یزد و تغییر ساختار اقتصادی و اشتغالش در دوره احمدشاه ودوره پهلوی از: دکتر محمدخالقی مقدم – جامعه شن
یزد و تغییر ساختار اقتصادی و اشتغالش در دوره احمدشاه ودوره پهلوی
از: دکتر محمدخالقی مقدم – جامعه شناس شهری
شهر یزد بعد از دوره اواخر حکومت ناصرالدین شاه تغییر ساختار اقتصادی دارد و بر کارکرد شهری آن تا کنون موثر شده است و هنوز هم این شهر، از چنین «تغییر ساختارش» صدماتی را می بیند . ویا مجبور شده است که در مورد بهبود کارکردهای شهری خودش ،برنامه ریزی های لازم و مختلفی را انجام بدهد.
لازم به یادآوری می باشدکه یزد از شهرهای قدیمی ایرانیان است . ولذا از دوره ساسانی، همیشه کارکرد شهری اش در ارتباط با "کاروان های تجاری" بوده است که می توانست حلقه واسطه مناسبی بین شهرهای داخلی ایران و یا باشهرهای مختلف جنوبی و یا شرقی و یا جنوب شرقی ایران در روند تجارت باشد ویا از طریق کالبد کاروانسراها و شترهای کاروانی فراوان خود، ارتباط تجاری شهرها را برقرار بکند.و بهمین دلیل هم از گذشته کارکرد اقتصاد شهری آن و بدلیل کمبود آب کشاورزی اش و یا بدلیل ضعف معیشت زراعی اطرافش ، مبتنی بر کارکرد تجارت بود و لیکن تغییر ساختار بعد از دوره ناصرالدین شاه این شهر و بویژه در دوره احمدشاه و دوره پهلوی آن، یک نوع تغییر رویکرد از "کارکرد تجاری درون کشوری" به "«کارکرد تجاری خارجی"» می باشد . که برای اولین بار این شهر ایرانی خودش را با پدیده مزبور هماهنگ و همساز کرد . و یا زودتر از شهرهای دیگر ایرانی، تغییر ساختار اقتصادی داده ولی هنوز نخواسته است که به این تغییر کارکرد اقتصادی خود اذعان و یا اعتراف شفاف بکند و نتیجتاً مشکلات زیادی هم در این راه می کشد که آخرین آن مشکلها ،تعارض با شهر اصفهان و بر سر آبرسانی شهری بود و یا مشکلات دیگری نیز در این راستا داشته است که در 150 سال گذشته همواره درگیر آن بوده است . و مثلاً واقعه قحطی یزد در سال 1278 هجری و یا واقعه ورشکستگی اغلب حجره هایش بعد از جنگ اول جهانی ویا به دلیل توقف فعالیت تجارتی اغلب شهرهای مختلف ایران و یا بدلیل کشیده شدن به اعتصاب های کارگری در کارخانجاتش و در سال 1324 شمسی .. و یا بدلیل ورشکستگی برخی از تاجران مهمش نظیر: ارباب جمشید و جهانیان در اواخر دوره قاجار ودر اوائل دوره حکومت پهلوی و یا بدلیل تحول اقتصاد تجاری حاج برخوردار و یا آگاه و مرشدوامین و . دیگر سرمایه دارانش درپایان دولت پهلوی که دهها کارخانه در دوره پهلوی در این شهر وشهرهای دیگر ایجاد کرده بودند و یا بدلیل توقف شرکت های صنعتی و یا صنایع کاشی سازی و غیره آن شهر در دوره های معاصر است که همگی نتیجه این نوع تغییر ساختار اقتصادی سریع ویا بدون تامل و اندیشه ورزانه میباشد.
و لذا یزد شهری است که به نقل ص 121 «کتاب سیاحت شرق» پایتخت کویر ایران است . ودر عین حال کانال ارتباطات تجاری شهرهای مختلف ایران با یکدیگرو در این پایتخت کویر ی اتفاق می افتد. ویا از نظر روانشناسی اجتماعی هم و به نقل صفحات 122 و 123 همین کتاب ،که به "خصوصیات تجاری اهالی یزد" اشاره می کند که از قدیم الایام در این زمینه تجاری ، آموزش های فراوان دیده اند و یا در صفحه همین کتاب ،122 به خوراک و عادات غذایی مناسب آنان و یا به راه رفتن سریع یزدی ها در کویر اشاره میکند که بلکه صدمه نبینند و یا در ص 141 کتابش به بادگیرها و حوض خانه ها و آب انبارهای یزد اشاره می کند که خصلت تطابق پذیری آنان ، با شرایط سخت کویر را نشان می دهد ... و یا در ص 120 کتاب مزبور اشاره می کند که چهل کیلومتر مانده به یزد شن زاری کویر کوبیده می شود و شرایط بهتری نسبت به آبادی های دیگر کویر برای زیست سکنه اش می دهد . ولی به نظر اینجانب بدلیل قرار گرفتن شهریزد در نزدیکی شیرکوه است که در آنسویش هم با چند رشته کوه های کم ارتفاع نظیرکوه اشتری و کوه خونز و کوه حوض جعفر، یزد از صدمات ریگزارهای وسط کویر ایران تا حدودی نجات می یابد ولی هنوز برخی کتاب ها نظیر، ص 299 کتاب «زیرآفتاب سوزان» بیان می کند که نهرهای پراز ریگ در یزد دیده اند و یا کتاب «کویرهای ایران» نیز در صفحات 623 و 627 به تهاجم معدودی ریگزار به نواحی اطراف یزد اشاره می کند که هنوز مسجدریگ یزد که در دوران های قدیمی این شهر نامش باقی مانده است و از نظر لغوی هم، بقایای این نوع مفهوم ریگزار را درذهن پایه گذاران اولیه این شهر یزد ، نشان می دهد .
و بعلاوه گزارش های کتاب «کویرهای ایران» موفقیت تجار یزد را و یا نحوه دستیابی کاروانهای آنها به شهرهای مختلف ایران و از طریق شهر یزد را نشان می دهد و بیان می کند که برخی از تجار یزد، گاهی صد شتر تجاری را می توانستند در دوران تجارت سنتی ایران به راه اندازند و این در حالی است که عامل اشتغال سکنه اغلب استان های مختلف ایران ، ودر ایام قدیم ،تنها خوانین بودند که عامل اساسی اشتغال سکنه آن شهرها بودند و یا سکنه دهات و رعایانشان در معیشت زراعی می دانند، ولی در استان یزد، بجای {خوانین مختلف}، تنها تاجرانش بودند که عامل اشتغال بقیه اهالی شهرش بودند و یا به دلیل شناخت های خوبشان از دنیای تجارت، موفق تر از تاجران دیگر شهرهای ایران عمل می کردند و لیکن چونکه در عصر حاضر، بجای تجارت داخلی، تنها مکانیزم تجارت خارجی شکل گرفته است و از سوی دیگر هم از جمعیت یک میلیون و اندی جمعیت استان یزد، حدود 5/1 آن در شهرها و به ویژه در شهر یزد ساکن شده اند و لذا اغلب دهاتش بدلیل خشکسالی های مکرر خود تخلیه شده اند ویا به شهریزد آمده و لذا "کارکرد تجاری شهر یزد" امروزه با صدمات بیشتری روبرو شده است .زیرا به دلیل مکانیزم تطابق پذیری سریع اش با" نوسانات دنیای تجارت" و یا به دلیل "تحولات سیاسی دنیای تجارت خارجی" و یا به دلیل عدم اطلاع قشرهای کارگری این شهر از وضعیت بنیانی وپایه های صنایع و یا بازار یزد و یا از وقایع پشت پرده تجارت شهر ، ولذا افزوده شدن دائمی به جمعیت شهری آن ، و نسبت به "کارکرد یک شهر متعادل تجاری "آن را با مشکل روبرو می سازد . و یا بدلیل عدم تطبیق پذیری اش در دنیای سیاسی و یا دنیای فرهنگ سنتی با زیربنای اقتصادی مدرن آن شهر که باید به عواقب واردات خارجی بی اعتنا نباشند وهمگی باعث شده است که آشفتگی های تعادل اقتصادی را در این شهر بوجود آورد ولی هنوز ، در کارنامه شهر یزد همچنان ، مدیریت تجاری موفق یا تبدیل تجارت سنتی آن شهر ، به تجارت مدرن و یا بّه نیمه مدرن تر از بقیه شهرهای ایرانی، هنوزجلوتر می باشند و از این رو نگاهی به تاریخ تجاری این شهر ورابطه اش با کالبد شهری یزد ، این معنای اجتماعی خاص را نشان می دهد . که از خصلت مزبور، می توان بعنوان رابطه،" جامعه و اقتصاد شهر یزد معاصر" نام برد .
وهمچنین ، گزارش سیاحان مختلف اواخرعصر قاجاریه و یا از صد سال پیشین ،به آن پدیده اذعان دارد و مثلا کتاب کویرهای ایران در ص 311 خود می نویسد که : یک کاروان صد شتری تجاری از یزد رسیده بود و یا در ص 298 خود مولفش در بیابان های کویر به یک کاروان 26 شتری تاجران یزد بر می خورد که از ناحیه بوشهر تا سمنان ایران هدایت تجاری می کردند . ودر این باره در صد سال قبل ویا در ص 298 کتاب مزبور می نویسد که : این کاروان یزد، چای و پارچه و نخ سفید هندی ویا حنا از جنوب ایران بطرف شمال می برند و یا کالای انگلیسی را از بندرهای خلیج فارس، ومخصوصا از بوشهر از کشتی تخلیه می گردانند و بعد به یزد آورده می شود.و این هامردمی هستندکه الان در حوض سه کویر هستند وکالاهای همراهشان را از یزد به سمنان می برند و یا در ص 304 می نویسد که :کاروان هائی که به طرف شمال یزد می روند، بارشان معمولا پارچه و پنبه و پشم وچای هندی و حنا و یا سایر رنگها ،و دارچین و فلفل و ادویه واز این قبیل است و یاکاروانی که در جهت مخالف و از یزد حرکت می کنند اغلب ، محموله ا شان ، شکر، نفت، روغن؛ پارچه های روسی و لوازم بقالی است . و یا در صفحات 175 و 258 و 260 کتاب مزبور ودر مورد" ارتباطات تجاری یزدیها" می نویسد که در رابطه تجاری این شهر با شهر کرمان و جندق وانارک. بوده و یا در ص 159 و 390 کتاب مزبور از ارتباط تجاری یزد با طبس می نویسد و یا در ص 560 از ارتباط تجاری بین یزد و شهر آباده فارس است ویادر صفحات دیگرش از ارتباط تجاری یزد با مشهد و سبزوار و سمنان و شاهرود ، کاشان و اصفهان و بندرعباس و زاهدان میباشد که بحث می شود . و مثلا در ص 447 کتابش می نویسد که :کاروانی با 300 شتر، از سبزوار رسیده بود و مقصد این کاروان یزد است و یا در برخی از صفحاتش، از نقش تاجران یزد در فعال ماندن جاده های تجاری اطراف کویر یاد می کند که در راه یزد به طبس به آن مسایل برخورده بود ولذا از پنج نشان گذرگاهی وراهنمای کویری یاد می کند که علامت کاروان ها باشند و مثلا از "هرم های سنگی "بحث می کند که در راه طبس و یزد. دیده است ومثلا در ص 403 کتابش می نویسد که در نوار شمالی کویر، ششو یا پنج نشان از این دست و بوسیله زردتشتیهای یزد درست شده بود . تا مسافران در هوای مه آلود ،راه خود را در کویر مزبور گم نکنند.
و یا در جاده طبس از کاروانسرائی به نام رباط چاه مجی و در ص 413 کتابش بحث می کند ویا می نویسد که شش سال پیش توسط یک تاجر یزدی وبه نام حاجی محمدحسین مهریجانی ساخته شده بود و یا در ص 419 مولف کتاب کویر در میان راه یزد و مشهد دیده است ولذا می نویسد که در محل تفکیک راه های متعدد فرعی کویر از شاهراه یزد- مشهد قرار داشت که در چهارراه آن راهها ، دو نشان سنگی وجود داشت.
و لذا علاوه از شغل تجارت در دوره دوم حکومت ناصرالدین در شهر یزد ، معیشت بسیاری از دهات اطراف یزد هم تحول یافت که اغلب خالصه دولتی بودند ولی به دلایل بدهکاری شاه به معرض فروش گذاشته شده بود ندکه در آن دوره تاریخی هم اغلب تجار مهم یزد، مالکیت بسیاری از دهات اطراف یزد را خریدند و لذا ص 193 کتاب "خاطرات نواب وکیل" اشاره دارد که چگونه دهات اطراف یزد نظیر سنجوید و یا قریه بنادک و یا قریه گاوافشار. و احمد آباد اردکان و غیره متعلق به حاجی ملک الکتاب شده بود یا اسناد دیگر نشان می دهد که حاج محمدحسین برخوردار یزدی ، اغلب باغات پسته رضاآباد و کشکویه و تزرجان و غیره را خریده بود و یا غلامرضا آگاه سرمایه دار یزدی دهات نوق و غیره را خریده بوده و نیز در این دوره تاریخی ،. حاج محمدحسین برخوردار ، علاوه از تجارت شهری ، املاک روستائی مزبوررا به این دلیل خریده بودند که در آنها پسته کاری و به روش جدید. بکند و یا خانواده غلامرضا آگاه، ومرشد یزدی ، املاکی در دهات مابین یزد و رفسنجان داشتند که به پسته کاری جدید سکنه اش را وا میداشتند و بعلاوه اسناد تاریخی مختلف نشان می دهد که بسیاری از تاجران یزدی در شهرهای مختلف ایران حجره داشتند ویا با همدیگر در ارتباط تجارتی بودند و یا با شهر یزد همکاری می نمودندو مثلا خانواده ارباب جمشید یزدی وجهانیان تجارتخانه هائی در یزد وتهران داشتند ویا مثلا خانواده حکیم زاده تاجر یزدی در پاساژ حاج ملاعلی تهران وخود یزد تجارتخانه داشتند و یا تاجران یزدی در شهر اصفهان ،" سرای یزدیها" داشتنند(ماخذ ص 530 کتاب انجمن های بلدی وتجار واصناف.) ودر آنها فعالیت تجاری می کردند و یا حاج برخوردار یزدی، در کرمان و یزد ومشهد وتهران فعالیت تجاری توام با همدیگر داشت و ومثلا در سهام کارخانه سیمان کرمان ویا سهامش درشرکت نخریسی ونساجی وبرق خسروی مشهد بودو یا حاجی عبدالحسین مرشد علاوه از یزد، تجارتخانه بزرگی در شهر مشهدداشت و بعلاوه برخی از افراد خانواده اش هم کارخانه کوکاکولای مشهد و غیره را اداره می کردند و یا خانواده افشار یزدی ، تجارتخانه های در شهرهای بمبئی و یزد داشتند و یا برخی تجارتخانه های توام با یکدیگر در زاهدان و بندرعباس وبا خودشهر یزد داشتند و یا حاجی علیرضا ملک التجار سبزواری که پدرش از یزد به سبزوار رفته بود و در انجا اراضی واملاک زیادی بهم زده بود و نوه دختری حاجی احمدافشار یزدی را در محله وقت الساعت. یزد گرفته بود و سه خانه مجلل در آن محله یزد ساخته بود.
بهمین دلیل اسناد تاریخی مختلف ایران، نشان میدهد که جمعیت یزد در سال 1870 میلادی و به نقل ص 627 کتاب "کویرهای ایران" ویا ص 299 کتاب "زیر آفتاب سوزان "در سال مزبور 000/40 نفر بود ولی بعدا در سال 1309 شمسی به 80 هزار نفر می رسند .و اما در ایام جنگ اول جهانی ویا در دوره احمدشاه،و بامتوقف شدن اقتصادی اغلب شهرهای ایران ،ویرانی شدیدی در آن ناحیه یزد بوجود آمدکه صرفا اقتصادش از راه تجارت بود و لذا به نقل کورزون مناطق بزرگی در اطراف یزد، پر از ویرانه شده بود .
و در هر حال منابع تاریخی مختلف نشان می دهد که وقتی ناصرالدین شاه به بانک شاهنشاهی انگلیسی مجوز تاسیس مید هد، حدود 21 بانک شاهنشاهی در شهرهای ایران تاسیس میشوند که یکی از آنها هم در شهر یزد بود و به نقل ص1101 کتاب «مرآت الوقایع مظفری» در سال 1324 هجری، یزدی ها در برابر اسکناس بانک انگلیسی ابتدا مخالفت میکردند ولی بعدا و پس از آنکه در بلاد مختلف ایرانی، سرایت کرد . روش خود را اصلاح کردند و یا وقتی در جنگ اول جهانی" سوگمایر آلمانی " وجهت تحریک اهالی شهر یزد به آنجارفت و اهالی شهریزد هم به دلیل مخالفت با انگلیسی ها از وی استقبال کردند . که ص 80 کتاب" زیر آفتاب سوزان" به آن موضوع اشاره می کند و یا به نقل ص 301 همان کتاب "دموکرات های مجلس ایران "که طرفداران آلمانی ها ،در جنگ جهانی اول بودند در شهر یزد به جنب و جوش افتادند و یا ص 139 کتاب «دیده ها و شنیده ها» نیز بیان می کند که عباس میرزا نماینده مجلس یزد دموکرات بود .
و یا کتاب" زیر آفتاب سوزان "از اوضاع یزد در جنگ اول جهانی ودوره احمدشاه گزارش می دهد که در این دوره تاریخی ،خط تلگراف انگلیسی ها یزد وجود داشت (ص300) و یا از دستگاه زیمنس در یزد بحث می کند (ص301) و یا در ص 300 کتابش: از بانک و تلگراف ومسیون مذهبی و بیمارستان انگلیسی ها در یزد بحث می کند (ص300) که نشان می دهد ،در ابتدا یزدی ها ،گرایشات ضدانگلیسی و یا گرایشات طرفداری از آلمانی ها داشتند ولی بعدا تغییرخط خط مشی دادند و لذا وقتی ژنرال سایکس از سوی انگلیسی ها و در جنگ اول جهانی مامور تسخیر شهر یزد می شود تا مانع آن بشود که آلمانی ها در آن شهر، به فعالیت سیاسی بپردازند ولذا در کتابش از تغییر روش بعدی یزدی ها یاد می کند و بهمین دلیل در ص 212 کتاب «سفرنامه سایکس» از فر گوسن رئیس بانک شاهنشاهی یزد و باغ مصفای وی در یزد بحث می کند و نیز در ص 185 کتابش از تعصب قبلی اهالی یزد بحث می کندویا از روند تعطیلی بانک شاهنشاهی در یزد بحث می کند و یا از مصادره شدن اموال بانک انگلیسی ها در یزد بحث می کند که حدود یک میلیون تومان بود که ص 300-301 کتاب «زیرافتاب سوزان» هم به آن مسئله اشاره کرده است ولی بعدا سکنه یزد، تغییر رویه داده و به نقل ص 320 و 361 "کتاب ژنرال سایکس" وقتی وی به نزدیک یزد و همراه با نظامیان می رسد . رئیس بانک شاهی از سایکس انگلیسی ودر نزدیکی یزد استقبال کرده ویا علاوه از وی و. به نقل ص 361 کتابش، حاکم شهر یزد هم درشکه ای را برایش به خارج شهر می فرستند . و بعد از آن مرحله است که به زیاد شدن انگلسی مقیم یزد و درفاصله سالهای 1895 الی 1915 اشاره می کنند و نیز ار "دکتر وایت "مسئول بیمارستان انگلیسی یزد یاد می کند و یا در صفحات 417 و 418 کتابش ازتغییر رویه یزدی ها و بخاطر حفظ ونگهداری منافع تجاری شان بحث می کند .و در این باره ژنرال سایکس می نویسد که: یزد در سال های 1894 میلادی تمایلات ضد اروپایی داشتند که در یزد غلیان شدیدی پیدا می کرد ولی این موضوع بمرور ایام مرتفع گردید وفعلا نه فقط به اروپائی ها احترام می کنند بلکه آنها را دوست دارند و گودرزمهربانی که یکی از زرتشتی های یزد است و کاروانسرای خود را دربست در اختیار" دکتر وایت" گذارده و سرای مزبور تبدیل به بیمارستان آبرومندی شده است که با انواع وسایل لازم، مجهز می باشد و نیز اضافه می کند که :
امروزه مردم یزد به قدری تغییر روش داده اند که در ورود اینجانب سه تن از محترمین. روحانیون محلی از من دیدن نمودند و اوضاع یزد در هر جهت روبه ترقی و پیشرفت است و" تجار یزدی "که از بمبئی مراقبت کرده اند ساختمان ها و باغات بهتری به اسلوب جدید بنا کرده و به آبادی شهر کمک شایانی کرده اند و در این اوان انگلیسیهای مقیم یزد دو نفر، عضو بانک شاهنشاهی هستند و پنج نفر از کارکنان مرسلین و نمایندگان کمپانی زیگلر. می باشند و نیز در ص 417 کتابش می نویسد: یزد تجار معتبری دارد که معاملات کلانی می کنند و یا می نویسد که یزد حدود 60 هزار نفر جمعیت دارد و بعلاوه اضافه می کند که یزد متجاوز از 700 دستگاه پارچه بافی وا نواع منسوجات ابریشمی دارد و یا می نویسد که: پارچه های حسینقلی خانی یزد (این شخص اصلا اهل کرمانی یا بوده) فوق العاده ظریف است و هر مترش 8 شلینگ داد وستد می شود وتجارت حنا نیز که از نرماشیر وارد می شود و منحصر به تجار یزد می باشد که منافع زیادی از آن می برند و تریاک و پنبه و بادام و پسته نیز خریداری می شود، و نیز می افزاید: امتعه و کالاهائی که از جنوب حمل می شود در "کاروانسرهای یزد "دست به دست مبادله می گردد و "یزدی ها" از این راه استفاده های سرشاری می کنند و یا می نوسد که یزد حدود 7 هزار زرتشتی دارد که قریب یکهزار نفر از آنها در شهر و بقیه در دهات اطراف سکونت دارند و نیز ص 119 کتاب «سیاحت شرق» هم که در همین تاریخ از یز د دیدار کرده است می نویسد که : جمعیت یزد در این دوره تاریخی ثلث اش مجوس اند و یا در ص 144 از" دخمه زرتشتیان یزدی" بحث می کند و بعلاوه به نقل ص 153 کتاب «مستخدمین بلژیکی در خدمت دولت ایران» که از یزد تا قصر شیرین ونواحی جنوب بحث می کند که در اختیار نیروهای هندی انگلیسی بود ویا در ایام جنگ اول جهانی قرار گرفت و یا از یزد به طرف شهرهای بالا تر ایران، اغلب شهرهای خراسان و اصفهان و مرکزی و آذربایجان و گیلان و مازندران در اختیار و اشغال نیروهای روسی قرار گرفته بود . و بلوشر آلمانی هم "در سفرنامه خود "و در صفحات 35-103-247-296-319 کتابش ، به این دوره تاریخی شهر یزدو در جنگ جهانی اول اشاره می کند و بعلاوه در این دوره تاریخی، یزد تعدادی تاجران مشهورِ داشت که به فعالیت تجاری در عصر قاجاریه می پرداختند و از حمله سید شکراله تاجر بود و یا عبدالرحیم تاجرو یا حاجی علی نقی تاجر و یا حاجی محمدحسن تاجر ویا علی آقا تاجر شیرازی و یا حاجی احمدافشار و یا حاجی محمد صادق افشار و جواد افشار ویا محمدحسین افشار و برخی از افراد این خاندان هم در هند بودند و بعنوان یزدی های مقیم هند شمرده میشدند و با تجارشهر یزد همکاری می کردند و مثلا تجارتخانه محمدتقی افشار و شرکا در هند از آن جمله است و یا کارخانه افشار شهر یزد در ایام بعدی، متعلق به این تاجران افشار بوده و یا درکراچی هم تجارتخانه .فیض با تاجران یزد و زاهدان همکاری می کرد و نیز شرکت مسعودیه در کراچی هم باتاجران یزدی همکاری می کردند و بعلاوه تاجران دیگر این دوره تاریخی یزد عبارت بودند از: حاجی محمدجواد خان ویا حاجی ملک یاوحاجی میرزا تقی و حاجی فخرالملک و حاجی افتخار و حاجی آقا علی باقر وحاجی عبدالغنی اردکانی وحاجی جعفر تخمه فروش و. حاجی مهدی صباغ و حاجی سید عبدالرسول صحاف و حاجی اسماعیل صراف و حاجی محمدعلی عرب و حاجی میرزا محمدعلی باقر عرب و حاجی علی گاریزی وحاجی محمد گاریزی و حاجی محمدحسن گاریزی و حاجی ابوالهادی گاریزی (و احتمالا ازتجار محله گازرگاه یزد بودند) .و یا حاجی محمدنقی مازار و حاجی میرزا سید علی لاری و حاجی محمدلاری و حاجی محمدابراهیم لاری وحاجی میرزا محمدعلی لاری که بعد از انقلاب ایران ]»خانه این نوع" خاندان لاری ها" در شهر یزد بازسازی معماری شد و مورد استفاده امور توریستی شهرقرار گرفت و یا خانه امین التجار یزد که بعد از انقلاب به" مهمانسرای شیکی" تبدیل گشت و یا خانواده حکیم زاده تاجر یزدی می باشد که درمانگاهی هم در شهر یزد ساخته بود و یا در دوره رضا شاه حکیم زاده علاوه از یزد، تجارتخانه دیگری در بازار تهران و در سرای حاجی ملاعلی دایر کرده بود و یا خانواده کوراوغلی تاجر بود و یا حاجی سعدنصراله و حاجی مهدی قلی خان و حاجی علیرضا سبزواری( ساکن یزد)و یا حاجی ابوالقاسم رشتی و حاجی عابد.و حاجی سید احمدخان و حاجی میرزامحمد و میرزا محمدعلی لب خندقی و خانواده تاجران میبدی و نصرآبادی وغیره ساکن یزد بودند و بعلاوه از معروف ترین تاجران زرتشتی های دوره قاجاریه هم ارباب جمشید و جهانیان بود که علاوه از شهر یزد، تجارتخانه بزرگی هم در شهرتهران داشتند و یا خانه وی ویا خیایان ارباب جمشید تهران مشهور است ولی به دلیل استقراضی زیادش از بانک شاهنشاهی و در اواخردوره قاجاریه ورشکست شدند و یا گودرز مهربان ومانکجی..تاجر خرده پای زرتشتی که به تاسیس برخی مدارس به سبک غربیها وبرای زرتشتی های یزد و کرمان وجهت یاری به آنها پرداخته بود . و بعلاوه ارباب جمشید و جهانیان و علاوه از رونق دادن اقتصاد یزد در دوره اواخر قاجاریه، تجارتخانه هایشان به حدی گسترده بود که علاوه از شهر یزد در تهران هم بود و به اداره جهانیان وارباب جمشید مشهور شده بود و نیز در این دوره تاریخی "شرکت منصوریه "از تشکل تاجران یزدی تشکیل شده بود و نیز بهرام شاه جهانیان که جواهرات محمدعلی شاه نزد وی بود و یا دین یار شکل صراف یزدی بود و یا هر مزد یا ور رستمی.. از تجار زرتشتی بودکه در بمبئی ساکن شده بود و یا کیخسرو و مهربان رستمی که در هند بودند . و یا علی اکبر ارباب و مهربان زرتشتی و غیره بودند و فعالیت این نوع تاجران یزدی در دوره اواخر قاجار یه ، باعث اشتغال سکنه یزد شده بود . و بقیه نیز در چهارچوب فعالیت آنان در روند اجزا وعناصر. تجارتی مزبور، مشغله های مختلفی یافته بودند . و بعلاوه این تاجران در سرای خواجه یزد و یا درسرای گلشن یزد و یا در بازار خان یزد فعال بودند و یا تاجرانی بودند که در محلات مختلف یزد، کارونسراها و کاروان های متعدد تجاری داشتند و یا افراد مختلف آن نوع محلات قدیمی یزدرا در طول وعرض. تجارت مزبورسازماندهی می کردند . و از جمله سه محله مهم تاجرنشین در شهر یزد بود که شامل محله های یوزداران و جنگل و کوشک نو بود که از محلات بزرگ و تاجرنشین بودند و علاوه از تاجران فوق الذکر در شهریزد ودر اواخر دوره قاجاریه به تعدادی ازتاجران یهودی و یا بابی نیز بر میخوریم که برخی هایشان در محله فهادان یزد ساکن بودند و اغلب ابریشم بافی های مهم یزد هم در خانه های تاجران یهودی یزد تولید می شد. و این نوع ازتاجران در اواخر دوره قاجاریه یک نوع حلقه واسطه تجارت داخلی و یا عامل انتقال تجارت خارجی با ایرانیان ودر این دوره تاریخی بود ند و به عبارت دیگر از قدیم،یزد"کارکرد اشتغال سکنه اش "صرفا از راه تامین تجارت برای شهرهای داخلی ایرانی بود ولی صرفاتجارت داخلی را برای شهرهای ایرانی واز این نقطه جغرافیایی تامین می کردند ولذا" میزان جمعیتش" نیز با" میزان نیازهای داخلی ایرانیان "سازگار بود ولی با روندتحول صنایع ایران ویا با ورود محصولات جدید اروپائی به ایران ،به تدریج سازگاری با تجارت داخلی ایرانیان نیز کنار گذاشته شد ویا تاجران مزبور، زمینه ای را برای رواج تجارت خارجی ایرانیان باز کردند . واز این رو خودشان نیز در اواخر دوره قاجاریه و با رکود اقتصادهای شهرهای مختلف، دچار ورشکستگی شده ویا به تحولهای مکرراقتصادی و اشتغال شهر یزد منجر شدند و لذاآمارها نشان می دهد که بسیاری از آنان ،بر اثر استقراض زیاد و یا بر اثر جنگ جهانی و رکود تجارت ویا بر اثر وقوع انقلاب وغیره. نوساناتی یافته و باعث شد که در جنگ جهانی اول ، جمعیت بازارها،و تیمچه های یزد. خالی گشته ویا نواحی و مناطق بزرگی از اطراف یزد خالی بگردد. و یا صنعت صباغی و پارچه بافی سنتی و یا جوراب بافی و زیلوبافی و یا سایر داد و ستدهای آنان مختل بگردد و مجبور بگردند که بیشتر به دامن تجارت خارجی کشیده شوند و درتداوم این روند ، نسل بعدی تاجران یزدی که در دوره پهلوی اول و دوم ودر شهر یزد شکل گرفت.ویا دهها کارخانه نساجی و غیره در شهر بوجود آمد و شهر یزد به یک شهر کارگری وابسته به تجارت خارجی تبدیل گردید . که به آن اشاره خواهم کرد .
و همانطوری که گفته شد وقوع جنگ اول جهانی ویا حضور نظامی هندی ها در شهرهای جنوبی وشرقی ایران ویا متلاشی شدن اقتصاد فئودالی و شهرهای وابسته به اقتصاد روستاها وغیره ،همگی تحولات عمیق ساختاری بودند که جنگ جهانی اول ودوم آن را بوجود آورد ویا بیش از همه شهرهای ایرانی، شهر یزد را متاثر کرد که صرفاً کانال معیشت اقتصاد سکنه اش از راه" تجارت داخلی "بود . ولی بعد از جنگ، تجارت آنها مستلزم انواع صرافی ها و یا اخذ پول های کلان از بانکها بود تا با آن پول ها ، حجره هاوتجارتشان پر رونق شود .و در این وسط چونکه تجار هندی، برتری زیادی در شهرهای جنوبی یزد و کرمان و بندرعباس و زاهدان و سیرجان یافته بودند که فرضا در شهر زاهدان بعنوان تاجران سیک هندی نامیده می شدند و یا در بندرعباس محله ومعبد بخصوصی ساخته بودند و یا کاروانسرای مستقلی در شهر کرمان داشتند . ولی سکنه یزد در عین روی آوردن به همان تجارت جدید خارجی، استقبال چندانی از" تاجران هندی" در داخل نکردند و من غیر مستقیم وابسته به تجارتخانه های آنها درشهرهای بمبئی و کراچی و بندرعباس و کویته و غیره شدند و بعنوان کانال واسطه تجاری با شهرهای داخلی ایرانی عمل میکردند. وهر چند بعد از جنگ جهانی اول ، نیروهای نظامی هندی، از شهرهای جنوبی ایران بیرون رفتند ولی تاجران هندی همچنان در این شهرهای جنوبی ایران باقی ماندند و یا صرافی های مختلف دایر کرده و دوستان متنفذ ومتمولی هم در کراچی وسند و بمبئی و کلکته و کویته. بلوچستان داشتند . و به تدریج تجار یزدی ویا اقتصاد یزد وابسته و وامدار. به آنها شدند و.از سوی دیگرهم به تدریج کاروان های تجاری چای کلکته و یا قماش. خارجی و ادویه هندی و مصنوعات جدید از طریق بمبئی و کلکته به کویته و زاهدان آورده ویا از آنجا تاجران یزدی پخش کننده آن نوع اجناس ،در شهرهای داخلی ایرانیان گردیدند . ولی با رشد انواع ماشین آلات ویا حمل و نقل جاده ای و غیره دیگرکاروان های شتری ویا کاروانسراها و حجره های شهری وابسته به کاروان سنتی مزبور جمع می شدند و به تدریج در شهر یزد بجای کاروانسراهای مزبور، گاراژ عبادی. و یا گاراژ اطمینان و گاراژ اتوتاج و گاراژ گیتی نورد و غیره شکل گرفت . ویا از میزان افراد متحرک و همراه کاروان تجاری کم شده و لذا خود محصولات تجاری از طریق این نوع گاراژهای جدید جابجا می شدند . وبهمین دلیل هم تجار جدید شهر یزد، مجبور به جابجایی خود کالاهای مدرن از طریق مزبور شدند و لذا کاروانسراهای محلات مختلف یزد" کارکرد اصلی خود" را از دست دادند و یا سکونت مسافران درخود کاروانسرا نیز از" مد اجتماعی" افتاد ویا به تدریج در شهر یزد انواع مسافرخانه های اتوتاج ویا مسافرخانه اطمینان و یا مسافرخانه آریا و ملت و زهره و غیره شکل گرفت و یا به تدریج هتل های جدید نظیر هتل انقلاب و هتل صفائیه و هتل فرهنگ و هتل کبیر و هتل اردیبهشت و هتل بهار و غیره بوجود امدند. و بعدا نیز خانه های قدیمی دهها تاجر یزدی هم به صورت "مهمانسراهای سنتی" ویا" هتل سنتی" بازسازی شدند که نظیر خانه لاری ها و یا خانه امین التجار بودویا خانه فخری و موسوم به" خانه ابریشمی ها در خیابان مسجد جامع و یا در محله وقت الساعه است که صاحب قبلی اش تاجری متعلق به عصر اواخر قاجاریه بود وامروزه منزلش تحول کارکردی یافته. ویا همراه با تغییر ساختار اقتصادی خودشهر یزد ،تغییر "کارکرد تجاری" داده و خودآن، ساختار کالبدی شهر یزد نیز از همان اوایل دوره پهلوی هم دگرگون گردید و به شهر جدید و یابا اقتصاد جدید و با خیابان کشی های جدید و میدان ها ی جدید و تاسیسات شهری جدید تبدیل شدند که به روندآنها اشاره خواهم کرد ولی مهمترین تحول ساختاری اش درخود “تحول قشربندی های تجار این شهر"و از اوایل دوره پهلوی به بعد بود.
همانطوری که گفته شد در اواخر دوره قاجاریه بسیاری از تاجران قاجاریه نظیر تجارتخانه ارباب جمشید و جهانیان و غیره به دلیل استقراض زیاد از بانک شاهی و غیره ورشکسته شده و نسل جدیدی از تاجران نظیر خانواده های برخوردار یزدی و یا خانواده مرشد ی و آگاه و امین و رسولیان و هرندی وافشاروغیره از خاندان های مهم تجاری یزدگردید ند.
و در عین حال که کالبد شهرسازی یزد از نظر خیابان کشی ها و غیره در دوره رضاشاه پهلوی دچار دگرگونی شده بود .وبعلاوه افرادی نظیر حاج برخوردار و اگاه و مرشد و غیره در سال های 1315 و 1317 ش دو شرکت جدید در یزد تاسیس کردند و در زمینه خشکبار و کتیرا و کیسه حمام یزدی و پسته به تجارت پرداختند و این شرکت تسهیل گر فعالیت آنهادر شهرهای یزد و کرمان و رفسنجان و غیره بوده و در عین حال در این دوره تاریخی بازار خان یزد محل انبار داری محموله های صادراتی و وارداتی یزد بود و نیز در این دوره تاریخی برخی از مال التجاره های داخلی نظیر ابریشم گیلان و یاتریاک خراسان و گندم فارس و پنبه سبزوار برای مصرف در یزد و یا جهت ارسال به خارج از طریق کاروانسراهای یزد در بندرعباس و بوشهر صورت می گرفت و در این دوره، دو گروه تاجر در یزد بودند، عده ای کالاهای وارداتی را از بمبی و جنوب وارد ایران می کردند و گروه دوم آن عده از بازرگانان بودند که کالاهای وارداتی را از وارد کنندگان اولیه اخذ کرده و در مناطق آذربایجان و تهران و خراسان به فروش می رساندند . و گروه دوم حدود 75 نفر بودند که از تجار ناحیه شکار پور هند بودند و یا با آنها همدست در یزد و بندرعباس و کرمان بودند . در این دوره تاریخی حاج محمدحسین برخوردار که از ورشکستگی اوائل دوره پهلوی نجات یافته بود، توانست عمدتاً با شهرهای بمبی و کراچی و کلکته معامله بکند که هندوستان مزبور هم تا سال 1325 شمسی هنوز مستعمره انگلستان بود . و بعلاوه حاج برخوردار با تجارتخانه های کرامتی در تهران و کاروانسرای حاج ملاعلی در تهران در سالهای 1322- 1324 هنوز معامله می کرد و چای و زردچوبه و فلفل با آنها معامله می نمود و نیز با شرکت تضامنی محمدتقی فرهنگ و احمد گرامیان و در مورد خرید و مبادله ارز ویا درمورد حمل و نقل آنها از هند برقرار می نمود. و تا سال 1328 شمسی در ارتباط با آنها بود . و یا در کراچی با محمد مهدی رزاق زاده یزدی در ارتباط تجاری بود و نیز حاج برخوردار با تجار اهواز هم در دوره پهلوی معامله های کلان می نمود و یا کالا به اهواز می فرستاد و بعلاوه خانواده برخوردار که با خانواده های مرشد و آگاه و غیره رابطه سببی خانوادگی و یا نسبی خویشاوندی داشتند و به تجارت پنبه و روناس و جو و گندم و پسته با یکدیگر می پرداختند و به استان های هم جوار می فرستادند و یا با تجارتخانه افشار تاجر یزدی در هند در ارتباط بودند . و بعداً خانواده حاج برخوردار و پسرش حاج محمدتقی، علاوه از یزد در خیابان شاه تهران و در ساختمان آلمینیوم تهران و یا در خیابان ایرانشهر تهران شعباتی از شرکت خود را دایر کرده بودند و یا در کرج و رشت و قزوین و شهریار انواع سرمایه گذاریها نمودند و یا دهها کارخانه تاسیس کردند . که نظیر پارس توشیبا و پارس الکتریک و قوه باتری پارس و لوازم تلویزیون خانگی و غیره بود .و از جمله بزرگترین سرمایه گذاری آنان تاسیس شرکت پوشش بود که انواع کارخانجات سریالی داشت و همگی مربوط به پوشاک و نساجی و موکت و نخ ریسی و ریسندگی بود و عمدتا توسط همکاری تجار مختلف یزدی سرمایه گذاری شده بودند و یا بسیاری از صاحبان سرمایه های یزد سهامداران آنها بودند و نظیر خانواده مرشد یا طاهری، آگاه، گرامی ، رسولیان و محبیان (صاحب بیمارستان محبیان یزد) و یا خانواده امین و غیره بودند.
و یا حسین امین (پسر علی) نیز یکی از بزرگترین تولید کننده های پنبه در شهر یزد بود و اقدام به ساخت حسینیه در خیابان پهلوی یزدی نموده بود و نیز حاج محمدحسین برخوردار یزدی که ابتدا در سرای خواجه یزد فعالیت می کرد.و بعدا خانواده اش و بنا به نقل کتاب "بناهای عام المنفعه" چاپ پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی در شهر یزد 50 واحد تاسیسات عام المنفعه دایر کرده بود و یا حدود 25 بنا که به نحوی مربوط به آب انبار و غیره بود و یا به مدرسه البرز تهران و تعلیمات جعفری تهران و مرکز تعلیمات اسلامی یزد کمک کرده بود و یا در ساخت مسافرخانه در کربلا و اموردیگر مذهبی کمک هزینه داده بود و تجار دیگر یزدی نیز نظیر خانواده افشار و یا محبیان و یا حکیم زاده یزدی نیز در شهر یزد انواع درمانگاه ها و بیمارستانها ایجاد کردند و یا حاج برخوردار، مسجد برخوردار شهر یزد و یا کتابخانه آن را ساخت و ساز نمود و بعلاوه در دوره پهلوی تاجران یزدی، یک ساختمان در خوابگاه دانشگاه تهران دوره پهلوی هم و برای اسکان دانشجویان یزدی آن دانشگاه ساخته بودند و نیز دکتر حسن مرشدی و از همین خانواده تجار یزدی در سال 1324 شمسی رئیس بهداری یزد بود و یا خانواده برخوردار به بیمارستان پهلوی در شهر یزد و در سال 1324 شمسی کمک نمود. و یا برای مفروش کردن مسجد قلعه یزد کمک نمود و یا کمک دکتر محمود افشار یزدی به موقوفات دانشگاه تهران بود و یا کمک مالی 450 میلیونی تاجران یزدی به ساخت دانشگاه یزد و بعد از وقوع انقلاب اسلامی بود و یا کمک تجار دیگر زرتشتی یزد به ساخت مدارس برای زرتشتیان یزدی بود و از جمله ساخت دبیرستان کیخسرو یزد بود و یا ساخت برخی مدارس توسط مانکجی، تاجر خرده پای زرتشتی بود و یا ساخت تاسیسات برق توسط ارباب مهربان کاووسی در شهر یزد و با سرمایه شخصی او در یزد بود که در سال 1309 شمسی اتفاق افتاد و یا "دین یار شکل" صراف زرتشتی در یزد بود و این تجار مختلف یزدی هم برای انواع سرمایه گذاری های خود علاوه از اخذ وام از صرافی های هندی و یا از بانک شاهنشاهی که در دوره قاجاریه در شهر یزد تاسیس شده بودوام می گرفتند و یا از بانک ملی یزد که در سال 1313 شمسی و دوره رضاشاه در یزد ایجا شده بود وام می گرفتند و سپس در سال های بعدی هم که بانک بازرگانی در شهر یزد تاسیس یافت وام های بانکی می گرفتند و یا از این راه ها به توسعه امور تجاری خود می پرداختند.
و بعلاوه لازم به یادآوری است که شهر یزد در دوره رضاشاه پهلوی و در زمینه تامین آب شهری خود دچار مشکل اساسی بود و به همین دلیل در ص 343 کتاب "خاطرات و خطرات" مخبرالسلطنه آمده است که شاه به نخست وزیرش جم گفته بود که در مورد کمبود آب یزد باید تدبیری بیندیشی...
و همانطوری که گفتم هرچند، هّم و غم تاجران یزدی در اواخر دوره قاجاریه بیشتر در مورد راه انداختن کاروانهای تجاری به شهرهای مختلف ایران و از طریق محموله شترهای 100 الی 300 نفره و غیره بود ولی اهتمام آنها در دوره پهلوی تنها به تجارت در زمینه پارچه بافی و یا دستمال ابریشم یزدی و یا ساخت کیسه حمام یزدی و یا به ساخت زیلوهای ارزان قیمت یزدی و برای اغلب مساجد ایران به کار رفت و یا به آردکردن و تولید حنای یزدی اختصاص یافت و یا اهتمامشان به تاسیس کردن باغداری نوین پسته در مناطق رفسنجان و کرمان و سپس صدور آنها به خارج کشور و یا به شهرهای مختلف ایران بود و یا به تامین تجارت چای خارجی هندی و برای مصارف مجالس روضه خوانی اغلب شهرهای ایران در دوره پهلوی صرف می شد . و یا به تولید شیرینی جات یزدی مصرف می گشت و نظیر تولید پشمک یزدی و یا قطاب یزدی و باقلوای یزدی بود که از دوره تیموریان و از دوره حاکم آن دولت در شهر یزد، یعنی از دوره امیرچخماق بود که کارگاه های دولتی باقلوا سازی در شهر یزد ساخته بود و یا بازار مهمی در یزد ساخته بود. ولی عمده ترین فعالیت تجار یزدی در این دوره تاریخی به صنعت نساجی وتجارت آن بر می گردد و به همین دلیل کتاب "رضاشاه و بریتانیا" در صفحات 26 و 33 و 91 و 92 و 93 خود از کارگاه های ابریشم بافی یزد بحث می کند و یا از انتقال برخی ازکارگران ماهر آنها از همین کارگاه های یزد به کارخانه های جدید نساجی مازندران یاد کرده است و نیز کتاب صنعتی شدن دکترویلیم فلور در ص 62 و 72 کتابش از کارخانه کشبافی یزد و کارخانه پشم ریسی یزد در دوره پهلوی یاد کرده است و نیز در همین دوره رضاشاه و در ص 4797 کتاب خاطرات عین السلطنه از مرغوبیت پارچه های یزدی بحث کرده و یا در ص 481 کتاب خاطرات و خطرات دوره رضاشاه از تافته های مرغوب یزدی نامبرده شده است و نیز ص294 و103 کتاب "پیشگامان رشد" هم از صنایع نساجی یزد بحث می کند و نیز ص 530 کتاب "انجمنهای بلدی و تجار و اصناف ایران در عصر رضاشاه" نشان می دهد که تاجران یزدی در سال 1309 شمسی در شهر اصفهان یک کاروانسرای تجاری و به نام "کاروانسرای یزدی" دایر کرده بودند که محصولات خود را به اصفهان می فرستادند و نیز به نقل ص 90 کتاب "گزارش های ایالات و ولایات" در سال 1310 شمسی و در دوره رضاشاه می نویسد که : برگ رنگ وحنا را تجار یزدی خریده که در بلوک بم و نرماشیر استان کرمان زراعت می شد و آنها را در کارگاه های دستی و در محلات مختلف یزد کوبیده و پس از مخلوط کردن با مقدار زیادی از برگ توت و مواد خارجی که آن ها را در آسیاب های سنتی آسیاب می کردند و سپس تاجرانش آنها را در کیسه های کوچک سفید رنگ و بنام "حنای یزدی" ریخته و سپس به بازار تهران و شهرهای دیگر ایران می فرستادند و بعداً این نوع کارگاه های کوچک محلات یزد جمع شده و به کارخانه های حناسابی بزرگ و در محله نعیم آباد یزد انتقال یافت و یا گزارش های دیگر حاکی است که تاجران یزدی در این دوره تاریخی، پنبه را از دهات رفسنجان خریده و آنها را در کارگاه های خود تابیده و رنگ آبی سیر به آنها زده و سپس در کارگاه های زیلوبافی محلات یزد خود بصورت زیلوهای مخلوط با رنگ آبی و سفید رنگ تنیده و برای مساجد مختلف ایران تولید می کردند که ارزانتر از قالی های شهرهای مختلف ایرانی بود و نیز ص 101 کتاب "گزارش های ایالات و ولایات" نشان می دهد که تاجران یزدی، کرک زرد و یا کرک سفید را از نواحی مختلف ایران خریده و برخی ها کرک سفید را از راه بندرعباس به انگلستان و جهت ساخت پارچه های مدرن می فرستادند (ص 101همان کتاب) و نیز ص 126 همین کتاب ایالات نشان می دهد که روزانه سیصد بقچه از نخ نمره 200 که از پنبه رفسنجان تهیه شده بود، درکارگاه های محلات یزد مصرف تولید می شد و نیز بر اساس گزارش همین صفحه کتاب، تاجران یزدی برای خرید ماشینهای صنعتی که بتواند سالیانه 1200 خروار نخ تولید بکند با موسسات ماشین فروشی لندن مکاتباتی می کنند (ص126) و یا صفحه 127 کتاب "گزارش های ایالات" می نویسد که : فعلاً تمام پارچه های یزدو قالی بافی کرمان با نخ خارجی بافته می شوند و در حقیقت پارچه ای که با نخ خارجی ساخته شود را نمی توان یک پارچه وطنی دانست (ص127) و نیز در این دوره برخی از روستاییان یزد که در امر زراعت ماهر بودند و جهت ترویج کشاورزی درنواحی دیگرمی فرستادند که از جمله آبادی "یزدآباد" ناحیه دشت آزادگان خوزستان و غیره است ویا ص 251 کتاب گزارش های ایالات و ولایات دوره رضاشاهی در سال 1310 شمسی و در مورد صنایع و شیشه و کارگاه های محلات یزد گزارش می دهد که در سال 1310 شمسی صنایع دستی که در یزد بوجود آمده است عبارت است از یک دستگاه ماشین الکتریکی و یک دستگاه پارچه بافی و دو ماشین ژاکت و قریب به 15 دستگاه جوراب بافی و مچ پیچ بافی و 860 دستگاه قالی بافی و قریب 500 دستگاه پنبه پاک کنی و پشم ریسی و به طرز قدیم است و یا بوسیله ماشین های چوبی و چرخ های چوبین و قریب 40 دستگاه زیلوبافی و دستگاه های متعدد نساجی هم به سبک قدیم است که در شهر یزد و یا در سایر توابع یزد موجود است و نیز کارگرهای یزدی با آن دستگاه ها مشغول فعالیت پارچه بافی هستند . و یا برخی از اشخاص برای کارگاه های دولتی در محلات شهری یزد فعالیت می کردند و علاوه از کارگاه های شخصی که تاجران یزدی اداره می کردند به حساب می آیند . و حکومت یزد این نوع صنایع دولتی را در دفاتر اداره مالیه دوره رضاشاه و در سال 1310 ش ثبت کرده و به دربار پهلوی ارسال کرده است (ص251 و 252 گزارش های ایالات و ولایات ) و نیز در این دوره تاریخی، رضاشاه در بیابان های اطراف یزد معادنی کشف شد و بنا به گزارش صفحه مزبور همین کتاب، معادن زغال سنگ و آهن و سرب و زاج و فیروزه و مرمر و مس در حدود انارک یزد و بافق یزد و رباط و غیره کشف شد . ولی فقط معدن مرمر و زاج آن استفاده می شود . ولی بقیه معادن مذکور هنوز استخراج نشده بود و نیز در دوره پهلوی دوم نیز استخراج مس سرچشمه در نزدیکی یزد و یا معادن آهن چغارت یزد و غیره باعث ترقی یزد به استانداری و غیره گردید و نیز گزارش ارسالی به دفتر دربار رضاشاه در سال 1310 شمسی هم نشان می دهد که بقیه تجار کوچک یزد هم در همین سال به تجارت پسته و روناس و پنبه و تنباکو و کرچک و تریاک و بادام و گردو و خرما و گندم و جو و سایر حبوبات و نباتات می پرداختند (ص 252 کتاب گزارش ایالات و ولایات) و نیز در این دوره تاریخی، حدود 35 آبادی اطراف یزد هنوز جزو خالصجات دولتی رضاشاه بود و یا در استفاده از مهارت چاه کنها و مقنیان قنوات یزدی نیز برخی از آنها را به نقاط های مختلف ایران می فرستادند.
و در این دوره تاریخی،کم کم تجارت یزد، بجای کاروانسراهای شتری با کامیون های مختلف و گاراژها انجام می گردید که احتمالا گاراژ عبادی و گاراژ رسولی یزد و غیره از آن جمله هستند و یا در وسط راه هم گاراژ پهلوی شهر نائین که در آن ماشینها توقف می کردند و نیز در دوره رضاشاه تحولات مختلفی در شهرسازی یزد بوجود آمد که از جمله کشیده شدن خیابان پهلوی بود و یا تاسیس دبیرستان و بیمارستان پهلوی یزد بود و نیز ایجاد دبیرستان های مختلف در شهر یزد بود که بعداً به آن اشاره خواهم کرد و یا تکامل بلدیه یزد بود که در سال 1311 ش یک "کمیسیون نساجی" در بلدیه یزد تاسیس می شود که یک نوع پایه اداره استاندارد ملی در این شهر است . که ص 596 جلد دوم کتاب "انجمن های بلدی و تجار و اصناف" دوره رضاشاه و در فاصله سال های 1300 الی 1320شمسی به آن "کمیسیون نساجی یزد" اشاره دارد که در مورد رواج مرغوبیت و یا ترویج منسوجات یزدی فعالیت میکرد و یا در فرایند جلوگیری از تقلب در امر پارچه بافی یزد بود . (ص596 انجمن های بلدی) و مطابق ص 611 همین کتاب "انجمن های بلدی" که نشان می دهد: برخی از افراد شهر که به شعربافی در محلات یزد اقدام می کردند و از جمله آقای حسین شعرباف یزدی اخطار دولتی از این کمیسیون نساجی می گیرد. (ص611 انجمن های بلدی) و یا ص 610 همین کتاب نشان می دهد که صنف شعرباف یزد در این دوره تاریخی، از اختلال در کسب و کارشان در سال 1312 شمسی شکایت دارند که در محله کوشک نو یزد کارگاه سنتی داشتند. و نیز ص 598 همین کتاب از نساجان یزد نام می برد که برای خودشان در شهر یزد صنف داشتند و ملک التجار یزدی نیز به نقل همین ص 598 کتاب "عضو انجمن بلدی" یزد نموده بودند و به نقل ص 597 نیز وی تعدادی از مفتشین بلدیه را وا می داشت که از طرف کمیسیون نساجی بلدیه یزد در دوره رضاشاهی به کارگاه های بافندگی محلات یزد سرکشی بکنند وافرادی که به اهمال و یا تقلب درنقش پارچه و یا در رنگ آمیزی پارچه ها کرده و یا در عرض پارچه و نمره نخ استعمالی آن و یا در میزان نخ کاربرده نساجی تقلب می کنند را مشمول جرائم بلدیه یزد بکند (ص 596 و 597 کتاب انجمن های بلدی تجار و اصناف) و نیز در همین دوره تاریخی رضاشاه و به نقل ص 573 ، 574 و 576 کتاب "خاطرات نواب وکیل" در سال 1309 شمسی دکتر طاهری حکیم بلدیه یزد بود و یا آقای محمد گلشن و حسین کوراوغلی و غیره عضو انجمن بلدیه یزد بودند و یا آقای حاج معین الملک مسئول حکومت یزد در دوره رضاشاهی بود ویا حاجی سید محمد ابریشمی معاملات عمده چوبداری و قصابی های یزد را در این دوره تاریخی انجام می داد و یا گوشت سالیانه یزد را از نواحی مختلف ایران تامین می کرد و یا باصرزاده مسئول مالیه یزد بود و برخی پیشکارهای مالیه هم در یزد وجود داشت و در دوره رضاشاه و به نقل ص 564 کتاب "خاطرات نواب محمد هاشم سردار دولتشاهی" رئیس نظمیه یزد بود و یا به نقل ص 597 کتاب انجمن های بلدی در سال 1311 شمسی اویسی رئیس بلدیه و حکمران یزد بود.و لازم به ذکر است که در دوره ی ناصرالدین شاه یزد به حکومت ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه در اصفهان ضمیمه شده بود و مدتها در زیر نظر اصفهان اداره می شد و از هنگام فرار محمدعلی شاه از ایران و یا از زمان شروع حکومت احمدشاه قاجار که در کودکیش به وسیله شورای سلطنت اداره می شد و تا هنگام جلوس وی به سلطنت که جنگ جهانی اتفاق افتاد و چهار سال دوام آورد و تا هنگام حکومت رضاشاه شهر یزد دارای هشت حاکم بود که از سوی قاجاریه تعیین می شدند و هر کدامشان نیز هشت ماه تا یکسال بیشترحکومت نمی کردند و سپس در دوره رضاشاه، معاضد السلطنه و میرزا سلیمان خان و فخرالدوله و سدیدالملک و امیرلشکر نقدی و آقای سالاری و معین الملک و اویسی در دوره حکومت رضاشاه حاکم شهر یزد بودند. و تحولات شهرسازی یزد هم در ایام حکومت آنان اتفاق افتاد.
و غیر از کارگاه های سنتی نساجی و یا زیلوبافی یزد در دوره قاجاریه دیگری هم تاسیس "شرکت منصوریه یزد" در سال 1272 هجری بود و تکامل برخی از صاحبان نساجی مهم یزد هم در دوره رضاشاه شکل گرفتند و در این شهر پایه کارخانه های سعادت نساجان در خیابان پهلوی یزد منجر شد و یا به تاسیس کارخانه اقبال یزد در ناحیه جنوب بقعه سید جلیل و سید خلیل و در ناحیه خیابان جدید استاد مطهری پرداخته شد و یا تاسیس کارخانه نساجی درخشان یزد بود .که در آن سوی خیابان جدید دکتر چمران یزد می باشد و قائم المقام رفیع الملک در ص 381 کتاب "خاطرات خود " به نخ ریسی اقبال یزد در این دوره تاریخی اشاره می کند و یا در ص 378 کتابش به "کارخانه درخشان یزد" در دوره رضاشاه اشاره دارد .و این چند کارخانه غیر از چند شرکتی بود که خانواده حاج برخوردار و مرشد و غیره در سال 1315 و 1317 برای تجارت پشم و کتیرا و خشکبار وغیره در شهر تاسیس کرده بودند و بعد از واقعه اشغال ایران توسط متفقین هم عده ای از چپهای ایران و از جمله مرتضی یزدی و یکی از 53 نفر توده ای و با راه انداختن "نشریه رهبر یزد" و غیره سعی کردند که از نارضایتی تعدادی از کارگران و پیشه وران کارگاه های نساجی و شعربافی و زیلوبافی یزد سوء استفاده را کرده و یا کارگران کارخانه های نساجی یزد را به اعتصاب و درگیری سیاسی بکشاند که ص 36 و 109 و 187 کتاب "شهریور 20 و مطبوعات ایران" به این نوع" نشریه رهبر یزد" اشاره می کند . و یا ص 1493 و 783 و 1196 کتاب "یادداشت های سیاسی ایران" به برخی از اعتصاب کارگران کارخانه های یزد در این دوره تاریخی سال 1324 و به رشد فعالیت حزب توده در آن شهر اشاره می کند . و چونکه این جریان چپ ایران هم در نظر نمی گرفتند که اشتغال سکنه یزد و یا جمعیت بیکار روستاهای آن ناحیه که در یک منطقه خشک و بی آب یزد بسر می برند و تنها منبع درآمدشان همین نوع از فعالیت در کارگاه ها و یا کارخانجات و یا شغل تجارت است . و نباید با تعطیل کردن آن صنایع مردم آن شهر را به بیکاری کشانده و یا برایشان برنامه نداشتند که بعد از مختل شدن کارگاه ها چه فعالیتی را باید انجام بدهند ؟ و توجهی به این مسائل حیاتی شهریزد نمی کردند و لذاگروه های افراطی مذهبی هم که طرفدار دکتر طاهری بودند ویا مخالف حرکت حزب توده بودند . و به دفاتر این حزب در شهر یزد حمله کرده و آنها را آتش زدند و عباس استادان مسئولش بعد از درگیری خود را از شهر خارج کرد که ص 1199 کتاب "یادداشت های سیاسی ایران" به آن واقعه یزد اشاره دارد و یا در این ادوار تاریخی، روزنامه های "رهبر یزد" و "روزنامه ملی اتحاد ایران" و "روزنامه شیرکوه" و از طیف های مختلف اجتماعی در یزد چاپ می شدند و یا چاپخانه گلبهار در یزد وجود داشت و بعلاوه صفحات 362 و 316 کتاب "گزارش های محرمانه شهربانی"، جلد اول در سال های 1324 – 1322 به ارباب مهدی یزدی اشاره می کند.
و بعلاوه در این دوره تاریخی و بر اساس "کتاب اسناد اصل چهار ترومن" و جهت اشتغال زایی مردم یزد که با بحران شغلی مختلف روبرو بودند قرار شد که سرمایه گذاری بیشتری در شهر یزد و بر روی صنعت نساجی آن انجام بگیرد و یا ص 194 این کتاب بر ضرورت تاسیس مرکز اصل چهار ترومن که اساس تشکیل سازمان برنامه ریزی در استان های مختلف بود تاکید دارد و یا ص 670 همین کتاب نیز بر ضرورت تاسیس مرکز برق یزد و افزایش ظرفیت آن در شهر یزد تاکید دارد و یا ص 670همان کتاب بر تاسیس مراکز بهداشتی جدید در یزد تاکید دارد که باعث پیدایش بیمارستان های جدید یزد گردید و نیز ص 669 کتاب مزبور بر تکمیل قدرت نساجی یزد و تبدیل آن به صنایع نساجی مدرن اشاره می کند . و به همین دلیل است که بعد از سال های 1330 شمسی، تعداد زیادی کارخانجات نساجی در یزد به وجود آمد و لیکن یزد درگیر جریان نهضت ملی کردن نفت بود . و لذا به نقل صفحات مختلف کتاب "اسنادی از مطبوعات ایران و دولت کودتا" در این دوره تاریخی نشریات یزد نظیر پرچم یزد و طوفان یزد و صدای یزد و عدالت یزد به این جریان سیاسی دامن می زند و یا به نقل ص 273 و 274 همین کتاب، آقای مصطفوی در دوره تاریخی 32-1334 شمسی فرماندار یزد بود و یا به نقل ص 374 در این دوره تاریخی باشگاه ورزشی شهدوست در شهر یزد بوجود آمده بود .
و لیکن بعد از کودتای 1332 شمسی ، روند توسعه صنایع نساجی در یزد افزایش یافت و از جمله ایجاد کارخانه "یزد باف" یزد و در جنوب خیابان استاد مطهری یزد بود که خانواده های حکیم زاده و ریسمانی و حاج میرزا تقی رسولیان که هنوز خانه و کوچه رسولیان وی در خیابان امام خمینی معاصر مشهور است آن را ایجاد کردند. و بعلاوه حکیم زاده یزدی که در تهران و یزد هر دو تجارتخانه داشت و در تاسیس کارخانه های یزد باف و رنگین و پلاستیران و فیلکو نقش داشت و از این رو مهدی حکیم زاده که در ابتدای فعالیت اش تنها یک حق العمل کار معمولی و تاجر عادی یزدی بود ولی به تدریج خانواده حکیم زاده از تجار و صاحبان صنایع مهم یزد شدند و بعلاوه به نقل ص 85 "کتاب ناگفته های روزگار پهلوی عبدالرضا انصاری"، در سالهای بعد از 1332 شمسی ، و با کمک پولهای اصل 4 ترومن ، شرکت تعاونی دست بافتان یزد و حدود سیصد ماشین دستبافی از ژاپن خریده شد و به یزد وارد گردید که می توانست تولید هر کارگر دست بافت یزدی را تا ده برابر بالا برد و به مسئله مزبور عبدالرضا انصاری و در صفحه 85 کتابش اشاره کرده است و یا بعدا رضا حکیم زاده و محمود ریسمانی از اعضای هیئت مدیره کارخانه یزدباف شدند که در سال 1336 شمسی در شهر یزد تاسیس گردید و 600 کارگر داشت و یا کارخانه مزبور ماهانه یک میلیون متر پارچه تولید می کرد و برخی از افراد خارجی نیز در آن کارخانه استخدام کرده بودند که نظیر جورج یان بود و یا در ابتدای فعالیتش حاجی میرزاتقی رسولیان مدیرعامل کارخانه مزبور بود . و یا مدیر فنی کارخانه هم دکتر محمدطاهری از شهر یزد بود . و نیز در این ادوار تاریخی خانواده افشار و هرندی و هراتی و رسولیان و فاتح فعالیت های صنعتی خود را در یزد افزایش دادند و یا هراتی و افشار هر کدام به تاسیس یک کارخانه نساجی مهم در یزد اقدام کردند که کارخانه افشار یزد و یا بیمارستان افشار در بولوار جمهوری اسلامی یزد بود واز جمله کارخانه افشار در سال 1338 تاسیس شد و یا کارخانه پتوبافی افشار در سال 1350 تاسیس شد و بانی آن محمدصادق افشار بودو بعلاوه تاسیس کارخانه چیت سازی یزد که در بولوار دانشجو می باشد و یا تاسیس کارخانه قالی بافی یزد در جنب بولوار دهه فجر یزد می باشد. و نیز در این دوره تاریخی، یک باشگاه کارگران نیز در شهر یزد شکل گرفت و لذا در اواخر دولت پهلوی شهر یزد به یک شهر کارگری تبدیل شده بود که تعداد زیادی از افرادش در کارخانه های نساجی یزد فعالیت می کردند که 10 کارخانه آن بنام های کارخانه نساجی اقبال و یا کارخانه درخشان و یا کارخانه هراتی و کارخانه سعادت نساجان و کارخانه آقا در شمال خیابان انقلاب اسلامی یزد و یا کارخانه شرق و کارخانه ریسندگی جنوب در خیابان آیت اله کاشانی یزد بود و یا کارخانه یزد باف و کارخانه افشار بود که از عمده ترین این کارخانه های نساجی یزد به شمار می رفتند و جمعیت کارگری بزرگتری داشتند و در فاصله سال های 1345- 1346 فعال بودند و یا پانزده کارخانه دیگر یزد نیز بیش از 50 نفر کارگر داشتند که شامل کارگاه های نساجی فکری و ایرانباف و ماهباف و ریسباف و بقائی پور وخجسته و وکیل و بوستان و نایلون تکس و پلی استر یزد و بعدا نیز کارخانه های فلورموکت یزد و کارخانه نایلون کاربرد یزد بود ویا کارخانه میخ سازی و غیره نیز به آنها اضافه شدند و به تدریج صنایع و کارخانجات فرش بافی یزد دایر گردید و از جمله کارخانه قالی بافی یزد در جنب بولوار دهه فجر و غیره است و یا صنایع سرامیک و کاشی سازی یزد نیز در ایام بعدی ساخته شدند. و یا برای تولید رفاه کارگران آن کارخانه ها و صنایع هم، تعدادی بیمارستان و یا درمانگاه در شهر یزد تاسیس گردیدند و یا برخی خیابان کشی ها و مدارس و دبیرستانها و محلات جدید شهری هم در دوره پهلوی شکل گرفتند که به آنها اشاره خواهم کرد . و علاوه از مسئولان قدیمی شهر یزد که به آنها اشاره کردم و یا به مصطفوی که فرماندار یزد بود و به آن اشاره شد و در صفحات 1156 الی 1163 کتاب "بازیگران عصر پهلوی" هم به اسامی برخی از فرمانداران یزد در این دوره تاریخی اشاره کرده است که شامل عبدالله سینا و سعید موتمنی طباطبایی و محمدحسن رهنوردی و حشمت اله نیک آیین و غیره هستند و نیز در دوره پهلوی اردکان یزد نیز هنوز از شهر یزد جدا نشده بود. و لذا تفکیکش در سال 1324 شمسی ازشهر یزد، مدتی مسکوت ماند . و بعلاوه در سال 1348 شمسی هم شهر یزد بخاطر تکامل صنعتی- معدنی اش، از استان اصفهان تفکیک شده و بعنوان فرمانداری کل یزد تلقی گردید و یا در سال 1352 شمسی هم بصورت یک استانداری مستقل درآمد و ادارات کل جدیدی در آن شهر شکل گرفتند و یا به توسعه بیشتر شهری آن منجر شدند و اینجانب که 10 جلد اثر پژوهشی ام راجع به تحولات شهرسازی یزد در ادوار قدیمی ایران بود و در مرحله پژوهش یازدهم آن را به شناخت یزد معاصر اختصاص دادم که خلاصه ای از آن را در اینجا انتشار می دهم.
همانطوریکه گفتم با روند دگرگونی ساختار اقتصادی شهر یزد در اواخر دوره قاجاریه ،وبویژه در دوره احمد شاه قاجارکه دارالحکومه قدیمی یزد به چند اداره جدید شهری تبدیل شد و نظیر:بلدیه و یانظمیه وعدلیه واداره معارف وتلگرافخانه وپست ویا بانک شاهی ومریض خانه تبدیل گردیدند ولذا،ساختار کالبد شهری یزد نیز شروع به دگرگونی نمود و یانظام اداری آن شهرهم از درون قلعه حا کم اداری یزد بیرون آمد که با دودرب قلعه حاکم از بقیه سکنه شهرجدا می شد ودر همین راستا هم وبه نقل ص 122 کتاب "مرآت الوقایع مظفری" در سال 1315 هجری ، میرزا محمد اقبال الملک برای نظم و تنظیف شهر یزد صد نفر پلیس بر قرار داشت که لباس مخصوص بپوشند و یامواجب برای آنها مقرر نمود وهشتاد نفر از آنها برای حفظ شهر وبیست نفر دیگر برای احتسابیه تنظیف شهربود ،وتا آن وقت هم پلیس در شهر یزد نبود ونیز در همین اواخر قاجاریه "دایره مستوفی گری" دار الحکومه یزد دگر گون شد و لذا اداره مالیه جدید یزد وبا اصلاحات مسیو نوز وغیره بوجود آمد وباصر السلطنه نیز نخستین مسئول اداره مالیه یزد بود واین امر زمینه ای شد که ساختمانهای مستقر در دارالحکومه وارگ یزد نیز شروع به دگرگونی نمود و احتمالا در کوچه ای بود که در پشت مسجد میر چخماق ومتصل به خیابان امام خمینی قرار داشت وبنام کوچه ارگ نامیده میشد ویا نظام داروغه ومحتسب قدیمی شهر ی نیز دگر گون شد ویا به بلدیه ونظمیه در شهر یزد تبدیل گردیدند و یانظمیه هم در اواخر دوره حکومت رضا شاه به شهربانی تبدیل گشت وامروزه به چند کلانتری در نقاط مختلف یزد تبدیل شده است وبعلاوه به نقل کتاب ژنرال سایکس که اداره تلگراف ویا اولین بیمارستان یزد را دیده است که بوسیله دکتر وایت انگلیسی ودر اواخر دوره قاجاریه تاسیس شده بود، اشاره میکند که در یک کاروانسرای اهدائی یک زردتشتی خیریزدی بود و امروزه یک محله یزد هم بنام دارالشفاء نامیده می شود ودر منابع تاریخی آمده است که بنام "دارالشفائ ایلچی خان" بود ومعلوم نیست که متعلق به گذشته یزد می باشد ویا بهمین ایام مربوط است ونیز پایه اداره معارف واوقاف یزد نیز در همین ایام گذاشته شد که یک "مدرسه ملی" بوسیله مشیر الممالک( حاکم اواخر دوره قاجاریه ) ریخته شد و یادر اواخر دوره قاجایه ودر سال 1318 هجری بود که صفحات 578 و899 کتاب مرآت الوقایع به تاسیس آن مدرسه اشاره دارد ولی بعدا علماء به آن اعتراض کردند که نباید زبان فرانسه در آن مدرسه تدریس بشود واین مدرسه جایگزین مدرسه های قدیمی شفیعیه و یاضیائیه و مدرسه کمالیه ومدرسه حسینیان ومدرسه دینی عبدالرحیم خان وغیره شد که تنها به آموزش متون دینی می پرداختند وبعدا نیز دبستان ودبیرستانهای دیگری هم در شهر یزد دایر گردیدند که به آن اشاره خواهم کرد ویا تحول در نظام آبرسانی شهر یزد ایجاد شد که ابتدایش به سال 1316 هجری برمیگردد که به نقل ص291 کتاب مرآت الوقایع مردم یزد در همین سال به دولت متظلم شدند که کارگزاران حکومتی یزد ، قیمت گزاف مالیاتی از آب اهرستان یزد می گیرند که هر چنددر حومه شهر قرار داشت ولی شهر یزد از این آب مشروب میشد ولذا دولت قاجاریه مجبور شد که بخشی از مالیات آنرا ببخشد وبعدا نیز در دوره نخست وزیری جم، در دوره رضا شاه ، دوباره از کمبود آبرسانی شهر شکایت کردند که به آن مسئله در کتاب "خاطرات وخطرات" مخبر السلطنه هم اشاره شده است و لذاکم کم زمینه دگر گونی آبرسانی شهری فراهم گردید که قبلا از طریق نهرهای شهری و یاقنوات شهری وپر کردن حوضخانه ها ویا از آب انبارهای شهری انجام میشد که نظیر آب انبار هاشم خان ویاآب انبار شش بادگیری وآب انبار مسعودی ویا آب انبار گبر وآب انبار پائین وغیره انجام میشد ولی در ایا م بعدی هم به لوله کشی شهری یزدمنجر گشت ولیکن بعلت عد م توجه مردم یزد به جمعیت بهینه شهری خودشان ویا بدون توجه به واقع شدنش درناحیه خشگ کویری ایران ولذا درایام بعدی تاریخ ، منجر به قطع آب شهرشان شد که از ناحیه اصفهان آورده میشد ، چرا که آنها هم با معضل آب منطقه ای روبرو بودند ونیز پایه اداره برق یزد هم درسال 1309شمسی پایه گذاری شد که بوسیله ارباب مهربان کاووسی زرتشتی وبا سرمایه شخصی او پایه گذاری شده بود ونخستین بارهم درمیدان امیر چخماق یزد کاربرد یافت وبعلاوه باایجاد بانک شاهی دردوره قاجاریه یزد وسپس با تاسیس بانک ملی درسال 1313شمسی در یزدوسپس در ادوار بعدی هم با تاسیس بانک بازرگانی وبانک صادرات واتاق تجارت دریزد ،ساختار کالبد بازرگانی شهر یزد بیشتر دگرگونی یافت وبعلاو ه ازنظر کالبد فیزیکی هم شهر یزد ،دگر گونی بیشتری بخود دید ، چراکه در دوره اواخر قاجاریه درشهر یزد باغ دولت آباد وجود داشت که از دوره زندیه با قی مانده بودویا باغ ناصریه وباغ فراش وباغ انارک وباغ نواب آقا میرزا وباغ گلشن قرار داشت ودر ایام بعدی تاریخ هم بجای اغلب آنها، پارک وحشی بافقی بوجود آمد ویا پارک دانشجو وفضای سبز شهرداری و یاپارک هفتم تیر وباغ ملا باشی وباغ شادی وغیره بوجود آمدند ونیز استادیوم ورزشی شهدوست یزد هم قبلا وجود داشت که درتاریخ 1334 – 1332 شمسی از این ورزشگاه یاد شده است وبعدا به استادیومهای شهید پاک نژاد واستادیوم تختی واستادیوم ورزشی جاده تفت واستخر ورزشی شهید صدوقی و یا به تعدادی سالن ورزشی جدید تبدیل شد ونیز در دوره پهلوی سیلوی یزد ویاکشتارگاه یزد وشرکت نفت یزدهم برای تکمیل خدمات شهری آن شکل گرفت و بعلاوه اولین بیمارستان جدیدیزد که بیمارستان دکتر وایت بود ولی در ایام بعدی تاریخ یزد و دردوره پهلوی بیمارستانهای افشار وبیمارستان امیر المومنین و بیمارستان بهمن و بیمارستان راه آهن ومحبیان و گودرز وبیمارستان فرخی وشفا وسید الشهدا وانواع درمانگاههای حکیم زاده ویاخیریه سلمان و یاشهید نصیری ونعیم آباد ودر مانگاه ابوحسین ویاچند در مانگاه دیگر وهلال احمر یزد بوجود آمد ویا انواع داروخانه ها وآزمایشگاههای پزشکی شکل گرفت که در دوره قاجاریه در جغرافیای شهری یزد نبودند و یابعد از شکل گیری فرمانداریکل یزد در سال 1348شمسی که از استان اصفهان جدا شد وبویژه با استانداری شدن یزد، بازهم ادارات جدیدی در مکانهای شهری یزد بوجود آمدند و یابه بقیه ادارات سابق یزد اضافه شدند که نظیر اداره صنایع ومعادن بودویا اداره استانداری ویا مسکن وشهرسازی واداره بهداری وسرجنگلداری و اداره صدا وسیما وسازمان برنامه وبودجه در شهر یزد بودند که شکل گرفتند ویا در ادوار بعدی هم مسافرخانه های یزد نیز افزایش یافته ویاهتل های جدیدی نیز به آنها اضافه شدندویا بعداز شکل گیری دومین وسومین مدرسه یزد نیز وبه نقل ص125 کتاب " انجمن ها ومجامع مذهبی در دوره پهلوی اول تاسیس شدند که دبیرستان کیخسرویزد از ان جمله بود وتجار مسلمان یزد نیز در این دوره تاریخی " دبستان تعلیمات اسلامی " یزد را دایر کردند ونیز دبیرستان پهلوی هم در همین دوره تاریخی تاسیس شد وبعلاوه به نقل کتاب " تاریخ روز نامه نگاران ایران" ودر صفحات 276 و277 و248 همین کتاب ، ودرهمین ایام رضا خان، دبیر ستان ایراندخت و یادبیر ستان ایرانشهر ودبیر ستان کیخسرو ودبستان ما رگار در شهر یزد تاسیس شدند ونیز به نقل ص240 کتاب "مدارس خارجی در ایران" عصر پهلوی اول، که می نویسد : درسال 1307 -1306 شمسی حدود 9 دبستان ودبیرستان در شهر یزد در دوره رضا خانی وجود داشت که شامل 2مدرسه دولتی و با95 نفر دانش آموزبود ویا5مدرسه ملی با 315 نفر دانش آموزبود ویا 2 مدرسه خارجی با 136 نفر دانش آموز در شهر یزد وجود داشت ودر دوره پهلوی دوم هم تعدادی دبستان ودبیرستان جدید به مدارس قبلی یزد اضافه شدند وبعلاوه دانشسرا یادانشسراراهنمائی وتربیت معلم (احتمالا دانشسرای عالی سابق یزد)نیز شکل گرفت ویا هنرستان حرفه ای وانستیتو تکنولوژی صمدیه لباف وبعدا دانشگاه پیام نور ویادانشگاه آزاد ونیز دانشگاه دولتی یزد و با کمک450 میلیونی خیرین یزد بوجود آمدند ونیز اداره ارشاد یزدنیز که تفکیکی از اداره معارف یزد بود، در ایام بعدی تاریخ ، منجر به تاسیس تعدادی چاپخانه ویا روز نامه محلی در شهر یزد شد که اسامی برخی از آنها را قبلا ذکر کردم ویا کتابخانه های جدیدی در شهر یزد شکل گرفت که نظیر کتابخانه وزیری ویا کتابخانه شرف الدین علی یزدی ویاکتابخانه حاج برخوردار یزدی و یاکتابخانه های دیگر بود ویا اداره میراث فرهنگی یزدهم ازآن اداره جدا شدو به مسجد تاریخی میر چخماق وگنبدمصلی عصر تیموری نظارت دارد ویا به بقعه سید رکن الدین ومسجد جامع ومدارس دینی عصر ایلخانی وآل مظفرنظارت دارد و یا به آثارتاریخی مریم آباد ودوازده امام عصر سلجوقیان ویا به مسجد شاه طهماسب عصر صفوی ویا به باغ دولت آباد ومیدان خان وبازار خان عصر زندیه و یا به دیگر بنا های تاریخی یزد نظارت دارد که نظیر: گنبد سبز و یابقعه سید خلیل وبقعه سید گلسرخ است و یاچهل محراب محله قدیمی فهادان ویا شاه ابوالقاسم ومدرسه ضیائیه(زندان اسکندر)است و یاخانه حسینیان و دیگر خانه های تاریخی یزد است ویا به آب انبارهای تاریخی و یا به آتشکده زرتشتیان وقلعه اسدان وآثار دیگر تاریخی یزد نظارت دارد و یااداره اوقاف هم که تفکیک یافته از اداره معارف یزدبود نیز به مسجدهای یزدنظارت دارد که نظیر مسجد جامع است ویا مسجد حظیره ومسجد ملا اسماعیل ومسجد گاریز علیا ومسجد محله خرمشاه ومسجد برخوردار ومسجد اولیاءومسجد نواب ومسجد اهرستان ومسجد بزرگ پشت باغ ومسجد های محلات وشهرکهای جدید الاحداث یزدهستند ویا به چند امامزاده یزد نظیر امامزاده حسن وامامزاده فاضل وامامزاده جعفر یزد نظارت دارد ولذا غیر از تحولات شهرسازی مکانهای اداری قدیمی یزدوبلکه در صد ساله اخیر ، انواع خیابانکشی ها و یااحداث میادین شهری ویا تاسیسات شهری جدید در یزد بوجود آ مد ندومنجر به تحول قشر بندیهای قدیمی شهر یزدشدند و یا درتبدیل آنها به قشربندیهای جدید شهری یزد شدند ویا محل های مسکونی ومغازه ها وحجره های بازاری آنها را دگرگون نمود ویا تبدیل به پاساژهای جدید نمود ولذابیشتر کالبد شهرسازی یزد را دگرگون نمود ، بهمین دلیل ،تنها بافت خشتی ویااسلوب معماری قدیمی آنرا وآنهم دربافت های قدیمی شهر( ونه در شهرکهای جدید)حفظ نمود واین نوع تحول کالبد قدیمی شهرهم وقتی آغا ز شد که دروازه های قدیمی شهرو در دوره پهلوی اول وبا ورود ماشین به شهر مزبورفروپاشید که دروازه هائی نظیر دروازه کوشک نو بود ویا دروازه مالمیر ودروازه شیخداد ودروازه ابوالمعالی و.. بود ودر آن موقع تعدادی محله قدیمی در درون قلعه شهر قرار داشت وچند محله آن نظیر: محله کوشک نو ویامحله یوز داران و یاجنگل از محلات مهم یزدبودند که تاجران زیادی داشتند وبرخی از محلات کنونی هم در خارج شهرواقع بودند که نظیر محله تل کنونی ( که تپه وتل الله اکبر بود ) ویا محله پشت خان علی ومحله سنگ تراشی و محله آبشور کنونی بود که در شمال شهر قدیمی است که "مزرعه سلغر آباد" نامیده می شد ویادر آنسویش قلعه اسدان قرار داشت وبعلاوه در درون قلعه شهرهم محلات دیگری وجود داشت که نظیر محله شاه ابوالقاسم و یامحله وقت الساعه ومحله قلعه وارگ حکومتی بود ویامحله بازار وبازار نو و یامحله قدیمی فهادان بودو یا محله گنبد سبز ومحله گازر گاه ومحله مریم آباد و محله یعقوبی ومحله جوی هرهر ومحله نظر کرده ومحله پنبه کاران ومحله شیخداد و محله دارالشفاء وسرجمع بودند ویا میدانهای شاهی ومیدان خان در آن ناحیه قرارداشت ودر دوره پهلوی اول، قلعه شهر شکافته شد وشهر یزددر خارج آن رشد کرد و یامحلات جدیدی در بیرون قلعه شکل گرفتند و یا نخستین خیابانکشی آن بوجود آمد که بنام خیابان پهلوی نامیده میشد ولذا وسط محلات قدیمی یزد را شکافت ویا از جلوی مسجد جامع قدیمی شهر کشیده شد وآسفالت گردید وبعلاوه هشت ویا نه ادارهء نو پای شهری هم، نظیر شهرهایی قدیمی ایران ویا در جنب مسجد جامع یزد ساخته شدند که شامل فرمانداری بود و یااداره دارائی (مالیه) وشهربانی (نظمیه) واداره ثبت احوال درسال 1310ش بود ویااداره پست وتلگراف وبانک ملی وبعدا هم ساختمان استانداری وغیره بود ویا ساخت مسجد حظیره در آن خیابان بود وبعلاوه این خیابان از جنب بازار سنتی یزد می گذشت که کار وانسراهای مهمی نظیر: سرای گلشن وسرای خواجه وغیره داشت ونیزبیمارستان سید الشهدا ویا کارخانه سعادت نساجان ویاهتل فرهنگ وخانه معروف رسولیان وامامزاده فاضل هم در جنب این خیابان واقع شده بود وبه میدان شهید بهشتی کنونی متصل میگردید ودرایام پهلوی دوم نیز خیابانها و یامحلات وشهرکهای جدید ی درشهر یزد بوجود آمدند که نظیر محلات صد دستگاه بود ویا نظیر محلات رحیم آباد وکوی طالقانی و یانعیم آباد وآبشاهی وخرمشاه بود ویامحله کوچه بیوک ومحله سردوراه و محله سجادیه وکسنویه ومحله اهرستان وخیر آباد وعیش آباد و محله محمود آباد ومهدی آباد وقاسم آباد وصفائیه وشهرکهای آزادشهر وامامشهرو غیره بودند ولذا جمعیت شهری جدید یزد هم، به چندین برابر دوره تاریخی سابق خود رسید ویاتحول در ساختار شغلی واقتصادی آن بوجود آمد.
این وبلاگ شامل :