تحول مالکیت وقومیت واقتصاد در محلات خوانین افشار زنجان- بخش دوم-دکتر محمد خالقی مقدم
(تحول مالکیت وقومیت واقتصاد در محلات خوانین افشار زنجان )
بخش دوم
پژوهش از : دکتر محمد خالقی مقدم
تخصص: مردم شناس اقوام آسیایی
وجامعه شناس محلات شهری
وجمعیت و,وهمانطوریکه در مقاله قبلی ام گفتم و کتب دیگرعهد صفویه هم ودر مورد محلات زنجان ویا اقتصاد ویا در مورد حکام زنجان نوشته اند که اغلب حاکم های صفوی زنجان ودر دوره صفویه واغلب از اقوام کرد سیاه منصوربیجارانتخاب شده ویا از حاکمان کرد زنگنه کرمانشاه ویا اقاخان مقدم مراغه ای وغیره تعیین شده بودند ولیکن خوانین افشار استان زنجان ناچار بودند ویامی بایست که در حومه پیرامونی شهر رمه داری کرده وحق ورود به شهر زنجان را نداشتند که از آن جمعیت اندک مستقر در شهرزنجان هم وبرخی از نیروهای نظامی حکام صفویه بودند ودر منازل اندک شهر وبرای کنترل منطقه وحضور داشتند ووبرخی کتب نوشته اند خوانین محلی افشار استان وبدلیل حمایت از پادشاهی شاه اسمعیل دوم ودر دوره صفویه وحق آمدن به شهر زنجان ویا حق دخلت در امور سیاسی وتجاری زنجان را نداشتند وامور قومی طوایف زیر خود راهم می بایست و در همان خارج شهر ودهات حومه اش حل می کردند وتا حداقل دخالت را ودر سیاست اداره زنجان داشته باشند ویا در طول 230 سال مزبور را ونداشته باشند واحتمالا در طول این مدت طولانی حکومت صفویه وبرخلاف امروز اقوام رمه دار اطراف شهر وحتی برای نعلبندی اسبان خود شان هم به زنجان نمی آمدند ویا جهت فروش میوه خودهم وبجای زنجان وتنها به شهر سلطانیه مراجعه می کردند که حاکم بزرک افشار منطقه وانجا بود واز جمله منزل "سوندوک بیک افشار"که خان بزرگ اغلب اقوام وتیره های افشار استان در انجا مستقر ومثلا سلطان سوندوک افشار عصر سلطان صفی صفوی وبجای شهر زنجان وصرفا در سلطانیه مستقر بود ودرشهر زنجان وفقط یک باغ حکوتی بیرون شهر داشت که امروزه بنام نوه اش مسجد ویا کتابخانه ویا آب انبار "عباسقلی خان افشار نامیده می شود وباغش در بلای میدان امام زنجان بود اجدادش هم در دوره صفویه وسمت "قور چی باشیگری ودر جنگهای صفویه را داشت ویا در جنگ با ارتش عثمانی را وبعهده داشت واز اولئاریوس اروپایی هم ودر سلطانیه ودر دوره شاه صفی پذیرایی کرده بود ( ماخذ سفرنامه اولئاریوس ) وبعلاوه اینجانب وبا توجه به اسناد تاریخی مختلف وبازار زنجان را ودر طول حکومت 230 ساله صفویه ویا در دوره سلجوقی ویا دوره قراقویونلو ودوره آق قویونلو ودوره تیموری زنجان را بررسی پزوهشی کرده ام بدانم که بازار چگونه در دوره صفویه وکاملا اضمحلال یافته بود ومثلا چگونه صنعتگران قدیمی اش و اغلب مرده ویا مهاجرت کرده بودند؟ وسفرنامه ها نشان می دهدکه جمعیت شهر زنجان ودر دوره مزبور وصرفا صنف کشاورز یا باغدار بودند که در چهار ناحیه اطر اف شهرباغداری ویا امرار معاش می کردند ویا جمعیت نظامی وقراول بودند که کنترل راهها را بعهده داشتند ویا پرسنل فراشی ویا خدمه حکام صفویه در زنجان بودندکه جمعا 800 الی 2000خانواررا در برمی گرفت ویا در در ایام مزبور ودر قصبه زنجان ودر خانه های کوچک وگلین آن دوران زندگی می کردند وتجارت هم صفر بود وزیرا با توجه به اینکه در طول حکومت صفویه واغلب شهرهای آذر بایجان ویا ترکیه ودر اشغال ترکیه ودستان نظامیان عثمانی بود که با ایرانیان دشمنی داشتند وبهمین دلیل هم وکاروان تجاری واز شهر های آذر بایجان هم اندک بود وویا کاروان ترکیه وباکو اندک بود وازشهر زنجان نمی گذشت وتا قشر بندی تجاری بازار زنجان ورشد بیابد بر عکس اغلب متاع تجاری شهرهای ایران واز طریق بندر هرمزمی آمد ویا از بندر عباس وجاسک وبندر لنگه می آمد ویا بوسیله پرتغالیها وانگلیسها وهلندیها تامین دریایی می شد ولذا زنجان "قصبه کوچک "باقی مانده وودر این دوران کتب مختلف واز زنجان وبعنوان قصبه یاد می کنند ولذا دچار یک نوع بن بست تجاری بود وبهمین دلیل هم از 6 والی 7کاروانسرای زنجان ودر عهد صفویه یاد می کندومثلا "کتاب دارالعرفان خمسه" وتنها از سه کاروانسرای متعلق به شاه رخ تیموری وشاه طهماسب صفوی وشاه عباس صفوی در زنجان یاد می کند ونیز از دو کاروانسرای متروک در حوالی دروازه تبریز که متعلق جهانشاه قراقویونلو در زنجان بود ویا ساخته سلطان یقعوب آق قویونلو در سال 888 هجری بود ودر دارالعرفان خمسه یاد کرده است وبه نقل وی هر دو کاروانسرا هم متروک بود ویک کاروانسرای دیگر هم واز دوره تیموری ودر دروازه قزوین زنجان باقی مانده بود ویا به نقل کتاب مزبور ومتعلق به شاهرخ تیموری بود که اکنون مکانش وپاساژ مجتمع نورزنجان شده است وبعد از جنگ جهانی دوم وامریکایی ها هم درآن مکان وامتدادش کارخانه آردممتاز ویا خمسه را ساخته بودندودو انبارگندم سیلو هم ودر خیابان بعثت زنجان ساخته بودند که گندم دهات را جمع آوری می کرد و هر سه امروزه از کار افتاده اند وبه ساختمان مجتمع نور تبدیل شده ودر کتاب دارالعرفان وتنها دوکاروانسرای متعلق به عصرصفوی بود که اولی متعلق به شاه طهماسب صفوی ودر "دروازه گروس زنجان "بودکه ذکر می شود ودیگری هم و"کاروانسرای سنگی شاه عباس "است ودر کنار دروازه همدان زنجان قرار داشت ونیز در دوره صفویه وبدلیل عدم وجود کاروانها وهردونیمه فعال تجاری بودند وبعلاوه هر دو کاروانسرا ی صفوی دوره مزبور هم ودر مسیر جاده خاکی کنار رود خانه زنجانرود ساخته شده بودند که در" سفرنامه کاتف" هم نوشته است که تنها 20 بار شتر وبا صاحب کاروان مسیحی روسی ودر کاروانسرای شاه عباسی زنجان مستقر بود که اجناس از روسیه وبه بخارا می برد ونیز در سفر نامه دیگر هم ذکر شده است و ازبرخی مسافران ارمنی اقامت گزیده در کاروانسرای سنگی زنجان یاد کرده است واحتمالا در دوره صفویه برخی از سکنه کشاورز ویا سکنه نظامی زنجانی هم وقتی می خواست که جنس بخرد ویا آگر نیاز به خرید میوه ویا گوشت داشت وتنها برخی صنوف طواف ها ویا میوه فروش وبا خورجین سیاردر زنجان بودند واز این راه نیاز اهل شهر را تامین می کردند و یا برخی طواف های میوه فروش شهر هم بودند ودر "میدان چشم بندان زنجان" زنجان محصول می فروختند که در دارالعرفان ذکر شده است واحتما لااین میدان و واقع در میدان ویا مکان حمام مرسل زنجان بود ویا درناحیه سعدی جنوبی وفعال بود که به میدان چشم بندان زنجان معروف بود ونیز احتمالا در محوطه یکی از کاروانسراهای بالای کاوانسرای سنگی قرار داشت و ودیگری هم ودر کتاب مزبور و"کاروانسرای مصطفی قلی بیک" زنجان بود و یا دیگری هم و"چهارسوی محمد خان "نامیده می شد که به نقل سفرنامه ژوبر واقوام افشار از آن چهار سو اسلحه وساچمه می خریدند ودیگری هم ومیدان سمیع بازاراست وداروغه خانه باقی مانده از عصر سلجوقی بود که امروزه پاساژ کسری نامیده می شود و پارکینگ اش هم ومحل زندان 1000 ساله عصر سلجوقی بود که مکان زندانی کردن راهزنهای جاده ها بود ویا در "میدان سمیع همان بازار" ومیدان شلاق زدن گران فروشان ویا عاملان گرانی میوه ونان بود که اکنون پاساژ کسری شده است ویا در جنب آن حمام مسجد جمعه عصر سلجوقی واقع بود که در سالهای اخیرو باشگاه ورزشی وزورخانه شده بود واخیرا هم ورستوران سنتی شده است ودر جنب آن مسجد جمعه شافعی مذهب عصر سلجوقیان است که در دوره مغولها وتیموریان ویران شده بود ومکان ویرانه اش را هم کلاویخو دیده بود وبعدا هم و به نقل ص 2012کتاب مرات البلدان ویا به نقل کتاب جنگ زنجان ودر سال 1173هجری بازسازی شده بود ویا بعد از قتل نادر شاه افشار وبوسیله یک تاجر افشاری و بنام "حاجی پیر ولی "تعمیردوباره وساخته شده بود وبه "مسجد ملا رحیم ووفرزندش ملا محمد علی زنجانی "مشهور بود که تابع مشرب سیاسی وفکری نادر شاه افشار بودند ونیز به نقل کتاب ناسخ التواریخ ویا تاریخ رجال ایران مهدی بامداد و15 هزار نفراز جمعیت بالغ شهرزنجان ویا دوسوم جمعیت شهر ومسلحانه درآن مسجد جمعه ونماز می خواندند ولی برای نماز جمعه وبه "مسجد سید"سبزه میدان نمی رفتند که فتعلیشاه ساخته بود ولی مسجد مزبور در سال 1266 هجری وبا توپ باران قاجاریه وکاملا ویران شده بود ودوباره شیخ ابراهیم زنجانی ساخت ویا در ص 145 خاطراتش نقل می کند که بعد از 50 سال ویرانی آن مسجدویمزبله کشی ویا خاکبرداری از آن مسجد کرده بود ودوباره باز سازی می کند واحتمالادراوایل حکومت مظفرالدین شاه هم بازسازی گردیده است وبعلاوه در کتاب دارالعرفان خمسه وشرحی از مقبره اخی فرج زنجانی ویا عارف قرن چهارم زنجان ودر میدان امام آمده است ولی نقل است که سربازان ناصر الدین شاه آنرا هم خراب کردند که اکنون در میدان انقلاب است ودیگر همان کتاب دارالعرفان خمسه ویا کتب دیگر عصر صفوی هم ودیگر چیزی از تاسیسات شهری زنجان ویا از محلات بالای خیابان امام زنجان ودر همان کتاب دارالعرفان یاد نکرده ویا در کتب دیگرسیاحان ومورخان صفویه هم ذکرنشده است ونشان می دهد که محدوده شهری قدیم زنجان وتا دوره نادرشاه افشار وهمگی پائین خیابان امام قرار داشت ولی محلات بالای خیابان وجود نداشتند وصرفا باغات شمال شهر بودند ویا اسنادتاریخی نشان می دهد که کالبدقدیم شهر زنجان واز دوره اردشیر بابکان وتا اواخر عصر صفویه ویا تا اواخر دولت افشاریه وتنها در همان جنوب خیابان امام باقی مانده بود ومحلات بالای خیابان امام هم نبود واز این رو امکان دارد که دولت سلجوقی ودیواره قلعه شمالی شهرزنجان راودر معبر خیابان امام کنونی کشیده باشد ونیز دروازه طارم زنجان هم در همان دیوراره قلعه شمالی وصرفا در ابتدای کوچه باشگاه زنجان بوده که تا آسیاب ابی ساسانی ودر انتهای کوچه باشگاه ومتصل به خیابان خیام امتداد می یافت ویک کوچه دوهزار ساله بوده که قبلا انرا "کوچه آسیاب آبی ساسانی ها" می نامیدند وبعدا هم در دوره سلجوقی ها و کوچه مسجد جمعه نامیده شده وبعدا هم ودر دوره پهلوی وکوچه باشگاه نامیده می شد ولی مغولان ویا دو سر دار آنان ویعنی "سوبتای وجبه "ودر حمله به شهر زنجان وابتدای دیوار قلعه شمالی شهر را خراب کرده باشند واز این راه وارد محلات شهر شده باشند .ولذا کلاویخوودر سفرنامه اش و در گذر از زنجان می نویسد :که حصار شهر زنجان ریخته وخرابی های شهر زیاد است واحتمالا حصار فروریخته مورد نظر وی هم ودر مسیر خیابان امام بوده که دیوار شمالی شهربوده ویاخندق آنرا تشکیل می داد ودیگردر منابع تاریخی و تا عصر صفوی دیواره شمالی قلعه زنجان ساخته نشده بود وسفرنامه ها از فقدان حصار خبر می دهند وتنها باغات پشت خندق برقرار بود ودر ادوار بعدی هم ودوباره تیمور لنگ وهمان دیوار شمالی واقع در مسیر خیابان امام زنجان را ودوباره خراب کرده باشد وبدنبالش تعدادی از صنعتگران زنجانی را به سمرقند کوچانده بود وبهمین دلیل کلاویخو که در سال 807 هجری از زنجان گذر کردهاست ویا سال فوت تیمور لنگ هم می باشد واز کثرت خرابی ها ی زنجان تعجب می کند ونیز می نویسد که اغلب بنا ها ومسجد ها ی زنجان ویرا ن است وشهر حصار ندارد ونیز شرحی از ویرانه های باقی مانده از عصر سلجوقی ویا عصر حکومت آل جلایر زنجان راودر سفرنامه کلاویخوی خود ذکر کرده است واما بعد از حدود 15 سال وبعد از سفر کلاویخوبه شهر زنجان وشاهرخ تیموری وکاروانسرا ی خود را ودر لبه همان دروازه ری دوره سلجوقی ساخته بود ونیز در سال 829 هجری هم که جهانشاه قرا قویونلو وحکم فرمانداری زنجان وسلطانیه خود را وازدست شاهرخ تیموری می گیرد وبه زنجان می آید ومدت 20 سال هم فرماندار زنجان بوده وبا آنکه در سلطانیه وحداقل کاخ حکومتی مجلل وبرای فرمانداری اش وجود داشت ولذا انجام وظایف فرمانداری اش ودر اتاقهای مجلل سلطانیه وبهتر از فرمانداری زنجان ویرانه بود وزیرا به نقل منابع تاریخی مختلف ودر سلطانیه مزبور وخواجه رشید الدین فضل الله صدر اعظم شا هان ایلخانی و13یا فرزند ثروتمندش وحداقل 20 کاروانسرای مجلل ساخته بودند ویا بازار مجلل ساخته بودند ویا صدر اعظمهای دیگرایلخانی هم ویا حکام ایلخانی هم ساخته بودند ویا به نقل کتاب حمدالله مستوفی که کارمند با سواد اداری آن شهر بود ویا در اداره استیفای سلطانیه شغل داشت ونوشته است که حدود 100 آبادی حاصل خیز طارم علیا ویا سفلی را ویا همه انواع میوه جات خود را وبجای زنجان وبه شهر سلطانیه می بردند ویا به کاروانسراهای آن صادرمی کردند ولی چونکه جهانشاه قراقویونلوویا فرماندار زنجان از مغولهای سلطانیه بدش می آمد ولذا ترجیح داده بود که محل فرمانداری اش از کاخ مجلل سلطانیه به زنجان بیاورد ودر حالیکه زنان ویا نواده های تیمور در آن کاخها سلطانیه بزرگ شده بودند ولی ترجیح داد که محل فرمانداری خود را وبه زنجان ویرانه بیاورد که تنها یک آبادی کوچک تابع پایتخت سلطانیه شده بود وچونکه بازاربالای زنجان همکه ساخت سلجوقیان بود و در محله یوخاری باش زنجان وکاملا ویران شده بود ولذا باز سازی آن وهزینه زیاد داشت ولذا ترجیح می دهد که محل فرماندای جدید خود را ودرمکان کنونی بانک ملی سبزه میدان قرار داده وتا دبیرستان امیر کبیر بازار پائین را بسازد ویا بازار جدید ونوساز شهر را ودر غرب شهر قرار بدهد که بانک ملی ودر جنوبش قیصریه کوچک وحمام دوقلوی آن قیصریه کوچککه اکنون خراب شده ویا مسجد جمعه قراقویونلو چهار محرابی بازار پائین در ان محوطه بسازد ویا چند راسته بازار ویا میدان ومیدانچه مسگری ویا جگرکی ویا میوه فروشی در آن بازار 600 ساله بسازد وادامه را وسلطان یعقوب آق قویونلو ودر 550قبل تکمیل کرد ولی جنوب ان بازار پائین ویا پائین حسینیه و محله قدیمی متعلق به عهد 2400ساله اشکانی است که قبلا یک دهکده کشاورزی 2400 ساله عصر اشکانیان بود وسکنه اش از کوچه های پلکانی پان محله پائین رفته ودر کناره زنجان رودو کشاورزی می کرند ولیکن محله بالای حسینیه وتا اصغریه ویک بازار با عمر 600 الی 550 ساله است ودر انتهای بازار پائین هم به دیواره غربی وخندق غربی شهر منهی می شد که یک مجرای گود دارد ودر انتهایش" دروازه تبریز "قرار دارد که به جاده کنار زنجانرود منتهی می شد واحتمال دارد که دیواره غربی شهر را شاهان اق قویونلو ساخته باشند ونیز در بازار پائین دو کاروانسرای متروک داشت وماخذ صفحات 28 وص 52 دارالعرفان خمسه وتعلق بازار پائین زنجان وبه عصر قراقویو نلو را نشان می دهد )وغیر از اینها ودیگر ذکری از بقیه تاسیسات شهری زنجان ودر بالای خبابان امام ودر کتاب دارالعرفان خمسه ویا در 10 کتاب سفرنامه عصر صفویه ویا در کتب تاریخی متعددآن دوران دیده نمی شود ولی اخیر کتابهایی در زنجان چاپ شده که درآن کتب ودر مورد محلات بالای زنجان ویا در مورد نام مالکین آن محلات زنجان ویا در مورد مالکین دهات زنجان و ادعاهای عجیب وغریبی وجود دارد که مستند به اسناد تاریخی نیست ولی اینجانب سعی دارم که در مورد مالکیت محلات زنجان ویادر مورد مالکیت دهات متعلق به تیره ها وطوایف زنجان واسنادی ارائه بدهم که تحریف تاریخ مالکیت هزار ساله قوم افشارزنجان و بر سرزمین هزار ساله قوم ترک غز ویا شاخه شمله اوشارآن نباشد (ووازه شمله اوشار از دوره سلجوقیان ودر کتاب کامل ابن اثیر وجود دارد ولی واژه افشاردر اواخر دوره اق قویونلوشکل گرفت که سردسته اش منصوربیک افشارو در استان زنجان وبه اق قویونلو پیوسته بود ( ماخذ منابع تاریخی عصر آق قویونلو) واز آن تاریخ وتاکنون ونام هزاران رئیس تیره ها ویا طوایف افشار ودر هزارا ن کتب تاریخی مستند ایران دیده می شود وبنا به اسناد تاریخی واز سال 440 هجری به بعد وبهمراه الب ارسلان سلجوقی وبه شهر زنجان آمدند ویا به دهات ومزارع ومراتع 1300روستای افشار نشین ترک استان زنجان آمدند ونیز بخاطر آمدن به ایران واستان زنجان ومراتع حاصلخیز خود راو در اطراف دریاچه خوارزم وومراتع دو سوی رودخانه سیحون وجیحون را ترک کرده بودند وبه مراتع کم حاصل خیز وسردسیر زنجان آمده بودند وبرعکس 250 سال بعد ازمهاجرت انان بود که قوم نیمه مغولی قاجار وبه همراه هلاکوخان به ایران آمدند وزیرا مولف رسمی دوران قاجارویا نویسنده کتاب منتظم ناصریمی نویسد ویا حداقل سی صفحه و شرح تاریخی قوم قاجار را مستند نوشته است ویا می نویسد که چکونه "قاجار نویان" و یا پدربزرگ ایل کوچک قاجار وبه همراه هلاکوخان مغول ودر سال 654 هجری وبا ارتش مغولان به ایران آمدویا از نواحی شمال شرقی آسیا کوچیده وآنهم نه در خاک ایران ویا زنجان ویا آذربایجان نماندند ویا در تهران وگرگان واستراباد وغیره نماندند وبلکه از هلاکوخان مغول خواسته بودند که مراتع غرب شهر گنجه وشرق ارمنستان را وبه آنها ببخشد ولذا قوم قاجارها هم وحدود 5قرن هم ودر خاک ایران نبودند وبلکه در دهات شرق ارمنستان ییلاق وقشلاق می کردند ودهها کتب عصر صفویه هم وبه اسامی حاکمان قاجاری عصر صفویه و درکوهستنهای شرق ارمنستان ومستندا اشاره دارند که قابل انکار برای نویسندگان قاجار زاده نیست که ادعای مالکیت دهات زنجان را برای قاجار ها می کنند وسندش هم وهمان اسناد فرامین حکومتی قاجار ها میدانند ویا کتاب عقد نامه های دوران قاجار می دانند ومعتقدند که چونکه شاهان قاجار ونظیر فتعلیشاه ویا ناصرالین شاه ویا مظفر الدین شاه ویا محمد علیشاه ودر طی یک رشته از احکام دولتی وسند مالکیت به آنها داده ویا برخی از دهات ویا محلات شهرزنجان را وبه خانوده های خاص قاجاری داده است ولذا آنان هم ومالکان واقعی دهات زنجان واراضی بزرگ محلات شهری هستند ولی فراموش کرده اند که بارها مردم شهرزنجان را کشته اند ویا اراضی دیگران را شاهان قاجار غصب کرده وبه اعضای خانواده خود داده است ویا به افرادی داده اند که از بحرین وعراق وگیلان آورده اند ومثلا گبلگ ها که حکمرانهای قاجار واز گیلان آورده بودند و چندین کاروانسری گلیلک ودر زنجان دارند ودر مقابل ادعای مزبور منهم متقابلا مجبورم که برای دفاع از خون هزاران سکنه قدیمی استان دفاع کنم که خونشان وبوسیله 43 حاکم قاجاروکارمندنش برزمین ریخته شده است ویا برای نشان دادن مظلومیت هزاران کشاورز فقیرروستاهای زنجان دفاع کنم که ازشدت گرسنگی وپهن گوسفد ویا گاو می خوردند ولی مالکیت 1300همان روستاها ی زنجان وطارم وابهر وماهنشان وسلطانیه وایجرود وقیدار وبزینه رود وبنام خانواده های قاجارسند زده شده است وعناوینش در کتاب سفرنامه ولایت خمسه ویا در کتاب خاطرات ناصرالدین شاه ویا خاطرات مظفرالدین شاه آورده اند ویا در کتاب خاطرات بصیر الملک آمده است که مستوفی در بار ناصری بوده ویا در سه جلد کتاب مرات البلدان که اسامی اغلب دهات زنجان را وبنام خالصه شاهان قاجار ذکر کرده وبه پیشکاران اداره مالیه زنجان گفته بودند که درامد زراعی روستائیان فقیر زنجان را وبرای عیاشی خاندانهای قاجاری بگیرند ویا جزو املاک امین السلطان صدر اعظم کرده بودند ویا بنام شاهزاده ها قاجارویا حاج امین الضرب قاجارو ثبت کتابتی کرده بودند وتا مشروعیتشان ودر غصب اموال قوم بزرگ افشار استان وبا مهر وامضای طغرا نویسی شاهان قاجار و "مشروعیت" بیابد ودر حالیکه چنین مهر وامضای طغرا نویسی در دیوان انشاء وطغرای نخست وزیر ی خواجه نظام الملکعصر سلجوقی وجود نداشت که با آن مهر ها وقوم ترک افشاری ودر استفاده ویا بهره مندی از مرتع های استان محروم بگردند؟ ودر دوره مغول وتیمور لنگ هم وجود نداشت وبلکه اقوام ترک سجقی قدرت باخته ودر مراتع استان وحق بهره برداری دامی وزراعی داشتند وفقط می بایست که به شاهان مغول ودر سلطانیه مالیات زراعی ودامی وقبچور می دادند وویا در استفاده از خانه های کوچک خرده مالکی خود ودر شهر ها ومحروم نشده بودند ویا در استفاده از حجره کوچک شغلی خود در بازار زنجان وبه تنگنای معیشت دچار نشده بودند ویا در دیوان طغرا نویسی عهد غازان خان ویا در دیوان طغرا نویسی اعطای یرلیغ تیموریان وچنین رسوم اداری ویا روش دیوان استیفائ ویا اداره دارایی نبود که قاجاریه در اداره دارایی زیر نظر خودش وبا کارمندان فاسد مالیه اش رواج داد واسناد واسامی کارمندان مالیه قاجار وجود دارد که اغب از شهر های دیگر بود ند وهدف نادر شاه هم از تشکیل حکومت در ایران ویا در تاسیس دیوان طغرا نویسی ودیوان اسیتفائ دولت نادر شاهی هم چنین نبود وویا در استفاده از خرانه حکومتی چنین نبود وبعد از نادرشاه وهمه آنخزانه بزگ نادری بدست شاهان قاجار وتاجران قاجاری وابسته به قوم قاجار ودر شهر های مختلف افتاد که به نقل ص آخر کتاب عالم ارای نادری وفقط 15 کرور پول نقد سکه در خزانه نادری بود که توسط مستوفیان ونظامیان خائن ارتش وی که وابسته به کمپانی هند شرقی بودندغارت شد ولی بعد از چند سال وبا ترفند های مختلف واز دست انان گرفتند وبه دست تاجرانقاجار ویا خوانین قاجار دادند ومثلا با کشته شدن نادر واز دست خزانه عمومی مردم ایران بیرون امد وجزو املاک بزگ خاندان پدر بزرگ اسدالله علم فراماسون گردید که از اعراب بیرجند بود وهدفش هم از عضویت در ارتش نادری وفقط غارت خزانه نادری ودر سر فرصت بود وویا هدف "امیر خان میش مست عرب قائنات" نیز چنین بود واز بعهده گرفتن ریاست توپخانه نادری چنین بود ویا در اواخر عمر نادر آن بود که سر فرصت توپخانه وی را بسوی طرفداران شاهرخ ونواده نادرشاه برگرداند وبقیه جواهرات نادری را از چنگ او در اورد ووبین خانهای عرب لالوی وعرب عامری وعرب خزیمه وعرب میش مست و عرب بسطام شهر های بیرجند وقائن وطبس وگناباد وکاشمر ویا در بین خوانین عرب اردستان وبسطام وکاشان وزواره واردکان یزد ویا ورامین وخوار اصفهان تقسیم کند که بعد از نادرشاه وبا جواهرات غارتی نادر وبزرگترین "نظام خان خانی "را در شهر های اطراف کویر براه انداختند واسامی خانهای عرب این شهرهای شرقی ایران ونحوه پولدار شدن انان ودر کتابهای "گلشن مراد" ویا "تاریخ محمدی" وبرخی هم ودرکتاب " گیتی گشا" آمده است وبعلاوه در صفحات 674 و816 کتا ب مرات البلدان وبه "اعراب نخعی" و"اعراب زنگویی "گنابا د و"بشروئیه "اشاره شده ونیز درص 674 مرات البلدان وبه خوانین "عرب مقصودی" و"عرب طاهری" کاشمروازغند اشاره شده که دکتر اقبال نخست وزیر دوره پهلوی ویا رئیس شرکت نفت ایران ویا اجداد خوانین اش واز اعراب کاشمربود ومشهد دوره پهلوی را هم آنها اداره می کردند بودند وهمانطوریکه در کتاب مجمل التواریخ وغیره امده وابراهیم خان افشار ویا برادر زاده نادرشاه ودر "جنگ سامان ارخی زنجان" وغیره وبخشی از خزانه بزرگ نادری را واز دست قاتلان نادرشاه بیرون آورده بود که اغلبش در دست خوانین افشار خائن آذربایجان بود وبه مشهد می برد که به نواده مخفی شده نادر شاه بدهد که بنام شاهرخ شاه 14 ساله بود که تنها نوه باقی مانده از کشتار خانواده نادر شاه در مشهدباقی بود ولی امیر خان عرب میش مست وواز سوی 14 خانهای کرد خراسان شمالی ویا خانهای عرب خراسان جنوبی دستور داشت که در اطراف سمنان وتوپخانه بزرگ نادری راو بسوی حاملان خزانه نادری برگرداند وتا نواده نادر شاه هم ونتواند که از بقیه خزانه غارت شده نادرشاه ودر ادامه سلطنتش ودر مشهد سود ببرد!؟ ویا با ان پولها ودر "تداوم دولت افشاریه" و درایران ادامه بدهد و بعدا هم بقیه خزانه غارت شده نادری وتوسط خاندان عرب میش مست که از خوانین انگلیسی طبس وتون وغیره بودند وبجای سپرده شدن به نوه اش شاهرخ وفقط به 14 خان کردخراسان شمالی داده شده که توسط شاه عباس وشیعه مصلحتی شده بودند وبعلاوه نقش چندانی هم در بیرون راندن افاغنه وعثمانی ها از ایران نداشتند ونظیر خوانین کرد عمارلو ویا قرا چورلوویا خوانین کرد شادلو ویا کرد زعفرانلو ویا کرد کیوانلو وکرد قرامانلو وغیره بودند که انها هم با دست یافتن به خزانه نادری ونظام رمه داری در خراسان شمالی را به "نظام خان خانی بزرگ خراسان ودر شهر های قوچان وچناران وشیر وان بجنورد واسفراین ودر دوره حکومت قاجاریه تبدیل کردند ووویا به خوانین عرب خراسان جنوبی داده شده که نظیر خوانین عرب خزیمه بیرجندبودند که اسدالله علم از ان خانواده است که از کاشمر وتا زابل "بزرگ مالکی" براه انداخته بود ویا نطیر خوانین عرب میش مست طبس وخوانین عرب عامری اردستان وکاشان زواره بودند ووبرخی هم خوانین عرب اردکان یزد ونائین وخوار اصفهان وغیره بودند وهمان خوانین عرب وبعد از تحویل گرفتن بقیه خرانه نادرشاه واز دست خوانین افشار شهر های آذر بایجان واین بار شاهرخ افشاری را وهمان 14 خان بزرگ کرد وعرب خراسان شمالی وجنوبی ودر مشهد کور کردند( ماخذ ص 440 مجمل التواریخ ) ونیز از اقا محمد خان قاجار خواستند که به مشهد بیاید وقبر نادر شاه را شکافته ونواده هایش را هم از بین ببرد وتا اغلب خزانه نادری ودر دست همان 14 خان کرد وعرب خراسان باقی مانده وچند تکه از جواهرات نادری هم ومثل کوه نور ویا دریای نور را به اقامحمد خان دادند واز طرف دیگر وخوانین طمع کار وخائن افشاریه آذر بایجان هم که قوم ترک افشاریه انان واز اورومیه وتا تا ساوجبلاغ کرج بودواین بار و"خسر النیا وخسر الاخره" شده و در جنگ خونین سامان ارخی زنجان ویا در ده کیلومتری زنجان وبجان هم افتاده بودند ویا بخاطر این خزانه غارتی نادری وبسیاری خوانین افشارویا ارتش نادر هم ودرقریه سامان ارخی زنجان کشته شدند وبعدا همه شهرها ودهات اذربایجان هم واز چنگشان خارج گشته ویا همه بلادآذربایجان بدست خوانین قاجار افتادوطوریکه این بارو "همه شاهان قاجار" ومرکز ولایتعهدی خودشان را واین دفعه در تبریز قرار داده بودند وبا این فرایند خفت بار 112 ساله قاجاریه ودرشهر تبریزاتفاق افتاد ویا با خیانت "امیر اصلان خان افشار" حاکم تبریز وچهار خان افشار رفیقش اتفاد افتاد که هر چهار نفرهم وقاتل نادر شاه بودند وبعلاوه خزانه نادری راهم غارت کرده وبه شهر های آذر بایجان آورده بودند وامیر اصلان خان افشاری که نادر شاه اشتباه کرده بود واورا "حاکم تبریز" ویا فرمانده کل ارتش آذربایجان ومحافظ شخصی نادرشاه بود ولی در جریانات جنگ خونین "سامان ارخی زنجان "ویا حوادث جنبی آن کشته شد وبعلاوه موسی خان افشار طارمی وحاکم خمسه وزنجان هم وکشته شد که به نقل عالم ارائ نادری وقاتل دیگر نادرشاه بود ونیز قوجه بیگ خان افشار اورمیه ای هم کشته شدوبعلاوه تعدادی دیگر از طرفداران ویا همدستان آنها هم ودر جنگ مزبور کشته شد ند وقسمتی از خزانه نادری هم که بدست آنان افتاده بود به مشهد می رفت وتا به شاهرخ ونوه 14 ساله وباقی مانده از خانواده اش داده بشود! ولی توسط بقیه توپخانه نادر شاه وزیر آتش قرار گرفت که فرماندهی توپخانه در دست امیر خان مش مست عرب خراسانی باقی مانده بود واو هم به 14 خان کرد شاد لو وزعفرانلو وکیوانلو شهرهای خراسان داده که در ارتش نادری وجنگهای آن شرکت چندانی نداشتند ویا به خانهای آنگلستان ودر شهر های طبس وبیرجند وقاین’ عرب بیرجند وگناباد وطبس وغیره داده شده که مرتبا با ودر اداره شهرهای خودشان وتماس داشتند ویا در دوره قاجارهم نقش صمیمانه فراماسونری برای انگلیسیهیا بازی می کردند که افغانستان را از ایران جدا بکنند وتا در دست انگلیسی ها باقی بماند ولذا "شکل جدید مالکیت اراضی شهرهای ایران" وبدین طریق ودر دوره قاجاریه پاگرفت که با "مالکیت ارضی "اقوام رمه دار سابق ایرانی" فرق داشت ویا در بلاد خراسان واصفهان وگیلان واذربایجان فرق داشت وفرهنگ ورسومش نیز فرق داشت ولذا مفهوم جدیدی از مالکیت ملکی وشهری پا گرفت ویا مالکیت اراضی روستایی ودر شهرهای خراسان شمالی وجنوبی پاگرفت وهمان 14 خراسان فرهنگ ورسوم خاصی برای مرتبه خانی خود بوجو آورده بودند وکه بعدا مورد تقلید خوانین لرستان وبختیاری وکهگیلویه وبلوچستان هم قرار گرفت برای روشن شدن مطلب به اسامی خوانین مدل انگلیسی شهرهای خراسان جنوبی ویا شمالی در کتب تاریخی دوران زندیه وقاجاریه ومراجعه بشود ویا به نحوه مالک شدن انها بردهات این منطقه به "کتب تاریخی" و"کتب قوم نگاری "مراجعه بکنید وتا شیوه رعیت داری ویا رعیت پروری انان را در جمعه شناسی روستیی بدانید ویا شیوه تقسیم درآمد زراعی بین "مالک وزارع "را در دو ععصر "قبل از نادرشاه" و"بعد از نادرشاه" راو مقایسه بکنید وآنگاه به تفاوت ماهوی عصر قاجاریه وبا بقیه "ادوار مالکیتی ایرانیان " پی خواهید بردویا نحوه برخورد با شهروندان وروستائیان ویا تفاوت جامعه شناختی اش را با "روش اداری واقتصادی خوانین قاجار" را درک خواهید کرد ویا شیوه قومی قرون قبل از نادرشاه را ودرک ماهوی ودرک مردم شناسی ویا درک اقتصاد سیاسی خواهید کرد ! ویا روش وِا منبع مالی خان شدن آنها ویا نحوه برخورش با رعایا را درک خواهید کردکه با شهروندان ایرانی ویا محلات شهری ایرانی وچگونه برخورد کردند ویا روش برخورد آنان با اموال دیگر شهروندان چگونه بود وبرخی از انها در کتابهای مجمل التواریخ ویا گلشن مراد ویا در کتاب "تاریخ محمدی" منتسب به آقامحمد خان قاجارواکسیر التواریخ آمده است وبرای هر محقق وپژوهنده مفید است که بداند تا "ایدئولوری مالکیت آن دوران "چیست وفرقشبا مالکیت عصر ساسانی ویا "عصراسلام برامکه "وعصر اسلام سلجوقی"و عصر تیموری وقره قویونلو "چیست ؟ و وفقط باید بگویم که ایدئولوژی مالکیت روستایی آنان ومنحصر به عصر قاجاریه است ودر عصر های قبلی این مدل ظالمانه وجود نداشت که "خانم لمبتون"ویا نویسنده کتاب "مالک وزارع در ایران "که کاردار سفارت انگلستان در ایران بود وهنوز به تفاوتهای قومی وفرهنگی آن نپرداخته است !
ودر ادامه مطلب باید اشاره بکنم که قسمتی از خزانه نادر ویا توپخانه آن که بعد از قتل نادرشاه ودر عرض 4 ساعت غارت شده بودونیز به نقل ص 16 مجمل التواریخ که می نویسد که " قریب به چهار ساعت دیگر اثری از خیمه وخرگاه واثاثیه پادشاهی نادرشاه ودر اروی جنگی نادرو در فتح اباد قوچان برجای نمانده بود ونیز اضافه می کند که هرفرقه ای بسوی اوطان خود رهسپارشد و به نقل صفحات مستند چهارکتاب علم آرای نادری وجهانگشای نادری ویا مجمل التواریخ ویا کتاب گلشن مراد وموسی خان افشار طارمی وسرکرده شاهسون افشار خمسه ویکی از محافظان خیمه نادرشاه وبا 70 نفر محافظ دیگر بودویا یکی از چهار کشنده نادرشاه بدبخت ویا فرزندانش بود ویا به تحریک عوامل کمپانی هند شرقی ودست وبه قتل دست زده بود وبا برادرش امیرگونه خان افشار طارمی وبخشی از خزانه ویا توپخانه نادری را برداشته به زنجان وطارم آورده شده است وبرای انکه از انتقام متقابل وتوسط هواخواهان نادرشاه هم می ترسید ولذا برای پیدا کردن همدستان دیگرو وبخشی از خزانه نادر را هم به رضاخان کرد عمارلو وفرزندش محمد حسن خان عمارلو می دهد وطایفه انها را هم به طارم می آورد که بعدا خودشان را "نژاد طارمی "می نامند و واملاک نژاد های قدیمی طارم را واز چنگشان وبا همکاری قاجاریه بیرون می آورند ودر حالیکه به نقل منابع تاریخیو طایفه عمارلو های طارم وترک زبان نبوده واز اکراد کرد قوچان ودرگز بودند که بعدابه برخی از دهات افشار نشین طارم دست انداختند ویا با کمک میرزا ابراهیم که توسط فیحعلیشاه وناصرالدین شاه وبه ریاست دوفوج نظامی خمسه رسیده بودند دست انداختند وبا کمک منشیان اداره مالیه زنجان ودر دوره قاجاریه دست انداختند ویا با امین السلطان صدر اعظم سه پاد شاه قاجار دست انداختند ویا با کمک قزاقهای روسی مستقر در زنجان وبانک اسقراضی روس در زنجان دست انداختند وقزاقهای روسی که در فوج نظامی خمسه وبا ریاست میرزا ابراهیم ویا با ریاست مظفرالدوله خویشاوند با قاجار حضور داشتند ویا برای حمایت نظامی از حکام قاجار درشهر زنجان وحومه اش طبق بند 8 قراردادترکمانچای حضور داشتند ولذا با سوئ استفاده از منصب نظامی اعطایی خود وبسیاری از املاک منطقه حومه زنجان وقراپشتلو وبزینه رود وطارم وسلطانیه وایجرود وماهنشان وابهر را بنام "املاک خالصه چهار شاه قاجار ونوکرانش" در دهات زنجانمصادره کرده وسند ملکی بنام خودشان زدند زدند وهمان کاری که نوادگان انگلیسی اسماعیل خان عرب خزیمه ویا خان بزگ بیرجند ونوه فراماسونش امیر اسداالله علم ووبا سکنه دهات خراسان جنوبی کرد ووتا قبل از انقلاب هم و"قلعه خانی بزرگی" درشهر بیرجند داشت هدف خاندان پدربزرگش "اسماعیل خان علم خزیمه آنان هم از شرکت در ارتش نادرشاهی وبیرون راندن بیگنگان از ایران نبود وبلکه تصاحب دهات ومناطق شهری خراسان وگناباد وتا زابل بود وبا این تفاوت که اغلب روستایان خراسان جنوبی واغلب از نژاد خوانین عرب ان دیار هستند ولی رعایای 1300 روستای زنجان واز نژاد کرد های عمارلوی قوچان نیستند که ساکن طارم وتا مالک بسیاری از دهات طارم بشوند واز نژ اد خانواده "میرزا میر عرب "نیستند کهکه احتمالابعد از قتل نادرشاه ودر جریان جنگ خونین سمان ارخی زنجان وجزو اعراب میش مست خراسان بوده ویا جزو اردوی نظامی امیرخان میش مست هستند که بعد از مرگ نادرشاه ودو برادر زاده نادرشاه ویعنی علیشاه افشار وابراهیم شاه افشار ودر جنگ خونین سمان ارخی وسرنوشت توپخانه نادری را بدست "امیرخان میش مست وقشون عربی "وی داده بودند وبعدا هم خانواده "میزا عرب انان ودر سلطانیه وزنجان "ساکن شده ودر دوره ناصر الدین شاه هم وخانواده انان که خودشان را تاجر می نامیدند ونظیر خانواده میر علم وبسیاری از املاک شهری را از ان خود کردند ویا اغلب املاک ترکان غزواوشار ترک را وبنا م املاک خانواده "میرزا میر عرب "وسند ملکی ودر اداره میراث فرهنگی ویادر اداره مالیه شهرو سند بنام خودشان زده اند ورفتاری که مغولان با قوم ترک الب ارسلان وسلطان جلاالدین خوارزمشاه ودراراضی آذر بایجان نکرد ویا تیموریان با جهانشاه ترک قرا قویونلو نکرد ودر حالیکه قریوسف وپسرش جهانشاه می خواست مغولان وتیموریان را مغولان را از سلطانیه بیرون بکند وامروزه "دموکراسی ومالکیت مبتی بر اداره دارا یی جدید " که قوم قاجاریه بنیانگذار این نهاد جدید مجلس واداره دارایی وخزانه داری آن در ایران است وجایگزین "خزانه داری قدیم" ویا "دیوان استیفای قدیم" و"ائتلاف اقوام سیاسی قدیم در ایران "شده است که قبلا "برنامه ریزی عادلانه منطقه ای وقومی واستانی "را بوجود می آورد ویا "تعادل مالکیت اقوام قدیم "را بهم نمی زد ویا "هویت فرهنگی وقومی سکنه هر استان را ودر محدوده استان متعلق به خودش"حفظ می کرد ولی قاجاریه با شهارهای دروغین دموکراسی ومدرنیته وهویت تاریخی ومالکیت 1000ساله سلجوقیان را در آذربایجان بهم زد وودر حالیکه "قوم قاجار واعقاب فرهنگی ورسانه ای معاصرش یک "قوم 350 ساله در ایران هستند وودیر تر از همه اقوام وبه خاک ایران آمده اند ولی در "فرهنگ دموکر اسی و"معلم همه ایرانیان "شده اند وآموزه های خاص سیاسی خودرا بزور تزریق فرهنگ "بقیه اقوام ایرانی" کرده اند که قدمتشان در ایران وبیشتر از "قوم قاجار ویا دانش اموخته های قوم قاجار" است ولذا امروزه فرهنگ دموکراسی مردم ایران وهدفش از تشکیل دولت درایران ویا تثبیت هدفهایسازمانی و فرهنگی واقتصادی اش در میان اقوام متعددایرانی ویک نوع "فرهنگ سیاسی واحد" نیست وبلکه معجون عجیب وغریب سیاسی چند قوم ناهمخوان با یکدیگر است ومثلا اقوام ساکن در اصفهان ویزد وخراسان جنوبی واقوام عربی هستند که در دوران بنی امیه به ایران آمده اند ومنابع کتب چهار قرن اول ونظیر تاریخ یمینی ویا تاریخ البلدان ویا تاریخ دینوری وآنان را اعراب خراسان می نامدیا کتاب مشاهیر اصفهان ویا کتاب مشاهیر نیشابورویا تاریخ قم قدیم وتاریخ کاشان در چهار قرن اول که تاریخ خاندانهای اشعری در قم و تفرش ویا خاندان عامریها در کاشان است وخرده فرهنگ سیاسی اشان از تشکیل دولت ویا حکومت چیز دیگری است والگوهای خوش حکمرانی ایام قدیم را برای خودشان در رسانه ها می جویند وودر دولت های ترک سلجوقی وخوارزمشاهی وتیموری ودر 100 دژ قهستان خراسان جنوبی تشکل یافته وبنام اعراب فرقه اسماعلیه جنگیده ویا مظاهر فرهنگی واداری ترکان حاکم برایران را نپذیرفتند و ویا تاریخهای جدید هم چنین است ونظیر کتاب گلشن مراد ویا تاریخ محمدی ووغیره ومعیار های فرهنگ سیاسی وفرهنگی انان را بیان می کند ورفتاری که با دولت ترک نادرشاه افشار کردند که هدفش بیرون کردن بیگانگان از ایران وهمزیستی چند قوم ودر زیر چتر حمایتی وی بود ووبا خفت وخواری نابود کردند ودر حالیکه نادرشاه قوم گرایانه با انان برخورد نکره بود ووبلکه خیلی از ان اقوام عرب خراسان ویا کرد قوچان ویا اعراب اصفهان را از سلطه افغانی ها نجات داده بود وودر ارتش وپست های ادری خودش وارد کرده بودولی در کمترین مدت راه خودشان ادولت وخزانه واحد نادرشاهی جدا کرده وهرکدام دنبال سکه اندوزی قوم خود در خراسان واصفهان افتادند وراه خودشان را از تاریخ اقوام ترک وافشار ایران جدا کردند که عمر سکونت 1000 ساله درایران دارند ووبا انکه قبل از امدن به ایران وشغل ساده رمه داری را بلد بودند وولی مثل یک دانش اموز مستعد ونظام اداری ویا شیوه حکمرانی خوب شهری ویا زمینداری ویا تقسیم عادلانه سود زراعی ودامی ویا ساخت شهر وکاروانسرا وویا تجارت مفید را از ایرانیان با سواد ومثل خواجه نظام الملک وویا خواجه نصیر ویا خوجه شمس الدین جوینی وخواجه رشی الدین وصدها صدراعظم باسواد ایرانی یاد گفتند ونظام اداری وسیاسی ومذهبی وتشکیلات سازی ایرانیان را تکامل دادند ولی هیچ وقت اعراب خراسان ونواحی کویری ایران و"مدل حکومتی انان را "پذیرا وفرهنگ پذیر" نشدند ووفرهنگ سازی سیاسی سوم ایرانیان هم توسط "قوم نیمه مغولی قاجاریه"در ایران معاصر شکل گرفته است که مفهوم ویا وازه های مجلس ویا دموکراسی ویا رای گیری وایجاد کرسی موسسسه مطالعات تاریخی ایران ویا تجمع شهزادگان بیسوادش در دارالفنون را بوجود آورده ویا برای بزرگ نمایی نقش خود درتاریخ گذشته ایران وبا پولهای کلان خان زاده های قاجار یک موسسه فرهنگی- انتشاراتی در میدان فلسطین تهران ساخت و140 جلد کتاب از مفاخر خود در انجا چاپ کرده اند ولی هدف پشت پرده اشان واز درآوردن "نشریه وقایع اتفاقیه" دوره ناصری وفقط کلاه گذاری سیاسی ویا کلاه گذاری رسانه ای در مورد قتل عام توپخانه های عصر ناصری واز مردم ایران است وویا راه اندازی نشریه های روشنفکری انان ودرایران وسرپوش گذاشتن به امتیازات خارجی است که به دول بیگانه داده اند وقومی هستند که دیرتر از همه اقوام ایرانی به ایران کوچ کرده اند ولذا عمر سکونتشان در ایران وبرخلاف اقوام دیگر ایرانی وعمر 350ساله بیشتر نیست که شاه عباس به خوست کمپانی هند شرقی شاخه کوچکی از اقوام مغولی قاجار نویان را از کوهستانهای شرق ارمنستان وبا دعوت انان به شیعه مصلحتی به قصبه آق قلعه ودر شرق گرگان کوچانید وتا در قلب ترکمن های اهل تسنن یموت وکوکلان استراباد ودو سوی رود خانه گرگان ویا زمینه درگیری وجنگ اقوام مسلمان ترکمنستان واوزبکستان وافغانستان واسیایی را بوجود آورند وهمچنین عمر فرهنگی و"تاثیر گذاری فرهنگی" وسیاسی ومذهبی قوم قاجار وبر"اقوام دیگرایرانی" هم کمترین است ویا عمر تاثیر گذاری آنان بر نظام اداری ایرانیان هم وکمترین عمرفرهنگ آفرینی دارد ویا اندشه اشان در مورد تجارت مفید ویا در احترام به مالکیت اقوام دیگر ایرانی وویا احترام به دنیای حکمرانی شهری ویا شیوهصحیح تشکیل مجلس ویا انتخابات ویا رعایت دموکراسی در بین وزرائ ومدیران استانه ویا انتشار نشریه واحترام به فرهنگ اقوام دیگر وطبقات دیگر "عمر 150 ساله احمقانه در ایران دارد"که رخساره فرهنگی سیاسی تعقل آنان و"نهادهای سیاسی واداری ومذهبی معاصر ایرانیان" را به بن بست کشیده است ودر حالیکه مهاجرت ترکان به ایران 1000 ساله بود وبعلاوه اموزش نظام اداری انان هم بهتر است ویا شیوه حکمرانی شهری انان وپیوند" فرهنگ وقومیت" انان را نشان می دهد ویا اموزه پذیری فرهنگی انان در دنیای سیاست ویا در رعایت حقوق زارع ومستاجران ویا در رعایت صنف های پائین شهری ودر دولتهای ترک سلجوقی وخوارزمشاهی وتیموری وافشاریه واموزه های و"الگوهای فرهنگی مفیدی" است که از معلمین باسواد ایرانی ودر1000 سال قبل یاد گفته اند واز مشاوران معاویه ودر حکمرانی شهری ویا از مشاوران انگلیسی قاجاریه ودر سرکوب قومیت ها یاد نگرفته بودند وبلکه از کاتبان اداری وکارمندان فهیم دربار غزنوی ویا سلجوقی ویا هزاران متفکر دوره تیموریان ترک یاد گرفته بودند شیوه تفسیرشان هم از قران وحقوق مالکیت رعایا ومصرف کنندگان در تجارت داد وستدها وعدم راهزنی در جاده ها را در نزد معلمان 16 مدرسه نظامیه ایران یا دگرفته بودند ودر حالیکه معلمین مذهبی ویا معلمین اداری حکام قاجار در 112 سال گذشته نامعلوم است وقوم جاهل بودندکه جز از شکمبارگی وزن بارگی ودر بیوگرافی قومی خود چیزی ندارند وتاسیس دارالفنون وتوسط چند معلم اتریشی ویا تاسیس گمرک را از نوزبلزیکی و یا تاسیس خزانه داری از مورگان شوسترامریکائ وتاسیس ارتش قاجاریه و از لیاخوف روسی ویا تاسیس ژاندارمری را از یک فرد دیگرسوئدی وفقدان معلمین با سواد ایرانی در نزد انان را نشان می دهد واز هنر سیاست وفقط زن بارگی دارند وفرضا 60 صفحه ناسخ التواریخ وصرف شمردن اسامی2000 زن وبچه فتحلشاه قاجار می بشد وبرخلاف تیمور لنگ ویا ملک شاه سلجوقی ویا نادر شاه ویا غازان خان مغول است که هدفش از تشکیل حکومت وفقط زن گرفتن نبودودر خانواده هایی بزرگ شده بودند که "حکومت مفید بردیگران "را از متفکران اطراف ویا شهر های دیگر یاد بگیرند وفرهنگ پذیری سیاسی خود راا بالا ببرند ویا دنبال حل کردن معضلات مردم بدبخت بودند وقت وحوصله آنرا نداشتند عمرشان را وصرف گرفتن این همه مقادیر زیاد زن بکنند وتمام نوههای فتعلیشاه هم چنین تربیت فرهنگی وتربیت قومی دارند ودرحایکه حاکم 1200 شهر ایرانی ودر 112 سال حکمرانی شهری ومنطقه ای ایران بودند ولی بزرگترین زاد ولد قومی را قاجار هادر ایران بوجود اوردند که از ویژگی قوم نگاری وعلاق قومی انان حکایت دارد وهمان حکمرانی 1200 شهر ایران هم وهمگی نواده های فتعلشاه در شهر های ایران بودند وومثل مور وملخ راد می کردند ودر شهر زنجان وفقط 43 نواده فتعلیشاه حکمرانی شهری کرده است وهر کدام نیز حداقل 20 الی 30 زن وبچه یافته اند که موسس مطالعات قاجار شناسی تهران واز ان غافل است وانگلیسی ها هم با تنطیم قرار داد ترکمنچای ودر تثبیت حکومت فرزندان فتعلیشاه ودر راس حکومت خود کاری کرده بودند که این "قوم زن باره "ودر راس حکومت 112 ساله همه اقوام ایرانی قرار بگیرند ووبرخلاف حاکمان دوره مغول عمل بکنند که اجازه گرفته مالیات زراعی ویا تجاریویا قبچور بیش از حد را نداشتند ویا کارمندانشان نمی توانستند وبیش از حد مجاز از رعیت روستایی ویا صنف شهری ومالیات بگیرند ولی شاهان قاجار وخانهای حکم گرفته از آنان ودر نظام مالکیت ورعایت حقوق زارع ومالک وهیچ نوع از مقررات قرانی ویا دینی وقانونی را رعایت نمی کردند ویا رعایت حقوق تاجر ومصرف کننده را رعایت نمی کردند ولذا ظلمی که به مردم ایران ودر عمر ننگین حکومت 112 ساله خود انجام دادند و در 56 دولت گذشته ایران وچنین مدل حکمرانی سیاسی ومذهبی وتبلیغاتی ظالمانه نبود وومتاسفانه نسل پر زاد وبلد فتعلشاه امروزه مثل موریانه فرهنگی ودر در 5000 دانشگاه ازاد ویا پیام نور ویا در اغلب نشریات واغب سمت آموزشی ویا تبلیغ فرهنگیدارند ومرتبا داد می زنندکه اجدادما واولین مجلس دموکراسی را بوجود آورد !ویا اولین دارالفنون ایران را زد! ویا اولین نشریه وقایع اتفاقیه را ونشر کرد وواین امور باعث شده است که امروزه در فرهنگ سیاسی ایرانیان و"سه خرده فرهنگسیاسی "متعارض با یکدیگر شکل بگیرد که هرکدام فرهنگ سیاسی خود را تبلیغ می کنند ولذا امروزه این "سه قشربندی مختلف فرهنگی ومذهبی "ووبا "سه نوع سابقه سکونت متفاوت در ایران" وبا "سه نوع علاقه مندی مالکیتی ویژه برای خودشان "وفرهنگ سیاسی ومذهبی ایرانیان وبه یک "فرهنگ سیاسی متضاد" کشانده اند وبعید می میدانم که این "کشمکش فرهنگی "وبه این زودیها و فروکش بکند ! وزیرا سرمایه داری معاصر ایران وبا رسانه های اینترنتی که مجبور است افکار عمومی ایرانیان یکپارچه بکند ویا برای حفظ تولید ورفاه عمومی و"یکپارچه ملی" بکند وللی با اشتباه سیاسی که در واژگونی دولت افشاریه در ایران انجام داد ووامروزه فرهنگ سیاسی وافکار عمومی ایرانیان را سه تکه کرده است وونظام خزانه داری واحد ومالکیت واحد اقوام ایرانی را متشتت کرد وصرفا به پا گرفتن تعدادی از خوانین ما ل اندوز وتجار مال اندوز در شهرهای ایرانی کمک کرد که صرفا ملوک الطوایفی تجاری وفرهنگی را در ایران دامن می زنند که بجای مصالح عمومی و"قدرت سیاسی" و"قدرت خانی" وقدرت حساب بانکی "خود را صرفا در جهت ظلم به دیگران وظلم به اقوام واقشار دیگر و"نهادینه سازی" می کنند ودر حالیکه "مفهوم مالکیت" وخزانه داری در گذشته چیز دیگر بود واستخوان بندی ساختارش طوری تفسیر سیاسی می شد که وقتی یک خان بزرگ وامکان قدرت یابی بیشتر از دیگران بدست می آورد وفرضا بدلیل داشتن طرفداران زیادش در افکار عمومی ویا بدلیل قدرت شجاعتاش وبرامور مسلط می شد مالکان وخوانین بزرگ واورا تعقیب فکری کرده ووائتلاف سیاسی با او بوجود می اوردند و خانواده ها وتیره ها ویا طوایف اقوام ایرانی را وبه ستیز با وی نمی کشاندند ویا روسای طوایف کوچ رو هم اخبارسیاسی وموفقیت های وی را دنبال می کردند ووقتی می دیدند که موازنه قدرت فردی وبالاتر می رود وافراد تیره ویا طوایف منطقه قومی ویا زیر نظر خود را دعوت می کردند که از فرد قدرتمند واصلح وپرطرفدارمزبور "تبعیت سیاسی ملی" کرده ودر عوض "حق نسق ملکی" ویا "حق سکونت در منزل خاص" ویا "حق کار وتولید در مزرعه ومرتع خاص یک منطقه قومی واز انان سلب نشود وفقط با پرداخت مقداری از درامد زراعت ویا تجارت ویا دامداری خود به آن فرد قدرتمند وارتش و"مالکیت قومیان منطقه را در بلوچستان ویا کردستان ویا ترکمنستان وبرای تیره وطوایف خود نگدارند ودر استانهای ترک نشین نیز چنین بود که از انان گرفته نشود ومفهوم واقعی دموکراسی قدیم وجدید هم چنین است ورای دادن صرف به افراد وحزب های سلطه جونیست که چشم طمع به درامد ویا املاک قومهای دیگرو در مجلس ویا در هیات مدیریت استان داشته باشد وبلکه انتخابات در دموکراسی واقع بینانه هم در جوامع معاصر چنین اقتضاء می کند ولی نظام رسانه ها که توسط گوگل ویا ماکروسافت اداره می شود وتنها تسلط یک گروه کوچکو انگل پول پرست وبرگروه کثیر زحمتکشان وتولید کنندگان را تبلیغ می کند ودر حالیکه برای حفظ نظم سرمایه داری در ایران وبایدکه در تبلیغات رسانه هاو "مدل مالکیت مدل قاجاریه ویا صفویه در ایران و "فراموش سیاسی "بکند ودر حالیکه امروزه و"فرایند فرهنگی جامعه ما برعکس است وهر کدام از این سه خرده فرهنگ وهرکدام وتفسیر خاص از تاریخ سیاسی وتاریخ شهری وتاریخ ملکی خانواده وقوم خود دارند وصرفامنافع قومی وخانوادهکوچک خودرا درآن شهرو"توسعه منطقه ای "همان استان وبه ضرر دیگران دنبال می کنند ولی برعکس در دنیای رسانه ها وهدف منفعت طلبانه خود را وتفسیر مذهبی مقدس می کنند ویا هر گروه فرهنگی وبا نوشتن کتاب ونشریه وچاپ پوستر و در نابود کردن حقوق ملکی ویا حقوق صنفی اقوام دیگر می کوشد ویا در رسانه ها دنبال می کند وبر عکس چنین چاش فرهنگی وبه روشن شدن حقایق تاریخی گذشته ایران کمک نمی کنند ولذا این چندگانگی فرهنگی ویک هدف سیاسی پشت پرده دارد که مانع صنعتی شدن ایران می شود !ویا مانع تضمین رفاه شغلی ایرانیان ودر آینده خواهد شد ویا یک" تز سیاسی ناهمگونی"می باشد که سرمایه داری انگلیسی ویا عوامل کمپانی هند شرقی به ایران آورده ویا بانکداران انگلیسی ودر ایران آنرا دامن زده اند ویا از دوره ناصرالدین شاهبه بعد وبنام بانک شاهنشاهی براه انداخته اند که امروزه بانک ملیوهمان روش بانک شاهی دوران ناصری را تعقیب می کند وبا انکه ادعا دارد که دوران رضا شاه واز بانک شاهی وسیاستهای ان خودش را جدا کرده است ووصرفا هدف ملی در ایران دارد ولی با سیاستهای پولی وبانی خود ومنافع منطقه ای متضاد اقوام گوناگون ایرانی راوبوجود می اورد ویا به نفع مادی یک قوم وخانواده کوچک مستقر در استان دیگروتولید کنندگان بینوای استان دیگررا نابود می کند وتا همگان به قطع تولید ویا رها کردن شغل وکارخانه خود وا دار شوند ولذا نظام سرمایه داری معاصرایران وبا این شیوه غلط تبلیغات فرهنگی خود وبه نتیجه نخواهد رسید!وبهمین دلیل انتشار صد ها کتاب مثل فرامین حکومتی قاجاریه در زنجان وانهم به نفع مادی یک گروه کوچکدر شهر ویا مشروعیت دادن به غصبهای آنان در گذشته ویا شفافیت در مورد معضلات مالکیتت در اقوام مختلف وتوسعه استان را به خطر می اندازد! ومانع آن می شود که افراد برسرنوشت دارایی اندک ملکی ویا خرده مالکی خود واطمینان بیابند ولذا به اصل 44 قانون اساسی خصوصی سازی هم وکمک کمک نخواهد کرد! وفقط فقر وبدبختی ویا درگیری اقتصادی اقوام ایرانی را وبدنبال خودش خواهد داشت! ودر حالیکه در جوامع گذشته جایگاه ومقام مرتبه حقوقی هر فرد در سیستم تولید ومالکیت زراعی وتجاری روشن وشفاف بود ومثلا هر فرد دهقان آگاه واشنا به "نقش محول" ویا "نقش محقق "خود درتولید ومالکیت بود ویا فرضا کدخدا ویا مباشر خان ویا کارمند ارزیابی مالیات ملک هم آگاه بود ویا فرد نظامی استخدام شده شاهان می دانستند که نباید با تیکیه به اسلحه ودرجه نظامی خود ودرامد زراع را از دستش بگیرد وتا وی هم تولید زراعی را بدلیل فقر رها بکند ولی امروزه بانک ملی وبا سیاستهای غلط بانکی خود ونظام تولید ویا نظام طبقات تولیدی جامعه را بهم زده است ویا وزیران صاحب قدرت وحکمرانهای شهری هم چنین بودند وآموزش سیاسی دیده بودند که سوء استفاده از پست اداری اشان و نمی بایست که درامد کشاورزان ویا خانواده ها را بهم بزند ویا شاه صاحب خزانهنیز چنین بود که تصمیمی در مورد خزانه عمومی کشور نمی گرفت که تولید جامعه را بهم بزند وخزانه عمومی در اختیار صدر اعظم ووزیانش بود ووشاه ونظامیان هم وفقط "خزانه خاصه شاهی" را داشتند وتمام دولت ها ی ایران "دونوع خزانه "داشتند" وفقط در وزارت اقتصاد مدل قاجاری وخزانه داری واحد وجود دارد وانهم خزانه حسابهای بانکی همه مردم ایران وفقط در اختیار مدیران ویا نمایندان مجلس است که "مدل خزانه داری انگلیسی" را برمردم بدبخت ایران تحمیل می کنند! ولی درگذشته ویا در فرهنگ سیاسی واداری تولید گذشته هر کس وبا آموزه های اداری نظام الملک وخواجه نصیر وغیره وهرکس می دانست می دانست که از سهمبری یک کشاورزاز تولیدش چقدر است ؟ ویا سهم بری یک دامدارچقدر است وحق سهم مالکان چقدر است وبیشتر از ان نمی گرفت وتا تولید را نابود نکند ویا افراد دیگر می دانستند حقالسهم قانونگذاریانان چقدر است؟ ویا حق تبلیغ منبری فرد دیگر چقدر است؟ وحقوق وحق سهم بری هرکس روشن بود وانرا در نظام طبقاتی رعایت می کرد ومثلا بیشتر از حق شاهی خود نمی گرفت! ویا حق حکمرانی شهری خود را ازدیاد نمی داد ویا از رعیت مطالبه اسلامی نمی کرد ویا در فقه شافعی نظامیه ها نمی کرد ! ولی "امروزه مدل دموکراسی انگلیسی قاجاریه "همه شفافیت ها را از بین برده واز جمله شفافیت تقسیم کاروتقسیم مناصب و مشاغل ویا در تقسیم حق سهم بری ؟وهرکس بنام حق استاندار ویا حق پرسنل سازمان برنامه ویا حق سهم مدیر بانکی ویا حق سهم تبلیغ کارمند تلویزیونی وحقوق ملکی ودرامدی همه ایرانیان را بهم ریخته اند ومعجون عجیب وغریب از آرای مردمی وواژه دموکراسی ومردمی بودن حکمراین در ایران رواج یافته که حاصل فرهنگ احمقانه رژیم سیاسی پیرو مذهب فتعلیشاهقاجار ونحله فرهنگی وی درایران معاصرمی باشد که سرمایه داری صنعتی در ایران را به افتضاح خواهد کشاند ! ومن برای روشن شدن مطلب وومکانیم بهم ریختن مالکیت وتاثیرش بر محلات شهرهای ایران وطبقات اجتماعی عصر قاجاریه وواسناد تحول محلات وماکیت وقومیت شهر زنجان در دوران قاجار را مثال می زنم ووتحول محلات ویا مالکیت شهرهای اورمیه وطبس ویزد وکرمان نیز در دوره قاجاریه هم شبیه "مدل زنجان" است وشاید نویسندگان آن شهر ها نتوانند که درست تاریخ شهری خود را تجزیه وتحلیل اجتماعی وجامعه شناختی بکنند ولی اینجانب وبا دسترسی به اسناد تارخی مستند واغلب تحولات شهری زنجان دوره قاجاریه را وبرای نمونه ذکر می کنم که تارخ زنجان دوره قاجاریه وبراساس حذف حاکمیت 15 خان افشار در زنجان ویا تبدیل" باغ قلعه" آن 15 خان زنجانی وبه اماک شهری چند نفرفرد منتفذ تجاری وهمبسته باخاندان قاجاری تحقق یافت که براساس کتاب فرمانهای حکومتی قاجاریه درزنجان ومالکیت همان باغات ان 15 خان را وبه مالکیت منازل اعیانی خود تبدل کرده ویا در 15 محله شهرزنجان تبدیل کردند واغلب محلات مزبور ودر بالای خیبان امام قرار دارند ومثل محله نصراللله خان ویامحله زینبیه ویا محله مهدیه ویا محله سرچشمه زنجان ویا محله دروازه ارگ ویا محله دروازه رشت ویا محله شوقی ویا محله سبزه میدان که سال تاسیس اش وسال شمسی 1224 هجری می باشد و اغلب این محلات ودر عصرزندیه وافشاریه و صفویه وجود نداشته اند وهمانطوریکه قبلا گفتم و هیچ کدام از 60 کتب تاریخ عصر صفویه ویا 10 جلدکتاب سفرنامه های عصر صفویه نیز به آن محله های صاحب نفوذ قاجاریه وفلسفه شکل گیری آن محله ها اشاره نکرده اند وبعلاوه همه محلات مزبورو بالای خیابان امام زنجان بوده وقبل از قتل نادرشاه وجودنداشتند وبلکه اغلب باغات بیرون شهربودند ویا باغات شمال شهر بودند که سیستم آبیاری درختانش هم واز چندمنشا قنات شمال شهرنشات می گرفت ویا با با نهر کشهای سنتی انجام می شد که امروزه که امروزه عده ای تفسیر تاریخی غلط واز ان محلات زنجان می کنند ولی من وبا تکیه به منابع تاریخی وبه فسفه شکل گیری ان محلات شمال خیابان امام زنجان می پردازم وزیرا اسناد تاریخی نشان می دهد که اولین محله جدید دوره زندیه که در زنجان پا گرفته ومحله زینبیه می باشد که ساخته موسی خان افشار طارمی ووبرادرش امیر گونه خان طارمی است ویا با کمک یک خان کرد عمار لولی قوچان است که نادر شاه وی را از قوچان خراسان وبه طارم زنجان مهاجرت داده ویا اینکه موسی خان افشار طارمی ووبعد از قتل نادرشاه انان را به طارم وزنجان آورده وبغیر از آنان وعده ای اوزبک را هم وبه "محله زینیه زنجان اورده بود که بعدا اوزبکها واز زنجان رفتند ودومی هم محله دروازه ارگ زنجان است که ساخته "پناه خان افشار اوصانلو" وپسرش عبدلله خان اصانلو افشار می باشد که مسجد دروازه ارگ هم واز دوره وی می باشد وسومی هم محله نصرالله خان افشار وپدرش جوره خان افشار منطقه قره پشتلومی باشد که از زنجان وتا اقکند جنب خلخال وحدود70 الی 80 روستا داشتند وآنها را اداره می کرد ند چهارمی نیژ "محله مهدیخان سینقی "است که به نقل ناسخ التواریخ ومتعلق به "مهدی خان خمسه ای "بوده ویا "قلعه باغ "وی در ان محله زنجان بوده وامروزه "مسجد مهدیه "در آنجاست وخان منطقه ایجرود بود وپنجمی نیز "محله عباسقلی خان افشار ومسجد ویا تکیه واب انباروی است که امروزه کتابخانه سهروردی ویا چند مجتمع ساختمانی ویا خانه ملکی ی از آن املاک ویا تا محوطه خیابان شامی واز آن باغ قلعه افشاری تفکیک ملکی شده است وششمی هم "محله قلعه علیمردان خان افشار" است وهفتمی محله دروازه رشت و"قلعه برج بدن درواز ه رشت ومسجد انست که پدر بزرگ خان افشار قیدار ودر دوره زندیه بوده وآنرااداره می کرده وهشتمی نیز قلعه باغ خان دویران افشار انگوران بوده که خان54 آبادی دهستان انگوران ماهنشان بودند ووباغ قلعه اشان ودر شمال شرقی دروازه رشت کنونی بوده که کوچه انگورانیهای شرقی ویا غربی وکوچه دویران درآنجاست ویا چند خانواده کوچک از انگورانی ها بی بضاعت ودران محل باقی مانده ودر دوره احمد شاه قاجار هم وقسمتی از باغ قلعه خوانین افشار انگوران وبه پاسگاه ژاندامری زنجان داده شد که امروزه محل پاسگاه نیروی انتظامی وبیمارستان آنست نهمی هم قلعه باغ ومحله شوقی زنجان ودر شرق دروازه رشت است ویا در پائین کوچه قلعه غربی جنوب خیابان بعثت که دیواره قلعه دران کوچه بودوهنوز هم نام کوچه قله را دارد وتا مسجد مظلوم حسن ادامه داشت که باغ قلعه امان الله خان افشار ویا پدرش فرج الله خان افشار آدخلو وانرا ساخته بودند ودهمی نیز محله جنوب میدان آهنگران وتا میدان راه اهن در دوره زندیه وقلعه باغ ذوالفقار خان افشار وخان ایرلوی قولتوق ودهات اطرافش بوده که در گذشته "قلعه اردشیر بابکان" نامیده می شد وچندین بار حاکمان گذشته زنجان انرا تعمیر کرده بودند ویا محل حکمرانی شهری خود کرده بودند ووبرمبنای اسناد تاریخی چندین حاکم صفویه انرا باز سازی وزیبا سازی وتعمیر کرده بودند وقبلا هم محل حکمرانی حکام صفویه بودوبعد از نادرشاه وبه ذوالفقارخان افشار رسیده وبرمبنای اسناد تاریخی وبعد از قتل نادر شاه ذوالفقار خان افشار ایرلو واز قلعه روستای قلتوق که خان نشین قدیمی طایفه ایرلوافشار بود آمده ویا بعد از کشته شدن موسی خان افشارطارمی واین بار وی حاکم زنجان شده است ودر در محلی که امروزه "کولوک سردار نامیده می شود وقبلا اباد بوده ومدتی در دوره زندیه و حکمرانی ذوالفقار خان افشار ایرلودرآنجا بود ونیز وی پدر بزرگ خاندان خوانین ذوالفقاری زنجان می باشد ونیز دوخان بزینه رود هم در محله مسجد دباغ ها ی زنجان وقلعه باغ ویا قنات حیدر داشتند که بنام سنگرو"قلعه میرزا فرج "ودر جریان شورش مردم زنجان دوره ناصری خراب شدونیز "قلعه داروغه خانه زنجان
       + نوشته شده در یکشنبه هفتم مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۲۵ ب.ظ توسط دکتر محمد خالقی مقدم
        | 
       
   
 این وبلاگ شامل :
	  این وبلاگ شامل :