی سال 1376 ویا کارد کرد غربی  اتاقهای بازرگانی کنونی که از اقتباسات فرنگی است ویا کارت های تجارت یک ساله شهر ها که ملهم از قوانین انگلیسی  است ودر یکصد ساله اخیررواج  است ویا با پولشوییها یش وهمه قوانین دینی تجارت قرانی را واز بین برده است  ویا ممنوعیتهای  تجاری در یاسا نامه چنگیزی ویا سا نامه غازان خانی را وبهم زده  است وبجای امپراطوری سالم تجارت آسیایی ها  ویک نوع امپراطوری سازمان تجارت جهانی انگلیسی بوجود آورده ویا  در جوامع آسیایی  بوجود آورده که بعد از جنگ دوم جهانی بوجود آمده ویا بجای روشهای تجارت امپراطوری هخامنشی ویا تجارت سلجوقی ویا تجارت تیموریان  نشسته ویا بجای روش امپراطوری افشاریه  ویک نوع امپراطوری نامریی انگلیسی ودر کلیه کشور های آسیا بوجود آورده  که آفتاب در امپراطوری انگلیسی ملکه انگلیس وغروب نکند  ویا حداقل حدود 30 سال بعد از جنگ جهانی اول وغروب نمی کرد !که در فرهنگ انگلیسی ها وبجای "واژه امپراطوری" مزبور وبعدا واژه لاتین  "امپر یالیسم "آمده  ویا و برمعادل  آن گذاشت بودند ولی بدلیل عدم رشد علوم سیاسی ودر جهان معاصر  وهنوز معنای دقیق علمی این نوع واژه ها ناشناخته  مانده است ! ولیکن  تعریف سیاسی حقیقی لفظ  امپراطوری آنست که همزمان با وقوع جنگ جهانی اول وتغییر محتوا یافت ویا در 120 سال گذشته ونهاد های سیاسی کلیه اقوام ودول آسیایی راو دگرگون نمو د ! ویا نهاد های سیاسی جدید ودر کلیه کشور های آسیایی واروپای شرقی وبوجود آورد  که ملهم از انقلاب مشروطیت انگلیسی  بود  ویا ملهم از ترکیب فرهنگی قانون اساسی آن بود ویا ازقاموس سیاسی فرهنگ انگلیس و "مفهوم ملکه انگلیس" و در ترکیب سیاسی با نخست وزیر انگلیس وبّوجود آمده است  ویادر ترکیب فرهنگی  با نظم  پارلمانی انگلیسی عجین فرهنگی  شده است  ویا در ترکیب فرهنگی با احزاب سیاسی انگلیس می باشد  ویا در ترکیب ساسی وبا ساختار ارتش درون مرزی وبیرون مرزی انگلیس بود ویا با محتوی "قانون اساسی انگلیسی" و"گمرک مدل انگلیسی همراه "بود که همه نهادهای سیاسی 120 ساله اخیر جوامع آسیایی را ومتاثر فرهنگی کرده است آ ویا همه نهاد ها  وبا تفاوتهای اندک واز این  نوع مدل امپراطوری انگلیسی والهام سیاسی  گرفته ویا اقتباس فرهنگی  شده  اند ویا ساختار سازی دولتی وتجاری دولتهای ملی آسیایی را بوجود اورده  که به آن نفوذ "امپراطوری انگلیسی "و به آسیا می گویند  ویا "امپریالیسم انگلیسی" می گویند وبا فرمول بندی های سیاسی مزبوراست  که همه دولتهای ملهم از انقلابهای مشروطیت جوامع آسیایی ومتاثر فرهنگی از مدل سیاسی مزبور هستند وحتی ساختار دولت امریکا هم ومتاثر از مدل سیاسی دولت انگلیسی است یا دولت های ها ملهم از انقلاب کمونیستی آسیایی نیز متاثر از الگوی انگلیسی هستند  ویا دولتهای کودتایی ارتش های آسیایی ونظیر دولت کودتایی صدام در عراق ویا دولت کودتایی سرهنگ جمال عبدالناصردر  مصر ویادولت کودتایی حافظ اسد در سوریه که ارتش آنان راو ماموران مخفی ام ای 6 ملکه انگلیس اداره می کرد  ویا ساختار دولتهای  وابسته به  امپراطوری پنهان انگلیس ودر آسیا بودند    ولذا با ماهیت امپراطوری خالصا آسیایی وتفاوتهای اساسی داشتند  وبعلاوه در همان طول 30 "امپراطوری عریان انگلیس" وبرخاک  آسیا هم وبجای شاهان سابق آسیا که مستقل از غرب بودند وتنها شاهانی در آسیا واروپا روئیدند که اختیارات ارتشآنها و در دست ملکه انگلیس بود ویا اختیار قانون گذاری مجالس ملی آنان وبعنوان نمایندگان فراماسون  دول مشروطیت آسیایی بودند  که در اختیارات قانونگذاریهایشان ودر اختیار  ملکه انگلیس بود که ریاست فراماسونها را هم وضمنا داشت ویا اختیار گمرک وداد وستد خارج مرزی شاهان وروسای جمهور85 کشورآسیایی را هم ودر سازمان تجارت جهانی داشت واز مدل گمرک لندن الگوگیری فرهنگی وتجاری کرده بودند ویا سیاست خارجی همان ملل اسیایی را ویا با اقتدار سفارتخانه های انگلیس ودر پایتخت های  آسیاوهمگی  از خط مشی ملکه انگلیس ودر تعامل روابط خارجی خودشان وبا یکدیگر خط مشی می گرفتند   وهمگی  در اختیار تصمیم گیری وخط مشی گذاریهای  ملکه انگلیس بودکه جایگزین امپراطوری خالصا آسیایی تیموریان ودر 120 ساله اخیر شده است  که با ریاست ملکه انگلیس بر دو ارتش برون مرزی ( ام ای 6)خودهمراه است  ویا بر ارتش درون مرزی (ام ای 5 انگلیس وپلیس داخل خاکش همراه است)  وبا سیستم اختاپوسی مزبور وهمه دولت های بظاهر ملی 85 اسیایی را وسر کار گذاشته است! ویا ارتشهای  بظاهر ملی 85 ملت آسیایی راو سر وکار گذاشته است !ویا شاهان وروسای جنهور بظاهر مستقل ولی فراماسون گوناگون آسیایی را وسر وکار گذاشته است  وبعبارت دیگر فرماندهان ارتش همان 85 کشور ویا شاهان  مشروطه خواه ویا شاهان  معمولی آسیایی  هم آلت دست وی وارتش ام ای 6 وی هستند ونظیر شاهان ایام قدیم نیست که مستقل باشند  وبلکه در قدیم  فرماندهان  واقعی بودند  وولی ساماندهی ارتشهای محلی آسیا وبرخلاف ارتش دوره تیموریان وتنها با خواسته وسیاست ماموران ام ای 6 انگلیس انتخاب شده ویا عزل ونصب قدرت می شوند ! وبعلاوه سفارت خانه انگلیس هم ودر میان همان 85 دول آسیایی وتوسط ملکه  تعیین شده ویا دوایر اقتصادی ویا اتاقهای بازگانی هم وچنین است   وزیرا قانون اساسی انگلستان وطوری تنظیم شده است که  سه وزیر امور خارجه ویا وزیر جنگ  ویا وزیر اطلاعات وامنیت انگلیس و در اختیار نخست وزیران انگلیس ومجلس قانونگزاری  انگلیس نیست ! وبلکه تنها بقیه وزرائ داخل کشوری انگلستان وتنها  در اختیار نخست وزیربوده  ویابا تصویب  مجلس قانونگذاری انگلیس همراه می باشد  ودر همین راستا و اداره امپراطوری آسیایی ملکه انگلیس هم  وتوسط همان سه وزیر وخودملکه  به تنهایی سیاست گذاری واداره می شود وبقیه امور داخلی انگلستان وتنها در اختیار نخست وزیر است  ویا در اختیار مجلس انگلستان می باشد      ) ویک نوع کپی برداری از مدل امپراطوری اسکندر مقدونی اروپایی است و یا در شالوده بندی سیاسی ونظامی ومدل تقلیدی دیگر  از امپراطوریهای سلجوقی ویا مغولی آسیا می باشد  وبا این تفاوت که اسکندر ویا ملکه انگلیس وهر دو نفر اشخاص اروپایی می باشند ولی سران امپراطوری سلجوقی ویا خوارزمشاهی ویا حتی امپراطوری مغولها وتیموریان آسیایی هستند ولی  چنین ساختار نظامی مشابه با انهادارند وبعلاوه برخلاف ملکه واسکندرمقدونی  ویا امپراطوری بیزانس رومیان  وحداقل امپراطوران قبلی آسیا و از اقوام خود آسیا یی ها بیرون امده بودند  وبهمین دلیل دلسوزیهای  قومی بیشتری ونسبت به هم قومهای قاره های خود داشتند که اسکندر ویا امپراطوران رومنداشتند  ویا ملکه انگلیس اروپایی ندارد ! که در قرن  19 و20 وبر سرنوشت سیاسی وتجاری آسیاییها مسلط شده است  وبا این تفاوت که  در راس  هرم امپراطوری سابق وبجای یک قدرتمند مقدونیه -یونانی واروپا یی وبنام "اسکندر" واین بار در قرن 19 و20وتنها فرد قدرتمند دیگری واز نژاد انگلیسی اروپایی وبنام ملکه نشسته است  وبهمین دلیل هم ممکن است وهمانطوریکه در دوره اشکانیان واقوام آسیایی ناراضی بودند  ویا بقیه اقوام  نیز سلوکیان باقی مانده ازعصر  اسکندر راواز خاک آسیا بیرون کرد ندودر آینده هم ممکن است  وآسیایی ها از تجدید "امپراطوری دوم تیموریان" استقبال بکنند  که نهضتش  در افغانستان شروع شده است وبرامپراطوری ملکه انگلیس اروپایی در آسیا ترجیح بدهند  وبر همین اساس بود که در قانون اساسی دوره قاجاریه انگلیسها و انتخاب وزیر امور خارجه انگلستان  ویا وزیر اطلاعات انگلستان واز حیطه وظایف نخست وزیر واحزاب ومجلس انگلستان خارج شده بود  وصرفا در اختیار ملکه انگلیس قرار گرفت که با همان سیاست وی "شاه همه شاهان آسیایی" میگردید وفرقش با امپراطوران سابق آسیا آن بود  که همه  امپراطوریهای آسیا  مردانه بودند ونظیرامپراطوری داریوش هخامنشی ویا امپراطوری  ملکشاه سلجوقی  ویا چنگیز خان مغول ویا امپراطوری امیر تیمورگورکانی  که در راس هرم امپراطوری اشان ویک مرد نشسته بود  ولی این بار ملکه انگیس وبا همان ساختار تشکیلاتی وشبیه اقوام آسیایی را واداره می کرد واین نوع ساختار بندی قانون اساسی امپراطوری انگلیسی هم ویک نوع  الهام فرهنگی ویا سیاسی واز مدل سیاسی امپراطوریهای قدرتمند آسیایی بود   ویا در ترکیب فرهنگی آن با مدل امپراطوزی اسکندر مقدونی وبر خاک آسیا می باشد  ومعجون سیاسی خاصی است که  صنعت وتجارت آسیایی ها را ومتاثر کرده است   و یا سیاست گمرکی ویا تجارت بین ملل آسیایی را متاثر کرده است  ویا ارتش های بظاهر ملی ویا بومی آسیایی ها را ومتاثر کرده است ! وفرضادر ایران عصر قاجاریه   و ارتش محمد علیشاه قاجار ویا احمد شاه قاجارواز "اقوام وگرایش ملی وقومی" نشات نمی گرفت وبلکه ارتش ملی احمد شاه وبا دستور فرماندهان انگلیسی اداره می شد ویا  همان فرماندهان را هم وملکه انگیس گماشته بود ویا ارتش احمد شاه ودر شهرهای جنوبی ایراننیز چنین بود  وبا سر بازان هندی کمپانی هند شرقی ودر نصف شهر های ایرانی واداره میشد  وسربازان نصف شهر های دیگر شمال ایران هم واز اقوام روسی بودند ویا از قزاقهای روسها انتخاب می شدند  که بجای احمد شاه وتنها  تزارهای  روسیه وفرمانده اصلی آن ارتش محلی  بودند   که تبانی پنهانی هم وبا ملکه انگلیس داشتند ونیز بعد ازسر  کار آوردن رضا شاه  در ایران وتوسط انگلیسی ها  وهمان سربازان قزاق روسی پادگانهای بریگارد قزاق همدان  ویا پادگان بریگارد قزاق اردبیل ویا بریگارد قزاق تهران ویا مشهد را وبه پادگانهای رضا شای تبدیل کردند  واین بار نام "قشون ملی" وارتش پهلوی  رضا شاه وبر آن گذاشتند  ویا برخی از آنان هم وبصورت سربازان هندی پلیس جنوب ایران بودند  که ماموران قراول جاده های جنوب ایران بودند ویا نگهبانان چاههای نفت مسجد سلیمان وآبادان واهوازبودند  ویا پلیس هندی گمرگ بندر عباس ویا بوشهرو میر جاوه زاهدان بودند ولی این بار وبنام قشون ملی 18 پادگان رضا شاهی  وتابلو گذاری شده بودند    که با سر باز گیری اجباری سربازان فاقد قدرتش از دهات ایران  عجین شد وهمان ارتشی ها هم  وبا ایدئولوژی ویژه ای که داشتند ویا درپادگانهای عصر رضا شاه که  اختیارات  تصمیم گیری نداشتند ویا اختیاری در نگهداری ویا حمایت از رضا شاه ویا در دشمنی با او نداشتند ولذا  در تهاجم حمله انگلیسی ها و به خاک ایران حیرت مانده بودند  که چکار بکنند ؟ولذا  در سال 1320 شمسی 18و لشکر ملی رضا شاه فرو پاشید ! وتنها عنوان ارتش ایران عوض شده بودولی محتوایش چیز دیگری بود ومدل ارتشهای عربی خاورمیانه وشمال افریقا نیز وچنین وضعی را داشت که ارتشهای ملی آسیایی نامیده شده بودند   که افسران بالا رتبه انگلیسی وزیر نظر ملکه انگلیس واداره مخفی واطلاعاتی آنها را واداره می کردند  ویا بعد از فرو پاشیدن ارتش امپراطوری عثمانی وان نوع ارتشهای ملی عربی را بوجود آورده بودند ونظیر ارتش عراق بود ویا ارتش اردن وسوریه ولیبی ویمن وغیره بودند ونظیر مدل وساختار سازماندهی ارتش ایران دوره رضا شاهی را داشتند  ویا در جوامع دیگر پاکستان وبرمه وتایلند وهندوستان وسنگاپور واندونزی ومالزی وغیره نیزو چنین مدل تشکیلاتی  وجود داشت وملهم از الگوی نظامی گری لندن بود  که ارتشهای ملی آسیایی نامیده می شدند وبا آن مدل سیاسی انگلیسی طراحی شده بودند  ویا نقشه کشی شدهبودند   ویا ساخت وسازنظامی ویا تسلیحاتی شده بودند که با مدل ارتشهای امپراطوریهای قدیمی آسیا تفاوتهای ماهوی زیادی داشتند وفقط تعصبات ملی وقومی مردم آسیا را ودامن می زدند  وبهمین دلیل هم  "بینش فرهنگی امپراطوری اول تیموریان "وچنین نوع از ارتشهای باصطلاح ملی و  وابسته به غرب را مردود دانسته ومعتقد است که نمی توانند به خوشبختی اقتصادی وتجاری ملل  آسیایی منجر بشوند! ویا در ایدئو لوژ ی اشکانیان  نیز چنین تئوری بود  که در بیرون راندن ارتش های وابسته به اسکندر واز خاک اسیا کوشیدند  ویا در اید ئولوژی امپراطوری سلجوقی نیزچنین است ولذا  در بیرون راندن ارتشهای صلیبیون اروپایی واز خاک ترکیه آسیایی  کوشیدند و یا در بیرون راند ن اروپایی ها وازخاک  سوریه ولبنان وبیت المقدس آسیایی نیز وچنین مرام وایدئولوژی  راقبول  داشتند  ویا در برخورد با مسایل فرهنگی وتجاری وقومی سکنه اش  ویادر  امنیت مناطق  آسیایی وچنین اید ئولوژی سیاسی ودینی را داشتند ویا می اندیشیدند وبهمین دلیل واز نظر اقوام آسیاییها وامیر تیمور لنگ وتئوری اش برخلاف دیدگاه مورخین اروپایی ومفید تر از ملکه انگلیس بود  وزیرا  وی تنها یک فرد جنگجو نبود وبلکه پایه گذار یک نظریه قوی در  آسیا بود وتیموری که  از نظر  اید ئولوژی ومرام سیاسی وقران را حفظ بود ومثلا تیموری که حافظ قران خوان وتعجب از معلومات وی کرده بود که چگونه وی وبا هوش وفراست زیادش وقران را حفظ می باشد ؟ ودر حالیکه  60 سال  تمام ومرتبا در حال جنگ بود  ولی با آن مشغله فراوانش و می توانست  آیات قرانی را وبرعکس حافظ قرائت بکند ؟ویا برعکس حافظ قرائت  از انتهای سوره بکند   ؟ ویا برعکس وی واز  انتهای سوره های قران وبه اول سوره مزبور را حفظ کرده بود ولذا اغلب روحانیون اقوام مختلف آسیایی که دین حنفی را قبول کرده بودند وکثرتشان در آسیا ازهمه  فرقه های دیگر بیشتر بود واوراو بعنوان "اولوالامر آسیایی"خود  می شناختند  ولذا در تحلیل مسایل سیاسی واستراتژی جنگی نیز تیمور چنین بود که توانسته بود  در ایام زندگی خود وامپراطوری بزرگ آسیایی خودش  را وتحقق بدهد! ودر حالیکه امپراطورهای دیگر آسیایی ونتوانستند!  ویا در ایام عمرکوتاه خود وچنین موفقیتی را نداشتند! ولذا نظریه جاده ابریشم آسیایی تیمور نیزو چنین  بود   که موفقیت زیادی داشت   ودر حالیکه  تئوریسن ها وایدئولوگهای "سازمان تجارت جهان"ی غربی و چنین نیستند ویا در طی 80 سال نتوانسته اند وآنرا تحقق بدهند! ونیز باید اضافه بکنم که  بعد  از وقوع جنگ جهانی دوم وامپراطوری انگلیس ترجیح دادکه  امپراطوری عریان خودش  را ودر خاک  آسیا وبپوشاند وبلکه به "امپراطوری پنهان انگلیس "در بیاورد  ویا در سالهای بعدی  تبدیل بکند ولذا در جلسه پنهانی که سران لندن وبا لنین واستالین داشتند که قرار آن را گذاشته بودند  که بلافاصله با تسخیر بغدادواخذ نفت کرکوک وفروپاشاند ن امپراطوری عثمانی در خاورمیانه وتوسط انگلیسها  وآن دو نفر هم و ترتیب کودتا وبرعلیه تزارروسی را ترتیب بدهند که سهمیه خواهی از جنگ جهانی اول نکند  ویا ترتیب کودتا در پادگان شهر پطرزبورگ را داده ولذا در همان سال 1917م ونام ان "کودتای  ضد تزاری  "خود را وبا فریب "اقوام ایلیاتی آسیا "ونام "انقلاب اکتبر کارگران بی پول آسیایی " بگذارند وبقیه را هم بفرییبند! ویا در میان جوامع مختلف آسیایی ورواج بدهند !وهمان دو نفرلنین واستالین روسی هم وبرمبنای اسناد تاریخی ومدتی  در لندن وجلسه آموزشی در این مورد داشتند! ویاقرار گذاشته بودند که بعد از کودتای ارتش تزارها  در شهر پطر ز بور گ وپایتخت واقعی تزارها راو از خاک اروپا تغییر داده  ومکان پایتخت را واز پطرز بورک اروپایی و به شهر آسیایی مسکوبیاورند ویا در سال 1918 م بیاورند ویا با جمعیت تاتار نشین آسیایی کثیرش وانتقال پایتخت داده وبرای عوام فریبی از اقوام تاتار ومغول وترکهای  مدرسه نرفته آسیایی و سوء استفاده سیاسی کرده ونام مر ام سیاسی امپراطوری بزرگتر انگلیس را و "مرام کمونیستی "ملل گوناگون گذاشته وبا سوئ استفاده از بی سوادی عمیق روستائیان آسیا  ویا در 85 کشور آسیایی واروپای شرقی و85 عدد  حزب کمونیست آسیایی برویانند  که 70 سال تمام یکنوع "امپراطوری پنهان" بود ولذا با شعارحزب کمونیست تاجیکستان ویا اوزبکستان تاتار نشین ویا قیر قیزستان وقزاقستان وبقایای اقوام نژاد جوجی مغولها  ویا در افغانستان وغیره وبر اراضی تاتارها وترکهای آسیایی ومسلط بشوند!   ولذا مدت 60 الی 70 سال نیز  ومدل دیگری از امپراطوری پنهان انگلیسی وروسی راو در کشور های آسیایی بوجود آوردند! وبدین معنا که همان 85 ملت وبا "مرام حزب کمونیستی "آسیا وباز هم هنوز" ارتش ملی" خود را نداشتند وبلکه در سرتاسر آسیا وفقط یک ارتش وجود داشت  که فرماندهی آن هم وفقط در اختیار نظامیان قوم روس اروپایی نشین  بود وچرا که  باز هم ودر قالب "پیمان نظامی ورشو" وهر نوع تصمیم گیری نظامی ویا اطلاعاتی ویا انتظامی شهر های آسیا واز بقیه ملل سلب شده بود ونظیر امپراطوریهای سابق آسیا وتنها به قوم اروپایی روس داده شده بود  ویا به سران نظامی درجه گرفته از استالین وبرژنف وپوتین وموکول نظامی شده بود ودر تجارت ویا در نظام گمرگی نیز چنین بود ولذا همه اقوام آسیایی هیچ کاره شده بودند ویا با منافع گوناگونشان  هم وصرفا به منافع پیمان اقتصادی روس وبلاروس ملحق شده بودند  وهنوز هم وبعد از فروپاشی 22 ساله سابق واین بار هم چنین است ودر قالب "فدراسیون روسیه وملل هم پیمان با روسیه " عمل " می کند و تجارت اوراسیایی " هم وهمان ایده سابق امپراطوری روسی وانگلیسی را وتعقیب می کنند آ ودر حالیکه  اغلب اعضای پیمان نامه مزبور هم وآسیایی نیستند وفرماندهان نظامی وتجاری اتحادیه اوراسیا و از "ملل آسیایی "نیستند  واغلب از اقوام اروپای شرقی می باشند ! که در 100 سال اخیر وبا تبانی ملکه انگلیس وبرکلیه اقوام آسیایی و"سلطه تجاری" یافته اند ومائونیز  ویا بنیانگذار حزب کمونیست چین نیز که همدست آنها بودوبا این شگرد و بر نصف خاک تاتار ها مسلط شد ویا بر خاک مغول ها وتبتی ها واویغور های آسیا تسلط یافت ویا  باتبانی ملکه انگلیس واسلحه غرب بود  که ژاپنی ها را واز خاک خود ودر جنگ جهانی دوم بیرون کرد ویا از خاک چین   بیرون کردوبدون کمک تسلیحاتی غرب وقادر به بیرون راندن ژاپن از خاک چین نبود  ولی اکنون 80 سال است که دیکتاتوری نظامی وبر اقوام درون گروهی  چین می کند که از رژیم کمونیستها ناراضی هستند ویا دیکتاتوری تجاری وبرجاده های ابریشم سایر ملل آسیایی می کند  ودر حالیکه جاده ابریشم مزبوروهیچوقت درطول  تاریخ ودر اختیار دولت چین نبود !ویا در اختیار ارتش چین نبودکه اسناد تاریخی وآنرا نشان می دهد  وهرچند کالای ابریشم مزبور متعلق به قوم چینی ها بود ولی ابریشم گذر کننده از جاده مزبورهم  وهمیشه متعلق به اقوام دیگر آسیایی بود که آبشان با چینی ها ویک در "جوب" راه نمی رفت  ولذا همیشه در طول تاریخ آسیا واقوام کوچک مسیر جاده ابریشم و"تامین امنیت جاده مزبور را "به ارتش اقوام دیگرواگذار کرده بودند ! ولی تنها به ارتش اقوام  چینی آسیایی  واگذار نکرده بودند !وتا چینی ها وسوء استفاده نکنند ! ویا از جاده مزبور ویا از کوچک بودن قومیت آنان ودرمسیر  جاده ابریشم مزبور نکنند ولذاهمه اسناد  تاریخی نشان می دهد که جاده ابریشم مزبورسوئ استفاده نکرده ولذا  همیشه در طول تاریخ وهمیشه جاده ابریشم ودر اختیارارتش  هخامنشی ها بود  ویا در اختیار ارتش اشکانی وارتش ساسانی بود  ویا در اختیار ارتش عرب آسیایی بود  ویا در اختیار ارتش سلجوقی وارتش خوارزمشاهی وارتش مغول وارتش تیموری وارتش افشاریه وغیره بود وتنها ارتش چین ودر 70 سال اخیرو برناحیه کوچک  شرقی جاده مزبورو تسلط یافته است  که باز هم اقوام اویغور ویا مغول مسیر جاده مزبور هم وناراضی از این عمل چین می باشند! ویا ناراضی از مدیران سازمان تجارت جهانی هستندکه چنین تبعیضی را ودرمورد قوم مغول واویغور وافغانی ها وتاجیک ها وکشمریها وتبتیها انجام داده است ودر حالیکه تجارت جاده مزبوروصرفا محموله ابریشم نبود  ویا  صرفا تجارت ابریشم چینی نبود که از بیسوادی تجاری مطبوعات جهان ونهایت سوء  استفاده را کرده ویا دولت چین واز بیسوادی مطبوعات می کند ودر این راه برمردم افغانستان واویغور وتاجیک مسیرجاده  مزبورو ظلم می کند !ودر حالیکه بخش اعظم جاده ابریشم هم و متعلق به سکنه فقیر وبدبخت افغانستان است  ولی بخاطر فشار چین وروس بر خودشان وهیچ گونه نفعی  از ان جاده ندارند ویا سکنه بدبخت افغانستان واز درامد جاده خاکی خودشان واستفاده نمی کنند  وچراکه چین وروس وانواع فشار های رسانه ای وفشار های سمیناری به آنها می آورد که به فقر شدیدترآنان ومنجر بشود  ویا بدتر از اکنون بشوند  ویا دچارشان بکنند وروسای انگلیسی سازمان تجارت جهانی هم وهمدست سران چین وروس هستند  ویا بعد از تحمیل 70 سال اقتصاد تجاری وفنی وبر اقوام گوناگون آسیایی وهمیشه سلطه اقتصاد شانگهایی راو بر ملت فقیر افغانستان می پسندندودر حالیکه اغلب اقوام آسیایی اویغور ویا قیر قیز ویا تاجیک ویا تنقوت های تبتی ویا اقوام افغانی ودر مورد اقتصاد کمونیزم آنان  ومقاومت کرده بودند ویا هنوز هم می کنند ودر حالیکه غرب در اوایل  پذیرفته بودند  که اقوام آسیایی وامپرا طوری اتحادیه جماهیر شوروی را ودر عصر گورباچف کاملا به فروپاشی دچار بکنند ولی بعدا همان غرب پشیمان شد ولذا پوتین را ودر امتداد جانشینی یلتسین وتقویت کرده  وتا بربقیه وظلم دوباره بکند! ویا با شگرد تازه وبنام "اقتصاد اوراسیایی "خود را وعلم دو باره بکنند ! که یک نوع امپراطوری نظامی وسیاسی روسای نظامی روس است  وقبلا هم بر 120 حزب کمونیست آسیایی واروپای شرقی \اکم شده بودند  که بعد از فروپاشی دیوار برلین ویا با فرو پپاشی اقتصاد حزب کمونیست آلمان شرقی وکم کم رو به زوال می رفت ویا در حدود سالهای 1992م رو به زوال می رفت ولی باز سردمداران نظام انگلیسی ونظیر ماگارت تاچر وغیره ودر صدد برآمدند که  "گات" سابق را ودوباره احیاء وزنده سازی ووبزرگتر بکنند که گات مصوب سال 1947م بود ویا در  عصر جنگ سرد وتنها 23 عضو متفرقه  داشت ویا  جذب کرده بود ویا در نقاط مختلف جهان داشت  ولی همان مارگارت تاچر انگلیسی و بعد از کاهش قدرت گورباچف ودر صدد فرهنگی جدید بر آمده بود  واین بارو تز "اتحادیه تجاری اروپا"راودر قالب  Wtoویا (سازمان تجارت جهانی وبا عضویت افراد بیشتر را زنده کرد ) ویا در سال 1995 م را بوجود آوردند  ویا بعد از فروپاشی دیوار برلین راو مطرح کردند وسپس برای ملل آسیایی هم که از احزاب کمونیسم آسیایی می بریدند وهمان تز "اتحادیه های اقتصادی منطقه ای را دادند  ونظیر اتحادیه تجاری اکو( وبرای عضویت کشور   آسیای مرکزیبود  ) ویا اقتصاد "آ سه ان أن "را و برای عضویت کشور های جنوب شرقی آسیا را مطرح کردند ویا "آقتصاد شانگهای را  ( در اقتصاد چین ودولت ها مطیع آن دولت را )ومطرح  کردند  ونیز "اقتصاد اوراسیا" را وبرای روسیه وقزاقستان وبلآروس وارمنستان را ) را مطرح  کردند  وبنام "اقتصاد خصوصی سازی" ماگارت تاچروهمتای ریگان امریکایی اش بود ودر جهان رواج دادند  ویا تز ایجاد "مناطق آزاد تجاری "وبرای 220 کشور جهان را ومطرح کردند  ویا اقتصاد تجارت آزاد وبا  ایدیولوژی جدید سازمان تجارت جهانی را مطرح کردند ویا تجارت ترجیحی وگمرکی میان اقوام را در سازمان تجارت جهانی جدید رابنیانگذاری کرده  وبجای سازمان بازرگانی جهانی  "گات" سابق ویا در سال 1947م  ومطرح کردند ولی این بارعنوان  "سُازمان تجارت  جهانی " را وبرروی آن گذاشتند که اید ئولوژی مشخصی نداشت ویا با مرامهای متضاد ملل مختلف "شفته ریزی ساختمانی  شده بود  وبنام سازمان ,wtoبوجود آوردند که از سال 1995م الی 2011م و دوام آورد که بدلیل پوچی مرام تجاری اش وترامپ وبا خروج از" نفتا" واتحادیه های تجاری مختلف چین واروپا وقالب بندی پوشالی آن را بهم ریخت ودر حالیکه تازه پا گرفته بود ولی تئوری تجاری مبتذل وکم دوام داشت  که در مدت مزبور عمرش بسر آمد ولی  بجای 23 عضو گات سابق واین بارو در فاصله 16 الی 20 سال وحدود153 ملت جدید وجذب سازمان تجارت جهانی شده بودندکه معلوم نبود ک چهار چوب اش چیست ؟ ولی در طی همان 16 سال هم وبه پوچی ایدیولوژی تجارت جهانی مورد ادعایشان ونایل آمدند ویا به عدم توانایی اش وبرای رونق تجارت ملل آسیایی واروپایی وامریکایی پی بردند! ولذا در سالهای 2010  والی 2011 م سر دمداران همان تجارت جهانی وبه افتضاح بودن تئوری آن سازمان تجارت جهانی پی بردند وبهمین دلیل هم  ابتدا  جانسون ونخست وزیر انگلیس واز آن سیستم بیرون آمد که با مفهوم برگزیت " واز اتحادیه تجاری اروپا " خارج شد وسپس ترامپ  ویا ریاست جمهور امریکاهم  وبا تز خروج از "اتحادیه تجاری نفتا "و اقتصاد کشورهای امریکای شمالی وکا نادا هم  ویا ازاتحادیه  تجارت ترجیحی وبا مکزیک خارج شد ویا از اتحادیه تجاری اروپا وچین خارج گشت  وکوس رسوایی تجارت جهانی 500 ساله اقوام اروپایی وزده شد ویا رسوایی تجارت با  ملل اسیایی وملل امریکای لاتین واز بالای بام کاخهای ریاست جمهوری امریکا وکاخ واگینکهام انگلیس زده شد ویا  برروی  زمین انداخته شد وبهمین دلیل وصورمختلف  سه گانه امپراطوریپنهان  انگلیس ودر خاک آسیا وحدود 120 سال  است ویا بعد از جنگ اول جهانی می باشد  ولی با خروج نظامیان امریکا واز پادگان  بگرام قندهار ودیگر اقتدارش تمام شده است ! ودر حالیکه با بحران افغانستان ودیگر نمی توانند  جاده ابریشم ودر حوزه دره جیحون افغانستان را وباز نگه دارند! ویا برای تجارت ملل مختلف وباز نگه دارند ولذا پوچی ایدیولوژی خود را ولمس می کنند! ویا در برابر اید یولوژی امپراطوری اول تیموریان در افغانستان را وحس می کنند که کمپانی هند شرقی وبه ناروا ودر 500 سال قبل وپایتختی هرات  آنان را فرو پاشانید ویا هرات تیموری که در کنترل بهینه وعاقلانه جاده ابریشم کوشا بود  ویا در جغرافیای دره های افغانستان ولیاقت خود را ونشان می داد  ولی رفتن نظامیان مسیحی آمریکا واز خاک افغانستان ویا بعد از گذشت عمر 500 ساله کمپانی هند شرقی ودر آسیا ویک نوع نشانه ای واز سقوط اید ئولوژی  نظامیان پرتغالی واسپانیا یی وفرانسوی وانگلیسی وامریکایی مسیحی ودر آمدن به خاک آسیا بود ویا جهت تجارت موفقشان با مردم آسیا بود که آمدنشان به آسیا وبه قصد تجارت و درحدود  500 سال قبل بودکه هرات تیموریان هم در همان تاریخ وبا توطئه آنان فرو پاشید  که بخاطر تز تجارت تاجران عمده ونیزی  وجنوا یی بود ویا در تجارت مستقل با  اقوام آسیایی  بود ویا در تجارت با اقوام سرخ پوست امریکا ی لاتین بود که این قاره را کشف کردند وهمین بهانه تجاری بودکه فقط 500 سال  قبل ونظامیان قاره اروپا را وبر سکنه دو قاره بزرگ آسیا وامریکای سرخ پوست ومسلط کرد ویا سکنه این دوقاره بزرگ جهان را بدبخت کرد ویا فقط به نفع ثروتمند شدن سکنه اروپا وبر عکس به فقر وفلاکت فرهنگی دو قاره منجر شد ولی  سقوط پادگان بگرام و به معنی سقوط تمدن نظامی وتجاری سکنه اروپا بود ویا در خاک دو قاره بزرگ آسیا وامریکای سرخ پوست بود  که به ابعاد مختلف آن ودر مقاله قبلی ام اشاره کرده ا م که سقوط تمدنها واز نظر "علم مردم شناسی" ویا "علم ژئوپلیتنیک" آسیایی وچگونه اتفاق می افتد ؟که دانشکده های اروپایی ودرطی  220 سال تاسیس  خود وبه آن پی نبرده اند !ویا این نوع مکانیزم مردم شناسانه را و درست درک نکرده اند! ولذا شناخت غلط به مدیران شرکت های اروپایی داده اند ویا در مورد اقتصاد مردم آسیا داده اندویا در مورد مردم شناسی آسیا داده اند ویا در مورد نهاهای سیاسی وجغرافیا یی ملل آسیایی وامریکای سرخ پوست داده اند که تحلیل غلطشان باعث شده است که امروزه وسقوط تمدن 500 ساله اشان ودر خاک اسیا بوجود آید ویا در خاک امریکا ی سرخ پوست نیزو چنین می باشد ! که قبلا کشف امریکا وتوسط کریسف کلمب ودر  سال 1492 م بود ویا کشف اقتصاد کشورهای جنوب شرقی آسیا هم وتوسط نظامیان پرتغالی اروپا ودر همان تاریخ وبنام "آلبو کرک "پرتغالی بود ویا در سال 1511م بودوبعلاوه در سال 1513م هم ونظامیان پرتغالی وبه همراه کالای تجاری اشان وبه سوی کانتون چین ویا به جزایر ملوک رفتند ویا "واسکودوگاما "نیز وراه دریایی هندوستان را وکشف کرد  ونیز در همان تاریخ ودوباره  پیروان  حمله اسکندر مقدونی به خاک آسیا  "ویا به خاک امریکا وهمچنین حمله به خاک امریکای لاتین را هم شروع کردند   که این بارو بجای نابودی امپراطوری هخامنشی های عصر اسکندر که در 2280 سال قبل اتفاق افتاد واین بار نظامیان اروپایی عصر  500 سال قبل ونابودی امپراطوری آزتک ویا امپراطوری مایا ویا امپراطوری اینکا را ودر خاک امریکای سرخ پوست را وهدف  خود قرار داده بودند ونیز در آسیاهم ونابودی امپراطوری تیموریان هم قربانی چهارم خود می دانستند  ویا بجای نابودی امپراطوری هخامنشی دوران قبل واین بار نابودی امپراطوری اول تیموریان را وهدف خود قرار داده بودند    ودر همین راستا بود که امپراطوران شهر هرات افغانستان وقدرت خود را ودر 500 سال قبل باختند  وبعلاوه نظامیان اروپایی مزبور  وجهت نابودی سربازان امپراطوری آزتک ودر سال 1497 وارد خاک امریکای شمالی شده  ویا نظامیان دیگرشان هم  وبه رهبری" بالبوا"ودر سال 1513م وارد پانامای آمریکا شده ویا همان نظامیان اروپایی وبا رهبری "پونس دلتون" وسواحل فلوریدا را وتسخیر کردند ویا " کورتز" نخستین گام را وجهت نابودی آمپراطوری آزتک ودر سال 1519م  برداشت  ونیز "دل کانو " هم   وفتح سرزمین "امپراطوری آزتک" را وتکمیل کرد و"رازانو" هم وخلیج نیویورک ویا هودسن را گرفت ویا  "سوتو"هم ودر سال 1539 وخلیج کالیفرنیا را واز سرخ پوستان گرفت و"پیثارو" هم ودر سال 1532 م و"امپراطوری اینکا را  ودر نواحی جنوبی تر و هدف خود  قرار داده بود  ونیز همان نظامیان اروپا هم ودر 500 سال قبل نیز و نابودی تمدن امپراطوری دوم تیموریان را ودر آسیا در نظر داشتند که می توانست مانع حضور آنان در خاک آسیا بشود ولذا امروزه نوادگان تیمور ویا نوادگان بی شمار قبیله ترک برلاس وی وامروزه در صدد احیائ امپراطوری دوم آسیا هستند  ویا به سکنه امریکای سرخ پوست هم ویاد خواهند داد  که چگونه "امپراطوری دوم آزتک ویا اینکا را ودرخاک  امریکا واحیائ دوباره بکنند! ویا با شالوده بندیهای سیاسی وفنی نوین بکنند! ویا در این دوقاره بزرگ جهان و"باز سازی فرهنگی" بکنند ! ویا تمدن نظامی مهاجم اروپا وبه دو قاره آسیا وامریکا را وبه مرحله تمدنی 500 سال قبل وبرگردانند! که دیگر  برای ساقط کردن تمدن دیرینه آسیا وعمل نکنند !ویا شهر هرات افغانستان را واز امپراطوری اول تیموریان نگیرند ! ولذا  امروزه بسیاری از درس خوانده های آسیایی که کثرت یافته اند به این نتیجه فرهنگی  رسیده اند که باز گشت به گذشته نظامی خود ویا به گذشته تجاری وگذشته قومی وگذشته تمدنی خود و یا به گذشته تشکیلاتی اشان  وممکن می باشد  !ویا تنها راه نجات آنها واز فقر وبدبختی هاست ؟ که  تمدن وفرهنگ 500 سال گذشته اروپایی هاوبرایشان ببار آورده است ! واز این راه وبه  اقوام دو قاره آسیاو واقوام سرخ پوست آمریکایی ظلم کرده اند !   ومن فضاحت  تمدن500 ساله اروپایی هاو درخاک آسیا راوقبلا  شرح داده ام  ویا در بن بستی که برای  جاده ابریشم آسیا وتجارت  آن ببار آورده اند را وگفته ام  ویا به گمرک های محلی که ببار آورده اند ؟ ویا در فهم فرهنگی گمرک اشتغال زا  که شرح دادم که همگی از  تئوری ایدئولوژیسین های بنیانگذار تمدن 500ساله اخیر اروپا نشا ت می گیرد  ویا مقوله های دیگر نیزو  چنین است وبغیر از بن بست تجارتی و بن بست سیاسی وبن بست فنی ومحیط زیستی آنان هم  وبرای اقوام متعدد آسیایی وامریکای لاتین  نیز  مضر است  ومثلا در نهاد های سیاسی خلق احزاب پوپولیستی ویا مجالس پوپولیستی ویا خلق رسانه های پوپولیستی است که در دهه های اخیر ودنیای سیاست را ودر اروپا وجوامع دیگر وبه لجن کشیده است !ولذا دیگر جنبه  فرهنگ پذیرانه وبرای جوامع دیگر ندارد وبعلاوه در دنیای تکنولوژی وحفظ محیط زیست هم وچنین وضعی دارند  ویا با تکنولوژی 500 ساله اخیر اروپا وجهان را به بن بست کشانده اند    وبهمین دلیل است که معترضین  به تمدن تکنولوژی 500ساله مخرب  اروپا ودر گلاسکوآنگلستان  جمع گشتند که به همه جهان بگویند ویا به عنوان تکنولوژی غیر بهینه وتحمیل صنعتی اروپا واعتراض بکنند ویا  در اعتراض به بنیانگذاران تکنولوژی مخرب انگیسی ها واز همه نقاط جهان آمدند وتنها در گلاسکو وبه عنوان  از شهر های انگلیس و جمع شدند که پایه گذار کار خانه های  دود زا وصنعت فسیلی ودر 500 سال قبل بودوتا  وبه بقیه  جهان هم بقبولانند وتنها همین رویه صنعتی مخرب راو یاد نگیرند!  ومتقابلا آنها هم وتنها در این شهر گردهم جمع گشتند  وتا فریاد اعتراض 21 هزار هیات نمایندگی واز نقاط مختلف جهان را وبه همه  اعلام بکنند !ویا فریاد اعتراض 4000 رسانه ومطبوعات نقاط مختلف جهان را وبه آنها اعلام بکنند! ویا فریاد اعتراض 14 هزار ناظر ویا  100 تن از سران جهان راو به آنها ودر تجمع گلاسکو اعلام بکنند ونیز تظاهرات مختلفی هم که در خیابانهای انگلستان  که براه افتا دوآنها تمدن تکنیکی آفریده شده انگلستان را ومقصر می دانند ویا اشاعه صنعتی اش در قارهای دیگر جهان راو مسبب انواع جنگل سوزیهای چند سال  اخیر جهان  می دانند ویا مسبب صد ها سیل های ویرانگرمی دانند!  که هزاران شهر ویا آبادی جهان را نابود کرده است  ویا در 10 سال اخیرو ویران کرده است ویا مسبب هزاران زلزله می دانند که با تکنولوژی تخلیه آبهای زیر زمینی وسستی دشت ها وبوسیله تکنولوزی ارو پایی و خانه میلیونها انسان فقر و نابود می شوند  ویا تکنولوژی صنعتی اروپا وبه رهبری انگلستان را ومسبب صد ها طوفان مهیب می دانند که در 14 سال اخیرو خانه میلیونها سرخ پوست امریکا را ونابود کرده است ویا خانه های رنگین پوستان  آمریکای شمالی ویا نواحی دیگر را وویران کرده است! ویا دکل ها ی برقی را انداخته  است ویا تاسیسات شهری آنها را ونابود کرده است  ویا امریکا را به کشورنیمه  ویرانه ودر تمام استانهایش تبدیل کرده است ! وتمدنی می باشد  که فرهنگ صنعتی اروپا وبه چند قاره تازه اکتشاف  یافته کشانده است !ویا اقیانوس آرام را و"نا آرام "کرده  است ویا اقیانوسی که قبلا بخاط بزرگی اش ویک نوع اقیانوس کاملا آرام بود ویا  در قرنهای متوالی و "آرام "بود ولی بخاطر تمدن صنعتی احمقانه اروپایی ها و"نا آرام "شده است وِیا  در 15 سال معاصر وبیک "اقیانوس نا آرام "تبدیل شده  است ویا پدیده ای بنام خاصیت "آب وهوایی نینایی اقیانوس آرام "را وپدید آورد ه است  ولذا ساحل ویا سکنه اغلب  قاره ها را وفرو می کوبد ویا باعث ذوب شدن انواع یخچالهای قطبی شده ویا باعث گاز گلخانه ای وتمدن صنعتی اروپا می باشد ویا کارخانه های مازوت وذغال سنگ فولاد سازی ا ش  است که مسبب شده ویا  باعث شده که آب و هوای جهان ودر همه کشور ها وبهم بخورد ویا حدود یک ونیم درجه گرما را بالاببرد که عواقب وخیم وبرای استراحت ویابرای  رفاه ویا امنیت تنفسی دارد ویا برای نظام  سکونتی همه شهر های جهان ودر بر دارد وهمگی این نوع از عیوب مهیب  وجهان راتخریب می کند  وهمگی مخلوق تکنولوژی تمدن غرب اروپایی می باشد  ونیز تمدن علمی اروپا نیزچنین است  وبا پیدایش دانشکده های مردم شناسی وجغرافیایی ویا علوم سیاسی وعلوم فلسفی نژاد پرستانه  وهمراه می باشد  ویا با علوم پزشکی ویروس سازانه کرونای انگلیس اروپایی همراه است  که علوم مخرب وبرای اقوام قاره های متعدد جهان ساخته است  ولذا اقوام آسیایی ویا قاره های دیگرجهان  وخواهان باز گشت به فرهنگ وتمدن گذشته خودهستند ! ویا با سازماندهی جدید ونوساز وبرای اقوام آسیایی واقوام رنگین پوستان امریکایی هستند  وچرا که  تمدن ویا فرهنگ اروپا ویا احزاب ویا دانشکده هایش ودیگر قادر به خلق ونو آوریهای مفید  نیستند ولذا اقوام آسیایی وتکیه به فرهنگ خودشان را وبهتر از ایده ها ونظریات علمی وسیاسی وتجاری واقتصادی  اروپا می دانند ویا بهتر از تفکرات 500 ساله اخیر اروپا می دانند  ولذا افکار وعقاید دانشمندان آسیایی  خود را وبهتر از  همه مکاتب فلسفی ویا مکاتب اقتصادی ونظریه بافان سیاسی اروپا می دانند ومثلا بهتر از  نظریات  مارکس آلمانی  وبنیانگذاراحزاب کمونیست خونخوارآسیایی می دانند   ویا بهتر از افکار هایدگروبافنده افکار فلسفی احمقانه  می دانند  ویا بهتر از نظریات ادام اسمیت وریکاردو اروپایی  می دانند که بافنده اقتصاد فقر آوراست  ویا بهتر از عقاید فروید اتریشی وبنیانگذار روان کاوی مالخولیایی می دانند  ویا افکار وادبیات سعدی وحافظ را وبهتراز افکار  برشت وتولستوی وچخوف ادبیات پردازهرج مرج گرایانه می دانند ویا "عقاید نظم آور سیاسی نظام الملک وبیهقی را  در تاسیس امپراطوریهای اسیایی وبهتر از عقاید سیاسی منتسکیو وبنیان گزار قانون اساسی های پوپولیستی جهان می دانند  ودر فیزیک نیز وعقاید گذشتگان خودشان را وبهتر ازنظریات  انشتین فیزیکدان وبنیان گذار بمب اتمی می دانند که مخترع موشکهای اتمی کره شمالی ویا چین وقزاقستان وروسیه  است  ویا عقاید گذشتگان خود را بهتر از افکار  ماکیاول اروپایی ودر علوم سیاسی می دانند که بنیانگذار نهاد های سیاسی فریب کارانه در جهان است ویا نظریات جغرافیدانهای فرانسوی وآ لمانی را قبول ندارند  که به جغرافیا ی  آسیا وبه ژئو پلیتیک آسیا وبعنوان مستعمره اروپایی  ها ونگرش جغرافیایی داشتند  ویا مارگرت مید ومالینوفسکی ویا انسانشناسان دیگر ودانشکده های اروپایی را قبول ندارند که به اقوام دیگر آسیا واسترالیاوآمریکای لاتین وبعنوان اقوام وحشی ویا اقوام ابتدایی می نگریستند ولذا عناوین کتابهای مردم شناسانه آنهاوحکایت از این امر دارد که بدلیل اختصار مطلب وآنها را ذکر نمی کنم   ودرنهایت مدیران  شرکت ها بزرگ اقتصادی جهان را هم وبه اشتباه عملکرد واداشته ویا با تکیه به نگرش فرهنگی متفکران مزبوروصنعت مخرب  ساخته  می شود  ویا با تکیه به نظریه بافی های اروپاییها  ودر خدمت رسانی  عمل نکرده  ویا فواید شرکتی واقتصادی وبه اقوام آسیایی تولید نکرده اند   ویا با سکنه امریکای رنگین پوست نیزو چنین عمل کرده اند ویا با سکنه استرالیا نیزو چنین عمل کرده اند  وچرا که از عناصر فرهنگی و اجزائ فرهنگی وتکنیکی وتمدن 500 ساله اروپا ومعجون مخرب فرهنگی آفریده اند ویا معجون تکنیکی غیررفاه آوروو برای اقوام دیگر جهان ساخته اند  ویا تکنولوژی مبازره کننده با سیل وجنگل سوزی نساخته اند  ویا صنعت غیر فسیلی نساخته اند  ولذا  صنعت ارمغانی آنها وبه قاره های دیگر جهان  ومخرب می باشد  وبه تخریب قاره های بزرگ جهان ومنجر می شود  ویا بطور ناشیانه می پردازند

وآری امروزه بنا به نقل کتاب اشپنگلر ودر کتاب "تمدن غرب اروپایی و به انحطاط تمدنی خودش" رسید ه است ودیگر دانش فنی ویا دانش سیاسی ویا دانش مردم شناسی وجغرافیایی آنها نیزو چنین است   ویا عمل کرد فواید دانشکده ها واندیشکده ها ونظریه پرداز ها ومطبوعاتشان نیزو چنین است  و"کارکرد مفید" وبرای اقوام قاره های دیگر جهان ندارد وتا بقیه هم و فایده ببرند ولذا تبعیت از  آموزش وفرهنگ پذیری وتمدن فنی وسیاسی اروپایی ها ومضر است وبقیه را  هم  وبه عصر انحطاط ماقبل رنسانس اروپا وعصر انگیزاسیون ماقبل 500 سابق عقب می راند  وپس بهتر است که  به احیاء وبازسازی فرهنگ جدید خودشان وبیندیشند ویا به فرهنگ ضروری وبرای اقوام قاره های خود بیندیشند ویا چاره جویی بکنند  وتا از بحرانهای سیاسی واقتصادی ومحیط زیست معاصرو نجات بیابند !

ودر ادامه مطلبم به تشریح سازمان راهداری تیموریان می پردازم که آنها در تئوری عصر تیموریان  ونظریه وتئوری تجاری خاصی داشتند ویا سیاست خاصی وبرای نظم دادن به جاده های گذر گاهی ابریشم آسیا داشتند ویا سازماندهی تشکیلاتی وسلسله مراتب قدرتشان ودر جاده های تجاری آسیا وبر اساس فرمول بندی وتئوری اجتماعی وحقوقی خاص بود    ویا با همان اصول تئوریکی خود وبه تنظیم سیاستهای گذر کاهی کاروانهای تجاری می پرداختند واسیر تئوریهای گمرکی غرب نبودند ویا در جاده های مهم آسیایی می پرداختند ولی متاسفانه ما امروزه وگرفتار نطریه ها ی مردم شناسنانه وتجاری غربی ها شده ایم ونظیر تفکر بواس ویا مالینوفسکی ویا غیره شده ایم که تصور اقوام ابتدایی واز اقوام دیگر جهان داشتند  وما نیز  از دریچه دیدگاه آنان وبه راهداران وداروغه های عصر تیموریان وجاده های آسیایی می نگریم ویا بعنوان یک مشت قبایل تاتارابتدایی و فاقد دانش می نگریم  ومثلا از نوع اقوام وحشی وابتدایی جهان بودند  که هیچ گونه تئوری ویا اندیشه معقول ودر تنظیم سیاست جاده های ابریشم آسیا نداشتند ویا به نقل کتاب رنه گروسه  وتنها " امپراطوری صحرانوردان " را بلد بودند  ودر حالیکه از نظر علم مردم شناسی واقع بینانه چنین نیست وتفکر 700 سلاله  ماقبل آنان وعاقلانه  تر ازتفکر ومستشاران گمرکی بلژیک وفرانسوی وسوئدی عصر قاجاریه بود که نظام گمرک دوره قاجاریه راو ساختند ویا به کارمندان گمرک وراهداری ایران وآموختند  که با اخذ الگوی اداری گمرک ویا بندر داری ویا گاراژ داری دیمی واشتغال ایرانیان معاصر ونابود شده است ویا مدل انبارداری  تملیکی ایرانیان  واز مدل تشکیلات انگلیسی تحمیلی وبر مظفر الدین شاه قاجار گرفته شده است   که بحران عمیقی وبر داد وستد وتجارت ایرانیان معاصرگذاشته  است  ودر حالیکه بوروکراسی اداری وتشکیلات راهداری وجاده داری داروغه های عصر تیموری آسیا وبهتر بود  ویا در کنترل بار وبار نامه شتران وشتر داران جاده ها وبهتر بود !ویا در کنترل قاطر داران جاده های مزبوربهتر بود  ویا در صدور جواز عبورومرور  وبرای آ نها بهتر بود ویا در گزارش تجاری راهها وبه وسیله پیک یامخانه ها وتشکیلات اداره برید عصر تیموری وبهتر از گمرک اینترنتی امروزین بود ویادر  تهیه گزارش جواز دهی  بعدی اسیا وجهت عبورکاروان بعدی وبهتر بود  ومثلا از نظارت یک یامخانه وبه یامخانه بعدی جاده ابریشم وگزارش می شد ویا به وسیله روشن کردن دود آتش وجواز دهی  خبر داده می شد ویا برای پست راهداری بعدی می شد  ویا به وسیله پیام جاسوسان کبوتری انجام می شد  که امروزه کبوتر اینترنتی توییترنامیده می شود   وامروزه آموزه های  اینترنت واقتباس فرهنگی از شیوه آنان است ویا جواز صدور اقامت و در محوط یامخانه بعدی جاده ابریشم است  ویا تامین علوغه مجانی ویا اسب مجانی می کردند ویا در جاده ابریشم وبرای دام گرسنه وتلفات دامی کاروانها تامین می کردند  که در جاده مزبور وعلف نمی یافتند ولی در یامخانه های عصر تیموری انبار شده بود که در لغت ترکی و به معنی مکان "خانه یم  "است ویا یام لغتی است ویا "خانه علوفه " است  ویعنی علوفه مجانی وبرای شتران بود ویا در دره های بدون آب وعلف دره های هندوکش افغانستان بود ویا درجاده ابریشم ودر  صحراهای خشک وخشن وفاقد علف صحرای تیک لاماکان بود ویا تعلیف علوفه و در "یامخانه ها" وبرای کاروانیان می نمودند  که نشان از فرهنگ بالای آنان داشت که بهتر از متفکران "وزارتخانه  گردشگری امروزین "می اندیشیدند  ولی متاسفانه مردم شناسان دانشکده های مردم شناسی انگلیسی  وآنان را انسان های وحشی فاقد دانش می دانند که در ک علمی ویا معرفت شناسانه وبه فرهنگ پیشرفته راهداری واداری  آنان ندارندویا در عصر تیموریان آسیا نداشتند واین امر از نادانی عمیق آنان ونسبت به دانش واقع بینانه مردم شناسی نشات می گیرد والاکتابهای آنچنانی ودر مورد اقوام آسیایی واسترالیایی ویا امریکای لاتین نمی نوشتند ویا تدریس در دانشکد ه های اروپایی  نمی کردند که من بخاطر اختصار مطلب وعناوین کتابهایشان را واسم نمی برم  وآری اجازه اقامت کاروانیان و در یامخانه های عصر مغول وجالب است  ویا در عصر تیموری وجالب  است که علوفه ویا آب ویااجازه  اقامت  مجانی ویا نیمه مجانی داشتند  ولذا هرکسی که شغل نداشت ومی توانست که به آسانی وبه تجارت در این جاده ابریشم بپردازد!  ولذا برای آنهاونظیر امروز وایجاد درد سرو برای کاروانیان تاجرو معقول نبود که در دره خطرناک جیحون کالا بردنشان وبدون علوفهوغذای انسانی  باشند که بخش مهمی از جاده ابریشم بود ودر حالیکه هتل 5 ستاره گران قیمت امروزین هم نداشتند   ویا در صحرای مخوف وده روزه تیک لاماکان حرکت کالایی می کردند   که مارکوپلو اسم برده است ویا نظیر امروز وبرای کامیونهای بارشان وپمپ بنزین سوخت لازم هم گاهی ندارند   ولذا درک این نوع از مسایل ومعضلات راهداری جاده ابریشم وسخت است ویا وبرای مطبوعات اروپا وامریکاسخت است  ویا برای پرسنل دانشکده های تجاری غرب وبسیار مشکل است !ولذا فهم فرهنگی غلط از سیتسم راهداری تیموریان دارند وبهمین دلیل  انان را ودر کتاب رنه گروسه "وامپراطوری صحرا نوردان "ذکر  کرده اند  که از علم تجارت وراهداری وچیری نمی دانستند  ودر حالیکه امپراطوری همان صحرا گردان ودانا ییخاص داشت   ویا در دل جاده های سخت کوهستانی آسیا ویا در دل دره های مخوف آسیا طی مسیر میی کردند ولذا برای شتران واسبان اقوام مختلف آسیا وآنها علوفه ونان وآب وغذا وهیزم آتش گذاشته بودند که مایل به اشتغال تجارت گونه با اقوام دیگربشوند  ویا  با مسافت 5000 کیلومتر آنطرفترراه بروند  ویا در تامین امنیت جاده های  مزبورو امن باشند   ویا از دزدان بیابانها ویا از نداشتن علوفه دامهایشان و امن بمانند  ویا از تلف شدن در سرمای سخت ودره های برفی و امن بودند  که کارمندان غربی امروزین ونمی توانند  وتا همان رفاه ویا امنیت ویا تغذیه را وفراهم بکنند که گزارش روزانه اغلب مطبوعات معاصر وچنین است ومثلا بعنوان مثال واینجانب یکی را وذکر می کنم که در یکی از ایام نوروزاتفاق افتاد  ویا با برخاستن طوفان دریایی بود ویا در وسط دو شهر بندر عباس وقشم بود که در عید نوروز وحدود 60 هزار مسافرو ده روز تمام ودرجزیره  قشم سرگردان بودند ونه آب  داشتند ونه نان ونه محل اقامت در شهرمزبور داشتند که  بخاطر  شیکی شهر قشم و موقتا به آنجا رفته بودند  ولی بدلیل طوفان دریایی وراههای برگشت هوایی وزمینی ویا در یایی به بندر عباس وبسته  شد  وآن هم  ودر عصر استانداران درس خوانده معاصربود  ویا در عصر سر دمداران اداره کننده شرکت نانوایها  بود ویادر عصر  فروشندگان بلیط مسافرت  بود که اغلبشان  لیسانس  داشتند ولی در برخورد با معضل مزبور ونمی دانستند  که چگونه عمل بکنند؟ ویا  چگونه ودهها هزار مسافر بیخبر واز مخمصه را ودر عصر اینترنت وعصر رادیو وتلویزیون ونجات بدهند ؟ ولذا این امر نشان می دهد که اینترنت ویا درس خواندن بی هدف ودر دانشگاهها وخاصیت آن چنانی ندارد! ویا ساختن هتلهای شیک ودر شهر ها وفرهنگ ویا تمدن اداری ویا  نظامی پیشرفته راو نشان نمی دهد! ویا  به درون آن جامعه ونمی کشاند که رهاورد تمدن 500 ساله اروپاییها می باشدکه  در بوروکراسی اداری ونظامی جوامع معاصر آسیایی وبوجود آورده اند   ودر حالیکه فرمانداران وداروغه های عصر تیموری وعاقلانه عمل می کردند  ویا براحتی واجازه عبور از یک یامخانه وبه یامخانه بعدی را ومی دادند ویا به مسافران بی بضاعت واجازه اقامت مجانی می دادند  ویا اجازه تهیه علوفه ودر آن یامخانه ها را داشتند ویا تامین امنیت ودر بیابانهای مخوف را داشتند ویادر  دره های عمیق را  داشتند ویا بدون ترس از راهزنان مسلح وغیره را داشتند ولذا پرسنل هما ن یامخانه های مسیر جاده ابریشم  که زیر نظر داروغه های تیموری بودند ویا نظارت بر امنیت آنها داشتند  وبهتر از کلانتریهای امروزین جاده ها  وشهر ها عمل می کردند که زیر نظر ارتش ملی هستند ولذا در گذشته امنیت وعلوفه ویا مایحتاج کار وانهای اقوام دیگر را  و تامین می کردند وبعلاوه کاروانداران نیز مشکل صدور ویزای بار راهم ونداشتند ویا نقل وانتقال پولهای خرید وفروش سکه های خودشان هم و آسان وامن بود ویا همراه بارشان بود ویا درعبور  جاده های آسیایی وامن بود وبعلاوه ارزش سکه های خرید وفروش آنها هم وامن بود ودر دوشهر هرات وپکن وارزش سکه یکی بود ونظیر پولهای امروزین ما نبود که ارزش پول هرات افغانستان ودر شهر پکن وارزش نداشته باشد! ویا در نظام بانکداری دو کشورو ارزترجیحی متضاد داشته باشد !که کاروانداران  مزبورو ضرربکنند ویا  از تجارت خود وسود نبرند  وبلکه بازرگانان شهر پکن وهمان سکه های  ضرابخانه تیموری شهر هرات راقبول داشتند ویا  در شهر های چین ویا در ابتدا وانتهای جاده ابریشم وقبول داشتند ونظیر جوامع امروزین نبود که 85 کشور وبا 85 بانک مرکزی عمل کرده باشند  وهر کشور هم وبرای دادوستد بازرگانی خود 85 گونه وپول چاپ بکنند!  ویا با ارزش های گوناگون ارزی ومعامله داشته باشند که از تجارت با یکدیگر وفقط ضرر ببینند !وبلکه کل آسیا ودر یک امپراطوری واحد تجاری وتشکیلاتی ادغام شده بود  ولذا همه شهرهای موافق ویا مخالف دولت تیموریان وفقط با سکه ضرب شده آنان معامله می کردند که در ضرابخانه سمرقند ویا شر هرات ضرب شده تیموریان  وبا یکدیگر معامله می کردند که مزیت دولت امپراطوری را ونسبت به دولت های ملی معاصر را ونشان می دهد که رهآورد سیاست افسران انگلیسی ودر 120 ساله معاصر می باشد  ویا  صادرات وواردات اجناس ملل را وبه مخاطره انداخته است ویا از کشورهای مختلف هم وبا تنگنا روبروست  ویا نظیر امروز وانواع امضاهای اداری متعدد را ومی طلبد ولی در عصر آنان  وبا چنان  شرایط واگرکسی و جنس مازاد براحتیاج  خود داشت ویا سکنه ان کشور ویا دکاندار همان شهروتولید کرده بود  ولی در بلاد مزبور ومشتری برای جنس تولیدی خود نمی یافت  واو براحتی می توانست  که توسط کاروانداران زبده وبه مصرف اهالی شهر دیگر آسیایی برساند! ودر حالیکه مفهوم تجارت آزاد سازمان تجارت جهانی کنونی وچنین نیست ویا بر خلاف این تز اجتماعی عمل می کند!  بعلاوه چونکه همه کاروانداران اقوام مختلف آسیایی هم ومجوز لازم برای عبور از داروغه های میان راهی ویا در مسافت طولانی  را داشتند ویا برای برگشت دوباره هم داشتند ویا مشکل اقامت طولانی ودر مقصد نداشتندویا  جهت خریدمجدد  نداشتند ویا بخاطر نبودن با ربرگشتی نداشتند وتا کاروانهای شتر وخالی از بارودوباره  برگردند !ولذا متحمل خسارت برگشت نمی شدندویا در  راه طولانی بدون بار نمی شدند   ولذا در سیستم اداره مزبور ودر جاده های آسیاییها وتوسط تیموریان وهمه کاروانداران تجاری ودر راهها ومشکلی نداشتند  ویا در مسیر رفت وبرگشت جاده ای بار شتر خودو نداشتند ویا مشکلات دریافت انواع مجوز های متعددودر مبدا خرید بارنداشتند!  ویا در مقصد فروش بار نداشتند !که دانشکده های امروزین علوم تجاری واز درک آن عاجزند ! وبعلاوه باید گفت که هرچند تیمور وبمدت 60 سال وخودش مشغول انواع کشور گشایی ها بود ولی سیاست تدوینی خودش را وبرای امنیت جاده ابریشم وبه مرحله  اجراء گذاشته بود  ویا وسایل رفاه کاروانداران را وتدوین سیاسی وقضایی کرده بود ویا داروغه  هایش ومسئولیت اداری ونظامی راه ابریشم مزبور را داشتند  ویا  در حفظ امنیت جاده ها وتجارت دکانداران شهری را وبخوبی بلد بودند ودیگر احتیاجی به باز دیدتیمورنبود  ویا از روش اداری آنان  ضروری نبود وزیرا اگر چنانچه داروغه ای اوز دستورنامه  تیموری وسرپیچی می کرد وفورا کارمند ان داروغه خاطی مزبور  وگزارش عملکرد غلط وی را به تیمور می دادند ویا با پیک جاسوسی تند پای  یامخانه ها وراه داریها وبه اطلاع تیمورمی رسانیدند  ویا در نقطه بسیار دورهم  می رسانید وفورا داروغه خاطی مجازات می شد ویا براساس یاسانامه چنگیزی وتیموری ومجازات سنگین می شد وبعلاوه راهزنهای اقوام مختلف هم وجرات نمی کردندکه  راهزنی ودر منطقه قومی خود بکنند وزیرا براساس یاسانامه چنگیزی ومجبور به پرداخت 9 برابری همان کالای دزدیده خودبودند وا گر خویشاوندان نزدیک همان راهزن هم  وگزارش راهزنی وی را نمی داد  ویا تخلف فرد ساکن در آبادی خود را و به داروغه منطقه مزبور نمی داد  که در یاسا نامه  چنگیزی وشریک دزد مزبورمحسوب می شد  ولذا در نظام نامه حقوقی یاسای چنگیزی وممکن بود که بجای خویشاوند دزدشان و تنبیه بشوند ویا همان خوشاوندانشان ومجازت بشوند ولذا سیستمی از نظام اطلاعاتی بوجود آورده بود که همه ذردان  اطراف جاده ابریشم واز ترس گزارشگری خویشاوندان نزدیک  خویش ویا از ترس همسایگان خود  وجرات دزدی از کالای یک کار وان راو به مخیله خود راه نمی داد واگر داروغه  ای هم در حل یک معضل کاروان تجاری مزبور وراه حل منطقی نمی یافت وفورا با پیک تند پا ودر چاپارخانه های عصر تیموری ونحوه حل شدن مشکل تجاری مزبور را واز  تیمورمی پرسید  وحتی در اردوگاه نظامی بسیار دورهم  می پرسید ودر عرض چندروز وجواب لازم را دریافت می کرد   وبعلاوه در دستور نامه حقوقی تیمورهم و به داروغه های جاده های ابریشم چنین  بود که نگذارندتا راهزنان ویا احیانا سکنه روستاهای مسیر جاده ابریشم وجنس گرانتر  وبه اعضای همان کاروانها بفروشند ویا از دستورات دینی قرانی ودر مورد "وظایف محتسب راهها "وکسی خارج بشود !ویا کسی از اهالی دهات واز افراد کاروانداران تجاری وچیزی را وبعنوان انعام بطلبد ! وبعلاوه همان داروغه های مسیر جاده ابریشم هم وموظف بودند که روسای دهات وکدخدا ها را ووادار بکنند که در مسیر کار وانهای تجاری عبوری  وپلهای خراب شده  را وتعمیر بکنند که بر اثر سیل خراب شده بود  ویا ریزش کوهها را ودر جاده مزبور را وجمع بکنند وتا کار وانها ودچا رآسیب نشوند!ولذا نگهداری بهینه  راههای ابریشم وصرفا از دستور نامه  ومرام نامه های تجاری واقتدار دولت تیموریان بر می آمد ولیکن  امروزه واداره همان جاده ابریشم مشکل است  ویا در مسیر  دره جیحون افغانستان وبه پکن مشکل است که صاحب کلاهکهای  اتمی است  ویا با جمعیت 4/1میلیاردی سکنه چینی  مشکل است ویا را ه تجاری کابل وپیشاور دهلی هم  وبا جمعیت 1/1 میلیارد جمعیتش ومشکل است  ویا راه تجاری کابل به پاکستان وبا 200میلیون جمعیتش نیزو مشکل است  ویا راه تجاری افغانستان به اوزبکستان نیز مشکل است که ایستگاه  قطار باری تاشکند وبه مسکو دارد ویا راه تجاری افغانستان وبه ترکمنستان نفتی هم مشکل است  که قبلا از راه افغانستان وبه پاکستان وهند نفت می فرستاد ویا راه تجاری به تاجیکستان ومعدنهای فراوانش مشکل است ویا تجارتش با ایران ودر عصر سازمان تجارت جهانی ومشکل است ولذا رهنمودهای شانگهای ویا اکوهم و مشکل راو حل نمی کند وزیراکه  افغانستان عضو هیچ کدام از پیمانهای تجاری وامنیتی همسایگانش نیست وبعلاوه جاده ابریشم نیز ونظیر جاده کاغذی نیست که با قیچی واز خاک افغانستان قیچی شده وجزو خاک چین شانگهای بشود  ویا  جزو خاک تاجیکستان عضو شانگهای بشود  ولذا بحران تجاری در خدمات دهی جادهها ی این کشور وجود دارد  ویا در گیری منطقه ای  را وزیاد می کند ومثلا خط لوله نفتی تابی ودر افغانستان واقع است که نفت ترکمنستان راو به چین وهندوستان می برد ولی امروزه دچار مشکل شده است وخط لوله ای که در سال 1990 مطرح شد ویا در سال 2003هم  وبا طرح وسرمایه گذاری " بانک توسعه آسیایی " ورواج یافت وانتقال نفت شرکت اکسون موبیل امریکایی را ودر خاک افغانستان وبه خطر انداخته است ویا سایر کامیونهای اعراب خاورمیانه که از خاک افغانستان ونفت وبه چین می فرستادند ولذا پیمانهای سازمان تجارت جهانی وراه حلی برای اقتصاد این نوع دول آسیایی ندارد ویا در تحارت ترجیحی چند جانبه اشان ندارد ویا بخاطر عبور فلان لوله نفتی واز خاک این کشور هم  ندارد وبعلاوه نمی توان 38 میلیون افغانی فقیر ویا گرسنه راهم  قتل عام کرد و تا چین نفت ببرد؟ودر حالیکه امریکا هم وهمه پولهای مردم بدبخت وفقیر افغانستان را وبلوکه کرده  است که چرا ارتش امریکارا وبیرون کردند ویا از خاک افغانستان بیرون نموده اند  ؟ ودر این راستا نیز وهمه اعضای سازمان ملل هم وراه حلی وبرای حل بد بختی های افغانستان ندارند! !ویا راه حل حقوقی وبرای قطع طمع کاری چین وتاجیکستان واوزبکستان وبه خاک وجاده های افغانستان را ندارند  وبعلاوه کشور های دیگر جهان هم وبا بستن سفارتخانه های خود ودر افغانستان  عمل کرده ویا با قطع کمکهای خود وبه مردم افغانستان عمل کرده ویا هیچ گونه روزنه امرار معاش تجاری و برای آنان نگذاشته اند ویا بهره مندی مادی واز در آمد  عبور ومرور کامیونها ودر حاده هایشان را وبرای امرار معاش حد اقلی سکنه افغانستان وقایل نیستند ؟1 ونیز لازم به یاد آوری است که در دوره تیموریان وسکنه اطراف خلیج فارس هم و اجناس مازاد شهر ها وآبادیهای خود را واز  جاده ابریشم آسیا عبور ومرور می دادند  که شعبات اصلی جاده ابریشم ودرمسیر  دره های کوهستانی افغانستان بود ویا درمسیر  صحراها ی زوزه کشنده  تیکله ماکان اویغورستان بود ومرتبا کاروانهای تجاری ودر جاده مزبورورفت وآمد داشتند  وبعلاوه نظام صحیح امنیتی  هم ودر آن  راه وجود داشت وبعلاوه نامیده شدن جاده مزبورهم  وبنام "جاده ابریشم "وبخاطر آن نبود که در جاده مزیور وفقط کالای " ابریشم" حمل ونقل می شد وبلکه ابریشم یکی از آن کالاها بود ولی چونکه گرانترین کالای حمل ونقل شونده این جاده ابریشم محسوب می شد   ولذا در اصطلاح عوام و بدین عنوان مشهور شده است ولی غیر از کالای ابریشم  وکالاهای دیگری هم داشتند  ومثلا نظیر کالای  ادویه وانبه وعاج فیل هند ودر جاده مزبور وحمل ونقل می شد  ویا چوب وکتان ویا عسل ونمک وموم وپوست وگوشت قورمه شده هم وحمل ونقل می شد  ویا گوشت نمک الود وماهی دودی بنادر دریای خزر ویا صید  ماهیگیران دریای سیاه وحمل ونقل می شد وبعلاوه صید ماهی سکنه آبادیهای اطراف رود ولگا بود که ابادیهایش در دست تاتار ها بودکه سفرنامه اولئاریوس آنرا گزارش کرده است  یا انواع غلات دشت قبچاق هم ودر ان جاده ابرشم وحمل ونقل می شد وبعلاوه اسلحه سردآهنگران ماهر شهر های آسیا هم وبه دربار هرات می رفت   که فقط پرسنل دیوان لشکر تیموری وحق خرید آنرا داشتند ونیز قیر وزفت باکو که برای آب بندی کشتی ها وقایق ها نیاز بود که در برخی از مناطق آسیا وجود داشت  ولی در نواحی دیگروجود  نداشت وبعلاوه  خربزه های بسیار شیرین خوارزم بود که ابن بطوطه ودر کتابش ذکر کرده است  ونیز  از این جاده ابریشم افغانستان وبه هندوستان می بردند ویا ظروف وکاسه های چینی ونقاشی شده  اقوام زرد پوست آسیا یی وچینی ویا ژاپنی بود  ویا پارچه های شوشتری وپارچه های زربافت مرو وموصل ویزد وگلاب شیرازو کاشان بود  ویا شال  کرمانی وکشمیری وپرده های اعیانی وخیمه های بافته شده از ابریشم وبرای زنان شاهزاده ها بود  ویا مروارید بندر سیراف وبحرین بود ویا یاقوت سیلان ولعل بدخشان تاجیکستان وفیروزه نیشابور بود  ونیز تیمور لنگ وشاهان بعدی تیموری هم به روش خواجه رشید الدین همدانی وخود کارونهای خاص تجاری داشتند  که در آمدش وصرف رفاه همسران تیمور وفر زندانش می شد ونیز گزارش مردم نگاری ابن بطوطه  هم ونشان می دهد که از مرتع زار های شمال دشت خوارزم و اسب صادر می شد ویا از دشتهای شمال دریای خزر ویا در اطراف "بندر باتو خان "مغول که امروزه بندر آستارا خان روسها نامیده می شود ولی  قبل از  تسلط پطر کبیرو بر این بند ر وباتوخان نوه چنگیز ساخته بود و متعلق به اقوام اوزبکها وقالموق ها وتاتار ها بود وهمه ساله  آن تاتار ها ویا اوزبکها وبه نقل ابن بطوطه وتعدادی اسب به هندوستان واز جاده ابریشم صادر می کردند ونیز برمبنای اسناد کتاب "سفر نامه ونیزیا ن" هم که نوشته  است وتجار عمده "ونیز وجنوا" هم که قبلا اجناس  آبادیهای مختلف اروپایی  راواز این راه آسیایی  تهیه می کردند ویا در دوره مغول از جاده ابریشم آسیا استفاده می کردند ولذا در شهر تاتار نشین های کیف  اوکرین هم تجارتخانه زده بودند  یا در شبه جزیره کریمه ویا در بندر ترابوزان ترکیه وتبریز ایران هم و تجارتخانه بین راهی  اروپایی داشتند  که از جاده ابریشم استفاده می کردند  ولی از اواسط دوره تیموریان وتصمیم گرفتند که کشتی های بزرگ بسازند  ویا با ثروت خوب خودشان بسازند ویا کشتی های باد بان دار ساخته واین بار با روش "تجارت دریایی " عمل کرده وبه جنوب چین ویا هندوجنس بفرستند  ویا به جزیره هرمزوجنس بفرستند   ویا با کشتی های تجاری وهمراه با سر بازان پرتغالی وهلندی بفرستند که آشنا به توپ وتفنگ وقطب نمای دریایی بودند  وآن سربازان اروپایی  هم واین بارو حافظ کشتی مزبور  وبار تجاری کشتی شدند ا وتا جایگزین داروغه ها وسربازان تیموری ودر جاده خاکی ابریشم آسیایی  بشوند  ولذا با شگرد مزبور  ودیگر استفاده تاجر های اروپایی ها واز جاده ابریشم آسیا منتفی شد ویا از اواسط تیموریان ودو شقه شد وبعلاوه اسناد کتاب حمدالله مستوفی  هم ونشان می دهد که از جاده ابریشم پسته باد غیس وبه هندوستان صادر می شد ونیز همان پسته های شهر باد غیس هم واز شهر های دامغان ورفسنجان می آمد که مدتی امیر چخماق وحاکم شاهرخ تیموری در شهر یزد ورفسنجان بود واز ترکستان شمالی وقیر قیزستان  هم ومشک وپوست سنجاب  وسمور وپوست خرگوش سفید  می آوردند ویا  باز خاکستری وبه چین صادر می شد ویا  تجارت پوشاک هم وجود داشت ونظیر تجارت پیراهن های ظریف ابریشمی زنانه بود ویا کلاه های با پوست خزبود  ویا خیمه وخرگاه اعیانی وفرش های گران قیمت اعیانی بود که از جاده ابریشم می گذشت ولذا اشتغال عده کثیری از مردم آسیا را وفراهم می کرد و متاسفانه با فروپاشی هرات وکارکرد جاده ابریشم ودیگر از کار افتاد ویا با فروپاشی پایتخت تیموریان ودر اوایل  دوره صفویه ایران ونقش جاده ابریشم در آسیا فروپاشید وهمچنین  دوره صفویه وقاجاریه واز  کا رکرد سابقش افتاده بود وبجایش راه تجارت دریایی اروپایی ها شکل گرفته بود  ویا در تجارت با بنادر جنوب آسیا پا گرفت که امروزه بخاطر  در گیری انواع ناوگانهای های دریایی متضاد با یکدیگردر بن بست است  ویا در دریای چین واقیانوس هند وسنگاپوروتنگه مالزی  دریای عمان ودریاس سرخ آسیا ولذا مشکل بوجود آمده است ویا بخاطر گروگانگیری کشتیهای مختلف ودر اقیانوس هاست که تجارت دریایی وبا بحران روبروست  وبعلاوه تجارت جاده های خاکی وترانزیتی هم وچنین است ویا بدلیل تضاد ایدئولوژی های حاکم برملل آسیایی  ومشکل ساز شده است ویا با معضل تردد خاکی روبرو شده وتجارت هوایی هم  چنین می باشد  وبعد از کرونا وبدلیل ورشکستگی شرکتهای هواپیمای وگرانی بلیط وبا بحران روبرست که رهآورد عملکرد  غلط سازمان تجارت جهانی واندیشه خام تئوری پردازان آنست که تجارت بین اقوام اسیایی را وبا بحران روبرو کرده است واتحادیه های تجاری منطقه ای مختلف را از بین برده است.