1. تیسفون و تحولات پایتختی آن ومقابله فرهنگی با تمدن شهرروم
  2. بخش اول
  1. از : دکتر محمد خالقی مقدم- جامعه شناس شهری
  2. شهر تیسفون در دوره ساسانی بمدت 440 سال پایتخت کشور ایران بود ولی قبل از آن دوره تاریخی هم و مدتی پایتخت دولت اشکانی ها ویا سلوکیه بود و جمعاً بمدت بیش از هفتصدوهشتاد سال، و پایتخت ایران ویا بخش بزرگی از خاک آسیا بشمار می رفت و در سطح ایران هم هیچ شهری وجود ندارد که بمدت 780 سال پایتخت شده باشد. و یا در تاریخ کشورهای مختلف جهان هم ونظیر آن وجود ندارد وبا احتساب دوره هخامنشی عمر 1100ساله دارد ولی متأسفانه ما امروزه وبجز از شناخت اندکی از ایوان کسری ، ومعلومات دیگری در مورد این شهر مهم ایرانی نداریم و یا در طول قرون گذشته جامعه مان، نداریم (ونه ایرانی ها و نه محققان اروپایی ها ونه شهر سازان ایرانی )و هیچکدام بر روی شناخت شهری و یا شهر سازی این شهر مهم ایرانی اقدام نکرده اند. و لذاامروزه شناخت آن وبر هر ایرانی، مفید است.
  3. وازنظر منابع تاریخی وبه نقل کتاب مرآت البلدان، تیسفون عنوان دیگر هفت شهر "مدائن"بود و بعلاوه از "معظم ترین مدائن سبعه جهان" بشمار می رفت و همچنین کتاب مأثر الملوک نیز ودر ص 24 خود واز این مجموعه شهرها وبه عنوان "مدائن سبعه" ویا شهرهای هفتگانه نام برده است و زمانی هم که اعراب که آنرا گشودند وآنرا مداین (صیغه جمع مدینه ها )، نامیدند وچونکه در زبان عربی آنان هم وشهر را "مدینه" می نامیدند ، ومکه در قران تنها "امالقرا "ذکر شده وبهمین دلیل و جمع این هفت شهر بهم پیوسته بین النهرین را هم که پایتخت ایرانیان بود و"مدائن "خواندند. و یا به نقل ص 30 کتاب "تاریخ پیامبران و شاهان "حمزه اصفهانی وشهر کردوینداد ،یکی از این هفت شهر مدائن بود و نیز هنگامی که در سال 226 میلادی واردشیر بابکان وآنرا از چنگال دولت اشکانی بیرون آورد، وشهر جدیدی بر جمع مدینه های قدیمی آن افزود که به نقل ص 616 617 و 649 کتاب "تاریخ بلعمی "وآنرا [به اردشیر ] نامیدند و یا "تاریخ بناکتی" هم ویکی از این شهرهای هفتگانه را ودر صفحات 277 و 275 و 15 کتاب خودش ، وشهر "کلدانیه یا بابل قدیم "ذکر کرده است که یکی از "هفت محله تیسفون " بود . که از دوران بابل قدیم و تمدن کلده باقی مانده بود وبعدا در دوره هخامنشی ها وجزوی از شهر های ایرانی شده بود و بعلاوه در صفحات 274 و 273 و یا دیگر صفحات "تاریخ بناکتی" هم و یا در ده ها منابع تاریخی دیگر هم واز شهر "رومیه عظمی "یا "رومیه کبری "و یا رومیه غربی و غیره تیسفون یاد می شود که در دوره ساسانی ها وبرای اسکان صنعتگران رومی در تیسفون ساخته شده بود وبعلاوه بعد از تسخیر بابل قدیم وتوسط اسکندرهم و یا در حکومت اعقاب وی که سلوکیان نامیده می شدند و محله ای بنام "سلوکیه" در تیسفون قبل از دوره اشکانی هاساخته بودند و بعداو در دوره ساسانی ها وبخشی از شهر رومیه را وبجای شهر قدیمی سلوکیان ساخته بودند. وهمچنین در ، دولت اشکانی ومحلیه سلوکیه باقی ماند وتنها سکنان ان همگی ایرانی شدند ویا در محله سلوکیه تیسفون وسربازان ایرانی وجایگزین سربازان یونانی شدند ودرآن محله تیسفون وبه مدت 350 سال سکونت کردند
  4. وهمچنین باید ذکر بکنم که عظمت شهر مدائن و در دوره حکومت 440ساسانی ها زیاد تر شد که اردشیر بابکان وپایه های شهر سازی [به اردشیر و یا بهرسیر کنونی عراق ] را ودر "مدائن "پایه گذاری کرد و یا شاپور ساسانی ، وپسرش هم وکاخهایی در آن شهر ساخت وافزود و بعلاوه تاریخ طبری هم ودر صفحات خودش وبه این شهر مداین اشاره کرده است و یا فارسنامه ابن بلخی هم ودر صفحات 71 و 72 خودش به "مدینه شاپور در تیسفون "اشاره می کند و بعلاوه شاهان دیگر ساسانی هم وهرکدام به محلات شهری آن افزودند. و یا وسعت شهر طیسوان ویا طیسفون را گسترش دادند. ونیز به نقل ص ..... کتاب مرآت البلدان، وانوشیروان ایوان کسری را ودر شهر تیسفون بنا نهاد که هنوز بقایای خرابه های آن ودر این شهر وجود دارد و بعد از گشودن این شهر وتوسط اعراب وکتاب فتوح البلدان و یا کتاب الفتوح ابن اعثم کوفی نیز وشرح مختصری از چگونگی ساختار شهری این پایتخت ایران را بدست می دهد که امروزه در 23 کیلومتری بغداد است و یا به نقل ص 151 کتاب "حدود العالم"،هم قبلاًشهر بزرگی بوده واکنون ویرانه است ولی بعداً به نقل وی آبادانی آن را به بغداد بردند و احتمالاً براساس منابع تاریخی ودر زمان ساخت و ساز شهر بغداد واز مصالح ساختمانی محلات تیسفون ودر ساخت بغداد استفاده کرده اند که منصور عباسی دستور داده بودو تا از آجرها و مصالح ساختمانی شهر تیسفون ودر پدیده ساخت و ساز شهر بغداد ویا در ساخت کاخهای آن استفاده بشود و نیز در ادوار بعدی تاریخ هم وهمیشه مورد توجه تاریخ نویسان ایرانی بودهکه چگونه شهری بوده ولی چگونگی اجزای شهری آنرا نمی دانستند !وبعلاوه امروزه هم وتنها مرقدی در تیسفون وبرای "سلمان فارسی "ساخته اند که از سوی اعراب ومدتی حاکم تیسفون کرده بودند وسلمان فارسی که از ایران به میان اعراب رفته بودواستفاده از خندق در جنگ ویا استفاده از منجنیق را ودر "فتح طائف "به اعراب یاد داده بود وهمچنین در جنگ عثمانی و انگلیسی ها،هم و یعنی در "نبرد مدائن،" وانگلیسی ها وشکست سختی از عثمانی ها و در نزدیکی این شهر "تیسفون "خوردند که در کتاب بین النهرین در جنگ جهانی اول ذکر شده است ولی هنوز هیچکدام از مورخین اروپایی ویا ایرانی وتیسفون را نمی شناسند وتصور باستانشاسی غلطی "بابل قدیم "دارند که 11 قرن وجزوی از شهر تیسفون شده بود ولذا در دانشگاههای اروپا کتابهای موهومی در "بابل باستانی" عراق نوشته اند که قرنها یکی از 7 شهر "تیسفون بزرگ "شده بود ولذا پژوهش اینجانب در مورد تیسفون چنین است وتنها با تکیه بر صدها منبع و مآخذ تاریخی است ودر حدود 200 صفحه می باشد وسعی کرده ام که چگونگی "ساختار شهری" و یا محلات قدیمی تیسفون را معرفی بکنم و یا پلها و یا اجزای شهری ویا تحولات قومی و یا "اجزای شهرسازی "وتحولات تاریخی لازم این شهر معظم ایرانی رابشناسانم ویا از روی مستندات تاریخی معرفی کرده ویا در 4 فصل جداگانه وتدوین بنمایم که امید است وروزی به چاپ برسدولی در اینجا وخلاصه ای از آنرا وبصورت یک مقاله مختصر ذکر می کنم :ومقاله شهر تیسفون ااینجانب ز آن جمله است وذکر می کنم که از دوره اشکانیان وتا دوره یزد گرد سوم و 7 محله قدیمی ایرانی نشین داشت که بخاطر تعدد محلات شهری اش واعراب نام شهر تیسفون را وتنها با واژه مداین (ویا شهر 7 مدینه ) نامگذاری کرده بودند که شامل شهر های قدیمی "بهر سیر" ویا "شهر کوثی" ویا شهر "ساباط "و"بلاش اباد وسلوکیه وغیره بود که همگی در درون حصار تیسفون بودند وبعلاوه شهر سلطنتی "اسبانبر" ویا "کرد بنداد "هم بود ونیز محله شهری "دارالرومیه " تیسفون هم که قبلا متعلق به اسیران حرفه مند روم بیزانس بود ودر داخل حصار تیسفون ساخته شده بود وهمان محله دارالرومیه تیسفون را هم وانوشیروان وبه روش محله های ویا کوچه ها ویا بل شیوه عمارت سازی انظاکیه روم بیزانس ساخته بود که صنتعگران حرفه ای رومی واحساس غریبی در تیسفون ایرانی نکنند ولذا در شهر سازی آن وسنگهای مرمر ویا رخام ویا موزاایک های فیسفسه از معادن سوریه آورده بودودر ساخت عمارت ها وکوچه های "محله رومیه "بکار برده بود وتیسفونی که زیباتر از اهواز کنونی ویا با طاقهای آجری معاصرویابادرختهای خرما ودرخت کنار بود ولی در ایام تسلط اعراب وهمان "محله رومیه تیسفون "ویا محله های دیگرش خراب شده بود ودیگر سکنه ای نداشت وسکنه اش به شهر های خود فرار کرده بودندوبهمین دلیل به نقل کتاب فتوح البلدان وبه زباله دانی شهر کوفه تبدیل گشته بود وبعلاوه سکنه نظامی واداری 7 محله بزرگ تیسفون هم ودر جنگهای قادسیه وجلولا وجنگ زنجیر ونهاوند کشته شده بودند واغلب دهقانهای وکدخدایان آن سلب املاک شده بودند که هزاران دهات زراعی ودر خاک بین النهرین داشتند وهمگی به تصرف اعراب در آمده بودند ودیگر منبع در آمدی نداشتندکه صرف تعمیر عمارت خود در تیسفون بکنند ویا دهها هزار تاجر بزرگ تیسفون که کاروانهای تجاری اشان مصادره شده بود وهمگی از تیسفون خارج شده وبه شهر های دیگر ایران رفتند ولذا با شکست قادسیه وجنگ پل وغیره وتیسفون ودر سال 636 هجری ویا در هنگام حمله اعراب وخالی از سکنه شده بود وجمعیتش فرار کرده بود ویا سران نظامی خانواده هایی که در تیسفون خانه داشتند ویا قلعه بانها وقراولانش کشته شده بودند ومثلا در جنگ جلولاوحدود 100هزار نظامی کشته شده شده بودند که بسیاری از آنان در تیسفون ویا در محلات 7 گانه اش وخانه ومنزل داشتند وبرخی هم همرا ه یزدگرد سوم خارج شدند که حدود هزار آشپز دربار ساسانی بودند ویا هزار رامشگر کاخها ویا حدود هزار نگهبان حیوانات ویا افراد باغبان ویا کاتبها ویا دفتر دار ها ومنشی ها ویا کتابدار ها ویا افراد حرمسرا که از تیسفون خارج گشتند ویزد گرد هم از سال 636 والی 652 وبمدت 16 سال از شهری وبه شهر دیگر ایرانی می رفت وکمک می طلبید ولی اغلب در برابر حمله اعراب به شهر دیگر مهاجرت می کردند وتا اینکه در سفر مرو وهمان یزد گرد سوم وتنها 4 هزار خدمه آشپز ویا برخی افراد خزانه دار ویا افراد حرمسرا داشت که همراه وی باقی مانده بودند ولی او هم در شهر مرو کشته شد وبعلاوه در دوره ساسانی ودر بیرون شهرتیسفون و" بازار بزرگ تجارتی "بود که کلا از چین وهند به آن بازارچه " جنس "می امد ویا آبادی "سوق حکمه "هم ودر جنب تیسفون قرار داشت وهمچنین "قریه ماهیگیران "وبازار ماهی فروشی آن " ودر جنب تیسفون قرار که از دجله ماهی صید می کردند وشهر نشینان تیسفون هم وماهی خود راو از آنان می خریدند ونیز به نقل منابع تاریخی وحدود 130 هزار نفر کشاورز حومه هم وبرای تامین مایحتاج زراعی وباغی سکنه تیسفون وتلاش زراعی ویا باغداری می کردند که برخی ان کشاورزان ودر داخل تیسفون منزل داشتند وبرخی هم در بیرون قلعه شهر و"منزل روستایی" داشتند ونظیر سکنه آبادی "ملطاط "است که در میان کوفه وحیره وجنب تیسفون بودند که در کتاب فتوح البلدان ذکر شده وبعلاوه لازم به یاد آوری می باشد که تیسفون ویا 7 مدینه آن شهر که عنوان عربی محلات قدیمی آن شهر که توسط اعراب نامگذاری شده ویا آن را "مداین "می نامیدند واز لفظ "کتیسفون "آمده است ویا از نام "معمار یونانی آن "اخذ شده بود که در دوره دولت سلوکیه ویا در عصر جانشینان اسکندر وهمان معمار کتیفون و"محله سلوکیه تیسفون "رابرای سربازان یونانی ساخته بود و یا "دومین محله داخل تیسفون" بود ولی در دوره فرهاد دوم اشکانی وهمان "محله کتسیفون "بدست دولت زرتشتی اشکانیان افتادووبعد از ان تاریخ وشهر تیسفون وبمدت 780 سال وپایتخت ایرانیان بود ویا در دولتهای اشکانی وساسانی بود وتا دوره یزد گرد سوم ادامه داشت که بدست اعراب افتاد و آنها هم بخاطر 7 محله قدیمی شهر ویا 7 مدینه قدیمی درون حصارش ونام مداین وبر آن گذاشته بودند وتا اواخر دولت ساسانی هاوهمچنن "استقرار شهری واداری "داشت وبعلاوه همه شهر تیسفون ودر شرق دجله وحصاری نیم دایره ای داشت ویا با برجهای مختلف داشت وبعلاوه حصار دیگر مداین هم تنها خندق رودخانه ای بود ویا تنها رودخانه دجله بود وبعلاوه در این تاریخ وتیسفون 58هکتار وسعت داشت ویا در داخل حصار مزبورهم و7 محله قدیمی اش مستقر بود واز جمله "محله سلوکیه آن شهر "که با رفتن سربازان سلوکی ویونانی اش واین بار وشهر نشینان ایرانی ودر آنجا زندگی می کردند ودیگری هم و"محله اسپانبر تیسفون" بود که یک محله سلطنتی ساسانی ها محسوب می شد که کاخهای سا سانی ویا دیوانهای اداری ساسانی هم در ان محله بود ویا خزانه دولتی ویا کتابخانه ساسانی هم ویا معبد بزرگ ومزگت بزرگ زرتشتیان هم درآن "محله اسبانبر" بود ویا حرمسرا ها ویا خانه های اعیانی خویشاوندان ساسانی هم ودر همان "محله اسپانبرتیسفون " واقع بود وبعلاوه در دوره انوشیروان نیز وکاخ بلند وی را ودر آنجا ساخته بودندکه "ایوان کسری" می گویند وهنور "بقایای ایوانش "ودر همانجا باقی است ویا حرمسرا های ساسانی هم ودر پشت همان کاخ واقع بود ویا عمارتهای 12دیوان ساسانی هم ودر همان "محله اطراف کاخ "بودکه باغ مشجر انرا و"بوستان کسری "می نامیدند وهمچنین ّ"باغ سیاوشان " ویا " باغ امرود " که در آنجا بود وبعلاوه در دوره خسرو پرویز هم و" باغ گوزنان خسرو "را ودر جنب آن ساخته بودند که محل گردش آهوان وگور خر وطاووس وغیره بود وخود خسرو پرویز هم و"قصر دیگری "برای خود ساخته ویا جدا از قصر انوشروان وبرای خودش ساخته بود وبعلاوه برای زنش شیرین هم و"قصر دیگری "در تیسفون ساخته بود ویا هرمز پسر انوشیروان هم وبرای دوری از تجمل دربار و "قصر ساده ای "ودوراز حاشیه دجله برای خودش ساخته بود و همچنین از قدیم هم و"کاخ ملکه "مجزا بود که دارای فرزند ولیعهد پسر بود وبرای احترام داشتن در بین زنان ویا در بین نوکران دربار ومجزا بودن قصرش وجزو "رسوم دربارساسانی " بود وبعلاوه در دوره شاهپورساسانی هم وبه نقل منابع تاریخی ویک نوع کاخ دیگری ودرناحیه دیگر تیسفون ساخته بود ند که پر از درختان سرو وتاک بود وبعلاوه در دوره بهرام گور هم وبه نقل کتاب هفت پیکر نظامی ووی از 7 قوم ایرانی وهفت زن زیبا گرفته بود ویا برای عمارتهای ان زنان خود ش هم و7 عمارت مجلل ساخته ویا با هفت گنبد وبا رنگهای مختلف ساخته بود و خودش هم ودر ایام کودکی اش ودر "کاخ خورنق" و"کاخ سدیر" حیره بزرگ شده بود که توسط "معمار سنمار رومی "ساخته شدهبودند وبعدا برای خوشحالی افراد حرمسراهای خودش وحدود 4 هزار خنیا گر هم از هندوستان آورده بودکه در منابع تاریخی ذکر شده است وهمچنین عمارتهای مجلل محلات تیسفون هم که متعلق به فرمانداران شهر های مختلف بود وگاهی و یک منزل هم ودر پایتخت داشتند ویا برای استقرار خانوادده خودشان داشتند یا منازل سرهنگان پادگان بزرگ تیسفون بود ویا منازل صدر اعظمهای ساسانی که نظیر منازل مهر نرسی وزیر یزد گردبود ویا منزل بوذر جمهر که وزیر انوشیروان بود ویا منزل صدر اعظم آذین گشنسب است که وزیر هرمزساسانی بود وهمچنین به نقل منابع تاریخی "دادبنداد" دبیر اول اداری دوره اردوان اشکانی است که قبلا در تیسفون منزل داشت ونیز دیگر سران اشکانی هم ودر همانجا منزل اعیانی داشتند ولی در جنگ با اردشیر بابکان واردوان اشکانی کشته شد ویا منازل اعیانی شاهزادگان ویا عروسان شاه ویا شوهران همسران دختران 34 شاه ساسانی هم که خانواده بزرگی بودند وهمگی در دو محله حکومت نشین "اسبانبر ومحله ویه اردشیر" تیسفون منزل داشتند وهمه این منازل تیسفون دوره اشکانی وساسانی هم ودر طول 780 سال پایتختی ایران شکل گرفته بود وبعلاوه شیوه معماری ویا مصالح ساختمانی ویا مبلمان درون منزل انان هم وچنان مجلل تر از عمارتهای روم باستان بود ویا از منزلهای قسطنطنیه امپراطوری روم بود که هنوزبرای شهر سازان ما نا شناخته باقی مانده است ودیگری هم "محله رومگان" تیسفون است ویا "محله رومقان ویا دارالرومیه" تیسفون بود که "محله رومیان مهاجر انطاکیه "محسوب می شد وآنرا "محله بهر سیر" تیسفون هم می گفتند که در دوره ساسانی ها ساخته بودند وآنها هم وتعدادی از صنعتگران حرفه ای انطاکیه روم بود که انوشیروان ساسانی ودر جنگ اسیر شان کرده بود وجهت استفاده از حرفه خوب انان وبه شهر تیسفون آورده بود ودر محله ای وبنام "محله رومیان "استقرار داده ویا منزل برای آنان ساخته بود ویا خانه های مختلف ومجلل براشان درست کرده بود ویا مغازه های کار حرفه ای وبرای آنان ساخته بودند که احساس دلتنگی نکنند وهمچنین درهمان شهر تیسفون هم ومحله ای وبنام " محله ویه اردشیر " هم قرار داشت که کوچه های سنگ فرشی داشتند ویا در دوره اردشیر بابکان درتیسفون ساخته شده بود وبعلاوه "محله ماحوزه تیسفون هم که بخشی از انرا وقبلا محله سلوکیه می نامیدند ودر "بازار محله ماحوزه "هم که "قدیمی ترین بازار "شهر های اسیاست واز قدیم وتعدادی تجار یهودی زندگی می کردند وبعلاوه تعدادی از یهودیان تاجر هم ودر" محله ویه اردشیر تیسفون "زندگی می کردند که در دوره اردشیر بابکان ساخته شده بود وهمچنین در بالای "محله ویه اردشیر" تیسفون هم ومحله ولاش آباد (ویا بلاش آباد تیسفون ) قرار داشت که اعراب انرا و" ساباط "می نامیدند واین محله تیسفون هم محصول شهر سازی دوره اشکانی است وبعلاوه "محله ودر زیندان تیسفون " هم محله دیگر بود و بعلاوه نخستین محله تیسفون هم ومحله قدیمی بابل بود که از دوره کوروش هخامنشی به داخل حصار تیسفون افتاده بود ولی بعد از حمله اعراب وحصار بزر گ نیم دایره ای تیسفون فرو پاشید وسیستم اداری اش نیز فرو ریخت وبدنبالش وهمه شهر نشینان 7 محله آقدیمی ن پایتخت ودر برابر حمله اعراب وهمگی آواره شدند وتاریخ "اضملال مدنیت تیسفون "هم وسال 636 م می باشد ودر این رابطه باید گفت که :هر چند تیسفون ودر دوره حکومت دوامپراطوری اشکانی وساسانی وبه مدت 780 سال تمام وپایتخت ایران بود وبعلاوه با احتساب دوره هخامنشی وعمر 1100دارد ویا پایتخت بخشی عظیمی ازقریه های کشاورزی خاک آسیا بود که مدیریت معیشت کشاورزی واداری اغلب قریه ها ویا شهرهای کوچک ان دوران را واداره می نمود و7 قرن شهر دمشق ویاشهر بغداد فاقد یک "سیستم کارمندی منضبط "نتوانستند ان وظیفه را به عهده بگیرند وفقط "ادعای واهی سیاسی برای خودشان بوجود اورده بودند که هفت قرن شهر های آسیایی ویا معیشت موفق انان را به دردسر انداخت !که انرا اسناد تارخی نشان می دهد و نیز در آن دوره تاریخی ساسانی وشهری بزرگتر از تیسفون نبود ویا با استحامات شهری مختلف ودر قاره آسیا نبود وتنها قرینه اش وفقط "شهر روم "اروپا بود که مدیریت اقتصادی واداری نیمه موفق اقوام اروپایی را می نمود واگردوره حکومت هخامنشی های زرتشتی رابهمان ادوارمزبورشهر تیسفون بیفزاییم وآنگاه تاریخ پایتختی تیسفون وبه مدت 1100افزایش می یابد وهیچ شهری در جهان نیست ویا این همه عمر پایتختی موفق ویابا فرهنگ افرینی لازم ندارد!ومگر"شهرروم ایتالیا "که پایه گذارنظام سیاسی ونظام فرهنگی ونظام معماری امپراطوری روم باستان است ویااپایه گذار نظام مدنیت امپراطوری روم بیزانس ویانظام روم عصررنسانس می باشدولی فرهنگ آفرینیی اداری وفرهنگی ومعمارانه روم اروپایی وبرای اغلب دانشکده های غربی وامروزه شناخته شده است وبرخلاف بیوگرافی شهر تیسفون آسیایی است وبرای شرقی ها ارزشی ندارد ودر همین راستاست که در دانشگاهای غرب و صد ها کتاب ویا مقاله ویا دردانشکده های شهر سازی ومعماری ومدنیت سیاسی اش وصدها کتاب نوشته اند ویا درمورد فرهنگ آفرینی حقوقی شهر روم قلم فرسایی کرده اند ویادر مورد مدنیت آفرینی شهر روم وهنوز مینویسندولی تاریخ معماری ویا نظام اداری تیسفون وهنوز برای اغلب دانشگاهای ایران چین وترکیه وهند وهنوز معلوم نیست وزیرا "اسناد تاریخی افرهنگ افرینی اش " وهمگی همه در آتش سوختند وامروزه سکنه آسیا وفقط از"مدنیت تیسفون"وتنها یک "طاق نیمه ویران کسری" را می شناسد که در همه شهر های اسیایی وچنین عمارتها نیمه ویرانه انبوه است وبهمین دلیل است که تاریخ همه شهرهای آسیایی به ان بی اعتناست وبهمین دلیل است که اغلب تمدن تیسفون را کمتر از تمدن بابل ویا آشور ویا سومر عراق محسوب می دارند که در 15 سال اخیر درمورد تمدن افرینی خاورمیانه وفقط به تمدن بابل وسومرقدیم خاورمیانه آسیا استناد شده وسابقه تمدن 1100 ساله تیسفون در اتش سوزی سوخت که بصورت فرهنگ مکتوب ودر کتابخانه بزرگ تیسفون ومدتی موجود بود ودر سال 652م ودرجریان یک آتش سوزی وبکلی سوخت واکنون بجایش تنها یک طاق نیمه ویرانه وجود دارد که مورد اعتنای هیچ محفل علمی بشری نیست ومی افزایم که آتش سوزی اسناد تیسفون وبدتر از آتش سوزی کتابخانه تخت جمشید بود ویا بدتر از طومارسوزی اداری پایتخت تخت جمشید هخامنشی وبدست اسکندر مقدونی اروپایی می باشد وبهمین دلیل است که امروزه همه متفکران اروپایی ویا نویسندگانش واکنون از این نوع دو آتش سوزی خوشحالند !ویا بطور پنهانی خوشحالند! ویا در اندرون خود خوشحال هستند! وتابا سیاست مزبور وبه هدف خودشان رسیده اند ویا خودشان را امروزه ومحور تمدن آفرینی وفرهنگ وهنر همه بشریت کرده اند وبرعکس ونقش تمدن آفرینی جوامع آسیایی را ومی توانند که انکار بکنند ومعتقدند که مردم آسیا نتوانسته است که در تاریخ 5000 ساله خود وچیزی جز چند تمدن ابتدایی سومر ویا تمدن بابل به بشر عرضه بیفزاید که فقط تمدنشان هم ساختن یک مشت کوزه گلی ولوح سفالین بود که امروزه ودر وسط دو رو خانه عراق وبر روی خاکهای آن بین النهرین اسیا انبوه است وفقط از تمدنشان تعدادی کاسه وکوزه شکسته شده گلی وجود دارد وبعلاوه به این نوع تئوری غربی ها هم واعراب معاصر ویا نویسندگان بیسواد ایرانی معاصر هم کمک شایانی کرده اند وبعلاوه زمانی که منصور دوانیقی ودستور دادکه برای شهر سازی بغداد ودیگر کوره آجر پزی جدید درست نکنند وبلکه برای ساخت انواع قصر هاویا کاخهای بغداد ویا سامراء هم واز اجر های تیسفون استفاده بکنند ویا برای ساخت وساز عمارتهای اعیانی خاندان عباسی هم که در منابع تاریخی آمده است ویا به تعداد بالای صد قصر مجلل عباسیان بالغ می شودویا تکیه به اجرهای محلات تیسفون بشود که کتابهای تاریخی مختلف واسامی این نوع قصر های متعدد خلفا را ودربغداد ذکر کرده اند ولذا من از شمردنش صرف نظر می کنم ونظیرکتاب تاریخ یعقوبی ویا تاریخ دینوری وغیره است که ذکر است ولذا همه آجر هایش واز مصالح بادوام محلات شهری هفتگانه تیسفون تامین شده بود ولذا ایکبار دیگر هم مدنیت تیسفون واز بیخ وبن کنده شده واین بار ودر بغداد ویا شهر های حومه اش وبصورت آجرهای ساختمانی کاخ های عباسیان درآمد ویا بصورت درب مجلل خانه های عباسیان در آمد ویا بصورت مصالح باغهایی هزار ویکشب آنان درآمد وتا سیاست پنهان نویسندگان اروپایی وعرب معاصر را وتحقق عملیاتی بدهند که تاریخ هزار ساله دیوانهای اداری تیسفون در اتمدن اسیا وجود ندارد ویا کارکرد فرهنگی آن محلات شهری 1100 ساله تیسفون وانکار بشود که رقیب اصلی تمدن سازی شهر اروپایی روم بود وبعلاوه تاریخ کتابهای مخزن کتابخانه بزرگ 1100ساله تیسفون هم سوخت وتا تاثیراتش در فرهنگ وهنر ونظام اداری ویا شیوه زمین داری خاص جوامع آسیایی وانکار بشود ! وبرعکس باعث شد که در فرهنگ جهانی وتنها فرهنگ ومدنیت شهر روم مطرح بشود ! ویا فرهنگ نظامی ویا هنری ویا اداری روم باستان مطرح بشود ! ویا خودش را ومحور تمدن پذیری سکنه پنج قاره جهان نشان بدهد وجامعه صنعتی معاصر هم اوز اسیا ئیان وتنها همین را می خواهند وشهر رومی که نظامیانش ودرطول 8 قرن درگیری خشن بوفقط با شهر تیسفون ستیز داشت ودر این رابطه تنها چندین بار وبه محلات تیسفون ولشکر آورده بودند ویکبار هم ودر دوره "بلاش سوم "وتیسفون را آتش زده بودند واکنون هم خوشحال از این نوع اعمال آتش سوزی تیسفون وتوسط اعراب هستند که اسناد هویت تاریخی اش از بین رفته است ! وآری تاریخ پایتختی فرهنگی ندارد ویا تاریخ مدنیت 1100 ساله نداردو تیسفونی که تاریخش از سال 538 قبل میلاد والی 652 بعد از میلاد می باشد که بکلی نابود شده ویا ابتدای رشد یابی تیسفون هم وزمانی می باشد که در سال 538 قبل از میلاد وکورش هخامنشی وبا تغییر مسیر فرات ووارد شهر باستانی بابل شد که مدتها یکی از محلات تیسفون بود واز آن تاریخ 538قبل از میلاد وتا سال 652 بعد از میلاد هم که تیسفون تسخیر شد ویا خانه های شهرقدیمی بابل واین بار وبصورت منازل وکوچه های یکی از 7 محله قدیمی تیسفون در امد وتا سال 652م که تیسفون وبه پایا ن حیات شهری ومدنی اش رسید ومثلا کوروش هخامنشی زرتشتی ودرتاریخ 538 ق م ودر عمارت حکمرانی بابل ویک نوع "شهربا ن ایرانی" گماشت که در آن تاریخ ومامور شهربانی ایرانی را و" خشترپوان "می نامیدند ویونانی ها هم ووی را "ساتراب بابل "می نامیدند وبعلاوه کوروش وبرای اداره قلعه بابل آن روزگارهم که قلعه اش کوچکتر از قلعه تیسفون بزرگ بعدی بود وشامل هفت محله بزرگ بود ولذا یک نوع "قلعه بان "ایرانی وبنام "ارگ پت" ویا " ارگ بد "ودر محله شهری بابل تسخیر شده اش گماشت وبعلاوه کورش و یک نوع عمارت مجلل دیگر هم در محله بابل وبعنوان مکان " چاپارخانه ایرانی " وتعیین نمودوتا مامورین ایرانی آن چاپارخانه بابل وفرامین حکومتی وی را وازراه دور وبه سکنه بابل برسانند که اساس دوایر محلی شهر های تحت حاکمیت تخت جمشید گردید ویا برعکس وخواسته های مردم بابل را به وی برسانند ! ویا به شاهان تخت جمشید برسانند !ولذا از ان دوران وتا دوران کنونی اسیا هسته اولیه "وزارت برید وپست " جوامع اسیایی" هم وازهمان موقع وبوسیله وی ریخته شد وبوسیله اعراب ویا اروپاییها ریخته نشد ویا از طریق مکانیزم این نوع چاپارخانه بابل و"متولد فرهنگی درنظام اداری جهانی" شد وبعداهم بخشی از هسته اولیه 8 الی 12وزارتخانه ویا دیوانسالاری قدیمی جوامع آسیایی گردید که از درون تیسفون سازماندهی ومدیرت وکنترل ونظارت می شد ویا کنون فکری اش در دورن شهر تیسفون بود ویا از طریق کارکرد های مختلف مامورین دولتی کاش ودر بابل تیسفون متولد شد که برمبنای دستورات مذهبی کتاب اوستا بود ویا این شیوه اداری ومذهبی را وبه کورش دستور مذهبی داده شده بود وبعد هاوهمان مکانیز م های خاص دستور دهی حکومتی ومذهبی هم نهاد سازی شد ویا در دیوانهای اداری تیسفون دوره اشکانی وساسانی وتکامل مکتوبات اداری یافتند ویا بوسیله کاتبها وافراد با سواد تیسفون وتکامل دفتر داری ویا تکامل ثبت وضبط ویا آرشیو گذاری اداری شد که درفرهنگ سنتی بابل قدیم وجود نداشت ویا اساس ارسال اداری وبه دیوانهای محلی ونواحی قریه های مختلف آسیایی شد وآنگاه تکامل 1100ساله همه این نوع "دیوانهای بشری" ودر جهان خلق گردید که در نزد اقوام دیگرجهان و کشف فرهنگی نشده بود ویا کشف اداری نشده بود ویا هسته اولیه وزارتخانه های بشری را ودر معیشت کشاورزی بوجود نمی آورد که تنها در شهر تیسفون تولد یافته بود ویا بلوغ فرهنگی واداری خود راو دراین شهر آسیایی تکمیل می نمود وبعلاوه در اواخر عصر ساسانی هم وسیستم اداری ان کامل تر شده بود که بتواند سازماندهی موفق معیشت کشاورزی اغلب نقاط آسیا را وگردش اداری بدهد ! ویا بدون این نوع از سیستم کارمندی کاراوموفق تیسفون ومعیشتش مختل می شد ولذا اغلب این نوع از وزارتخانه های لازم وبرای نوع بشری ویا تقسیم کار انان ولازم بود وتنها در محله اسبانبر تیسفون مستقر بودند که شکل دیگر اداری اش وبرای اقتصاد کم رمق اروپا هم وتنها در شهر روم باستان تکوین می یافت که متاسفانه با آتش سوزی اسناد اداری دیوانها ی تیسفون خاتمه یافت ویا با محو کتابخانه بزرگ تیسفون وهمگی سوختند وآنگاه کارمندان با تجربه اش ودر بلاد مختلف ایران متفرق شدند وبدنبالش "نهاد سیاسی حاکم بر دمشق "ویا "نهاد سیاسی بغداد پا گرفت که نظام کارمندی لایق نداشت ویا به دلیل بی لیاقتی سرانش نداشت ولذا نتوانست دوباره آن نوع کارمندان موفق را در ادارات دمشق جمع بکند ویا در ادارات بغداد جمع وجور بکند ویا تا 7 قرن نتوانست که جمع وجور بکند وچرا با ادعای دروغین خود تجریه اداری انان را متفرقکرده بود ولذا قرنها خلافت اموی ویا خلافت عباسی ونتوانستند که آن نوع سیستم جامع کارمندی را ودر شهر دمشق ویا در شهر بغداد وجمع وجور بکنندکه دائما ادعای "مدیریت اسیایی" می کردند ویا به نقل کتاب لسترنج سرزمیهای خلافت شرقی را می نمودند وبرعکس ودرادامه این راستا هم و نهاد سیاسی ویا مدیریت 1100 ساله تمدن تیسفون هم وبر معیشت موفق آسیا نیز نابود گشت که قبلا وجود داشت ویا قبلا مبتنی بر لیاقت جمعی کارمندی آنان بود که به دوره جمع کرده بودند ویا قبلا مبتنی بر لیاقت شخصی مدیران شهری تیسفون بود وفرضا مقایسه بیوگرافی سیاسی 56 شاه اشکانی ویاشاهان ساسانی حاکم برشهر تیسفون ویا در تطبیق سیاسی اش با لیاقت کارمندی ونظامی واداری وشخصی حاکمان دمشق وبغداد وآنرا نشان می دهد ویا از نظر لیاقت مشاوره خواهی 52 خلیفه حاکم بر دمشق وبغداد خلافت اموی وخلافت عباس ودر مقایسه اش با لیاقت های اداری "شاهان حاکم بر تیسفون "و این نکته سیاسی را وبیان می کند که هیچ کدام ولیاقت اداری اشان ونظیر لیاقت اداری ونظامی شاهان اشکانی واشکانی نبود ویا هیچ کدام برخلاف مدیران تیسفون ومستقیما در اداره جنگ ها شرکت نداشتند ویا مستقیما در حل وفصل معضل جنگ مستقیما شرکت نداشتند و"فقط ازراه دور"دستور می دادند ویا برخلاف "مدیران حاکم بر تیسفون "هیچ کدام جان ویا عضوی از بدن خود را ودر مدیریت جنگها وبه خطر نمی انداختند!که لیاقت نظامی انها نشان بدهد ویا در تلاطمهای سیاسی واداری بخطر نمی انداختند وبا انکه بدلیل ادعای بزرگ ویا واهی اشان و مدیریت اقتصادی ا مردم بدبخت آسیا بدست آنها بود ویا بعد ازانحلال مدیریت تیسفون و بدست آنها افتاده بود ولی باز هم در اداره امور مردم اسیا ونظیر شاهان اشکانی ویا ساسنی عمل نمی کردند ویا از مشاوران لایق بهره نگرفته ویا از صدر اعظمها وکارمندان لایق اداری بهره نمی گرفتند !که لیاقت اداری وجمعی آنان را نشان بدهد ویا در دمشق وبغداد نشان بدهد! ویا در سایه لیاقت اداری ونظامی شخصی آنان ومردم آسیا ونفعی ببرند و یا حدود 656 سال وانواع درد سر اداری واقتصادی و کشاورزی نکشند ویا خراجهای شهری شهریبیهوده ویا خراج کشاورزی ویا تجاری بیهوده ندهند وبلکه نفع اداری متقابل هم ببینند وفقط مدیریت را وازشهر تیسفون و به شهر های نالایق دمشق ویا بغداد "انتقال اداری "داده بودند ویا برخلاف برخلاف انها وآثار عمرانی وشهری نداشتند ویا برخلاف عمران کشاورزی تیسفون که ازلیاقق اداری حکومت اشکانی وساسانی حاکم بر تیسفون نشات می گرفت ولی در در دوره مدیریت انان واغلب مردم آسیا خیری ندیده ویا از حکومت 656ساله آنان بر دمشق وبغدادوخیری ندیدند ویا در اخذ مالیات زراعی وخراج اداری ونفع اداری متقابل برای کشاوزری قریه وشهر خود نمی یافتند که "تمدنی "برایشان محسوب بشود! ودر حالیکه از همه مردم آسیا مالیات می گرفتند ولی هیچ گونه آثار اداری وعمرانی نداشت که در شهرها ی خود ببینند ومثلا میراث فرهنگی شهر بخارا گفته شود که فلان پل را خلیفه متوکل عباسی ساخته است ویا در شهر مروو یا خرم اباد ویا مازندان گفته شود که فلان پل باستانی را وساسانی ها نساخته اند بلکه تنها ساخته معاویه می باشد که خلیفه اموی است ویا ساخته خلیفه مامونعباسی وخلیفه معتصم حاکم بر بغداد می باشد ودر حالیکه لیاقت نهاد های سیاسی حاکم بر مدنیت شهر های بزرگ جهان وفقط از روی اثار عمرانی وفرهنگی اشان قابل شناخت می باشد وبرعکس با عوام فریبی کتاب "گوستالوبن"ویا با عوام فریبی "لسترنج " سنجش سیاسی نمی شود که کتاب حجیم " سرزمینهای خلافت شرقی " را نوشته است !ومتاسفانه با سوخته شدن اسناد اداری وکتابتی دفاتر همان دیوانخانه بزرگ تیسفون اتفاق افتاد که وامروزه افرادی نظیر گوستالوبن ویا لسترنج ویا اشپولرادعا می کنند ویا صد ها مولف دانشگاه بیروت ویا دانشگاه مصرادعا می کنند ویا چنین نوع از کتابهای تاریخی دروغین تمدن افرینی نژاد خود را نوشته اند ولی توجه ندارند که چگونه اتفاق افتادویا چرا در سال 652 م وبه عمر نظام اداری موفق چند هزار ساله آسیایی ها وخاتمه داده شدوویا بعدا بشرآسیایی ومجبور گردید که برای رفع تنگناهای معیشت اقتصادی خودش وقرنها بدودوتا وتا دوباره این نوع از "نظام اداری ومدنی خاص" موفق را آحیائ بکنند ویا "مدل کتابت سازماندهی شده آنرا" ودوباره برای خودشان باز سازی بکنند !ولی کورش کوروش ودر همان دوران ودر سال 538 قبل از میلاد وبرمبنای آیه خراج اوستا عمل کرد ویک منزل مناسب را ودرشهر بابل وبعنوان "واحد مالیات گیری زراعی وبازرگانی "تاسیس کرد که در تکامل 1100 سال بعدی اش وآن را "دیوان استیفاءمحله اسبانبر تیسفون "می نامیدند ویا در عصر جدید هم آنرا وزارت اقتصاد می نامند وخراج زراعی مذکور ونحوه اخذ موفق انرا طراحی نمود ویا بر مبنای کتاب "اوستا" طراحی نمود که کورش واز مردم بابل می گرفت وهرودت هم ودر کتاب تاریخی اش وبا لفظ "تاوان اوبه"می نامد وامروزه "اداره مالیات وزارت اقتصاد" نامیده می شود ولذا تاسیس آن نوع از "ادارات موفق مدل اسیایی "وعمر اداری 2500 ساله دارد بعلاوه کورش ودر "شهر بابل تیسفون اولیه" ومکانی را وجهت استقرار ارتش گارد جاویدان تعیین کرد که بعد ها انرا " دیوان اسواران ویا دیوان سپهسالاری" دوره اشکانی ویا ساسانی تیسفون بزرگ می نامیدند که خرج اضافی بر قشر کشاورز تحمیل نمی کرد ویا در همان دوره تاریخی وکورش منازل سازمانی وبرای نظامیان اولیه تیسفون ساخت که در ازای گرفتن حقوقن ظامی خود ومانع آن بشوند که اقوام دیگر به مزارع همان مالیات دهندگان زراعی بین النهرین حمله کرده ویا اموال انها را غارت بکنند وبا همین فلسفه اداری بود که در محلات تیسفون ومنزلیافتند وهر چند در حکومت هخامنشی ها بر بابل تیسفون و"دیوانهای اولیه اداری اش "وتنها دو قرن ادامه داشت وتا اینکه در سال 336الی330 قبل از میلادوارتش اسکندر از اروپا حمله کرد وبعدا در آن دوره تاریخی وارتش داریوش سوم هخامنشی ودر جنگ گوگمل کناررودخانه فرات گذشته وارتش هخامنشی واز ارتش اسکندر یونانی واروپایی شکست خورد وآنگاه همان ارتش اروپایی اسکندر وبابل را تسخیر کردند "مدل دیگری از نظام اداری ودر معیشت اسیایی ها ودر بابل تیسفون پیاده نمودند وهرچند نظامیان اسکندر اروپایی هم ومدت 141 الی 160سال بر همان دیوانهای اداری محله بابل تیسفون حکومت یافته بود ویا مالیات زراعی واز کشت وکاران اطراف فرات واطراف شهر می گرفتند ولی مثل اعراب اجحاف کامل نکرده ومقداری سعی می کردند که نظام اداری مدنیت جدید بابل تسخیر کرده خود را با تئوری های ارسطو وافلاطون اداره متعادل بکنند ولی بعد ار مرگ اسکندرودر بابل که درسال 323 قبل از میلاد که اتفاق افتاد و12 شاه سلوکی ویا پیروان اسکندرحکومت کردند ویا بمدت 141 والی 160 سال برشهر ومحله بابل حکومت کردند وهمچنین درحکومت آنان ویا دردوره "سلوکوس اول" بربابل واو همو در ساخت وساز عمرانی شهر ومحله بابل کوشید ولذا از یک معمار یونانی وبنام " کتیسفون "خواست که طراحی خاص وبرای ساخت وساز یک محله خاص شهری بکند ویا برای منازل سربازان یونانی ودربابل بینا لنهرین بعمل بیاورد وبهمین دلیل منازل آن سربازان یونانی هم ودر کنار منازل قدیمی سکنه بابل ساخته شد ند ویا او هم واقدام به ساخت وساز آن "محله سلوکیه تیسفون "می نماید که بعدا عنوان انرا از "محله کتیسفون "وبه عنوان "محله سلوکیه "تیسفون تغییر می دهند ویکی از 7 محله قدیمی تیسفون بزرگ می شود وبعلاوه واحدهای اداری شهر سلوکیان هم ودر همان محله سلوکیه واقع بود و بعدا و "فرهاد دوم اشکانی "آمد وسلوکیان را به آن سوی فرات بیرون راند ویا در دوره دوازدهمین شاه سلوکی وبنام "انتیوخوص ششم "ووی را شکست داد ویا در سال 129قبل از میلادوا ورا شکست داد ویا سربازان یونانی را واز محلات بابل وسلوکیه بین النهرین بیرون انداخت وهمان منازل سربازان یونانی "محله سلوکیه "هم واین بار وبدست سربازان ایرانی دولت اشکانی ودرتیسفون جدید افتاد !وتنها عنوان سلوکیه اش باقی ماند ویا در نامگذاری محله مزبور ودرشهر تیسفون وهنور باقی ماند ه بود ویا اینکه از سال 129 قبل از میلاد وتا سال 652 بعد از میلاد وتیسفون وبمدت 781سال تمام وپایتخت اداری ونظامی وفرهنگی دو امپراطوری بزرگ اشکانی وساسانی ایرانیان شده بود ویا در طول ایام مزبور هم وچندین محله بزر گ ایرانی نشین شکل گرفت ویا در داخل تیسفون ساخته گردیدند وبعلاوه وسعت شهر هم زیاد شد ویا با معماریهای جدید تر وزیاد شد ویا قلعه شهرهم ساخته شد ویا برجهای آن هم وبزرگترشدند وبه میزان 58 هکتار رسیدند وبعلاوه در تمام مدت این 781 سال پایتختی اش نیز وسکنه ایرانی تیسفون ومشغول درگیری نظامی وفرهنگی وتجاری وبا دو امپراطوری روم باستان ویا روم شرقی بودند ویا در دوسوی رود فرات بودند وتا اینکه سال 636م وسال پایان تمدن تیسفون آسیایی رقم زده شده بود ودر این سال بود که منازل تیسفون ویا خزانه بزرگ آن شهرغارت شد ویا دفاتر 12 دیوان بزرگ تیسفون وبتصرف اعراب درآمدند ونیز بعد از فروریزی قلعه شهر ویا برجهای شهرویا بعد از آواره شدن سکنه شهری اش ومدنیتش خاتمه یافت وسپس هفت محله قدیمی آن شهرهم واین بار تنها بصورت آبادیهای زراعی نیمه ویرانه عراق در آمدند وشهر های دیگر ساسانی هم به چنین وضع افتادند که در بین النهرین ساخته شده بودند وامروزه خبری نیست واز جمله"شهر انبار" می باشد که امروزه کارکردش عوض شده است که ساخته شاهپور ذوالاکتاف وبرای انبار های غله بین النهرین بود ویا تعدادی مغازه داران فروشنده غله ودر آن شهر ساکن بودند و مدتی هم آنرا وفیروز شاپور می گفتند ویا "شهر قدیمی زاب" که در نزدیکی شهر موصل ویا نینوا بود و ساخته شاهان قدیمی ایران بود وهمچنین شهر "هرمز گرد" که ساخته هرمز ساسانی بود ویا قصبه "بهقباد" که ساخته قباد ساسانی ودر بین النهرین بود ویا شهر " بوذ اردشیر" بین النهرین بود که اردشیر بابکان ساخته بود ویا برخی از منابع دیگرهم و آنرا ساخته فیروز بن شاپور می دانند وابن خردادبه هم واز آن نام می برد وهمچنین لازم به ذکر می باشد که شاهان ساسانی ودر طول 4400 سال حکومت خود دربین النهرین و درشهر تیسفون حکومت می کردند وآبادیهای زراعی مختلفی ساختند ویا در بین النهرین ساخته بودند که زمین کشاورزی مرغوب داشت که من در مقاله دیگرم به آن اشاره کرده ام ویا نهر های کشاوزری متعدد کنده بودند وبعلاوه از نقاط مختلف ایران هم وبرخی از روستائیان ماهر را آورده ویا جهت کشت وکار وبه آبادیهای ساخته خودشان ودربین النهرین می کوچانیدند وهمچنین در حکومت 350 ساله اشکانیان هم برشهر تیسفون و چنین بودو تحول وضع کارمندی داشت وبعلاوه در حکومت 208 ساله فرمانداران شاهان هخامنشی زرتشتی وبر ادارات محله بابل هم چنین بود ویا در دوره هخامنشیان هم وخشتر پوان های گمارده انان ودر محله بابل بین النهرین هم وچنین رویه اداریرا پیاده می کردند ویا مدنی همین رویه عمرانی وجود داشت واینجانب اسامی برخی از آبادیهای کشاورزی خیز ساخته ساسانی ها ویا ساخته اشکانی ودربین النهرین را ذکر کرده ام ویا قبلا نام بردهام وگزارشات فتوح البلدان هم به آن نکته اشاره دارد وبعلاوه در منابع تاریخی دیگر هم واسنادی وجود دارد که می گوید آبادی "خسروشاد فیروز "ونزدیک حلوان وساخته ساسانی هامی باشد ویا آبادی " هفه " بین النهرین هم وساخته شاپور ذوالاکتاف است ویا آبادی " برزج سابور ویا "بزرگ شاپور" بین النهرین هم ویا آبادی " فیروز قباد نزدیک بغداد ویا آبادی دسکره الملک که ساخته هرمز بن شاپور بود ویا آبادی باجرمق نزدیک دقوقا ویا آبادی " بسوسای نزدیک کوفه ویا آبادی " شاذ قباد" نزدیک کوفه ویا آبادی " بهقباد" که قباد بن فیروز ساخته بود ویا " شهر قباد " نزدیک موصل هم که در دوره قباد ساخته شده بود ویا " ده سابوریه که "ساخته شاهپور ونزدیک فرات بود ویا قریه " بلاش اباد " بین النهرین هم چنین است ویا قریه " شاذ بهمن " کنار دجله چنین است ویا قریه "باکسایا "بین النهرین ویا آبادی "نرسیان "کنار فرات که بهرام گور وانرا ساخته بود ویا "نهر نرسی" که از فرات به آن کانال وصل میشد ویا قصر شیرین نزدیکش که قصری ساخته خسرو پرویز ساسانی بود وبرای زنش "شیرین ساخته "بودونهری از شیرداشت که به ان می ریختند وبرای شستوی زنش ودر همان قصر شیرین ساخته بود واینجانبوقبلا ودر کتاب "تاریخ قصر شیرین "خودم و به تاریخ تحولات این شهر وتا خراب شدن کاملش وبوسیله صدام اشاره کرده ام !

وبعلاوه به نقل صقحات مختلف جلد سوم کتاب تاریخ ایران باستان تالیف مشیر الدوله ویا مورخین یونانی که می نویسد که تیسفون را و" کتزیفون " می نامیدند ومورخین قدیمی ارمنستان هم وآن شهر را " ویسپون " می نامیدند وهمچنین واشکانی ها وبعد از تسخیر " کتسیفون "که معمار یونانی داشت ویا برای سربازان یونانی ویا برای در باریان سلوکیان ویا طرفدران اسکندرساخته بود ویا در مدت حکومت 141 ساله اشان ودرشهر تیسفون ساخته بود وآنگاه همان حکام سلوکی ویا سربازانشان ودر این محله یونانی ساز مستقرگشته بودند و بعدا وبا فراری شدن همان سلوکیان ویا مقر حکمرانی ویا ادارت دولتی آنها ومقر اقامت اشکانی ها شد ویا در همان محله سلوکیه ویا "کتیسفون ساز بود "مستقر کشدند واسترابن مورخ غربی هم ودر این باره می نویسد : شاهان اشکانی ایرانی وزمستانها را ودر "تیسفون "زندگی می کردند وتابستانها هم به "تخت سلیمان "ویا به قلعه فراسپای آذربایجان رهسپار شده ومدتی بعد هم به شهر خنک "نساء " خراسان شمالی آآمده که اقوامی از آن نقاط بودند که ارتفاعات بلند هزار مسجد ویا کوههای بینالود وغیره را داشت ویا اقوام ایرانی واز ان ناحیه خراسان شمالی بودند وبعد از آنهم و یک خط موازی مرزی داشتند که نفوذ دولتی وتا مجرای روخانه جیحون ویا سیحون می یافت که بصورت مرز جغرافیایی وفرهنگی وتجاری حکومت انان بود وتا اواسط منطقه آسیا بالا می رفت که هونها وبرهبری اتیلا در ان ناحیه بودند ویا هفتایلیان ویا هییاطله که در شمال مزرهای تمدنی آنهابودند ودیواره جیحون ویا دیواره اجری گرگان ومرز جدایی انها بود که صحرا گرد ان ساده بودند ویا معیشت زراعی پیشرفته مثل اشکانیان نداشتند ویا نظام مدنیت شهری ویا نظام ادرای مدون در اسای شمالی نداشتند ودر جنوب همان دیواره جغرافیایی هم و حوزه فرهنگی وسیاسی اقتدار امپراطوری اشکانی وساسانی وجود داشت ویا با مرکزیت تیسفون وجود داشت وبه کناره های سند وپنجاب منتهی می شد ویا در ناحیه جنوبی اقتدار شان هم وبه دریای سرخ وکناره های یمن منتهی می شد وهر چند حوزه نفوذ امپراطوری فرهنگی وسیاسی ومعیشتی اشکانی ها وساسانی ها اندک بود ویا با مرکزیت تیسفون واندکی کمتر از جغرافیای امپراطوری هخامنشی شده بود !وزیرا بعد از حمله اسکندر به خاک آسیا وتعدادی از جرگه انان جدا شدند ویا جهت نفوذ فرهنگی واقتصادی در خاک آسیا واغلب اقوام نیمه متمدن آسیا واین بار امتناع کردند که به هژمونی ورهبری دو قوم پارتی وساسانی بروند وقوم پارتی که شهر نسائ خراسان ومرکز انان بود وقوم ساسانی که قبلا به رهبری قوم فارس شهر فیروز اباد استان فارس را مرکز خود کرده بودند واین باراقوام دیگر اسایی هم در برابر تمدن اسکندری وحوزه تمدنی وسیاسی وتجاری واداری دیگری ساخته ویا در برابر مدل تمدن اروپایی اسکندر وسلوکیان مقدونی ویا امپراطوری روم باستان وبرای خودشان وبا مدیریت تیسفون ایجاد کردند وتنها چند قوم لیدیه ترکیه واز اشکانی ها جدا افتاد وهمچنان به سلوکیان وتمدن روم باستان وفادار مانده بودند ویا قوم عرب غسانی سوریه هم چنین بود که از حوزه تمدنی هخامنشی سابق بریدند وقرنها هم ومدیریت اشکانی ها وا ساسانی ها را نپذیرفتند وبلکه خودشان را جزوحوزه تمدنی سلوکیان محسوب می کردند ویا در ان سوی رود فرات محسوب می کردند وبعدا هم وخودشان را جزو امپراطوری روم ارو پایی نگهداشتند ویا جهت کمک به لژیونهای نظامی آنها عمل می کردند که بجای شهر دمشق وتنها در "پالمیر سوریه ویا آن سوی فرات و"پادگان رومی وعربی "بر پا کرده بودند ویا پادگان دیگرشان هم ودرخاک سوریه وبجای عنوان حلب وتنها " پادگان برهوا " بود وبصورت قلعه سنگی وبر بالای تپه ساخته بودند وتنها در سالهای اخر دولت ساسانی و"قریه دمشق "راو بجای پالمیر انتخاب کردندوبعلاوه زبان سریانی آنها هم وتحت سلطه امپراطوری روم منقرض گردید وتنها در چند آبادی نزیک فرات باقی مانده بود و ودر بالی رود ارس هم چند قوم گرجی ناحیه ایبری ( گرجستان ) شمال رود ارس هم چنین بود ومثل سوریه عمل کرد واز ساسانی ها برید ویا قوم ارمین ارمنستان هم چنین رویه فرهنگی یافت که قبلا جزوحوزه هخامنشیان شده بودند ویا قوم خزر قفقاز هم چنین است وتنها در دوره اشکانی ومذهب زرتشتی را قبول کرده بودند ویا "تمدن دینی "ویا "تمدن سیاسی اشکانی ها" را پذیرفته بودند ویا تنها در آن دوران و"مدیریت تیسفون "را قبول داشتند وبعدا از ان جدا شده وبه حوزه تمدن امپراطوری روم پیوستند ویا قبلا ومدتی در دوره ساسانی و "تبعیت از پایتخت اداری تیسفون "را پذیرفته بود ند ولی از اواسط دوره ساسانی ورفتارشان عوض شد و تغییر مذهب داده وهمان دو قوم گرجی وارمنستان شمال ارس هم وازعصر شاهپور ساسانی واز دین زرتشتی بریده وبه دین مسیحی درآمدند وبدنبالش هم از اطاعت تیسفون بیرون آمده واین بار اطاعت شهر روم مسیحی وقسطنطینه مسیحی را پذیرفتند ولی درنقاط دیگر آسیا چنین نبود وبلکه اقوام مختلف آسیا وهمچنان مطیع اشکانی ها ویا ساسانی ها ماندند ویا درتحت "مدیریت تیسفون 8 قرن باقی ماندند ولذا حوزه اشکانی ها ویا حوزه نفوذ سیاسی وفرهنگی ساسانی ها ودر نواحی جنوبی تر رودخانه ا ترک گرگان وتاسند وپنجاب و8 قرن ادامه داشت وبا دیواره بزرگی واز نواحی استپ وسرد شمال اسیا جدا می شد ودر نواحی جنوبی تر اسیا که پائین رودخانه های مهم بود ونظیر رودخانه سیحون وجیحون ویا رودخانه سند وپنجاب ویا رودخانه کارون وسفید رود وارس واترک یا رودخانه دجله وفرات و"حوزه معیشت اقتصادی وکشاورزی انان "وکه قریه های اطراف رودخانه مزبور و زمین کشاورزی خوب اسیایی داشت ویا قریه هاوشهر های کوچک زراعی مفید داشت ویا در کناره های رودخانه های پر آب اسیا یی داشتند که از یک "مرکز اداری تیسفون اداره "ویا رتق وفتق می شدند وبا این سیستم سازماندهی مطلوب و"معیست کشاوزی مفید آسیایی " را درست کرده ویا به "مدیریت اداری وفرهنگی خوب شهر تیسفون یافته بودند وحدود 1100سال هم آنرا اداره می کردند ویا با همین مرزبندی جغرافیایی وفرهنگی و اقوام شمالی تر آسیا جدا می شد ند که تنها رمه داری را بلد بودند ویا دیواره جنوب آسیا یی انها هم ودر اطراف گرگان ونظیر دیواربزرگ چین بود که اقوام کشاورز حاشیه رودخانه زرد راحفظ می کرد ویا از تهاجم اقوم رمه دار شمال اسیا وشمال دیوار چین منفک می کرد ودیوارهاشکانی ها هم از شمال گرگان ویا در حاشیه رود اترک گرگان می گذشت وتا شهر مرورود وکنار شهر نسائ آنها کشیده می شد که دیواره مزبوررا و"صد دروازه "می نامیدند که یونانی ها وآنرا "هکاتم پالیس "ویا "شهر صد دروازه "می نامیدند وسپس با کشیدن دیواره مزبور ومانع آن می شدند که اقوام بدوی شمال شرقی آسیا وبه درون خاک بزر گ امپراطوریا نها نفوذ بکنند ویا ماحصل دسترنج انها را در اراضی مرغوب خراب بکنند بعلاوه مرزهای معیشت آسیایی انها و وبرخلاف امروز وبزرگتر از مرز ملی ویا مرز قومی کنونی ما بود وبلکه مزر فرهنگی – سیاسی واداری امپراطوری گونه فوق ملی خاص خود را داشتند وهنوز هم بقایای آن دیواره سنگ چین ویا دیواره شمال شهر گرگان وجود دارد واز زیر خاک بیرون زده است ویا "دیواره آبی فرات غرب آسیا هم وچنین است ودر "جنب غربی تیسفون "بود ومانع آن می شدکه اروپایی ها ی روم باستان واز فرات بگذرندوبه جلگه اسیایی انها بیایند ویا یونانی های بدوی هم واز رود بزرگ فرات بگذرند ویا از "پادگان بزرگ تیسفون "گذشته ووارد خاک ایران بزرگ بشوند ویا وارد معیشت آسیایی انها بشوند که فرهنگ خاص اداری ایرانیان و8 قرن پاسدار آن سیستم بود ! ودراین راستا بود که سران اشکانی وفصل بهار ر را هم ودر "شهر ری" ویا در دشت بزرگ وحاصلخیز ورامین وکرج ومدتی اقامت فصلی می کردند که انرا شهر "ارشکیه "می نامیدند !