تاریخ محلات زنجان واز عصر ساسانی وتا محلات تخریبی عصر امیر کبیر ( بخش دوم ) دکتر محمد خالقی مقدم
تاریخ محلات زنجان واز عصر ساسانی
وتا محلات تخریبی عصر امیر کبیر
( بخش دوم )
مشکلات سرمایه داری اسلامی ودر جوامع شهری آسیا
از : دکتر محمد خالقی مقدم
تخصص : جامعه شناس شهری
وهمچنین در دوره صفویه وبه نقل کتاب دارالعرفان خمسه وشاه تهماسب صفوی نیز ودر انتهای خیابان فردوسی وجنب "دروازه گروس وبیجا ر کنونی زنجان" ویک "کاروانسری صفوی تهماسبی "ساخته بود که احتمالاامروزه به وسط خیابان فردوسی افتاده است و همچنین کهندژ مزبورمیدان راه آهن هم وبعد ازسقوط صفویه ویا در دوره حکومت نادرشاه ویا در ایام بعدی ومقر "حکمرانی خوانین چندگانه افشار" شد ونیز به نقل منابع تاریخی عهد زندیه وهمان محل حکمرانی حاکمان صفوی سابق وبعد از تشکیل دولت افشاریه ومقر خوانین افشاریه زنجان گردید وبعدا هم به محل حکمرانی "ذوالفقار خان افشارایرلو وعلیخان افشار زایر لو ویا عبدالله خان افشار اوصانلو وامان الله خان ادخلو افشار ونصراله خان افشارقره پشتلو وغیره تبدیل گشت وتا اینکه درعهد ناصری هم سکنه افشار طرفدار ملا محمد زنجانی ودر قلعه ساسانی مزبور وپناه گرفتند وبا خراب شدن "قلعه دارالحکومه افشاری در دوره امیر کبیر واین بار "دارالحکومه قاجاری" ودر سبزه میدان زنجان پا گرفت وحکومت بومی سکنه شهر نابود شد و"کارمندان وخویشاوندان ایل قاجار ودر 12 دیوان شهری زنجان واستخدام شدند ویا نام مسجد ها وکاروانسرهای قدیمی زنجان را بنام "تیره وطایفه قاجاری خود عوض کردند وودر جنب مسجد جمعه قاجاری زنجان آن ویا جنب قیصریه قاجاری وبا پول خزانه صد ساله سلطانیه و 67 مغازه قیصریه قاریه را ساختند ودر سال 1266 هم همه سکنه قدیمی زجان را از بین بردند وودر طی 50 سال عصر ناصری وفقط در زنجان خانوادهای قاجاری باقی مانده بودندوتا اقوام دیگر حومه شهروقصبه های اطراقش که به زنجان امدند ویا در 120 سال گذشته وارد شدند وهمه تاریخ گذشته 2700 ساله زنجان را فراموش کرده بودند وفقط با تابلوهای نصب شده خانواده قاجاری بردر ودیوار وکوچه ها ومسجدهای شهر و تفسیر تاریخی ویا تفسیر میراث فرهنگی می شدند ومردم معاصرش نمی دانستند که دراین شهرچه گذشته ویا در محلاتش چه گذشته است؟ و گزارشات تاریخی حداقل 20 سیاح اروپایی نشان می دهد که حداقل محلات زنجان و50 سال تمام وبعد از واقعه سال 1266 هجری ویران بود ویا سکنه قبلی اش کشته شده بودند وبعد از عصر مظفری ودو باره سکنه شهرهای اطراف ویا دهاتش به شهر کوچیده ودوباره محلات شهر وروئید ونیز اسناد تاریخی حاکی است که کهندژ ساسانی مزبور وبعداز گذشت 420 سال از عمرش وبمدت 250 سال محوطه حکمرانی خاندان بنی امیه وبنی عباس در زنجان شده بود وهمچنین بعد از سال 254 هجری هم ومقر حکومت حاکمان کوچک آل زیار وآل بویه وکاکویه وجستانیان بود ودراین قلعه ساسانی وسکونت سیاسی ونظامی کردند ویا در دوره سلجوقیان هم وتعمیر اساسی شد وبمدت 190 سال هم ومقر "حکمرانی والیان سلجوقی" شد ودر دوره مغول هم هرچندبازار وخانه های زنجان آسیب زیاد دید ولی بمدت 190 سال واغلب داروغه های مغولی ویا تیموری در آن قلعه ساسانی استقر ار داشتند وتا امنیت نعلبندی وابزار ویراق سازی اسبان کثیر جنگی مغولان ویاتیموریان نعلبندیشده ویا رکاب ویراق پیدابکنند ویا درپشت همان قلعه ساسانی واهنگران ماهرش واهن از "کوه دمیرلوی غرب زنجان اورده وشمشیروخنجر وچاقو وچارق سربازی برای سربازان مغول وتاتار بسازند ولذا در صدد نابودی کامل اشتغال شهرزنجان وهمچنان نبودند ویا دوبازار آهنگران زنجان ویا در در مغازه های کوچه آهنگری جنبی اش ودر پشت همان قلعه ساسانی مزبور وهمچنان ساماندهی برخی از اشتغالهاوانجام می شد وتا اینکه در دوره جهانشاه قراقویولو که وی ه از هفت ایلترک اذربایجان کمک گرفت وبازار محله پائین زنجان را ساخت وبمدت 50 سال فعال بود که صفویه بر سر کار امد وتا اینکه در دوره صفویه هم وبمدت 230 سال تمام ومقر حکمرانی حاکمان صفوی در زنجان بود وبعلاوه در سال 1135 هجری که آخرین فرماندار سلطان حسین صفوی واز زنجان فرار نمود ویا در برابر تهاجم ارتش عثمانی وقلعه ساسانی کهندژ زنجان را رها کرده وفرار کردکه مقر حکراندی و"استانداری صفویه درزنجان "بود واز سال 1135 هجری والی 1266هجری وقلعه ساسانی مزبور وبدست 7 خان افشاری افتاد که روسای طوایف افشاری دهات کل استان زنجان بودند ویا در مدت 130 سال وحداقل 12 "مسجد افشاری "جدید ودر زنجان ساخته بودند ویا چندی کاروانسرهای جدیدافشاری ساخته بودند ویا کاروانسراهای ویران وقدیمی سلجوقی زنجان را ونوسازی کرده بودند ویا "محلات جدید افشار نشین" دو طرف خیابان زینبیه راساخته بودند ویا بعد از فرار آخرین فرماندار صفویه ودر زنجان ساخته بودند وتا اینکه روسای طوایف افشار مزبور هم ودر جنگهای ایران روس وکشته شدند ومدت 11 ماه و 9 قلعه خوانین افشار زنجان وگلوله باران شد ویا محلات افشار نشین اطراف آن قلعه ها ویا کاروانسرهای مستقر دران محلات زنجان هم ومقر جان پناه زن وبچه و مردم طبقه پائین افشاری زنجان بود که دولت قاجاریه با آنان درگیر شد وفرضا "شاه قاجاری" ویا"امیر کبیر نخست وزیر قاجاری" ویا "امیراصلا خان قاجار"و حاکم قاجاری زنجان وِا چندامام جمعه قاجاری وشیخ الاسلام قاجاری شهر ویا روسای قاجاری حداقل 20 فوج نظامی قاجار وبا توپهایشان وبا آن 23 هزار مردم افشار زنجان درگیر جنگی شدند ونهایتا خانه هایشان را ودرعرض 11 ماه گلوله باران ویران کردند ویا تیرهای سقف آن خانه راهم بردند وان قلعه ساسانی را هم ویران کردند که بمدت 130 سال محل حکمرانی طوایف افشاری زنجان شده بود ویا بدست 8 الی 7 حاکم افشاری منطقه استان زنجان افتاده بود که بعد از فرار حاکم صفوی وحکام افشاری ودراین قلعه مستقر شدهبودند واز این قلعهزنجان وتدارکات ارتش نادری را تامین می کردند ویا ارسال نیروکرده یا آذوقه به ارتش نادر را وانجام می دادندونیز از ابتدای قدرت گیری نادرشاه افشار ودر درسال 1135هجری وتا ابتدای عصر ناصر الدین شاهادامه داشت وتا خراب شدنش در سال 1166 وبمدت 130 سال قلعه مزبور وهمچنان محل مقر حکمرانی 8 الی 7 خان بزرگ افشاری بود که امورات حکمرانی بومی چند منطقه افشار نشین پنج شهرستان افشار نشین زنجان را انجام می دادند ونظیر رتق وفتق امورات افشارهای طارم ویاافشارهای ابهر ویا افشارهای قیدار ویا خرقان وایجرود وماهنشان وغنی بیگلو وقره پشتلو وتکاب افشار را و انجام می دادند ویا بعنوان "دارالحکومه افشاری آنان "ومحسوب می شد وهمچنین در دوره زندیه وکریم خان زندهم ومقر ذوالفقارخان افشار را می خواست که تسخیر بکند که نتوانست که پدر بزر گ محمود خان ذوالفقاری بودولی تجمع اقوام افشار در زنجا ن ونگذاشت ویا قرار دادن زنجان وبعنوان "مرکز سیاسی قوم افشار" وبعد از قتل نادرشاه واتفاق افتاد واین امر در حالی بود که نادر شاه افشار ودر فتح اباد قوچان وارتش افشاری خودرا ویا ادولات نظامی خود را وآماده میکرد که بعد از فتح هندوستان وبه تسخیر چین ببرد که تازه به دست کمپانی هند شرقی افتاده بودولذا بدنبالش وتوطئه لازم و چیده شد واین بارو نادرشاه افشارقرخلو و بوسیله چهار محافظ خیمه اش وکشته شد ویکی از آنها هم وموسی خان افشار ایرلو طارمی بود( ماخذ آخرین صفحه کتاب علم آرای نادری ) که احتمالا وی علاوه از افسر نگهبان سراپرده اش وتوسط نادر شاه افشار وبعنوان اولین فرماندار افشاری زنجان وبعد از عصر صفویه نصب شده بود وبعلاوه همه فرزندان ویا نواده نادرشاه و نیز وبوسیله عادلشاه افشار برادر زاده اش وقتل عام شدند وبعلاوه برخی از سرانش هم واردوی نظامی وگنجهای متحرک نادر شاه را وغارت کرده وهمراه خود آوردند ولذا بعد از مرگ نادرشاه ودر فتح آباد قوچان مشهد وافراد ارتش افشاری بزرگ نادر وهمگی بدبخت وآواره شدند ولذا دسته جمعی تصمیم گرفتند که به زنجان آمده واین بار شهرزنجان را ومرکز قبیله افشارقرار دهند ویا بعد از 22 سال و درایام "دولت افشاریه" ومقر حکمرانی افشارهاقرار دهند وشهری که مقر ارسال نیروی نظامی خوانین بزرگ افشار وبه جنگهای نادرشاهی بود ولذا بعد از مرگ نادرشاه وزنجان "رسما مرکز سیاسی اقوام افشار" گردید ویا بعد از گذشت 180سال وازپراکندگی جغرافیایی قوم افشار در دوره صفویه واز نو احیاء بکنند ویا بعد از دوره شاه تهماسب صفوی وزنجان را دوباره مرکز سیاسی قبیله بزرگ افشاری خود وقرار بدهند وزیرا بعد ازجنگ چالدران که عثمانیها بر اذربایجان تسلط یافته بودند ویا بعد از اختلاف نظرسیاسی "قبیله افشار" و با شاه تهماسب در قزوین ویا با شاه عباس صفویه در اصفهان واغلب ایلات افشار وبدلایل سیاسی ودر نقاط مختلف ایران ومتفرق شده بودندوحاکمیت شهرهای مختلف را وتا دوره شاه عباس صفویداشتند واینجانب و اسامی قبایل افشار ودر دوره صفوی را که در 50 جلد کتابهای تاریخی دوره صفوی ذکر شده اند وجمع آوری کرده وبصورت یک پژوهش انسانشناسی در آورده ام وعلت سیاسی پراکندگی اقوام افشار زنجان وتبریزوتکاب وارومیه هم و در دوره صفویه ویا از منطقه مزبورآنست که بعد از شکست جنگ چالدران وهمه منطقه اذربایجان وزنجان بدست ارتش عثمانی ها افتاد ولذا قبیله ترک افشار هم وترجیح دادکه منطقه ایلی سابق خودرا ودر استان زنجان وحومه اش را ترک کرده وبه نقاط دیگر ایران بروند ویا مراتع خود را وموقتا ودردوران صفوی ترک کرده ویا در منطقه درگیری آور مزبور نمانده وتا در گیر جنگی وبا ارتش عثمانی نشوند! ولذا دورتر از زنجان وبه کوچ روی ایلی خود می پرداختند که من در چندین جلد تحقیق خودم وبه"نقش اقوام افشار در دوره صفوی" اشاره کرده ام ولذا شاه عباس هم مجبور گردید که بجای استفاده از خوانین افشار ودر حکومت شهر های ایرانی وتنها ازخانهای اقوام ارمنی استفاده بکند که نظیر اللهوردیخان ارمنی حاکم شیراز بود ویااز خانهای گرجی ویا خانهای سیک هندی وعرب هویزه ویا از خان قوم لزگی واستفاده می کرد که نهایتا باعث سقو ط پایتخت اصفهان وبدست افاغنه ویا عثمانی هاگردید ومثلا خانهای حاکم شهری دوره صفوی ونظیر حکومت الله وردیخان ارمنی ودر "حکومت شهرشیراز"بود ویا نظیر "گنجعلی خان سیک" هم ودر حکومت کرمان بود که شاه عباس وبجای "خان افشاری کرمان ویزد" انتخاب کرده بود ویا نظیر گرگین خان گرجی ودر "حکومت قندهار" وغیره بودولذا "خان افشاری شهر اصفهان" هم وبا رفتن شاه عباس وبه اصفهان وکنار گذاشته شد ولی در دوره خود شاه عباس وناچاراوی وبرای مقابله با خوانین کرد جنوب شهر اورمیه وناچار شدکه دوباره "طایفه قاسملو افشار" را وبه "اورمیه "بفرستند وبعلاوه در اواخر دوره صفوی هم و نادر شاه قرخلو افشارویاپدرش امامقلی خان افشار را و در دوره شاه عباس دوم و از "تکاب وماهنشان افشار"دعوت کردند که به یکی از پاسگاههای نظامی شمال کلات خراسان بروند وتا جلوی حمله ازبکها وبه مشهد را بگیرند وبعدانادرشاه افشار هم و با کمک "اقوام متعددافشار" و باعث نجات همه ایران شد ونهایتا 20 کشور را هم ودر آسیا گرفت ولی بعد ازقتل نادرشاه افشار وهمان اردوی نظامی افشاری وی ومتفرق گردید ولذا حدود 9 خان بزرگ افشاریارتش وی واین بار به زنجان آمده وسعی کردند که نظیر کردستان ولرستان وبلوچستان وخوزستان واین ناحیه ایران را و"افشارستان" قوم ترک خود بکنند وبهمین دلیل دوباره زنجان راو به مرکزیت سیاسی قوم افشاری خود انتخاب کردند ویاهرکدام سعی کردند که یک قلعه نظامی ودر زنجان ترتیب بدهند ومثل قلعه علیمردان خان افشارکه در خیابان سعدی وسط زنجان بود ویا قلعه عباسقلی خان افشار( درجنب کتابخانه سهرورد ی زنجان) بود ویا قلعه نصرالله خان افشار( حاکم ایلی دهات قره پشتلوی زنجان) بود و یا قلعه عبدالله خان اوصانلو افشارودرمیدان ارگ زنجان بود که اکنون ومحل مجتمع تجاری میدان ارگ کنونی زنجان شده است ویا قلعه علیمراد خان افشارودر حدود زینبیه زنجان بود ویا قلعه مهدیخان افشار ( ودر مکان مسجد مهدیه کنونی زنجان )بود که خان افشاری محال ایجرود زنجان بود واحتمال می رود که قلعه علیمراد خان افشارهم ودر غرب زینبیه ومتعلق به بقایای ایل وطایفه موسی خان افشار طارمی که وی بخاط قتل نادر وتوسط طرفدارانش کشته شد وبرادرش امیر گونه خان افشار طارمی ومدتها در دوره کریم خان زندهم زنده بود که هر دو در ارتش نادر شاه افشار بودند ویا "قلعه کور حسن خان افشار"در زنجان که پدر جهانشاه خان افشار شهرستان قیدار بود ودر مکان دبیرستان شریعتی زنجان بود وبعد از ویرانی اش به "قلعه چه میر بهاء" تبدیل شد وبعلاوه اعقاب ابوالحسن خان افشار اینانلو ابهرهم ( که حاکم دوره نادرشاهی شهر اصفهان بودکه کتاب عالم ارائ به ان اشاره دارد ) وی نیز در زنجان مقر نظامی داشت ویا خان افشار قورت بیگلو صاین قلعه هم که در زنجان قلعه نظامی زده بودند وبرخی از اسناد و در کتاب ناسخ التواریخ واز قلعه آنان وبعنوان "قلعه ولی محمد خان افشارزنجان " یاد کرده اند واحتمالا امان الله خان آدخلوافشار هم ویا پدرش علیخان افشار نیز که در جنگهای ایران وروس شرکت داشتند وهمگی در زنجان قلعه داشتند ولی مهمترین قلعه نظامی زنجان ودر دوره مزبور ومتعلق به "ذوالفقار خان افشار" بود که از سوی روسای 9 قبیله افشار مناطق مختلف استان وبه ریاست وحاکمیت کل زنجان ودر ابتدای دوره زندیه انتخاب شده بود وبعلاوه ریاست قبیله افشار ایرلو منطقه قولتوق وغیره هم با او بودولی این بار ومحل حکمرانی سابق صفویه را وبه محل اقامت خود اختصاص داده بود که آنرا ودر دوره ساسانی وکهندژ ساسانی می گفتند وبعلاوه وآنرا در دوره زندیه و منابع تاریخی و"قلعه ذوالفقار خان " نامیده اند ونظیر اسناد کتاب گلشن مراد ویا کتاب گیتی گشای عهد زندیه ویا کتاب تاریخ محمدی وغیره بود واز آن قلعه ذوالفقارخان حاکم بزرگ زنجان یاد می کنند ونیز سولتیکف روسی هم که دردوره قاجاریه وبه درون قلعه ذوالففار خان رفته است و آنرا از نزدیک دیده بودواز زیباییهای درون آن قلعه ودرسفرنامه اش وسخن می گوید وهمچنین دو بارهم و در دوره زندیه وهمان قلعه ذوالفقار خان ومحاصره نظامی وتوسط ارتش زندیه شد ومثلا به نقل منابع تاریخی و بوسیله "جعفر خان زند" ویا "علیمردان خان زند" ودچار لشگر کشی گردیده بود ویایک بار هم وتوسط آقا محمد خان قاجار که با 50 هزار لشکرخود و به زنجان آمده بودوآنرا ودر دوره "حاکمیت علیخان افشار زایرلو" برزنجان ومحاصره کرد ه بود که خویشاوند ذوالفقار خان افشار بود ولی نتوانسته بود وآنرا بگیرد ولیکن نواده اش ویا در دوره ناصر الدین شاه که قدرت توپخانه اش وتکامل یافته بود ویا در اختیار خود داشت وآن قلعه تاریخی دوهزار ساله راو خراب کرد ویا این باروهمان قلعه ذوالفقارخان زنجان وبوسیله توپهای قوی انگلیسی وخراب شد وبعلاوه در دوره تاریخی بعد از قتل نادرشاه افشارقرخلو ویا در سال 1160 هجری ویا بعد از کشته شدن دوبرادر زاده اش عادلشاه افشار وابراهیم شاه افشارقرخلو دوبرادر زاده افشاروی هم ودر جنگ با همدیگر ودر سامان ارخی زنجان ودر سال 1161هجری کشته شدندکه ابراهیم شاه خواهان انتقام قتل فرزندان نادر از عادلشاه وموسی خان طارمی بود واز این طریق دولت مقتدر وتازه پا گرفته افشاریه وبعد از گذشت 25 سال از عمر اقتدارش فروپاشید ویا بدلیل قتل عام خاندان قرخلو افشارویاکشته شدن بسیاری از "طایفه قرخلوافشار" ودر جنگهای 22ساله فرو پاشید ویا بدلیل فقدان نوادگان نادر شاه ودر معرض فروپاشی قرار گرفت وسپس اقوام افشار استان زنجان هم ویا افشار های نواحی جنوبی دواستان زنجان ودچار درد سر شدند که جزو قبیله افشارترک بودندکه بزرگترین قوم ترک ایران بودند وهمگی در جنگهای 22 ساله نادرشاه وهمزرم اوبودند ویا در بیرون گردن افاغنه وعثمانیها وازبکها ومرتبابا بیگانگان می جنگیدند ولی بعد از ترور نادرشاه وبا فروپاشی اردوی نظامی او ودر معرض دشمنی اقوام دیگر آسیایی قرار گرفتند ونظیر دشمنی افاغنه ویا ازبکها وعثمانیها قرار گرفتند ویا بعد از قتل نادرشاه وبا دشمنی آزاد خان افغان روبروشدند که به قصد انتقام به زنجان وارومیه تاخته بود ویا با دشمنی "اللهیار خان ازبک" هم روبرو شدند که به زنجان حمله کرده بود ویا بناهای قدیمی زنجان را وویران کرده ویا با دشمنی "خوانین زندیه "هم روبرو شدند که نادر شاه آنها را وبخاطر راهزنی اشان وبه نیشابور تبعید کرده بود ولذا بعد از قتل نادرشاه واز انگلیسها توپ وتفنگ جدید گرفته بود وبه دشمنی با طوایف افشار زنجان پرداختند ویا چندین بار به استان زنجان لشکر کشیدند! وبعلاوهبا دشمنی خوانین قاجار هم دچار شدند وبخاطر اینکه ابراهیم شاه افشار ویا برادر زاده نادر شاه وآقا محمد خان قاجار را اخته کرده بود وآقا محمد خان قاجارویا فتعلیشاه وچندین با به زنجان لشکر کشیده بودند ولذازنجان و بعد از سال 1161 هجری وبمدت دووالی سه دهه ودچار نامنی بود ویا اقوام افشار ی زنجان هم دچار درد سر شده بودند ویا بخاطر بیرون کردن بیگانگان از ایران ودچار مصیبت عظیمی شده بودند ولذا اقوام افشار پنج شهرستان استان زنجان ودرد سر ودر رفت امد کاروانهای کالا هایشان به زنجان می کردند ویا دهاتشان که درابتدای دوره زندیه و دائما میوه ویا وقتی غله ویا ارزاق اضافی خود را به بازار زنجان می اوردند ونیز دربرگشت از زنجان که کالا می فر وختند ودر ازای پول گرفته خود وبیل وخیش وداس ومس وظروف کوزه والک از زنجان خریده ودر برگشت به دهات خودمی بردند و دچار ناامنی می شدند ویا از سوی اقوام دیگر ودچار حمله می شدند ولذ اتصمیم جمعی گرفتند که برای همبستگی بیشتر خود ودر مقابل مهاجمان وهر قوم افشاری نواحی اطراف استان وسکنه قصبه هایش ویک "مسجدافشاری طایفه خودشان" را ودر زنجان بسازند ویا درنزدیکی قلعه های 9 خان افشاری زنجان بسازند هم که خانهای مزبورهم شهر نشین بودند وودر قلعه اختصاصی خود وانواع تفنگداران ویا محافظین ویا نوکران خاص خود راداشتند ویا در همان عمارت قلعه مانند عمارت خان نشین شهری خودداشتند وان طوایف افشار شهرستانها هم تصمیم گرفتند که در زنجان و مسجدوکاروانسرا هم بسازند بسازند وتا در هنگام آمدن کاروانهای فروش اجناس ومیوه خود در زنجان ویا در فروش پنیر وکره خودشان به زنجان ویا در ایام اقامت فروش آن کاهلا ها ونماز راهم ودر همان مسجد شیعی طایفه افشاری خود بخوانند! وبعدا هم قطار بارشتران وقاطران برگشتی خودرا و به دهات پنج شهرستان افشار نشین اطراف زنجان برگردانند ولذا "سفرنامه ژوپر"هم در این ایام و نوشته است که اقوام افشار استان زنجان ودر برگشت به دهات خودشان وبرای اینکه دچار حمله گروه مخالف نشوند ولذا ازبازار چهار سوی زنجان نیز و"اسلحه وباروت" می خریدند( ص 155 سفرنامه ژوبر )وآری در این دوره تاریخی بعد از قتل نادرشاه بود که حداقل ده ودوازده مسجد قوم افشاری استان زنجان ودر محلات دو سوی خیابان زینبیه زنجان ساخته شد و یا تعدادی مسجد افشاری وبا پول طایفه های خوددر زنجان ساختند ومثلا طوایف افشار حومه نزدیک زنجان ومسجد واب انباروتکیه عباسقلی خان را ساختند ویا در نزدیکی دوقلعه عباسقلی خان افشار وعلی مردان خان افشار که دو برادر بودند ومسجد خود را ساختند وهر دو در جنوب چهاراه زینبیه بود وکه مسجد وتکیه وآب انبار عباسقلی خان وآب انبار وحمام علیمردان افشار ساخته شده بود ویا اقوام افشار منطقه قره پشتلو( قرا بزچلو! که حداقل 50 والی 60 روستاودر شمال غربی زنجان داشتند ودر همان خیابان زینبیه هم ومسجدوتکیه نصراله خان افشار را ساختند که "پسر جوره خان افشار" بود وبعلاوه اقوام افشار ایرلوی طارم نیز ودرمسیر کاروانهای تجاری به زنجان ودر شمال زینبیه ومسجدو تکیه زینبیه راساختند ویا در کنار قلعه علیمرادخان افشار طارمی ساختند واحتمالا تکیه فاطمیه هم ومتعلق به آنان است وبعلاوه اقوام افشار ایجرود هم درکنار خیابان زینبه ویا در کنار قلعه مهدیخان افشار ومسجد مهدیه را ساختند وهمچنین اقوام افشار اوصانلو وقورت بیگلو واینانلوابهر وهیدج وصائین قلع وخرمدره نیز ودر نزدیکی قلعه "عبدالله خان اوصانلو افشار" که در شورش علیه آقامحمدخان وفتعلیشاه وکور شده بود و"قلعه وارگ خود را درمیدان ارگ زنجان داشت ولذاهمان طوایف افشاراوصانلو واینانلو مزبور هم و در نزدیکی قلعه عبدالله خان افشار و"مسجدمیدان ارگ زنجان" را ساختند وبرخی از اناهم ودر محله مزبور سکنی کردند ویا طوایف افشار کور حسنلو وبدرلو وتوحیدلو افشار قیدار وگرماب هم که تعداد زیادی دهات ودر جنوب شرقی زنجان داشتند و"مسجد دروازه رشت" وبا همکاری خان افشاری قیدار ساختند ویا در جنب قلعه کور حسنلو ساختند که جهانشاه افشار هم واز نسل وی می باشد ویا طوایف آدخلو افشار هم که طوایف امان الله خان افشار وپسر علیخان افشار بودودر محله شوقی زنجان ویا در بالای ناحیه شرقی خیابان زینبیه کنونی هم و"مسجد مظلوم حسن" را ساختندواحتمالا "مسجد داود قلی " هم ودرانتهای همان خیابان زننبیه شرقی چنین است که از روسای یکی از طوایف افشاربود ونیز "مسجد افشار های قولی قصالو "زنجانرود هم ودر زنجان ودرابتدای دوره زندیه ومسجدافشارهای قولی قصالوواب انبار آنرا ودر پشت بانک ملی ساختند که و در دوره پهلوی وآنرا "مسجد آقا تقی شریعتی" می گفتند و وبعلاوه طایفه افشار های ایرلوقولتوق هم ویاافشار های ناحیه غنی بیگلو وقزل گچیلو افشار وانگوران هم ویک بنام مسچد طایفه ایرلوی افشار وطایفه ذوالفقارخان افشار بودند ودر پایئن مسجد نصرالله خان افشار هم ویا در جنوب خیابان زینبه کنونی بود ویک مسجد بعد از قتل نادرشاه ساختند که بعدا" جمیله خانم ذوالفقاری ایرلوافشار وآن مسجد دوره سابق را وتعمیروباز سازی کرده ونام "مسجد خانم "برآن گذاشت ونیز افشار های منطقه سجاس وسهرورد هم و"مسجد افشاری دباغ ها" را ودر نزدیکی "دروازه تهران "ساختند ودر آوردن بار محصولات زراعی خود به زنجان واز مسیر دهات جوقین ودروازه همدان ودر مسجد دباغهاو نماز می خواندند که مسجد مزبور ودر جنوب غربی امام زاده زنجان واحتمالا "مسجد قهرمان زنجان "نیز ودر شمال دروازه تهران وچنین می باشد ودراوایل عهد زندیه وساخته شده ومتعلق به طوایف افشاری دهات مابین سلطانیه وزنجان می باشد که کاروان محصولات زراعی خودرا به زنجان می اوردند وهمه این نوع از "مسجد های طوایف مختلف افشار"در زنجان ویا ساخته شده در آغاز دولت زندیه وهمگی شکل ویا فرم خاص ویا شکل معماری اشان و و شبیه همدیگر می باشد وبعلاوه اقوام مختلف افشار ی استان زنجان وبعد از تخریب دومین مسجد جمعه قراقوینلوزنجان بوسیله الهیارخان ازبک ودر بازار پایئن زنجان وتصمیم گرفتند که این بار ومسجد جمعه سابق ویران شده عهد سلجوقی رااحیائ بکنند که در دوره مغول خراب شده بود وکلاویخو هم انرا دیده بود وبازسازی کرده ونماز جمعه خود را درهمان مسجد قدیمی بازار بالا بخوانند ودر کنر انهم وحمام مسجد جمعه قدیمی را باز سازی کردند که در دوره پهلوی زور خانه شده بود ولذا مردم شهر به غلط به کوچه مزبور وعنوان "کوچه باشگاه" زورخانه می گویند که اکنون "رستوران سنتی عباچی" می باشد ولی در دوره سلجوقیان وآنرا "کوچه مسجد جمعه "می گفتند که 190 سال تمام ودر عهد سلجوقی ودر مسجد جمعه مزبور ونمازجمعه می خواندند ویا به حمام جنب ان مسجد می رفتند که مغول آنرا خراب کرد وبعلاوه بعد از قتل نادرشاه هم ودوباره سکنه افشاری زنجان ونماز جمعه خود را ودرهمان مسجد جمعه کنار کوچه باشگاه می خواندند ویا کاروانهای دهات فراوان وحاصل خیز طارم هم واز دروازه طارم ابتدای کوچه باشگاه واردبازار شده وعلاوه ازگذشتن از کوچهمزبور و تخلیه بارهایشان ودر کاروانسراهای زنجان وقاطران ویا الاغ ها واسبان خود را وبه دو میدان اهنگران جنب انتهایی ان کوچه مسجد جمعه سابق برده وانها راهم نعلبندی کرده ویا "پا افزار فلزی آنها" راو تعمیر می کردند ونیز به نقل کتاب مرات البلدان ودر سال 1173هجری ودر ابتدای عهد کریم خان زند تعمیر شد ویا با پول حاجی پیر ولی تاجر افشاری زنجان وهمان مسجد کوچه باشگاه وبازسازی شده ودوباره مسجد جامع افشار هاشد که به نقل ناسخ التوارخ و15 هزار افشار مسلح زنجان ونماز جمعه خود را ودر همان مسجد چسبیده به کوچه باشگاه زنجان می خوانند که زیر زمین مسجد مزبور واز قدیم دارای انواع تونلها وبه نواحی مختلف بیرون شهر بود که قدمت تارخی انرا نشان می دهد وابتدا نیز چند امام جمعه داشتند وسپس همه افشار ها در پشت سر ملا رحیم زنجانی ونماز جمعه می خواندند که پدر ملا محمد علی زنجانی بود واز سال 1173 والی سال 1266هجری وحدود 90 سال تمام ودراین مسجد جمعه و نماز برگزار می کردند که به نقل ناسخ التواریخ وتاریخ علم رجال مهدی بامدادودهها هزار نفر مسلحانه ودر پشت سر ملا محمد علی زنجانی ونماز می خواند وبه نماز جمعه "مسجد سید قاجاری "نمی رفتند که در سال 1240 هجری وتکمیل شده بود واز فتعلشاه هم حکم امام جمعگی گرفته بود ! بعلاوه مسجد های صنفی دو بازار بالا ویا بازار پائین زنجان هم ومتعلق به دوره سلجوقی می باشند که کلاویخو ان مسجدهای زنجان را دیده است ومسجدهای دوره قاجاری نیستند که میراث فرهنگی وتابلو بر آن زده است وبعلاوه مسجدهای بازار پائین هم ومتعلق به دوره قراقوینلومی باشند که کتب دارالعرفانخمسه ومجمل التواریخ ذکر می کنند وتنها سه مسجدمتعلق به عصر قاجاریه است که مسجد عبدالله میرزا قاجارُیه است (یعنی مسجد سید کنونی ) ویا مسجد های اسحاق میر زا قاجارودر محله سرچشمه زنجان ویامسجد شکرالله میرزاقاجار ودر خیابان جاوید زنجان ویعنی مسجدهای فر زندان عبدالله میرزا قاجار ومتعلق به دوره قاجاریه هستند وبعلاوه تکیه های مختلف اطراف حسینیه هم ونظیر تکیه حسینیه (ویا مسجد حسینیه کنونی ) ویا تکیه های دو طرفش و نظیر تکیه لطفعلی ویا تکیه نایب آقا ویا تکیه اکبریه بازار پائین ویا تکیه اصغریه وهمگی در دوره صفویه ساخته شده اند وتنها چند تکیه میر فتاح ویا تکیه حاجی نوروز لر ودر اطراف مسجدهای مهدی خان افشار ویا در جنب مسجد قولی قصالو افشارزنجان نیز ودر عهد اواخر قاجاریه ویا در ابتدای عهدرضاه شاه وبا توصیه خانواده شیخ الاسلام میزرایی ودر همان دوران تاریخی شکل گرفته اند که از فتعلیشاه حکم شیخ الاسلامی داشتند ونیز 7 تکیه بیرون دیواره غربی قلعه زنجان هم وبوسیله روستائیان تازه کوچیده به زنجان ودر محلات ومنازل پشت دیواره غربی قلعه زنجان ودر اوخر عهد احمد شاه قاجارویا بیشتر در اوایل عهد پهلوی ساخته شده اند که شامل تکیه های حیدریه ویا دمیریه ویا احمدیه ویا گونیه ویا حقوردی ویا عباسیه ویا فرجیه هستند ونیز مکان جغرافیایی دروازه تبریز زنجان هم و(یا دروازه قدیم تخت سلیمان زنجان هم )ودر انتهای کوچه جهود هابود که امروزه "کوچه جاوید" نامیده می شودوبا یک کوچه باغ دراز واز پل ساسانی می گذشت وبعدا خانواده ذوالفقاریها هم ونام آن پل ساسانی را و"پل سردار" نامیدند وشرق آن داروازه تبریز زنجان نیز و محله قدیمی ساسانی 2000ساله بود ویا در لبه فوقانی زنجانرود قرار داشت که چند کوچه پلکانی وبه سوی اراضی زنجان رود داشت که امروزه مسیر اتوبان خیام زنجان جدید الاحداث است ونیز احتمالااستقرار 6 الی 7 کاروانسرای مخروبه جهود های زنجان هم ودر کوچه دروازه تبریززنجان بودکه امروزه "کوچه جاوید" نامیده می شود که به بازار پائین وصل می شدند ودر دوره بعداز مظفرالدین شاه قاجار به بعد وهمان تاجران جهود زنجان هم وبا استقرار چند کاروانسرای خودشان و در کوچه دروازه تبریززنجان وبا تلگراف واز اروپا جنس خریده ویا از انگلستان پارچه وکالاهای جدید اروپایی خریده ووارد بازار زنجان می کردند وغرب همان کوچه جاوید هم ودیواره قلعه غربی زنجان بود که از بازار میوه فروشان غربی زنجان شروع شده وتا انتهای کوچه تکیه اصغریه زنجان ودر گودال میان دورشته تپه واقع بود که به خیابان خیام وصل می شود ودر میسر مزبور هم وخندق پشت دیواره غربی قلعه زنجان واقع بود وتپه های پشت آن خندق هم وتا تا خیابان جدید الاحداث 15 خرداد زنجان ادامه داشت ومانع حمله دشمن به قلعهزنجان ویا تسخیر قلعه غربی زنجان وبوسیله دشمن می شد! وقلعه جنوبی زنجان هم وچنین وضعی را داشت وبا چند بریدگی شیب دار ویا بوسیله خندق پر آب مسیر بالای راه آهن زنجان که از اراضی خیس وگل الود جالیزاز کاریهای شمال زنجان رود می گذشت ولذا تسخیر قلعه جنوبی شهر هم وبعد از دوره ساسانی نیز سخت بود ویا مکانیزم تسخیر آنرا و برای دشمن منتفی می نمود وفقط با توپهای انگلیسی امیر کبیر وممکن بود ویا بعدابوسیله بمباران هوایی روسها وخراب شدند که آب چشمه های جاری زنجان به ریل قطار نریزد ویادر مسیر اراضی خیس کشاورزی ویا در مسیر اراضی پرآب ومسیر زنجانرود را وخشکانده ویا آنگاه راه آهن را کشیده ویا ریل گذاری آنرا وبرای حمل آذوقه به روسیه واز مسیرپر اب مزبورگذرانیدند ویا بعداز سال 1318ش والی 1324شمسی کشیدند که ارتش روسها ودر زنجان مستقر بودند وبا این سیاست بود که قلعه دو هزار ساله تاریخی ساسانی ودر میدان راه اهن زنجان وکاملا نابود شدویا به تلی از خاک تبدیل گشته بود وبعدا هم بوسیله اولین شهر دار زنجان وبنام "توفیقی" ویا بوسیله بقیه شهر داران زنجان وخاکهایش واز مخروبه های 9 قلعه قدیمی درون زنجان وبه خارج شهر حمل گردید و آنگاه در تپه ها غربی قلعه ز نجان محله های روستایی ودر دو سوی خیبان 15 خرداد وشرقی خیابان فرودگاه زنجان ومحله های تازه ساز روئید ویا 7 تکیه پشت قلعه غربی زنجان وساخته شدند ویا در عصر دو شاه خاندان پهلوی ومحله هایش ساخته شدند و یا در کوچه های داخل قلعه نیز و5 تکیه درون شهری ودر محلات یوخاری باش زنجان هم وبوسیله برخی از روسای اصناف ویا بوسیله سایر متفذین وخویشاوند با قاجارها ودرعهددوره پهلوی شکل گرفته ونظیر تکیه اسدالله بیگ در دوره پهلوی ویا تکیه آقا رحیم ویا تکیه بیت العباس پاشاخان ودر دوره پهلوی شکل گرفت ویا نظیر تکیه مشهدی صفرویا تکیه اقا رحیم بوسیله رانندگان کامیون زنجان ویا تکیه خیابان 7 تیرزنجان ودر دوره پهلوی ساخته شد ویا تکیه میر فتاح ویا تکیه حاج نوروز لرویا تکیه سید لر نیز وبا اهتمام خانواده میرزاابوالقاسم میرزایی ویا با سعی نواده های برهان الدین میرزایی ساخته شد که با خاندان قاجاری وروابط صمیمانه داشتند وبقیه مسجدهای زنجان هم ودر عهد پهلوی ویا در دوره جمهوری اسلامی ساخته شده اند وبعلاوه در جنگهای سی ساله ایران وروس هم ویادر جنگ هرات ومحمره هم واغلب طوایف افشاری زنجان وروسای ان شرکت داشتند ویا چند فوج افشاری خمسه زنجان وشرکت داشتند وبعلاوه در دوره نادرشاه هم واغلب اقوام افشار زنجان و18 شهر شمال ارس راآزاد کردند ویا با سیاست جنگی نادرشاه واز چنگ عثمانیها وارمنستان وگرجستان ولزگیهاوروسهای مورد حمایت شاهان صفویه و بیرون آوردندکه شاه عباس با ترکان 18 شهرشمال ارس ومخالفت می کرد ویا بهنفع لزگیها وارمنی ها مخالفت می کردولی بخشی از آنان را وبه جلفای اصفهان آورده بودوبرعکس نادرشاه افشار وقوم افشاری زنجان ازانان دفاع کردند وفقط اقوام آذربایجان وتعداد کمی ودر جنگهای نادری وتسخیر آذربایجان شمالی واز دست عثمانیها ودست ارمنستان وروسها شرکت داشتند وتنها بخشی از طوایف مقدم مراغه ویا اقوام دشت مغان هم ودر آزاد سازی آذر بایجان شمالی بودندوبقیه از سکنه افشاری زنجان بودند که با عباس میرزاقاجار ودر جنگهای سی ساله همراهی می کردند واز این رو تنها و در جنگهای ایران روس عهد عباس میرزاقاجار هم وفقط افشارهای زنجان شرکت داشتند که تعداد زیادی از خوانین افشار زنجان هم ودر جنگهای مزبور وکشته شدند که در کتاب عالم نادری ویا در کتابهای عصر قاجاری و ذکر شده اند وبعلاوه بعد از قتل نادرشاه قرخلو ودر عهد زندیه وذوالفقار خان افشار ویا پدر بزرگ" محمود خان ذوالفقاری واز طایفه افشار ایرلوی قولتوق انتخاب شد ویا از سوی 9 خان مهم افشارمنطقه مزبور ویا از سوی طوایف افشاری پنج شهرستان استان زنجان وبعنوان خان بزرگ منطقه افشار نشین وانتخاب شد وتا مانع تهاجم خاندان زندیه ویا قاجاریه وبه منطقه افشار نشین استان زنجان بشود ویابعد از سقوط "دارالحکومه صفوی"در برابر تهاجم عثمانی هابه غرب ایران ویا بعد از فرار آخرین فرماندار سلطان حسین صفوی از زنجان وبه "دارالحکومه افشاری زنجان" تبدیل شد که از عهد ساسانی ها باقی مانده بود ویا یکی از 9 قلعه مهم نظامی زنجان بود واوهم ولی ذوالفقارخان افشار ودر درگیری با زندیه کشته شد ولی فرزنداش ونظیر حسنقلی خان افشار ودر دوره محمد شاه از بقیه خانهای افشاری استان زنجان فاصله گرفت ویا از طوایفش جدا شد واین بار در همزیستی با خانهای قاجاری زنجان قرارگرفت وتا بقیه منافع زمین داری خود راحفظ کند ویا در همزیستی با خاندان قاجاریه ودر زنجان نگه بدارد! ولی بقیه خانهای مهم افشاری استان زنجان هم ودر جنگهای ایران وروسیه وجنگهای هرات ومحمره کشته شدند که اسامی آنان ونظیر علی مردان خان افشار ویا امان الله خان افشار ویا علیمراد خان افشار وغیره می باشد وبقیه نخبگان طوایف افشاراستان زنجان هم واغلب ودر 48 سنگر جمعی ویا در 9 قلعه ایام ناصری ودر سال 1266 وکشته شدند! ویا در طی 9 ماه توپ اندازی امیر کبیر کشته شده و9قلعه زنجان هم ویران شد ویا مخروبه گردید وخرابی قلعه ذوالفقار خانی وباقی مانده از عصر ساسانی هم ومهمترین آنها بود ویا 48سنگر کاروانسرای محکم زنجان هم خراب شد ویا مسجدهای محکم افشار زنجان هم وخراب شد و یا خانه های همه 23 هزار مردم افشاری زنجان خراب شد و یامحله های قوم افشار اطرافش ودرنواحی زنجان و خراب شد ند ویا همگی در حمله 11 ماهه عهد ناصرالدین شاهو ویران شدند وامیر کبیر قاجاری وتوانست وهمگی خانه های شهر زنجان را وبا شلیک توپها ی انگلیسی وخراب بکند ویا فرو بریزد! وتنها بخشی از برج ذولفقار خان باقی مانده بودکه درکتاب ناسخ التواریخ وبه بقایای آن "برج ذوالفقاری "اشاره شده است ! ونهایتا در جنگ دوم جهانی هم و با بمباران هوایی روسها وبقیه آن کهندژ ساسانی نیز وفرو ریخت ویا بعد از سال 1318 شمسی نیز وبا ساخت میدان وایستگاه راه آهن زنجان وآثار قدیمی زنجان ویا قلعه ساسانی آن وازبین رفت وبعلاوه کوچه مسگران دوره سلجوقی هم وگشاد شدواز شرق دژ مزبورمی گذشت ویا از میدان راه آهن وتا "میدان امام "وتخریب وگشاد شد وبنام "خیابان سعدی جنوبی" وملقب گردید وبعلاوه شهر زنجان عصر افشاریه هم ویا "محلات شهری دوره افشاریه زنجان " هم وبعد از قتل نادرشاه وبه محله اطراف خیابا ن زینیبه زنجان رفته بودکه از محله عباسقلی خان افشار زنجان وتا محله مهدیخان افشار ودر دوانتهای زینبیه هم ومحله داودقلی خان وناحیه افشار نشین زنجان بودند که طبقه نیمه مرفه افشار زنجان ودر دوسوی خیابان زینبیه می نشستند ویا بعد از برگشت بقیه ارتش افشار به زنجان وشهرزنجان و کاملا بصورت یک دژ نظامی در آمده بود که در درون شهرهم و 9 قلعه نظامی افشار بود ودر اطراف شهرهم "قلعه بیرونی شهر" واقع بود ویا با" 6" دروازه جدیدساز شهری" که در اطرافش قرار داشت وتا "خانهای افشار مزبور" ویا طوایف زیر نظرشان ومحافظت شده ویا بوسیله این "قلعه نظامی ویژه" وبعد از قتل نادرشاه وهمبستگی بیشتری با یکدیگر یافته وبهمین دلیل نیز و"دولت زندیه "هم وآنرآ "خمسه آذربایجان "می نامید که(5 طایفه مهمم اقوام ترک افشاری اذربایجان ودر زنجان تشکل یافته بودند )ولذا در آن دوره تاریخی ووی ودر "منطقه خمسه افشار" وشهر مرکزی اش زنجان تشکل یافته بودند وافشار های خمسه واز اقوام ترکهای شقاقی میانه اذربایجان وتفکیک منطقه ای می شدند که قوم ترک کوچک بودند ویااز قوم ترک مقدم مراغه آذربایجان وجدا می شدند که قومیت های ترک کوچک دیگر آذربایجان بودند ویا از ترک جوانشیرشهر "اهر" وارسباران ویا از قوم ترک مغانلو اردبیل ویا از قوم ترک قره پاپاق نقده وغیره وتفکیک منطقه ای می شدند که همگی قومهای کوچک ترک آذربایجان بودند وقدرت مقابله با ارتش زندیه را نداشتند وفقط "تشکل قوم بزرگ افشار ترک در زنجان" بود که با زندیه وقاجاریه وقدرت درگیری داشت ویا با "مرکزیت سیاسی زنجان وخمسه "واطرافش وتحقق می یافت ولذا سیاست 9 خان مهم افشار ی که درارتش نادرشاه قرخلو می جنگیدند ودر انتخاب شهر زنجان وبه "مرکزیت سیاسی قوم افشار" وآن بود که مخالفان ایرانی اشان هم واز قومیت های مختلف ایرانی وسوء استفاده نکنند! و نیز جرات نیابند که بعد از مرگ نادرشاه که مخالف کشور گشاییهای نادرشاه بودند وبه قوم افشار زنجان وبتازند ودر حالی نادر شاه افشار وبه تسخیر 20 کشورآسیایی و در طی 22 سال جنگهای گذشته اش پرداخته بود ولذا مخالفان زیاددر ایران داشت وبرخی از قومهای دیگر ایرانی هم وهفکر با وی نبودند که افشارها ودر دوره تاریخی وی و قدرت قبیله ای برزگ داشتند ولی بعنوان یک رقیب سیاسی افشار ها وهمه رهبران مختلف فکری وحوزوی مختلف داشتند وبعلاوه قومیت های دیگر ایرانی نیز ومخالف دولت نادرشاه واقتدار یابی دوباره اقوام افشاروبعد از عصر بودند! وبهمین دلیل وترس از حمله به زنجان وجود داشت !و یا بعد از قتل نادرشاه وائتلاف علیه قبیله بزرگ افشارووسعت یافته بود ویا در سیاست گذاری بعد ازقتل نادرشاه وتلاش می کردند وبعلاوه افغانها وازبکها هم که از نادرشاه وضربه دیده بودند و به آنان کمک می کردند وهمه آنها نیزومتحد شده بودند ویا بعد از قتل نادرشاه افشار ویا یابعد از قتل عام تمامی فرزندان نادر شاه ودوباره وتشکل فکری وسازمان یافته جدید یافته بودند ومی توانستند که در انتقامشان واز مردم بدبخت افشار زنجان وعمل بکنند ویا انتقام بگیرند ! که جرمشان تنها جمع شدن به دورنادر شاه افشار وبرای بیرون کردن افاغنه از ایران بود ویابرای بیرون کردن ازبکها ویا عثمانی ها وروسها واز ایران بود! ولی این بار وبا قتل نادرشاه وهمه طوایف بدبخت اقوام افشار زنجان ودچار خشم وکینه اقوام دیگرایرانی شده بودند! که هیچ کدام درجنگ بیرون کردن افاغنه ویا عثمانی ها واز ایران شرکت نداشتند ویا در جنگهای 22 ساله شرکت نداشتند ولی در میراث خواری بعد از قتل نادرشاه افشار همه سهم خواهی می کردند! ویا بعد از قتل نادر شاه وائتلاف فکری مهم یافته بودند وتا با جمع شدن به دور خانواده قاجار وزندیه ومی خواستند که از افشارها ی زنجان وانتقام بگیرند ! ویا با حمله به زنجان واز همانها وانتقام بگیرند! وچراکه در گیری خونین دو برادر زاده نادر شاه افشار هم با یکدیگر هم ودر "سامان ارخی قریه بنا ب" زنجان واتفاق افتاده ومزید برعلت شده وبقیه خانواده نادرشاه هم وکاملا نابود شده بود ویا نوه کورش وشاهرخ افشار هم ودرحکومت محلی مشهدودچار بن بست شده بود وخوانین عرب خراسان جنوبی که درطبس وقاین وبسطام وبیرجند بودند وبا همکاری خانواده قاجاروشاهرخ نواده اش راهم نابود کرده وآقامحمد خان قاجارهم وقبر نادرشاه راو از قبربیرون آورده بود وبعلاوه "اللهیار خان ازبک "هم وبه انتقام حمله نادر شاه افشاربه به ازبکستان ویا با کمک قوای افشارزنجان وتنها به شهر زنجان و حمله کرده بود ویا به نقل کتاب دارالعرفان خمسه ومجمل التواریخ وبرخی تاسیات شهری زنجان را وخراب کرده بود ویا برخی از سکنه درون شهری زنجان را هم دستگیرکرده وبرده بود که درکتاب مجمل التواریخ وکتاب دارالعرفان خمسه و مندرج شده اند وآری در طول 2000 سال تاریخ زنجان و این کهندژ زنجان ومشکلات مختلفی وبرای سکنه زنجان بوجود آورده بود وچرا که محل حکمرانی همه دولتهای مختلف مخالف همدیگر بود ویا در محور اطراف این قلعه ودوران سیاسی داشت که در مقاطع دیگر تاریخی وضدش می شدند! ویا با مخالفت قوم دیگر ایرانی وروبرو می شد ند! ولذا هر قومکه مدعی می شد وسپس به قلعه مزبور زنجان حمله کرده وسپس بدنبالش وسکنه بیگناه زنجان ویا اطراف همان قلعه راهم ومی کشتند ونظیر قتل عام اسکندر ویا حمله اعراب به سکنه زنجان ویا حمله مغولهابه زنجان ویابرکنار ی اقوام افشاریه زنجان وتوسط صفویها ویا حمله عثمانیها وازبکهابه سکنه افشار زنجان ویا حمله امیر کبیرقاجاریه به زنجان بودویا حمله روسها به زنجان در جنگ جهانی دوم بود که محوطه راه اهن آنرا وپاتوق حمل آذوقه به روسیه بنمایند که به سکنه زنجان حمله کردند ویا بعد از قتل عام اشان نیز وتاریخ این شهر را وبه نفع خانواده قاجاروعرب ومغول واسکندر وقومیت آنان تحریف میکردند ولذا این واقعه تلخ شهری ودر طی 2700 ساله "تاریخ کهن زنجان "ومکرراو بارها وبارها وباعث ویرانی این شهربدبخت زنجان شده است ویا باعث ویرانی این دومحله قدیمی زنجان شده بود وشهر زنجانی که نامش از واژه "زند" وپا "زند اوستا "ومنشائ می گیرد ویا "زندیجان ساسانی "که اعراب ودر هنگام تسخیر خود وآن را شهر" زندیقان ساسانی" نامیدند ویا در سالهای اخیرهم و "زندیقان وزندیگان "واز واژه "زندیجان "وبه واژه زنجان تبدیل شده ویا با حذف دال وسط آن کلمه واز وسط همان لفظ واتفاق افتاده بود ولی بار ها مصیبت تاریخی برسر ساکنان این شهربدبخت باریده است ویا در این شهر استراتژیک منطقه ای واتفاق افتاده است! و"زند وپا زند "زرتشتی نام دو قوم کوچک روستایی بود که از دوره اشکانی زرتشتی واشتباه کرده بودند که قریه کشاورزی خود را ودر لبه رودخانه زنجانرودنهاده بودند ویا در دو طرف میدان راه آهن زنجان انتخاب کرده بودند ولی نمی دانستند که انتخاب دوتپه صخره ای بالای راه آهن مزبوروبرمسیر انواع کاروانهای نظامی ویا در مسیر کاروانهای تجاری وانواع اقوام متخاصم آسیا را برمی انگیزدویادر دراین دره تنگ عبور گاهی وچگونه برای مکان سکونتگاه روستایی اشان وتلخ است ؟ ویا چگونه شوم است ؟ویا چگونه سبک زندگی دو هزار ساله آنان را واززمان اردشیر بابکان وبه بعد وبهم زده است ؟ویا از خدمات شهری اولیه کنونی هم ومحروم کرده است ؟ویا انتخاب دوواژه زند وپازند اوستا هم وبرنام دوقوم روستائی تپه نشین خود وچه بلاهایی وبرسرشان می آورد ؟ویا انتخاب لبه خطرناک دره زنجان رود هم وبرای قریه کشاورزی خود وچگونه ناگوار است ؟ویا با 9کوچه پله روآن محله ها وناگوار است ؟ویا حتی برای رفتن ساده به اراضی کشتزار خود هم وچه بلاهایی فرهنگی ویا مذهبی ویا نظامی ودرطی 2000 سال قدمت این روستا – محله ها وبر سر آنان می آورد ؟ودر حالی که 66 هزار روستای دیگر ایرانی ودر انتخاب صحیح محل اقامت خود وچنین اشتباه سیاسی نکرده بودند ؟ویا در مسیر استفاده از یک رودخانه ایرانی وبرای زراعت خود وبه چنان بلایی ودچار نشده بودند ؟ ویا سر هیچ روستای ایرانی ونیامده بود که بر سر این روروستایی زرتشتی نشین وبدبخت بالای زنجان رودآمد؟ ویا در دو هزار سال اخیر آورده است ؟که هم از زندگی خوب شهری افتاده اند؟ وهم در طی این مدت واز خدمات خوب شهری وکشاورزی وصنفی محروم شده اند !وهم از خدمات کشاوزی حوزه بالای زنجان رود خود هم ومحروم شده وفقط سوت قطارها وتریلی ها ویا اتوبوس همه استانهاوامروزه در معبر خشک شده رودخانه زنجان رود آنان وشنیده می شود! ودر حالیکه در عصر شتر وکاروان ومجبور بودند ودر شهر وکاروانسرهای تاریخی آن نیز فرود امده وخریدکرده ویا تامین مایحتاج هم بکنند وسکنه دهات هم محصولات خود را به زنجان می اوردند ولی امروزه باعملکرد غلط مسئولان وبرعکس شده است ؟ ویا فقط در طی دوهزار سال عمر تاریخی زنجان وفقط جنگ وجدال ودر کوچه های ناهمواراین دومحله شهری بدبخت زنجان اتفاق افتاده است ویا به کنار خانه های کوچک وزاغه ای شکل وکناره روخانه آنان کشیده است ؟ ویا در محلات محروم بالای رودخانه زنجانرود ومشکلات مختلفی وبرای ساکنان آنها بوجود آورده است؟ ویا در همه دولتهای سیاسی گذشته وبوجود آورده است ؟ویا دامن زده است که گردشگران ایرانی معاصر میراث فرهنگی هم وهنوز از آن پدیده تاریخی این "دومحله شهری محروم زندیگان" وغافلند !که نام "روستایشان "اکنون ونام یک شهر مدرن بزرگ کشور است ویا نام مرکزیک استان شده است ؟واز انجا که در اواوایل دوره اشکانی که روستا ها ی ایرانی ودر انشعاب مسیر رودخانه ها وهرکدام عنوان خاصی وبرای نامیدن عنوان روستای خودداشتند ویا در میان 66 هزار روستا انتخاب کرده بودند ولی روستائیان بیسواد این دو روستا ی زرتشتی هم وهوس کرده بودند که نام روستاو یا محل اقامتگاه روستایی خود را واز دو"واژه زند اوستا" و"پازند اوستا "انتخاب بکنند! ویا از بیسوادی خود فکرمیکردند که" مناسبترین کلمه" را وبرای محل روستایی اقامت خود وانتخاب کرده اند! وبعد ها دیدند که این دو واژه و چه بلاهای عظیمی وبر سر آنان می آورد؟ ولذا قریه زند وپا زند که ترکیب شهر زندیگان واز آن دو محله زرتشتی نشین زنجان ومنشاء می گیرد که در ادوار بعدی تاریخی ومحلات دیگر شهر هم به آنها اضافه شده ومحلات کنونی شهری زنجان را وبوجود آورده اند! ونظیردعوای دو واژه محله حیدری نشین ونعمتی نشین عصر صفویه بود ویکی در عصر مادی ودیگری هم در اوایل دوره اشکانی بود ویا قبل از شکل گیری دولت ساسانی شکل گرفت وتنها این دو قریه طرفداران زند وپا زند اوستا ودر تپه های دو طرف کاروانسری سنگی زنجان ودر ناحیه زیر مسجد یری پایئن زنجان ودیگری هم در زیر مسجد اهنگران زنجان بود که اولی ونخستین محله زرتشتی نشین زنجان ودر دوره مادها بود ویا درجنب دروازه هگمتانه زنجان بود ومحله دیگر هم ودر دوره اشکانی ها شکل گرفت وبعدا ودر قرون بعدی واین دو محله مزبور وتنها دو "محله یوخاری باش "زنگان ویا" محله اشاقی باشی زنگان "داشت " لقب زندیگان که تنها چشمه وانحصار واختصاص آبیاری قریه زراعی اولی آنان و"چشمه حاج علی"بود وچشمه آبیاری دهکده دیگر هم و "چشمه خانلق" بود ودهانه چشمه اشان هم ودرپائین تپه زارهای شرق وغرب بالای راه آهن زنجان واقع بود وآتشکده خاص قریه خود را هم داشتند واحتمالا در "مکان سابق سقالر" ویا در مکان سابق " تکیه سید ستار مقر داشتندکه ودیگری هم ودر تپه پشت کاروانسرا سنگی بود ولی بعد از ورود اعراب به زنجان وهمان آتشکده های دو محله زرتشتی قدیمی زنجان وخاموش شدند وبخشی از اعراب هم ودر محله های آنان ساکن گردیدند وبا آتشکده آنها مخالفت نمودند ولی درذهنیت سکنه زرتشتی همان دو محله وخاطراتش وتا قرنها باقی بود ولذا به نقل حمدالله مستوفی وزبان فهلوی اوستا راهم وهمان سکنه زرتشتی دو محله زنجان وبعدا به ترکان سلجوقی آموخته بود ند ویا آن ترکان سلجوقی را وبا حرفه های عصر ساسانی ونظام کتابت ویابا نظم اداری عصر ساسانی آشنا کرده بودند ولذا حرفه های صنعتی عصر سلجوقیان ومثل ساخت آفتابه ولگن مسی در زنجان دوره سلجوقیواز تاثیرات فرهنگی آنهاست ویا ساخت مشربه مسی عصر سلجوقی ویا ساخت رکاب اسب ویا نعلبندی اسبان و در میدان اهنگران زنجان ویا ساخت شمشیر وخنجر وچاقوی زنجانی ؟ویا ساخت ملیله کاری وچارق دوزی زیبای زنجانی " ویا ساخت کاسه وبشقاب لعابی عصر سلجوقی ؟ویا ابزارالات کشاورزی دهات ویا نحوه تدوین کتابتی ؟ویا شیوه ارسال پیکها ویا نظام اداری دوایر عصر سلجوقی زنجان ودردوایر اداری کهندژ مزبور وهمگی محصول آموزشهای سکنه آن دو محله زرتشتی بودوالا قبلا ترکان سلجوقی تمدن ساده ایدر ماوراءالنهر داشتند ویا در مراتع ماورالنهروکنار سیحون وجیحون وتنها تمدن ساده رمه داری ابتدایی داشتند! ولی بعد از آمدن به زنجان وبراثر اختلاط فرهنگی با سکنه ان دومحله زرتشتی زنجان اتفاق افتاد وفرهنگشان بالا رفت ! وبعلاوه مکانهای مقدس محله اشان هم ودر ذهن ها باقی مانده بود ویا مرا سم چهار شنبه سوری ویا مراسم عید نوروز ویا شب لیدا وجشن مهرگان نیز وبوسیله آنان وبه ترکان سلجوقی آموزانده شده بود وبعلاوه محل "آسیاب آبی "ساسانی هم ودر قریه پازند اوستا ی زنجان بود ویا در غرب قریه جنوبی شهر ودر بیرون کهندژ ساسانی بودکه با آب پرقدرت وجوشان خودش وبنام "چشمه باغ خانلق" وبه گردش آسیاب می پرداخت که هم مصرف آب شرب سکنه "قریه پازند زنگان "ودر خانه هایشان بود وهم مصارف آب کشاورزی وآسیاب سکنه پازند را هم وتامین می کردویا در محوطه موسوم به کاروانسرای پاشاافشار وهر روستا یک انبار وبرای ذخیره کردن ونوبت گیری وآرد کردن غله روستایشان داشتند ویا توسط آسیاب آبی ساسانی ها ودر غرب کهندژ داشتند وبعلاوه آب دائم زراعی کرت های کشاورزی آنها را هم ودر ایام گرم تابستان وتامین می کرد!وزمانی هم که آب زنجانرودو کاهش می یافتوکاربرد داشت ولغت زنجان رود ویا زنگانه رود نیز و از نام این دو قریه زرتشتی نشین تنگه عبورگاهی زنجان و منشاء می گرفت وگرچه در مسیر زنجانرود واز ناحیه سلطانیه وتا نزدیکی های 40 کیلومتری شهر میانه وزنجان ودر جنب آبادی قیطول وهمان زنجانرود به قزل اوزن می پیوندد ویا حدود 110 کیلومترمسیر می پیماید ویادر مسیر دو طرف زنجانرودوانواع دهات وبا نامهای مختلف وجود دارد ویا در مسیر رودخانه مزبورهم و دهها روستاوجود دارد ویا در جنب وکناره همان روستهاهم وبا عناوین مختلف وتنها لقب "زنگانه رود" ولقب این قریه زند وبرعنوان رودخانه 110 کیلومتری می باشد که از کنار قریه زند وپا زند می گذشت وبقیه روستاها ودر حاشیه زنجانرود وعنوانشان راو به این رودخانه نداده اند ولی از میان اسامی همه آ بادی های کناره رودخانه مزبور وتنها "نام زند رود وپازندودوام یافته ویا نام دو قریه باستانی جنوبی زنجان وبرروی این رودخانه زنجانرود و"ثبت تاریخی" شده است که شعبه خاص قزل اوزن می باشد ولی نام روستای کوشکن ویا روستای بناب ویا قیطول ودر لبه همان زنجانرود و برروی این رود خانه ونقش نشده است ولغتش تنها و از دوره ساسانی واشکانی باقی مانده است که یکی از شعبات مهم قزل اوزن بود وامروزه هم واغلب دهات افشار نشین زنجان ویا با شاخه های مختلف "قوم افشار ترک "وهمگی در حواشی قزل اوزن استان زنجان ودر شعبات این رودخانه هستند که آب کشاورزی ویا دامداری از آن می گیرند ویاآب مصرف شرب صنعتی می گیرند وبعلاوه حاصلخیز ترین دهات استان افشار نشین زنجان هم و در مسیر دهات منطقه ماهنشان ا فشار است ویا درروستاهای منطقه طارم افشار شکل گرفته است که تنه اصلی قزل اوزن واز آن نواحی می گذرد وشهر زنجان هم ویا زندیگان هم ودر مرکزیت کشاورزی همه دهات "استان خمسه افشار" قرار دارد وگرچه عنوان قزل اوزن هم ودر دوره اشکانی وساسانی وعنوان دیگری داشت ولی بعد از ورود ترکان سلجوقی به استان زنجان ونام ساسانی آن رود بزرگ استان و با واژه ترکی "رودخانه قزل اوزن "عوض کردند ویا با واژه ترکی وتغییر دادندولی با آمدن مغولان به ایران وآنها هم ونام رودخانه قزل اوزن زنجان را و"رودخانه هوران موران "خطاب می کردند وبعلاوه سه پل تاریخی که بر روی روخانه زنجانرود است وهر سه پلهای ساسانی می باشند ودر عصر ساسانیها برروی روخانه مزبور ساخته شدهاند که زنجان وکهندژ نظامی آنرا انرا واز روی سه پل ساسانی مزبور وبه سه شهر هکمتانه ویا تخت سلیمان وتیسفون ساسانی وصل می کرد وپل میانی زنجان هم که کهندژ ساسانی زنجان را واز روی ملقب به پل میر بهائ واز مسیر کردستان وسنقر ویابیستون وبه شهر تیسفون ساسانی وصل می نمود وپیکهای سیاسی واز ای مسیرمی رفتند واین سه پل ساسانی ودر دوره سلجوقیها تعمیر گردید ولی بعد از تخریب زنجان ویا تخریب کهندژ ساسانی زنجان بدست امیر کبیر و ونام ساسانی هر سه پل هم عوض شدویا بنامپل های روحانیون قاجاری ویا تاجران قاجاری ملقب شد ومثلا اسناد تارخی نشان می دهد که پل میر بهائ الدین نام یک روحانی بی پول است که ناصر الدین شاه وبعد از تخریب زنجان در سال 1266هجری ومیر بهاالدین را بعنوان قاضی شرع زنجان نصب کرده بود وسپس وی هم و در سال 1272هجری فوت می کند ودرطی این شش سال هم واین "روحانی دادگاه قاجاری" زنجان واز منصب قضاوت خود نمی توانسته :هآنقدر پول در بیاورد که "پل میر بهاءالدین جاده بیجار را بسازد؟ ویا مسجد وآب انبار میر بهاء را بسازد؟ ویا حمام وقلعه چه میر بهاء الدین را بسازد؟ ویا جحره های دو میدان اهنگران زنجان را بسازد؟ که مدیران آقای بقایی میراث فرهنگی زنجان عمل کرده ودر دوره ریاست اقای احمدی نژاد ونام وتابلو میدان میر بهاءالدین را بربازارآهنگران زنجان هم زده اند؟ ودر حالیکه دو میدان مزبور آهنگران زنجان و در دوره سلجوقی وتوسط خواجه نظام الملک طوسی وبا بودجه کشوری دیوان استیفائ ایران ساخته شده است که نظامیان ترک سلجوقی را ودر گشودن ملازگرد بیزانس روم ویا تسخیر گرجستان وارمنستان ویاری کرده وشمشیر زوبین اهنی ویا نعل اسب ویراق اسبان وبرای انان بسازد ویا در عرض سی سال صدر اعظمی خواجه نظام الملک ساخته شده است وهمچنین عنوان پل سید محمد ویا سید سلمان وبرروی رودخانه زنجان رودهم چنین است ویا از این قماش است که اختراعات غصب عناوین دوره قاجاری است تنهاسید سلمان یک تاجر ساده عصر قاجاری بود ولی عنوانش بوسیله خاندان قاجاری عوض شده وعنوان پل ساسانی را وبنام پل سید محمد ویا پل سردار ملقب گردانیده اند ؟ وآری سکنه دوقریه زرتشتی نشین "تنگه زنگانه رودزنجان " ودر ایام دولت اشکانی ها ودرد سر سیاسی نداشتند وبلکه با خیال راحت ومثل همه روستاها ی ایران وبراحتی زراعت می کردند! واز شغل خود هم راضی بوده ویا نفع زراعی هم می بردند! ودرد سر دین زرتشتی ویا اسلام را هم هم نداشتند !ولی درد سر این دوقریه زرتشتی نشین زنجان واز دوره اردشیر بابکان وآغاز گشت که وی "دولت اشکانی "را وبرانداخت واز زرنگی ماهرانه خودش هم و"کهندژنظامی ارتش ساسانی "خود را ودر وسط این دو قریه بیچاره زرتشتی نشین جنوب زنجان تاسیس نمود! وتا از همه رهگذران تجاری ودر این تنگه خاص آذربایجان و مالیات بگیرد ویا از کاروانهای تجاری ودر گردنه تجاری گذرگاه کوچک وباریک زنجان و" باج تجاری وبازرگانی"بگیرد ! ویا "حق تردد حرفه ای " بگیرد !ویا خبر گیری از کاروانهای نظامی عبور گاهی بنماید واز همان تاریخ واین دو قریه زرتشتی نشین زنجان وبه درسر افتادند که نتوانستند از زراعت خود وبی درد سرونفع ببرند؟ وبعلاوه در تلاطمهای سیاسی حکومت 34 شاه ساسانی هم ومن غیر مستقیم ودر گیر شدند ؟ ویا نتوانستند در بالای زنجانرود ونفع زراعی واز کشاورزی خود ببرند؟ ویا در ایام مختلف بعد از اسلام هم وتا کنون ونفع خدمات شهری ببرند ؟ وزیرا قلعه نظامی وسط آن دو محله شهری و"مکان حساسی " بود وبرایشان دردسر درست می کرد! ونیز بخاطر همسایگی با آن "قلعه نظامی "ودچار انواع دردسر ها می شدند! ولی قبل از آن تاریخ ودرد سر نداشتند !وتنها دو قریه زرتشتی نشین ساده جنوب شهر زنجان بودند ویا تنها ودر دوره ماد ها واشکانی ها ومالیات زراعی ساده می دادند ویا حداقل روستا محسوب شده وشهر محسوب نمی شدند! ولی با تاسیس همان قلعه نظامی اردشیر بابکان ودر وسط این دو قریه کشاورزی خیز زنجان وبیک باره "زنگان "ودر قاموس سیاسی دولت ساسانی ودارای حوزه جغرافیایی مالیات گیری سیاسی منطقه ای گردید ولذا دوقریه مزبور زنجان هم واین بار وبعنوان "دومحله شهری اولیه زرتشتی نشین"محسوب شده واز همین رو و شهر زنجان ودر ابتدای حکومت اردشیر بابکان متولد شد و"دایره خوره مالیات گیری همان قلعه نظامی میان دو روستا هم و"تعریف سیاسی یافت ویا تعریف منطقه ای پیدا کرد! ویا با چند عنوان تقسیمات کشوری وتعریف جدید شدند! ونظیرپیدایش واژه (خوره زنجان ویاپیدایش واژه ربض زنجان ویا واژه شارستان زنجان ویاواژه طسوج زنجان ویا واژه قریه های تابعه زندیگان وهمگی واژه های مزبور در دوره ساسانی ها ومتولد شدند ونام مناطق مختلف شهر واستان را واز نوتعریف سیاسی کردند که نام آن "خوره ساسانی "هم وبا مرکزیت محله های فوقانی کنار زنجانرود ودر ابتدای دولت ساسانی وّبوجود آمد و"خوره زندیگان اذربایجان "نامگذاری گردید! ویا کارمندان دژ نظامی ساسانی زنگان هم ومامور اجرایی آن هدف مالیاتی – اداری منطقه ای شدند! ویا کثرت کارمندی یافت !ویا تقسیم کار اداری پیدا کردند ! ودر دوران اخیر هم ویادر عصر زندیه نیز وعنوان استانداری خمسه توسط دولت زندیه یافت که قدرتی بر تسخیر این ناحیه افشار ها نداشت ویا حکمرانی ایالتی خمسه تحقق یافت که معادل "والیگری ایالتی عصر تیموریان" بود ویا از سوی محافل سیاسی دولت زندیه واین واژه اختراع شد ویا این بار وزنجان عنوان ولقب "خمسه آذربایجان "لقب گرفت که واژه مزبور ودر کتاب گلشن مرادعصر زندیه آمده است ویا برای اولین بار آمده است ویا در کتاب حدائق الاخبار ناصری هم وبرای اولین بار مکتوب شده است ! ولذا نام این دو قریه بالای زنجان رود وبعدا برنام کل "استان زندیگان" ویا برنام "کلیه محلات کل شهرزنجان "واطلاق می شود !ولی بعد ازگذشت دو هزار سال از تاریخ شهریت زنجان ویااز تاریخ مدنیت زنگان وهنوز این دومحله شهری وازمنافع مختلف شهری محروم است ودر دوره قاجاریه هم از یک نوع "حکمرانی بومی منطقه ای" محروم شد که حداقل استانهای دیگر ومحروم نشده بودند ویا علیرغم این نوع از نامگذاریهای سیاسی ومحروم است! وفقط سکنه کنونی اش وصدمات سیاسی ومالی وعمرانی نامگذاری خود را کشیده اند !وآری این دو قریه زرتشتی نشین قدیمی زنجان وبا افزودن یک قلعه نظامی به بدنه دو محله اش ودارای مقر "حکمرانی سیاسی ویژه" شد ویا "دارای دارالحکومه دائمی "ودر بالای راه آهن زنجان شد ویا از دوره اردشیر بابکان ووارد "مرحله عمر شهری خود"گشت ونیز قلعه نظامی مزبورهم با سه "دروازه هگمتانه "ودیگری هم وبا "دروازه تخت سلیمان" وسومی نیز با عنوان "دروازه جبل ویا (دورازه طارم آن )وبرای ورود وخروج انحصاری نظامیان وحاکمان به درون کهندز ساسانی بود ولی افراد دیگر را وبه درون قلعه ساسانی زنجان وراه نمی دادند ) وبعلاوه بر سه قسمت بیرونی وربض این قلعه نظامی هم وسه درب وسه دروازه عمومی بیرون شهری وجود داشت ودر دوره سلجوقیان به 4 دروازه تبدیل شد و"دروازه ری "هم متولد شد ویا با ساخت قیصریه سلجوقی در خیبان سعدی جنوبی وتوسط سلجوقیان و"دروازه ری" روبروی آنهم متولد شد و یا در پائین امازاده ابراهیم شکل گرفت واز طریق کوچه مسگران پائین امام زاده وبه درب قیصریه سلجوقی زنجان ودر خیابان سعدی جنوبی وصل می شد ودرب قیصریه دوم سلجوقی بازارزنجان هم در خیابان سعدی جنوبی واز طریق معبر کوچه مسجد یری پائین زنجان که مسجد صنفی مسگران بود وبه "دروازه همدان زنجان " وصل می شد که بخش مهمی از سلجوقیان ترک نیز در همدان حکومت می کردند ونیز در دوره قراقوینلوترک وباساخت بازار پائین زنجان وتوسط جهانشاه قرا قوینلو ودر آنسوی خیبان فردوسی ونام "دروازه تخت سلیمان"قدیم وبه دروازه تبریز وتغییر یافت که بقایای آن واکنون ودر محله اصغریه زنجان است ودر وازه های زنجان و در اواخرعصر صفویه وبه شش دروازه تبدیل شد که صفویه "دروازه اردبیل" واقع در میدان ارگ زنجان راهم وبه آن افزود وتا یادگار اجداد خود ودر اردبیل باشد ویا در ذهن مردم زنجان وافزون بکنند ونیز "دروازه شمالی ربض "شهر هم که از دوره ساسانی وجودداشت که قبلا "دروازه طارم"نامیده شده ویا "دروازه جبل" می نامیدند ودر بالای کوچه باشگاه زنجان بود ودر اواخر عهد صفویه وشهر توسعه یافته ومنازلش بالاتراز خیبان امام رفته وعنوان "درواژه رشت" لقب گرفت وبعلاوه جمعیت شهری زنجان ودومحله جانبی ساسانی نیز و در طول دوران مزبور ویا در طول 420 سال عمر دولت ساسانی وتغییر جمعیتی زیادی نیافته بود وصرفا در برخی از ایام وسربازاز دهات اطرافش زندیگان جمع آوری کرده وبه جنگهای ساسانی ها ودر جنگ رومیان می فرستاد ولی "شهر زندیگان "در طول حکومت 34 شاه ساسانی وتلاطم سیاسی زیادی نداشت !ویا محلات آن هم واز دو محله شهری وبیشتر نشده بود! وفقط در دوره بهرام گور ساسانی وقلعه ساسانی مزبور وتعمیرات اساسی یافت !واحتمالا در دوره وی هم ومحل دو "دروازه هکمتانه" و"درواز تخت سلیمان "و در بالای روخانه زنجانرود ووسعت مکانی داده شد که برخی منابع به آن نکته اشاره دارند وتا طول محله اش وزیادتر از گذشته بشود! وتا خانه هاوگنجایش جمعیت دو روستا ی شرقی وغربی کهندژمزبور وکمی بیشترگشاد شده وامکان سکونت بیشترجمعیت محله ای یافته ویا درازی اش ودر دوسوی این دو محله قدیمی زنجان وبیشتر بشود! وبعلاوه مقر حکمرانی قلعه ساسانی هم ویا اتاقها وبرجها وانبارهایش نیز ودر دوره بهرام گور و تعمیرات اساسی یافت که در اسناد تاریخی دروه ساسانیها آمده است ولی چگونگی ان نامعلوم است! ومثلا در این دوره تاریخی آمده است که برخی ها می گویندکه اردشیر بابکان ونام قلعه مزبور را و" شهین " گذاشت ومثلا در کتاب حمدالله مستوفی " آمده است که اردشیر بابکان ونام انرا "شهین ساسانی" گذاشته ولی اعراب وبعد از تسخیر ش آنر ا و"شهر زندیگان" نام نهادند که به معنی "شهر زندیق های زرتشتی "است وچونکه در هنگام حمله اعراب هم و سکنه دو محله مزبور ویا نظامیان وکاتبان وممیزان مالیاتی درون قلعه ساسانی زنجان ومقاومت زیاد کردند ویا برخلاف شیوه تسلیم سایر شهرها ودر برابرحمله اعراب ومقاومت کردند و لذا اعراب هم وبه نقل منابع تاریخی وشهر زنجان را وشهر "مفتوح العنوه "تلقی کردند واراضی اشان را ومصادره گردانیدند ویا بهمین دلیل واراضی کشاورزی اطراف زنجان رود ومصادره شد که متعلق به مالکیت زراعی سکنه دومحله شرق وغرب کهندژ ساسانی بود ویا خانه هایشان نیز ودر جنوب زنجان وبه نفع اعراب حمله کننده به شهرومصادره شد ویا به نفع خاندان بنی امیه ومصادره شد !ولذا در حدود 132 سال ودر دوران بنی امیه وسکنه همان دو محله زنجان وبرخلاف شهر های دیگرایرانکه زود تسلیم شده بودند ولی زنجانیها ومالکیت زارعی نداشتند ویا برباغات واراضی دوقریه خودودر زنجانرود ومالک نبودند! !واگراحیانا هم زنده مانده باشند! وتنها بعنوان "برده کشاورزی" ودرطول همان 132 سال زندگی می کردند ویا برای حکمرانهای عرب و ساکن در قلعه نظامی زنجان و"بردگی کشاورزی "می کردند! ولذا به نقل ص 81 کتاب فتوح البلدان ویا کتاب الفتوح "براء بن عازب " وفرمانده اعراب وحدود 132 سال واین قلعه نظامی ساسانی زندیگان را و"مفتوح العنوه" کرد ویا اراضی زراعی جنوب شهرزنجان ویا فوایدمالی آنرا وبه مدت 132 سال و در اختیار امویان قرار داد وبعدا زسقوط امویان هم وبه نقل منابع تاریخی دیگر وحدود 120 سال دیگرهم وهمان مالیات گیری تجاری رهگذران وازمسیر زنجان را وبه نفع خاندان عباسی می گرفتند ویافواید زراعت دوقریه زنجان را هم واین بار باروجزو تیول" قاسم ابن رشیدعباسی "کرده بودند ویا جزو تیول فرزند هارو ن الرشید بود وگرچه اعراب وبعد از ورود به زنجان وسه آتشکده داشتند که یکی در داخل کهندژوبرای نظامیان بود ودو آتشکده دیگر هم ودر دو محله قدیمی مزبوربود که اعراب آنها را خاموش کردند ولی چونکه دومحله شرقی وغربی کهندژ ومکان وسیع در اختیار خود نداشت وتا اتشکده را به مسجد تبدیل بکنند ویا در باریکه نا هموار محله هایش ودر بالای رودخانه ومکان مسطح نداشتند ویا مکانی بزرگ وهموارو برای ساخت مسجد اعراب ودرهمان محله دراز گونه محله هایش نبود ولذا در منابع تاریخی متعدد اسلامی ودر چهار قرن اول اسلا می وذکری از اولین مسجد اعراب ودرشهر زنجان نشده است !ودر حالیکه در همان منابع تاریخی ودر شهر سازیهای مناطق دیگر ایران ومورخین همان شهر هم و به ذکر اولین مسجد در دو قرن اول پرداخته اند ولی برای زنجان ذکری نشده است وشاید اعراب زنجان و نماز جمعه ویا نماز فطر خود را ودر همان 250 سال اولیه حکومتشان در زنجان ودرمحوطه بیابانی وخاکی پشت کهندژساسانی ونماز می خواندند ویا در مکان بدون سقف بیابانی برگزار می کردند وچرا که اعراب مزبور و سرمایه گزاری مادی هم و برای ساخت وساز سقف ویا ستونهای همان مسجد خود هم نداشتند ویا شاید هم ممکن است که مسجدشان و با پایه های چوبی وبا حصیر مسقف ودر بیابان پشت کهندژ شکل داده باشند ویا در همان محل مسجد میدان اهنگران سجلوقی برگزار می کردند که مکان مسطح ودر پشت کهندزساسانی بود که بعدا ترکان سلجوقی وهمان محل سابق نمازاعراب را ودرهمان محل وبه دو میدان اهنگران نوسازی شده سلجوقیان تبدیل کردند ولذا محتمل می باشد که مسجدسابق اعراب ودرزنجان ودر دو قرن ونیم اولیه وهمان مسجد آهنگران دو میدان اهنگران زنجان باشد! ویا در 4 قرن اول اسلامی ال بویه وجستانیان باشد که تنها یک مسجد الاچیقی اعراب ساخته بوده ویا در پشت کهندژ ساسانی بوده؟ ویا مسجد خشت وگلی ساخته آنها بود وبعدا هم حاکم های طارمی مستقر در زنجان ودر آنجا نماز می خواندند که آن"خاندان جستانیان طارم"نیز کم ثروت بودند ویا پولی برای ساخت مسجد مستحکم ودر زنجان نداشتند وتا اینکه در سال 252 هجری وامامزاده ابراهیم وبا کمک علویان طبرستان وبه زنجان لشکر کشیده وبخاطر نارضاتی عمیق زنجانیان واز اعراب دومحله مزبور ودر دو قرن اول وکهندژ ساسانی وسکنه دو محله مزبور واز چنگ خاندان عباسی وبیرون آورد ویا مالکیت اراضی دو قریه اطراف زنجانرود راهم واز چنگ نواده های قاسم بن رشید خارج ساخت ونیز به نقل منابع تاریخی ودوسال در زنجان حکومت کرد! ولی دوباره وی با حمله اعراب روبرو شد وبه نقل منابع تاریخی ودر جنب کوه سیاه پایین زنجان رود واز لشکر طاهریان وخلفای عباسی شکست خورد وکشته شد !وجنازه اش راهم و به محل کنونی امامزاده ابراهیم آورده ودفن کردند که قبرستان بزرگ شمال شرقی شهرزنجان بود ویا در چهار قرن اول هجری بود ونیز در همان ایام نیز ومقبره های زیادی هم در مسیر خیابان امام وجلوی امامزاده وتا میدان امام زاده زنجان وقبلا بصورت گورستان بود وبعلاوه درغرب همان گورستان هم وچندین درویش زنجانی نیز واز خانوادهای قدیمی زنجانی وبنام اخی فرج زنجانی ویا سکاک زنجانی بودکه در قرن سوم وچهارم فوت کرده بودند واز خاندانهای معتبر وقدیمی همان دو ناحیه جنوبی زنجان بودند وشهرت ومحبوبیت زیادی در میان مردم شهر داشتند وبعد از فوتشان نیز وبنا های ساده ای برسقف مقبره آنان ودرست کرده بودند که مدتی در محل میدان امام زنجان دفن شده بودند وبعلاوه همان میدان امام زنجان هم و در دوره پهلوی اول وتاسیس شده است ونیز بروی قبرهای مسیر مزبور وآسفالت ریزی شد ه ولذا قبر هایشان و اکنون معلوم نیست !وهمچنین کهندژ ساسانی زنجان هم وبعد از مقتول شدن امامزاده ابراهیم ومقر حکومت" مرد اویج"آل زیار گردید ویا سپس مقر حاکمان کوچک آل بویه شد ویاسپس مقر دارالحکومه آل کاکویه ویاپس از آن مقر جکومت "وهسودانیان" ویا آل جستانیان طارم شد که بر زنجان حکومت می کردند ویا از سال 254 هجری وتا سال 434 هجری وبرزنجان حکومت کردند ومقر حکمرانهای آنها هم ودر همان 180 سال دوره مزبور ودر مکان سابق کهندژ ساسانی وپائین بازار بالا بود وتا اینکه در سال 434هجری و"طایفه اوشرترک " ویا "طایفه افشارترک "که شاخه ای از ترکان غزشمال خوارزم بودندوبه زنجان آمدند وقبلا در انجا ودارای اراضی رمه داری بودند وبعلاوه یا متحد سیاسی قوم غز سلجوقیان ترک هم متحد بودند ونیز قبلا در اطراف رودخانه خوارزم ومرتع گاههای مناسب چراگاهی داشتند ولی همراه طغرل سلجوقی و به ایرا ن آمدند ویا شاخه ای از قوم" قرلوق غز" بودند ویا در تحت هدایت طغرل وابراهیم ینال ووارد خطه طارم وزنجان وتبریز شدند وبخشی از آن "طایفه اوشر" ویا "اوشار"هم ویا"طایفه او چار " هم در زنجان سکونت کردند که بمعنی قوم چابک وجلد وپرنده وش بود که بعدا "قوم افشار "گفته می شد واین بار در شهر ها ودهات اطراف منطقه زندیگان و مستقر شدند ویا در طول 190 ساله حکومت سلجوقیان وخوارزمشاهی ترک وچهار خاندان بزرگ قفشود وخاندان آیدوغموش (درلغت ترکی به معنی زاده شده ماه است ) ویا خاندان اوغلمش ویا خاندان منگلی حاکمان سلجوقی وخوارزمشاهی زنجان بودند ودر "کهندژ زنجان هم وحکمرانی "می کردند ولشگر گاه نیز ودر زنجان داشتند وبعلاوه همان افراد هم وبا کمک خواجه نظام الملک سلجوقی وپایه باز ارسنتی شرق زنجان را ریختند ویا پایه مسجد جامع وقیصریه ودارالحکومه زنجان را گذاشتند که محل حکمرانی آنان هم وهمان کهندژ سابق ساسانی بود که تعمیرات اساسی در همان دوره کردند وتا اینکه در برابر تهاجم مغولان وناچارا از زنجان خارج شده ودر مناطق دیگرایران می زیستند که اصطکاک با مغولان نداشته باشند ولذا در طول حکومت 170 ساله مغولها وچوپانیان ویا ال جلایر بر ایران و حاکمان اصلی ومهم مغول وتنها درشهر های تبریز وسلطانیه مستقر بودند بودوشهر زنجان تنها در حاشیه بود وفقط برخی از داروغه های مغولی وتیموری ودرشهر زنجان مستقر بودند که مواظب نعلبندی شدن اسبان کثیر مغولها ودردو میدان آهنگران زنجان باشند وبعلاوه اغلب بناهای زنجان هم ودراین دوران تاریخی وتوسط مغولها ویران شده بود وبهمین دلیل هم و بقیه اقوام ترک سلجوقی وافشارهم و بجای استقرار در زنجان وبه نقاط دیگر ایران رفتند واحتمال دارد که در طول 170 ساله "حکومت خاندان تولی مغول" برتبریز وسلطانیه وکارمندان زنجانی هم وحق گرفتن مالیات از کاروانها ویا حق گرفتن مالیات زراعی و از کشاورزان را نداشتند وتنها یک داروغه مغولی ساده و"مامور امنیت شهر زنجان" بود ویا مامور بازار نیمه ویران زنجان شده بود! ویکی از سکنه زنجان هم در سلطانیه بنام صدر جهان ووزیر یکی از شاهان مغول شدوبرادر دیگرش هم وقاضی القضات شد وبعلاوه در دوره 45 ساله حکومت دو شاه تیموری برسلطانیه و وزنجان همچنان نیمه ویرانه بود ومثلا در دوره خود تیمور لنگ ویادر اوایل حکومت شاهرخ تیموری هم برسلطانیه نیز وچنین وضعی وجود داشت وحاکمان اصلی تیموری ویا زنان تیموری ویا نواده های تیمور و در سلطانیه اسکان داشتند که قصر ها وکاروانسراها وامکانت زیادی داشت ولذا به نقل تاریخ و نواده های تیمور هم ویا همسرانش نیز تنها در شهر سالطانیه ودر قصرهای مجلل ان بودند وکاوانسراهای مجلل هم داشتند وبرای تفریح نیز به آبادی ئیلاقی "گوزلدره می امدند ویا به دره زیبا"غرب زنجان می آمدند وهمین موضوع در کتاب حافظ ابرو آمده است وفقط زنجان ویک قصبه نیمه ویران ودر دوره تاریخی مزبور بود و یا تابع سلطانیه پایتخت بودکه در 25 کیلومتری شرق زنجان بود وتا اینکه شاهرخ تیموری وحکم فرمانداری سلطانیه وزنجان را وبه "جهانشاه قرا قوینلو " می دهد واو هم واز اقوام ترک آذربایجان بودوبعلاوه وی نیز ودر اواسط حکومت شاهرخ تیموری وحاکم سلطانیه وزنجان واز سوی شاهرخ تیموری گردیده بود وسیاست اش آن بود که برای اینکه مغولان وشهر سلطانیه را ترک کرده وبروند ولذا مقر فرمانداری خود راو از شهربزرگ وآباد سلطانیه بیرون آورده وبه شهر زنجان نیمه ویرانه زنجان وانتقال داد! وبخاطر اینکه "مجموعه بازار سلجوقی زنجان "هم ودر محله نیمه ویرانه یوخاری باش خرابه بود ولذا نیاز به بازسازی عمیق داشت که هزینه زیادی می طلبید وبهمین دلیل تصمیم گرفت که در مکان وفضای باز ومنطقه بیابانی محوطه بانک ملی کنونی زنجان ومقر حکمرانی خود راقرار داده ویا پایه گذاری بکند ودر جنوب آن نیز و"مجموعه بازا قراقوینلو زنجان "رابنا بکند وبازار قراقویونلو خود راپایه گذاری بکند! ویا در محله "اشاقی محله زنجان" وپایه گذاری بکند !که از مدخل "قیصریه کوچک قراقوینلوزنجان "شروع شده وبطرف غرب شهر و ادامه داد که در طی 50 سال حکومت قراقوینلوها وآن بازار غربی زنجان را ساخت ویا تکمیل نمود ویا به "مجموعه بازار سلجوقی قبلی" اضافه کرد که امتدادش تا خیابان فردوسی بود وبعد از آن هم "مجموعه بازار قراقوینلو" ودر" محله اشاقه باش زنجان" آغاز می گردد که قدمت 600ساله دارد ویا آغاز شد وبه بازار سلجوقی 1100 ساله سلجوقی وصل گردید که دهنه ورودی وخروجی دوبازارهم و در امتداد یک راسته اصلی بازار ومسیر درازبازار می باشد وتنها در سال 1316 شمسی ورضا شاه کوچه وسط دو بازارشرقی وغربی زنجان راتفکیک وبا خیابان فردوسی زنجان عریضتر کرد ولذا خیابان فردوسی زنجان ومتولدشد ویا ساخته شد ویا دو بازارزنجان تفکیک شد وبعلاوه با سقوط "دولت قراقوینلو" هم ودر سال 873 هجری وحکومت زنجان بدست "حکام آق قویونلو" افتاد ولی در طول حکومت 38 ساله "حکمرانان اق قوینلو " هم وتحولات چندانی در زنجان وبازار آن دیده نمی شود وزیرا "سران آق قوینلو "ودرگیر جنگهای مختلف شده بودند وتا اینکه شاه اسماعیل صفوی وبرای رسیدن به قدرت واز سران هفت قوم ترک ایران وکمک خواست که یکی از آنان هم و"قوم سلحشور افشار"بود که دربرخی از مناطق جنوبی وغرب آذربایچان مستقر بودند وآنها هم به اطراف شاه اسماعیل جمع شدند ولی در همان آغاز حکومت خود ش ودر جنگ چالدران سال 920 واز عثمانی ها شکست خورد وتبریز وبعلاوه جنوب آذربایجان هم به اشغال عثمانی ها درامد وشاه اسماعیل ناچارا واز تبریز وزنجان وعقب نشینی کرده وبه اطراف شهر قزوین وجنوب ان شهر عقب نشینی کردد ودراین دوران ومقر استقرار سیاسی قوم افشارو در جنوب قزوین بود وبرخی هم ودر محال خرقان ودهستان شال ورامند وغیره ساکن شدند وعده ای هم ودرداخل شهرقزوین نیز وبا شاه تهماسب صفوی درگیری داشتند وتا اینکه جدال سیاسی بالا گرفت وبه مراحل حساس رسید وشاه تهماسب هم وبا استمداد از خارجی ها ودر صدد کنار گذاشتن "ایل افشار وایل تکلو وایل استاجلووغیره برآمد ودر این جریان بود که بخشی از "ایل افشار"نیز در دهستانهای جنوب قزوین وهنوز مانده اند ومثل قوم های "بکشلوافشار" ودر دهستانهای شال ورامند وخرقان هستند ویا ا"فشارهای ساوجبلاغ کرج "ویا بوئین زهرا وغیره هستند که باقی مانده ا ند وبرخی هم وبه مکانهای دیگرایران رفتند که شاه اسماعیل وبعد از شکست جنگ چالدران وآنان را به حکومت همان شهر هاوحومه اش فرستاده بود وهمانها نیزودوباره با تصمیم شاه عباس صفوی وباز برکنار شدند ویابه نقل منابع تاریخی و از حکومت افشاری شهر های اصفهان وکرمان وبافت ویزد وتربت جام وخراسان شمالی وفارس وکازرون ودوباره عزل شدند ولی در همان مناطق مزبور و تنها رمه داری می کردند وتا اینکه دو باره با سقوط صفویه وبه دور نادرشاه افشاروجمع شده ویا جهت بیرون کردن افاغنه وعشمانیها واز ایران وجمع شدند که 22 سال مداوم نیز و در ارتش نادری بودند ومی جنگیدند !وتا اینکه بعد از قتل نادرشاه و دوباره به منطقه زنجان آمدند وذوالفقارخان افشار وسپس چند خان بزرگ افشارهم و دوباره زمام قلعه سابق ساسانی را وبدست خود گرفتند ومنافع اقوام وطوایف افشار را در پنج شهرستان افشار نشین زنجان واز طریق دارالحکومه افشاری خود وتعقیب می کردند ویا در درگیرهای مختلف کنار رودکرج ویا در اطراف رود شرائ اراک وناحیه گیلان وغیره هم با زندیه ویا با آقا محمد خان قاجار جنگیدند وبعد از وی هم وعلیخان افشارزایرلو وحاکم زنجان شد سپس نیز عبدالله خان افشار اصانلووسپس امانلو خان افشار آدخلو وسپس نصرالله خان افشار وحاکم زنجان شدند ولی در دوره فتح علیشاه ووی حاکمیت سران افشار را بر زنجان لغو کرد و سعی کرد که پسر یازدهم خود ش وبنام "عبدالله میرزاقاجار"را وبجای حاکمان افشاری نشانده ویا "حاکم زنجان "بکند ونصر اله خان افشار راهم نایب او بکند ویا حکومت بومی افشار ها را بهم زده و"دارالحکومه قاجاری" را ودر زنجان شکل داده که بامنافع 90 درصد از سکنه افشار وتضاد داشت که با اقبال سکنه افشاری زنجان روبرو نشد وبعلاوه فتح علیشاه سعی کرد که امام جمعه خاص قاجاری راهم ومنصوب شهر زنجان بکند وامام جمعه مورد قبول اقوام افشار زنجان را هم کنار بگذارد ویا عوض بکند که در مسجد حجت ونماز جمعه مردمی می خواند! ویا بدون اجازه فتحعلیشاه هم ونماز می خواند! وباز موفق کامل نگردیدوناچارا اغلب محلات زنجان را ودر دوره مزبور وویران کردند که محلات جنوبی اش ومتعلق به عصر اشکانی وساسانی بودکه 2700 والی 2400 سال عمر دارند وبعلاوه محلات بالای میدان اهنگران هم وتا خیابان امام وعمر 1000والی 1100 ساله عصرسلجوقی وآل جستانی داردوهمچنین محلات بازار پائین زنجان هم وعمر 600 ساله دارد وبعلاوه محلات بالای خیابان امام نیز ویا ودر دو طرف خیابان زینبیه نیز که "قلعه های افشاری 9 گانه زنجان ودرآن ناحیه بودویا دو طرف زینبیه بود وبعد از سال 1135 هجری ویا در اواخر عصر صفوی ساخته شده اند وتا میدان ارگ زنجان وچهار راه سعدی بالا ویا دروازه رشت وسرچاه وعمر 300 ساله دارندکه اقوام اشاری پنج شهرستان زنجان ودر محلات مزبور سکنی کرده بودند ویا بعدازعصر صفویه سکنی نمودند ویا محلات بیرون قلعه زنجان هم که در عصر رضا شاه ساخته شده اند وقلعه بیرو ن شهرهم و در همان زمان "پهلوی اول" فرو پاشید ولذامحلاتش وعمر 100 ساله داشته ویا محلات وشهرکهای بعد از میدان آزادی هم وبیرون چهار راه پائین زنجان نیز وعمر 50 ساله داشته ومحلات صفرآبادویا سعیدیه وبیسیم وفرودگاه وامجدیه وشهرک واعتمادیه ه ویا شهرک کوچه مشکی زنجان هم ودر عهد پهلوی دوم ساخته شدند وبقیه شهرک های زنجان نیز ودر 44 سال اخیر ساخته شده اند!وتاریخ محلات زنجان چنین می باشد !
+ نوشته شده در شنبه بیستم خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۴۶ ق.ظ توسط دکتر محمد خالقی مقدم
|
این وبلاگ شامل :