دمشق از دوران اموی وتا دوران معاصر( بخش اول و دوم ) از : دکتر محمد خالقی مقدم تخصص: جامعه شناس
دمشق از دوران اموی وتا دوران معاصر
( بخش اول )
از : دکتر محمد خالقی مقدم
تخصص: جامعه شناس شهری
دمشق شهری که در سال 636میلادی ویادر سال 14 قمری به تسخیر اعراب در آمد وکتاب فتوح البلدان ویا کتاب "الفتوح" به تسخیر آن اشاره دارند وقبلا هم یک پادگان رومی ویا پادگان سلوکی بعد از اسکندر بود که در سال 1403 والی 1347 پیش از میلاد وپادگان سلوکی ها شده بود ویا در دوران سلوکی ها وآن پادگان سلوکی را و"دمسکوس "می نامیدند که در جنب کوه قاسیون دمشق بود وبعدا به واژه "دمشق" تلفظ شد ودر ایام امپراطوری روم باستان هم ومجسمه ژوپیتر درآن "پادگان رومی" واقع بودودر بازار شام آن ورواقهای رومی قرار دارد وبعدا هم به "پادگان روم شرقی بیزانس "تبدیل شد ویا یکی از پادگانهای مسیحیت بیزانس بود که برخی کلیساها ونظیر کلیسای مریم را ودر آن محل ساختند واکنون هم درمحله مسحی نشین قدیمی دمشق است ونیز در بیرون آن پادگان رومی هم و"بازار تاجران رومی" قرار داشت که کاروانهای اعراب مکه وگاهی به آنجا آمده واجناس رومی را هم واز بازاربیرون پادگانش خریداری می کردند وبه مکه ویا یمن می بردند ودر ایام ابتدای تمدن بیزانس روم نیز وبرخی از اعراب یمن که "سد مارب آنان "ودر یمن شکسته بود ولذا دچار خشکسالی شده بودند وبه اراضی تحت سلطه رومیان مسیحی ودراراضی شام آمدند ویا با پذیرش دین مسیحیت وبصورت اعراب مسیحی متحد رومیان در آمدند وتا اجازه سیاسی داشته باشند که در مراتع وکوهپایه های اطراف مدیترانه ورمه داری بکنند که شامل "ارتفاعات مدیترانه ای قاسیون" ویا "ارتفاعات مدیترانه ای جولان وحوران و"در نزدیکی دمشق است ویا در ارتفاعات مدیترانه ای قلمون ودر مسیر جاده دمشق وحمص بود وکوهپایه هایش ومراتع خوبی داشت ویا بارانهای مدیترانه ای نیزو بیشتر ازیمن بود ودر همان ارتفاعات مدیترانه ای اطراف دمشق هم وبعد از تمدن بیزانس مسیحی رمه داری می کردند ویا زمستانهاهم وبه اطراف رودنزدیک اردن می آمدند که آنرا "رودخانه غسان "می نامیدند ولی به نقل کتاب "مروج الذهب "ورود غسان ونام رودخانه آنان ودراراضی یمن بود که بعدادر منابع تاریخی به آنان و"اعراب غسانی مسیحی" می گفتندکه اراضی اشان ودر شام وتصور می کردند که رودخانه مزبور ونظیر رودخانه سابق غسان آنان دریمن است وآب شیرین دارد ولذا بعدا هم واختراع لفظ "سوریه"در 100 سال اخیر ویا اطلاق "سرزمین سریانی ها"به سرزمین شام وتنها بعد از تسلط نظامی های انگلیسی ها وبر دمشق است ویا بعد از بیرون کردن پادگان عثمانی ها واز آن شهردمشق ودر سال 1918 میلادی بود ویا بعد از ایجادفرهنگستان زبان ونامگذاریهای جدید اراضی شام ودهاتش ویا اطلاق السنه شرقی سریانی ویا زبان سریانی ودر دانشگاه دمشق معاصر بود ویا در تدریس زبان وادبیات سریانی ودر100 سال گذشته است ویا در تبلیغ آن ودر نشریه عربی الاخاء ویادرمجمع العلمی العربی دمشق است که رواج داده شد ویادرتدریس مدارس جدید الاحداث دمشق ومدارس حلب وحمص وبوسیله مستشاران انگلیسی ویا فرانسوی است ونظیر تعالیم پروفسور گیومون فرانسوی است که رواج یافته که "واژه سوریه" ویا "قومیت سوری "را واختراع اجتماعی کرده بود ویا رواج فرهنگی 100 ساله دادند ویا جایگزین "واژه شام "گردید که قرنها ودر منابع تاریخی مختلف وتنها "کلمه شام" آمده است وبرعکس "کشور سوریه"نیامده است ؟ ویا تنها در 100 سال اخیر است که رواج یافته است !ولی در منابع تاریخی مختلف واغلب شهر دمشق یکی از شهرهای معمولی سلوکیان محسوب میشد (ونه شهر پایتخت شام) ویاشهر معمولی روم باستان است ویا شهر کوچک روم بیزانس است ویا شهر متعلق به امپراطوری سلجوقیان است ویا شهر صلیبیون اروپاست ویا شهردمشق متعلق به کردان ایوبی شام است ویا شهردمشق دولت ممالیک مصریان است !ویا شهر تحت کنترل عثمانی های ترکیه است ویا شهر تسخیر شده بوسیله ژنرالهای انگلیسی وفرانسه ودر صد ساله اخیر می باشد که ارتش این کشور راو در 100 سال اخیر واداره می کنند! وکشوری که مرکب از انواع قومیت های کردسوریه ویا قوم مسیحیان سوریه وساکن دمشق وحلب است ؟ ویا مرکب از قوم یهودی سوریه ومقیم در دمشق است ! ویا "قوم دروزی "ویا "قوم علوی" ویا" قوم ترکان چرکسی وشاملو وروملوی "سوریه دوران ممالیک مصر است ؟ یا قوم عرب منطقه ادلب سوریه ویا قوم عرب فلسطینی یرموک وریف دمشق است که نمی توانند در قالب یک "قومیت باستانی سریانی" وزندگی مسالمت امیز ودر کنار همدیگر داشته باشند؟ ویا "تفاهم مشترک زبانی "ویا "تفاهم قتصادی "ویااشتراک فرهنگی مشترک "با یکدیگر داشته باشند؟ ویاتن به پایتختی سیاسی دمشق معاصر بدهند! وبهمین دلیل هم و بمباران اعراب شهر حمص ودر دوران حافظ اسد ویا تشکیل اتحادیه عربی سوریه ومصر ودر عهد ژنرال عبدالناصر مصری ویا وقوع جنگهای 7 ساله اخیرسوریه ویا وقوع انواع کودتاهای ژنرالهای ارتش سوریه ودر صد سال گذشته دمشق وهمگی این نوع از عدم تفاهم ملی – سیاسی این نوع از اقوام گوناگون سوریه را ونشان می دهدویا در گذشته قبل از اسلام هم وقومیت مستقل وواحد نداشتند ! وبلکه تنها قوم عرب یمنی مهاجر به اراضی شام بودند که متحد سیاسی رومیان محسوب می شدند! وبعلاوه فرهنگ ولژیونرهای نظامی رومیان را هم پذیرفته بودند واتحادشان نیز ودر برابرتمدن اشکانی وساسانی ها بودکه در دو سوی فرات وآرایش نظامی وسیاسی خاص 1000ساله داشتند! وبهمین دلیل هم وکتاب شاهان وپیامبران حمزه اصفهانی وبه مهاجرت آن اعراب واز یمن به سوریه اشاره کرده است ویا کتاب "مروج الذهب مسعودی" هم وبه اسامی سران قوم این اعراب مسیحی غسانی ودر "اراضی شام "اشاره دارد ویا کتاب "مهاجرت قبایل عربی ودر صدر اسلام" دکتر صالح احمدالعلی هم ودر مهاجرت آنان وبه دهات ویا به شهرهای شرق فرات سرزمین شام اشاره دارد! ویا آن موضوع اجتماعی را بیان می کند!که در مقاله بعدی ام وبهمان موضوع اشاره می کنم ویا به تفرق قومیتها هایش ودر سرزمین شام اشاره خواهم کرد! و بعلاوه شهر شدن پادگان رومی "دمسکوس "هم ویا تبدیل شدنش به "شهردمشق " نیز که حصاری با 4 دروازه و10 کلیسا ویا بازار رومی داشت ودر طول حکومت بنی امیه وچنین سرگذشت سیاسی را داردکه با قیام ابو مسلم خراسانی ودر ستم به مردم آسیا وخاتمه یافت ویا در ستم به اقوام ترک ماورائ النهر آسیا ودوام نیاورد ! ولذا شهر شدن دمشق ویا تسخیر دمشق ودر سال 14 قمری وچنین است !که پادگانی در دست فرماندارنظامی ومسیحی هرقل بودکه امپراطور روم بود واعراب آنرا در سال 13 ویا درسال 14 هجری و تسخیر کردند وبعدا هم وهمان "حاکم عرب دمشق" وزود تغییر یافت ویا زمانی هم که عمر خلیفه وفرماندهی لشکر را واز خالدبن ولید گرفته وبه ابو عبیده واگذار می کند! ویا به نقل تاریخ طبری وپس از فتح دمشق و"یزید بن ابی سفیان" وبرادر معاویه وحاکم عربی دمشق می شود! ویا با فرمان خلیفه دوم و"حاکم دمشق "می گردد ! ویا تعدادی از اعراب یمن مسیحی شده را جمع اوری کرده وبا لشکراسلامی حضرت علی ودر صفین کنار فرات می جنگند وسپس با سفارش همان مسیحیان روم شرقی وبه شهر های ترکان ماورالنهر آسیا ولشکر کشیدند وسکونتشان هم ودر همان دهات شرق فرات نیز واز همین ایام است وبرخی هم ودر لشکر کشی به شام ودر خانه های مسیحیان دمشق ساکن شدند! ولذا مدت 132 سال نیز و پایتخت امویان بودکه از سال 41 هجری به بعداز جنگ صفین ورسما پایتخت امویان گردید ویا "دمشق "را وجایگزین "مدینه "کردند وبعدا هم و"مسجد جامع اموی" راوبا معماری رومی ودر آنجا ساختند!ولی بعد از سقوط امویان ویا با حمله عموی سفاح به دمشق ودرهمان سال 132 هجری ورشد ونفوذ سیاسی آن شهر وکاهش یافت !ودوباره در دوره زنگیان سلجوقی ورشدشهری اندکی نمود وسپس هم بدست دولت "ایوبیان کرد"افتاد ویا بدست "دولت کردان شام "افتاد ومدتی بعد هم بدست "دولت ممالیک مصر"افتاد وسپس نیز بدست عثمانی هاترک استانبول افتاد وتا آنکه در سال 1918میلادی هم وژنرال "آلنبی انگلیسی "وآن شهر دمشق را و تسخیر نمود! وبا رایزنی نظامیان فرانسه وانگلیس و"دولت مستعمره سوریه "را وتشکیل دادندوسپس به توسعه شهری آن ادامه دادند ولی در طی صد سال اخیر نیز وچند دولت کودتایی در دمشق حکومت کرده است که موفق نبودند! وتا اینکه در سال 2011 وجنگ داخلی سوریه آغاز شد و7یا سال طول کشید وبخشی از دمشق هم به ویرانی کشیده شد ویا جمعیت آن شهر هم واز 000/457/1نفر وبه000/790نفر کاهش یافت ودر گذشته هم ترکان سلجوقی همانرا تسخیر کردند ولذا دمشق ومدتی در دوره نورالدین سلجوقی ونسبتا آباد شد ویا توسط نورالدین زنگی سلجوقی و مدرسه ویا وبیمارستان ودرآن شهر دمشق ساخته ساخته شد ولی در جنگهای صد ساله صلبیون واز دست همان سلجوقیان خارج گشت واین بارحدود70 سال بدست صلیبیون اروپا افتاد وتا اینکه در سال 570 هجری هم وصلاح الدین ایوبی کرد شام وآنرا تسخیردوباره کرد ویا تاسیسات شهری جدید درآن ایجاد نمود ومدتی هم و"فرزندان کردش" ودر این شهردمشق وحکمرانی میکردند ومثلا در دولت ایوبیان کرد ومدرسه ظاهریه و در دمشق ساخته شد ویا قلعه آن شهر را وباز سازی کردند که دوازده برج ویا یک خندق وچهار دروازهداشت ویا یک پل متحرک داشت وبعلاوه یک مسجد جامع ونیز سربازخانه ایوبی داشت ویا فقه شافعی را هم ودر دمشق رواج دادند
وابن جبیراسپانیایی و در این ایام ودمشق را دیده است وشرحی از آن ومسجد جامعش بدست می دهد ومثلا از قیصریه وبازار دمشق وبحث می کند ویا از سوق الکبیردمشق واز باب الجابیه وتا باب شرقی دمشق ودر سفرنامه اش یاد کرده است وبعلاوه سوق الخیل ( بازار اسب ) وسوق الرقیق( بازار برده ) هم داشت ! ویا از کوچه های تنگ گل آلود دمشق بحث می کند ویا از چگونگی مسجد جامع اموی آن صحبت کرده ویا از برخی از مدارس اش وسخن می گوید! واز جمله از مدرسه نورالدین سلجوقی وبیمارستان آن در دمشق سخن می گوید ویا از برخی از خانقاههاومیدان چوگانش(یا میدان الاخضردمشق ) وسخن می گویدونیز از کوه قاسیون غرب دمشق وسخن می گوید که هفت شعبه اب چشمه هایش واز آن جدا می شد وباغات غوطه دمشق را وآبیاری می نمود وبعلاوه در ایام تسلط صلیبی ها هم و"فرقه حنبیلیه"در دمشق شکل گرفت ویا مدرسه وخانقاه حنبلی ها ویا مسجد ابوصالح آنان ودر بیرون دروازه شرقی دمشق وایجاد شد که تا امروزوان محله حنبلی ها وجود دارد ویا امروزه بنام "محله الصالحیه دمشق "نامیده می شود ونیز بازار مدرسه ابن عمرومدرسه ابن منجا هم ودر ان ناحیه دمشق است وبعلاوه محله صالحیه دمشق هم وهفت دارالحدیث داشت ویا ابن تیمیه نیز از ان فرقه مذهبی می باشد وتا اینکه در سال 1260 میلادی ویا تقریبا 90 سال بعد ودمشق به دست ممالیک مصر می افتد وبعدا هم ودر ایام حکومت آنان ودمشق با تهاجم مغولان وروبرو شده ویکی از دروازه های دمشق هم ودر حمله مغولان ودروازه "باب الفرج" بودکه در منابع تاریخی آمده است وابن بطوطه هم واز دمشق در دوره مغولان گزارش می دهد! ویا از قرائت قران ودر شبستانهای آن شهر سخن می گوید !وسپس در دوره تیمور لنگ هم ودمشق تسخیر شده وبه آتش کشیده میشود ولی دوباره بعد از مرگ تیمور وبار دیگر نیز وبه دست ممالیک مصر می افتد وتا اینکه در دوره ممالیک مصر وآنها هم قصری را ودر دمشق وبرای خود می سازندویا برخی حمامها وآسیاب ویا ضرابخانه نیز ودر جنب آن قصر بود ونیز "میدان تحت القلعه"دمشق ویا "میدان الخیل" ویا "میدان اسب "هم داشت وهمچنان در دوره ممالیک مصرو مدارس مختلف حنفی ویا حنبلی وشافعی ودر دمشق وجود داشت ویا در دوره آنان ومدارس صالحیه وضیائیه واتابکیه وصاحبیه وعمریه ودر دمشق مستقر بود وهر کدام نیز وموقوفات خاص خودشان را نیزداشتند! وبعلاوه مدرسه ضیائیه هم وکتابخانه ای داشت که عمربن قدامه وآنرا بنا نهاده بود! وبعلاوه غیر از بیمارستان نوری وبیمارستان دیگری هم در جنب باب البرید دمشق داشتند ونیز بیمارستان قیمری هم ودر محله صالحیه دمشق بودکه امیر سیف الدین کرد وآنرا ساخته بود وامروزه هم وبیمارستان جدید مجتهدی به آن اضافه شده ونیز بخشی از خانقاهها هم درایام قدیم داشت که نظیر خانقاه قصربود که نورالدین زنگی ساخته بود ویا خانقاه ابن داود" ودر محله صالحیه دمشق بود وبعلاوه "ساختمان شرطه دمشق " ویا "محل فرمانداری شهر" هم وداشت بعدا هم ودر دوره صفویه وعثمانی های استانبول ودمشق را از دست ممالیک مصر وخارج ساختند ویا "پادگان ینی چری های عثمانی "را ودر دمشق ساختند و یا "پاشاهای عثمانی "وآنرا را اداره می کردندوتا اینکه در اواخر دولت عثمانی هم وراه اهن دمشق وبه حجاز را کشیده بودند وتااینکه وتا سال 1918 وپاشاهای عثمانی وهمچنان در دارالحکومه دمشق وحکومت می کردند ویا از قبل اسلام نیزو مسیحیان ویهودیان ودر برخی از محلات قدیمی دمشق وزندگی می کردند وفرضا مسیحیان ودر محله خاص خودشان ودر قسمت جنوب شرقی دمشق ونزدیک "باب توما" دمشق و زندگی می کردند!ویا کلیسای مریم مقدس نیز ودر محله مسیحی نشین آنان بود وبعلاوه یهودیان نیز ودر خیابانی که از "دروازه جابیه" وتا "دروازه شرقی "امتداد داشت وزندگی می کردند!وامروزه هم منطقه قدیمی دمشق ومسیحی نشین ویا یهودی نشین می باشد که در مرکز شهر دمشق قرار دارد ویا بخشی هم در شهرهای معلولا وحلب وحومه دمشق هستند ویا امروزه این شهردمشق ومحلات جدیدش واز یک سوی با تپههای سنگی و شیبدار احاطه شده.که "رودخانه برادا" هم واز میان شهر میگذرد.و"محلات جدیددمشق" ودر سی والی چهل سال اخیر ودر بیرون "دروازه های قدیمی دمشق "ساخته شده اند ونیز امروزه دمشق ومحلات جدید سازمتعدد دارد که در سالهای اخیر وشکل گرفته اند واز جمله "محله ابورمانه" دمشق است که "محله مرفهنشین شهر دمشق" می باشد و بسیاری از سفارتخانههای خارجی هم ودر این منطقه قرار دارد ویا شهرک مزبور و در غرب دمشق واقع شدهاست و بعلاوه ثروتمندترین اهالی دمشق هم ودر این محله ابورمانه زندگی میکنند وهمچنین ساختمان مرکزی ستاد کل ارتش سوریه هم ودر این منطقه قرار دارد.وبعلاوه در این محله دمشق هم "خیابان المَهدی"دمشق قرار دارد که چندین مجتمع امنیتی و یا نظامی سوریه ودر آن خیابان المهدی واقع شدهاندوهمچنین سفارت ایالات متحده آمریکا در دمشق هم ودر خیابان المنصوردمشق ودرهمان منطقه «ابورمانه» واقع شدهاست وبعلاوه سفارت کانادا و یا سفارت ایران هم در منطقه مرفه نشین «مَزه» ودر مرکز دمشق واقع می باشد وبعلاوه در این منطقه دمشق هم وچندین ساختمان وزارتخانه های دمشق نیز قرار دارند وبعلاوه منازل اغلب مقامات عالیرتبه حکومت بشار اسد هم ودر این محله مرفه نشین سکونت دارند. وهمچنین در "منطقه مزه دمشق" نیز و. مقر حزب بعث سوریه،می باشد وهمچنین سفارت روسیه در دمشق هم ویا مقر تعدادی از کلوبهای شبانه دمشق هم ودر آنجاست ویا "میدان امویه"هم ودر مرکز دمشق،قرار دارد وبعلاوه مرکز ساختمان تلویزیون دولتی سوریه هم ودر آنجاست و.یا یکی از میدانهای مرکزی دمشق، می باشد وبعلاوه میتوان وبه "میدان مرجه "ودر مرکز شهر دمشق اشاره کردکه اخیرا شهر سازی کرده اند و همچنین میدان ایستگاه تاریخی خط آهن حجاز ودمشق هم ودر میدان مرجه ودر انتهای غربی منطقه «قدیم دمشق» قرار دارد و یا در مجاور بازار حمیدیه دمشق می باشد .که ایستگاه آن راه آهن سابق عثمانی ویا در اواخر دوره عثمانی ها ودر این ناحیه ایجاد شده بود وبعلاوه اداره رایزنی فرهنگی ایران، هم ودر نزدیکی همان "میدان مرجه دمشق "قرار دارد ویا "میدان عباسیین "هم ودر شرق دمشق واقع می باشد و بعلاوه این منطقه، وسابقاً یکی از محلات اعیاننشین شهر بوده واز محلات دیگر دمشق هم ویکی " محله قابون"است ویا دیگری هم "محله جوبر"ویا "محله حجرالاسود" ویا "محله زینبیه "است واز محلات دیگر دمشق می باشند وهمچنین منطقه «رُکنالدین» نیز ویکی از محلات مرکزی شهر دمشق می باشند وهمچنین "میدان شمدین "دمشق نیز ودر منطقه رکنالدین واقع می باشد وهمچنین "محله زینبیه"ویا "محله الشاغور" هم و از دیگر مناطق شیعهنشین مرکز دمشق می باشند ویا "خیابان کشی بغداد" هم واز خیابانهای مرکزی دمشق می باشند که در سالهای اخیر کشیده شده است و یا این خیابان واز یکسو وبه "میدان سبع بحرات"دمشق وصل میشودواز سوی دیگر هم و.به بانک مرکزی سوریه می رسد که در نزدیکی این میدان می باشد وهمچنین منطقه «کفرسوسه» نیز ودر حومه جنوبِ غربی دمشق واقع گشته .وبعلاوه ساختمان جدید وزارت کشور سوریه هم ودر این منطقه دمشق قرار دارد.وبعلاوه "شهرک «جدید الفضل"هم ودر حومه دمشق ویا جنوب غربی دمشق واقع می باشد وبعلاوه منطقه «معضمیه» دمشق هم واز دیگر مناطق حومه جنوبِ غربی دمشق می باشد! وبعلاوه "باب مصلی" هم واز دیگر مناطق شهر ی دمشق می باشد ویا مرکز حمل و نقل بینشهری است و مملو از مغازهها و مراکز خریدوفروش میوه وغیره است واز مناطق حومه جنوبی دمشق نیز میتوان به منطقه «حجر الاسوددمشق "اشاره کرد ویابه "منطقه حومه یرموک دمشق "اشاره کرد. و"یرموک،" هم ونام بزرگترین ارودگاه آوارگان فلسطینی ودر سوریه می باشد که در سالهای اخیرو دچار ویرانی شده که بسیاری از ساکنین آن و فلسطینیها بودند و بخشی از اهالی آن هم وسوریها می باشند! وهمچنین در حومه جنوبشرقی دمشق هم ومنطقه «جَرمانا» واقع شدهاست.! وبعلاوه محله جرمانا، نیز وعمدتاً یک "محله دُروزی نشین "است که از لبنان آمده ویااز مهاجرین جولان هستند وبخشی دیگر هم و "مسیحینشین هستند "وبعلاوه نیروگاه تشرین،دمشق همان ناحیه هم " ودر این منطقه واقع شده که ازسوی پیمانکاران ایرانی وساخته شده است ونیز در حومه شمال شرقی دمشق نیز و"مناطق دوما،"ویا "محله جوبر"قرار دارد ویادرحومه شمال شرقی دمشق نیز و"مناطق دوما،"ویا "محله جوبر"قرار دارد ویا "محله حموریه" ویا "محله زملکا"ویا "محله عین ترما" " ویا "محله عربین" واقع است وهمچنین منطقه «معربا» ودر حومه شمالی دمشق قرار دارد. ویا در این منطقه معربای دمشق هم وکلوبهای شبانه ویا خانه های روسپی گری دمشق قرار دارند ودمشق پادگان رومیها بود که در سال 636میلادی تسخیر شد ویا در سال 14 قمری وبه تسخیر اعراب در امد وامروزه هم ودر جنگهای 7 ساله وبخشی از دمشق وبه ویرانی کشیده شده ویا حومه ریف ن خراب شده ویا جمعیت آن شهر واز 000/457/1نفر وبه000/790نفر کاهش یافته واغلب حومه اش نیز ویران شده ویا فرودگاه آن هم خرابی ها دارد «وهمچنین کاخ ریاستجمهوری دمشق هم که مجموعهای از دو کاخ جداگانه است،و یکی به نام «کاخ مردم» وبر بلندیهای کوه قاسیون ودر شمالِغربی دمشق،است و دیگری هم وبه نام «کاخ مهاجرین» ودر محله مهاجرین ودر شمال شرقی دمشق واقع می باشد وبرادر بشار اسد هم وپارک شهر ودر بالای کوه قاسیون ساخته است و مرکز تحقیقات نظامی»دمشق هم و یا «مرکز گارد ریاستجمهوری سوریه» نیز ودر منطقه «جمرایا» واقع است ونیز امروزه ودر میدان مرجه دمشق ویا در انتهای غربی منطقه «قدیم دمشق» و یا در مجاورآن و بازار حمیدیه دمشق قراردارد .که ایستگاه راه آهن هم وجنب آنست ویا ساخته شده ودر اواخر دوره عثمانی ها هم ودر جنب آنست ودر قدیم نیز بازار سوق الکبیر نامیده می شد وهمچنین منطقه «رُکنالدین» نیز ویکی از محلات مرکزی شهر دمشق می باشند وهمچنین "میدان شمدین "دمشق نیز ودر منطقه رکنالدین واقع می باشد .وبعلاوه "شهرک «جدید الفضل"هم ودر حومه جنوب غربی دمشق واقع می باشد وبعلاوه منطقه «معضمیه» دمشق هم واز دیگر مناطق حومه جنوبِ غربی دمشق می باشد وبعلاوه "باب مصلی" نیز واز دیگر مناطق شهر ی دمشق می باشد . وهمچنین فرودگاه بینالمللی دمشق نیز ودر حاشیه جنوبی شهر دمشق واقع است. وهمان فرودگاه دمشقی که از طریق جادهای به طول ۲۱ کیلومتربه شهر دمشق منتهی میشدولی باندش براثر بمبارانها واز کار افتاده است ودر بخش قدیمی دمشق، هم وحمامهای سُنتی، ویا هتل بوتیکها،قرار دارد ویا خانههای تاریخی واز جمله کاخ العظم، ویا خانه جبری ویا خانه عنبرقرار دارد ومهمترین بازار دمشق،هم و"همان بازار حمیدیه"دمشق می باشد که به «بازار شام» نیز معروف می باشد !.وهمین بازار حمیدیه هم ودر مرکز شهر دمشق قر اردارد و یا در مقابل «میدان مرجه» واقع شدهاست و. ستونهای رومی وبه جای مانده واز دوران بیزانس نیز وهنوز میتوان در میان رواقهای همان بازار دمشق راو مشاهد کرده ویا از قبرستانهای قدیمی آن ناحیه هم وقبرستان باب الصغیراست ویا از مساجد قدیمی ان ناحیه هم ومسجد جامع اموی است که ابن جبیر وشرح خوبی واز آن مسجد جامع اموی داده است ودر حاشیه شرقی دمشق،هم ومنطقه زراعی غوطه قرار دارد ویا دانشگاه دمشق هم ویا "موزه ملی دمشق "هم ودر "منطقهٔ برامکه "ودر مرکز شهر دمشق قرار دارند. وتالار اپرای دمشق هم ودر «میدان امویه» ودر مرکز دمشق واقع می باشد ونیز امروزه و"باب کیسان، دمشق "واز دروازههای تاریخی شهر دمشق است که هنوز بقایای اثارش ودر داخل شهر وجود دارد
دمشق وقوم مجهول سریانی وسوریه
ّ( بخش دوم )
از: دکتر محمد خالقی مقدم
تخصص : مردم شناس اقوام آسیایی
وهمانطوریکه در مقاله قبلی ام گفتم ودر ایام ابتدای تمدن بیزانس روم وبرخی از اعراب یمن که "سد مارب آنان "ودر یمن شکسته شده بود ولذا دچار خشکسالی شده وبه اراضی تحت سلطه رومیان مسیحی ودراراضی شام آمدند ویا با پذیرش دین مسیحیت وبصورت اعراب مسیحی متحد رومیان در آمدند وتا اجازه سیاسی آنرا داشته باشند که در مراتع وکوهپایه های اطراف مدیترانه ورمه داری بکنند که شامل "ارتفاعات مدیترانه ای قاسیون" ویا "ارتفاعات مدیترانه ای جولان وحوران و"در نزدیکی دمشق بود ویا در ارتفاعات مدیترانه ای قالمون ودر مسیر جاده دمشق وحمص بود و یا جبل النصیر وکوهپایه هایش ومراتع خوبی داشت ویا بارانهای مدیترانه ای ان منطقه نیزو بیشتر ازیمن بود ودر همان ارتفاعات مدیترانه ای اطراف دمشق هم وبعد از تمدن بیزانس مسحی رمه داری می کردند ویا زمستانهاهم وبه اطراف رودنزدیک اردن می آمدند که آنرا "رودخانه غسان "می نامیدند وشاید هم به اطرف نهرالعاصی بود ولی به نقل کتاب "مروج الذهب "وعنوان رود خانه غسان ولقب رودخانه قبلی آنان ودراراضی یمن بود که بعدادر منابع تاریخی مختلف به آنان و"اعراب غسانی مسیحی شام " می گفتندکه اراضی اشان ودر شام قرار داده بودند وتصور می کردند که رودخانه مزبورهم ونظیر رودخانه سابق غسان آنان ودریمن می باشد واب شیرین دارد وبعلاوه بعدا هم واختراع لفظ "سوریه"ودر 100 سال اخیررواج یافته ویا در همین راستاست ویا اطلاق "سرزمین سریانی ها"وسوریه هم وبه سرزمین شام وتنها بعد از تسلط نظامی های انگلیسی ها وبر دمشق می باشد ویا بعد از بیرون کردن پادگان عثمانی ها واز آن شهردمشق ودر سال 1918 میلادی بود ویا بعد از ایجادفرهنگستان زبان ویا نامگذاریهای جدید وبر اراضی شام ودهاتش می باشد که آنرا "مجمع العلمی العربی "می نامیدند ویا اطلاق السنه شرقی سریانی ویا زبان سریانی ودر دانشگاه دمشق معاصر بود ویا در تدریس زبان وادبیات سریانی ودر100 سال گذشته است ویا در تبلیغ آن سوژه ودر نشریه عربی الاخاء ویا غیره ودرمجمع العلمی العربی دمشق می باشد که رواج داده می شد ویادرتدریس مدارس جدید الاحداث دمشق ومدارس حلب وحمص وبوسیله مستشاران انگلیسی ویا فرانسوی بود ونظیر تعالیم پروفسور گیومون فرانسوی است که رواج یافته است که "واژه سوریه" ویا "قومیت سوری "را واختراع اجتماعی کرده بود ند ویا رواج فرهنگی 100 ساله دادند ویا جایگزین "واژه شام "گردید که قرنها ودر منابع تاریخی مختلف وتنها "کلمه شام" آمده است وبرعکس "کشور سوریه"نیامده است ؟ ویا تنها در 100 سال اخیر است که رواج یافته است !ولی در منابع تاریخی مختلف واغلب شهر دمشق یکی از شهرهای معمولی سلوکیان محسوب میشد (ونه شهر پایتخت شام) ویاشهر معمولی روم باستان بود ویا شهر کوچک روم بیزانس بود ویا شهر متعلق به امپراطوری سلجوقیان بود ویا شهر صلیبیون اروپابود ویا شهردمشق متعلق به کردان ایوبی شام بود ویا شهردمشق دولت ممالیک مصریان بود !ویا شهر تحت کنترل عثمانی های ترکیه بود ویا شهر تسخیر شده بوسیله ژنرالهای انگلیسی وفرانسه ودر صد ساله اخیر بود که ارتش این کشور راو در 100 سال اخیر واداره می کنند! وکشوری که مرکب از انواع قومیت های کردسوریه است ویا قوم مسیحیان سوریه وساکن در دمشق وحلب ومعلولا وغیره هستند ؟ ویا مرکب از قوم یهودی سوریه ومقیم در دمشق هستند ! ویا "قوم دروزی" ویا "قوم علوی" ویا "قوم ترکان چرکسی وشاملو وروملوی سوریه است ؟ یا "قوم عرب احرار الشام منطقه ادلب سوریه است ویا قوم عرب فلسطینی یرموک وریف دمشق هستند ! که نمی توانند در قالب یک "قومیت باستانی سریانی" وزندگی مسالمت آمیز ودر کنار همدیگر داشته باشند؟ ویا "تفاهم مشترک زبانی "ویا "تفاهم قتصادی "ویا"اشتراک فرهنگی مشترک "وبا یکدیگر داشته باشند؟ ویاتن به پایتختی سیاسی دمشق معاصر ودر 100سال اخیر بدهند! وبهمین دلیل هم وبمباران اعراب شهر حمص ودر دوران حافظ اسد ویا تشکیل اتحادیه عربی سوریه ومصر ودر عهد ژنرال عبدالناصر مصری ویا وقوع جنگهای 7 ساله اخیرسوریه ویا وقوع انواع کودتاهای ژنرالهای مختلف ارتش سوریه ودر صد سال گذشته دمشق وهمگی این نوع از عدم تفاهم ملی – سیاسی این نوع از اقوام گوناگون سوریه را ونشان می دهدویا در گذشته قبل از اسلام هم وچنین است !وقومیت مستقل وواحد نداشتند! وبلکه تنها قوم عرب یمنی مهاجر به اراضی شام بودند که متحد سیاسی رومیان محسوب می شدندکه فرهنگ وزبان رومی داشتند ! وبعلاوه فرهنگ ولژیونرهای نظامی رومیان ویا نظام قضایی آنان را پذیرفته بودند واتحادشان هم ودر برابرتمدن اشکانی وساسانی ها بودکه در دو سوی فرات وآرایش نظامی وسیاسی خاص 1000ساله داشتند! وبهمین دلیل هم وکتاب شاهان وپیامبران حمزه اصفهانی وبه مهاجرت آن اعراب واز یمن به سوریه اشاره کرده است ویا کتاب "مروج الذهب مسعودی" هم وبه اسامی سران قوم این اعراب مسیحی غسانی ودر "اراضی شام "اشاره دارد ویا کتاب "مهاجرت قبایل عربی ودر صدر اسلام" دکتر صالح احمدالعلی هم ودر مهاجرت آنان وبه دهات ویا به شهرهای شرق فرات سرزمین شام اشاره دارد! ویا آن موضوع اجتماعی را وبیان می کند!که در مقاله کنونی ام وبه همان موضوع اشاره می کنم ویا به تفرق قومیها هایش ودر سرزمین شام واشاره خواهم کرد! وزیرا دول اروپایی متحدین ومتفقین وتصور درست واز قومیت های اسیایی ندارند که در جنگ اول ودوم جهانی وچندین امپراطوری را متلاشی کردند واز جمله امپراطوری عثمانی بود که به 20 کشور عربی تجزیه کردن وبرای هرکدام از 20 کشور عربی مزبور هم وجغرافیای سیاسی مصنوعی ساختند ویا دولت خاص ویا پرچم خاص ویا ارتش خاص تشکیل دادند ویا اختلافات آنان را هم درو جامعه ملل ویا در سازمان ملل ونظم حقوقی جدید دادند ودر حالیکه مفهوم "قومیت" ویا "ملیت" ویا "جغرافیای قومی" ودر علم مردم شناسی وبرخلاف ان است ویا برخلاف مفاهیم صد ساله اخیر خاورمیانه می باشد که سرمایه داری جدید جهانی وبراه انداخته است ! ولذا "قومیت سریانی ساختگی "ودر اراضی شام هم واز آن مقوله هاست که جنجالها ی درون کشوری وبرای سکنه شام درست کرده است !وهمانطوریکه گفتم وقبل از اسلام هم ودر کتاب حمزه اصفهانی آمده است ویا در صفحات 117 الی 125 کتابش می نویسد که اعراب مسیحی غسانی سوریه وحدود 616 سال قبل از ظهور پیغمبر ویا ماقبل دین اسلام وتنها ازقبایل عرب ازدی یمن بودند که به سوریه مهاجرت کرده بودند ویا بعد از شکسته شدن "سد عرم یمن " بود که به سوریه ودمشق آمده بودند ودر یمن وبدلیل بیابانهای زیاد ش ویا بدلیل کوههای صخره ای در اطراف صنعا ویانجران و بدلیل عدم بارش باران ویا برف وزراعت اندک داشتند ونیزعدم رودخانه مهم یمن هم وزراعت آنان را محدود می کرد ویا باغداری آنان ودر خاکهای خشک یمن ودچار محذوریت شده بود واز این رو و دچار تنگنای معیشت بودند وبهمین خاطر هم از امپراطوران روم باستان خواستند که مشرک وژوپیتر پرست بودند که اجازه بدهند که ابتداوبا پذیرش "دین ژوپیتر پرستی "رومیان وبه خاک سوریه بیایند وسپس با پذیرش "دین مسیحیت" واز امپراطوران بعدی روم وتبعیت کرده وبه خاک شام مهاجرت بنمایند ! وبعلاوه شرط دیگرقرار دادسیاسی اشان آن بود که در زیر نظر فرمانداران روم زندگی کرده ودر سیاست اداره شهر ها ومنطقه مزبورهم ودخالت نکرده وویا نظام قضایی ومذهبی رومیان وفرهنگ وسنن رومیان را پذیرفته و تنها دامداری ساده خود راکرده ویا در مراتع شام وبنمایند ودر نظم کاروانهای تجاری هم دخالت نکنند ودر ایام بعدی هم که امپراطوری روم وتمدن مسیحی گردید ویا بخشی از ارتش اروپا ودر سال 312 م وهمگی مسیحی شده بودند واعراب شام هم وهمگی مسیحی یعقوبی شدند ویا فرهنگ پذیری انرا قبول کردند واز این طریق ودر زیر چتر امپراطور کنستانتین جمع شده بودند وبعدا با ارتش ژوپیتر پرست روم باستان وبه رهبری امپراطور ماکسیمانوس در گیر شدندووصفحات 119 الی 125 کتاب شاهان وپیمبران نشان می دهد که اعراب ال جفنه شام که اعراب غسانی نامیده می شدند وقبل از اسلام ویک شاخه از اقوام ازدی یمن بودند وبعد از شکسته شدن سد عرم یمن واز امپراطوران روم اجازه خواستند که به اراضی شام وجهت رمه داری ببیایند ویا در ازای ان اطاعت سیاسی واز فرماندران امپراطوری روم نموده و"خراج "هم به انان می دادند ولذا سالها دولت مستقل سیاسی ویا پایتخت قومی نداشتند که سرزمین سریانی ویا زبان سریانی داشته باشند که امروزه ادعای انرا دارند ودر جنگها ی سابق هم وتنها متحد سیاسی رومیان محسوب میشدند وبعلاوه همانطوریک در کتاب حمزه اصفهانی امده است 32روسای قبیله آن اقوام غسانی شام نیز هم ودر طی 661سال مزبور وتنها از سوی امپراطوران روم باستان تعیین می شدند ویا از سوی روم بیزانس تعیین می شدند وبا اقوام اسیای مرکزی فرق داشتند که "قبایل خود سرور سیاسی" بودند وگرچه در برخی از اسناد تارخی امده است که سیل عرم و400 سال قبل از اسلام بود ونیز به نقل کتاب حمزه اصفهانی واولین رئیس قبیله جفنه غسانی شام هم وازسوی امپراطور نسطورس روم تعیین شد وبعلاوه درهنگام ورود به شام هم در بیرون پادگان رومی دمسکوس ( دمشق دوره روم وبازار رومی ان ) مستقر شده بودند وصرفا در باغات حومه غوطه غرب پادگان رومی دمسکوس ( دمشق )ومقر ریاست قبیلگی خود را نهاده بودند که هفت چشمه واز دهنه کوه قاسیون پادگان رومی ومستقر در بلندیهای کوهپایه قاسیون بیرون می امد وبه طرف مراتع وباغات غوطه حومه اش جاری می شد واحتمالا انرا رود غسان می نامیدند وخودشان را هم با نام همین رودخانه غسان غوطه ونامگذاری قوم غسان کرده بودند! وگاهی هم وبرای چراگاه خود وبطرف آبادی تدمر( شهر پالمیر ) روم باستان می رفتند وغیر از قوم غسان که شاخه ای واز اعراب ازدی یمن بودند واقوام دیگر هم ودر سرزمین شام قدیم بودند واز جمله "قوم حتی "ویا "قوم سریانی "مضمحل شده ویا "قوم ارامی" وویا "قوم فنیقی لاذقیه وطرسوس "ویا قوم نبطی ارتفاعات جولان " ویا یا قوم یونانی ساکن حلب سابق ویا "قوم کرد وآسوری و وصابئی " شمال سوریه ویا "قوم عموری جنوب حلب " که همگی در اراضی شام قدیم بودند که انها نیز وبمدت 1100سال واز رومیان تبعیت سیاسی وفرهنگی می کردند وبا "اعراب اموی 90 ساله شام "فرق داشتند بعلاوه به نقل منابع تاریخی وبعد از ظهور اسلام وقدرت گیری بنی امیه واقوام زیادی از یمن وحجاز حرکت کرده ودرایام دوره دولت بنی امیه وهمگی در دهات ویا در شهرهای باستانی شام سکونت یافتند که به آن موضوع اشاره خواهم کرد ولی اغلب این اقوام هم وبه نقل صفحات مختلف کتاب فتوح البلدان ویا الفتوح وتاریخ طبری وغیره واکثرشان قبیله های عرب یمن مهاجر به شام بودند وبعلاوه برخلاف ادعای ادعای دانشگاه پاریس ویا اساتید تاریخی ومردم شناسی وزبان شناسی آن ونظیر گیومون وغیره و"اقوام باستانی سریانی در شام "نیستند که بتوان آنرا و"سرزمین سریانی ها "ویا "سوریه باستانی "نامید وتنها اختراع فرهنگی افرادی ونظیر گیومون فرانسوی می باشد که استاد دانشگاه فرانسه می باشد ودر فاصله دو جنگ جهانی هم واغلب نظامیان فرانسه وامور سیاسی ویا کشورداری سوریه ولبنان را اداره می کردند !ولذا غیر از کتاب حمزه اصفهانی وصفحات 435 و468 کتاب مسعودی ویا صفحات 462 والی 470 کتاب مروج الذهب مسعودی هم به "اعراب غسانی "وبه "قوم سریانی" قبل از اسلام شام اشاره دارد واز جمله در ص 469 مرو ج الذهب آمده است که منطقه جغرافیایی اقوام عرب غسانی که از یمن آمده بودند ونام جاها ودهکده های غوطه دمشق ووتوابع آن را مکان گزینی کردند ومثلا در شام و اراضی جولان ویرموک ومعان اردن وغیره را مکان گزینی قومی خود کردند ویا مسعودی در ص 466 کتابش می افزاید که در امدن به اراضی شام ودر اطراف رودخانه برادا و سکونت کردند که اب شرین داشت ونظیر رودخانه غسان سابق انها ودر یمن واب شیرین داشت وبعلاوه همان کتاب مروج الذهب ودر صفحات 11 خود از "ملوک سابق سریانی" نام می برد که با اعراب غسانی فرق داشتند ویا در ص 12 کتابش واز "ماههای نبطی وسریانی" نام می برد "ویا در ص 203 کتابش واز" ملوک نبطی وسریانی "نام می برد ویا در صفحات 210 و215 و435 و549و365 کتابش ازگذشته قوم سریانی نام می برد ولی با توضیحاتی که می دهد ویا در "مورد قوم سریانی "می دهد ونشان می دهد که "قوم سریانی "مضمحل شده وشاخه ای از کلدانیان بابل بودند که قرنها قبل از اقوام عرب غسانی زندگی می کردند ودر اراضی اردن ویا در نواحی جنوب غربی فرات و(نواحی زغر وسدوم ومعان اردن )زندگی می کردند وبا قوم عرب غسانی مزبور هم و تفاوت داشتند که مدتی هم انان را "قوم نبطی" می نامیدند واکنون هم و"زبان سریانی آنها" از بین رفته ویا در اطراف فرات ومنقرض شده است !وتا اینکه وچندین قرن بعد واقوام غسانی واز یمن آمده ودر "اراضی سابق قوم نبطی "استقرار یافتند که مدتها قبل منقرض شده بودند !وبعد از اسلام نیز واقوام جدیدی از اعراب یمن وبه سرزمین شام آمدند ویا د ر کنار دهکده های اعراب مسیحی غسانی شام ومستقر شدند وخاندان بنی امیه هم وبرای تثبیت حکومت خودشان وبه کوچ آنان کمک کردند ولذا تسخیر اراضی شام ودر سال 14 قمری وچنین وضعی داشت !که پادگانهایی که در دست فرمانداران نظامی ومسیحی هرقل بودند که امپراطور روم بیزانس محسوب می شد و اعراب آنها را تسخیر کردند ویا در همین تاریخ تسخیر کردند! ولذا به نقل منابع تاریخی قرون اولیه اسلامی ودر سال 13 ویا درسال14 هجری وچنین می باشد! ولذا برخی از منابع تاریخی قرون اولیه اسلامی بیان می کنند که خالدبن ولید واین منطقه را ودر سال 13 ویا درسال 14 هجری و تسخیر کرده وبعدا هم وهمان "حاکم عرب دمشق" وزود تغییر می یابد ویا زمانی هم که عمر خلیفه وفرماندهی لشکر را واز خالدبن ولید گرفته وبه ابو عبیده واگذار می کند! ویا به نقل تاریخ طبری وپس از فتح دمشق و"یزید بن ابی سفیان" ویا برادر معاویه وحاکم عربی دمشق می شود! ویا با فرمان خلیفه دوم و"حاکم دمشق "می گردد ! ویا تعدادی از اعراب یمن مسیحی شده را جمع اوری کرده وبا لشکراسلامی حضرت علی ودر صفین کنار فرات می جنگند وسپس با سفارش همان مسیحیان روم شرقی وبه شهر های ترکان ماورالنهر آسیا ولشکر کشیدند وسکونتشان هم ودر همان دهات شرق فرات نیزچنین است واز همین ایام شروع می شود ونیز به نقل منابع تارخی وبرخی هم ودر لشکر کشی به شام ودر خانه های مسیحیان دمشق وحمص وطبریه ساکن شدند!ویا درهنگام حمله اعراب به دمشق واین شهر ویک نوع شهر رومی بود که حصاری محکم داشت وبعلاوه "دروازه توما" و"دروازه فرادیس" و "دروازه جابیه" و"دروازه باب الصغیر" ان واسامی رومی داشت وبعلاوه اغلب سکنه آن هم مسیحی بوده وبعلاوه 10 کلیسا هم داشتند ونیز "بازار شام رومی" ان و ورواقهای رومی دارد که هنوز هم موجود است ولی اعراب آنرا تسخیر کردند ودر پیرامون دمشق هم چند محله عربی نشین تشکیل دادند که نظیر محله عبدالمطلب بود ویا محله راهب ویا محله سفلیین ویا محله شماسیه ویا محله عالیه ویا محله عویلیه ویا محله قطایع ویا محله حوران ویا محله اشعریان که بعد از سال 14 هجری شکل گرفت وچند محله هم ودر غرب ویا در شمال دمشق هم واز اعراب یمن ساکن شدند !ولذا مدت 132 سال نیز و پایتخت امویان بودکه از سال 41 هجری هم ویا بعداز جنگ صفین هم ورسما دمشق پایتخت امویان گردید ویا "دمشق "را وجایگزین "مدینه "نمودند وبعدا هم و"مسجد جامع اموی" راووبا کمک معماران رومی وبا سبک رمی وقصر معاویه را در آنجا ساختند!ولی بعد از سقوط امویان ویا با حمله عموی سفاح عباسی به دمشق ودرهمان سال 132 هجری ورشد ونفوذ سیاسی آن شهر وکاهش یافت وعده زیادی از انان از شام خارج شده وبرخی به شمال افریقا رفته وبرخی هم وبه اندلس اسپانیا رفتند !وآری به نقل منابع تاریخی و"یرموک" در اطرف دمشق واولین مکانی است که جنگ خالد بن ولید وبا سپاهیان روم شرقی ودر آنجا انجام گرفت ونیز در آنجا واعراب وبر ارتش هرقل امپراطور روم وپیروز شدند وشهر" طبریه" را هم تسخیر کردند که اغلب و حمامهای آب معدنی آن معروف بود ونیز در سال 13 هجری وسقوط کرد ویا به نقل اسناد تاریخی و نیمی از خانه ها ویا کلیساهای خود را وبه اعراب وجهت سکونت دادند وبعلاوه در فتح دمشق (یا دمسکوس عصر سلوکی هم) وبرخی از خانه ها ویا منازل اضافی وبازارهای رومی آن ودر اختیار اعراب قرار گرفت ودوازده اسقف بطریق دمشق هم در خانه های خود باقیمانده وبقیه اشان واز دمشق فرار کردند ونیز آبادی جراش ویا گراس قدیمی شام ودر شمال اردن هم وتسخیر شد ویا آبادیهای مسیحی نشین "سوسیه" و"افیق "و"بیت راس "و"دهات کوههای جولان "هم تسخیر شدند وسکنه انها هم حاضر شدند که نیمی از خانه های خود را ودر اختیار مسلمانان قرار بدهند که فتوح البلدان ویا تاریخ طبری به آنها اشاره دارد وبعلاوه ص 137 فتوح البلدان نیز می گوید که خانه های شهر حمص نیز ودر اختیار اعراب مسلمان قرار گرفت ویا شهر "لاذقیه ویا لاتاکیاک"ه از شهر های قدیمی فنیقی ها ی شام بود و "سلوکوس اول "وآنرا تجدید بنا کرده بود وتسخیر شد !ویا شهر "جبله "کنار مدیترانه که "شهر فنیقی" بود ویا شهر "طرسوس "کنار آن هم وتسخیر شدند وشهر های "مرقیه وبلیناس "کنار حمص هم تسخیر شدند ونیز در شهرمسیحی نشین حمص هم واقوام عرب یمنی ساکن شدند ونظیر "قوم عرب طی "ویا "قوم کنده وویا قوم حمیر وقوم کلب ساکن شدند ویا در شهر حماه شام نیزو ا"قوام عرب بهراء وتنوخ "ساکن شدند وبعلاوه در شهر تدمر ویا پالمیر باستانی شام نیز که معماری رومی داشت و"قوم کلب عرب "ساکن شدند وبعلاوه در شهر" معره النعمان" نیز "اقوام تنوخی "ونیز در آبادیهای "باره وفامیه " هم و"اقوام عرب بهراء" ساکن شدند ونیز در آبادیهای (شیزر وطرسوس واطمیم شام ) نیز و"اقوام عرب کنده یمن "ساکن شدند ویا در "ابادیهای ارتفاعات حوران هم و"اقوام بنی مره وکلب "ساکن شدند که بعدا به "مذهب دروزی "گرویدند ویا در"دهات کوههای جولان هم و"قوم عرب بنی مره "ساکن شدند ودرشهر " بعلبک وبنی نصیر" هم واقوامی از یمن ساکن شدند که در دوران حکومت رومیان وشهر "هلیو پولیس ویا شهر خورشید "نامیده می شد ونیز در آبادی "درعیه واطراف دمشق" هم به نقل منابع تاریخی و"اقوام عنس وخولان "ساکن شدند ویا در "مرج راهط "هم و"اقوام عرب کنده "ساکن شده ویا در شهرهای دمشق وحمص وحلب هم "اقوام متعدد عرب" ساکن شدند که به نقل کتاب الاغانی وحدود 20 هزار نفر از آنان ویا از اعراب حضر الموت یمن ودر حمص وغیره ساکن شدند واز جمله از اقوام کلاع وکنده وخولان وبهراء عرب بودند وبعلاوه اقوام مهاجر به شام نیزبه نقل اسناد تاریخی و چند شهر" رقه ویا بالس وجسر منبج وسمیساط "کنار فرات راهم تسخیر کردند که آبادیهای رومی نشین بودند ودر کناره جاده کاروان رو "رومیان" بودند ودرآنجا ها هم ساکن شدند وبعلاوه شهر ادسا (ویا آلرهاء) را تسخیر کردند که تعداد زیادی کلیسا داشت ویا در کنار فرات هم وانرا "اورفه "می نامیدند ونیز "شهر حران "را تسخیر کردند که شهر "صابئون "بود وبعلاوه شهر" سمیساط " کنار فرات را هم تسخیر کردند که شهر "ساموستای رومی" بود که قلعه محکمی داشت که انرا قلعه الطین می نامیدند و کتاب مرو الذهب وبه این شهر های رومی نشین غرب فرات ومنطقه شام قدیم اشاره دارد ویا به قلعه های رومیان ودر غرب فرات اشاره دارد که عمر 1100 ساله در شام داشتند وبعلاوه "شهر فیسابور" را تسخیر کردند که "دژ معرف رومی ها" ودر کناره فرات بود وتاریخ می گوید که معاویه واقوامی از کنده را در "شهر رقه "کنار فرات مکان داد ونیز" تیره هایی ازاقوام عرب "بنی نمیر وبنی کلاب ووبنی قشیر" را ودر آبادیهای کناره فرات ساکن نمود که قبلا واز "نظامیان رومی "بودند ویا در شهر "حماه " شام هم که یونانی ها وآنرا و"شهر اپیفانیا "می نامیدند وسکنه قدیمی شهر حماه واغلب از "قوم حتی"شام باستانی بود ند وسران اموی واقوامی از اعراب را در حماه ساکن نمودند ویا شهر حلب را که یک پادگان رومی بود ومسیحیت یعقوبی راهم و"اسقف نشین حلب " رواج می دادو"قلعه ودروازه های سنگی رومی وبرروی تپه وسط شهر حلب داشت وقبلا هم حلب شهر وشهر "قوم عموریها "بود وشهر " ابلا "در جنوب حلب ومرکز "عموریها "بود وبوسیله قوم اشوری وبابل قبل از کورش منقرض شده بودند ونیز در دوران امپراطوری روم نیز حلب ومسیحیان زیا د داشت وامروزه هم مسیحی دارد ولی معاویه بعد از اسلام وبخشی دیگر از اعراب را هم ودر محلات حلب ساکن نمود وبعلاوه امروزه 9 درصد سکنه شمال سوریه هم و"قوم کرد زبان "هستند که در شهر های منبج وراس العین وقمیشلی سوریه کرد زبان بوده وخواهان استقلال از سوریه می باشند وبعلاوه 12 در صد سکنه سوریه هم و"مذهب علوی" دارند که درشهرهای لاذقیه وطرسوس ویا بنادرودات اطرف مدیترانه زندگی می کنند وبا 40 در صد اعراب شام ویا اهل اهل تسنن سوریه واختلاف فکری دارند ویا 10 در صد سکنه سوریه هم و"مسیحیان ارتدکس ویا مسحیان کاتولیک هستند وهمچنین 3 درصد سکنه سوریه هم جزو "فرقه دروزی "می باشند وتعدادی هم جزو "احرار الشام "هستند که در "استان ادلب "سوریه زندگی می کنند وعده ای هم جزو اخوان المسلمین بوده و در حمص نفوذ دارند که به بمباران حمص ودر سال 1982 منجر شد وبرخی هم ومذهب یهودی در شهر دمشق دارند وحدود 15هزار نفر هم "جزو فرقه یزیدی "بوده ودر سوریه زندگی می کنند وبعلاوه در سوریه معاصر و5 زبان مختلف ونظیر زبان عربی وارمنی وآرامی وچرکسی وکردی وجود دارد وازنظر سیاسی هم از سال 1516 والی 1918م و"سرزمین شام "ودر دست عثمانی ها بودوتا اینکه "ژنرال آلنبی انگلیسی "وبه همراهی نظامیان فرانسه شام ودمشق رادر سال 1918 تسخیر کردند ویا طبق توافق سایکس – پیکو وسوریه ولبنان وتحت نفوذافسران فرانسه قرار گرفت واز سال 1920 وتا 1946 م وسوریه تحت کنترل نظامیان فرانسه اداره می شد وتا اینکه بعد از جنگ دوم جهانی وبه سوریه استقلال داده شد ویا ظاهرا بعد از آن تاریخ وچند نفر وبا کودتا ی نظامی وزمام این قومیت صد تکه شام را بدست گرفتند که شامل ژنرال شکری القوتلی بود ویا ژنرال حسنی الزعیم بود ویا ژنرال سامی الحناوی بود و یا هاشم الاتاسی وسپس هم و سرهنگ ادیب شیشکلی بود که به قدرت رسید وتا اینکه بعد از سال 1963 وحزب بعث در سوریه قدرت گرفت وانگاه بعد از "صلاح جدید" هم و ژنرال حافظ اسد وبه قدرت رسید ویا بعد از سال 1970و به قدرت رسید! و وبعد از سال 2000 هم وپسرش "بشار اسد" به قدرت رسیده ودر زمان وی هم و7 سال تمام جنگ داخلی در سوریه ادامه داشت ویا قسمت زیادی از سوریه ویران گشت وحدود 4 میلیون نفر هم از جمعیت 6/17میلیونی سوریه هم آواره شدند ویا اختلافات قومی ومذهبی آن جامعه تشدید شد ه ویا شهرهای 14 استان شام وبه درگیری با یکدیگر کشیده شدند وکشوری که سوریه نامیده می شود ولی "قومیت سریانی "ویا "زبان سریانی" وهیچ گونه نقشی ودر "آرامش قومهای مختلف "آن ندارد !
این وبلاگ شامل :